البقرة ١٨٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۵۵.</ref> | |||
«شیخ طوسی» گوید: از حسن بصرى روايت شده كه شخصى از رسول خدا صلى الله عليه و آله سؤال كرد: آيا خداوند به ما نزديك است كه با او مناجات و راز و نياز كنيم يا دور است؟ سپس اين آيه در جواب او نازل گرديد.<ref> در تفاسير طبرى و ابن ابىحاتم و ابن مردويه و ابوالشيخ از طرق مختلفه چنين روايت شده كه مردى اعرابى نزد پيامبر آمده و اين پرسش را نموده است.</ref> | |||
قتاده گويد: اين آيه درباره قومى نازل گرديد كه از پيامبر سؤال كرده بودند كه با چه كيفيت خداى خود را بخوانند؟<ref> در تفسير عبدالرزاق از حسن بصرى نقل شده كه اصحاب رسول خدا از وى سؤال كردند و گفتند: خداى ما كجا است؟ سپس اين آيه نازل گرديد.</ref><ref> ابن عساكر از علماى عامه از امام على مرتضى عليهالسلام روايت كند كه از قول پيامبر فرمود: از دعاكردن عاجز نباشيد زيرا خداوند بر من آيه «ادعونى استجب لكم» را نازل فرمود سپس مردى از پيامبر سؤال كرد و گفت: آيا خداوند دعاى ما را مى شنود؟ و اگر مى شنود به چه كيفيت مى شنود سپس اين آيه نازل گرديد.</ref><ref> در تفسير طبرى از عطاء بن ابى رباح روايت شده كه وقتى كه آيه «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» نازل گرديد، گفتند: ما نميدانيم در كدام وقت خداى خود را بخوانيم سپس اين آيه نزول يافت.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۴#link35 | آيه ۱۸۶ ، سوره بقره]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۴#link35 | آيه ۱۸۶ ، سوره بقره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۴#link36 | نكات و دقايقى كه در آيه شريفه بكار رفته است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۴#link36 | نكات و دقايقى كه در آيه شريفه بكار رفته است]] | ||
خط ۵۲: | خط ۶۵: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۵#link54 | سر اينكه فرمود: اگر خدا را به حق معرفت ميشناختيد كوهها در برابر دعاى شما متلاشى ميشدند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۵#link54 | سر اينكه فرمود: اگر خدا را به حق معرفت ميشناختيد كوهها در برابر دعاى شما متلاشى ميشدند]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۹#link687 | آيه ۱۸۶]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۹#link687 | آيه ۱۸۶]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۹#link688 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۹#link688 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۶۳: | خط ۷۸: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۹#link695 | ۳ شرائط اجابت دعاء]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۹#link695 | ۳ شرائط اجابت دعاء]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۹#link696 | ۴ عمل به پيمانهاى الهى]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۹#link696 | ۴ عمل به پيمانهاى الهى]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«186» وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ | |||
و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم؛ دعاى نيايشگر را آنگاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند. | |||
===نکته ها=== | |||
برخى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مىپرسيدند: خدا را چگونه بخوانيم، آيا خدا به ما نزديك است كه او را آهسته بخوانيم و يا دور است كه با فرياد بخوانيم؟! اين آيه در پاسخ آنان نازل شد. | |||
دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در اين آيه، هفت مرتبه خداوند تعبير خودم را براى لطف به او بكار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسيدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزديك هستم وهرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مىكنم، پس به خودم ايمان بياورند ودعوت خودم را اجابت كنند. اين ارتباط محبّتآميز در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند. | |||
دعا كردن، همراه وهمرنگ شدن با كلّ هستى است. طبق آيات، تمام هستى در تسبيح و قنوتند؛ «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «1» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نياز دارند؛ «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «2» پس ما نيز از او درخواست كنيم تا وصله ناهمگون هستى نباشيم. | |||
قرآن درباره دعا سفارشاتى دارد، از آن جمله: | |||
1. دعا و درخواست بايد خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» «3» | |||
---- | |||
«1». بقره، 116. | |||
«2». الرحمن، 29. | |||
«3». غافر، 14. | |||
جلد 1 - صفحه 289 | |||
2. با ترس و اميد همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «1» | |||
3. با تضرّع و در پنهانى صورت بگيرد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» «2» | |||
4. با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. «إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا» «3» | |||
در اصول كافى، جلد دوم، صدها حديث در اهميّت، نقش وآداب دعا، توجّه واصرار وذكر حاجتها هنگام دعا ودعاى دسته جمعى وايمان به استجابت آن آمده است. | |||
سؤال: چرا گاهى دعاى ما مستجاب نمىشود؟ | |||
پاسخ: عدم استجابت دعاى ما به خاطر شرك يا جهل ماست. در تفسير الميزان مىخوانيم كه خداوند در اين آيه مىفرمايد: «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت مىكنم دعا كنندهاى را كه فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خير كند. پس اگر دعا مستجاب نشد، يا به جهت آن است كه ما از خداوند خير نخواستهايم، و در واقع براى ما شرّ بوده و يا اگر واقعاً خير بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نكردهايم و همراه با استمداد از غير بوده است. و يا اينكه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد كه به فرموده روايات، در اين صورت به جاى آن بلايى از ما دور مىشود ويا براى آينده ما يا نسل ما ذخيره مىشود ويا در آخرت جبران مىگردد. | |||
در اصول كافى مىخوانيم: كسى كه غذاى حرام بخورد، يا امر به معروف ونهى از منكر نكند ويا از سر غفلت وبىاعتنايى دعا كند، دعايش مستجاب نمىگردد. | |||
معناى دعا، ترك كسب وكار نيست، بلكه توكّل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حديث مىخوانيم: دعاى بيكار مستجاب نمىشود. | |||
شايد قرار گرفتن آيهى دعا در ميان آيات روزه به خاطر تناسب بيشترى است كه ماه خدا با دعا دارد. | |||
سؤال: با اينكه كارهاى خداوند قانونمند و براساس عوامل و سنّتهاى ثابت است، پس دعاچه نقشى دارد؟ | |||
پاسخ: همانگونه كه انسان در سفر، حكم نماز و روزهاش غير از انسان در وطن است، انسان | |||
---- | |||
«1». اعراف، 56. | |||
«2». اعراف، 55. | |||
«3». مريم، 3. | |||
جلد 1 - صفحه 290 | |||
