ریشه قطع: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات) |
|||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
به فتح قاف بريدن. اعم از آنكه محسوس باشد مثل [مائده:38]. يا معقول مثل [بقره:27]. به راه رفتن قطع طريق مىگويند گويى راه ممتد در اثر راه رفتن قطعه قطعه مىشود[توبه:121]. * [عنكبوت:29]. آيه در باره قوم لوط «عليه السلام» است ظاهراً مراد از قطع سبيل قطع تناسل است كه آنها با توجه به لواط و اعراض از زنان راه تناسل را قطع مىكردند، به قولى مراد قطع راه مسافرين و منع عبور آنهاست ولی معنى اول موافق سياق است. تقطيع: براى كثرت و مبالغه است [مائده:33]. * [نمل:32]. قطع امر تصميم در باره آن يعنى من به كارى تصميم نمىگيرم تا شما حاضر باشيد. | به فتح قاف بريدن. اعم از آنكه محسوس باشد مثل [مائده:38]. يا معقول مثل [بقره:27]. به راه رفتن قطع طريق مىگويند گويى راه ممتد در اثر راه رفتن قطعه قطعه مىشود[توبه:121]. * [عنكبوت:29]. آيه در باره قوم لوط «عليه السلام» است ظاهراً مراد از قطع سبيل قطع تناسل است كه آنها با توجه به لواط و اعراض از زنان راه تناسل را قطع مىكردند، به قولى مراد قطع راه مسافرين و منع عبور آنهاست ولی معنى اول موافق سياق است. تقطيع: براى كثرت و مبالغه است [مائده:33]. * [نمل:32]. قطع امر تصميم در باره آن يعنى من به كارى تصميم نمىگيرم تا شما حاضر باشيد. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
هم:100, ل:97, من:93, ف:81, ب:76, ه:70, کم:68, ما:44, فى:40, الذين:39, الله:38, امر:38, اله:37, يدى:36, لا:35, وله:34, او:33, انن:33, ى:31, دبر:30, ان:30, علم:29, ارض:28, حقق:27, رجل:26, ها:25, رحم:24, ک:24, نن:24, قول:23, اهل:23, قوم:23, ليل:22, تبع:22, هن:22, بين:22, ربب:21, کفر:21, الى:21, الا:20, ثم:20, اول:19, وثق:19, امم:19, کبر:19, عذب:17, سرق:17, قلب:17, اتى:17, بعد:17, موه:17, سوف:17, رئى:17, نور:17, عقب:17, سحر:16, کلم:16, حکم:16, ظلم:16, سبب:16, کون:16, نا:15, جزى:15, مدد:15, فسد:15, ن:15, صلب:15, خلف:15, عدل:15, وجه:14, الذى:14, کثر:14, نفق:14, ودى:14, بطل:14, لو:14, يمن:14, معى:14, سبل:14, جىء:14, بلس:14, صبح:14, هؤلاء:14, هما:14, جور:14, عزز:14, کلل:14, لفت:14, اللاتى:14, سمو:14, انا:14, عبد:14, جبل:14, نسو:14, وقى:14, فکر:14, حتى:14, سرى:14, جنن:14, حمم:14, فکه:14, فرش:14, ائى:14, ايى:14, شدد:14, منع:14, قد:14, لين:14, ثنى:14, طرف:14, غفر:14, سکب:14, کتب:13, ضلل:13, شهد:13, کذب:13, بول:13, اولاء:13, عشر:13, شرک:13, هل:13, اخذ:13, رفع:13, ثوب:13, مدن:13, غشى:13, صغر:13, ترک:13, عنب:13, بشر:13, عن:13, حوش:13, اذا:13, نظر:13, لعن:13, غشو:13, سقى:13, وتن:13, اوى:13, وحد:13, سبط:13, قتل:13, ندو:12, خصم:12, عند:12, نشء:12, نحن:12, کيد:12, على:12, ولى:12, لما:12, صحب:12, موسى:12, هدى:12, سمع:12, مع:12, بغت:12, سير:12, زرع:12, زبر:12, حمد:12, ا:12, صبب:12, ذهب:12, وحى:12, ندى:12, کان:12, ريب:12, زعم:12, نخل:12, صنو:12, عهد:12, کسب:12, قرء:12, قوى:11, عسى:11, نکر:11, خلد:11, حسن:11, صدق:11, ذلک:11, بنى:11, کبت:11, احد:11, صلح:11, سرع:11, حزب:11, سئل:11, نکل:11, وصل:11, اذ:11, نفى:11, نجو:11, موت:11, فوق:11, نقض:11, فتى:11, اصل:11, رجع:11, هو:11, برء:11, غير:11, سعى:10, خرج:10, هذان:10, رئس:10, اخر:10, بل:10, فتو:10, عصم:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۰
تکرار در قرآن: ۳۶(بار)
در حال بارگیری...
