الأنعام ١٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳#link13 | آيات ۱۸ - ۱۲، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳#link13 | آيات ۱۸ - ۱۲، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳#link14 | اقامه برهان بر معاد با استناد به مالكيت مطلقه خداوندمتعال و رحمت او.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳#link14 | اقامه برهان بر معاد با استناد به مالكيت مطلقه خداوندمتعال و رحمت او.]] | ||
خط ۳۷: | خط ۳۸: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴#link18 | معناى (( قاهر )) بودن خداى سبحان و فرق آن با قهر و غلبه موجودات بر يكديگر.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴#link18 | معناى (( قاهر )) بودن خداى سبحان و فرق آن با قهر و غلبه موجودات بر يكديگر.]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۴#link111 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۴#link111 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «12» | |||
بگو: آنچه در آسمانها و زمين است براى كيست؟ بگو: براى خداوند است كه بر خود، رحمت را مقرّر كرده است. او قطعاً شما را در روز قيامت كه شكّى در آن نيست جمع خواهد كرد. كسانى كه خود را باختند (و با هدر دادن استعدادها، به جاى رشد، سقوط كردند) همانها ايمان نمىآورند. | |||
===نکته ها=== | |||
موضوع وجوب رحمت بر خدا، در قرآن دوبار آنهم در اين سوره (آيات 12 و 54) آمده است. | |||
جملهى «لا رَيْبَ فِيهِ»، هم دربارهى قرآن آمده است، هم دربارهى قيامت. | |||
به جاى استدلال، در پى هوا و هوس بودن و به جاى اولياى خدا، سراغ طاغوت رفتن و به جاى ايمان و اعتقاد به آخرت، كفر ورزيدن و به جاى تسليمِ نور، تسليمِ نار شدن، خسارت عظيم كفّار است. | |||
خداوند همان گونه كه بر ما تكاليفى واجب كرده است، وظايفى را هم بر خود مقرّر فرموده؛ از جمله: هدايت كردن: «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» «1»، رزق دادن: «عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» «2»، لطف كردن: «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» «3» و پيروزى وغلبهى دين خدا: «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي» «4» ولى زمينهى بهرهمند شدن از رحمت الهى، رحم به بندگان است. چنانكه در حديث آمده است: «مَن لا يَرْحَم لا يُرحَم» «5» | |||
سلمان از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: «رحمت خداوند، صد درجه دارد، يك درجهى آن، منشأ همهى الطاف الهى در دنيا شده است، خداوند در قيامت، با همهى صد درجه رحمت | |||
---- | |||
«1». ليل، 12. | |||
«2». هود، 6. | |||
«3». انعام، 12. | |||
«4». مجادله، 31. | |||
«5». كنزالعمّال، ج 3، ص 162 وتفسير فىظلالالقرآن. | |||
جلد 2 - صفحه 421 | |||
خود با مردم معامله خواهد كرد». «1» | |||
قرآن، رحمت الهى را بر همه چيز شامل مىداند: «رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» «2» و اين رحمت، مصداقهاى فراوانى دارد، از جمله: | |||
باران: «يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ» «3» | |||
شب و روز: «وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» «4» | |||
پيامبر: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «5» | |||
قرآن: «هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ» «6» | |||
تورات: «كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً» «7» | |||
آزادى: «فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا» «8» | |||
علاقهى به همسر: «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» «9» | |||
گياهان و ميوهها: «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» «10» پذيرش توبه: «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» «11» | |||
===پیام ها=== | |||
1- يكى از شيوههاى تبليغى كه پيامبر مأمور به آن است، طرح سؤال و جواب است. قُلْ لِمَنْ ... قُلْ لِلَّهِ | |||
2- هستى بر اساس رحمت است و رحمت الهى بر همه چيز و همه جا گسترده است. «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» | |||
3- همان گونه كه آفريدههاى خدا در دنيا (مثل: باد، باران، روز و شب، گياهان ...) | |||
رحمت است، معاد هم رحمت است. «لَيَجْمَعَنَّكُمْ» | |||
---- | |||
«1». تفسير فىظلالالقرآن. | |||
«2». اعراف، 156. | |||
«3». شورى، 28. | |||
«4». قصص، 73. | |||
«5». انبيا، 107. | |||
«6». جاثيه، 20. | |||
«7». هود، 17. | |||
«8». اعراف، 72. | |||
«9». روم، 21. | |||
«10». روم، 50. | |||
«11». زمر، 53. | |||
جلد 2 - صفحه 422 | |||
4- گرچه رحمت الهى گسترده و لازم است، ليكن گروهى خود را محروم مىكنند. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «12» | |||
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و بپرس از ايشان تبكيت براى كيست به خاصه آنچه در آسمانها و زمينهاست از روى خلق و ملك. پس اگر جواب دهند خاصّه خداست، حجت لازم آنها شود. | |||
و اگر بر سبيل عناد و لجاج جواب ندهند. قُلْ لِلَّهِ: بگو از روى تقرير كه مر خداى راست، يعنى به اتفاق ما و شما مالك و خالق همه، ذات سبحانه است نه غير او از اصنام و امثال آن. پس مستحق عبوديت، ذات احديت او باشد نه ما سوى كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ: فرض فرمود به تفضل و لطف و احسان بر ذات خود رحمت را، و مراد به آن همه نعم الهى است در دارين. و از جمله آنها هدايت است به معرفت و علم به توحيد و نصب ادله و ازاحه علت و قدرت و تمكين و انزال كتب و امهال كفّار بر كفر و عدم استعجال عذاب تا شايد ايمان آورند و يا از اولاد آنها مؤمن شوند. و نيز از جمله رحمت است قبول توبه و عفو از معصيت. | |||
از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه فرمود: از رحمت حق | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 231 | |||
اينكه: خلق فرمود صد جزو رحمت و قرار داده يك جزء را در تمام مخلوقات، پس بسبب آن رحم كنند مردم، و رحم نمايد مادر بر اولادش، و رحم كنند مادران حيوانات بر اولاد؛ چون روز قيامت شود اضافه نمايد اين جزء رحمت را به نود و نه جزء و ترحم نمايد به آن امت محمّد صلى اللّه عليه و آله را، پس شفاعت كنند در حق كسى كه دوست دارند از اهل ملت اسلام تا به حدى كه مىآيد فردى به سوى مؤمن شيعه گويد: مرا شفاعت نما. پرسد: چه حقى بر من دارى؟ | |||
گويد: روزى آب به تو دادم، پس شفاعت كند او را. ديگرى آمد، من هم بر تو حق دارم، شفاعت مرا بنما. پرسد: حق تو چيست؟ گويد: به سايه ديوار من ساعتى از گرما آرام گرفتى، پس او را شفاعت كند، و ثابت است شفاعت او؛ حتى شفاعت نمايد همسايه و شناسان خود را، زيرا مؤمن گرامىتر است نزد خدا از آنچه گمان كنى. «1» لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ: هر آينه البته البته قسم به خدا، جمع فرمايد حق تعالى شما را در قبور و محشور فرمايد در روز قيامت كه هيچ شكى نيست در وقوع آن روز يا در جمع شما الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ: آنانكه زيانكار شدند يعنى فطرت اصليه و عقول سليمه خود را كه سرمايه آنها بود ضايع ساختند، پس ايشان ايمان نياوردند. | |||
تبصره- اين مطلب مسلم است كه انكار منكر شىء، واقع و حقيقت آن شىء را زايل نگرداند؛ بنابر اين وقوع قيامت و حشر بندگان در قيامت ضرورى دين و ثابت و محقق باشد در واقع؛ لذا تعبير فرموده به «لا رَيْبَ فِيهِ» زيرا برهان فطرى و عقلى قائم است بر ثبوت معاد و قيامت از جمله: | |||
1- آنكه نعم دنيا را مؤمن و كافر و محسن و مسىء هر دو دارا باشند، پس لا بد عالمى بايد كه اين دو طبقه از هم ممتاز شوند و آن روز قيامت باشد. | |||
2- در ابلاغ انبياء فرامين الهى را، بعضى فرمان بردار با ناملايمات بسيار، و بعضى نافرمان بلكه با سركشى و طغيان و هر دو بميرند، اگر عالم جزاء و ثواب | |||
---- | |||
