ریشه صدع: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
جز (Move page script صفحهٔ ریشه صدع‌ را به ریشه صدع منتقل کرد)
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::صدع‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
«صدع» در لغت به معناى «شکافتن به طور مطلق»، و یا شکافتن اجسام محکم است، و از آنجا که با شکافتن چیزى، درونش آشکار مى شود، این کلمه به معناى اظهار و افشا و آشکار کردن آمده است. و به درد سر شدید هم «صداع» مى گویند، به خاطر این که گویى مى خواهد سر را از هم بشکافد!
=== قاموس قرآن ===
شكافتن. «صَدَعَهُ صَدْعاً:شَقَّهُ» چنانكه در مجمع ذيل آيه 43 روم و در مفردات و صحاح گفته است. صديع به معنى صبح است به اعتبار شكافته شدن. [حجر:94]. يعنى مأموريت خويش راآشكار كن و از مشركين اعراض نما. آشكار كردن چيزى نوعى شكافتن است در اقرب گويد «صَدَعَ الْاَمْرَ: كَشَفَهُ». [روم:43]. يعنى آن روز مردم متفرق و پراكنده مى‏شوند كه‏آن شكافته شدن اجتماع است در مجمع فرموده «تَصَدّعِ الْقَوْمُ:تَفَرَّقُوا» همچنين است [حشر:21]. يعنى مى‏ديدى كه كوه از ترس خدا خاشع و شكاف بردارنده است . [واقعة:19]. يعنى از شراب بهشتى سر درد نمى‏گيرند و مست نمى‏گردند. به عقيده راغب سر درد را به طور استعاره صداع گويند گوئى سر از درد شكافته مى‏شود [طارق:11-12]. صدع ظاهراً به معنى مفعول است. يعنى سوگند به آسمان كه برگرداننده و زمينى كه خاصيت شمافته شدن را دارد و تا روئيدنى‏ها از آن برويد.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
من:100, ه:81, ما:71, لا:59, عن:56, ف:46, ذات:46, ل:46, کفر:42, اله:37, الله:37, وله:37, ب:37, على:37, عمل:32, انن:32, ها:29, خشع:29, عين:29, يوم:29, کون:29, رجع:27, خشى:27, اذ:27, قول:27, ارض:27, کئس:25, جمع:25, هم:22, رئى:22, فکه:22, نصر:22, فصل:22, امر:22, ابريق:22, نزف:22, سمو:22, هو:20, جبل:20, نن:20, عرض:20, کوب:20, تلک:17, ان:15, شرک:15, خير:15, مثل:15, قرء:15, ضرب:12, قرآن:12, ردد:10, هذا:10
</qcloud>
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
{|class="wikitable sortable"
{|class="wikitable sortable"
خط ۱۱: خط ۴۴:
|فَاصْدَعْ‌ || ۱  
|فَاصْدَعْ‌ || ۱  
|-
|-
|يَصَّدَّعُونَ‌ || ۱  
|يَصَّدَّعُونَ‌ || ۱  
|-
|-
|يُصَدَّعُونَ‌ || ۱  
|يُصَدَّعُونَ‌ || ۱  
|-
|-
|مُتَصَدِّعاً || ۱  
|مُتَصَدِّعاً || ۱  
|-
|-
|الصَّدْعِ‌ || ۱  
|الصَّدْعِ‌ || ۱  
|}
|}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۸

تکرار در قرآن: ۵(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


«صدع» در لغت به معناى «شکافتن به طور مطلق»، و یا شکافتن اجسام محکم است، و از آنجا که با شکافتن چیزى، درونش آشکار مى شود، این کلمه به معناى اظهار و افشا و آشکار کردن آمده است. و به درد سر شدید هم «صداع» مى گویند، به خاطر این که گویى مى خواهد سر را از هم بشکافد!

قاموس قرآن

شكافتن. «صَدَعَهُ صَدْعاً:شَقَّهُ» چنانكه در مجمع ذيل آيه 43 روم و در مفردات و صحاح گفته است. صديع به معنى صبح است به اعتبار شكافته شدن. [حجر:94]. يعنى مأموريت خويش راآشكار كن و از مشركين اعراض نما. آشكار كردن چيزى نوعى شكافتن است در اقرب گويد «صَدَعَ الْاَمْرَ: كَشَفَهُ». [روم:43]. يعنى آن روز مردم متفرق و پراكنده مى‏شوند كه‏آن شكافته شدن اجتماع است در مجمع فرموده «تَصَدّعِ الْقَوْمُ:تَفَرَّقُوا» همچنين است [حشر:21]. يعنى مى‏ديدى كه كوه از ترس خدا خاشع و شكاف بردارنده است . [واقعة:19]. يعنى از شراب بهشتى سر درد نمى‏گيرند و مست نمى‏گردند. به عقيده راغب سر درد را به طور استعاره صداع گويند گوئى سر از درد شكافته مى‏شود [طارق:11-12]. صدع ظاهراً به معنى مفعول است. يعنى سوگند به آسمان كه برگرداننده و زمينى كه خاصيت شمافته شدن را دارد و تا روئيدنى‏ها از آن برويد.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
فَاصْدَعْ‌ ۱
يَصَّدَّعُونَ‌ ۱
يُصَدَّعُونَ‌ ۱
مُتَصَدِّعاً ۱
الصَّدْعِ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط