الْبَيْع: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْبَيْع | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْبَيْع | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۸: | خط ۹: | ||
*[[ال]] | *[[ال]] | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, الرّبَا:67, اللّه:65, مِثْل:45, أَحَل:45, إِنّمَا:40, حَرّم:35, قَالُوا:35, ذَرُوا:32, ذٰلِکُم:32, خَيْر:29, مِن:29, الْبَيْع:29, بِأَنّهُم:29, لَکُم:26, ذِکْر:24, ذٰلِک:24, فَمَن:24, إِن:24, کُنْتُم:21, إِلَى:21, جَاءَه:21, الْمَس:21, تَعْلَمُون:18, فَإِذَا:18, مَوْعِظَة:18, فَاسْعَوْا:18, الشّيْطَان:15, قُضِيَت:15, الْجُمُعَة:15, رَبّه:13, يَتَخَبّطُه:13, يَوْم:13, الّذِي:10, فَانْتَهَى:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الْبَيْع]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۶
ریشه کلمه
- بيع (۱۵ بار)
قاموس قرآن
فروختن. راغب در مفردات گويد: بيع دادن جنس و اخذ قيمت و شراء دادن قيمت و گرفتن جنس است. [بقره:275]، مجمع البيان نيز در ذيل آيه 254 بقره، مثل راغب گفته است و هر دو تصريح مىكنند كه گاهى به فروختن، شراء و به خريدن، بيع به معنى يك طرف معامله است فروختن يا خريدن. ولى از بعضى آيات ظاهر مىشود كه گاهى در مطلق خريد و فروش به كار مىرود نظير [بقره:254]، چنانكه طبرسى آن را تجارت معنى كرده .ولى مىشود گفت كه بيع در آيه به معناى مشهور (فروختن) است يعنى شخص مجرم چيزى ندارد كه بفروشد و خلاصى خود را در مقابل آن بگيرد. جنس در اينجا اين است كه مجرم مىدهد و قيمت همان نجات است كه دريافت مىكند. ولى اين در آن روز نيست [نور:37]. در الميزان هست: تجارت چون با بيع مقابل افتد، مراد از تجارت استمرار آن است، و اينكه در آيه پس از نفى تجارت، بيع نفى شده براى افهام اين است كه نه تجارت دائمى آنها را از يار خدا باز مىدارد و نه يك بيع كه در مدّت تجارت واقع مىكنند. و گفته شده: نفع تجارت بسيار و نفع يك بيع نا چيز است، آيه چون باز داشتن تجارت را نفى كرد اين مستلزم باز نداشتن يك بيع نيست لذا بار ديگر بيع نفى شده است يعنى: مراد اينكه نه بهره بسيار و نه كم آنها را از ياد خدا باز نمىدارد. (خلاصه سخن الميزان). [توبه:111]، شاد شويد به معامله خود كه انجام دادهايد. مبايعه واقع كردن بيع است و بين الاثنين بودن آن به واسطه بايع و مشترى است مانند تبايع [بقره:282]. [فتح:10]، آنان كه با تو بيعت مىكنند جز اين نيست كه با خدا بيعت مىكنند. بيعت: متولّى كردن و عقد توليت است (اقرب الموارد) طبرسى ذيل آيه :254 بقره گويد، بيع دست به هم دادن براى فروختن و بيعت دست به هم دادن براى ايجاب طاعت است. على هذا بيعت آن است كه شخصى بدهد يعنى ترا بر خود متولّى كردم و طاعتت بر من واجب است. [ممتحنه:12].