ریشه شرق: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Move page script صفحهٔ ریشه شرق‌ را به ریشه شرق منتقل کرد)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::شرق‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
(به فتح ش،ر) و شروق. طلوع آفتاب. اشراق: روشن شدن (مجمع - مفردات) [زمر:69]. زمين به نور پروردگارش روشن شد. مشرق: اسم مكان است يعنى محل طلوع [بقره:258]. شرقى چيزيكه منسوب به شرق است (ناحيه شرقى - طرف شرقى) [نور:35]. درخت ميوه اگر در وسط باغ باشد پيوسته آفتاب گير بوده ميوه‏اش كاملا مى‏رسد بر خلاف‏آن كه در شرق و غرب باغ بوده باشد گويند مراد از آيه چنين درختى است. [مريم:16]. ظاهراً منظور ناحيه شرقى معبد بيت المقدس است يعنى از اهلش در مكان شرقى كناره گرفت. [ص:18] مراد وقت اشراق شمس است . مشرق به صيغه فاعل كسى است كه وارد وقت طلوع شود [حجر:73]. در حاليكه به وقت طلوع آفتاب داخل مى‏شدند صيحه آنها را گرفت ايضاً آيه 60. شعراء. * [بقره:115]. يعنى همه زمين مال و ملك خداست زيرا اگر كره زمين را در نظر بگيريم نصف آن مشرق و نصف ديگر مغرب است در وسط فقط يك چيز اعتبارى مى‏ماند و شرق و غرب همه آن را شامل مى‏شود. درآيه [زخرف:38] به طور تغليب مشرقين آمده و در آيه [اعراف:137]. ظاهراً مراد از «اَلْاَرْض» ارض فلسطين است . مشرق، مشرقين، مشارق‏ [بقره:177]، [رحمن:17]، [معارج:40]. در توجيه مفرد و تثنيه و جمع آمدن مشرق و مغرب معروف است، غرض از مشرقين و مغربين، مشرق و مغرب زمستان و تابستان است، منظور از مشارق و مغارب مشرق و مغرب روزهاى سال است كه آفتاب هر روز از يكى طلوع و در يكى غروب مى‏كند. نا كفته نماند: مشرق و مغرب معلوم است ولى مراد از مشرقين و مغربين شايد مشرق و مغرب آفتاب و ماه باشد. آقاى محمد امين سلدوزى رفيق دانشمندم احتمال داده‏اند كه مشرق و مغرب جنّ و انس است كه سوره رحمن درباره آن دو است و پيوسته هر دو را مخاطب قرار مى‏دهد. امّا مشارق و مغارب: هر جاى زمين مشرق و مغرب است زيرا زمسن در اثر حركت وضعى. شب و روز پيوسته در اطراف آن مى‏گردد مثلا ممالك‏اپون، كره، چين، كشمير، افغانستان، ايران، عراق، عربستان، سودان، اگر از ژاپون حساب شود هر يك در غرب ديگرى و اگر از سودان حساب شود هر يك در مشرق ديگرى قرار گرفته‏اند. پس هر يك نسبت به ما قبل مغرب و نسبت به ما بعد مشرق اند. بدين ترتيب تمام سطح زمين هم مشرق و هم مغرب اند، مراد از مشارق و مغارب بايد اينها باشند. مى‏توان دانست و مى‏شود گفت: منظور مشارق و مغارب تمام ستارگان است. در صافى ذيل «رَبُّ الْمَشْررقَينِ...» از احتجاج نقل شده كه از امير المؤمنين عليه السلام از اين آيه سؤال شد فرمود: مشرق زمستان عليحده و مشرق تابستان عليحده است آيا اين را از قرب و بعد آفتاب نمى‏دانى؟ و فرمود امّا قول خداوند «رب المشارق و المغارب» براى آفتاب سيصد و شصت برجى است كه هر روز از يكى طلوع و در ديگرى غروب مى‏كند...» صحت حديث معلوم نيست و در آن تغيير تدريجى محل طلوع و غروب آفتاب در نظر است.