دعا كننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلى است، نه دوّمى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفيّت انسان را براى دريافت الطاف الهى بيشتر مىكند. همانگونه كه توسل و زيارت اولياى خدا، شرايط انسان را عوض مىكند. چنانكه اگر كودكى همراه پدر به مهمانى رود، دريافت محبّتش بيش از آن خواهد بود كه تنها برود. | |||
بنابراين دعا، زيارت و توسل، سبب تغيير شرايط است، نه برهمزدن سنّتهاى قطعى الهى. | |||
درباره نزديكى خدا به انسان، فيض كاشانى قدس سره مىگويد: | |||
گفتم كه روى خوبت، از ما چرا نهان است | |||
گفتا تو خود حجابى ورنه رخم عيان است | |||
گفتم فراق تا كى، گفتا كه تا تو هستى | |||
گفتم نفس همين است، گفتا سخن همان است | |||
===پیام ها=== | |||
1- دعا در هرجا ودر هر وقت كه باشد، مفيد است. چون خداوند مىفرمايد: من نزديك هستم. «فَإِنِّي قَرِيبٌ» آنچه از اوقات مخصوصه، يا اماكن مقدّسه براى دعا مطرح شده براى فضيلت است. | |||
2- خداوند به ما نزديك است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما رامىگيرد، به خاطر دورى ما از خداوند است كه در اثر گناهان مىباشد. «فَإِنِّي قَرِيبٌ» | |||
3- استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اجيب» نشانهى دوام است. | |||
4- با آنكه خدا همه چيز را مىداند، امّا دعا كردن وظيفهى ماست. «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي» | |||
5- دعا آنگاه به اجابت مىرسد كه همراه با ايمان باشد. «وَ لْيُؤْمِنُوا بِي» | |||
6- دعا، وسيلهى رشد و هدايت است. «لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 291 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (186) | |||
شأن نزول: اعرابى از حضرت استفسار نمود كه خدا به من نزديك است تا با او راز گويم يا دور باشد تا به آواز خوانم؟ آيه شريفه نازل شد: | |||
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي: و چون پرسند تو را اى پيغمبر بندگان من از صفت من يا از معامله من با ايشان در وقت دعا، فَإِنِّي قَرِيبٌ: پس بگو به ايشان بدرستى كه من نزديك هستم به علم و اجابت. | |||
تبصره: اين مطلب ثابت شده است كه حق تعالى از جسميت و عوارضات آن مانند مكان و زمان منزه مىباشد، بنابراين دورى و نزديكى نسبت به ذات الهى شايسته نخواهد بود؛ پس آيه شريفه تمثيل است به | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 339 | |||
كمال علم سبحانى به افعال و اقوال بندگان و اطلاع بر احوال آنان به منزله كسى كه مكان او نزديك باشد به ايشان. | |||
أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ: اجابت مىكنم دعوت داعى را، إِذا دَعانِ: | |||
وقتى كه مرا بخواند و حاجت او را روا كنم اگر حكمت و مصلحت باشد، يا سؤال او مخالف شرع نباشد. اين فرمايش تقرير و تثبيت است براى قرب و وعده دادن دعا كننده را به اجابت. فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي: پس بايد كه بندگان طلب اجابت كنند مرا، يعنى چون ايشان را به ايمان و طاعت دعوت كنند، اجابت نمايند، چنانچه من اجابت دعاى آنها نمايم و مطالب ايشان را برآرم. وَ لْيُؤْمِنُوا بِي: و بايد ايمان آورند به من، يعنى بر ايمان ثابت و راسخ باشند، يا وثوق ايشان به اجابت من متحقق شود. لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ: براى اينكه ارشاد شوند بر طريق حق و ثواب، يا راه يابند به مطلوب خود كه از من طلب مىكنند. | |||
تنبيه: يكى از وظايف بندگى دعا است، زيرا اظهار عجز و شكستگى باشد بدرگاه سبحانى؛ و فوائد بسيار در آن مندرج و ترغيب در آن شده است: | |||
1- صدوق از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود: الا ادلّكم على سلاح تنجيكم من عدوّكم و تدرّ ارزاقكم؟ قالوا بلى، قال تدعون باللّيل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدّعاء «1». | |||
يعنى: آيا دلالت كنم شما را بر اسبابى كه نجات دهد شما را از دشمن شما، و فراوان نمايد روزى شما را؟ گفتند: بلى. فرمود: دعا كنيد شب و روز، پس بدرستى كه اسباب مؤمن دعا است. | |||
2- حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: نيست چيزى دوستتر بسوى خدا از اينكه بنده سؤال كند «2». | |||
3- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در وصيت به امام حسن | |||
---- | |||
«1» اصول كافى، كتاب الدعاء، جلد 2، صفحه 468، حديث سوّم. | |||
«2» اصول كافى، كتاب الدعاء، جلد 2، صفحه 466، حديث دوّم. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 340 | |||
عليه السّلام فرمايد: بدان آن ذاتى كه به يد قدرت او است خزائن آسمان و زمين، بتحقيق اجازه فرموده در دعا كردن و متكفل شده براى تو اجابت را، و امر فرموده اينكه سؤال كنى او را تا اجابت فرمايد و طلب رحمت كنى تا بخشايش فرمايد «1». | |||
4- فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: دعاء سلاح مؤمن، و عماد دين، و نور آسمان و زمين است «2». | |||
5- فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هيچ مسلمان نيست كه بخواند خدا را به دعائى كه نباشد در آن قطع رحم و طلب گناهى مگر آنكه عطا فرمايد خدا او را به آن دعا يكى از سه خصلت: يا عجله فرمايد به عطاى آن، و يا ذخيره فرمايد براى آخرت او، و يا رفع نمايد از او مثل آن را از بدى «3». | |||
آداب دعا: بزرگان دستور فرموده: 1- اول و آخر آن صلوات. 2- استقبال قبله. 3- طهارت از حدث و خبث. 4- استعمال طيب. 5- تجديد توبه و استغفار. 6- صدقه دادن. 7- در مسجد بودن. 8- خضوع و خشوع. 9- تضرع و زارى. 10- حسن ظن به خدا. 11- تسميه. 12- اعتراف به گناه. 13- تقديم برادران دينى. 14- بلند كردن دست. | |||
15- توسل بوسيله آل محمد عليهم السّلام. 16- تنظيف شكم از حرام به روزه داشتن. 17- تمجيد و ثناء الهى قبل از دعا. | |||
تبصره: دعائم الدين- در ذيل خطبه از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه مردى از آن حضرت سؤال نمود: چيست كه ما مىخوانيم خدا را و اجابت نفرمايد؟ فرمود: قلوب شما خيانت نموده به هشت چيز: | |||
1- شناختيد خدا را پس ادا نكنيد حق او را چنانچه واجب فرموده، | |||
---- | |||
«1» نهج البلاغه، نامه 31 (طبع عبده، صفحه 53) | |||
«2» اصول كافى، جلد 2، صفحه 468، حديث اوّل. | |||
«3» بحار الانوار، كتاب الدعاء، جلد 93، صفحه 366، حديث 16. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 341 | |||
پس بىنياز نكند شما را معرفت شما. | |||
2- ايمان آورديد به پيغمبر او و مخالفت مىكنيد شريعت او را، پس كجاست ثمره ايمان شما. | |||
3- مىخوانيد كتاب قرآن را پس عمل ننمائيد به آن و گفتيد شنيديم و اطاعت نموديم، پس مخالفت نموديد. | |||
4- مىگوئيد ما مىترسيم از آتش و هر وقت مقدم شويد به آن، پس كجاست ترس شما. | |||
5- گوئيد ما راغب بهشت هستيم و در هر وقت بجا آوريد چيزى كه شما را دور مىكند از آن، پس كجاست رغبت شما. | |||
6- مىخوريد نعمت مولا را و شكر نكنيد او را. | |||
7- خدا امر فرمود به عداوت شما شيطان را، و شما دوستى مىكنيد با او. | |||
