ریشه جوب: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
جز (Move page script صفحهٔ ریشه جوب‌ را به ریشه جوب منتقل کرد)
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::جوب‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
=== قاموس قرآن ===
بريدن. اقرب الموارد گويد: [فجر:9] و قوم ثمود كه سنگ‏ها را در درّه بريدند. و خانه‏ها ساختند. جواب را از آن جهت جواب گويند كه سخن گوينده با آن قطع و تمام مى‏شود (اقرب الموارد) به عقيده راغب علّت اين تسمه آنست كه جواب، فضا و فاصله را بريده از دهان گوينده به سمع شنونده مى‏رسد. و چون اين سخن شامل سئوال و جواب هر دو است لذا در ذيل آن گفته: لكن مختص بّرد كلام است نه كلام اوّلى. ولى اقرب الموارد مقرون بصحّت است. [اعراف:82]، يعنى جواب قوم و سخنى كه با آن كلام لوط را قطع كرده و پايان داند آن بود كه گفتند: آنها را از شهر خود بيرون كنيد. سئوال اگر طلب كلام باشد جواب آن كلام است مثل [احقاف:31]، بنا بر آنكه مراد از «اجبيوا» جواب قولى است و اگر طلب فعل باشد. جواب فعلى است مثل [ابراهيم:44] مراد آن نيست كه لبيّك گوئيم بلكه مراد آن است كه به فرموده تو عمل كنيم. تمام موارد استعمال قرآن جز كلمه «جواب» كه چهار بار آمده همه در جواب عملى به كار رفته است اجابت را كه قبول كردن معنى مى‏كنند در واقع، قطع و پايان دادن به سخن و خواست گوينده است خواه به فعل باشد يا بقول مثل [بقره:186] خداوند با اعطاء مطلوب سخن سائل را قطع مى‏كند. راغب گفته: گويند استجابت به معنى اجابت است و حقيقت آن مهيّا شدن در اغلب از اجابت منفكّ نيست، اجابت را استجابت گفته‏اند. طبرسى ذيل آيه 186 بقره فرمود: اجابت و استجابت به يك معنى است و از مبّرد نقل مى‏كند كه در استجابت معنى اذعان هست و در اجابت نيست. صحاح و اقرب الموارد نيز مثل طبرسى گفته‏اند [رعد:18] بر كسانى كه خداى خود را اجابت كرده‏اند پاداش نيكى است. [بقره:186] «فَلْيَستَجيبوُ الى» يعنى مرا اجابت كنند در اين سخن كه من نزديكم و بداعى جواب مى‏دهم معنى آيه: چون بندگان من مرا از تو سئوال كنند بگو: من نزديكم دعوت داعى را جواب مى‏دهم آنگاه كه مرابخواند پس از من اين مطلب را قبول كنند و بمن در اين باره ايمان آوردند شايد كمال يابند.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ل:100, ف:95, ه:67, هم:62, دعو:57, کم:50, من:50, ما:47, ى:42, الذين:41, قوم:40, کون:39, لا:37, نا:34, انن:34, ان:34, وله:33, قول:33, ربب:33, اله:31, الله:29, لم:28, امن:24, ب:24, الا:23, علم:23, ک:22, قرب:22, ن:22, الى:20, يوم:20, رسل:20, اذا:19, عذب:19, جهل:18, الم:17, لو:17, يا:17, ندى:17, سمع:16, انت:16, رحم:16, مثل:16, نجو:16, فى:16, عن:16, ذا:16, ندو:15, صدق:15, صلح:15, تبع:15, رئى:15, ضرر:15, قد:15, اذ:14, دون:14, قبل:14, ها:14, بل:14, حسن:14, اهل:14, جوب:14, ظلم:14, سبل:14, عبد:13, غفر:13, انتم:13, هن:13, بعد:13, سوء:13, خلف:13, على:13, نوح:13, وعد:13, ورث:13, جعل:13, فعل:13, حجج:13, ارث:13, کشف:13, نن:13, صخر:13, عمى:13, نعم:13, اجل:12, خير:12, اتى:12, خرج:12, صالح:12, جرم:12, سرف:12, ضيع:12, اجر:12, بلد:12, ا:12, کما:12, ام:12, ثمود:12, غيث:12, عمل:12, حمد:12, غضب:12, فرعون:12, موت:12, شرک:12, نسو:12, بين:12, ودى:12, حقق:12, غوث:12, ايى:12, بعث:12, ذى:12, نکر:12, طرق:12, شىء:12, فرد:12, کرب:11, نبء:11, کثر:11, کبر:11, اول:11, کفر:11, عرض:11, سلط:11, لوم:11, دحض:11, صلو:11, صبو:11, حتى:11, اخر:11, وتد:11, زيد:11, عفو:11, ظنن:11, ليس:11, خلق:11, قتل:11, فحش:11, عند:11, عظم:11, امر:11, جور:11, صرف:11, وبق:11, مسس:11, زعم:11, عسى:11, ضرب:11, بسط:11, وذر:11, سبح:11, کره:11, وهب:11, نزل:11, لبث:11, مدد:11, ولى:11, اثم:11, توب:11, کيد:11, ثم:11, الف:10, کفف:10, عجز:10, شور:10, فضل:10, غمم:10, قسم:10, او:10, هوى:10, قرى:10, جمع:10, لعل:10, صوب:10, حرق:10, يحيى:10, قلل:10, هدى:10, دخل:10, ذلک:10, ارض:10, لوط:10
</qcloud>
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
{|class="wikitable sortable"
{|class="wikitable sortable"