«1» معالم الزلفى، محدّث بحرانى، فصل چهارم، باب 76، صفحه 215. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 232 | |||
نباشد هر آينه ارسال رسل و انزال كتب لغو، بلكه ظلم لازم آيد، و حال آنكه كليّه قبايح از ساحت كبريائى منزه باشد. | |||
3- شكى نيست كه اجتماع روح و بدن با هم، و ثبوت لذات و آلام جسمانى و روحانى با هم، و جمع ميان هر دو سعادت با شقاوت، در باب تكليف امم و در وعد و وعيد اكمل خواهد بود، و چون در عالم تكليف، روح و بدن هر دو شريك بودند در طاعت و معصيت، البته در عالم قيامت هم جزا و ثواب بايد توام باشد تا نقص و نظم لازم نيايد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «12» | |||
ترجمه | |||
بگو مر كه را است آنچه در آسمانها و زمين است بگو مر خدا راست نوشته است بر ذات خود رحمت را هر آينه جمع مىنمايد البته شما را تا روز قيامت نيست شكى در آن آنانكه زيان كردند در نفسهاى خودشان پس آنها ايمان نميآورند. | |||
تفسير | |||
خداوند براى الزام مشركان امر فرمود پيغمبر (ص) را كه از آنها سؤال نمايد كه آنچه در آسمانها و زمين است ملك حقيقى كيست زيرا اگر بگويند ملك خدا است اقرار نمودهاند كه آلهه آنها مملوك حقّند و محكوم خواهند بود و اگر سكوت كنند بگو ملك خدا است چون بقدرى واضح است صدق اين مقال كه كسى نميتواند منكر شود و همه تصديق خواهند نمود و بگو واجب فرموده است بر خود رحمت را در دنيا بر مؤمن و كافر بارسال رسل و انزال كتب و نصب دلالات بر توحيد و نبوت و ولايت و بآنكه در يك روز جمع مينمايد اهل عالم را قرنى بعد از قرنى و هر كس را بجزاى عمل خود ميرساند چون اگر روز جزائى نباشد نظام دنيا مختل ميشود پس اين بيان رحمت است و محتمل است تهديد باشد بعذاب آخرت چون بعد از وعده رحمت مناسب وعيد بعقوبت است و آنانكه ضرر و خسران بر خود وارد نمودند بتضييع سرمايه خودشان كه فطرت سليمه است كه خداوند در بشر قرار داده بترك تفكر و تدبّر در آيات الهى ايمان نمىآورند چون اصرار بر كفر و لجاج و عناد چشم بصيرت آنها را كور كرده است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُل لِمَن ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ قُل لِلّهِ كَتَبَ عَلي نَفسِهِ الرَّحمَةَ لَيَجمَعَنَّكُم إِلي يَومِ القِيامَةِ لا رَيبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم فَهُم لا يُؤمِنُونَ «12» | |||
بفرما بكفار و مشركين از براي كيست آنچه در آسمانها و زمين است بگو از براي خداوند تبارك و تعالي است لازم فرموده از براي ذات مقدس خود رحمت را هرآينه جمع ميفرمايد تمام شماها را براي روز قيامت که هيچگونه شكي در آن نيست كساني که خود را بخسران و زيانكاري انداختند آنها كساني هستند که ايمان نميآورند. | |||
قُل لِمَن ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ اشاره ببتهاي مشركين است که شما اينها را عبادت ميكنيد، و بسلاطين و جبابره است که خود را مالك رقاب مردم و فعّال ما يشاء ميدانند بآنها بگو آنچه که در آسمانها و زمين است اختصاص بكه دارد و ملك كيست و در تحت قدرت كدام تواني است اگر اعتراف كردند به اينكه خداوند است پس چرا عبادت بت ميكنند که لا يسمن و لا يغني من جوع است و اگر مكابره كردند و انكار نمودند قُل لِلّهِ بگو فقط اختصاص بذات اقدس ربوبي دارد و اينها قدرت بر دفع شري يا جلب نفعي بر نفس خود ندارند چه رسد بما في | |||
جلد 7 - صفحه 20 | |||
السموات و الارض. | |||
