الأنعام ١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۹: خط ۲۹:
[[الأحزاب ٥٠ | يَا أَيُّهَا النَّبِيُ‌ إِنَّا...]] (۰)   
[[الأحزاب ٥٠ | يَا أَيُّهَا النَّبِيُ‌ إِنَّا...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۴، ص ۴۲۱.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۲۴.</ref>
امام حسن عسکری علیه‌السلام از امام على مرتضى علیه‌السلام نقل فرماید كه فرمود: خداوند این آیة را بر رد سه طایفه نازل فرمود، «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ» را جهت رد بر طایفه طبیعیون یا دهریون نازل كرد كه معتقدند تمامى اشیاء و موجودات به خودى خود به وجود آمده و همیشه بوده و هستند.
و «جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنُّورَ» را براى رد بر ثنویه نازل نمود كه معتقدند روشنائى و تاریكى دو مدبر در امور مى باشند و «ثُمَّ الَّذِینَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» درباره رد بر مشركین عرب است كه معتقد بودند كه بت هائى را كه مى پرستند، خدایان آن‌ها مى باشد سپس سوره قل هو اللّه احد را جهت رد كسانى كه براى خداوند شریكانى قائل بودند نازل فرمود.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن.</ref>
مقاتل گوید: سبب نزول آیه این بود كه مشركین با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در مقام مجادله برآمدند و گفتند: خداى تو كیست، پیامبر گفت: خدائى است كه آسمان‌ها و زمین را خلق نمود، مشركین جواب او را تكذیب نموده و منكر شدند.<ref> تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱#link1 | آيات ۳ - ۱، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱#link1 | آيات ۳ - ۱، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱#link2 | بيان اينكه سوره انعام مكى و داراى سياق واحد مى باشد، ونقل اقوالى در مورد اينكه بعضى آيات اين سوره مدنى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱#link2 | بيان اينكه سوره انعام مكى و داراى سياق واحد مى باشد، ونقل اقوالى در مورد اينكه بعضى آيات اين سوره مدنى است]]
خط ۴۱: خط ۵۶:
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۲#link7 | رواياتى در بيان مراد از اجل معلق و اجل مسمى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۲#link7 | رواياتى در بيان مراد از اجل معلق و اجل مسمى]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۳#link90 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۳#link90 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «1»
ستايش مخصوص خداوندى است كه آسمان‌ها و زمين را آفريد و تاريكى‌ها و روشنى را قرار داد، امّا كافران (ديگران را) با پروردگارشان برابر و همتا مى‌گيرند.
===نکته ها===
در تمام قرآن، واژه‌ى «نور» مفرد و واژه‌ى «ظلمات» به صورت جمع آمده است. اصولًا حقّ، يكى است و راههاى باطل بسيار. آرى؛ نور، نشانه‌ى وحدت و ظلمات، نشانه‌ى پراكندگى است. «يَعْدِلُونَ» از «عدل»، به معناى همتاست.
اوّلين آيه‌ى اين سوره، به «آفرينش نظام هستى»، دومين آيه به «آفرينش انسان» و سومين آيه به نظارت بر «اعمال و رفتار انسان» اشاره دارد.
به فرموده‌ى حضرت على عليه السلام: اين آيه، پاسخ به سه گروه از منحرفان است:
الف: «مادّيون» كه منكر آفرينش الهى و حدوث خلقتند. خَلَقَ السَّماواتِ‌ ...
ب: «دوگانه پرستان» كه براى نور و ظلمت دو مبدأ قائلند. «جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ» «1»
----
«1». «اوِستا» ى فعلى، اهريمن را خداى ظلمات و اهورا مزدا را خداى نور دانسته و ميان آن دو تضادّ قائل است. تفسير الكاشف.
جلد 2 - صفحه 410
ج: «مشركان» كه براى خداوند، شريك وشبيه قائلند. «ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» «1»
امام موسى‌بن جعفر عليهما السلام درباره‌ى ... بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ‌ فرمودند: يعنى، كافران، ظلمات و نور و جور و عدل را يكسان مى‌شمارند. «2»
===پیام ها===
1- خداوند هم از عدم به وجود آورده است، هم در موجودها، كيفيّات جديد و نوآورى‌هايى قرار مى‌دهد. (آفرينش ابتدائى‌ «خَلَقَ» آفرينش تَبَعى‌ «جَعَلَ»)
2- شريك دانستن براى خدا، نوعى انكار خدا وكفر به اوست. «الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «1»
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‌: حقيقت حمد و ثنا مختص ذات كبريائى است كه به قدرت كامله خلق فرمود آسمانها را بدون عمد و مدد، و بيافريد زمين را بدون اصل ماده.
تبصره- بدانكه چون حق تعالى اختتام سوره مائده نمود به آنكه بر همه اشياء قادر و تواناست، افتتاح اين سوره فرمود بر كمال قدرت از خلق آسمان و زمين و غير آن. و ابتدا نمود به كلام ميمنت فرجام تحميد اشعار به آنكه ذات جل و علاى حق سزاوار است به حمد و ثنا، و نيز تنبيه است بر آنكه نعمتهاى عظيمه از وجود و بقا و غير آن از آنچه آسمان و زمين مشتمل بر آنست، هر آينه دال است كه ذات يگانه سبحانى، سزاوار حمد و ستايش باشد، خواه حامدى باشد يا نباشد در عالم. وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ: و قرار داد تاريكيها و روشنائى را.