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۶

تکرار در قرآن: ۴۳(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

بريدن. اقرب الموارد گويد: [فجر:9] و قوم ثمود كه سنگ‏ها را در درّه بريدند. و خانه‏ها ساختند. جواب را از آن جهت جواب گويند كه سخن گوينده با آن قطع و تمام مى‏شود (اقرب الموارد) به عقيده راغب علّت اين تسمه آنست كه جواب، فضا و فاصله را بريده از دهان گوينده به سمع شنونده مى‏رسد. و چون اين سخن شامل سئوال و جواب هر دو است لذا در ذيل آن گفته: لكن مختص بّرد كلام است نه كلام اوّلى. ولى اقرب الموارد مقرون بصحّت است. [اعراف:82]، يعنى جواب قوم و سخنى كه با آن كلام لوط را قطع كرده و پايان داند آن بود كه گفتند: آنها را از شهر خود بيرون كنيد. سئوال اگر طلب كلام باشد جواب آن كلام است مثل [احقاف:31]، بنا بر آنكه مراد از «اجبيوا» جواب قولى است و اگر طلب فعل باشد. جواب فعلى است مثل [ابراهيم:44] مراد آن نيست كه لبيّك گوئيم بلكه مراد آن است كه به فرموده تو عمل كنيم. تمام موارد استعمال قرآن جز كلمه «جواب» كه چهار بار آمده همه در جواب عملى به كار رفته است اجابت را كه قبول كردن معنى مى‏كنند در واقع، قطع و پايان دادن به سخن و خواست گوينده است خواه به فعل باشد يا بقول مثل [بقره:186] خداوند با اعطاء مطلوب سخن سائل را قطع مى‏كند. راغب گفته: گويند استجابت به معنى اجابت است و حقيقت آن مهيّا شدن در اغلب از اجابت منفكّ نيست، اجابت را استجابت گفته‏اند. طبرسى ذيل آيه 186 بقره فرمود: اجابت و استجابت به يك معنى است و از مبّرد نقل مى‏كند كه در استجابت معنى اذعان هست و در اجابت نيست. صحاح و اقرب الموارد نيز مثل طبرسى گفته‏اند [رعد:18] بر كسانى كه خداى خود را اجابت كرده‏اند پاداش نيكى است. [بقره:186] «فَلْيَستَجيبوُ الى» يعنى مرا اجابت كنند در اين سخن كه من نزديكم و بداعى جواب مى‏دهم معنى آيه: چون بندگان من مرا از تو سئوال كنند بگو: من نزديكم دعوت داعى را جواب مى‏دهم آنگاه كه مرابخواند پس از من اين مطلب را قبول كنند و بمن در اين باره ايمان آوردند شايد كمال يابند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
أُجِيبُ‌ ۱
فَلْيَسْتَجِيبُوا ۲
اسْتَجَابُوا ۴
فَاسْتَجَابَ‌ ۳
أُجِبْتُمْ‌ ۱
يَسْتَجِيبُ‌ ۳
جَوَابَ‌ ۴
اسْتَجِيبُوا ۲
أُجِيبَتْ‌ ۱
يَسْتَجِيبُوا ۵
مُجِيبٌ‌ ۱
يَسْتَجِيبُونَ‌ ۱
فَاسْتَجَبْتُمْ‌ ۱
نُجِبْ‌ ۱
فَتَسْتَجِيبُونَ‌ ۱
فَاسْتَجَبْنَا ۴
يُجِيبُ‌ ۱
أَجَبْتُمُ‌ ۱
الْمُجِيبُونَ‌ ۱
أَسْتَجِبْ‌ ۱
اسْتُجِيبَ‌ ۱
أَجِيبُوا ۱
يُجِبْ‌ ۱
جَابُوا ۱

ریشه‌های مرتبط