البقرة ١٥٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۲: خط ۲۲:
__TOC__
__TOC__


== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۴۷.</ref>
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و مجاهد و ربيع و حسن بصرى و قتادة و سدى و جبائى و بسيارى از اهل علم گويند: كه كتمان كنندگان مزبور يهود و نصارى مانند كعب بن الاشرف و كعب بن اسيد و ابن صوريا و زيد بن تابوه بودند و ديگران از علماء نصارى كه موضوع پيامبرى محمد را مكتوم و پوشيده مي‌داشتند و نبوت او را پنهان مي‌نمودند در صورتى كه در تورات و انجيل دريافته بودند.
بلخى گويد: شامل تمام كسانى است كه آنچه در تورات و انجيل راجع به نبوت محمد نازل شده بود. مكتوم نموده بودند از ابن عباس روايت شده كه جماعتى از انصار از عده اى يهوديان از آنچه كه در تورات درباره محمد آمده بود سؤال كرده بودند و آن‌ها از افشاء حقيقت آن كتمان ورزيدند.<ref> در تفسير طبرى و تفسير ابن ابى حاتم از طريق سعيد يا عكرمة از ابن عباس و نيز در تفسير روض الجنان از عكرمة او از ابن عباس روايت كنند: كه سؤال‌كنندگان مزبور از يهود عبارت بودند از معاذ بن جبل و سعد بن معاذ و خارجة بن زيد كه از احبار و علماء يهود خواسته بودند كه ذكر محمد را كه در تورات آمده از براى آن‌ها بيان نمايند ولى آنان از ذكر و گفتار آن امتناع ورزيدند.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۹#link570 | آيات ۱۵۹ ۱۶۲ بقره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۹#link570 | آيات ۱۵۹ ۱۶۲ بقره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۹#link572 | اختلافهايى دينى و انحرافها، معلول انحراف علما و كتمان آنها آيات الهى را بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۹#link572 | اختلافهايى دينى و انحرافها، معلول انحراف علما و كتمان آنها آيات الهى را بوده است]]
خط ۳۴: خط ۴۷:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۹#link577 | بحث روايتى (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۹#link577 | بحث روايتى (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۵#link597 | آيه ۱۵۹ - ۱۶۰]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۵#link597 | آيه ۱۵۹ - ۱۶۰]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۵#link598 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۵#link598 | آيه و ترجمه]]
خط ۴۴: خط ۵۹:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۵#link604 | نكته : ۲- كتمان حق در احاديث اسلامى]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۵#link604 | نكته : ۲- كتمان حق در احاديث اسلامى]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۵#link605 | نكته : ۳ - لعن چيست ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۵#link605 | نكته : ۳ - لعن چيست ؟]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«159» إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‌ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‌
كسانى كه آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدايت را نازل كرده‌ايم، با آنكه براى مردم در كتاب بيان ساخته‌ايم، كتمان مى‌كنند، خداوند آنها را لعنت مى‌كند و همه لعنت كنندگان نيز آنان را لعن مى‌نمايند.
===نکته ها===
گرچه مورد آيه، دانشمندان يهود و نصارى هستند كه حقايق تورات و انجيل را براى مردم بيان نمى‌كردند، ولى جمله‌ى‌ «يَكْتُمُونَ» كه دلالت بر استمرار دارد، شامل تمام كتمان كنندگان در طول تاريخ مى‌شود. چنانكه لعنت پروردگار نيز تا ابد ادامه خواهد داشت.
كتمان حقّ مى‌تواند صورت‌هاى مختلفى داشته باشد، گاهى با سكوت و عدم اظهار حقّ، گاهى با توجيه و گاهى با سرگرم كردن مردم به امور جزئى و غافل ساختن آنها از مسائل اصلى است. در مواردى همانند اسرار مؤمنان يا عيوب برادران دينى، كتمان واجب يا مستحبّ است.
گناه كتمان، بيشتر از جانب علما است. در آيه 187 سوره‌ى آل‌عمران نيز آمده است كه خداوند از اهل كتاب پيمان گرفت تا حقايق را براى مردم بيان كرده و كتمان نكنند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ» در روايات آمده است: روز قيامت به دهان كتمان كنندگان حقّ، لجام زده مى‌شود.
===پیام ها===
1- ظلم فرهنگى، بدترين ظلم‌هاست كه لعنت خالق و مخلوق را به دنبال دارد.
«يَكْتُمُونَ ... يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
2- كتمان، حقّ ممنوع است، چه كتمان معجزات و دلائل حقّانيّت باشد؛ «الْبَيِّناتِ»
جلد 1 - صفحه 247
و چه كتمان رهنمودها و ارشادات. «1» «الْهُدى‌»
3- كتمان حقّ، بزرگترين گناهان است. چون مانع هدايت مردم و باقى ماندن نسل‌ها در گمراهى است. «يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ»
4- كتمان حقّ، ظلم به دين خدا و حقّ مردم نسبت به هدايت يافتن است. لذا كتمان كنندگان حقّ را، خدا و مردم لعنت مى‌كنند. «يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
5- نفرين و لعنت مردم، مؤثر است و بايد از اهرم نفرت مردم براى نهى از منكر استفاده نمود. «يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‌ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (159)