مجوس گفتند: اللّه خالق نور و شياطين آفريننده ظلمت، لذا به جهت ردّ قول آنها فرمود: نور و ظلمت هر دو مخلوق منند، و نزد اكثر مراد ظلمت و نور شب و روز
----
«1» برهان، ج 1، ص 514.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 271.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 219
است. ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ‌: پس با وجود اين همه نعم مخلوقه براى ايشان، آنانكه كافر شدند به پروردگار خود، عدول مى‌كنند از او به عبادت غير او از اوثان؛ يا آنكه برابر مى‌كنند به پروردگار خود بتان را كه جمادند و كفران نعم الهى نمايند. حاصل آنكه: حق تعالى اين اشياء را خلق و آن را اسباب تعيش ايشان گردانيد. پس از حق آن، اينست كه او را حمد نمايند و كفران نكنند، پس برابر قرار ندهند با او چيزى را كه قادر نيست بر آفرينش. در احتجاج- حضرت صادق عليه السّلام مى‌فرمايد: آيه شريفه رد است بر سه طبقه: 1- فرمود «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» رد است بر دهريه، كسانى كه گفتند اشياء را ابتدائى بر آنها نيست. 2- «وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ» رد است بر ثنويه و مجوس، كسانى كه گفتند نور و ظلمت مدبر عالمند. 3- «ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» رد است بر مشركين عرب، كه گفتند بتان الهه ما هستند. «1»
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «1»
ترجمه‌
ستايش مر خدايرا است كه آفريد آسمانها و زمين را و پديد آورد تاريكيها و روشنى را پس آنانكه كافر شدند با پروردگارشان برابر ميكنند ديگران را.
تفسير
شرح كلمه حمد در صدر كتاب گذشت و چون روى سخن در اين سوره با مشركان و بت پرستان است خداوند توصيف فرموده خود را بامريكه موجب استحقاق او شود بحمد و عبادت و مفيد عدم لياقت غير او باين امر تا حجّت شود بر كسانيكه برابر نمودند غير خدا را با خدا در ستايش و پرستش مانند مشركان و كسانيكه در برابر او بت را پرستيدند يا عدول از او به بت نمودند و تا دلالت نمايد بر نفى قول كسانيكه منكر حدوث عالم شدند و ابتدا فرمود بذكر حمد براى تعليم عباد و افاده اختصاص كمال آن بذات مستجمع كمالات و تقديم فرمود ذكر سماوات را بر ارض بصيغه جمع براى اشعار بشرف و منشأ آثار و بركات بودن هر يك از آسمانها بخلاف زمين و تعبير فرمود از آفريدن آسمانها و زمين بخلق و از پديدار كردن ظلمات و نور بجعل براى آنكه خلق متضمن معناى تقدير و جعل مفيد معناى تصيير است يعنى از تقدير آسمان و زمين و گردش آنها پديد آورد ظلمات و نور را و از ظلمات تعبير بجمع فرمود و از نور بمفرد براى تعدد اسباب ظلمت و وحدت سبب نور چون گفته‌اند اصل آن نار است و بنظر حقير براى اشاره بظلمانيّت جهت كثرت و نورانيّت جهت وحدت است و تقديم ظلمت بر نور گفته‌اند براى آنستكه ظلمت عدمى است و عدم مقدم است بر وجود چون روايت شده است خداوند خلق فرمود خلق را در تاريكى پس پاشيد بر آنها از نور خود و بنظر حقير براى اهتمام بذكر آنست در ردّ كسانيكه قائل شده‌اند بآنكه ظلمت امر عدمى است و قابليّت جعل ندارد با آنكه اگر عدمى هم باشد عدم مضاف است و مجعول به تبع است و الّا اسناد جعل بآن صحيح نبود
----
جلد 2 صفحه 297
و در آخر آيه استبعاد فرمود از بقاء فرق ثلثه كفار بر انكار و شرك و پرستش بت بلفظ ثم و عدولشان از حق با بودن آيات واضحة الدلالات بر وجود حق و وحدانيّت آن و اختصاص استحقاق پرستش بآن تعالى شانه و عظمت صنائعه چنانچه در احتجاج از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه اين آيه ردّ بر سه فرقه است الحمد للّه الذى خلق السموات و الارض رد دهريه است كه منكر حدوث عالم شده‌اند و جعل الظلمات و النور رد بر ثنويّه است كه قائل بالوهيت نور و ظلمت شده‌اند ثم الذين كفروا بربّهم يعدلون رد بر مشركان عرب است كه بت را بالوهيت اختيار نمودند و بنابر اين يعدلون بمعنى برابر مى‌كنند است و بربهم متعلق بآن است و محتمل است بربهم متعلق بكفروا باشد و يعدلون بمعنى عدول ميكنند باشد يعنى از خداوند به غير او تعالى شانه ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ
الحَمدُ لِلّه‌ِ الَّذِي‌ خَلَق‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ وَ جَعَل‌َ الظُّلُمات‌ِ وَ النُّورَ ثُم‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا بِرَبِّهِم‌ يَعدِلُون‌َ «1»
حمد مختص‌ ‌است‌ بخداوند ‌آن‌ كسي‌ ‌که‌ خلق‌ و ايجاد فرمود آسمانها و زمين‌
جلد 7 - صفحه 4
‌را‌ و قرار داد تاريكيها و روشنايي‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ آيات‌ بزرگ‌ كساني‌ ‌که‌ كافر شدند برگشتند بخداي‌ ‌خود‌ و اعراض‌ كردند و منكر پروردگار ‌خود‌ شدند.