8- قرار داديد عيوب مردم را در پيش نظر و عيوب خود را پشت سر، ملامت كنيد ديگران را و حال آنكه خود شما سزاوارتريد به ملامت. پس كدام دعا مستجاب شود براى شما در حالى كه سدّ نموديد ابواب و طرق را، پس بترسيد خدا را و اصلاح كنيد اعمال خود را و خالص نمائيد سرائر را، و امر به معروف و نهى از منكر نمائيد؛ پس مستجاب فرمايد خدا دعاى شما را. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (186) | |||
ترجمه | |||
و چون پرسند از تو بندگان من از من پس همانا من نزديكم اجابت مينمايم خواندن خواننده را چون بخواند مرا پس بايد اجابت كنند مرا و بايد بگروند به من باشد كه ايشان برشد فائز آيند.. | |||
تفسير | |||
روايت شده است كه اعرابى از پيغمبر (ص) سؤال نمود آيا خداوند نزديك است تا مناجات نمائيم با او يا دور است تا ندا كنيم او را پس اين آيه نازل شد يعنى وقتى اين سؤال را نمودند بگو من نزديكم و بدانكه قرب و بعد حضرت احديت از بندگان باجتماع و افتراق و مباينت و اتحاد و زمان و مكان نيست بلكه او نزديك است بهمه موجودات به اين معنى كه با همه هست و همه جا و همه وقت حاضر و ناظر است داخل هست در موجودات ولى ممزوج با آنها نيست و خارج هست از مخلوقات ولى فارغ و جدا نيست از رگ گردن بما نزديكتر است بلكه از ما بما نزديكتر است ولى ما از او دوريم | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 231 | |||
يار نزديكتر از من بمن است | |||
وين عجبتر كه من از او دورم | |||
يا رب اين با كه توان گفت كه يار | |||
در كنار من و من مهجورم | |||
او محيط است ما محاطيم او لطيف است ما كثيفيم او شاهد است ما غائبيم او بيدار است ما خوابيم وقتى باو نزديك ميشويم كه از كثافت پاك و از خواب بيدار و از مستى هشيار شويم از خود پرستى بخدا پرستى و از غيبت بحضور و از كتمان بشهود و اصل گرديم مانند كسيكه اولاد عزيزى داشته باشد كه تمام اوقات در فكر ترقى و تعليم و تربيت و صحت و سعادت او باشد و آن اولاد ابدا بفكر او نباشد كه ميتوان گفت آن پدر بآن اولاد نزديك است و او از آن دور است وقتى نزديك بپدر ميشود كه مطيع اوامر او شود ولى خيلى فرق است ما بين مثال و ممثل امر خداوند و خلق بالاتر از آنستكه بتوان بيان نمود اين مقدار هم براى نمونه و ارشاد بود و چون نزديك است اجابت ميفرمايد دعوت داعى را پس شما هم بايد اجابت كنيد خداوند را در دعوت او بايمان و طاعت چنانچه اجابت مينمايد او شما را در مهام امور و بايد مؤمن و مطيع و منقاد باشيد و در مجمع و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده است كه يعنى بايد يقين داشته باشيد كه من قادرم كه عطا نمايم آنچه را بخواهيد و مراد از ارشاد نيل بحق و هدايت است و از امام صادق (ع) روايت شده است كه قرائت فرمود آيه امّن يجيب المضطر را پس از آنحضرت پرسيدند چرا ما دعا ميكنيم و باجابت نميرسد فرمود براى آنكه شما ميخوانيد كسى را كه نميشناسيد و ميخواهيد چيزيرا كه نمىفهميد اضطرار عين دين است و دعا نمودن بسيار از براى كسى كه ديده حق بين ندارد علامت خذلان است كسى كه خود را در مقابل قدرت خداوند ذليل نبيند و دل و ضمير خود را منقاد خداوند نگرداند حكم نموده است بر خدا بسئوال و گمان ميكند دعا كرده با آنكه حكم نمودن بخداوند جرئت است به مقام ربوبيت و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت شده است كه پرسيدند از قول خداوند كه فرموده است بخوانيد مرا اجابت مىكنم شما را با آنكه ميخوانيم او را و نمىبينيم اجابترا فرمود آيا سزاوار ميدانيد بر خداوند خلف وعده را عرض كردند خير فرمود پس چه علت دارد كه اجابت نميفرمايد عرض كردند نميدانيم فرمود كسى كه اطاعت كند اوامر الهى را و دعا نمايد با آداب آن مقرون باجابت خواهد شد عرض كردند آداب دعا | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 232 | |||
چيست فرمود ابتدا كنيد بحمد خداوند و ياد كنيد نعم او را پس شكر كنيد او را و صلوات بفرستيد بر پيغمبر (ص) پس ياد نمائيد معاصى خود را و اقرار كنيد بآنها پس پناه ببريد بخداوند از گناهان اين است آداب دعاء و از آنحضرت مروى است كه همانا بنده دعا مىكند پس خداوند بدو ملك معهود ميفرمايد دعاء او را مستجاب نمودم ولى حاجت او را برنياوريد من دوست دارم بشنوم صوت او را و همانا بنده دعا مى كند پس خدا ميفرمايد تعجيل كنيد در برآوردن حاجت او من بدم ميآيد از صوت او و قمى از آنحضرت روايت نموده است كه گفتند خدا ميفرمايد بخوانيد مرا اجابت مىكنم شما را و ما ميخوانيم و اجابت نميفرمايد جواب فرمود براى آنستكه شما بعهد خودتان وفا نمىكنيد و خداوند فرموده وفا كنيد بعهد من تا من وفا كنم بعهد شما بخدا قسم اگر وفا كنيد بعهد خدا وفا ميكند بعهد شما خلاصه آنكه شرط اجابت دعا اطاعت اوامر الهى است و در كافى از آنحضرت روايت نموده است كه كسى كه مى- خواهد دعائش باجابت برسد بايد از كسب حرام اجتناب نمايد و نيز از آنحضرت مروى است كه كسى كه بخواهد دعائش رد نشود بايد از خلق مأيوس باشد و اميدوار باحدى جز خدا نباشد و چون خدا بداند دل بنده اينطور با خدا است هر خواهشى كه نمايد اجابت ميفرمايد | |||
اى ده دله صد دله دل يك دله كن | |||
مهر ديگران را ز دل خود يله كن | |||
يك روز باخلاص بيا بر در ما | |||
گر كام تو برنيايد آنگه گله كن | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَليَستَجِيبُوا لِي وَ ليُؤمِنُوا بِي لَعَلَّهُم يَرشُدُونَ (186) | |||
(و هر گاه بندگان من از من ترا سؤال كنند پس من نزديكم، دعاي دعا كننده را اجابت ميكنم هر وقت مرا بخواند، پس بايد از من طلب اجابت كنند و بمن ايمان آورند تا اينكه رشد يابند) وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي معني دعا و آيات وارده در باب دعا و اخبار ماثوره در اينکه مورد را در ذيل تفسير آيه شريفه وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ متذكر شديم«1» و در اينجا بعض نكات تفسيري اينکه آيه را متعرض ميشويم اضافه عباد بياء متكلم يك نوع عنايت از جانب مولي نسبت ببنده است، اشاره به اينكه بنده مملوك مولي است و غير از در خانه مولي جايي ندارد و نبايد برود چنانچه در حديث از امير المؤمنين روايت شده که در مناجاتش عرض ميكند « | |||
كفاني فخرا ان اكون لك عبدا و كفاني عزّا ان تكون لي ربّا | |||
» فَإِنِّي قَرِيبٌ مراد از قرب خدا ببندگان قرب مكاني نيست زيرا اينگونه نزديكي از خصوصيات جسم است خداوند منزه از مكان و جسمانيت است بلكه مراد قرب احاطي است باحاطه قيوميت و معني استواء بر عرش در آيه الرَّحمنُ عَلَي العَرشِ استَوي«2» همين احاطه است و همچنين است آيه وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ«3» بناء بر يك تفسير و علت اينكه نفرمود بگو اي پيغمبر ببندگانم که خدا نزديك است براي اينست که منتهاي نزديكي را برساند و حتي واسطه در ميان نياورد چنانچه ميفرمايد | |||
---- | |||
1- مجلد اول ص 185- 188 | |||
2- سوره طه 5 | |||
3- سوره بقره آية الكرسي | |||
جلد 2 - صفحه 338 | |||