(به فتح ش،ر) و شروق. طلوع آفتاب. اشراق: روشن شدن (مجمع - مفردات) [زمر:69]. زمين به نور پروردگارش روشن شد. مشرق: اسم مكان است يعنى محل طلوع [بقره:258]. شرقى چيزيكه منسوب به شرق است (ناحيه شرقى - طرف شرقى) [نور:35]. درخت ميوه اگر در وسط باغ باشد پيوسته آفتاب گير بوده ميوه‏اش كاملا مى‏رسد بر خلاف‏آن كه در شرق و غرب باغ بوده باشد گويند مراد از آيه چنين درختى است. [مريم:16]. ظاهراً منظور ناحيه شرقى معبد بيت المقدس است يعنى از اهلش در مكان شرقى كناره گرفت. [ص:18] مراد وقت اشراق شمس است . مشرق به صيغه فاعل كسى است كه وارد وقت طلوع شود [حجر:73]. در حاليكه به وقت طلوع آفتاب داخل مى‏شدند صيحه آنها را گرفت ايضاً آيه 60. شعراء. * [بقره:115]. يعنى همه زمين مال و ملك خداست زيرا اگر كره زمين را در نظر بگيريم نصف آن مشرق و نصف ديگر مغرب است در وسط فقط يك چيز اعتبارى مى‏ماند و شرق و غرب همه آن را شامل مى‏شود. درآيه [زخرف:38] به طور تغليب مشرقين آمده و در آيه [اعراف:137]. ظاهراً مراد از «اَلْاَرْض» ارض فلسطين است . مشرق، مشرقين، مشارق‏ [بقره:177]، [رحمن:17]، [معارج:40]. در توجيه مفرد و تثنيه و جمع آمدن مشرق و مغرب معروف است، غرض از مشرقين و مغربين، مشرق و مغرب زمستان و تابستان است، منظور از مشارق و مغارب مشرق و مغرب روزهاى سال است كه آفتاب هر روز از يكى طلوع و در يكى غروب مى‏كند. نا كفته نماند: مشرق و مغرب معلوم است ولى مراد از مشرقين و مغربين شايد مشرق و مغرب آفتاب و ماه باشد. آقاى محمد امين سلدوزى رفيق دانشمندم احتمال داده‏اند كه مشرق و مغرب جنّ و انس است كه سوره رحمن درباره آن دو است و پيوسته هر دو را مخاطب قرار مى‏دهد. امّا مشارق و مغارب: هر جاى زمين مشرق و مغرب است زيرا زمسن در اثر حركت وضعى. شب و روز پيوسته در اطراف آن مى‏گردد مثلا ممالك‏اپون، كره، چين، كشمير، افغانستان، ايران، عراق، عربستان، سودان، اگر از ژاپون حساب شود هر يك در غرب ديگرى و اگر از سودان حساب شود هر يك در مشرق ديگرى قرار گرفته‏اند. پس هر يك نسبت به ما قبل مغرب و نسبت به ما بعد مشرق اند. بدين ترتيب تمام سطح زمين هم مشرق و هم مغرب اند، مراد از مشارق و مغارب بايد اينها باشند. مى‏توان دانست و مى‏شود گفت: منظور مشارق و مغارب تمام ستارگان است. در صافى ذيل «رَبُّ الْمَشْررقَينِ...» از احتجاج نقل شده كه از امير المؤمنين عليه السلام از اين آيه سؤال شد فرمود: مشرق زمستان عليحده و مشرق تابستان عليحده است آيا اين را از قرب و بعد آفتاب نمى‏دانى؟ و فرمود امّا قول خداوند «رب المشارق و المغارب» براى آفتاب سيصد و شصت برجى است كه هر روز از يكى طلوع و در ديگرى غروب مى‏كند...» صحت حديث معلوم نيست و در آن تغيير تدريجى محل طلوع و غروب آفتاب در نظر است.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ف:100, غرب:83, ربب:78, ها:60, ب:60, من:54, ل:44, هم:42, ان:42, لا:38, اله:34, الى:33, ه:33, بين:33, قول:31, وله:31, ارض:30, کون:30, ما:30, اخذ:27, الله:27, کم:26, نا:26, قوم:25, اتى:23, بتل:23, هما:22, زيت:22, ک:21, زين:20, برک:20, بعد:20, ولى:19, سمو:19, على:19, برر:19, فى:19, ورث:18, نظر:18, جعل:18, وجه:18, طير:18, الو:18, صيح:17, کذب:17, اخر:17, حشر:17, عشو:17, بئس:17, قبل:17, ضعف:17, لما:17, رئى:16, لکن:16, هدى:16, رسل:16, ايى:16, علو:16, کلل:16, کما:16, اين:16, شمس:16, قسم:15, جنن:15, نور:15, کود:15, قرن:15, جمع:15, اسرائيل:15, تبع:15, لن:15, سبح:15, التى:15, اذ:15, دون:15, ارث:15, الذين:15, اهل:15, سفل:15, عمه:15, دنو:15, اذا:15, عظم:15, ى:15, قدر:15, الا:15, شىء:15, بنو:15, شجر:15, شدد:14, علم:14, مع:14, هو:14, عذب:14, امن:14, نفع:14, حجب:14, اوب:14, کتب:14, صحب:14, نبذ:14, ضوء:13, سکر:13, ليت:13, وضع:13, الذى:13, يوم:13, موسى:13, مطر:13, وقد:13, صرط:13, جبل:13, ثمم:13, غفل:13, کوکب:13, عقل:12, ذلک:12, مريم:12, ليس:12, يى:12, بهت:12, لو:12, وحد:12, يا:12, وسم:12, بدل:12, سخر:12, درر:11, تمم:11, جىء:11, لم:11, وکل:10, انن:10, کلم:10, مسس:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۵