الحمد للّه‌ گذشت‌ ‌در‌ مجلد اول‌ ‌در‌ سوره‌ مباركه‌ فاتحة الكتاب‌ صفحه‌ 97 و 98، معناي‌ حمد و فرق‌ ‌بين‌ ‌آن‌ و شكر و مدح‌ و اينكه‌ نسبت‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ عموم‌ و خصوص‌ مطلق‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌من‌ وجه‌ و بيان‌ اختصاص‌ جنس‌ حمد بحضرت‌ باري‌ ذاتا و صفة و فعلا بنحو حقيقت‌ و ‌غير‌ ‌آن‌ سرتاسر ممكنات‌ لياقت‌ حمد ندارند نه‌ ذاتا و نه‌ صفة و نه‌ فعلا الا بنوع‌ ‌من‌ العناية بالعرض‌ و المجاز، و معناي‌ مقام‌ محمود و احمد و ‌محمّد‌ و معناي‌
(فلك‌ الحمد علي‌ّ ‌في‌ جميع‌ ‌ذلک‌)
‌در‌ دعاء كميل‌ مراجعه‌ فرمائيد الَّذِي‌ خَلَق‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ مراد ‌از‌ سماوات‌ طبقات‌ علويات‌ ‌است‌ و ‌آنها‌ هفت‌ طبقه‌ بنص‌ آيات‌ قرآن‌ ‌که‌ تعبير بسبع‌ سماوات‌ فرموده‌ و تمام‌ ‌اينکه‌ كواكب‌ و ستاره‌ها و منظومات‌ شمسيه‌ ‌در‌ طبقه‌ اولي‌ ‌است‌ بنص‌ ‌آيه‌ شريفه‌ إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِب‌ِ و الصافات‌ ‌آيه‌ 6، و كرسي‌ احاطه‌ باين‌ هفت‌ طبقه‌ دارد وَسِع‌َ كُرسِيُّه‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ آية الكرسي‌، و عرش‌ محيط بكرسي‌ و فوق‌ عالم‌ اجسام‌ ‌است‌ وَ كان‌َ عَرشُه‌ُ عَلَي‌ الماءِ هود ‌آيه‌ 9، دليل‌ نيست‌ ‌بر‌ اينكه‌ آب‌ فوق‌ عرش‌ ‌باشد‌ بلكه‌ كلمه‌ ‌علي‌ دلالت‌ ‌بر‌ برتري‌ عرش‌ ميكند ‌با‌ اينكه‌ كلمه‌ ‌علي‌ الماء معلوم‌ نيست‌ مراد ‌از‌ ‌اينکه‌ ماء چه‌ مائيست‌ ممكن‌ ‌است‌ انهار بهشت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بهشت‌ زير عرش‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ماء ديگري‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ميداند بعلاوه‌ عرش‌ ‌بر‌ دوش‌ حمله‌ عرش‌ ‌است‌ و ميفرمايد وَ يَحمِل‌ُ عَرش‌َ رَبِّك‌َ فَوقَهُم‌ يَومَئِذٍ ثَمانِيَةٌ الحاقة ‌آيه‌ 7، و اخبار ‌در‌ حمله‌ عرش‌ بسيار داريم‌.
و مراد ‌از‌ ارض‌ كره‌ زمين‌ ‌است‌ ‌که‌ روي‌ كره‌ آب‌ ‌است‌ و سه‌ ربع‌ كره‌ زمين‌ ‌را‌ آب‌ گرفته‌ و يك‌ ربع‌ خشكيست‌ ‌که‌ ربع‌ مسكون‌ ميگويند و ‌اينکه‌ ‌هم‌ طبقاتي‌ دارد ‌در‌ تخوم‌ ارض‌ ‌که‌ ‌هر‌ طبقه‌ زير زمين‌ آثاري‌ دارد و باين‌ مناسبت‌ ‌در‌ اخبار بارضين‌ سبع‌
جلد 7 - صفحه 5
تعبير ‌شده‌.
وَ جَعَل‌َ الظُّلُمات‌ِ وَ النُّورَ تعبير بجعل‌ نمود و بخلق‌ نفرمود بمناسبت‌ اينكه‌ همان‌ خلقت‌ كره‌ زمين‌ ‌در‌ مقابل‌ خورشيد ‌که‌ ‌از‌ كرات‌ علويه‌ و جزو سماوات‌ ‌است‌ تشكيل‌ ميشود ‌که‌ حركت‌ زمين‌ بحركت‌ وضعي‌ تشكيل‌ شب‌ و روز ميدهد ظلمت‌ شب‌ و ضياء روز، و تقديم‌ ظلمات‌ ‌بر‌ نور ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ قبل‌ ‌از‌ خلقت‌ نور ظلمات‌ بوده‌ چون‌ ظلمت‌ عبارت‌ ‌از‌ امر عدمي‌ ‌است‌ و نسبتش‌ ‌با‌ نور عدم‌ و ملكه‌ ‌است‌ مثل‌ عمي‌ و بصر، و تعبير بجمع‌ ‌در‌ ظلمات‌ و مفرد ‌در‌ نور ممكن‌ ‌است‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ منشأ نور فقط وجود منور ‌است‌ مثل‌ شمس‌ و اما سبب‌ ظلمت‌ اموري‌ ‌است‌: فقدان‌ نور، عدم‌ قابليت‌ استناره‌، وجود حاجب‌ و ‌غير‌ اينها مثلا غروب‌ شمس‌، عمي‌، حدوث‌ مرض‌ ‌در‌ بصر، بستن‌ چشم‌، رفتن‌ ‌در‌ تاريكي‌، ‌بر‌ ‌هم‌ گذاشتن‌ چشم‌، نوم‌، عطش‌، اضطراب‌ خيال‌، تشويش‌ خاطر و امثال‌ اينها.
و ‌از‌ ‌براي‌ نور اطلاقاتي‌ ‌است‌: اطلاق‌ ‌بر‌ ذات‌ ربوبي‌ اللّه‌ُ نُورُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ سوره‌ نور ‌آيه‌ 35، زيرا خداوند ظاهر بالذات‌ ‌است‌ لمقام‌ واجب‌ الوجودي‌ و مظهر ‌غير‌ ‌است‌ ‌از‌ ممكنات‌ بايجاد اطلاق‌ ‌بر‌ مجردات‌ و ارواح‌ مقدسه‌ و عالم‌ عقول‌ و نفوس‌
(اول‌ ‌ما خلق‌ اللّه‌ نوري‌)
حديث‌ نبوي‌
(خلقكم‌ اللّه‌ انوارا)
زيارت‌ جامعه‌
(اشهد انّك‌ كنت‌ نورا ‌في‌ الاصلاب‌ الشامخة و الارحام‌ المطهرة)
زيارت‌ وارث‌، اطلاق‌ ‌بر‌ قرآن‌ و كتب‌ سماويه‌ إِنّا أَنزَلنَا التَّوراةَ فِيها هُدي‌ً وَ نُورٌ مائده‌ ‌آيه‌ 48 قَد جاءَكُم‌ مِن‌َ اللّه‌ِ نُورٌ وَ كِتاب‌ٌ مُبِين‌ٌ مائده‌ ‌آيه‌ 18، اطلاق‌ ‌بر‌ ايمان‌ اللّه‌ُ وَلِي‌ُّ الَّذِين‌َ آمَنُوا يُخرِجُهُم‌ مِن‌َ الظُّلُمات‌ِ إِلَي‌ النُّورِ بقره‌ ‌آيه‌ 258، و ‌بر‌ شمس‌ و قمر و ساير نجوم‌ و ‌بر‌ نار و سراج‌ و ‌غير‌ اينها.
ثُم‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا شامل‌ جميع‌ طبقات‌ كفار ميشود ‌حتي‌ منتحلين‌ بدين‌ اسلام‌ مثل‌ خوارج‌: نواصب‌، غلات‌، منكر ضروريات‌ دين‌ اسلام‌، مبدعين‌ بِرَبِّهِم‌ يَعدِلُون‌َ
جلد 7 - صفحه 6
‌يعني‌ يجعلون‌ ‌له‌ عدلا و نظيرا و شريكا چه‌ شرك‌ ‌در‌ عبادت‌ مثل‌ مشركين‌ ‌ يا ‌ شرك‌ ‌در‌ افعال‌ ‌از‌ خلق‌ و رزق‌ و امثال‌ اينها ‌ يا ‌ شركاء ‌در‌ تشبيه‌ مثل‌ يهود و نصاري‌ و مجسمه‌ ‌از‌ فرق‌ مسلمين‌، و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌در‌ مقام‌ تعجب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ اينكه‌ خداوند خالق‌ آسمانها و زمين‌ ‌است‌ و جاعل‌ ظلمات‌ و نور ‌است‌ چگونه‌ كفار ‌براي‌ ‌او‌ مثل‌ قرار ميدهند
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۱


