القمر ٢٠: تفاوت میان نسخهها
(←تفسیر) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link80 | سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link80 | سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link81 | سعادت و نحوست، در روايات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link81 | سعادت و نحوست، در روايات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link82 | برخی از احاديث ائمّه «ع» كه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link82 | برخی از احاديث ائمّه «ع» كه بر عدم نحوست ذاتى زمان دلالت مى كند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link83 | رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link83 | رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link84 | ۲ سعادت و نحوست كواكب]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link84 | ۲ سعادت و نحوست كواكب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۳۲
کپی متن آیه |
---|
تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ |
ترجمه
القمر ١٩ | آیه ٢٠ | القمر ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَنزِعُ»: برمیداشت. از جا بر میکند. «أَعْجَازُ»: جمع عَجُز، تنهها. «مُنْقَعِرٍ»: از ریشه کنده شده. قلع شده. «کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ ...»: مردمان آن روزی به سبب قد بلندی که داشتهاند، به تنه درختان خرما تشبیه شدهاند.
تفسیر
- آيات ۹ - ۴۲ سوره قمر
- بيان چگونگى وفور آب بر سراسر زمين، پس از نفرين نوح «ع»
- توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»
- معناى آسان کردن قرآن براى ذكر
- بيان كيفيت عذاب قوم عاد
- ۱ سعادت و نحوست ايام، از نظر عقل، قرآن و سنّت
- سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم
- سعادت و نحوست، در روايات
- برخی از احاديث ائمّه «ع» كه بر عدم نحوست ذاتى زمان دلالت مى كند
- رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت
- ۲ سعادت و نحوست كواكب
- اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى
- اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند
- بررسی روايات وارده در بارۀ سعد و نحس بودن بعضى كواكب
- ۳ تفأل خوب و بد
- امورى كه در نظر عامۀ مردم، شوم و نحس است
- مقصود از تكذيب قوم ثمود به «نُذُر»
- ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود
- سرگذشت قوم لوط و عذابى كه دامنگيرشان شد
- بحث روایتی: (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»
(تندبادى كه) مردم را همچون تنههاى درخت خرماى ريشهكن شده از جا برمىكند. پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 355
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»
تَنْزِعُ النَّاسَ: برمىكند آن باد مردمان را از مسكن خود، مروى است كه ايشان نزد مشاهده عذاب در شكاف كوه و گودالها و چاهها پنهان شدند و همه يكديگر را در بغل گرفتند و بهم چسبيدند، باد همه ايشان را از آن مكانها بركنده برون انداخت و مستأصل ساخت. محمد بن اسحق نقل كند چون باد آغاز وزيدن نمود، هفت نفر از قوم كه خيلى قوى و جسيم بودند زنان خود را در شعبى از كوه پنهان و خود بر در شعب ايستادند تا باد را رفع كنند، چون باد شديد شد يك يك را برمىكند و بر كوه مىزد و پاره پاره نمود، خلاصه تمام هلاك شدند «1».
كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ: گوئيا ايشان تنههاى درخت خرما بودند بركنده شده از ريشه و بزمين افتاده. تشبيه به تنه درخت خرما به جهت آنست كه باد به قدرت كامله الهى سرهاى ايشان را مىپراند و گردنهاى ايشان درهم مىشكست و به جهت اين، سرهاى آنها از ابدان ساقط و اجساد آنها به زمين ميافتاد مانند تنه درخت خرما بىسر و شاخه.
عياشى- به اسناد خود از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه آن باد مىكند مردمان را از جاى خود و به گردن بزمين مىزد و گردنهاى ايشان درهم و مىشكست و سرها از بدنها ساقط مىشد مانند تنه درخت خرما كه بىسر باشد «2».
«1» منهج الصادقين، ج 9، ص 104.
«2» تفسير مجمع البيان طبرسى ج 5 ص 190 بنقل از عياشى.
جلد 12 - صفحه 379
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»
ترجمه
پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده
و روان كرديم
جلد 5 صفحه 101
از زمين چشمههائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود
و برداشتيم او را بر كشتى داراى تختههاى پهناور و ميخها
روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود
و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانهئى پس آيا هست پند گيرندهئى
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهئى هست
تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت
كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بنهاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم.
