ریشه لطف: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::لطف]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | |||
به ضم اول به معنى رفق و مدارا و نزديكى است «لَطَفَ لُطْفاً: رَفَقَ وَ دَنا» و به فتح اول به معنى نازكى و صافى است «لَطُفَ لُطْفاً و لَطافَةً: صَغُرَودَقَّ» (قاموس) در صحاح گفته: «اَلُّلطْفُ فِى الْعَمَلَ: اَلرِفْقُ فيهِ» در مصباح آمده «لَطَفَ اللهُ بِنا» يعنى خدا بما رفق و با ما مدارا كرد. [كهف:19]. تَلَطُّف به معنى اعمال رفق و مدارا است يعنى ببيند كدام طعام بهتر است تا رزقى از آن به شما بياورد و در خريدن طعام و دررفتن و آمدن اعمال مدارا كند (و خشن نباشد) و كسى را به حال شما واقف نكند. لَطيف: از اسماء حسنى است و آن بنابر آنكه گفته شد به معنى مدارا كننده است و آن بالام و باء متعدى مىشود در اقرب الموارد هست «لَطَفَ اللهُ لِلْعَبْدِ وَ بِالْعَبْدِ: رَفَقَ بِهِ...». * [انعام:103]. چشمها خدا را درك نكند، خدا چشمها را درك كند، خدا مداراگر و دانا است. مىداند و مدارا مىكند. * [شورى:19]. [يوسف:100]. لطيف در هردوآيه به معنى مدارا كننده است. طبرسى ذيل آيه 100 يوسف در معنى آن سه قول نقل كرده: مداراگر. آنكه حاجت تو را با مدارا برآورد. آنكه بدقائق امور عالم است. قول سوم نظير آن است كه لطيف را نافذ و دقيق گفتهاند ولى آنچه ما اختيار كرديم مقبولتر است و آيات با آن كاملا تطبيق مىشود. | |||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
خبر:100, وله:96, انن:94, ل:92, هو:90, اله:84, ه:73, الله:71, ى:59, ب:57, من:57, کم:57, بصر:47, ما:47, لا:41, سلم:39, فى:35, ربب:33, رزق:33, شىء:30, امن:30, درک:28, يا:26, علم:26, قد:26, کون:26, الذى:24, بنو:24, عبد:24, خلق:24, ارض:24, شعر:24, جىء:24, نن:22, قنت:22, جعل:22, بعد:22, ضلل:20, بين:20, قوم:20, حکم:20, اخو:18, سمو:18, ف:18, خضر:18, صلو:18, ا:16, امر:16, احد:16, صدر:16, ذلل:14, ذات:14, سوع:14, وحد:14, ها:12, صبح:12, قوى:12, شطن:10, اتى:10, عزز:10, موه:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == | ||
{|class="wikitable sortable" | {|class="wikitable sortable" | ||
خط ۹: | خط ۴۰: | ||
!style="background-color:#cfcfcf;" align="center" |کلمه!!تعداد تکرار در قرآن | !style="background-color:#cfcfcf;" align="center" |کلمه!!تعداد تکرار در قرآن | ||
|- | |- | ||
| | |اللَّطِيفُ || ۲ | ||
|- | |- | ||
|لَطِيفٌ || ۴ | |لَطِيفٌ || ۴ | ||
|- | |- | ||
| | |لْيَتَلَطَّفْ || ۱ | ||
|- | |- | ||
|لَطِيفاً || ۱ | |لَطِيفاً || ۱ |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۴
تکرار در قرآن: ۸(بار)
قاموس قرآن
به ضم اول به معنى رفق و مدارا و نزديكى است «لَطَفَ لُطْفاً: رَفَقَ وَ دَنا» و به فتح اول به معنى نازكى و صافى است «لَطُفَ لُطْفاً و لَطافَةً: صَغُرَودَقَّ» (قاموس) در صحاح گفته: «اَلُّلطْفُ فِى الْعَمَلَ: اَلرِفْقُ فيهِ» در مصباح آمده «لَطَفَ اللهُ بِنا» يعنى خدا بما رفق و با ما مدارا كرد. [كهف:19]. تَلَطُّف به معنى اعمال رفق و مدارا است يعنى ببيند كدام طعام بهتر است تا رزقى از آن به شما بياورد و در خريدن طعام و دررفتن و آمدن اعمال مدارا كند (و خشن نباشد) و كسى را به حال شما واقف نكند. لَطيف: از اسماء حسنى است و آن بنابر آنكه گفته شد به معنى مدارا كننده است و آن بالام و باء متعدى مىشود در اقرب الموارد هست «لَطَفَ اللهُ لِلْعَبْدِ وَ بِالْعَبْدِ: رَفَقَ بِهِ...». * [انعام:103]. چشمها خدا را درك نكند، خدا چشمها را درك كند، خدا مداراگر و دانا است. مىداند و مدارا مىكند. * [شورى:19]. [يوسف:100]. لطيف در هردوآيه به معنى مدارا كننده است. طبرسى ذيل آيه 100 يوسف در معنى آن سه قول نقل كرده: مداراگر. آنكه حاجت تو را با مدارا برآورد. آنكه بدقائق امور عالم است. قول سوم نظير آن است كه لطيف را نافذ و دقيق گفتهاند ولى آنچه ما اختيار كرديم مقبولتر است و آيات با آن كاملا تطبيق مىشود.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
اللَّطِيفُ | ۲ |
لَطِيفٌ | ۴ |
لْيَتَلَطَّفْ | ۱ |
لَطِيفاً | ۱ |