ترجمه

ستایش برای خداوندی است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمتها و نور را پدید آورد؛ اما کافران برای پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمی‌دهند (با اینکه دلایل توحید و یگانگی او، در آفرینش جهان آشکار است)!

ستايش خداى را كه آسمان‌ها و زمين را آفريد و تاريكى‌ها و روشنايى را پديد آورد، با اين همه كافران براى پروردگارشان همتا قرار مى‌دهند
ستايش خدايى را كه آسمانها و زمين را آفريد، و تاريكيها و روشنايى را پديد آورد. با اين همه كسانى كه كفر ورزيده‌اند، [غير او را] با پروردگار خود برابر مى‌كنند.
ستایش خدای راست که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و روشنایی را مقرّر داشت (و با آنکه نظم آسمان و زمین دلیل یکتایی اوست) باز کافران به پروردگار خود شرک می‌آورند.
همه ستایش ها ویژه خداست که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکی ها و روشنی را پدید آورد. [با این همه نشانه ها که گواهی بر یکتایی و قدرت اوست] باز کافران برای پروردگارشان [بت ها و معبودهای باطل را] شریک و همتا قرار می دهند.
ستايش از آن خداوندى است كه آسمانها و زمين را بيافريد و تاريكيها و روشنايى را پديدار كرد، با اين همه، كافران با پروردگار خويش ديگرى را برابر مى‌دارند.
سپاس خداوندی را که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکی و روشنایی را پدید آورد، آنگاه کافران برای پروردگارشان شریک قائل می‌شوند
سپاس و ستايش خداى راست كه آسمانها و زمين را بيافريد و تاريكيها و روشنايى را پديد كرد، سپس [با اين همه نشانه‌ها] كسانى كه كافر شدند [بتان را] با پروردگار خويش برابر مى‌كنند- براى خدا همتا مى‌گيرند-.
ستایش خداوندی را سزا است که آسمانها و زمین را آفریده است و تاریکیها و روشنائی را ایجاد کرده است (که هر یک سود ویژه‌ای و حکمت خاصّی در بردارند و دلائل باهر و براهین قاطعی بر وجود خدایند) ولی با این وصف، کسانی که منکر وجود پروردگار خویشند (برای آفریدگار خود بتان را) انباز می‌کنند.
(تمامی) ستایش‌ها خدایی را سزاست که آسمان‌ها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و روشنایی را نهاد. سپس کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیدند، (غیر او را) با او برابر می‌شمرند.
سپاس خداوندی را که آفرید آسمانها و زمین را و قرار داد تاریکیها و روشنائی را پس آنان که کفر ورزیدند به پروردگار خویش شرک همی‌ورزند


سوره الأنعام آیه ١ الأنعام ٢
سوره : سوره الأنعام
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«جَعَلَ»: ایجاد کرده است. پدید آورده است (نگا: نحل / ، و فرقان / ). «یَعْدِلُونَ»: برابر قرار می‌دهند. یعنی کافران بتان را در پرستش و درخواست حاجت از آنها با خدا همتا و همبر می‌کنند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

امام حسن عسکری علیه‌السلام از امام على مرتضى علیه‌السلام نقل فرماید كه فرمود: خداوند این آیة را بر رد سه طایفه نازل فرمود، «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ» را جهت رد بر طایفه طبیعیون یا دهریون نازل كرد كه معتقدند تمامى اشیاء و موجودات به خودى خود به وجود آمده و همیشه بوده و هستند.

و «جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنُّورَ» را براى رد بر ثنویه نازل نمود كه معتقدند روشنائى و تاریكى دو مدبر در امور مى باشند و «ثُمَّ الَّذِینَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» درباره رد بر مشركین عرب است كه معتقد بودند كه بت هائى را كه مى پرستند، خدایان آن‌ها مى باشد سپس سوره قل هو اللّه احد را جهت رد كسانى كه براى خداوند شریكانى قائل بودند نازل فرمود.[۳]

مقاتل گوید: سبب نزول آیه این بود كه مشركین با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در مقام مجادله برآمدند و گفتند: خداى تو كیست، پیامبر گفت: خدائى است كه آسمان‌ها و زمین را خلق نمود، مشركین جواب او را تكذیب نموده و منكر شدند.[۴]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «1»

ستايش مخصوص خداوندى است كه آسمان‌ها و زمين را آفريد و تاريكى‌ها و روشنى را قرار داد، امّا كافران (ديگران را) با پروردگارشان برابر و همتا مى‌گيرند.

