الجن ٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link40 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link40 | آيات ۱ - ۱۷ سوره جنّ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link41 | شگفتى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link41 | شگفتى طایفه اى از جنّ، از شنیدن آیات قرآن كريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link42 | (آنچه درباره | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link42 | گفتاری پیرامون جنّ: (آنچه درباره جنّ، در آيات قرآن آمده است)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link44 | مراد از پناهنده شدن مردانى از إنس، به مردانى از جنّ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link44 | مراد از پناهنده شدن مردانى از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link46 | توضيح معناى قول مؤمنان جنّى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link48 | ویژگی های دو طایفه جنّیان: مُسلِمون و قَاسِطون]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link46 | توضيح معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link49 | پیامد استقامت بر طريقۀ اسلام، و فرجام اعراض از ياد خدا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link50 | بحث روایی: رواياتى درباره ایمان آوردن جنّیان به پيامبر«ص»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link48 | دو | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link49 | استقامت بر | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link50 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۴۷
کپی متن آیه |
---|
وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً |
ترجمه
الجن ٧ | آیه ٨ | الجن ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَمَسْنَا»: قصد کریم. طلبیدیم و جستجو کردیم. لمس به معنی مس کردن و پسودن است، ولی در اینجا مراد قصد کردن و رو نمودن است. «حَرَساً»: اسم جمع است، و یا جمع حارِس است: محافظان. نگهبانان. مراد فرشتگان است. «شُهُب»: جمع شِهاب، آذرخشها (نگا: حجر / ). «شَدِیداً»: وزن فَعِیل، مفرد و جمع در آن یکسان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۷ سوره جنّ
- شگفتى طایفه اى از جنّ، از شنیدن آیات قرآن كريم
- گفتاری پیرامون جنّ: (آنچه درباره جنّ، در آيات قرآن آمده است)
- مراد از پناهنده شدن مردانى از إنس، به مردانى از جنّ
- توضيح معناى قول مؤمنان جنّى
- ویژگی های دو طایفه جنّیان: مُسلِمون و قَاسِطون
- پیامد استقامت بر طريقۀ اسلام، و فرجام اعراض از ياد خدا
- بحث روایی: رواياتى درباره ایمان آوردن جنّیان به پيامبر«ص»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً «6» وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً «7» وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً «8»
و مردانى از انسان به مردانى از جنّ پناه مىبرند و به طغيان آنان افزودند و آنان پنداشتند چنانكه شما پنداشتيد كه خدا هرگز احدى را مبعوث نخواهد كرد. و ما به آسمانها نزديك شويم، پس آنجا را پر از نگهبانان نيرومند و شهابها يافتيم.
نكتهها
«رهق» به معناى فعل قبيح و خلافى است كه انسان را در بر گيرد.
مراد از پناه بردن به جنّ، براساس روايات، رفتن نزد كسانى است كه با جنّ ارتباط دارند و مورد الهام شيطان هستند و از آنها بخواهد كه مشكلش را حل كنند. «1»
كسى كه با نور قرآن روشن شد و رشد يافت، از تمام انحرافات فكرى و عملى نجات مىيابد. قرآن بعد از جمله «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» سيمايى از عقايد انحرافى را بيان مىكند كه براى خدا همسر و فرزند مىگيرند «مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً» سخن ناحق مىگويند.
«يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً» و به جاى خدا به جن پناه مىبرند. «يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ» و خيال مىكنند قيامتى در كار نيست. «لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 247
پیام ها
1- پناه بردن به جن، كارى لغو و سفيهانه است. يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً ... يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِ
2- جنّيان مثل انسان، مرد و زن دارند. «بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ»
3- پيام ارتباط با جنّ كه عموماً براى رسيدن به مقاصد نادرست است، بر گمراهى دو طرف مىافزايد. يَعُوذُونَ ... فَزادُوهُمْ رَهَقاً
4- منكران قيامت، برهان و دليل علمى ندارند بلكه گرفتار ظنّ و گمان هستند.
«ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ»
5- جنّ از عقايد انسان آگاه است. «ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ»
6- بعضى از جنيان كافرند و قيامت را انكار مىكنند. «لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً»
7- جن، توان تماس با آسمان را دارد. «لَمَسْنَا السَّماءَ»
8- نااهلان را به هر جا راه ندهيد. «فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً «8»
وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ: و بدرستى كه ما قصد آسمان و طلب رسيدن به آن نموديم براى استراق سمع، فَوَجَدْناها: پس يافتيم آسمان را، مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً: پر كرده شده از پاسبان توانا. مراد ملائكه باقوه براى منع جنيان، وَ شُهُباً: و از ستارگان درخشنده آتشفشان، يعنى اجسام نورانى متولده از آتش كه به جهت رجم شياطيناند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً «1» يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً «2» وَ أَنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً «3» وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً «4»
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِباً «5» وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً «6» وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً «7» وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً «8» وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً «9»
وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10»
ترجمه
بگو وحى شد بمن كه گوش دادند گروهى كمتر از ده نفر از جنّ پس گفتند همانا ما شنيديم قرآنى را كه شگفت آور است
هدايت ميكند بصلاح و صواب پس ايمان آورديم بآن و شريك قرار نميدهيم براى پروردگارمان كسى را
و بآن كه برتر و بالاتر است مقام عظمت پروردگار ما نگرفت همسرى و نه فرزندى
و بدرستيكه ميگفت نادان ما بر خدا سخنى دور از صواب
و بدرستيكه ما گمان كرديم كه هرگز نميگويند انس و جن بر خدا دروغى را
و بدرستيكه بودند مردانى از انس پناه ميبردند به مردانى از جن پس افزودند آنها را سر كشى
و بدرستيكه آنها گمان كردند همچنانكه گمان كرديد كه هرگز بر نمىانگيزد خدا كسى را
و بدرستيكه ما نزديك شديم بآسمان پس يافتيم آنرا كه پر شده از نگهبانانى سخت و تيرهاى آتشى
و بدرستيكه ما مىنشستيم از آن در نشيمنها براى شنيدن پس هر كه گوش دهد اكنون مييابد براى خود تير آتشين را مترصد سوزاندن
و بدرستيكه
جلد 5 صفحه 284
ما نميدانيم آيا بدى خواسته شده براى كسانى كه در زمينند يا خواسته است براى آنان پروردگارشان خير و صلاح را.
تفسير
شأن نزول اين سوره شريفه در سوره احقاف ذيل آيه و اذ صرفنا اليك نفرا من الجنّ و آيات بعد گذشت و اجمال آن اين است كه در خارج از مكّه معظمه يك شب كه حضرت ختمى مرتبت مشغول بتلاوت قرآن بود جماعتى از جنّيان كه عدد آنها از ده نفر كمتر بود گوش دادند و ايمان آوردند و رفتند قوم خودشان را دعوت باسلام نمودند و بعدا خدمت پيغمبر خاتم رسيدند و قبول اسلام كردند و شرائع دين را از آنحضرت آموختند و اين سوره نازل شد تا آخر و خداوند قول آنها را حكايت فرمود و بعدا هم خدمت حضرت ميرسيدند و احكام اسلام را از امير المؤمنين عليه السّلام ميآموختند و آنها مؤمن و كافر و ناصب و يهود و نصارى و مجوس دارند و اجسام آنها لطيف و خفيف است و اشكال و صور اصليّه آنها مخالف با صور انسان و ملائكه است و قدرت دارند كه خود را بأشكال مختلفه در آورند و در اجسام نفوذ نمايند و خود را بزرگ و كوچك كنند و خصوصيّات احوال آنها زياد است كه مجال ذكر آن نيست اجمالا آنكه موجوداتى هستند از انظار مخفى و داراى عقل و شعور و ادراك و مكلّف بتكاليفى و پيغمبر خاتم مبعوث بر آنها هم بوده و خداوند به پيغمبر خود ميفرمايد بگو وحى شد از جانب خداوند بمن كه استماع نمودند و گوش دادند قرائت تو را جمعى از طائفه جنّ پس گفتند ما شنيديم قرآنى را كه عجب آور بود چون نه نظم بود و نه نثر و در نهايت فصاحت و بلاغت بود بطوريكه كسى قادر براتيان بمثل آن نيست و از جهات عديده معلوم ميشد كلام خدا است و هدايت ميكند مردم را بحق و صواب و صلاح خودشان پس ايمان آورديم بآن و ديگر براى خداوند يگانه شريك قرار نميدهيم احديرا هرگز و معتقد شديم كه خداوند بلند و رفيع است مقام عظمت و جلال او از شريك چون جدّ بمعناى عظمت و جلال استعمال شده ولى مستفاد از اخبار ائمه اطهار آنستكه جدّ بمعناى بخت است و مناسب با مقام ربوبى نيست و جنّيان از روى نادانى سخنى گفتند و خداوند آنرا نقل فرموده ولى براى خود نپسنديده است و دانستيم كه او همسر و اولاد ندارد
جلد 5 صفحه 285
و نيز معتقد شديم كه كسيكه ميگويد خدا شريك و فرزند دارد از ما اجنّه يا شيطان كه گفتهاند مراد از سفيه او است بىخرد و نادانى است كه سخنى ناحق و ناروا گفته و اينكه تاكنون ما پيروى از آن سفيه مينموديم براى اين بود كه گمان نميكرديم كسى از انس و جنّ افترا بخدا به بندد و تقليد ميكرديم تا وقتى كه يقين پيدا كرديم كه خدا شريك و همسر و اولاد ندارد تا اينجا مسلّما كلام جنّيان است و از اينجا تا دو آيه محتمل است كلام آنها باشد كه با يكديگر صحبت ميداشتند و محتمل است كلام مستقلّى از خدا و در هر حال جزء وحى الهى است كه به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شده و لذا قرائت مشهوره و أنّه بفتح است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه بعد نقل نموده كه بعضى از مردم ميرفتند نزد كاهنى كه شيطان باو وحى مينمود و ميگفتند بگو بشيطانت فلانى بتو پناه آورده و بنابر اين مراد آنستكه سابقا بعضى از مردان انسى پناه ميبردند بمردان جنّى پس موجب مزيد نخوت و سركشى جنّيان شد و قمّى ره رهقا را بخسرانا تفسير فرموده و نقل نموده كه جنّيان نازل ميشدند بر جماعتى از مردمان و خبر ميدادند بآنها اخباريرا كه شنيده بودند از آسمان پيش از ولادت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و كهانت كاهنان از اين راه بود و بنى آدم مانند شما جنّيان يا جنّيان مانند شما بنى آدم گمان كردند كه خدا ديگر پيغمبرى نميفرستد يا گمان كردند كه احدى از مردگانرا مبعوث نميفرمايد براى حساب و جزاء و هر دو احتمال باطل است چون پيغمبر آخر الزّمان آمده و ميگويد خدا مردم را مبعوث ميفرمايد در روز قيامت باز سخن جنّيان است كه ميگويند ما با آسمان تماس گرفتيم يعنى نزديك بآن شديم پس ديديم اوضاع آسمان ديگر گون شده حرّاس و پاسبانان قوى الهى و تيرهاى آتشين آنجا را پر كرده و كاملا مراقبت مينمايند كه ما وارد نشويم ما سابقا در اطراف آسمان جاىهائى خالى از نگهبان براى خودمان تهيّه نموده بوديم كه بنشينيم و مترصّد اخبار سماوى باشيم و آنرا بشنويم و بيائيم بكاهنان خبر دهيم ولى الآن طورى شده كه اگر كسى بخواهد بسخنان ملائكه گوش دهد فورا شهاب ثاقب كه تير آتشين الهى است و مترصّد او ميباشد ميسوزاندش و شرح اين قسمت در سوره حجر و الصّافات گذشت و در
جلد 5 صفحه 286