نَحنُ أَقرَبُ إِلَيهِ مِن حَبلِ الوَرِيدِ«1» أُجِيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ كلمه الداعي چون مقيد نيست بخصوص با قرينه مقاميه افاده عموم ميكند يعني هر که خدا را بخواند خدا او را اجابت ميكند، منتهي الامر بايد بحقيقت دعا و مسئلت متحقق شود و ذلت و فقر خود، و علم و قدرت حق را بر اجابت دعاي خود بشناسد از همه مأيوس و تنها اميدش بخدا باشد و ضمنا بداند که بسا مصلحت در انجام مقصد داعي در دنيا نيست خداوند اجابت آن را بآخرت محول مينمايد و بالجمله اگر دعا متحقق شود اجابت بدنبال آنست زيرا وعده الهي تخلف ندارد مگر اينكه شرّي را براي خود يا ديگران از خدا بخواهد که اجابتش عقلا قبيح است. | |||
فَليَستَجِيبُوا لِي فاء براي تفريع است يعني اكنون که دانستيد من دعوت داعي را اجابت ميكنم پس از من طلب اجابت كنيد و اينکه امر از جانب خدا دليل بارز ديگري است بر اينكه خداوند اجابت ميكند زيرا قبيح است که مولي بغلامش بفرمايد که هر چه ميخواهي از من بخواه و او بخواهد و مولي اجابت نكند مگر اينكه مراعات شرايط سؤال از مولي را ننمايد و مطابق دستور او رفتار نكند. | |||
وَ ليُؤمِنُوا بِي يعني ايمان بياوريد و اعتقاد و اطمينان داشته باشيد که من قادرم بر اعطاء آنچه سؤال ميكنيد چنانچه اينکه مضمون را در مجمع و عياشي از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده. | |||
لَعَلَّهُم يَرشُدُونَ تا اينكه بطرف او راه يابيد و در خانه غير او نرويد. | |||
---- | |||
1- سوره ق آيه 15 | |||
339 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
اشاره | |||
آیه 186 | |||
شأن نزول: | |||
کسی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پرسید: آیا خدای ما نزدیک است تا آهسته با او مناجات کنیم؟ یا دور است تا با صدای بلند او را بخوانیم؟ آیه نازل شد (و به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزدیک است). | |||
ج1، ص165 | |||
تفسیر: | |||
سلاحی به نام دعا و نیایش- از آنجا که یکی از وسائل ارتباط بندگان با خدا مسأله دعا و نیایش است در این آیه روی سخن را به پیامبر کرده، میگوید: | |||
«هنگامی که بندگانم از تو در باره من سؤال کنند بگو من نزدیکم» (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ). | |||
نزدیکتر از آنچه تصور کنید، نزدیکتر از شما به خودتان، و نزدیکتر از شریان گردنهایتان، چنانکه در جای دیگر میخوانیم: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (سوره ق، آیه 16). | |||
سپس اضافه میکند: «من دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا میخواند اجابت میکنم» (أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ). | |||
«بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند» (فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی). | |||
«و به من ایمان آورند» (وَ لْیُؤْمِنُوا بِی). | |||
«باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند» (لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ). | |||
جالب این که در این آیه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از این نهایت پیوستگی و قرب و ارتباط، محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است! «دعا» یک نوع خود آگاهی و بیداری دل و اندیشه و پیوند باطنی با مبدء همه نیکیها و خوبیهاست. | |||
«دعا» یک نوع عبادت و خضوع و بندگی است، و انسان به وسیله آن توجه تازهای به ذات خداوند پیدا میکند، و همانطور که همه عبادات اثر تربیتی دارد «دعا» هم دارای چنین اثری خواهد بود. | |||
و این که میگویند: «دعا فضولی در کار خداست! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام میدهد» توجه ندارند که مواهب الهی بر حسب استعدادها و لیاقتها تقسیم میشود، هر قدر استعداد و شایستگی بیشتر باشد سهم بیشتری از آن مواهب نصیب انسان میگردد. | |||
لذا میبینیم امام صادق علیه السّلام میفرماید: انّ عند اللّه عزّ و جلّ منزلة لا تنال الّا | |||
ج1، ص166 | |||
بمسألة: «در نزد خداوند مقاماتی است که بدون دعا کسی به آن نمیرسد»! دانشمندی میگوید: «وقتی که ما نیایش میکنیم خود را به قوه پایان ناپذیری که تمام کائنات را به هم پیوسته است متصل و مربوط میسازیم» | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۶
ترجمه
البقرة ١٨٥ | آیه ١٨٦ | البقرة ١٨٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«دَعْوَةَ»: دعا. درخواست. «الدَّاعِ»: دعاکننده. درخواست کننده. «دَعَانِ»: مرا به یاری خواست. مرا به فریاد خواند. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»: اجابت مرا با دعا بخواهند. هنگامی که آنان را به سوی ایمان و اطاعت دعوت کردم، دعوت مرا بپذیرند. «یَرْشُدُونَ»: هدایت یابند. رهنمود شوند به مصالح دنیا و آخرت خود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ... (۰) قَالَ لاَ تَخَافَا إِنَّنِي مَعَکُمَا... (۰) وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِي... (۶) فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ... (۱) وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِي نَفْسِکَ... (۰) وَ إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً... (۳)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: از حسن بصرى روايت شده كه شخصى از رسول خدا صلى الله عليه و آله سؤال كرد: آيا خداوند به ما نزديك است كه با او مناجات و راز و نياز كنيم يا دور است؟ سپس اين آيه در جواب او نازل گرديد.[۳]
قتاده گويد: اين آيه درباره قومى نازل گرديد كه از پيامبر سؤال كرده بودند كه با چه كيفيت خداى خود را بخوانند؟[۴][۵][۶]
تفسیر
- آيه ۱۸۶ ، سوره بقره
- نكات و دقايقى كه در آيه شريفه بكار رفته است
- فرق بين دعا و سؤ ال و سخن در معناى عبوديت
- نزديك بودن خداى سبحان به بندگان ، مقتضاى مالكيت مطلقه الهى و عبوديت عباد است
- شرط استجابت دعا و اشاره به تقسيم دعا به غريزى (فطرى ) و زبانى
- دو گونه دعا كه به هدف اجابت نمى رسد
- آيات ديگرى از قرآن در باب دعا و مضمون يگانه اى كه همگى آنها بر آن دلالت دارد
- آنچه از آيات مربوطه استفاده مى شود اينست كه مطلق عبادات دعا هستند
- بحث روايتى (شامل رواياتى در فضيلت ، شرائط و آداب دعا)
- اخلاص در دعا به معناى ابطال اسباب عادى نيست
- نظام فطرى و نظام تخيلى
- فرمايشات پيامبر (ص ) و اميرالمؤ منين عليه السلام در باره دعا
- عطيه به اندازه نيت است
- فلسفه دست بلند كردن در حال دعا كه سيره پيامبر اسلام بوده است
- سفارشات رسول خدا به ابوذر و توضيح برخى از جملات آن
- اشاره به رابطه دعا با اسباب عادى در فرمايش پيامبر(ص )
- اعتقاد به جريان امور عالم تنها از مسير اسباب خود سلب اختيار از خداوند نمى كند
- فرمايش امام (ع ) كه دعا هم از قدر است و رواياتى در باره رد قضاى الهى به سبب دعا
- فرمايشات امام صادق (ع ) در شرايط استجابت دعا
- سر اينكه فرمود: اگر خدا را به حق معرفت ميشناختيد كوهها در برابر دعاى شما متلاشى ميشدند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«186» وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم؛ دعاى نيايشگر را آنگاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند.