نکته ها

در تمام قرآن، واژه‌ى «نور» مفرد و واژه‌ى «ظلمات» به صورت جمع آمده است. اصولًا حقّ، يكى است و راههاى باطل بسيار. آرى؛ نور، نشانه‌ى وحدت و ظلمات، نشانه‌ى پراكندگى است. «يَعْدِلُونَ» از «عدل»، به معناى همتاست.

اوّلين آيه‌ى اين سوره، به «آفرينش نظام هستى»، دومين آيه به «آفرينش انسان» و سومين آيه به نظارت بر «اعمال و رفتار انسان» اشاره دارد.

به فرموده‌ى حضرت على عليه السلام: اين آيه، پاسخ به سه گروه از منحرفان است:

الف: «مادّيون» كه منكر آفرينش الهى و حدوث خلقتند. خَلَقَ السَّماواتِ‌ ...

ب: «دوگانه پرستان» كه براى نور و ظلمت دو مبدأ قائلند. «جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ» «1»


«1». «اوِستا» ى فعلى، اهريمن را خداى ظلمات و اهورا مزدا را خداى نور دانسته و ميان آن دو تضادّ قائل است. تفسير الكاشف.

جلد 2 - صفحه 410

ج: «مشركان» كه براى خداوند، شريك وشبيه قائلند. «ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» «1»

امام موسى‌بن جعفر عليهما السلام درباره‌ى ... بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ‌ فرمودند: يعنى، كافران، ظلمات و نور و جور و عدل را يكسان مى‌شمارند. «2»

پیام ها

1- خداوند هم از عدم به وجود آورده است، هم در موجودها، كيفيّات جديد و نوآورى‌هايى قرار مى‌دهد. (آفرينش ابتدائى‌ «خَلَقَ» آفرينش تَبَعى‌ «جَعَلَ»)

2- شريك دانستن براى خدا، نوعى انكار خدا وكفر به اوست. «الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «1»

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‌: حقيقت حمد و ثنا مختص ذات كبريائى است كه به قدرت كامله خلق فرمود آسمانها را بدون عمد و مدد، و بيافريد زمين را بدون اصل ماده.

تبصره- بدانكه چون حق تعالى اختتام سوره مائده نمود به آنكه بر همه اشياء قادر و تواناست، افتتاح اين سوره فرمود بر كمال قدرت از خلق آسمان و زمين و غير آن. و ابتدا نمود به كلام ميمنت فرجام تحميد اشعار به آنكه ذات جل و علاى حق سزاوار است به حمد و ثنا، و نيز تنبيه است بر آنكه نعمتهاى عظيمه از وجود و بقا و غير آن از آنچه آسمان و زمين مشتمل بر آنست، هر آينه دال است كه ذات يگانه سبحانى، سزاوار حمد و ستايش باشد، خواه حامدى باشد يا نباشد در عالم. وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ: و قرار داد تاريكيها و روشنائى را.

مجوس گفتند: اللّه خالق نور و شياطين آفريننده ظلمت، لذا به جهت ردّ قول آنها فرمود: نور و ظلمت هر دو مخلوق منند، و نزد اكثر مراد ظلمت و نور شب و روز


«1» برهان، ج 1، ص 514.

«2» مجمع البيان ج 2 ص 271.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 219

است. ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ‌: پس با وجود اين همه نعم مخلوقه براى ايشان، آنانكه كافر شدند به پروردگار خود، عدول مى‌كنند از او به عبادت غير او از اوثان؛ يا آنكه برابر مى‌كنند به پروردگار خود بتان را كه جمادند و كفران نعم الهى نمايند. حاصل آنكه: حق تعالى اين اشياء را خلق و آن را اسباب تعيش ايشان گردانيد. پس از حق آن، اينست كه او را حمد نمايند و كفران نكنند، پس برابر قرار ندهند با او چيزى را كه قادر نيست بر آفرينش. در احتجاج- حضرت صادق عليه السّلام مى‌فرمايد: آيه شريفه رد است بر سه طبقه: 1- فرمود «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» رد است بر دهريه، كسانى كه گفتند اشياء را ابتدائى بر آنها نيست. 2- «وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ» رد است بر ثنويه و مجوس، كسانى كه گفتند نور و ظلمت مدبر عالمند. 3- «ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» رد است بر مشركين عرب، كه گفتند بتان الهه ما هستند. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «1»

ترجمه‌

ستايش مر خدايرا است كه آفريد آسمانها و زمين را و پديد آورد تاريكيها و روشنى را پس آنانكه كافر شدند با پروردگارشان برابر ميكنند ديگران را.

تفسير

شرح كلمه حمد در صدر كتاب گذشت و چون روى سخن در اين سوره با مشركان و بت پرستان است خداوند توصيف فرموده خود را بامريكه موجب استحقاق او شود بحمد و عبادت و مفيد عدم لياقت غير او باين امر تا حجّت شود بر كسانيكه برابر نمودند غير خدا را با خدا در ستايش و پرستش مانند مشركان و كسانيكه در برابر او بت را پرستيدند يا عدول از او به بت نمودند و تا دلالت نمايد بر نفى قول كسانيكه منكر حدوث عالم شدند و ابتدا فرمود بذكر حمد براى تعليم عباد و افاده اختصاص كمال آن بذات مستجمع كمالات و تقديم فرمود ذكر سماوات را بر ارض بصيغه جمع براى اشعار بشرف و منشأ آثار و بركات بودن هر يك از آسمانها بخلاف زمين و تعبير فرمود از آفريدن آسمانها و زمين بخلق و از پديدار كردن ظلمات و نور بجعل براى آنكه خلق متضمن معناى تقدير و جعل مفيد معناى تصيير است يعنى از تقدير آسمان و زمين و گردش آنها پديد آورد ظلمات و نور را و از ظلمات تعبير بجمع فرمود و از نور بمفرد براى تعدد اسباب ظلمت و وحدت سبب نور چون گفته‌اند اصل آن نار است و بنظر حقير براى اشاره بظلمانيّت جهت كثرت و نورانيّت جهت وحدت است و تقديم ظلمت بر نور گفته‌اند براى آنستكه ظلمت عدمى است و عدم مقدم است بر وجود چون روايت شده است خداوند خلق فرمود خلق را در تاريكى پس پاشيد بر آنها از نور خود و بنظر حقير براى اهتمام بذكر آنست در ردّ كسانيكه قائل شده‌اند بآنكه ظلمت امر عدمى است و قابليّت جعل ندارد با آنكه اگر عدمى هم باشد عدم مضاف است و مجعول به تبع است و الّا اسناد جعل بآن صحيح نبود


