رَضُوا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added word proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/رَضُوا | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/رَضُوا | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۷: خط ۸:
رضا و رضوان و مرضاة به معنى خوشنودى است (قاموس) [مائده:119]. خدا از آنها و آنها از خدا خوشنود شدند رضى در قرآن متعدى به نفسه نيز آمده است [توبه:59]. [حج:59]. و مى‏شود گفت كه حرف جرّ از آنها حذف شده است. ارضاء: خوشنود كردن [توبه:62]. به خدا قسم مى‏خورند تا خشنودتان كنند. ارتضاء به معنى رضاست و شايد از آن مبالغه مراد باشد كه يكى از معانى افتعال است [انبياء:28]. رضوان چنان كه گفته شد به معنى رضاست [توبه:21]. مرضاة نيز چنان كه گفته شد مفرد است به معنى رضا و جمع نيست [بقره:207]. * [زمر:7]. در اصل «يَرْضاهُ» است الف در اثر جزم حذف شده و ضمير راجع به شكر است بعضى هاء آن را ساكن و بعضى مضموم بلا اشباع خوانده‏اند (مجمع) يعنى اگر خدا را شكر كنيد شكر را به نفع شما خوش مى‏دارد. * [حاقة:21]. قارعه:7. طبرسى فرموده: فاعل در اينجا به معنى مفعول است يعنى عيشة مرضية چون آن در معنى «عيشة ذات رضى» است. * [مريم:6]. رضى به معنى مرضى است يعنى خوشنود شده طبرسى آن را مريضاً عنداللّه گفته و شايد مراد اعّم باشد. معنى رضا و سخط خدا رضا از معانيى است كه در موجود ذى شعور و با اراده يافت مى‏شود و مقابل آن سخط و غضب است و هر دو امر وجودى مى‏باشند. رضا به فعل و صفت تعلق مى‏گيرد نه به ذات مثل [يونس:7]. [توبه:59]. و اگر متعلق به ذات باشد منظور از آن وصف و فعل است مثل [مائده:119]. يعنى خدا از فعلشان راضى شد. [بقره:120]. يعنى از دين تو و عمل تو هرگز خوشنودى عين اراده نيست گر چه هر چه اراده به آن تعلق يافت رضا نيز به آن تعلق مى‏گيرد زيرا چنان كه گفته‏اند: اراده به كار غير واقع تعلق مى‏گيرد و رضا بعد از وقوع يا بعد از فرض وقوع آن. و چون رضا بعد از تحقق مرضّى حادث مى‏شود لذا از صفات ذات حق محال است واقع شود و رضاى خدا صفتى است قائم به فعل خدا و منتزع از فعل مثل رحمت و غضب و اراده و كراهت. پس هر چيزى كه خدا تكويناً ايجاد كرده مرى اوست و هر عمل تشريعى مرضى است زيرا ملائم فعل خداست. و خلاصه اين كه اگر گوئيم: خدا از اين كار راى است يعنى اين كار ملائم و موافق فعل خدا و دستور خداست (استفاده از الميزان ج 17 ص 255). راغب در مفردات گويد: رضاى بنده از خدا آنست كه قضاى خدا را مكروه ندارد و رضاى خدا از بنده آنست كه بنده از دستور او پيروى و از منهى او كناره‏گيرى مى‏كند.