نکته ها
برخى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مىپرسيدند: خدا را چگونه بخوانيم، آيا خدا به ما نزديك است كه او را آهسته بخوانيم و يا دور است كه با فرياد بخوانيم؟! اين آيه در پاسخ آنان نازل شد.
دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در اين آيه، هفت مرتبه خداوند تعبير خودم را براى لطف به او بكار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسيدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزديك هستم وهرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مىكنم، پس به خودم ايمان بياورند ودعوت خودم را اجابت كنند. اين ارتباط محبّتآميز در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند.
دعا كردن، همراه وهمرنگ شدن با كلّ هستى است. طبق آيات، تمام هستى در تسبيح و قنوتند؛ «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «1» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نياز دارند؛ «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «2» پس ما نيز از او درخواست كنيم تا وصله ناهمگون هستى نباشيم.
قرآن درباره دعا سفارشاتى دارد، از آن جمله:
1. دعا و درخواست بايد خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» «3»
«1». بقره، 116.
«2». الرحمن، 29.
«3». غافر، 14.
جلد 1 - صفحه 289
2. با ترس و اميد همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «1»
3. با تضرّع و در پنهانى صورت بگيرد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» «2»
4. با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. «إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا» «3»
در اصول كافى، جلد دوم، صدها حديث در اهميّت، نقش وآداب دعا، توجّه واصرار وذكر حاجتها هنگام دعا ودعاى دسته جمعى وايمان به استجابت آن آمده است.
سؤال: چرا گاهى دعاى ما مستجاب نمىشود؟
پاسخ: عدم استجابت دعاى ما به خاطر شرك يا جهل ماست. در تفسير الميزان مىخوانيم كه خداوند در اين آيه مىفرمايد: «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت مىكنم دعا كنندهاى را كه فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خير كند. پس اگر دعا مستجاب نشد، يا به جهت آن است كه ما از خداوند خير نخواستهايم، و در واقع براى ما شرّ بوده و يا اگر واقعاً خير بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نكردهايم و همراه با استمداد از غير بوده است. و يا اينكه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد كه به فرموده روايات، در اين صورت به جاى آن بلايى از ما دور مىشود ويا براى آينده ما يا نسل ما ذخيره مىشود ويا در آخرت جبران مىگردد.
در اصول كافى مىخوانيم: كسى كه غذاى حرام بخورد، يا امر به معروف ونهى از منكر نكند ويا از سر غفلت وبىاعتنايى دعا كند، دعايش مستجاب نمىگردد.
معناى دعا، ترك كسب وكار نيست، بلكه توكّل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حديث مىخوانيم: دعاى بيكار مستجاب نمىشود.
شايد قرار گرفتن آيهى دعا در ميان آيات روزه به خاطر تناسب بيشترى است كه ماه خدا با دعا دارد.
سؤال: با اينكه كارهاى خداوند قانونمند و براساس عوامل و سنّتهاى ثابت است، پس دعاچه نقشى دارد؟
پاسخ: همانگونه كه انسان در سفر، حكم نماز و روزهاش غير از انسان در وطن است، انسان
«1». اعراف، 56.
«2». اعراف، 55.
«3». مريم، 3.
جلد 1 - صفحه 290
دعا كننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلى است، نه دوّمى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفيّت انسان را براى دريافت الطاف الهى بيشتر مىكند. همانگونه كه توسل و زيارت اولياى خدا، شرايط انسان را عوض مىكند. چنانكه اگر كودكى همراه پدر به مهمانى رود، دريافت محبّتش بيش از آن خواهد بود كه تنها برود.
بنابراين دعا، زيارت و توسل، سبب تغيير شرايط است، نه برهمزدن سنّتهاى قطعى الهى.
درباره نزديكى خدا به انسان، فيض كاشانى قدس سره مىگويد:
گفتم كه روى خوبت، از ما چرا نهان است
گفتا تو خود حجابى ورنه رخم عيان است
گفتم فراق تا كى، گفتا كه تا تو هستى
گفتم نفس همين است، گفتا سخن همان است
پیام ها
1- دعا در هرجا ودر هر وقت كه باشد، مفيد است. چون خداوند مىفرمايد: من نزديك هستم. «فَإِنِّي قَرِيبٌ» آنچه از اوقات مخصوصه، يا اماكن مقدّسه براى دعا مطرح شده براى فضيلت است.
2- خداوند به ما نزديك است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما رامىگيرد، به خاطر دورى ما از خداوند است كه در اثر گناهان مىباشد. «فَإِنِّي قَرِيبٌ»
3- استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اجيب» نشانهى دوام است.
4- با آنكه خدا همه چيز را مىداند، امّا دعا كردن وظيفهى ماست. «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي»
5- دعا آنگاه به اجابت مىرسد كه همراه با ايمان باشد. «وَ لْيُؤْمِنُوا بِي»
6- دعا، وسيلهى رشد و هدايت است. «لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 291
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (186)
شأن نزول: اعرابى از حضرت استفسار نمود كه خدا به من نزديك است تا با او راز گويم يا دور باشد تا به آواز خوانم؟ آيه شريفه نازل شد:
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي: و چون پرسند تو را اى پيغمبر بندگان من از صفت من يا از معامله من با ايشان در وقت دعا، فَإِنِّي قَرِيبٌ: پس بگو به ايشان بدرستى كه من نزديك هستم به علم و اجابت.
تبصره: اين مطلب ثابت شده است كه حق تعالى از جسميت و عوارضات آن مانند مكان و زمان منزه مىباشد، بنابراين دورى و نزديكى نسبت به ذات الهى شايسته نخواهد بود؛ پس آيه شريفه تمثيل است به
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 339
كمال علم سبحانى به افعال و اقوال بندگان و اطلاع بر احوال آنان به منزله كسى كه مكان او نزديك باشد به ايشان.
أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ: اجابت مىكنم دعوت داعى را، إِذا دَعانِ:
وقتى كه مرا بخواند و حاجت او را روا كنم اگر حكمت و مصلحت باشد، يا سؤال او مخالف شرع نباشد. اين فرمايش تقرير و تثبيت است براى قرب و وعده دادن دعا كننده را به اجابت. فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي: پس بايد كه بندگان طلب اجابت كنند مرا، يعنى چون ايشان را به ايمان و طاعت دعوت كنند، اجابت نمايند، چنانچه من اجابت دعاى آنها نمايم و مطالب ايشان را برآرم. وَ لْيُؤْمِنُوا بِي: و بايد ايمان آورند به من، يعنى بر ايمان ثابت و راسخ باشند، يا وثوق ايشان به اجابت من متحقق شود. لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ: براى اينكه ارشاد شوند بر طريق حق و ثواب، يا راه يابند به مطلوب خود كه از من طلب مىكنند.
تنبيه: يكى از وظايف بندگى دعا است، زيرا اظهار عجز و شكستگى باشد بدرگاه سبحانى؛ و فوائد بسيار در آن مندرج و ترغيب در آن شده است:
1- صدوق از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود: الا ادلّكم على سلاح تنجيكم من عدوّكم و تدرّ ارزاقكم؟ قالوا بلى، قال تدعون باللّيل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدّعاء «1».
يعنى: آيا دلالت كنم شما را بر اسبابى كه نجات دهد شما را از دشمن شما، و فراوان نمايد روزى شما را؟ گفتند: بلى. فرمود: دعا كنيد شب و روز، پس بدرستى كه اسباب مؤمن دعا است.
2- حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: نيست چيزى دوستتر بسوى خدا از اينكه بنده سؤال كند «2».
3- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در وصيت به امام حسن
«1» اصول كافى، كتاب الدعاء، جلد 2، صفحه 468، حديث سوّم.