جلد 2 صفحه 297

و در آخر آيه استبعاد فرمود از بقاء فرق ثلثه كفار بر انكار و شرك و پرستش بت بلفظ ثم و عدولشان از حق با بودن آيات واضحة الدلالات بر وجود حق و وحدانيّت آن و اختصاص استحقاق پرستش بآن تعالى شانه و عظمت صنائعه چنانچه در احتجاج از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه اين آيه ردّ بر سه فرقه است الحمد للّه الذى خلق السموات و الارض رد دهريه است كه منكر حدوث عالم شده‌اند و جعل الظلمات و النور رد بر ثنويّه است كه قائل بالوهيت نور و ظلمت شده‌اند ثم الذين كفروا بربّهم يعدلون رد بر مشركان عرب است كه بت را بالوهيت اختيار نمودند و بنابر اين يعدلون بمعنى برابر مى‌كنند است و بربهم متعلق بآن است و محتمل است بربهم متعلق بكفروا باشد و يعدلون بمعنى عدول ميكنند باشد يعنى از خداوند به غير او تعالى شانه ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

الحَمدُ لِلّه‌ِ الَّذِي‌ خَلَق‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ وَ جَعَل‌َ الظُّلُمات‌ِ وَ النُّورَ ثُم‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا بِرَبِّهِم‌ يَعدِلُون‌َ «1»

حمد مختص‌ ‌است‌ بخداوند ‌آن‌ كسي‌ ‌که‌ خلق‌ و ايجاد فرمود آسمانها و زمين‌

جلد 7 - صفحه 4

‌را‌ و قرار داد تاريكيها و روشنايي‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ آيات‌ بزرگ‌ كساني‌ ‌که‌ كافر شدند برگشتند بخداي‌ ‌خود‌ و اعراض‌ كردند و منكر پروردگار ‌خود‌ شدند.

الحمد للّه‌ گذشت‌ ‌در‌ مجلد اول‌ ‌در‌ سوره‌ مباركه‌ فاتحة الكتاب‌ صفحه‌ 97 و 98، معناي‌ حمد و فرق‌ ‌بين‌ ‌آن‌ و شكر و مدح‌ و اينكه‌ نسبت‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ عموم‌ و خصوص‌ مطلق‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌من‌ وجه‌ و بيان‌ اختصاص‌ جنس‌ حمد بحضرت‌ باري‌ ذاتا و صفة و فعلا بنحو حقيقت‌ و ‌غير‌ ‌آن‌ سرتاسر ممكنات‌ لياقت‌ حمد ندارند نه‌ ذاتا و نه‌ صفة و نه‌ فعلا الا بنوع‌ ‌من‌ العناية بالعرض‌ و المجاز، و معناي‌ مقام‌ محمود و احمد و ‌محمّد‌ و معناي‌

(فلك‌ الحمد علي‌ّ ‌في‌ جميع‌ ‌ذلک‌)

‌در‌ دعاء كميل‌ مراجعه‌ فرمائيد الَّذِي‌ خَلَق‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ مراد ‌از‌ سماوات‌ طبقات‌ علويات‌ ‌است‌ و ‌آنها‌ هفت‌ طبقه‌ بنص‌ آيات‌ قرآن‌ ‌که‌ تعبير بسبع‌ سماوات‌ فرموده‌ و تمام‌ ‌اينکه‌ كواكب‌ و ستاره‌ها و منظومات‌ شمسيه‌ ‌در‌ طبقه‌ اولي‌ ‌است‌ بنص‌ ‌آيه‌ شريفه‌ إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِب‌ِ و الصافات‌ ‌آيه‌ 6، و كرسي‌ احاطه‌ باين‌ هفت‌ طبقه‌ دارد وَسِع‌َ كُرسِيُّه‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ آية الكرسي‌، و عرش‌ محيط بكرسي‌ و فوق‌ عالم‌ اجسام‌ ‌است‌ وَ كان‌َ عَرشُه‌ُ عَلَي‌ الماءِ هود ‌آيه‌ 9، دليل‌ نيست‌ ‌بر‌ اينكه‌ آب‌ فوق‌ عرش‌ ‌باشد‌ بلكه‌ كلمه‌ ‌علي‌ دلالت‌ ‌بر‌ برتري‌ عرش‌ ميكند ‌با‌ اينكه‌ كلمه‌ ‌علي‌ الماء معلوم‌ نيست‌ مراد ‌از‌ ‌اينکه‌ ماء چه‌ مائيست‌ ممكن‌ ‌است‌ انهار بهشت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بهشت‌ زير عرش‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ماء ديگري‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ميداند بعلاوه‌ عرش‌ ‌بر‌ دوش‌ حمله‌ عرش‌ ‌است‌ و ميفرمايد وَ يَحمِل‌ُ عَرش‌َ رَبِّك‌َ فَوقَهُم‌ يَومَئِذٍ ثَمانِيَةٌ الحاقة ‌آيه‌ 7، و اخبار ‌در‌ حمله‌ عرش‌ بسيار داريم‌.