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ‌: بدرستى كه آنانكه مى‌پوشانند و پنهان دارند به سبب مال و حطام دنيوى، ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ‌: آنچه نازل فرموديم از نشانه‌هاى روشن. مراد احبار يهود هستند كه اوصاف حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مخفى داشتند. وَ الْهُدى‌: و همچنين پنهان نمودند آنچه هدايت و راهنمائى كند به وجوب متابعت آن حضرت از ادله عقليه، مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ‌: بعد از آنچه بيان فرموديم آن را براى مردمان در تورات و آشكار نموديم وصف پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در وجوب پيروى او و آنها مخفى داشتند؛ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ‌: آن گروه كتمان كنندگان دور فرمايد آنها را خدا از رحمت واسعه خود، وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‌: و لعنت كنند آنها را لعنت كنندگان از ملائكه و جن و انس يا تمام موجودات.
تبصره: آيه شريفه دال است بر آنكه كتمان حق از اعظم كبائر است و هر كه مخفى نمايد چيزى از علوم دين را، داخل در آيه و لعن خدا و لعنت كنندگان شامل حال او باشد.
ابن عباس روايت نموده كه علماى اين امت دو فرقه باشند:
1- كسانى كه خدا به آنها علم عطا فرموده و بر مردمان بذل كنند و بخل نورزند و به سبب آن طمع به مال مردم ننمايند و به بهاى اندك تبديل نكنند؛ اين جماعت، همه مخلوقات حتى مرغان هوا و جنبده‌هاى زمين براى ايشان استغفار كنند و چون به قرب الهى روند مكرم و مشرف باشند.
تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 301
2- كسانيند كه حق تعالى ايشان را توفيق علم داده به آن بخل نمايند و به بندگان خدا نياموزند، خداوند روز قيامت لجام آتشين آنها را فرمايد.
و نيز در موقع ظهور بدعت بر عالم واجب است ردع آن را نمايد، چنانچه در كتاب محاسن- از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است: اذا ظهر البدع فى امّتى فليظهر العالم علمه فان لم يفعل فعليه لعنة اللّه‌ «1» فرمود: زمانى كه ظاهر شود بدعتها در امت من، پس بايد ظاهر كند عالم علم خود را و منع آن نمايد، و اگر نكند اين كار را، پس بر او باشد لعنت خدا.
و نيز آيه شريفه شامل است كسانى را كه كتمان كنند ولايت آل عصمت را، چنانچه عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه آيه را تلاوت بعد فرمود: ما مراد هستيم‌ «2».
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‌ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (159)
ترجمه‌
همانا آنانكه ميپوشند آنچه را فرستاديم از دلائل واضحه و هدايت بعد از آنچه بيان نموديم آنرا براى مردم در كتاب آنگروه را لعنت ميكند خدا و لعنت ميكند آنانرا لعنت كنندگان..
تفسير
مانند علماء يهود كه كتمان نمودند آيات شاهده بر امر محمد (ص) و على و اوصاف و امارات جمال آندو را و هر چه موجب راهنمائى بوجوب متابعت و ايمان بآن دو است بعد از آنكه بيان نمود خداوند در تورية و غير آن و مانند نواصب كه‌
----
جلد 1 صفحه 204
كتمان كردند آنچه را در فضيلت على (ع) نازل شده است لذا لعنت ميكند آنها را خداوند و هر كس ممكن است لعن نمايد آنها را از ملائكه و جن و انس حتى خود آنها زيرا كفار هم ميگويند خدايا لعنت كن كفار را و در احتجاج و تفسير امام از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه پرسيدند از آن حضرت كه بهترين خلق خدا بعد از ائمه هدى كيانند فرمود علمائى كه صالح باشند و سؤال نمودند از بدترين خلق خدا بعد از شيطان و فرعون و ثمود و آنانكه غصب حق و لقب و منصب شما را نمودند فرمود علمائى كه فاسد شوند و اظهار باطل و كتمان حق نمايند كه خداوند اين آيه را در شأن آنها نازل فرموده است و از پيغمبر (ص) روايت شده است كه كسيكه بپرسند از او چيزيرا كه بداند و كتمان نمايد در روز قيامت او را ملجم بلجام آتشين مينمايند و قمى از پيغمبر روايت نموده است كه چون ظاهر شود بدعت‌ها در امت من پس بايد عالم اظهار كند علم خود را و كسيكه كتمان نمايد بر او باد لعنت خدا و از حضرت باقر (ع) روايت شده است كه مردى نزد سلمان فارسى آمد و تقاضاى نقل حديث از او نمود و سلمان ساكت بود آن مرد تكرار ملتمس خود كرد و جواب نشنيد تا سه مرتبه پس آن مرد اعراض كرد و اين آيه را تلاوت نمود پس سلمان او را طلبيد و گفت ما اگر امينى را مى‌يافتيم از نقل حديث براى او مضايقه نمى‌نموديم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَكتُمُون‌َ ما أَنزَلنا مِن‌َ البَيِّنات‌ِ وَ الهُدي‌ مِن‌ بَعدِ ما بَيَّنّاه‌ُ لِلنّاس‌ِ فِي‌ الكِتاب‌ِ أُولئِك‌َ يَلعَنُهُم‌ُ اللّه‌ُ وَ يَلعَنُهُم‌ُ اللاّعِنُون‌َ (159)
(محققا كساني‌ ‌که‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌از‌ نشانه‌هاي‌ آشكارا و هدايت‌ ‌که‌ نازل‌ كرده‌ايم‌
جلد 2 - صفحه 266
مي‌پوشانند ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ ‌براي‌ مردم‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ كتاب‌ بيان‌ نموديم‌، آنان‌ ‌را‌ خداي‌ لعنت‌ ميكند و ‌از‌ رحمت‌ ‌خود‌ دور ميسازد و لعنت‌ كنندگان‌ آنان‌ ‌را‌ نيز لعنت‌ مي‌كنند).
إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَكتُمُون‌َ كتمان‌ بمعني‌ اخفاء و پوشانيدن‌ ‌آن‌ چيزي‌ ‌است‌ ‌که‌ حق‌ و واقع‌ ‌باشد‌ و انكار و ترك‌ اظهار ‌آن‌ ‌است‌، و كتمان‌ بسا واجب‌ و ‌ يا ‌ مستحب‌ّ ‌است‌ و ‌آن‌ كتمان‌ سرّ ‌است‌ ‌که‌ بحسب‌ موارد ‌آن‌ واجب‌ ‌ يا ‌ مستحب‌ّ ميگردد مانند كتمان‌ سرّ برادران‌ ديني‌ و كتمان‌ سرّ ائمه‌ اطهار ‌عليهم‌ السّلام‌ و تقيّه‌، و اخبار ‌در‌ مدح‌ ‌آن‌ بسيار وارد ‌شده‌ و اذاعه‌ و فاش‌ نمودن‌ سرّ ‌که‌ ضد كتمان‌ ‌است‌ بسيار مذموم‌ و بسا موجب‌ قتل‌ نفوس‌ و افساد ‌بين‌ مسلمانان‌ و بسا موجب‌ قتل‌ امام‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ميگردد و ‌در‌ سفينة البحار ‌از‌ حضرت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود «
جمع‌ خير الدنيا و الاخرة ‌في‌ كتمان‌ السرّ و مصادقة الاخيار و جمع‌ الشرّ ‌في‌ الاذاعة و مؤاخات‌ الاشرار
» و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرموده‌ «
نفس‌ المهموم‌ لظلمنا تسبيح‌ و همّه‌ لنا عبادة و كتمانه‌ لسرّنا جهاد ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌
» و كتمان‌ بسا حرام‌ و كبيره‌ بلكه‌ موجب‌ كفر و خلود ‌در‌ عذاب‌ ميگردد و ‌آن‌ كتمان‌ علم‌ ‌است‌ ‌در‌ جايي‌ ‌که‌ اظهار ‌آن‌ واجب‌ ‌باشد‌ و مورد تقيه‌ ‌هم‌ نباشد چنانچه‌ ‌از‌ حضرت‌ عسكري‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌از‌ حضرت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌از‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود:
‌من‌ سئل‌ ‌عن‌ علم‌ فكتمه‌ حيث‌ يجب‌ اظهاره‌ و تزول‌ عنه‌ التقية جاء يوم القيمة ملجما بلجام‌ النار
«
» و مورد ‌آيه‌ شريفه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قبيل‌ ‌است‌.
ما أَنزَلنا مِن‌َ البَيِّنات‌ِ وَ الهُدي‌ مراد ‌از‌ بينات‌ ادله‌ و براهيني‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند ‌از‌ راه‌ توسط انبياء و ائمه‌ ‌براي‌ مردم‌ بيان‌ فرموده‌ و معجزات‌ و خوارق‌ عاداتي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ صادر ‌شده‌، و مراد ‌از‌ هدي‌، علوم‌ و احكام‌ و قوانيني‌
جلد 2 - صفحه 267
‌است‌ ‌که‌ ‌براي‌ سعادت‌ بشر ‌در‌ دنيا و آخرت‌ توسط انبياء و كتب‌ آسماني‌ و اخبار معصومين‌ بيان‌ نموده‌ ‌است‌ و ‌آيه‌ اگرچه‌ شأن‌ نزول‌ ‌آن‌ ‌در‌ مورد يهود و نصاري‌ ‌است‌ ‌که‌ صفات‌ ‌رسول‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌در‌ كتب‌ انبياء سلف‌ ديده‌ بودند و مانند روز روشن‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ معلوم‌ ‌شده‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ همان‌ پيغمبري‌ ‌است‌ ‌که‌ موسي‌ و عيسي‌ و ساير انبياء خبر داده‌اند كتمان‌ نموده‌ و منكر شدند، ولي‌ مورد مخصّص‌ نيست‌ و ‌آيه‌ عام‌ّ و شامل‌ ‌هر‌ كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ما انزل‌ اللّه‌ ‌را‌ كتمان‌ كند.
مِن‌ بَعدِ ما بَيَّنّاه‌ُ لِلنّاس‌ِ فِي‌ الكِتاب‌ِ ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ ‌در‌ كتاب‌ ‌براي‌ مردم‌ بيان‌ نموديم‌ و ‌اينکه‌ كتاب‌ اعم‌ ‌از‌ تورات‌ و انجيل‌ و زبور و قرآن‌ و صحف‌ انبياء سلف‌ ‌است‌ و كتمان‌ آنچه‌ ‌خدا‌ ‌در‌ كتاب‌ بيان‌ نموده‌ ‌ يا ‌ باين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ دسترس‌ مردم‌ قرار ندهند و ‌براي‌ مردم‌ اظهار نكنند چنانچه‌ دأب‌ يهود بوده‌ و ‌ يا ‌ تحريف‌ و توجيه‌ و تأويل‌ نمايند چنانچه‌ يهود و نصاري‌ نسبت‌ ببشارات‌ نبوة پيغمبر اسلام‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و مخالفين‌ نسبت‌ بآيات‌ داله‌ ‌بر‌ خلافت‌ و امامت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ نمودند.
أُولئِك‌َ يَلعَنُهُم‌ُ اللّه‌ُ وَ يَلعَنُهُم‌ُ اللّاعِنُون‌َ لعن‌ بمعني‌ طرد و ابعاد و دور نمودن‌ ‌از‌ رحمت‌ ‌است‌ ‌در‌ مقابل‌ صلوة ‌که‌ بمعني‌ اراده‌ خير و قرب‌ برحمت‌ ‌است‌ و مراد ‌از‌ لاعنون‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ مأمور و مأذون‌ بلعن‌ كردن‌ ميباشند مانند ملائكه‌ و انبياء و اولياء و مؤمنين‌، و چون‌ ‌در‌ مورد لعن‌ بنص‌ّ اخبار بسيار محقق‌ ‌شده‌ ‌که‌ لعن‌ مؤمن‌ جايز نيست‌، ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ كتمان‌ ‌ما انزل‌ اللّه‌ موجب‌ كفر مي‌شود ‌که‌ مستحق‌ لعن‌ مي‌گردد چنانچه‌ ‌از‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌هم‌ مي‌توان‌ استفاده‌ نمود بواسطه‌ استثنايي‌ ‌که‌ ذكر مينمايد.
268
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
اشاره
آیه 15
شأن نزول:
از ابن عباس چنین نقل شده که: چند نفر از مسلمانان همچون «معاذ بن جبل» و «سعد بن معاذ» و «خارجة بن زید» سؤالاتی از دانشمندان یهود پیرامون مطالبی از تورات (که ارتباط با ظهور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله داشت) کردند، آنها واقع مطلب را کتمان کرده و از توضیح خودداری کردند. این آیه در باره آنها نازل شد، و مسؤولیت کتمان حق را به آنها گوشزد کرد.
تفسیر:
کتمان حق ممنوع! گر چه روی سخن در این آیه طبق شأن نزول، به علمای یهود است، ولی این معنی مفهوم آیه را که یک حکم کلی در باره کتمان‌کنندگان حق بیان می‌کند محدود نخواهد کرد.
آیه شریفه، این افراد را با شدیدترین لحنی مورد سرزنش قرار داده می‌گوید:
«کسانی که دلایل روشن و وسائل هدایت را که نازل کرده‌ایم بعد از بیان آن برای مردم در کتاب آسمانی، کتمان می‌کنند خدا آنها را لعنت می‌کند (نه فقط خدا) بلکه همه لعنت کنندگان نیز آنها را لعن می‌کنند» (إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ).
در حقیقت «کتمان حق» عملی است که خشم همه طرفداران حق را بر می‌انگیزد و مسلما منحصر به کتمان آیات خدا و نشانه‌های نبوت نیست، بلکه اخفای هر چیزی که مردم را می‌تواند به واقعیتی برساند در مفهوم وسیع این کلمه درج است، حتی گاهی سکوت در جایی که باید سخن گفت و افشاگری کرد، مصداق کتمان حق می‌شود.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۴