«2» اصول كافى، كتاب الدعاء، جلد 2، صفحه 466، حديث دوّم.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 340
عليه السّلام فرمايد: بدان آن ذاتى كه به يد قدرت او است خزائن آسمان و زمين، بتحقيق اجازه فرموده در دعا كردن و متكفل شده براى تو اجابت را، و امر فرموده اينكه سؤال كنى او را تا اجابت فرمايد و طلب رحمت كنى تا بخشايش فرمايد «1».
4- فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: دعاء سلاح مؤمن، و عماد دين، و نور آسمان و زمين است «2».
5- فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هيچ مسلمان نيست كه بخواند خدا را به دعائى كه نباشد در آن قطع رحم و طلب گناهى مگر آنكه عطا فرمايد خدا او را به آن دعا يكى از سه خصلت: يا عجله فرمايد به عطاى آن، و يا ذخيره فرمايد براى آخرت او، و يا رفع نمايد از او مثل آن را از بدى «3».
آداب دعا: بزرگان دستور فرموده: 1- اول و آخر آن صلوات. 2- استقبال قبله. 3- طهارت از حدث و خبث. 4- استعمال طيب. 5- تجديد توبه و استغفار. 6- صدقه دادن. 7- در مسجد بودن. 8- خضوع و خشوع. 9- تضرع و زارى. 10- حسن ظن به خدا. 11- تسميه. 12- اعتراف به گناه. 13- تقديم برادران دينى. 14- بلند كردن دست.
15- توسل بوسيله آل محمد عليهم السّلام. 16- تنظيف شكم از حرام به روزه داشتن. 17- تمجيد و ثناء الهى قبل از دعا.
تبصره: دعائم الدين- در ذيل خطبه از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه مردى از آن حضرت سؤال نمود: چيست كه ما مىخوانيم خدا را و اجابت نفرمايد؟ فرمود: قلوب شما خيانت نموده به هشت چيز:
1- شناختيد خدا را پس ادا نكنيد حق او را چنانچه واجب فرموده،
«1» نهج البلاغه، نامه 31 (طبع عبده، صفحه 53)
«2» اصول كافى، جلد 2، صفحه 468، حديث اوّل.
«3» بحار الانوار، كتاب الدعاء، جلد 93، صفحه 366، حديث 16.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 341
پس بىنياز نكند شما را معرفت شما.
2- ايمان آورديد به پيغمبر او و مخالفت مىكنيد شريعت او را، پس كجاست ثمره ايمان شما.
3- مىخوانيد كتاب قرآن را پس عمل ننمائيد به آن و گفتيد شنيديم و اطاعت نموديم، پس مخالفت نموديد.
4- مىگوئيد ما مىترسيم از آتش و هر وقت مقدم شويد به آن، پس كجاست ترس شما.
5- گوئيد ما راغب بهشت هستيم و در هر وقت بجا آوريد چيزى كه شما را دور مىكند از آن، پس كجاست رغبت شما.
6- مىخوريد نعمت مولا را و شكر نكنيد او را.
7- خدا امر فرمود به عداوت شما شيطان را، و شما دوستى مىكنيد با او.
8- قرار داديد عيوب مردم را در پيش نظر و عيوب خود را پشت سر، ملامت كنيد ديگران را و حال آنكه خود شما سزاوارتريد به ملامت. پس كدام دعا مستجاب شود براى شما در حالى كه سدّ نموديد ابواب و طرق را، پس بترسيد خدا را و اصلاح كنيد اعمال خود را و خالص نمائيد سرائر را، و امر به معروف و نهى از منكر نمائيد؛ پس مستجاب فرمايد خدا دعاى شما را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (186)
ترجمه
و چون پرسند از تو بندگان من از من پس همانا من نزديكم اجابت مينمايم خواندن خواننده را چون بخواند مرا پس بايد اجابت كنند مرا و بايد بگروند به من باشد كه ايشان برشد فائز آيند..
تفسير
روايت شده است كه اعرابى از پيغمبر (ص) سؤال نمود آيا خداوند نزديك است تا مناجات نمائيم با او يا دور است تا ندا كنيم او را پس اين آيه نازل شد يعنى وقتى اين سؤال را نمودند بگو من نزديكم و بدانكه قرب و بعد حضرت احديت از بندگان باجتماع و افتراق و مباينت و اتحاد و زمان و مكان نيست بلكه او نزديك است بهمه موجودات به اين معنى كه با همه هست و همه جا و همه وقت حاضر و ناظر است داخل هست در موجودات ولى ممزوج با آنها نيست و خارج هست از مخلوقات ولى فارغ و جدا نيست از رگ گردن بما نزديكتر است بلكه از ما بما نزديكتر است ولى ما از او دوريم
جلد 1 صفحه 231
يار نزديكتر از من بمن است
وين عجبتر كه من از او دورم
يا رب اين با كه توان گفت كه يار
در كنار من و من مهجورم
او محيط است ما محاطيم او لطيف است ما كثيفيم او شاهد است ما غائبيم او بيدار است ما خوابيم وقتى باو نزديك ميشويم كه از كثافت پاك و از خواب بيدار و از مستى هشيار شويم از خود پرستى بخدا پرستى و از غيبت بحضور و از كتمان بشهود و اصل گرديم مانند كسيكه اولاد عزيزى داشته باشد كه تمام اوقات در فكر ترقى و تعليم و تربيت و صحت و سعادت او باشد و آن اولاد ابدا بفكر او نباشد كه ميتوان گفت آن پدر بآن اولاد نزديك است و او از آن دور است وقتى نزديك بپدر ميشود كه مطيع اوامر او شود ولى خيلى فرق است ما بين مثال و ممثل امر خداوند و خلق بالاتر از آنستكه بتوان بيان نمود اين مقدار هم براى نمونه و ارشاد بود و چون نزديك است اجابت ميفرمايد دعوت داعى را پس شما هم بايد اجابت كنيد خداوند را در دعوت او بايمان و طاعت چنانچه اجابت مينمايد او شما را در مهام امور و بايد مؤمن و مطيع و منقاد باشيد و در مجمع و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده است كه يعنى بايد يقين داشته باشيد كه من قادرم كه عطا نمايم آنچه را بخواهيد و مراد از ارشاد نيل بحق و هدايت است و از امام صادق (ع) روايت شده است كه قرائت فرمود آيه امّن يجيب المضطر را پس از آنحضرت پرسيدند چرا ما دعا ميكنيم و باجابت نميرسد فرمود براى آنكه شما ميخوانيد كسى را كه نميشناسيد و ميخواهيد چيزيرا كه نمىفهميد اضطرار عين دين است و دعا نمودن بسيار از براى كسى كه ديده حق بين ندارد علامت خذلان است كسى كه خود را در مقابل قدرت خداوند ذليل نبيند و دل و ضمير خود را منقاد خداوند نگرداند حكم نموده است بر خدا بسئوال و گمان ميكند دعا كرده با آنكه حكم نمودن بخداوند جرئت است به مقام ربوبيت و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت شده است كه پرسيدند از قول خداوند كه فرموده است بخوانيد مرا اجابت مىكنم شما را با آنكه ميخوانيم او را و نمىبينيم اجابترا فرمود آيا سزاوار ميدانيد بر خداوند خلف وعده را عرض كردند خير فرمود پس چه علت دارد كه اجابت نميفرمايد عرض كردند نميدانيم فرمود كسى كه اطاعت كند اوامر الهى را و دعا نمايد با آداب آن مقرون باجابت خواهد شد عرض كردند آداب دعا
جلد 1 صفحه 232
