ریشه خصم: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Move page script صفحهٔ ریشه خصم‌ را به ریشه خصم منتقل کرد)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::خصم‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


«خَصم» در اصل معناى مصدرى دارد، و به معناى «نزاع کردن» است، ولى بسیار مى شود که به طرفین نزاع نیز «خصم» مى گویند، این کلمه، بر مفرد و جمع هر دو اطلاق مى شود، و گاه جمع آن به صورت «خصوم» آمده است.
«خَصم» در اصل معناى مصدرى دارد، و به معناى «نزاع کردن» است، ولى بسیار مى شود که به طرفین نزاع نیز «خصم» مى گویند، این کلمه، بر مفرد و جمع هر دو اطلاق مى شود، و گاه جمع آن به صورت «خصوم» آمده است.


دشمن. [ص:21] آيا خبر دشمنان را دانسته‏اى؟ آن گاه كه از محراب بالا رفتند. «خصم» مصدر و صفت هر دو آمده و نيز در واحد و جمع به كار رفته است چنانكه در آيه فوق منظور از آن جمع است و همچنين است در آيه [حج:19] كه مراد دو گروه مؤمن و كافر است. اختصام و تخاصم هر دو به معنى مخاصمه است (اقرب) [ق:28]، [ص:64] «يَخِصِّمون» در آيه [يس:49 ]در اصل «يَخْتَصِمُونَ» بود تاء به صاد بدل شده و در آن ادغام گرديده است. خصام در [بقره:204] به قول زجّاج جمع خصم است و فَعْل (به فتح اوّل و سكون دوّم) اگر صفت باشد بر وزن فعال (به كسر اوّل) جمع بسته مى‏شود مثل صَعْبْ و صِعاب و از خليل نقل شده كه آن مصدر است به معنى مخامصه (مجمع البيان) ولى در آيه [زخرف:18] يقيناً مصدر و به معنى مخامصه است خصم (بر وزن كتف) و خَصوم (به فتح اوّل) به معنى مخاصم و مجادل است مثل [زخرف:58] بلكه آنها مردمى مخامصه گراند. خَصيم: به معنى كثيرالمخاصمه مى‏باشد [نحل:4]. * [ص:67-70] به نظر مى‏آيد: مراد از اختصام ملاء اعلى همان مناقشه ملائكه درباره خلقت آدم و خلافت او در روى زمين و مخالفت ابليس لعين است. مناقشه‏اى كه با خدا كردند و يا مناقشه‏اى كه ميان خودشان بود چنانكه آيات بعدى درباره خلقت و خلافت آدم و مخالفت شيطان و قرينه اختصام فوق مى‏باشد. يعنى: من به اينها دانا نبودم و خدا وحى كرده است و شما اى كفّار مكّه از آن اعراض مى‏كنيد و به آن اهميّت نمى‏دهيد. * [زخرف:16-18] يا از آنچه ميافريند دختران اخذ كرده و شما را با پسران برگزيده است؟ و چون يكيشان را به چيزى (دخترى) كه به خدا نسبت داده بشارت داده بشارت دهند چهره‏اش سياه و دلش پر از غصّه مى‏گردد. آيا آنكه در زيور بزرگ مى‏شود و در مخامصه آشكار كننده دليل نيست؟. آيه سوّم را چنين معنى كرده‏اند: آيا و براى خدا قرار دادند يا آيا خدا اتخاذ كرده براى فرزندى، دخترانى را كه در زيور تربيت و بزرگ مى‏شود و در موقع مخاصمه بتقدير حجت و دليل خويش قدرت ندارند؟. به عقيده الميزان اين سخن بيان واقع است زيرا زن طبعاً از حيث عاطفه از مرد قوى و از حيث تعقل از مرد ضعيف است و مرد به عكس زن مى‏باشد و شاهد واضح عاطفه‏اش همان علاقه شديد او به زيور و ضعف او در تقرير دليل خويش است . ممكن است بگوئيم: اين سخن به دختر مى‏گفتند: آيا بشارت مى‏دهيد دخترى را كه... و اگر از كلام خدا باشد بيان واقع است چنانكه الميزان گفته.