كَتَبَ عَلي نَفسِهِ الرَّحمَةَ كتب بمعني لزوم و حتم است نظر به اينكه خداوند حكيم علي الاطلاق است و آنچه مقتضاي حكمت و عدل است البته حتما اعمال ميفرمايد زيرا ترك آن اگر مفسده دارد قبيح است و الّا لغو است و فعل قبيح و لغو محال است از او صادر شود، و رحمت دو قسم است: رحمت رحماني و رحمت رحيمي. رحماني عام است سرتاسر ممكنات را ميگيرد از افاضه وجود و ابقاء آن و ارزاق جميع ممكنات و اسباب و وسائل زندگاني و ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و هدايت و ارشاد و بشارت و انذار و آنچه احتياج بآن دارند لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَ يَحيي مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ انفال آيه 44، و رحيمي خاص اهل ايمان است از توفيق و سعادت و رستگاري و عنايات خاصه و الطاف مخصوصه و فيوضات اخروي لَيَجمَعَنَّكُم از زمان آدم ابو البشر بلكه خلقت بني الجان بلكه ايجاد ملائكه إِلي يَومِ القِيامَةِ که تمام ملائكه و جن و انس در صحراي محشر مجتمع هستند و يكي از اسماء قيامت يوم الجمع است لا رَيبَ فِيهِ و لا شك يعتبر به تمام مليّين عالم حتي مشركين که معتقد بمبدء هستند معتقد بقيامت هم هستند فقط اختلاف در خصوصيات است و منكر قيامت منحصر بدهري طبيعي است که منكر مبدء است. | |||
الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم خسران زيان است انسان در اينکه دنيا تاجر است و سرمايه تجارتش عمر است و كارمندان تجارتخانهاش اعضاء و جوارح است و بيع و شرائش اعمال و افعال است و نفع آنها بهشت و خسران آن جهنم، عمل صالح و فاسد فَهُم لا يُؤمِنُونَ زيرا اگر ايمان باشد عاقبتش سعادت و بهشت و سود و نفع است فقط غير مؤمن خاسر است. | |||
21 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۲
ترجمه
الأنعام ١١ | آیه ١٢ | الأنعام ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَتَبَ»: واجب کرده است. «إِلی»: در. برای. «لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ ...»: شما را در روز قیامت گرد میآورد. شما را از گورها برای روز قیامت برمیانگیزد و گرد میآورد (نگا: هود / . «الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ ...»: آنان که وجود خود را ضایع کردهاند و خویشتن را در روز قیامت گرفتار عذاب نمودهاند، کسانیند که به خدا و حساب و کتاب آخرت باور ندارند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۸ - ۱۲، سوره انعام
- اقامه برهان بر معاد با استناد به مالكيت مطلقه خداوندمتعال و رحمت او.
- توضيحى در مورد (( سميع )) و (( عليم )) بودن خداى سبحان .
- عواملپيدايش مرام بت پرستى .
- احتياج عليه بت پرستان با بهره جستن از منطق خودشان .
- معناى (( قاهر )) بودن خداى سبحان و فرق آن با قهر و غلبه موجودات بر يكديگر.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «12»
بگو: آنچه در آسمانها و زمين است براى كيست؟ بگو: براى خداوند است كه بر خود، رحمت را مقرّر كرده است. او قطعاً شما را در روز قيامت كه شكّى در آن نيست جمع خواهد كرد. كسانى كه خود را باختند (و با هدر دادن استعدادها، به جاى رشد، سقوط كردند) همانها ايمان نمىآورند.
نکته ها
موضوع وجوب رحمت بر خدا، در قرآن دوبار آنهم در اين سوره (آيات 12 و 54) آمده است.
جملهى «لا رَيْبَ فِيهِ»، هم دربارهى قرآن آمده است، هم دربارهى قيامت.
به جاى استدلال، در پى هوا و هوس بودن و به جاى اولياى خدا، سراغ طاغوت رفتن و به جاى ايمان و اعتقاد به آخرت، كفر ورزيدن و به جاى تسليمِ نور، تسليمِ نار شدن، خسارت عظيم كفّار است.
خداوند همان گونه كه بر ما تكاليفى واجب كرده است، وظايفى را هم بر خود مقرّر فرموده؛ از جمله: هدايت كردن: «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» «1»، رزق دادن: «عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» «2»، لطف كردن: «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» «3» و پيروزى وغلبهى دين خدا: «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي» «4» ولى زمينهى بهرهمند شدن از رحمت الهى، رحم به بندگان است. چنانكه در حديث آمده است: «مَن لا يَرْحَم لا يُرحَم» «5»
سلمان از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: «رحمت خداوند، صد درجه دارد، يك درجهى آن، منشأ همهى الطاف الهى در دنيا شده است، خداوند در قيامت، با همهى صد درجه رحمت
«1». ليل، 12.
«2». هود، 6.
«3». انعام، 12.
«4». مجادله، 31.
«5». كنزالعمّال، ج 3، ص 162 وتفسير فىظلالالقرآن.
جلد 2 - صفحه 421
خود با مردم معامله خواهد كرد». «1»
قرآن، رحمت الهى را بر همه چيز شامل مىداند: «رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» «2» و اين رحمت، مصداقهاى فراوانى دارد، از جمله:
باران: «يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ» «3»
شب و روز: «وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» «4»
پيامبر: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «5»
قرآن: «هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ» «6»
تورات: «كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً» «7»
آزادى: «فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا» «8»
علاقهى به همسر: «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» «9»
گياهان و ميوهها: «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» «10» پذيرش توبه: «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» «11»
پیام ها
1- يكى از شيوههاى تبليغى كه پيامبر مأمور به آن است، طرح سؤال و جواب است. قُلْ لِمَنْ ... قُلْ لِلَّهِ
2- هستى بر اساس رحمت است و رحمت الهى بر همه چيز و همه جا گسترده است. «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»
3- همان گونه كه آفريدههاى خدا در دنيا (مثل: باد، باران، روز و شب، گياهان ...)
رحمت است، معاد هم رحمت است. «لَيَجْمَعَنَّكُمْ»
«1». تفسير فىظلالالقرآن.
«2». اعراف، 156.
«3». شورى، 28.
«4». قصص، 73.
«5». انبيا، 107.
«6». جاثيه، 20.
«7». هود، 17.
«8». اعراف، 72.
«9». روم، 21.
«10». روم، 50.
«11». زمر، 53.
جلد 2 - صفحه 422
4- گرچه رحمت الهى گسترده و لازم است، ليكن گروهى خود را محروم مىكنند. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «12»
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و بپرس از ايشان تبكيت براى كيست به خاصه آنچه در آسمانها و زمينهاست از روى خلق و ملك. پس اگر جواب دهند خاصّه خداست، حجت لازم آنها شود.
و اگر بر سبيل عناد و لجاج جواب ندهند. قُلْ لِلَّهِ: بگو از روى تقرير كه مر خداى راست، يعنى به اتفاق ما و شما مالك و خالق همه، ذات سبحانه است نه غير او از اصنام و امثال آن. پس مستحق عبوديت، ذات احديت او باشد نه ما سوى كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ: فرض فرمود به تفضل و لطف و احسان بر ذات خود رحمت را، و مراد به آن همه نعم الهى است در دارين. و از جمله آنها هدايت است به معرفت و علم به توحيد و نصب ادله و ازاحه علت و قدرت و تمكين و انزال كتب و امهال كفّار بر كفر و عدم استعجال عذاب تا شايد ايمان آورند و يا از اولاد آنها مؤمن شوند. و نيز از جمله رحمت است قبول توبه و عفو از معصيت.
از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه فرمود: از رحمت حق
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 231
اينكه: خلق فرمود صد جزو رحمت و قرار داده يك جزء را در تمام مخلوقات، پس بسبب آن رحم كنند مردم، و رحم نمايد مادر بر اولادش، و رحم كنند مادران حيوانات بر اولاد؛ چون روز قيامت شود اضافه نمايد اين جزء رحمت را به نود و نه جزء و ترحم نمايد به آن امت محمّد صلى اللّه عليه و آله را، پس شفاعت كنند در حق كسى كه دوست دارند از اهل ملت اسلام تا به حدى كه مىآيد فردى به سوى مؤمن شيعه گويد: مرا شفاعت نما. پرسد: چه حقى بر من دارى؟
گويد: روزى آب به تو دادم، پس شفاعت كند او را. ديگرى آمد، من هم بر تو حق دارم، شفاعت مرا بنما. پرسد: حق تو چيست؟ گويد: به سايه ديوار من ساعتى از گرما آرام گرفتى، پس او را شفاعت كند، و ثابت است شفاعت او؛ حتى شفاعت نمايد همسايه و شناسان خود را، زيرا مؤمن گرامىتر است نزد خدا از آنچه گمان كنى. «1» لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ: هر آينه البته البته قسم به خدا، جمع فرمايد حق تعالى شما را در قبور و محشور فرمايد در روز قيامت كه هيچ شكى نيست در وقوع آن روز يا در جمع شما الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ: آنانكه زيانكار شدند يعنى فطرت اصليه و عقول سليمه خود را كه سرمايه آنها بود ضايع ساختند، پس ايشان ايمان نياوردند.
تبصره- اين مطلب مسلم است كه انكار منكر شىء، واقع و حقيقت آن شىء را زايل نگرداند؛ بنابر اين وقوع قيامت و حشر بندگان در قيامت ضرورى دين و ثابت و محقق باشد در واقع؛ لذا تعبير فرموده به «لا رَيْبَ فِيهِ» زيرا برهان فطرى و عقلى قائم است بر ثبوت معاد و قيامت از جمله:
1- آنكه نعم دنيا را مؤمن و كافر و محسن و مسىء هر دو دارا باشند، پس لا بد عالمى بايد كه اين دو طبقه از هم ممتاز شوند و آن روز قيامت باشد.