ترجمه

کسانی که دلایل روشن، و وسیله هدایتی را که نازل کرده‌ایم، بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت می‌کند؛ و همه لعن‌کنندگان نیز، آنها را لعن می‌کنند؛

كسانى كه دلايل روشنگر و هدايتى را كه نازل كرده‌ايم، بعد از آنكه آن را در كتاب آسمانى براى مردم روشن ساخته‌ايم، كتمان مى‌كنند خدا آنها را لعنت مى‌كند، و لعنت كنندگان نيز لعنتشان مى‌كنند
كسانى كه نشانه‌هاى روشن، و رهنمودى را كه فرو فرستاده‌ايم، بعد از آنكه آن را براى مردم در كتاب توضيح داده‌ايم، نهفته مى‌دارند، آنان را خدا لعنت مى‌كند، و لعنت‌كنندگان لعنتشان مى‌كنند.
آن گروه (از علمای اهل کتاب) که آیات واضحه و هدایتی را که فرستادیم کتمان نمایند بعد از آنکه آن را برای (هدایت) مردم در کتاب آسمانی بیان کردیم، آنها را خدا و تمام لعن کنندگان (از جن و انس و ملک) نیز لعن می‌کنند.
یقیناً کسانی که آنچه را ما از دلایل آشکار و [وسیله] هدایت نازل کردیم، پس از آنکه همه آن را در کتاب [تورات و انجیل] برای مردم روشن ساختیم، پنهان می کنند [تا مردم به قرآن و پیامبر ایمان نیاورند] خدا لعنتشان می کند، و لعنت کنندگان هم لعنتشان می کنند.
كسانى را كه دلايل روشن و هدايت‌كننده ما را، پس از آنكه در كتاب براى مردم بيانشان كرده‌ايم، كتمان مى‌كنند هم خدا لعنت مى كند و هم ديگر لعنت‌كنندگان.
کسانی که آیات روشن و رهنمودهایی را که نازل کرده‌ایم، بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان کرده‌ایم، پنهان می‌دارند، خداوند و لعنت‌گران بر آنان لعنت می‌فرستند
كسانى كه آنچه را ما از حجّتهاى روشن و رهنمونى فروفرستاديم، پس از آنكه آن را براى مردم در كتاب بيان كرديم، مى‌پوشانند خدا و لعنت‌كنندگان لعنتشان مى‌كنند
بی‌گمان کسانی که پنهان می‌دارند آنچه را که از دلائل روشن و هدایت فرو فرستاده‌ایم، بعد از آن که آن را برای مردم در کتاب (تورات و انجیل) بیان و روشن نموده‌ایم، خدا و نفرین‌کنندگان (چه از میان فرشتگان و چه از میان مؤمنان انس و جان)، ایشان را نفرین می‌کنند (و خواستار طرد آنان از رحمت خدا خواهند شد).
بی‌گمان کسانی که نشانه‌های روشن و رهنمودی را که فرو فرستاده‌ایم - بعد از آنکه آنها را برای مردم در کتاب [:قرآن] توضیح داده‌ایم - پنهان می‌دارند، خدا ایشان را لعنت می‌کند و لعنت‌کنندگان (نیز) لعنتشان می‌کنند.
همانا آنان که کتمان می‌کنند آنچه را فرستادیم از نشانیها و راهنمائی پس از آنکه بیانش کردیم برای مردم در کتاب آنان را لعن کند خدا و لعن کنند لعن‌کنندگان‌


البقرة ١٥٨ آیه ١٥٩ البقرة ١٦٠
سوره : سوره البقرة
نزول : ١٠ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْبَیِّنَاتِ»: دلائل روشن. آیات دالّ بر صدق خاتم‌الانبیاء. «الْهُدَی»: رهنمود. راهنمای به سوی حق و حقیقت. «الْکِتَابِ»: مراد می‌تواند تورات باشد (نگا: انعام / )، یا جمیع کتابهای آسمانی، اعم از تورات و انجیل و قرآن. «اللاّعِنُونَ»: نفرین‌کنندگان، و آنان عبارتند از مؤمنان و فرشتگان.


نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و مجاهد و ربيع و حسن بصرى و قتادة و سدى و جبائى و بسيارى از اهل علم گويند: كه كتمان كنندگان مزبور يهود و نصارى مانند كعب بن الاشرف و كعب بن اسيد و ابن صوريا و زيد بن تابوه بودند و ديگران از علماء نصارى كه موضوع پيامبرى محمد را مكتوم و پوشيده مي‌داشتند و نبوت او را پنهان مي‌نمودند در صورتى كه در تورات و انجيل دريافته بودند.

بلخى گويد: شامل تمام كسانى است كه آنچه در تورات و انجيل راجع به نبوت محمد نازل شده بود. مكتوم نموده بودند از ابن عباس روايت شده كه جماعتى از انصار از عده اى يهوديان از آنچه كه در تورات درباره محمد آمده بود سؤال كرده بودند و آن‌ها از افشاء حقيقت آن كتمان ورزيدند.[۳]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«159» إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‌ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‌

كسانى كه آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدايت را نازل كرده‌ايم، با آنكه براى مردم در كتاب بيان ساخته‌ايم، كتمان مى‌كنند، خداوند آنها را لعنت مى‌كند و همه لعنت كنندگان نيز آنان را لعن مى‌نمايند.

نکته ها

گرچه مورد آيه، دانشمندان يهود و نصارى هستند كه حقايق تورات و انجيل را براى مردم بيان نمى‌كردند، ولى جمله‌ى‌ «يَكْتُمُونَ» كه دلالت بر استمرار دارد، شامل تمام كتمان كنندگان در طول تاريخ مى‌شود. چنانكه لعنت پروردگار نيز تا ابد ادامه خواهد داشت.

كتمان حقّ مى‌تواند صورت‌هاى مختلفى داشته باشد، گاهى با سكوت و عدم اظهار حقّ، گاهى با توجيه و گاهى با سرگرم كردن مردم به امور جزئى و غافل ساختن آنها از مسائل اصلى است. در مواردى همانند اسرار مؤمنان يا عيوب برادران دينى، كتمان واجب يا مستحبّ است.

گناه كتمان، بيشتر از جانب علما است. در آيه 187 سوره‌ى آل‌عمران نيز آمده است كه خداوند از اهل كتاب پيمان گرفت تا حقايق را براى مردم بيان كرده و كتمان نكنند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ» در روايات آمده است: روز قيامت به دهان كتمان كنندگان حقّ، لجام زده مى‌شود.

پیام ها

1- ظلم فرهنگى، بدترين ظلم‌هاست كه لعنت خالق و مخلوق را به دنبال دارد.

«يَكْتُمُونَ ... يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

2- كتمان، حقّ ممنوع است، چه كتمان معجزات و دلائل حقّانيّت باشد؛ «الْبَيِّناتِ»

جلد 1 - صفحه 247

و چه كتمان رهنمودها و ارشادات. «1» «الْهُدى‌»

3- كتمان حقّ، بزرگترين گناهان است. چون مانع هدايت مردم و باقى ماندن نسل‌ها در گمراهى است. «يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ»

4- كتمان حقّ، ظلم به دين خدا و حقّ مردم نسبت به هدايت يافتن است. لذا كتمان كنندگان حقّ را، خدا و مردم لعنت مى‌كنند. «يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

5- نفرين و لعنت مردم، مؤثر است و بايد از اهرم نفرت مردم براى نهى از منكر استفاده نمود. «يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‌ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (159)

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ‌: بدرستى كه آنانكه مى‌پوشانند و پنهان دارند به سبب مال و حطام دنيوى، ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ‌: آنچه نازل فرموديم از نشانه‌هاى روشن. مراد احبار يهود هستند كه اوصاف حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مخفى داشتند. وَ الْهُدى‌: و همچنين پنهان نمودند آنچه هدايت و راهنمائى كند به وجوب متابعت آن حضرت از ادله عقليه، مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ‌: بعد از آنچه بيان فرموديم آن را براى مردمان در تورات و آشكار نموديم وصف پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در وجوب پيروى او و آنها مخفى داشتند؛ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ‌: آن گروه كتمان كنندگان دور فرمايد آنها را خدا از رحمت واسعه خود، وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‌: و لعنت كنند آنها را لعنت كنندگان از ملائكه و جن و انس يا تمام موجودات.

تبصره: آيه شريفه دال است بر آنكه كتمان حق از اعظم كبائر است و هر كه مخفى نمايد چيزى از علوم دين را، داخل در آيه و لعن خدا و لعنت كنندگان شامل حال او باشد.

ابن عباس روايت نموده كه علماى اين امت دو فرقه باشند:

1- كسانى كه خدا به آنها علم عطا فرموده و بر مردمان بذل كنند و بخل نورزند و به سبب آن طمع به مال مردم ننمايند و به بهاى اندك تبديل نكنند؛ اين جماعت، همه مخلوقات حتى مرغان هوا و جنبده‌هاى زمين براى ايشان استغفار كنند و چون به قرب الهى روند مكرم و مشرف باشند.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 301

2- كسانيند كه حق تعالى ايشان را توفيق علم داده به آن بخل نمايند و به بندگان خدا نياموزند، خداوند روز قيامت لجام آتشين آنها را فرمايد.

و نيز در موقع ظهور بدعت بر عالم واجب است ردع آن را نمايد، چنانچه در كتاب محاسن- از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است: اذا ظهر البدع فى امّتى فليظهر العالم علمه فان لم يفعل فعليه لعنة اللّه‌ «1» فرمود: زمانى كه ظاهر شود بدعتها در امت من، پس بايد ظاهر كند عالم علم خود را و منع آن نمايد، و اگر نكند اين كار را، پس بر او باشد لعنت خدا.