و مراد ‌از‌ ارض‌ كره‌ زمين‌ ‌است‌ ‌که‌ روي‌ كره‌ آب‌ ‌است‌ و سه‌ ربع‌ كره‌ زمين‌ ‌را‌ آب‌ گرفته‌ و يك‌ ربع‌ خشكيست‌ ‌که‌ ربع‌ مسكون‌ ميگويند و ‌اينکه‌ ‌هم‌ طبقاتي‌ دارد ‌در‌ تخوم‌ ارض‌ ‌که‌ ‌هر‌ طبقه‌ زير زمين‌ آثاري‌ دارد و باين‌ مناسبت‌ ‌در‌ اخبار بارضين‌ سبع‌

جلد 7 - صفحه 5

تعبير ‌شده‌.

وَ جَعَل‌َ الظُّلُمات‌ِ وَ النُّورَ تعبير بجعل‌ نمود و بخلق‌ نفرمود بمناسبت‌ اينكه‌ همان‌ خلقت‌ كره‌ زمين‌ ‌در‌ مقابل‌ خورشيد ‌که‌ ‌از‌ كرات‌ علويه‌ و جزو سماوات‌ ‌است‌ تشكيل‌ ميشود ‌که‌ حركت‌ زمين‌ بحركت‌ وضعي‌ تشكيل‌ شب‌ و روز ميدهد ظلمت‌ شب‌ و ضياء روز، و تقديم‌ ظلمات‌ ‌بر‌ نور ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ قبل‌ ‌از‌ خلقت‌ نور ظلمات‌ بوده‌ چون‌ ظلمت‌ عبارت‌ ‌از‌ امر عدمي‌ ‌است‌ و نسبتش‌ ‌با‌ نور عدم‌ و ملكه‌ ‌است‌ مثل‌ عمي‌ و بصر، و تعبير بجمع‌ ‌در‌ ظلمات‌ و مفرد ‌در‌ نور ممكن‌ ‌است‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ منشأ نور فقط وجود منور ‌است‌ مثل‌ شمس‌ و اما سبب‌ ظلمت‌ اموري‌ ‌است‌: فقدان‌ نور، عدم‌ قابليت‌ استناره‌، وجود حاجب‌ و ‌غير‌ اينها مثلا غروب‌ شمس‌، عمي‌، حدوث‌ مرض‌ ‌در‌ بصر، بستن‌ چشم‌، رفتن‌ ‌در‌ تاريكي‌، ‌بر‌ ‌هم‌ گذاشتن‌ چشم‌، نوم‌، عطش‌، اضطراب‌ خيال‌، تشويش‌ خاطر و امثال‌ اينها.

و ‌از‌ ‌براي‌ نور اطلاقاتي‌ ‌است‌: اطلاق‌ ‌بر‌ ذات‌ ربوبي‌ اللّه‌ُ نُورُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ سوره‌ نور ‌آيه‌ 35، زيرا خداوند ظاهر بالذات‌ ‌است‌ لمقام‌ واجب‌ الوجودي‌ و مظهر ‌غير‌ ‌است‌ ‌از‌ ممكنات‌ بايجاد اطلاق‌ ‌بر‌ مجردات‌ و ارواح‌ مقدسه‌ و عالم‌ عقول‌ و نفوس‌

(اول‌ ‌ما خلق‌ اللّه‌ نوري‌)

حديث‌ نبوي‌

(خلقكم‌ اللّه‌ انوارا)

زيارت‌ جامعه‌

(اشهد انّك‌ كنت‌ نورا ‌في‌ الاصلاب‌ الشامخة و الارحام‌ المطهرة)

زيارت‌ وارث‌، اطلاق‌ ‌بر‌ قرآن‌ و كتب‌ سماويه‌ إِنّا أَنزَلنَا التَّوراةَ فِيها هُدي‌ً وَ نُورٌ مائده‌ ‌آيه‌ 48 قَد جاءَكُم‌ مِن‌َ اللّه‌ِ نُورٌ وَ كِتاب‌ٌ مُبِين‌ٌ مائده‌ ‌آيه‌ 18، اطلاق‌ ‌بر‌ ايمان‌ اللّه‌ُ وَلِي‌ُّ الَّذِين‌َ آمَنُوا يُخرِجُهُم‌ مِن‌َ الظُّلُمات‌ِ إِلَي‌ النُّورِ بقره‌ ‌آيه‌ 258، و ‌بر‌ شمس‌ و قمر و ساير نجوم‌ و ‌بر‌ نار و سراج‌ و ‌غير‌ اينها.

ثُم‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا شامل‌ جميع‌ طبقات‌ كفار ميشود ‌حتي‌ منتحلين‌ بدين‌ اسلام‌ مثل‌ خوارج‌: نواصب‌، غلات‌، منكر ضروريات‌ دين‌ اسلام‌، مبدعين‌ بِرَبِّهِم‌ يَعدِلُون‌َ

جلد 7 - صفحه 6

‌يعني‌ يجعلون‌ ‌له‌ عدلا و نظيرا و شريكا چه‌ شرك‌ ‌در‌ عبادت‌ مثل‌ مشركين‌ ‌ يا ‌ شرك‌ ‌در‌ افعال‌ ‌از‌ خلق‌ و رزق‌ و امثال‌ اينها ‌ يا ‌ شركاء ‌در‌ تشبيه‌ مثل‌ يهود و نصاري‌ و مجسمه‌ ‌از‌ فرق‌ مسلمين‌، و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌در‌ مقام‌ تعجب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ اينكه‌ خداوند خالق‌ آسمانها و زمين‌ ‌است‌ و جاعل‌ ظلمات‌ و نور ‌است‌ چگونه‌ كفار ‌براي‌ ‌او‌ مثل‌ قرار ميدهند

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- ستایش مخصوص خداوند آفریدگار آسمانها و زمین و پدیدآورنده تاریکیها و نور است. (الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور)

۲- آفرینش آسمانها و زمین و پدیدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دلیل اختصاص ستایش به اوست. (الحمد للّه الذى خلق) «الذى خلق»، صفت «اللّه» و بیان وجه اختصاص حمد به اوست و این تعلیق، که به گفته اهل ادب تعلیق حکم «الحمدللّه» بر وصف «الذى خلق» است، بیانگر انحصار شایستگى ستایش به آفریننده هستى است.