تفسير
خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمهها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمههائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمههائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تختههاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكهئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر
جلد 5 صفحه 102
نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهرهبردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفرهها مخفى شده بودند و گفتهاند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنههاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنههاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيمدهندگان او و شمهئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفتهاند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
تَنزِعُ النّاسَ كَأَنَّهُم أَعجازُ نَخلٍ مُنقَعِرٍ «20»
ميربايد ناس را گويا آنها مثل بدنه نخل که از زمين ريشه كن شده و روي زمين افتاده.
تَنزِعُ نزع كندن است آنها را با آن طول قامت و عظيم جثه از زمين ميكند و در هوا ميبرد و بر زمين ميكوبيد.
كَأَنَّهُم أَعجازُ نَخلٍ تشبيه به اعجاز نخل براي طول قامت آنها بود چنانچه بدنه نخل طول قامت دارد.
مُنقَعِرٍ قعر كوبيدن و از ريشه كنده شدن است اشاره به اينكه مجرّد
جلد 16 - صفحه 356
افتادن در زمين نبوده بلكه تمام استخوانهاي آنها خورد شده و كوبيده شده.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 20)- سپس در توصیف این تندباد میفرماید: «مردم را همچون تنههای نخل ریشه کن شده از جا بر میکند» و به هر سو پرتاب مینمود تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ.
«اعجاز» جمع «عجز» به معنی قسمت عقب یا پائین چیزی است، و تشبیه آنها به قسمت پائین نخلها به خاطر آن است که به گفته بعضی باد به قدری شدید بود که نخست دست و سرهای آنها را کند و با خود برد، و بعد بقیه بدنهایشان همچون نخل بیشاخ و برگ، از زمین کنده شده به هر گوشه و کنار پراکنده میگشت.
نکات آیه
۱ - شدت بادهاى عذاب، موجب برکنده شدن قوم عاد از زمین (تنزع الناس کأنّهم أعجاز نخل منقعر)
۲ - اجساد قوم عاد، پس از عذاب، همانند نخل هاى ریشه کن شده از اعماق خاک (تنزع الناس کأنّهم أعجاز نخل منقعر) «عجز» (مفرد «أعجاز»)به معناى تنه و «منقعر» به معناى کنده شده از ریشه است (مختارالصحاح).
۳ - قوم عاد، مردمانى تناور و بلند قامت بودند.* (کأنّهم أعجاز نخل منقعر) تشبیه قوم عاد به «نخل» مى تواند نظر به مطلب بالا داشته باشد.
۴ - شدت بادهاى عذاب، موجب بیرون کشیده شدن قوم عاد از حفره ها و پناهگاه هایشان * (تنزع الناس کأنّهم أعجاز نخل منقعر) برداشت یاد شده بنابراین نکته است که واژه «منقعر»، نظر به حفره ها و پناهگاه هایى داشته باشد که قوم عاد براى زندگى یا فرار از شدت باد، حفر کرده و مانند ریشه هاى نخل، خود را در اعماق آن پنهان کرده بودند.
۵ - کوبندگى عذاب، موجب جدا شدن سرهاى قوم عاد * (کأنّهم أعجاز نخل منقعر) تعبیر «أعجاز» (تنه ها) ممکن است اشاره به این داشته باشد که اندام قوم عاد، بدون سر بر زمین افتاده بود; همچون تنه نخل هایى که قسمت بالاى آن بریده شده و تنها پایین آن، مانده و از ریشه کنده شده باشد.
موضوعات مرتبط
- تشبیهات قرآن: تشبیه به درخت خرما ۲; تشبیه جسد قوم عاد ۲
- قرآن: تشبیهات قرآن ۲
- قوم عاد: بلندقامتى قوم عاد ۳; جدایى سرهاى قوم عاد ۵; شدت عذاب قوم عاد۱، ۴، ۵; صفات جسمانى قوم عاد ۳; ویژگیهاى عذاب قوم عاد۱، ۴، ۵
منابع