و نيز آيه شريفه شامل است كسانى را كه كتمان كنند ولايت آل عصمت را، چنانچه عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه آيه را تلاوت بعد فرمود: ما مراد هستيم‌ «2».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‌ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (159)

ترجمه‌

همانا آنانكه ميپوشند آنچه را فرستاديم از دلائل واضحه و هدايت بعد از آنچه بيان نموديم آنرا براى مردم در كتاب آنگروه را لعنت ميكند خدا و لعنت ميكند آنانرا لعنت كنندگان..

تفسير

مانند علماء يهود كه كتمان نمودند آيات شاهده بر امر محمد (ص) و على و اوصاف و امارات جمال آندو را و هر چه موجب راهنمائى بوجوب متابعت و ايمان بآن دو است بعد از آنكه بيان نمود خداوند در تورية و غير آن و مانند نواصب كه‌


جلد 1 صفحه 204

كتمان كردند آنچه را در فضيلت على (ع) نازل شده است لذا لعنت ميكند آنها را خداوند و هر كس ممكن است لعن نمايد آنها را از ملائكه و جن و انس حتى خود آنها زيرا كفار هم ميگويند خدايا لعنت كن كفار را و در احتجاج و تفسير امام از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه پرسيدند از آن حضرت كه بهترين خلق خدا بعد از ائمه هدى كيانند فرمود علمائى كه صالح باشند و سؤال نمودند از بدترين خلق خدا بعد از شيطان و فرعون و ثمود و آنانكه غصب حق و لقب و منصب شما را نمودند فرمود علمائى كه فاسد شوند و اظهار باطل و كتمان حق نمايند كه خداوند اين آيه را در شأن آنها نازل فرموده است و از پيغمبر (ص) روايت شده است كه كسيكه بپرسند از او چيزيرا كه بداند و كتمان نمايد در روز قيامت او را ملجم بلجام آتشين مينمايند و قمى از پيغمبر روايت نموده است كه چون ظاهر شود بدعت‌ها در امت من پس بايد عالم اظهار كند علم خود را و كسيكه كتمان نمايد بر او باد لعنت خدا و از حضرت باقر (ع) روايت شده است كه مردى نزد سلمان فارسى آمد و تقاضاى نقل حديث از او نمود و سلمان ساكت بود آن مرد تكرار ملتمس خود كرد و جواب نشنيد تا سه مرتبه پس آن مرد اعراض كرد و اين آيه را تلاوت نمود پس سلمان او را طلبيد و گفت ما اگر امينى را مى‌يافتيم از نقل حديث براى او مضايقه نمى‌نموديم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَكتُمُون‌َ ما أَنزَلنا مِن‌َ البَيِّنات‌ِ وَ الهُدي‌ مِن‌ بَعدِ ما بَيَّنّاه‌ُ لِلنّاس‌ِ فِي‌ الكِتاب‌ِ أُولئِك‌َ يَلعَنُهُم‌ُ اللّه‌ُ وَ يَلعَنُهُم‌ُ اللاّعِنُون‌َ (159)

(محققا كساني‌ ‌که‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌از‌ نشانه‌هاي‌ آشكارا و هدايت‌ ‌که‌ نازل‌ كرده‌ايم‌

جلد 2 - صفحه 266

مي‌پوشانند ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ ‌براي‌ مردم‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ كتاب‌ بيان‌ نموديم‌، آنان‌ ‌را‌ خداي‌ لعنت‌ ميكند و ‌از‌ رحمت‌ ‌خود‌ دور ميسازد و لعنت‌ كنندگان‌ آنان‌ ‌را‌ نيز لعنت‌ مي‌كنند).

إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَكتُمُون‌َ كتمان‌ بمعني‌ اخفاء و پوشانيدن‌ ‌آن‌ چيزي‌ ‌است‌ ‌که‌ حق‌ و واقع‌ ‌باشد‌ و انكار و ترك‌ اظهار ‌آن‌ ‌است‌، و كتمان‌ بسا واجب‌ و ‌ يا ‌ مستحب‌ّ ‌است‌ و ‌آن‌ كتمان‌ سرّ ‌است‌ ‌که‌ بحسب‌ موارد ‌آن‌ واجب‌ ‌ يا ‌ مستحب‌ّ ميگردد مانند كتمان‌ سرّ برادران‌ ديني‌ و كتمان‌ سرّ ائمه‌ اطهار ‌عليهم‌ السّلام‌ و تقيّه‌، و اخبار ‌در‌ مدح‌ ‌آن‌ بسيار وارد ‌شده‌ و اذاعه‌ و فاش‌ نمودن‌ سرّ ‌که‌ ضد كتمان‌ ‌است‌ بسيار مذموم‌ و بسا موجب‌ قتل‌ نفوس‌ و افساد ‌بين‌ مسلمانان‌ و بسا موجب‌ قتل‌ امام‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ميگردد و ‌در‌ سفينة البحار ‌از‌ حضرت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود «

جمع‌ خير الدنيا و الاخرة ‌في‌ كتمان‌ السرّ و مصادقة الاخيار و جمع‌ الشرّ ‌في‌ الاذاعة و مؤاخات‌ الاشرار

» و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرموده‌ «

نفس‌ المهموم‌ لظلمنا تسبيح‌ و همّه‌ لنا عبادة و كتمانه‌ لسرّنا جهاد ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌

» و كتمان‌ بسا حرام‌ و كبيره‌ بلكه‌ موجب‌ كفر و خلود ‌در‌ عذاب‌ ميگردد و ‌آن‌ كتمان‌ علم‌ ‌است‌ ‌در‌ جايي‌ ‌که‌ اظهار ‌آن‌ واجب‌ ‌باشد‌ و مورد تقيه‌ ‌هم‌ نباشد چنانچه‌ ‌از‌ حضرت‌ عسكري‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌از‌ حضرت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌از‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود:

‌من‌ سئل‌ ‌عن‌ علم‌ فكتمه‌ حيث‌ يجب‌ اظهاره‌ و تزول‌ عنه‌ التقية جاء يوم القيمة ملجما بلجام‌ النار

«

» و مورد ‌آيه‌ شريفه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قبيل‌ ‌است‌.

