ریشه سفر: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
(بر وزن فلس) پرده برداشتن و آشكار كردن (مجمع)راغب گويد: «السفر: كشف الغطاء... سفر العامة عن الرأس و الخمار عن الوجه» مسافرت را از آن جهت مسافرت گويند كه اخلاق مردم در آن آشكار مى‏شود طورى كه در غير آن آشكار نمى‏شود (مجمع ذيل آيه 184 بقره). [بقره:184]. جمع سفر اسفار است مثل [سباء:19]. سِفْر (به كسر س) كتاب و نامه است كه حقائق و مطالب را روشن و آشكار مى‏كند جمع آن اسفار است [جمعه:5]. چنانكه راغب گفته است. طبرسى نيز علت را چنين بيان فرموده. سفير به معنى فرستاده و نماينده است راغب علت تسميه آن را كشف و ازاله وحشت از بين قوم مى‏داند و آن فعيل به معنى فاعل است. ولى ظاهراً علت تسميه همان اظهار و كشف مطالب باشد كه سفير مطالب را اشكار مى‏كند جمع آن سفراء است مثل فقيه و فقهاء و آن را مصلح ميان قوم گفته‏اند. سافر به معنى كاتب و نويسنده است جمع آن سفره مثل [عبس:15-16]. اسفار (به كسر الف) روشن شدن و آشكار گشتن است [مدثر:34]. قسم به صبح آنگاه كه روشن و اشكار شود [عبس:38و39]. چهره هائى در آن روز روشن اند. خندان و شادمان. (اللهم اجعلنا منهم). * [عبس:11-16]. مراد از «سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ» نويسندگان محترم مطيع كدام اند؟ و «صُحُف» چيست ؟ گفته‏اند مراد ملائكه نويسنده‏اند كه آمده [انفطار:10-11]. و نيز گفته‏اند: سفيران وحى و پيامبرانند. و ايضاً از قتاده نقا شده كه: قارئان قرآن اند آنانكه قرآن را مى‏خوانند و مى‏نويسند. هكذا درباره «صُحُغ» گفته‏اند: مراد لوح است. مى‏شود اين قول را به آيه [واقعة:77-78]. تأييد كرد و نيز گفته‏اند مراد كتاب پيامبران سلف است. به اين قول نيز مى‏شود بعضى از آيات را شاهد آورد كه بيان مى‏دارند قرآن در نامه پيشينيان بوده است مثل [اعلى:18-19]. و نحو [شعراء:192-196]. بعيد نيست صحف همان نامه‏ها باشد كه قرآن را در آنها قهراً پاك و محترم بودند. لحتمال ديگر آن است كه مراد از «صُحُف» قلوب و دلها و از «سَفَرَة» مفسران و نويسندگان باشدو توضيح آنكه درباره قرآن آمده [عنكبوت:48-49]. اين ايه صريح است در اينكه قرآن در سينه‏ها است و در سينه‏ها نوشته شده پس سينه‏ها صحيفه‏هاى مخصوصى است در جاى ديگر آمده [مجادله:22]. قبها صحيفه‏هاى كتابت ايمان اند. سينه هائيكه در آنها قرآن نوشته شده، محترمند، بلند مرتبه‏اند، پاكند «فى صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ. مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» نكره آمدن «صُحُف» نيز اين سخن را ت.ييد مى‏كند. با دست چه كسانى قرآن در اين سينه نوشته شده و مى‏شود؟ با دست نويسندگانى كه محترمند. مطيع اند. بايد توجّه كرد متعلّق باء در «بِاَيْدى سَفَرَةٍ» چيست؟ ممكن است متعلّق آن «مَرْفُوعَةٍ» و يا سبب است يعنى: آيات قرآن تذكره است. هر كه خواهد آن را ياد گيرد. آن تذكره در سينه‏هاى محترم، و الامقام، و پاك است و با دست نويسندگان محترم و طاعت پيشه نوشته شده است. آنها اند كه در طول قرون به نوشتن و خواندن و تفهيم قرآن پرداخته‏اند و چون نوشتن در قلوب بوسيله گفتن و غيره مى‏شود مى‏شود لذا «بِاَيْدى سَفَرَةٍ» به همه راه‏هاى تفهيم شامل است خواه بوسيله نوشتن باشد يا خواندن و يا غيره. در تفسير برهان