قاموس قرآن
به فتح قاف بريدن. اعم از آنكه محسوس باشد مثل [مائده:38]. يا معقول مثل [بقره:27]. به راه رفتن قطع طريق مىگويند گويى راه ممتد در اثر راه رفتن قطعه قطعه مىشود[توبه:121]. * [عنكبوت:29]. آيه در باره قوم لوط «عليه السلام» است ظاهراً مراد از قطع سبيل قطع تناسل است كه آنها با توجه به لواط و اعراض از زنان راه تناسل را قطع مىكردند، به قولى مراد قطع راه مسافرين و منع عبور آنهاست ولی معنى اول موافق سياق است. تقطيع: براى كثرت و مبالغه است [مائده:33]. * [نمل:32]. قطع امر تصميم در باره آن يعنى من به كارى تصميم نمىگيرم تا شما حاضر باشيد.
ریشههای نزدیک مکانی
هم ل من ف ب ه کم ما فى الذين الله امر اله يدى لا وله او انن ى دبر ان علم ارض حقق رجل ها رحم ک نن قول اهل قوم ليل تبع هن بين ربب کفر الى الا ثم اول وثق امم کبر عذب سرق قلب اتى بعد موه سوف رئى نور عقب سحر کلم حکم ظلم سبب کون نا جزى مدد فسد ن صلب خلف عدل وجه الذى کثر ودى بطل لو يمن سبل سمو انا عبد جبل نسو وقى فکر حتى سرى جنن حمم فکه فرش ائى ايى شدد منع قد لين ثنى طرف غفر سکب
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
يَقْطَعُونَ | ۳ |
تَقَطَّعَتْ | ۱ |
لِيَقْطَعَ | ۱ |
تُقَطَّعَ | ۱ |
فَاقْطَعُوا | ۱ |
فَقُطِعَ | ۱ |
تَقَطَّعَ | ۲ |
قَطَعْنَا | ۱ |
لَأُقَطِّعَنَ | ۲ |
قَطَّعْنَاهُمُ | ۱ |
قَطَّعْنَاهُمْ | ۱ |
يَقْطَعَ | ۱ |
قِطَعاً | ۱ |
بِقِطْعٍ | ۲ |
قَطَّعْنَ | ۲ |
قِطَعٌ | ۱ |
قُطِّعَتْ | ۲ |
مَقْطُوعٌ | ۱ |
فَلَأُقَطِّعَنَ | ۱ |
تَقَطَّعُوا | ۱ |
لْيَقْطَعْ | ۱ |
فَتَقَطَّعُوا | ۱ |
قَاطِعَةً | ۱ |
تَقْطَعُونَ | ۱ |
فَقَطَّعَ | ۱ |
تُقَطِّعُوا | ۱ |
مَقْطُوعَةٍ | ۱ |
قَطَعْتُمْ | ۱ |
لَقَطَعْنَا | ۱ |