ما أَنزَلنا مِن‌َ البَيِّنات‌ِ وَ الهُدي‌ مراد ‌از‌ بينات‌ ادله‌ و براهيني‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند ‌از‌ راه‌ توسط انبياء و ائمه‌ ‌براي‌ مردم‌ بيان‌ فرموده‌ و معجزات‌ و خوارق‌ عاداتي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ صادر ‌شده‌، و مراد ‌از‌ هدي‌، علوم‌ و احكام‌ و قوانيني‌

جلد 2 - صفحه 267

‌است‌ ‌که‌ ‌براي‌ سعادت‌ بشر ‌در‌ دنيا و آخرت‌ توسط انبياء و كتب‌ آسماني‌ و اخبار معصومين‌ بيان‌ نموده‌ ‌است‌ و ‌آيه‌ اگرچه‌ شأن‌ نزول‌ ‌آن‌ ‌در‌ مورد يهود و نصاري‌ ‌است‌ ‌که‌ صفات‌ ‌رسول‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌در‌ كتب‌ انبياء سلف‌ ديده‌ بودند و مانند روز روشن‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ معلوم‌ ‌شده‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ همان‌ پيغمبري‌ ‌است‌ ‌که‌ موسي‌ و عيسي‌ و ساير انبياء خبر داده‌اند كتمان‌ نموده‌ و منكر شدند، ولي‌ مورد مخصّص‌ نيست‌ و ‌آيه‌ عام‌ّ و شامل‌ ‌هر‌ كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ما انزل‌ اللّه‌ ‌را‌ كتمان‌ كند.

مِن‌ بَعدِ ما بَيَّنّاه‌ُ لِلنّاس‌ِ فِي‌ الكِتاب‌ِ ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ ‌در‌ كتاب‌ ‌براي‌ مردم‌ بيان‌ نموديم‌ و ‌اينکه‌ كتاب‌ اعم‌ ‌از‌ تورات‌ و انجيل‌ و زبور و قرآن‌ و صحف‌ انبياء سلف‌ ‌است‌ و كتمان‌ آنچه‌ ‌خدا‌ ‌در‌ كتاب‌ بيان‌ نموده‌ ‌ يا ‌ باين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ دسترس‌ مردم‌ قرار ندهند و ‌براي‌ مردم‌ اظهار نكنند چنانچه‌ دأب‌ يهود بوده‌ و ‌ يا ‌ تحريف‌ و توجيه‌ و تأويل‌ نمايند چنانچه‌ يهود و نصاري‌ نسبت‌ ببشارات‌ نبوة پيغمبر اسلام‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و مخالفين‌ نسبت‌ بآيات‌ داله‌ ‌بر‌ خلافت‌ و امامت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ نمودند.

أُولئِك‌َ يَلعَنُهُم‌ُ اللّه‌ُ وَ يَلعَنُهُم‌ُ اللّاعِنُون‌َ لعن‌ بمعني‌ طرد و ابعاد و دور نمودن‌ ‌از‌ رحمت‌ ‌است‌ ‌در‌ مقابل‌ صلوة ‌که‌ بمعني‌ اراده‌ خير و قرب‌ برحمت‌ ‌است‌ و مراد ‌از‌ لاعنون‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ مأمور و مأذون‌ بلعن‌ كردن‌ ميباشند مانند ملائكه‌ و انبياء و اولياء و مؤمنين‌، و چون‌ ‌در‌ مورد لعن‌ بنص‌ّ اخبار بسيار محقق‌ ‌شده‌ ‌که‌ لعن‌ مؤمن‌ جايز نيست‌، ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ كتمان‌ ‌ما انزل‌ اللّه‌ موجب‌ كفر مي‌شود ‌که‌ مستحق‌ لعن‌ مي‌گردد چنانچه‌ ‌از‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌هم‌ مي‌توان‌ استفاده‌ نمود بواسطه‌ استثنايي‌ ‌که‌ ذكر مينمايد.

268

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

آیه 15

شأن نزول:

از ابن عباس چنین نقل شده که: چند نفر از مسلمانان همچون «معاذ بن جبل» و «سعد بن معاذ» و «خارجة بن زید» سؤالاتی از دانشمندان یهود پیرامون مطالبی از تورات (که ارتباط با ظهور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله داشت) کردند، آنها واقع مطلب را کتمان کرده و از توضیح خودداری کردند. این آیه در باره آنها نازل شد، و مسؤولیت کتمان حق را به آنها گوشزد کرد.

تفسیر:

کتمان حق ممنوع! گر چه روی سخن در این آیه طبق شأن نزول، به علمای یهود است، ولی این معنی مفهوم آیه را که یک حکم کلی در باره کتمان‌کنندگان حق بیان می‌کند محدود نخواهد کرد.

آیه شریفه، این افراد را با شدیدترین لحنی مورد سرزنش قرار داده می‌گوید:

«کسانی که دلایل روشن و وسائل هدایت را که نازل کرده‌ایم بعد از بیان آن برای مردم در کتاب آسمانی، کتمان می‌کنند خدا آنها را لعنت می‌کند (نه فقط خدا) بلکه همه لعنت کنندگان نیز آنها را لعن می‌کنند» (إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ).

در حقیقت «کتمان حق» عملی است که خشم همه طرفداران حق را بر می‌انگیزد و مسلما منحصر به کتمان آیات خدا و نشانه‌های نبوت نیست، بلکه اخفای هر چیزی که مردم را می‌تواند به واقعیتی برساند در مفهوم وسیع این کلمه درج است، حتی گاهی سکوت در جایی که باید سخن گفت و افشاگری کرد، مصداق کتمان حق می‌شود.