دشمن. [ص:21] آيا خبر دشمنان را دانسته‏اى؟ آن گاه كه از محراب بالا رفتند. «خصم» مصدر و صفت هر دو آمده و نيز در واحد و جمع به كار رفته است چنانكه در آيه فوق منظور از آن جمع است و همچنين است در آيه [حج:19] كه مراد دو گروه مؤمن و كافر است. اختصام و تخاصم هر دو به معنى مخاصمه است (اقرب) [ق:28]، [ص:64] «يَخِصِّمون» در آيه [يس:49 ]در اصل «يَخْتَصِمُونَ» بود تاء به صاد بدل شده و در آن ادغام گرديده است. خصام در [بقره:204] به قول زجّاج جمع خصم است و فَعْل (به فتح اوّل و سكون دوّم) اگر صفت باشد بر وزن فعال (به كسر اوّل) جمع بسته مى‏شود مثل صَعْبْ و صِعاب و از خليل نقل شده كه آن مصدر است به معنى مخامصه (مجمع البيان) ولى در آيه [زخرف:18] يقيناً مصدر و به معنى مخامصه است خصم (بر وزن كتف) و خَصوم (به فتح اوّل) به معنى مخاصم و مجادل است مثل [زخرف:58] بلكه آنها مردمى مخامصه گراند. خَصيم: به معنى كثيرالمخاصمه مى‏باشد [نحل:4]. * [ص:67-70] به نظر مى‏آيد: مراد از اختصام ملاء اعلى همان مناقشه ملائكه درباره خلقت آدم و خلافت او در روى زمين و مخالفت ابليس لعين است. مناقشه‏اى كه با خدا كردند و يا مناقشه‏اى كه ميان خودشان بود چنانكه آيات بعدى درباره خلقت و خلافت آدم و مخالفت شيطان و قرينه اختصام فوق مى‏باشد. يعنى: من به اينها دانا نبودم و خدا وحى كرده است و شما اى كفّار مكّه از آن اعراض مى‏كنيد و به آن اهميّت نمى‏دهيد. * [زخرف:16-18] يا از آنچه ميافريند دختران اخذ كرده و شما را با پسران برگزيده است؟ و چون يكيشان را به چيزى (دخترى) كه به خدا نسبت داده بشارت داده بشارت دهند چهره‏اش سياه و دلش پر از غصّه مى‏گردد. آيا آنكه در زيور بزرگ مى‏شود و در مخامصه آشكار كننده دليل نيست؟. آيه سوّم را چنين معنى كرده‏اند: آيا و براى خدا قرار دادند يا آيا خدا اتخاذ كرده براى فرزندى، دخترانى را كه در زيور تربيت و بزرگ مى‏شود و در موقع مخاصمه بتقدير حجت و دليل خويش قدرت ندارند؟. به عقيده الميزان اين سخن بيان واقع است زيرا زن طبعاً از حيث عاطفه از مرد قوى و از حيث تعقل از مرد ضعيف است و مرد به عكس زن مى‏باشد و شاهد واضح عاطفه‏اش همان علاقه شديد او به زيور و ضعف او در تقرير دليل خويش است . ممكن است بگوئيم: اين سخن به دختر مى‏گفتند: آيا بشارت مى‏دهيد دخترى را كه... و اگر از كلام خدا باشد بيان واقع است چنانكه الميزان گفته.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, فى:87, ف:78, ل:69, قول:63, من:60, ما:58, اذ:58, هو:57, الله:54, وله:54, اله:53, لا:52, انن:46, اذا:43, بين:40, ان:40, ه:38, ى:37, کون:36, على:36, کم:35, قوم:35, الا:35, ربب:35, ها:30, الى:29, خلق:29, خصم:29, هذان:28, شىء:28, نا:28, لدى:27, الک:26, نعم:26, الذين:26, يا:25, اهل:24, فعل:24, ک:24, لئک:24, بعض:24, ب:22, نطف:22, ملک:21, جعل:21, ضرب:20, غفر:20, عبد:19, بغى:19, خوف:19, لدد:19, فرق:19, وحى:19, غير:19, نبء:19, ولى:19, حقق:18, خون:18, سور:18, مريم:18, طوع:18, نور:18, انا:18, ت:18, ظلم:18, بعد:18, علو:18, حکم:18, سعى:18, حرب:17, عند:17, حلى:17, بل:17, ملء:17, ضلل:17, ذلک:17, قد:17, وصى:17, اخذ:17, اتى:17, کفر:17, ارض:16, جمع:16, وحد:16, بصر:16, جدل:16, مثل:16, هل:16, قدم:16, قلب:16, خطب:16, دخل:16, داود:16, قطع:15, نشء:15, فسد:15, علم:15, کذب:15, يوم:15, إبليس:15, فصل:15, صيح:15, نسى:15, جند:13, انس:13, فزع:13, عن:13, لکن:13, نذر:13, عجل:13, کفل:12, نظر:12, کظم:12, زيغ:12, شرک:12, ا:12, وعد:11, ثم:11, ايى:10, رئى:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۷

تکرار در قرآن: ۱۸(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


«خَصم» در اصل معناى مصدرى دارد، و به معناى «نزاع کردن» است، ولى بسیار مى شود که به طرفین نزاع نیز «خصم» مى گویند، این کلمه، بر مفرد و جمع هر دو اطلاق مى شود، و گاه جمع آن به صورت «خصوم» آمده است.