چيست فرمود ابتدا كنيد بحمد خداوند و ياد كنيد نعم او را پس شكر كنيد او را و صلوات بفرستيد بر پيغمبر (ص) پس ياد نمائيد معاصى خود را و اقرار كنيد بآنها پس پناه ببريد بخداوند از گناهان اين است آداب دعاء و از آنحضرت مروى است كه همانا بنده دعا مىكند پس خداوند بدو ملك معهود ميفرمايد دعاء او را مستجاب نمودم ولى حاجت او را برنياوريد من دوست دارم بشنوم صوت او را و همانا بنده دعا مى كند پس خدا ميفرمايد تعجيل كنيد در برآوردن حاجت او من بدم ميآيد از صوت او و قمى از آنحضرت روايت نموده است كه گفتند خدا ميفرمايد بخوانيد مرا اجابت مىكنم شما را و ما ميخوانيم و اجابت نميفرمايد جواب فرمود براى آنستكه شما بعهد خودتان وفا نمىكنيد و خداوند فرموده وفا كنيد بعهد من تا من وفا كنم بعهد شما بخدا قسم اگر وفا كنيد بعهد خدا وفا ميكند بعهد شما خلاصه آنكه شرط اجابت دعا اطاعت اوامر الهى است و در كافى از آنحضرت روايت نموده است كه كسى كه مى- خواهد دعائش باجابت برسد بايد از كسب حرام اجتناب نمايد و نيز از آنحضرت مروى است كه كسى كه بخواهد دعائش رد نشود بايد از خلق مأيوس باشد و اميدوار باحدى جز خدا نباشد و چون خدا بداند دل بنده اينطور با خدا است هر خواهشى كه نمايد اجابت ميفرمايد
اى ده دله صد دله دل يك دله كن
مهر ديگران را ز دل خود يله كن
يك روز باخلاص بيا بر در ما
گر كام تو برنيايد آنگه گله كن
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَليَستَجِيبُوا لِي وَ ليُؤمِنُوا بِي لَعَلَّهُم يَرشُدُونَ (186)
(و هر گاه بندگان من از من ترا سؤال كنند پس من نزديكم، دعاي دعا كننده را اجابت ميكنم هر وقت مرا بخواند، پس بايد از من طلب اجابت كنند و بمن ايمان آورند تا اينكه رشد يابند) وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي معني دعا و آيات وارده در باب دعا و اخبار ماثوره در اينکه مورد را در ذيل تفسير آيه شريفه وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ متذكر شديم«1» و در اينجا بعض نكات تفسيري اينکه آيه را متعرض ميشويم اضافه عباد بياء متكلم يك نوع عنايت از جانب مولي نسبت ببنده است، اشاره به اينكه بنده مملوك مولي است و غير از در خانه مولي جايي ندارد و نبايد برود چنانچه در حديث از امير المؤمنين روايت شده که در مناجاتش عرض ميكند «
كفاني فخرا ان اكون لك عبدا و كفاني عزّا ان تكون لي ربّا
» فَإِنِّي قَرِيبٌ مراد از قرب خدا ببندگان قرب مكاني نيست زيرا اينگونه نزديكي از خصوصيات جسم است خداوند منزه از مكان و جسمانيت است بلكه مراد قرب احاطي است باحاطه قيوميت و معني استواء بر عرش در آيه الرَّحمنُ عَلَي العَرشِ استَوي«2» همين احاطه است و همچنين است آيه وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ«3» بناء بر يك تفسير و علت اينكه نفرمود بگو اي پيغمبر ببندگانم که خدا نزديك است براي اينست که منتهاي نزديكي را برساند و حتي واسطه در ميان نياورد چنانچه ميفرمايد
1- مجلد اول ص 185- 188
2- سوره طه 5
3- سوره بقره آية الكرسي
جلد 2 - صفحه 338
نَحنُ أَقرَبُ إِلَيهِ مِن حَبلِ الوَرِيدِ«1» أُجِيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ كلمه الداعي چون مقيد نيست بخصوص با قرينه مقاميه افاده عموم ميكند يعني هر که خدا را بخواند خدا او را اجابت ميكند، منتهي الامر بايد بحقيقت دعا و مسئلت متحقق شود و ذلت و فقر خود، و علم و قدرت حق را بر اجابت دعاي خود بشناسد از همه مأيوس و تنها اميدش بخدا باشد و ضمنا بداند که بسا مصلحت در انجام مقصد داعي در دنيا نيست خداوند اجابت آن را بآخرت محول مينمايد و بالجمله اگر دعا متحقق شود اجابت بدنبال آنست زيرا وعده الهي تخلف ندارد مگر اينكه شرّي را براي خود يا ديگران از خدا بخواهد که اجابتش عقلا قبيح است.
فَليَستَجِيبُوا لِي فاء براي تفريع است يعني اكنون که دانستيد من دعوت داعي را اجابت ميكنم پس از من طلب اجابت كنيد و اينکه امر از جانب خدا دليل بارز ديگري است بر اينكه خداوند اجابت ميكند زيرا قبيح است که مولي بغلامش بفرمايد که هر چه ميخواهي از من بخواه و او بخواهد و مولي اجابت نكند مگر اينكه مراعات شرايط سؤال از مولي را ننمايد و مطابق دستور او رفتار نكند.
وَ ليُؤمِنُوا بِي يعني ايمان بياوريد و اعتقاد و اطمينان داشته باشيد که من قادرم بر اعطاء آنچه سؤال ميكنيد چنانچه اينکه مضمون را در مجمع و عياشي از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده.
لَعَلَّهُم يَرشُدُونَ تا اينكه بطرف او راه يابيد و در خانه غير او نرويد.
1- سوره ق آيه 15
339
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 186
شأن نزول:
کسی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پرسید: آیا خدای ما نزدیک است تا آهسته با او مناجات کنیم؟ یا دور است تا با صدای بلند او را بخوانیم؟ آیه نازل شد (و به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزدیک است).
ج1، ص165
تفسیر:
سلاحی به نام دعا و نیایش- از آنجا که یکی از وسائل ارتباط بندگان با خدا مسأله دعا و نیایش است در این آیه روی سخن را به پیامبر کرده، میگوید:
«هنگامی که بندگانم از تو در باره من سؤال کنند بگو من نزدیکم» (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ).
نزدیکتر از آنچه تصور کنید، نزدیکتر از شما به خودتان، و نزدیکتر از شریان گردنهایتان، چنانکه در جای دیگر میخوانیم: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (سوره ق، آیه 16).
سپس اضافه میکند: «من دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا میخواند اجابت میکنم» (أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ).
«بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند» (فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی).
«و به من ایمان آورند» (وَ لْیُؤْمِنُوا بِی).
«باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند» (لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ).
جالب این که در این آیه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از این نهایت پیوستگی و قرب و ارتباط، محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است! «دعا» یک نوع خود آگاهی و بیداری دل و اندیشه و پیوند باطنی با مبدء همه نیکیها و خوبیهاست.
«دعا» یک نوع عبادت و خضوع و بندگی است، و انسان به وسیله آن توجه تازهای به ذات خداوند پیدا میکند، و همانطور که همه عبادات اثر تربیتی دارد «دعا» هم دارای چنین اثری خواهد بود.
و این که میگویند: «دعا فضولی در کار خداست! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام میدهد» توجه ندارند که مواهب الهی بر حسب استعدادها و لیاقتها تقسیم میشود، هر قدر استعداد و شایستگی بیشتر باشد سهم بیشتری از آن مواهب نصیب انسان میگردد.