نکات آیه

۱ - کتابهاى آسمانى، حاوى احکام و معارف دینى و در بردارنده دلایلى روشن بر حقانیت آنها (ما أنزلنا من البینت و الهدى من بعد ما بینه للناس فى الکتب)

۲ - خداوند، احکام و معارف دینى و دلایل حقانیت آنها را نازل کرده و در کتابهاى آسمانى بیان داشته است. (ما أنزلنا من البینت و الهدى من بعد ما بینه للناس فى الکتب) «هدى» به معناى هدایت کننده است و مقصود از آن در آیه شریفه احکام و معارف دین مى باشد. «بینات» به معناى دلایل روشن است و مراد از آن در آیه، دلایل و براهینى است که براى معارف و احکام دینى ایراد شده است.

۳ - همه مردم، مخاطبان کتب آسمانى و موظف به فراگیرى معارف و احکام آن هستند. (من بعد ما بینه للناس)

۴ - ابلاغ و تعلیم حقایق کتابهاى آسمانى (احکام و معارف دین و براهین آنها) به مردم، وظیفه اى بر عهده عالمان دینى (إن الذین یکتمون ما أنزلنا من البینت و الهدى من بعد ما بینه للناس)

۵ - تورات و انجیل، حاوى شواهد و نشانه هایى بر حقانیت پیامبر(ص) و احکام و معارف اسلام هستند. (من بعد ما بینه للناس فى الکتب) برخى بر آنند که مراد از «الکتاب» تورات و انجیل و مقصود از «البینات و الهدى» دلایل و رهنمودهایى است که مردم را به حقانیت نبوت و احکام اسلام هدایت مى کنند. آیات گذشته - که درباره کتمان حقانیت تغییر قبله بود - مؤید این احتمال است.

۶ - عالمان یهود و نصارا در عصر بعثت، شواهد و نشانه هاى حقانیت پیامبر(ص) و احکام اسلام را کتمان مى کردند. (الذین یکتمون ما أنزلنا من البینت و الهدى من بعد ما بینه للناس فى الکتب)

۷ - کتمان حقایق کتابهاى آسمانى، از گناهان بزرگ است. (إن الذین یکتمون ما أنزلنا ... أولئک یلعنهم اللّه)

۸ - کتمان کنندگان حقایق دینى، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد. (إن الذین یکتمون ... أولئک یلعنهم اللّه)

۹ - ضرورت نفرین و لعنت بر کسانى که حقایق کتابهاى آسمانى را از مردم پنهان مى کنند. (أولئک ... یلعنهم اللعنون) تکرار فعل «یلعن» به تفاوت لعنت خدا و لعنت دیگران اشاره دارد. لعنت خدا به معناى مطرود ساختن از رحمت است و لعنت مردم به معناى نفرین و درخواست از خدا بر قطع رحمت از لعنت شونده است.

۱۰ - علماى یهود و نصارا به خاطر کتمان حقایق و معارف کتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرین لعنت کنندگان هستند. (إن الذین یکتمون ما أنزلنا ... أولئک یلعنهم اللّه و یلعنهم اللعنون)

۱۱ - نقش نفرین و لعنتِ نفرین کنندگان، در دور شدن رحمت الهى از لعنت شوندگان (و یلعنهم اللعنون)

موضوعات مرتبط

  • اسلام: اسلام در انجیل ۵; اسلام در تورات ۵; تاریخ صدر اسلام ۶; دلایل حقانیت اسلام ۵، ۶
  • انجیل: تعالیم انجیل ۵
  • انسان: تکلیف انسان ها ۳
  • تورات: تعالیم تورات ۵
  • حق: آثار کتمان حق ۸، ۱۰; کتمان کنندگان حق ۱۰; لعن بر کتمان کنندگان حق ۹
  • خدا: رحمت خدا ۸، ۱۰، ۱۱
  • دین: تبلیغ دین ۴; دلایل حقانیت دین ۱، ۲; وحیانیت دین ۲
  • رحمت: محرومان از رحمت ۸، ۱۰; محرومیت از رحمت ۱۱
  • علما: مسؤولیت علماى دین ۴
  • علماى مسیحیت: علماى مسیحیت و کتمان حق ۶، ۱۰; لعن بر علماى مسیحیت ۱۰
  • علماى یهود: علماى یهود و کتمان حق ۶، ۱۰; لعن بر علماى یهود ۱۰
  • کتب آسمانى: آثار کتمان کتب آسمانى ۹; اهمیّت کتب آسمانى ۹; تبلیغ کتب آسمانى ۴; تعالیم کتب آسمانى ۱، ۲; تعلم کتب آسمانى ۳; تعلیم کتب آسمانى ۴; کتمان کتب آسمانى ۷; مخاطبان کتب آسمانى ۳; نقش کتب آسمانى ۱
  • گناهان کبیره: ۷
  • لعن: آثار لعن ۱۱; مشمولان لعن ۱۰،۹،۸; موجبات لعن ۹
  • محمّد(ص): دلایل حقانیت محمّد(ص) ۵، ۶; محمّد(ص) در انجیل ۵; محمّد(ص) در تورات ۵
  • مسیحیان: مسیحیان صدر اسلام ۶
  • یهود: یهود صدر اسلام ۶

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۴۷.
  3. در تفسير طبرى و تفسير ابن ابى حاتم از طريق سعيد يا عكرمة از ابن عباس و نيز در تفسير روض الجنان از عكرمة او از ابن عباس روايت كنند: كه سؤال‌كنندگان مزبور از يهود عبارت بودند از معاذ بن جبل و سعد بن معاذ و خارجة بن زيد كه از احبار و علماء يهود خواسته بودند كه ذكر محمد را كه در تورات آمده از براى آن‌ها بيان نمايند ولى آنان از ذكر و گفتار آن امتناع ورزيدند.