النحل ١٠٣: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و همانا دانیم که ایشان گویند جز این نیست که میآموزدش بشری زبان آنکه بدو این سخن را بندند عجمی (نارسا) است و این زبانی است عربی (رسا) آشکار | |-|معزی=و همانا دانیم که ایشان گویند جز این نیست که میآموزدش بشری زبان آنکه بدو این سخن را بندند عجمی (نارسا) است و این زبانی است عربی (رسا) آشکار | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::103|١٠٣]] | قبلی = النحل ١٠٢ | بعدی = النحل ١٠٤ | کلمه = [[تعداد کلمات::18|١٨]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«بَشَرٌ»: مرادشان جوانی به نام جبر بود که اهل روم و مسیحی بود و در مکّه به ساختن شمشیر اشتغال و تا اندازهای با تورات و انجیل آشنائی داشت. «یُلْحِدُونَ»: متمایل میسازند و گرایش میدهند. مراد نسبت دادن است. «أَأَعْجَمِیٌّ»: گنگ و نارسا. غیر عربی (نگا: شعراء / فصّلت / ). | «بَشَرٌ»: مرادشان جوانی به نام جبر بود که اهل روم و مسیحی بود و در مکّه به ساختن شمشیر اشتغال و تا اندازهای با تورات و انجیل آشنائی داشت. «یُلْحِدُونَ»: متمایل میسازند و گرایش میدهند. مراد نسبت دادن است. «أَأَعْجَمِیٌّ»: گنگ و نارسا. غیر عربی (نگا: شعراء / فصّلت / ). |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۸
ترجمه
النحل ١٠٢ | آیه ١٠٣ | النحل ١٠٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَشَرٌ»: مرادشان جوانی به نام جبر بود که اهل روم و مسیحی بود و در مکّه به ساختن شمشیر اشتغال و تا اندازهای با تورات و انجیل آشنائی داشت. «یُلْحِدُونَ»: متمایل میسازند و گرایش میدهند. مراد نسبت دادن است. «أَأَعْجَمِیٌّ»: گنگ و نارسا. غیر عربی (نگا: شعراء / فصّلت / ).
تفسیر
- نحل آيات ۹۰ - ۱۰۵،سوره نحل
- اشاره به احتمام شديد در اسلام به اصلاح وضع جامعه
- اشاره به معنا و اقسام دوگانه عدل (فردى و اجتماعى )
- بيان اينكه امر به عدل در ((ان الله ياءمر بالعدل و الاحسان )) امر به عدالت اجتماعىاست
- امر به احسان نسبت به ديگران در ((ان الله ياءمربالعدل و الاحسان )) و احسان نسبت به خويشاوندان در ((ايتاء ذى القربى ))
- نهى از فحشا و منكر و بغى در واقع امر به حفظ وحدت در مجتمع است
- سبب شناعت شكستن قسم
- تمثيل نقض عهد به پنبه كردن خود رشته
- انسان مسؤ ول است و اضلال خدا ابتدائى نيست و فرع بر ضلالت شخص گمراه است
- نهى مستقل از اينكه هسم وسيله خدعه و دغلكارى قرار داده شود
- مقصود از اينكه فرمود: صابران را پاداش مى دهيم ((با حسن ما كانوا يعملون ))
- ويژگيهاى حيات طيبه اى كه خداوند آن را به نيكوكاران وعده داده است
- وجوهى ديگر كه درباره مراد از حيات طيبه گفته شده است
- مراد از استعاذه به خدا از شيطان ، پناه جستن قبلى است
- استعاذه به خدا توكل به خدا است و ايمان وتوكل دو ملاك صدق عبوديت هستند
- گروهى كه شيطان بر آنان مسلط است
- اشاره به مساءله نسخ و حكمت آن و پاسخ به خرده گيرى مشركين در آيه شريفه : ((و اذابدلنا آيه مكان اية ...))
- اتهام مشركين به پيامبر(ص ) در ارتباط با مسئله نسخ
- توضيحى در مورد اينكه با نزول آيات ناسخ خداوند ايمان مؤ منين را تثبيت مى كند
- شرح و تفصيل جواب خداى سبحان به افتراى مشركين بهرسول خدا(ص ) كه گفتند مردى غير عرب به او مى آموزد
- رواياتى در ذيل آيه : ((ان الله يامر بالعدل و الاحسان ...)) و بيان مراد ازعدل و احسان
- دو روايت در ذيل آيه : ((من عمل صالحا من ذكر و انثى فلنحيينه حيوة طيبة ))
- رواياتى در ذيل آيه : ((يقولون انما يعمله بشر...))