لذا میبینیم امام صادق علیه السّلام میفرماید: انّ عند اللّه عزّ و جلّ منزلة لا تنال الّا
ج1، ص166
بمسألة: «در نزد خداوند مقاماتی است که بدون دعا کسی به آن نمیرسد»! دانشمندی میگوید: «وقتی که ما نیایش میکنیم خود را به قوه پایان ناپذیری که تمام کائنات را به هم پیوسته است متصل و مربوط میسازیم»
نکات آیه
۱ - پرسش مسلمانان از پیامبر درباره نزدیک یا دور بودن خدا، نسبت به بندگان (و إذا سألک عبادى عنى فإنى قریب) جمله «فإنى قریب» بیانگر این است که پرسش مطرح شده در آیه، درباره دورى و نزدیکى خداست.
۲ - جواز پرسش و تحقیق درباره صفات خداوند و چگونگى آنها (و إذا سألک عبادى عنى فإنى قریب)
۳ - خداوند، به همه بندگان خویش نزدیک است. (فإنى قریب)
۴ - خداوند، دعاى درخواست کنندگان را اجابت مى کند. (أجیب دعوة الداع)
۵ - اجابت دعاها از سوى خداوند، نشانه نزدیکى او به بندگان است. (فإنى قریب أجیب دعوة الداع) جمله «أجیب دعوة الداع» (دعاى درخواست کننده را اجابت مى کنم) مى تواند به منزله علت براى «فإنى قریب» باشد.
۶ - خلوص در دعا (تنها خداوند را خواندن و از او درخواست کردن) شرط اجابت دعاست. (أجیب دعوة الداع إذا دعان)
۷ - دعا به درگاه خدا و درخواست اجابت آن، سفارش و توصیه خداوند به بندگان خویش (فلیستجیبوا لى) استجابت مى تواند به معناى طلب اجابت باشد. بنابراین «فلیستجیبوا لى»; یعنى، بندگان از من بخواهند که خواسته هاى آنها را اجابت کنم.
۸ - وجوب اطاعت از فرمانهاى خدا و ضرورت ایمان داشتن به او (فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى) برداشت فوق بر این مبناست که «استجابت» به معناى «اجابت» باشد. بنابراین «فلیستجیبوا لى» یعنى، پس بندگان باید فرمانهاى مرا اطاعت کنند.
۹ - ضرورت ایمان به نزدیک بودن خداوند به بندگان و توان او بر اعطاى درخواستهاى ایشان (و لیؤمنوا بى) از آن جا که «و لیؤمنوا بى» پس از بیان قرب الهى به بندگان و اجابت درخواستهاى ایشان مطرح شده، مى توان گفت: مراد از ایمان در این جا ایمان به نزدیکى خدا و اجابت درخواستهاى بندگان است.
۱۰ - باور به نزدیک بودن خدا به بندگان و توان او بر اجابت درخواستها، گرایش دهنده آدمى به ایمان و اطاعت از اوست. (فإنى قریب أجیب دعوة الداع ... فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى) برداشت فوق از «فا»ى تفریع در «فلیستجیبوا» استفاده شده است.
۱۱ - اطاعت از خدا و ایمان به او، زمینه ساز دستیابى به هدایت است. (فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى لعلهم یرشدون) «رشد» (مصدر یرشدون) به معناى هدایت یافتن و به طریق ثواب رسیدن است.
۱۲ - دستیابى به هدایت، در گرو توأم بودن ایمان به خدا و اطاعت از اوست. (فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى لعلهم یرشدون)
۱۳ - دعا کردن به درگاه خدا و باور داشتن به اجابت آن، زمینه ساز هدایت یابى انسان است. (فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى لعلهم یرشدون)
۱۴ - نقش امید به نتیجه بخش بودن عمل، در ایجاد انگیزه براى عمل (فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى لعلهم یرشدون) جمله «لعلهم یرشدون» - که امید دستیابى به ثمره عمل را مطرح مى کند - مى تواند به منظور ایجاد انگیزه براى اطاعت از خدا مطرح شده باشد. بنابراین امید به نتیجه عمل، محرک آدمى به سوى آن عمل است.
۱۵ - ماه رمضان، زمان مناسب براى دعا به درگاه خداوند (شهر رمضان ... و إذا سألک عبادى عنى فإنى أجیب دعوة الداع) برداشت فوق بیانگر وجه ارتباط آیه مورد بحث با آیه قبل است.
روایات و احادیث
۱۶ - «عن ابى عبداللّه(ع) فى قوله «فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى» یعلمون أنى أقدر على أن اعطیهم ما یسئلون;[۷] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند که فرموده: «فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى» روایت شده است: [بندگان] بدانند من توانایى دارم که آنچه مى خواهند به آنها بدهم».
موضوعات مرتبط
- اطاعت: آثار اطاعت از خدا ۱۱; اطاعت از خدا ۸، ۱۲; زمینه اطاعت از خدا ۱۰
- امیدوارى: آثار امیدوارى ۱۴
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۰، ۱۴
- ایمان: آثار ایمان به خدا ۱۱; آثار ایمان به قدرت خدا ۱۰; آثار ایمان به قرب خدا ۱۰; ایمان به اجابت دعا ۱۳; ایمان به خدا ۸، ۱۲; ایمان به قدرت خدا ۹; ایمان به قرب خدا ۹; ایمان و عمل ۱۲; زمینه ایمان به خدا ۱۰; متعلق ایمان ۸، ۹، ۱۲، ۱۳
- پرسش: پرسش جایز ۲
- جهان بینى: جهان بینى و ایدئولوژى ۱۰
- خدا: افعال خدا ۴; اوامر خدا ۸; پرسش از صفات خدا ۲; پرسش از قرب خدا ۱; توصیه هاى خدا ۷; قدرت خدا ۱۶; قرب خدا ۳; نشانه هاى قرب خدا ۵
- دعا: آثار دعا ۱۳; اجابت دعا ۴، ۵، ۹; اخلاص در دعا ۶; استجابت دعا ۷; اهمیّت دعا ۷; شرایط اجابت دعا ۶; وقت دعا ۱۵
- عمل: امیدوارى به آثار عمل ۱۴
- ماه رمضان: دعا در ماه رمضان ۱۵; ویژگیهاى ماه رمضان ۱۵
- محمّد(ص): پرسش از محمّد(ص) ۱
- مسلمانان: پرسش مسلمانان ۱
- واجبات: ۸
- هدایت: زمینه هدایت ۱۱، ۱۲، ۱۳
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۵۵.
- ↑ در تفاسير طبرى و ابن ابىحاتم و ابن مردويه و ابوالشيخ از طرق مختلفه چنين روايت شده كه مردى اعرابى نزد پيامبر آمده و اين پرسش را نموده است.
- ↑ در تفسير عبدالرزاق از حسن بصرى نقل شده كه اصحاب رسول خدا از وى سؤال كردند و گفتند: خداى ما كجا است؟ سپس اين آيه نازل گرديد.
- ↑ ابن عساكر از علماى عامه از امام على مرتضى عليهالسلام روايت كند كه از قول پيامبر فرمود: از دعاكردن عاجز نباشيد زيرا خداوند بر من آيه «ادعونى استجب لكم» را نازل فرمود سپس مردى از پيامبر سؤال كرد و گفت: آيا خداوند دعاى ما را مى شنود؟ و اگر مى شنود به چه كيفيت مى شنود سپس اين آيه نازل گرديد.
- ↑ در تفسير طبرى از عطاء بن ابى رباح روايت شده كه وقتى كه آيه «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» نازل گرديد، گفتند: ما نميدانيم در كدام وقت خداى خود را بخوانيم سپس اين آيه نزول يافت.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۸۳، ح ۱۹۶; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۸۵، ح ۴.