از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه «سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ» امامان اند عليهم السلام. البته آن بزرگواران در تفهيم قرآن و نوشتن آن در دلها سهم به سزائى دارند چنانكه امير المؤمنين عليه السلام پس از رسول خدا صلى اللّه عليه و اله و سلم قرآن را مجدداً يك جا نوشت و روايات اهل بيت عليهم السلام در ترغيب به فرا گرفتن قرآن خارج از حدّ است چنانكه در كافى و وسائل نقل شده است. احتمال فوق از اين جهت بيشتر تقويت مى‏شود كه آيات اوّل سوره با لحن ملامت‏آميز به حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم مى‏گويد: چرا به آنانكه به قرآن بى اعتنااند و ياثروتمندان اند اعتنا مى‏كنى و با آنكه براى پاك شدن قرآن را مى‏خواهد توجّه نمى‏كنى و قيافه در هم مى‏كشى؟ آنگاه مى‏فرمايد: چنين نكن قرآن تذكاريست هر كه بخواهد ياد گيرد هر كس كه باشد. ارباب تفسير گفته‏اند چند نفر از ثروتمندان و متنفذان مكّه نزد آن حضرت آمدند و او با ايشان به گرمى صحبت مى‏كرد شايد ايمان بياورند و سبب تقويت اسلام شوند. ابن امّ مكتوم كه از مسلمانان و نابينا بود آمد و از آن حضرت قرآن خواست حضرت قيافه در هم كشيد كه مبادا اينان از آمدن او ناراحت شده و بروند و اسلام نياورند. لذا اين ايات آمد و آن حضرت را از اين كار منع كرد. از اين مطلب مى‏توان فهميد كه آن حضرت درباره پيشرفت اسلام خائف بوده و با جلب آنان مى‏خواسته دين پيشرفت كند لذا خدا براى تسلّى قلب شريف او فرموده: همه در اين قرآن يكسان اند وانگهى قرآن بوسيله نويسندگان محترم در قلبهاى پاك جا خواهد گرفت نه تهنا از بين نخواهد رفت بلكه روز افزون خواهد بود و تو در ترويج قرآن به همه با يك نظر نگاه كن تا هر كه بخواهد از آن استفاده كند اعمّ از آنكه قوى باشد يا ضعيف.
(بر وزن فلس) پرده برداشتن و آشكار كردن (مجمع)راغب گويد: «السفر: كشف الغطاء... سفر العامة عن الرأس و الخمار عن الوجه» مسافرت را از آن جهت مسافرت گويند كه اخلاق مردم در آن آشكار مى‏شود طورى كه در غير آن آشكار نمى‏شود (مجمع ذيل آيه 184 بقره). [بقره:184]. جمع سفر اسفار است مثل [سباء:19]. سِفْر (به كسر س) كتاب و نامه است كه حقائق و مطالب را روشن و آشكار مى‏كند جمع آن اسفار است [جمعه:5]. چنانكه راغب گفته است. طبرسى نيز علت را چنين بيان فرموده. سفير به معنى فرستاده و نماينده است راغب علت تسميه آن را كشف و ازاله وحشت از بين قوم مى‏داند و آن فعيل به معنى فاعل است. ولى ظاهراً علت تسميه همان اظهار و كشف مطالب باشد كه سفير مطالب را اشكار مى‏كند جمع آن سفراء است مثل فقيه و فقهاء و آن را مصلح ميان قوم گفته‏اند. سافر به معنى كاتب و نويسنده است جمع آن سفره مثل [عبس:15-16]. اسفار (به كسر الف) روشن شدن و آشكار گشتن است [مدثر:34]. قسم به صبح آنگاه كه روشن و اشكار شود [عبس:38و39]. چهره هائى در آن روز روشن اند. خندان و شادمان. (اللهم اجعلنا منهم). * [عبس:11-16]. مراد از «سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ» نويسندگان محترم مطيع كدام اند؟ و «صُحُف» چيست ؟ گفته‏اند مراد ملائكه نويسنده‏اند كه آمده [انفطار:10-11]. و نيز گفته‏اند: سفيران وحى و پيامبرانند. و ايضاً از قتاده نقا شده كه: قارئان قرآن اند آنانكه قرآن را مى‏خوانند و مى‏نويسند. هكذا درباره «صُحُغ» گفته‏اند: مراد لوح است. مى‏شود اين قول را به آيه [واقعة:77-78]. تأييد كرد و نيز گفته‏اند مراد كتاب پيامبران سلف است. به اين قول نيز مى‏شود بعضى از آيات را شاهد آورد كه بيان مى‏دارند قرآن در نامه پيشينيان بوده است مثل [اعلى:18-19]. و نحو [شعراء:192-196]. بعيد نيست صحف همان نامه‏ها باشد كه قرآن را در آنها قهراً پاك و محترم بودند. لحتمال ديگر آن است كه مراد از «صُحُف» قلوب و دلها و از «سَفَرَة» مفسران و نويسندگان باشدو توضيح آنكه درباره قرآن آمده [عنكبوت:48-49]. اين ايه صريح است در اينكه قرآن در سينه‏ها است و در سينه‏ها نوشته شده پس سينه‏ها صحيفه‏هاى مخصوصى است در جاى ديگر آمده [مجادله:22]. قبها صحيفه‏هاى كتابت ايمان اند. سينه هائيكه در آنها قرآن نوشته شده، محترمند، بلند مرتبه‏اند، پاكند «فى صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ. مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» نكره آمدن «صُحُف» نيز اين سخن را ت.ييد مى‏كند. با دست چه كسانى قرآن در اين سينه نوشته شده و مى‏شود؟ با دست نويسندگانى كه محترمند. مطيع اند. بايد توجّه كرد متعلّق باء در «بِاَيْدى سَفَرَةٍ» چيست؟ ممكن است متعلّق آن «مَرْفُوعَةٍ» و يا سبب است يعنى: آيات قرآن تذكره است. هر كه خواهد آن را ياد گيرد. آن تذكره در سينه‏هاى محترم، و الامقام، و پاك است و با دست نويسندگان محترم و طاعت پيشه نوشته شده است. آنها اند كه در طول قرون به نوشتن و خواندن و تفهيم قرآن پرداخته‏اند و چون نوشتن در قلوب بوسيله گفتن و غيره مى‏شود مى‏شود لذا «بِاَيْدى سَفَرَةٍ» به همه راه‏هاى تفهيم شامل است خواه بوسيله نوشتن باشد يا خواندن و يا غيره. در تفسير برهان از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه «سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ» امامان اند عليهم السلام. البته آن بزرگواران در تفهيم قرآن و نوشتن آن در دلها سهم به سزائى دارند چنانكه امير المؤمنين عليه السلام پس از رسول خدا صلى اللّه عليه و اله و سلم قرآن را مجدداً يك جا نوشت و روايات اهل بيت عليهم السلام در ترغيب به فرا گرفتن قرآن خارج از حدّ است چنانكه در كافى و وسائل نقل شده است. احتمال فوق از اين جهت بيشتر تقويت مى‏شود كه آيات اوّل سوره با لحن ملامت‏آميز به حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم مى‏گويد: چرا به آنانكه به قرآن بى اعتنااند و ياثروتمندان اند اعتنا مى‏كنى و با آنكه براى پاك شدن قرآن را مى‏خواهد توجّه نمى‏كنى و قيافه در هم مى‏كشى؟ آنگاه مى‏فرمايد: چنين نكن قرآن تذكاريست هر كه بخواهد ياد گيرد هر كس كه باشد. ارباب تفسير گفته‏اند چند نفر از ثروتمندان و متنفذان مكّه نزد آن حضرت آمدند و او با ايشان به گرمى صحبت مى‏كرد شايد ايمان بياورند و سبب تقويت اسلام شوند. ابن امّ مكتوم كه از مسلمانان و نابينا بود آمد و از آن حضرت قرآن خواست حضرت قيافه در هم كشيد كه مبادا اينان از آمدن او ناراحت شده و بروند و اسلام نياورند. لذا اين ايات آمد و آن حضرت را از اين كار منع كرد. از اين مطلب مى‏توان فهميد كه آن حضرت درباره پيشرفت اسلام خائف بوده و با جلب آنان مى‏خواسته دين پيشرفت كند لذا خدا براى تسلّى قلب شريف او فرموده: همه در اين قرآن يكسان اند وانگهى قرآن بوسيله نويسندگان محترم در قلبهاى پاك جا خواهد گرفت نه تهنا از بين نخواهد رفت بلكه روز افزون خواهد بود و تو در ترويج قرآن به همه با يك نظر نگاه كن تا هر كه بخواهد از آن استفاده كند اعمّ از آنكه قوى باشد يا ضعيف.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
