گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
علاوه بر اين، در آيه مذكور، كلمه «آيات» آمده بود، و «آيات»، همان قرآن است كه خداى تعالى، در چند جا، آن را نور خوانده. مانند آيه: «وَ أنزَلنَا إلَيكُم نُوراً مُبِيناً».
علاوه بر اين، در آيه مذكور، كلمه «آيات» آمده بود، و «آيات»، همان قرآن است كه خداى تعالى، در چند جا، آن را نور خوانده. مانند آيه: «وَ أنزَلنَا إلَيكُم نُوراً مُبِيناً».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۶۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۶۹ </center>
==مراد از اين كه فرمود: «خدا، نور آسمان ها و زمين است»==
«'''اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ...'''»:
«'''اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ...'''»:


خط ۲۶: خط ۲۷:


و كلمۀ «كوكب دُرّى»، به معناى ستارۀ پر نور است كه در آسمان، چند عدد انگشت شمار از آن ها ديده مى شود. و كلمۀ «إيقاد»، به معناى روشن كردن چراغ يا آتش است. و كلمۀ «زيت»، به معناى روغنى است كه از زيتون مى گيرند.
و كلمۀ «كوكب دُرّى»، به معناى ستارۀ پر نور است كه در آسمان، چند عدد انگشت شمار از آن ها ديده مى شود. و كلمۀ «إيقاد»، به معناى روشن كردن چراغ يا آتش است. و كلمۀ «زيت»، به معناى روغنى است كه از زيتون مى گيرند.
==مراد از اين كه فرمود: «خدا، نور آسمان ها و زمين است»==


و كلمۀ «نور»، معنايى معروف دارد و آن، عبارت است از: چيزى كه اجسام كثيف و تيره را براى ديدن ما روشن مى كند و هر چيزى به وسيله آن ظاهر و هويدا مى گردد، ولى خود نور، براى ما به نفس ذاتش مكشوف و هويدا است. چيز ديگرى آن را ظاهر نمى كند. پس «نور» عبارت است از چيزى كه ظاهر بالذات و مظهر غير است، مظهر اجسام قابل ديدن مى باشد.
و كلمۀ «نور»، معنايى معروف دارد و آن، عبارت است از: چيزى كه اجسام كثيف و تيره را براى ديدن ما روشن مى كند و هر چيزى به وسيله آن ظاهر و هويدا مى گردد، ولى خود نور، براى ما به نفس ذاتش مكشوف و هويدا است. چيز ديگرى آن را ظاهر نمى كند. پس «نور» عبارت است از چيزى كه ظاهر بالذات و مظهر غير است، مظهر اجسام قابل ديدن مى باشد.
خط ۴۶: خط ۴۵:
از اين جا، استفاده مى شود كه خداى تعالى، براى هيچ موجودى مجهول نيست. چون ظهور تمامى اشياء براى خود و يا براى غير، ناشى از اظهار خدا است. اگر خدا چيزى را اظهار نمى كرد و هستى نمى بخشيد، ظهورى نمى يافت. پس قبل از هر چيز، ظاهر بالذّات، خدا است.  
از اين جا، استفاده مى شود كه خداى تعالى، براى هيچ موجودى مجهول نيست. چون ظهور تمامى اشياء براى خود و يا براى غير، ناشى از اظهار خدا است. اگر خدا چيزى را اظهار نمى كرد و هستى نمى بخشيد، ظهورى نمى يافت. پس قبل از هر چيز، ظاهر بالذّات، خدا است.  


و به اين حقيقت اشاره كرده و بعد از دو آيه فرموده: «ألَم تَرَ أنَّ اللّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِى السَّماوَاتِ وَ الأرضِ و الطَّيرَ صَافَّات كُلٌّ قَد عَلِمَ صَلَاتَةُ وَ تَسبِيحَهُ»: مگر نمى بينى كه براى خدا تسبيح مى كند هر كس كه در آسمان ها و زمين است، و مرغ در حالى كه بدون بال زدن پرواز مى كند، و هر يك از آن ها، نماز و تسبيح خود را مى داند.  
و به اين حقيقت اشاره كرده و بعد از دو آيه فرموده: «ألَم تَرَ أنَّ اللّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِى السَّماوَاتِ وَ الأرضِ و الطَّيرَ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَد عَلِمَ صَلَاتَةُ وَ تَسبِيحَهُ»: مگر نمى بينى كه براى خدا تسبيح مى كند هر كس كه در آسمان ها و زمين است، و مرغ در حالى كه بدون بال زدن پرواز مى كند، و هر يك از آن ها، نماز و تسبيح خود را مى داند.  


براى اين كه اين آيه، براى تمامى موجودات «تسبيح» اثبات مى كند، و لازمۀ آن، اين است كه تمامى موجودات خدا را بشناسند. چون تسبيح و صلات ،از كسى صحيح است كه بداند چه كسى را تسبيح مى كند، و براى چه كسى عبادت مى كند. پس اين آيه، نظير آيه: «وَ إن مِن شَئٍ إلّا يُسَبّّحُ بِحَمدِهِ وَلَكِن لَا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم» مى باشد، كه به زودى، بحث آن خواهد آمد - إن شاء الله تعالى.
براى اين كه اين آيه، براى تمامى موجودات «تسبيح» اثبات مى كند، و لازمۀ آن، اين است كه تمامى موجودات خدا را بشناسند. چون تسبيح و صلات ،از كسى صحيح است كه بداند چه كسى را تسبيح مى كند، و براى چه كسى عبادت مى كند. پس اين آيه، نظير آيه: «وَ إن مِن شَئٍ إلّا يُسَبّّحُ بِحَمدِهِ وَلَكِن لَا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم» مى باشد، كه به زودى، بحث آن خواهد آمد - إن شاء الله تعالى.
۱۴٬۴۲۶

ویرایش