تکرار در قرآن: ۱۷(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(به فتح ش،ر) و شروق. طلوع آفتاب. اشراق: روشن شدن (مجمع - مفردات) [زمر:69]. زمين به نور پروردگارش روشن شد. مشرق: اسم مكان است يعنى محل طلوع [بقره:258]. شرقى چيزيكه منسوب به شرق است (ناحيه شرقى - طرف شرقى) [نور:35]. درخت ميوه اگر در وسط باغ باشد پيوسته آفتاب گير بوده ميوه‏اش كاملا مى‏رسد بر خلاف‏آن كه در شرق و غرب باغ بوده باشد گويند مراد از آيه چنين درختى است. [مريم:16]. ظاهراً منظور ناحيه شرقى معبد بيت المقدس است يعنى از اهلش در مكان شرقى كناره گرفت. [ص:18] مراد وقت اشراق شمس است . مشرق به صيغه فاعل كسى است كه وارد وقت طلوع شود [حجر:73]. در حاليكه به وقت طلوع آفتاب داخل مى‏شدند صيحه آنها را گرفت ايضاً آيه 60. شعراء. * [بقره:115]. يعنى همه زمين مال و ملك خداست زيرا اگر كره زمين را در نظر بگيريم نصف آن مشرق و نصف ديگر مغرب است در وسط فقط يك چيز اعتبارى مى‏ماند و شرق و غرب همه آن را شامل مى‏شود. درآيه [زخرف:38] به طور تغليب مشرقين آمده و در آيه [اعراف:137]. ظاهراً مراد از «اَلْاَرْض» ارض فلسطين است . مشرق، مشرقين، مشارق‏ [بقره:177]، [رحمن:17]، [معارج:40]. در توجيه مفرد و تثنيه و جمع آمدن مشرق و مغرب معروف است، غرض از مشرقين و مغربين، مشرق و مغرب زمستان و تابستان است، منظور از مشارق و مغارب مشرق و مغرب روزهاى سال است كه آفتاب هر روز از يكى طلوع و در يكى غروب مى‏كند. نا كفته نماند: مشرق و مغرب معلوم است ولى مراد از مشرقين و مغربين شايد مشرق و مغرب آفتاب و ماه باشد. آقاى محمد امين سلدوزى رفيق دانشمندم احتمال داده‏اند كه مشرق و مغرب جنّ و انس است كه سوره رحمن درباره آن دو است و پيوسته هر دو را مخاطب قرار مى‏دهد. امّا مشارق و مغارب: هر جاى زمين مشرق و مغرب است زيرا زمسن در اثر حركت وضعى. شب و روز پيوسته در اطراف آن مى‏گردد مثلا ممالك‏اپون، كره، چين، كشمير، افغانستان، ايران، عراق، عربستان، سودان، اگر از ژاپون حساب شود هر يك در غرب ديگرى و اگر از سودان حساب شود هر يك در مشرق ديگرى قرار گرفته‏اند. پس هر يك نسبت به ما قبل مغرب و نسبت به ما بعد مشرق اند. بدين ترتيب تمام سطح زمين هم مشرق و هم مغرب اند، مراد از مشارق و مغارب بايد اينها باشند. مى‏توان دانست و مى‏شود گفت: منظور مشارق و مغارب تمام ستارگان است. در صافى ذيل «رَبُّ الْمَشْررقَينِ...» از احتجاج نقل شده كه از امير المؤمنين عليه السلام از اين آيه سؤال شد فرمود: مشرق زمستان عليحده و مشرق تابستان عليحده است آيا اين را از قرب و بعد آفتاب نمى‏دانى؟ و فرمود امّا قول خداوند «رب المشارق و المغارب» براى آفتاب سيصد و شصت برجى است كه هر روز از يكى طلوع و در ديگرى غروب مى‏كند...» صحت حديث معلوم نيست و در آن تغيير تدريجى محل طلوع و غروب آفتاب در نظر است.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
الْمَشْرِقُ‌ ۲
الْمَشْرِقِ‌ ۴
مَشَارِقَ‌ ۱
مُشْرِقِينَ‌ ۲
شَرْقِيّاً ۱
شَرْقِيَّةٍ ۱
الْمَشَارِقِ‌ ۲
الْإِشْرَاقِ‌ ۱
أَشْرَقَتِ‌ ۱
الْمَشْرِقَيْنِ‌ ۲

ریشه‌های مرتبط