2- در ابلاغ انبياء فرامين الهى را، بعضى فرمان بردار با ناملايمات بسيار، و بعضى نافرمان بلكه با سركشى و طغيان و هر دو بميرند، اگر عالم جزاء و ثواب
«1» معالم الزلفى، محدّث بحرانى، فصل چهارم، باب 76، صفحه 215.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 232
نباشد هر آينه ارسال رسل و انزال كتب لغو، بلكه ظلم لازم آيد، و حال آنكه كليّه قبايح از ساحت كبريائى منزه باشد.
3- شكى نيست كه اجتماع روح و بدن با هم، و ثبوت لذات و آلام جسمانى و روحانى با هم، و جمع ميان هر دو سعادت با شقاوت، در باب تكليف امم و در وعد و وعيد اكمل خواهد بود، و چون در عالم تكليف، روح و بدن هر دو شريك بودند در طاعت و معصيت، البته در عالم قيامت هم جزا و ثواب بايد توام باشد تا نقص و نظم لازم نيايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «12»
ترجمه
بگو مر كه را است آنچه در آسمانها و زمين است بگو مر خدا راست نوشته است بر ذات خود رحمت را هر آينه جمع مىنمايد البته شما را تا روز قيامت نيست شكى در آن آنانكه زيان كردند در نفسهاى خودشان پس آنها ايمان نميآورند.
تفسير
خداوند براى الزام مشركان امر فرمود پيغمبر (ص) را كه از آنها سؤال نمايد كه آنچه در آسمانها و زمين است ملك حقيقى كيست زيرا اگر بگويند ملك خدا است اقرار نمودهاند كه آلهه آنها مملوك حقّند و محكوم خواهند بود و اگر سكوت كنند بگو ملك خدا است چون بقدرى واضح است صدق اين مقال كه كسى نميتواند منكر شود و همه تصديق خواهند نمود و بگو واجب فرموده است بر خود رحمت را در دنيا بر مؤمن و كافر بارسال رسل و انزال كتب و نصب دلالات بر توحيد و نبوت و ولايت و بآنكه در يك روز جمع مينمايد اهل عالم را قرنى بعد از قرنى و هر كس را بجزاى عمل خود ميرساند چون اگر روز جزائى نباشد نظام دنيا مختل ميشود پس اين بيان رحمت است و محتمل است تهديد باشد بعذاب آخرت چون بعد از وعده رحمت مناسب وعيد بعقوبت است و آنانكه ضرر و خسران بر خود وارد نمودند بتضييع سرمايه خودشان كه فطرت سليمه است كه خداوند در بشر قرار داده بترك تفكر و تدبّر در آيات الهى ايمان نمىآورند چون اصرار بر كفر و لجاج و عناد چشم بصيرت آنها را كور كرده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل لِمَن ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ قُل لِلّهِ كَتَبَ عَلي نَفسِهِ الرَّحمَةَ لَيَجمَعَنَّكُم إِلي يَومِ القِيامَةِ لا رَيبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم فَهُم لا يُؤمِنُونَ «12»
بفرما بكفار و مشركين از براي كيست آنچه در آسمانها و زمين است بگو از براي خداوند تبارك و تعالي است لازم فرموده از براي ذات مقدس خود رحمت را هرآينه جمع ميفرمايد تمام شماها را براي روز قيامت که هيچگونه شكي در آن نيست كساني که خود را بخسران و زيانكاري انداختند آنها كساني هستند که ايمان نميآورند.
قُل لِمَن ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ اشاره ببتهاي مشركين است که شما اينها را عبادت ميكنيد، و بسلاطين و جبابره است که خود را مالك رقاب مردم و فعّال ما يشاء ميدانند بآنها بگو آنچه که در آسمانها و زمين است اختصاص بكه دارد و ملك كيست و در تحت قدرت كدام تواني است اگر اعتراف كردند به اينكه خداوند است پس چرا عبادت بت ميكنند که لا يسمن و لا يغني من جوع است و اگر مكابره كردند و انكار نمودند قُل لِلّهِ بگو فقط اختصاص بذات اقدس ربوبي دارد و اينها قدرت بر دفع شري يا جلب نفعي بر نفس خود ندارند چه رسد بما في
جلد 7 - صفحه 20
السموات و الارض.