على:100, او:91, من:89, کون:76, ف:70, يوم:64, نا:61, مرض:53, اذ:49, ل:49, ه:48, ان:46, احد:43, ها:38, عدد:38, وحد:37, کرم:35, جىء:34, وجه:34, مثل:32, کم:32, ب:29, حمل:29, ک:29, علم:29, بعد:27, لم:27, طهر:26, هم:26, اخر:24, قول:24, انن:24, ضحک:24, يدى:23, قرب:23, بين:23, بئس:23, قصد:23, الذين:23, برر:23, اذا:23, بشر:23, قتل:23, دبر:21, انس:21, لقى:21, صبح:21, حمر:21, ظلم:21, ذا:21, وجد:21, تبع:21, عرض:21, ما:19, نفس:19, قوم:19, رفع:19, کتب:19, قد:18, رهن:18, صحف:18, شىء:18, ربب:18, ليل:18, قمر:18, هذا:18, کفر:18, غنى:18, لو:18, کذب:16, کبر:16, کلا:16, امن:16, جعل:16, لکن:16, نصب:16, نذر:16, فى:16, کلل:16, شئن:16, وله:15, رود:15, اوى:15, قبض:15, ا:15, غدو:15, غسل:15, غوط:15, رئى:13, الله:13, حتى:13, ائى:13, جنب:12, ايى:12, طوق:12, اتى:12, اله:12, ثم:12, حدث:12, سبل:12, صوم:10, شقق:10, مزق:10, توراة:10, عبر:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۰

تکرار در قرآن: ۱۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(بر وزن فلس) پرده برداشتن و آشكار كردن (مجمع)راغب گويد: «السفر: كشف الغطاء... سفر العامة عن الرأس و الخمار عن الوجه» مسافرت را از آن جهت مسافرت گويند كه اخلاق مردم در آن آشكار مى‏شود طورى كه در غير آن آشكار نمى‏شود (مجمع ذيل آيه 184 بقره). [بقره:184]. جمع سفر اسفار است مثل [سباء:19]. سِفْر (به كسر س) كتاب و نامه است كه حقائق و مطالب را روشن و آشكار مى‏كند جمع آن اسفار است [جمعه:5]. چنانكه راغب گفته است. طبرسى نيز علت را چنين بيان فرموده. سفير به معنى فرستاده و نماينده است راغب علت تسميه آن را كشف و ازاله وحشت از بين قوم مى‏داند و آن فعيل به معنى فاعل است. ولى ظاهراً علت تسميه همان اظهار و كشف مطالب باشد كه سفير مطالب را اشكار مى‏كند جمع آن سفراء است مثل فقيه و فقهاء و آن را مصلح ميان قوم گفته‏اند. سافر به معنى كاتب و نويسنده است جمع آن سفره مثل [عبس:15-16]. اسفار (به كسر الف) روشن شدن و آشكار گشتن است [مدثر:34]. قسم به صبح آنگاه كه روشن و اشكار شود [عبس:38و39]. چهره هائى در آن روز روشن اند. خندان و شادمان. (اللهم اجعلنا منهم). * [عبس:11-16]. مراد از «سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ» نويسندگان محترم مطيع كدام اند؟ و «صُحُف» چيست ؟ گفته‏اند مراد ملائكه نويسنده‏اند كه آمده [انفطار:10-11]. و نيز گفته‏اند: سفيران وحى و پيامبرانند. و ايضاً از قتاده نقا شده كه: قارئان قرآن اند آنانكه قرآن را مى‏خوانند و مى‏نويسند. هكذا درباره «صُحُغ» گفته‏اند: مراد لوح است. مى‏شود اين قول را به آيه [واقعة:77-78]. تأييد كرد و نيز گفته‏اند مراد كتاب پيامبران سلف است. به اين قول نيز مى‏شود بعضى از آيات را شاهد آورد كه بيان مى‏دارند قرآن در نامه پيشينيان بوده است مثل [اعلى:18-19]. و نحو [شعراء:192-196]. بعيد نيست صحف همان نامه‏ها باشد كه قرآن را در آنها قهراً پاك و محترم بودند. لحتمال ديگر آن