- مؤ من هرگز دروغ نمى گويد
نکات آیه
۱- إخبار و پرده بردارى خداوند از توطئه هاى مخفیانه کافران و مشرکان علیه حقانیت پیامبر(ص) و قرآن (و لقد نعلم أنهم یقولون إنما یعلّمه بشر)
۲- کافران و مشرکان، قرآن را در میان مردم خود، آموزه هاى فرد عجمى به پیامبر(ص) معرفى مى کردند. (و لقد نعلم أنهم یقولون إنما یعلّمه بشر ... أعجمىّ) عجمى دانستن قرآن، از پاسخ خداوند که فرمود: «لسان الذى یلحدون إلیه أعجمىّ ...» به دست مى آید.
۳- آموختن قرآن از بشر، یکى از تهمتهاى کافران و مشرکان به پیامبراسلام(ص) بود. (و لقد نعلم أنهم یقولون إنما یعلّمه بشر)
۴- پیامبر(ص) در ارائه کتابى به نام قرآن، از هیچ انسانى کمک نگرفته است. (نزّله روح القدس من ربّک ... و لقد نعلم أنهم یقولون إنما یعلّمه بشر)
۵- اعتراف ضمنى مخالفان پیامبر(ص) به اینکه هیچ یک از عربها قدرت ارائه مطالبى مانند قرآن را ندارند. (و لقد نعلم أنهم یقولون إنما یعلّمه بشر لسان الذى یلحدون إلیه أعجمىّ) با توجه به اینکه آنان قرآن را آموزه افراد عجمى دانسته و مى گفتند: پیامبر(ص) نزد آنان این مطالب را فرا گرفته است، روشن مى شود که آنان مطالب قرآن را بسى فراتر از آنچه در توان خودشان هست، مى دانستند.
۶- کوشش مخالفان پیامبر(ص) بر غیر الهى جلوه دادن قرآن کریم (یقولون إنما یعلّمه بشر)
۷- قرآن، در قالب زبان عربى فصیح و روشن نازل شده است. (لسان الذى یلحدون إلیه أعجمىّ و هذا لسان عربىّ مبین)
۸- بیان فصیح و روشن قرآن در قالب زبان عربى، گویاترین دلیل بر القا نشدن آن توسط فردى عجمى (غیر عرب) بر پیامبر(ص) است. (لسان الذى یلحدون إلیه أعجمىّ و هذا لسان عربىّ مبین)
۹- فصاحت عالى قرآن و بیان روشن آن، مورد قبول همگان حتى کافران و مشرکان (و هذا لسان عربىّ مبین) استدلال خداوند در ردّ ادعاى کافران، مبتنى است بر آنکه فصاحت قرآن مورد قبول آنها باشد.
۱۰- نسبت دادن قرآن به بشر، نسبتى ناروا و دور از حق است. (لسان الذى یلحدون إلیه أعجمىّ) در مفهوم «الحاد» انحراف از حق نهفته است.
موضوعات مرتبط
- خدا: افشاگرى خدا ۱
- قرآن: افترا به قرآن ۱۰; افشاى توطئه علیه قرآن ۱; بی نظیرى قرآن ۵; دلایل وحیانیت قرآن ۸; رد عجمیت قرآن ۸; عربیت قرآن ۷; فصاحت قرآن ۷، ۸; کتمان وحیانیت قرآن ۶; وحیانیت قرآن ۴، ۱۰
- کافران: افشاى توطئه کافران ۱; تهمتهاى کافران ۲، ۳; کافران و فصاحت قرآن ۹
- محمد(ص): افشاى توطئه علیه محمد(ص) ۱; اقرار مخالفان محمد(ص) ۵; تلاش مخالفان محمد(ص) ۶; تهمت تعلم به محمد(ص) ۲، ۳
- مشرکان: افشاى توطئه مشرکان ۱; تهمتهاى مشرکان ۲، ۳; مشرکان و فصاحت قرآن ۹