۳- تمامى ستایشها به خداوند بازمى گردد. (الحمد للّه الذى) «ال» در «الحمدللّه» یا به معنى جنس است و یا براى استغراق (کل) و به هر حال بیانگر اختصاص حمد به خداست، و اگر دیگرى نیز ستایش شود از روى تسامح است. چون همه زیباییها از اوست، ستایشها هم در حقیقت به او بازمى گردد.

۴- آسمانها و زمین، مخلوقاتى حادث و بدیع هستند. (الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور) خالق، پدیدآورنده اى را گویند که بدون نمونه قبلى چیزى را ابداع و ایجاد نماید. (الخلق ... إبداع الشىء على مثال لم یسبق الیه. لسان العرب.)

۵- تعدد آسمانها در جهان آفرینش (خلق السموت)

۶- تعدد تاریکیها و گمراهیها و وحدت نور و هدایت در جهان آفرینش (و جعل الظلمت و النور) جمع آوردن «ظلمات» در برابر «نور» به صورت مفرد مى تواند اشاره به تعدد راههاى گمراهى و یگانه بودن راه مستقیم هدایت باشد.

۷- آنان که براى خداوند همتایى بپندارند، کافرند. (ثم الذین کفروا بربهم یعدلون) در این برداشت «بربهم» متعلق به یعدلون و «یعدلون» نیز از عدل، به معنى برابر و همسان، گرفته شده است.

۸- پدیده ظلمت و نور در جهان، نظامى تابع آفرینش آسمانها و زمین (الحمد للّه الذى خلق السموت ... و جعل الظلمت و النور) در این آیه آفرینش آسمان و زمین با فعل «خلق» بیان شده، ولى درباره ظلمت و نور از فعل «جعل» استفاده شده است. توجیه این تفاوت، به گفته برخى از مفسران، تبعى بودن آفرینش نور و ظلمت نسبت به مجموعه هستى است.

۹- پندار ربوبیت براى غیر آفریننده هستى، شگفت آور و مورد سرزنش خداوند (ثم الذین کفروا بربهم یعدلون) حرف «ثم» در آیه معنى استبعاد و توبیخ افاده مى کند.

۱۰- توجه به آفرینش مجموعه جهان هستى به دست خداوند، زمینه ساز اعتقاد به توحید ربوبى است. (الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض ... ثم الذین کفروا بربهم یعدلون)

۱۱- کفر به یگانگى خداوند در آفرینش، زمینه پندار شرک در ربوبیت و تدبیر عالم هستى (الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض ... ثم الذین کفروا بربهم یعدلون) بنابراینکه «بربهم» متعلق به «یعدلون» باشد. در این صورت «یعدلون» از ماده «عدل» به معناى همسان دانستن است و «کفروا»، با توجه به صدر آیه، به معنى کفر به توحید در خلق است.

۱۲- کفرپیشگى، زمینه ساز سرباز زدن از ستایش انحصارى براى آفریدگار هستى است. (الحمد للّه الذى خلق ... ثم الذین کفروا بربهم یعدلون) اگر جمله «الذین ... » عطف بر «الحمدللّه» و «یعدلون» به معناى «عدول» باشد، نتیجه این مى شود که حمد از آن خداست، ولى کافران از این حقیقت عدول مى کنند.

۱۳- ستایش غیر خداوند، کفرپیشگى است. (الحمد للّه الذى خلق ... ثم الذین کفروا بربهم یعدلون) چون در صدر آیه اختصاص حمد به خداوند مطرح شده، ممکن است مراد از «الذین کفروا» کسانى باشند که با بستن چشم خود از حقیقت (کفرورزى) در ستایش براى خداوند، همسان قرار مى دهند.

روایات و احادیث

۱۴- عن أبى ابراهیم قال: ... «ثم الذین کفروا بربهم یعدلون» قال: یعدلون بین الظلمات و النور و بین الجور و العدل.[۵] امام کاظم (ع) درباره آیه «ثم الذین ... » فرمود: (کافرانى که براى خدا انباز مى گیرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.

موضوعات مرتبط

  • آسمان: تعدد آسمان ۵ ; حدوث آسمان ۴ ; خالق آسمان ۱ ; خلقت آسمان ها ۲، ۸
  • آفرینش: تدبیر آفرینش ۱۱ ; خلقت آفرینش ۱۰
  • تاریکى: تبعى بودن تاریکى ۸ ; تعدد تاریکى ۶ ; خالق تاریکى ۱ ; خلقت تاریکى ۲
  • توحید: عبادى ۱، ۲ ; زمینه توحید ربوبى ۱۰
  • حمد: خدا ۱، ۲، ۳، ۱۲ ; حمد غیر خدا ۳، ۱۳
  • خدا: ابداع خدا ۴ ; اختصاصات خدا ۱، ۲، ۱۲ ; افعال خدا ۲، ۱۰ ; سرزنشهاى خدا ۹
  • زمین: حدوث زمین ۴ ; خالق زمین ۱ ; خلقت زمین ۲، ۸
  • شرک: آثار شرک افعالى ۱۱ ; زمینه شرک ربوبى ۱۱ ; شرک ربوبى ۹
  • عصیان: زمینه عصیان ۱۲
  • عقیده: باطل ۹
  • علم: آثار علم ۱۰
  • کافران:۷ عقیده کافران ۷ ۱۴ ; کافران ۷ و ظلم ۱۴ ; کافران ۷ و ظلمت ۱۴ ; کافران ۷ و عدالت ۱۴ ; کافران ۷ و نور ۱۴
  • کفر: آثار کفر ۱۱، ۱۲ ; موارد کفر ۷، ۱۳
  • کفران: زمینه کفران ۱۲
  • گمراهى: تعدد راههاى گمراهى ۶
  • مشرکان: کفر مشرکان ۷
  • نور: تبعى بودن نور ۸ ; خالق نور ۱ ; خلقت نور ۲ ; وحدت نور ۶
  • هدایت: وحدت راه هدایت ۶

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۴، ص ۴۲۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۲۴.
  3. البرهان فی تفسیر القرآن.
  4. تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.
  5. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۵۴، ح ۴ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۰۱، ح ۶.