است كه مراد از «صُحُف» قلوب و دلها و از «سَفَرَة» مفسران و نويسندگان باشدو توضيح آنكه درباره قرآن آمده [عنكبوت:48-49]. اين ايه صريح است در اينكه قرآن در سينه‏ها است و در سينه‏ها نوشته شده پس سينه‏ها صحيفه‏هاى مخصوصى است در جاى ديگر آمده [مجادله:22]. قبها صحيفه‏هاى كتابت ايمان اند. سينه هائيكه در آنها قرآن نوشته شده، محترمند، بلند مرتبه‏اند، پاكند «فى صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ. مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» نكره آمدن «صُحُف» نيز اين سخن را ت.ييد مى‏كند. با دست چه كسانى قرآن در اين سينه نوشته شده و مى‏شود؟ با دست نويسندگانى كه محترمند. مطيع اند. بايد توجّه كرد متعلّق باء در «بِاَيْدى سَفَرَةٍ» چيست؟ ممكن است متعلّق آن «مَرْفُوعَةٍ» و يا سبب است يعنى: آيات قرآن تذكره است. هر كه خواهد آن را ياد گيرد. آن تذكره در سينه‏هاى محترم، و الامقام، و پاك است و با دست نويسندگان محترم و طاعت پيشه نوشته شده است. آنها اند كه در طول قرون به نوشتن و خواندن و تفهيم قرآن پرداخته‏اند و چون نوشتن در قلوب بوسيله گفتن و غيره مى‏شود مى‏شود لذا «بِاَيْدى سَفَرَةٍ» به همه راه‏هاى تفهيم شامل است خواه بوسيله نوشتن باشد يا خواندن و يا غيره. در تفسير برهان از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه «سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ» امامان اند عليهم السلام. البته آن بزرگواران در تفهيم قرآن و نوشتن آن در دلها سهم به سزائى دارند چنانكه امير المؤمنين عليه السلام پس از رسول خدا صلى اللّه عليه و اله و سلم قرآن را مجدداً يك جا نوشت و روايات اهل بيت عليهم السلام در ترغيب به فرا گرفتن قرآن خارج از حدّ است چنانكه در كافى و وسائل نقل شده است. احتمال فوق از اين جهت بيشتر تقويت مى‏شود كه آيات اوّل سوره با لحن ملامت‏آميز به حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم مى‏گويد: چرا به آنانكه به قرآن بى اعتنااند و ياثروتمندان اند اعتنا مى‏كنى و با آنكه براى پاك شدن قرآن را مى‏خواهد توجّه نمى‏كنى و قيافه در هم مى‏كشى؟ آنگاه مى‏فرمايد: چنين نكن قرآن تذكاريست هر كه بخواهد ياد گيرد هر كس كه باشد. ارباب تفسير گفته‏اند چند نفر از ثروتمندان و متنفذان مكّه نزد آن حضرت آمدند و او با ايشان به گرمى صحبت مى‏كرد شايد ايمان بياورند و سبب تقويت اسلام شوند. ابن امّ مكتوم كه از مسلمانان و نابينا بود آمد و از آن حضرت قرآن خواست حضرت قيافه در هم كشيد كه مبادا اينان از آمدن او ناراحت شده و بروند و اسلام نياورند. لذا اين ايات آمد و آن حضرت را از اين كار منع كرد. از اين مطلب مى‏توان فهميد كه آن حضرت درباره پيشرفت اسلام خائف بوده و با جلب آنان مى‏خواسته دين پيشرفت كند لذا خدا براى تسلّى قلب شريف او فرموده: همه در اين قرآن يكسان اند وانگهى قرآن بوسيله نويسندگان محترم در قلبهاى پاك جا خواهد گرفت نه تهنا از بين نخواهد رفت بلكه روز افزون خواهد بود و تو در ترويج قرآن به همه با يك نظر نگاه كن تا هر كه بخواهد از آن استفاده كند اعمّ از آنكه قوى باشد يا ضعيف.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
سَفَرٍ ۵
سَفَراً ۱
سَفَرِنَا ۱
أَسْفَارِنَا ۱
أَسْفَاراً ۱
أَسْفَرَ ۱
سَفَرَةٍ ۱
مُسْفِرَةٌ ۱

ریشه‌های مرتبط