كَتَبَ عَلي نَفسِهِ الرَّحمَةَ كتب بمعني لزوم و حتم است نظر به اينكه خداوند حكيم علي الاطلاق است و آنچه مقتضاي حكمت و عدل است البته حتما اعمال ميفرمايد زيرا ترك آن اگر مفسده دارد قبيح است و الّا لغو است و فعل قبيح و لغو محال است از او صادر شود، و رحمت دو قسم است: رحمت رحماني و رحمت رحيمي. رحماني عام است سرتاسر ممكنات را ميگيرد از افاضه وجود و ابقاء آن و ارزاق جميع ممكنات و اسباب و وسائل زندگاني و ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و هدايت و ارشاد و بشارت و انذار و آنچه احتياج بآن دارند لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَ يَحيي مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ انفال آيه 44، و رحيمي خاص اهل ايمان است از توفيق و سعادت و رستگاري و عنايات خاصه و الطاف مخصوصه و فيوضات اخروي لَيَجمَعَنَّكُم از زمان آدم ابو البشر بلكه خلقت بني الجان بلكه ايجاد ملائكه إِلي يَومِ القِيامَةِ که تمام ملائكه و جن و انس در صحراي محشر مجتمع هستند و يكي از اسماء قيامت يوم الجمع است لا رَيبَ فِيهِ و لا شك يعتبر به تمام مليّين عالم حتي مشركين که معتقد بمبدء هستند معتقد بقيامت هم هستند فقط اختلاف در خصوصيات است و منكر قيامت منحصر بدهري طبيعي است که منكر مبدء است.
الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم خسران زيان است انسان در اينکه دنيا تاجر است و سرمايه تجارتش عمر است و كارمندان تجارتخانهاش اعضاء و جوارح است و بيع و شرائش اعمال و افعال است و نفع آنها بهشت و خسران آن جهنم، عمل صالح و فاسد فَهُم لا يُؤمِنُونَ زيرا اگر ايمان باشد عاقبتش سعادت و بهشت و سود و نفع است فقط غير مؤمن خاسر است.
21
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- خداوند روش احتجاج و بحث با مشرکان را به پیامبر (ص) ارائه کرده است. (قل لمن ما فى السموت و الأرض ... لیجمعنکم إلى یوم القیمة) فرمان خداوند به پیامبر (ص) (قل)، بیانگر لزوم استفاده پیامبر (ص) از این روش خاص در مواجهه با منکران معاد است.
۲- مالکیت مطلق خداوند بر موجودات آسمانها و زمین، بدیهى و غیرقابل انکار (قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه) جواب خداوند به سؤال خود، نشانگر بدیهى و غیر قابل انکار بودن جواب است.
۳- کافران، معترف به مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستى (قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه) جواب خداوند به سؤال مطرح شده و منتظر جواب کافران نماندن، بداهت و مورد اعتراف بودن جواب را مى رساند.
۴- جهان هستى داراى آسمانهاى متعدد است. (قل لمن ما فى السموت و الأرض)
۵- خوددارى کافران از اعتراف به مالکیت مطلق خداوند، على رغم آگاهى بدان (قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه)
۶- طرح و بیان حقایق به شکل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن (قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه)
۷- خداوند افاضه رحمت بر تمامى موجودات را بر خویش فرض و لازم کرده است. (کتب على نفسه الرحمة) از معانى «کتب»، ثبوت و وجوب و قضاى حتمى است. در آیه مورد بحث نیز ظاهراً همین معنى مورد نظر است.
۸- آفرینش هستى و دیگر افعال خداوند بر پایه رحمت جهانشمول اوست. (لمن ما فى السموت ... کتب على نفسه الرحمة) چون خداوند رحمت را بر خود واجب کرده، هر کارى از او صادر گردد جز رحمت نخواهد بود.
۹- آفرینش موجودات در جهت برخوردارى آنها از رحمت خداوند (قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه کتب على نفسه الرحمة)
۱۰- خداوند، قطعاً و بدون تردید، تمامى انسانها را در صحنه قیامت گرد خواهد آورد. (لیجمعنکم إلى یوم القیمة لا ریب فیه) مرجع ضمیر «فیه» مى تواند مضمون جمله «لیجمعنکم» باشد، یعنى جمع کردن شما در قیامت بدون تردید است.