دشمن. [ص:21] آيا خبر دشمنان را دانسته‏اى؟ آن گاه كه از محراب بالا رفتند. «خصم» مصدر و صفت هر دو آمده و نيز در واحد و جمع به كار رفته است چنانكه در آيه فوق منظور از آن جمع است و همچنين است در آيه [حج:19] كه مراد دو گروه مؤمن و كافر است. اختصام و تخاصم هر دو به معنى مخاصمه است (اقرب) [ق:28]، [ص:64] «يَخِصِّمون» در آيه [يس:49 ]در اصل «يَخْتَصِمُونَ» بود تاء به صاد بدل شده و در آن ادغام گرديده است. خصام در [بقره:204] به قول زجّاج جمع خصم است و فَعْل (به فتح اوّل و سكون دوّم) اگر صفت باشد بر وزن فعال (به كسر اوّل) جمع بسته مى‏شود مثل صَعْبْ و صِعاب و از خليل نقل شده كه آن مصدر است به معنى مخامصه (مجمع البيان) ولى در آيه [زخرف:18] يقيناً مصدر و به معنى مخامصه است خصم (بر وزن كتف) و خَصوم (به فتح اوّل) به معنى مخاصم و مجادل است مثل [زخرف:58] بلكه آنها مردمى مخامصه گراند. خَصيم: به معنى كثيرالمخاصمه مى‏باشد [نحل:4]. * [ص:67-70] به نظر مى‏آيد: مراد از اختصام ملاء اعلى همان مناقشه ملائكه درباره خلقت آدم و خلافت او در روى زمين و مخالفت ابليس لعين است. مناقشه‏اى كه با خدا كردند و يا مناقشه‏اى كه ميان خودشان بود چنانكه آيات بعدى درباره خلقت و خلافت آدم و مخالفت شيطان و قرينه اختصام فوق مى‏باشد. يعنى: من به اينها دانا نبودم و خدا وحى كرده است و شما اى كفّار مكّه از آن اعراض مى‏كنيد و به آن اهميّت نمى‏دهيد. * [زخرف:16-18] يا از آنچه ميافريند دختران اخذ كرده و شما را با پسران برگزيده است؟ و چون يكيشان را به چيزى (دخترى) كه به خدا نسبت داده بشارت داده بشارت دهند چهره‏اش سياه و دلش پر از غصّه مى‏گردد. آيا آنكه در زيور بزرگ مى‏شود و در مخامصه آشكار كننده دليل نيست؟. آيه سوّم را چنين معنى كرده‏اند: آيا و براى خدا قرار دادند يا آيا خدا اتخاذ كرده براى فرزندى، دخترانى را كه در زيور تربيت و بزرگ مى‏شود و در موقع مخاصمه بتقدير حجت و دليل خويش قدرت ندارند؟. به عقيده الميزان اين سخن بيان واقع است زيرا زن طبعاً از حيث عاطفه از مرد قوى و از حيث تعقل از مرد ضعيف است و مرد به عكس زن مى‏باشد و شاهد واضح عاطفه‏اش همان علاقه شديد او به زيور و ضعف او در تقرير دليل خويش است . ممكن است بگوئيم: اين سخن به دختر مى‏گفتند: آيا بشارت مى‏دهيد دخترى را كه... و اگر از كلام خدا باشد بيان واقع است چنانكه الميزان گفته.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
الْخِصَامِ‌ ۲
يَخْتَصِمُونَ‌ ۴
خَصِيماً ۱
خَصِيمٌ‌ ۲
خَصْمَانِ‌ ۲
اخْتَصَمُوا ۱
يَخِصِّمُونَ‌ ۱
الْخَصْمِ‌ ۱
تَخَاصُمُ‌ ۱
تَخْتَصِمُونَ‌ ۱
خَصِمُونَ‌ ۱
تَخْتَصِمُوا ۱

ریشه‌های مرتبط