رضا و رضوان و مرضاة به معنى خوشنودى است (قاموس) [مائده:119]. خدا از آنها و آنها از خدا خوشنود شدند رضى در قرآن متعدى به نفسه نيز آمده است [توبه:59]. [حج:59]. و مى‏شود گفت كه حرف جرّ از آنها حذف شده است. ارضاء: خوشنود كردن [توبه:62]. به خدا قسم مى‏خورند تا خشنودتان كنند. ارتضاء به معنى رضاست و شايد از آن مبالغه مراد باشد كه يكى از معانى افتعال است [انبياء:28]. رضوان چنان كه گفته شد به معنى رضاست [توبه:21]. مرضاة نيز چنان كه گفته شد مفرد است به معنى رضا و جمع نيست [بقره:207]. * [زمر:7]. در اصل «يَرْضاهُ» است الف در اثر جزم حذف شده و ضمير راجع به شكر است بعضى هاء آن را ساكن و بعضى مضموم بلا اشباع خوانده‏اند (مجمع) يعنى اگر خدا را شكر كنيد شكر را به نفع شما خوش مى‏دارد. * [حاقة:21]. قارعه:7. طبرسى فرموده: فاعل در اينجا به معنى مفعول است يعنى عيشة مرضية چون آن در معنى «عيشة ذات رضى» است. * [مريم:6]. رضى به معنى مرضى است يعنى خوشنود شده طبرسى آن را مريضاً عنداللّه گفته و شايد مراد اعّم باشد. معنى رضا و سخط خدا رضا از معانيى است كه در موجود ذى شعور و با اراده يافت مى‏شود و مقابل آن سخط و غضب است و هر دو امر وجودى مى‏باشند. رضا به فعل و صفت تعلق مى‏گيرد نه به ذات مثل [يونس:7]. [توبه:59]. و اگر متعلق به ذات باشد منظور از آن وصف و فعل است مثل [مائده:119]. يعنى خدا از فعلشان راضى شد. [بقره:120]. يعنى از دين تو و عمل تو هرگز خوشنودى عين اراده نيست گر چه هر چه اراده به آن تعلق يافت رضا نيز به آن تعلق مى‏گيرد زيرا چنان كه گفته‏اند: اراده به كار غير واقع تعلق مى‏گيرد و رضا بعد از وقوع يا بعد از فرض وقوع آن. و چون رضا بعد از تحقق مرضّى حادث مى‏شود لذا از صفات ذات حق محال است واقع شود و رضاى خدا صفتى است قائم به فعل خدا و منتزع از فعل مثل رحمت و غضب و اراده و كراهت. پس هر چيزى كه خدا تكويناً ايجاد كرده مرى اوست و هر عمل تشريعى مرضى است زيرا ملائم فعل خداست. و خلاصه اين كه اگر گوئيم: خدا از اين كار راى است يعنى اين كار ملائم و موافق فعل خدا و دستور خداست (استفاده از الميزان ج 17 ص 255). راغب در مفردات گويد: رضاى بنده از خدا آنست كه قضاى خدا را مكروه ندارد و رضاى خدا از بنده آنست كه بنده از دستور او پيروى و از منهى او كناره‏گيرى مى‏كند.


===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
وَ:100, اللّه:45, عَنْه:37, عَنْهُم:34, رَضِي:28, مَع:27, هُم:25, بِأَن:23, مِنْهَا:23, إِن:22, الّذِين:22, يَکُونُوا:22, ذٰلِک:22, فِيهَا:19, الْخَوَالِف:18, خَالِدِين:18, أَبَدا:17, الْقَاعِدِين:17, حِزْب:17, إِذَا:16, يُعْطَوْا:16, مَا:16, يَسْخَطُون:16, قَالُوا:16, أَنّهُم:16, بِالْحَيَاة:16, أَغْنِيَاء:16, عَلَى:16, الْأَنْهَار:16, لِقَاءَنَا:15, الدّنْيَا:15, أُولٰئِک:15, آتَاهُم:15, نَکُن:15, أُعْطُوا:15, لَو:15, فَإِن:15, يَرْجُون:15, لِمَن:15, أَعَدّ:15, الْفَوْز:15, ذَرْنَا:15, لَم:15, يَسْتَأْذِنُونَک:14, الْعَظِيم:14, لا:14, لَهُم:14, مِنْهُم:14, لِلّه:14, اطْمَأَنّوا:14, الصّدَقَات:14, خَشِي:14, فِي:13, أَلا:13, جَنّات:13, رَبّه:13, بِإِحْسَان:13, رَسُولُه:13, بِهَا:13, مُلْک:13, يَتّقُون:12, تَحْتِهَا:12, اتّبَعُوهُم:12, السّمَاوَات:12, يَلْمِزُک:12, طَبَع:12, تَجْرِي:12, طُبِع:12, الطّوْل:12, قُلُوبِهِم:12, مَن:12, السّبِيل:12, لِقَوْم:12, تَحْتَهَا:12, حَسْبُنَا:11, إِنّمَا:11, فَهُم:10, الْأَنْصَار:10, عَن:10, مِن:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::رَضُوا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۴

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

رضا و رضوان و مرضاة به معنى خوشنودى است (قاموس) [مائده:119]. خدا از آنها و آنها از خدا خوشنود شدند رضى در قرآن متعدى به نفسه نيز آمده است [توبه:59]. [حج:59]. و مى‏شود گفت كه حرف جرّ از آنها حذف شده است. ارضاء: خوشنود كردن [توبه:62]. به خدا قسم مى‏خورند تا خشنودتان كنند. ارتضاء به معنى رضاست و شايد از آن مبالغه مراد باشد كه يكى از معانى افتعال است [انبياء:28]. رضوان چنان كه گفته شد به معنى رضاست [توبه:21]. مرضاة نيز چنان كه گفته شد مفرد است به معنى رضا و جمع نيست [بقره:207]. * [زمر:7]. در اصل «يَرْضاهُ» است الف در اثر جزم حذف شده و ضمير راجع به شكر است بعضى هاء آن را ساكن و بعضى مضموم بلا اشباع خوانده‏اند (مجمع) يعنى اگر خدا را شكر كنيد شكر را به نفع شما خوش مى‏دارد. * [حاقة:21]. قارعه:7. طبرسى فرموده: فاعل در اينجا به معنى مفعول است يعنى عيشة مرضية چون آن در معنى «عيشة ذات رضى» است. * [مريم:6]. رضى به معنى مرضى است يعنى خوشنود شده طبرسى آن را مريضاً عنداللّه گفته و شايد مراد اعّم باشد. معنى رضا و سخط خدا رضا از معانيى است كه در موجود ذى شعور و با اراده يافت مى‏شود و مقابل آن سخط و غضب است و هر دو امر وجودى مى‏باشند. رضا به فعل و صفت تعلق مى‏گيرد نه به ذات مثل [يونس:7]. [توبه:59]. و اگر متعلق به ذات باشد منظور از آن وصف و فعل است مثل [مائده:119]. يعنى خدا از فعلشان راضى شد. [بقره:120]. يعنى از دين تو و عمل تو هرگز خوشنودى عين اراده نيست گر چه هر چه اراده به آن تعلق يافت رضا نيز به آن تعلق مى‏گيرد زيرا چنان كه گفته‏اند: اراده به كار غير واقع تعلق مى‏گيرد و رضا بعد از وقوع يا بعد از فرض وقوع آن. و چون رضا بعد از تحقق مرضّى حادث مى‏شود لذا از صفات ذات حق محال است واقع شود و رضاى خدا صفتى است قائم به فعل خدا و منتزع از فعل مثل رحمت و غضب و اراده و كراهت. پس هر چيزى كه خدا تكويناً ايجاد كرده مرى اوست و هر عمل تشريعى مرضى است زيرا ملائم فعل خداست. و خلاصه اين كه اگر گوئيم: خدا از اين كار راى است يعنى اين كار ملائم و موافق فعل خدا و دستور خداست (استفاده از الميزان ج 17 ص 255). راغب در مفردات گويد: رضاى بنده از خدا آنست كه قضاى خدا را مكروه ندارد و رضاى خدا از بنده آنست كه بنده از دستور او پيروى و از منهى او كناره‏گيرى مى‏كند.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...