۱۱- نابود نشدن انسان با مرگ (لیجمعنکم إلى یوم القیمة) جمله «لیجمعنکم» و تعدیه آن به «إلى»، بیانگر گردآورى مستمر آدمیان تا قیامت است و لازمه این نیز فانى نشدن آدمى پس از مرگ است.
۱۲- تردیدناپذیرى تحقق قیامت (لیجمعنکم إلى یوم القیمة لا ریب فیه) «لا ریب فیه» نفى هر گونه تردید درباره قیامت است، که از بارزترین موارد تردید درباره قیامت، تردید در تحقق آن است.
۱۳- قیامت، روز ظهور حقایق و از بین رفتن هر گونه تردید (لیجمعنکم إلى یوم القیمة لا ریب فیه) مرجع ضمیر «فیه» مى تواند «یوم القیامة» باشد، یعنى قیامت ظرف تردید نیست و در آن روز تردید از آدمى رخت بر مى بندد.
۱۴- برخوردارى مردم از رحمت خداوند، از فلسفه هاى برپایى قیامت (کتب على نفسه الرحمة لیجمعنکم إلى یوم القیمة لا ریب فیه)
۱۵- برپایى قیامت جلوه اى از رحمت الهى است. (کتب على نفسه الرحمة لیجمعنکم إلى یوم القیمة لا ریب فیه)
۱۶- حاکمیت مطلقه الهى بر جهان هستى (قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه ... لیجمعنکم إلى یوم القیمة لا ریب فیه)
۱۷- آنان که سرمایه جان را به خسارت از کف داده اند، منکر قیامت هستند. (لیجمعنکم إلى یوم القیمة ... الذین خسروا أنفسهم فهم لا یؤمنون) متعلق «لا یؤمنون»، با توجه به جمله «لیجمعنکم إلى یوم القیامة» قیامت مى تواند باشد.
۱۸- تباه کردن سرمایه وجودى خود زیانکارى و زمینه انکار معارف دین است. (لیجمعنکم إلى یوم القیمة ... الذین خسروا أنفسهم فهم لا یؤمنون)
۱۹- کافران به معاد و رسالت پیامبر(ص) ، زیانکار، تباه کننده خویش و محروم از رحمت الهى (و لقد استهزىء برسل ... کتب على نفسه الرحمة ... الذین خسروا أنفسهم فهم لا یؤمنون) با توجّه به اینکه رحمت الهى فراگیر است، ممکن است زیان کافران به جهت محروم ساختن خود از دریافت رحمت باشد.
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ۴ ; مالک موجودات آسمان ها ۲
- آفرینش: حاکم آفرینش ۱۶
- احتجاج: با مشرکان ۱
- اقرار: به مالکیت خدا ۳
- انسان: ها در قیامت ۱۰ ; بقاى انسان ۱۱ ; حتمیت حشر انسان ها ۱۰
- پرسش: اهمیت پرسش و پاسخ ۶
- حقایق: روش تبیین حقایق ۶
- خدا: حاکمیت خدا ۱۶ ; خالقیت خدا ۸ ; خدا و تکلیف ۷ ; رحمت خدا ۷، ۸، ۹، ۱۴ ; مالکیت خدا ۲ ; مظاهر رحمت خدا ۱۵ ; منشأ افعال خدا ۸
- دین: زمینه تکذیب دین ۱۸
- رحمت خدا:۷، ۸، ۹، ۱۴ محرومیت از رحمت خدا۷، ۸، ۹، ۱۴ ۱۹
- زیانکاران:۱۹
- عمر: تباهى سرمایه عمر ۱۷، ۱۸، ۱۹
- قیامت: برپایى قیامت ۱۵ ; حتمیت قیامت ۱۲ ; ظهور حقایق در قیامت ۱۳ ; فلسفه قیامت ۱۴ ; مکذّبان قیامت ۱۷ ; ویژگى قیامت ۱۳ ; یقین در قیامت ۱۳
- کافران: اقرار کافران ۳ ; زیانکارى کافران ۱۹ ; عقیده کافران ۳ ; کافران و کتمان حق ۵ ; کافران و مالکیت خدا ۳، ۵ ; محرومیت کافران ۱۹
- کفر: به معاد ۱۹ ; کفر به نبوّت محمّد (ص) ۱۹
- محمّد (ص): احتجاج محمّد (ص) ۱ ; تعلیم محمّد (ص) ۱
- مرگ: حقیقت مرگ ۱۱
- موجودات: خلقت موجودات ۹ ; مالک موجودات ۲