احتجاج از امام صادق عليه السّلام حديثى در اين باب نقل نموده كه خلاصهاش آنستكه شياطين قبل از اين در آسمان راه پيدا ميكردند و بعضى از اخبار سماوى را به استراق سمع اخذ و براى كاهنان نقل مينمودند و گاهى هم از خودشان بر آن اضافه ميكردند و حق و باطل مخلوط ميشد و چون خدا خواست چيزى شبيه بوحى در زمين نباشد از اخبار سماوى تا مردم در شبهه نيفتند و حجّت بر آنها تمام گردد منع فرمود آنرا بنجومى كه رجومند براى شياطين و كهانت منقطع گرديد و نيز جنّيان گويند ما نميدانيم خدا از اين تغيير وضع آسمان چه اراده كرده نسبت باهل زمين ميخواهد روابط زمين را از آسمان قطع كند چون پيغمبر خاتم آمده و مردم ايمان باو نياوردهاند يا ميخواهد وحى منحصر باو باشد و كلام حق با باطل مخلوط نگردد و مردم بتوسط او مورد رحمت شوند و بعضى گفتهاند مراد آنستكه اين تغيير وضع آسمان براى آمدن پيغمبر خاتم شده و نميدانيم مراد خدا از فرستادن او آنستكه مردم را عذاب كند بسبب مخالفت با او يا هدايت و رحمت نمايد آنان را بمتابعت و اطاعت او و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَنّا لَمَسنَا السَّماءَ فَوَجَدناها مُلِئَت حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً «8» وَ أَنّا كُنّا نَقعُدُ مِنها مَقاعِدَ لِلسَّمعِ فَمَن يَستَمِعِ الآنَ يَجِد لَهُ شِهاباً رَصَداً «9»
و بدرستي که ما تماس ميگرفتيم آسمان را يعني بآسمان ميرفتيم پس يافتيم آسمان را مملو از ملائكه که حراست ميكردند و محافظت ميكردند که احدي از ماها داخل نشود در آسمان با كمال شدت جلوگيري ميكردند و نيز ما يافتيم شهب و تيرهاي آتشي که رو بما ميآورد و چون ممنوع شديم از دخول در آسمان مينشستم در جايگاههايي نزديك آسمان که صداي ملائكه را بشنويم از اينکه هم ممنوع شديم بمجرد اينكه جاي ميگرفت يكي از ما مييافت از براي خود شهاب که او را ميسوزانيد و نميگذاشت جايگير شويم، مكرر در آيات شريفه اشاره باين معني دارد و در اخبار داريم که قبل از ولادت مسيح از زمان آدم تا قبل از ولادت مسيح شياطين ميرفتند در آسمانها و مطالب و اموري از ملائكه اخذ ميكردند و خبر بكهنه ميدادند که شرحش گذشت و چون مسيح متولد شد از آسمان چهارم ببالا ممنوع شدند، و چون پيغمبر اكرم متولد شد از كليه آسمانها ممنوع شدند و ميرفتند تا نزديك آسمان و خداوند بشهاب تير آتش بار آنها را ميسوزانيدند که ديگر نزديك هم نميتوانند بروند پس اينکه جمله:
وَ أَنّا لَمَسنَا السَّماءَ فَوَجَدناها مُلِئَت حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً بعد از ولادت مسيح
جلد 17 - صفحه 230
بوده لكن تا نزديك آسمان ميرفتند و جايگير ميشدند که صداي ملائكه را ميشنيدند که مفاد:
وَ أَنّا كُنّا نَقعُدُ مِنها مَقاعِدَ لِلسَّمعِ اما پس از ولادت حضرت رسول که مفاد:
فَمَن يَستَمِعِ الآنَ است از اينکه هم ممنوع شدند و ميسوختند که معناي:
يَجِد لَهُ شِهاباً رَصَداً رصد بمعني در كمين بودند که احدي از آنها فوت نشود چنانچه ميفرمايد: إِنَّ رَبَّكَ لَبِالمِرصادِ فجر آيه 13- که احدي از تحت قدرت او بيرون نيست و معناي جلوگيري است چنانچه در باب جهاد ميفرمايد: وَ اقعُدُوا لَهُم كُلَّ مَرصَدٍ توبه آيه 5.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- سپس مؤمنان جن، به یکی از نشانههای صدق گفتار خود که در جهان طبیعت برای همه جنیان قابل درک است اشاره کرده، میگویند: «ما آسمان را جستجو کردیم و همه را پر از محافظان قوی و تیرهای شهاب یافتیم» (و انا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرسا شدیدا و شهبا).
نکات آیه
۱ - تلاش مؤمنان جن، به منظور تماس با آسمان و دسترسى به اخبار آن (و أنّا لمسنا السماء)
۲ - توانایى جن، بر تماس با آسمان (و أنّا لمسنا السماء)
۳ - آسمان، مملو از نگهبانان نیرومند و شهاب ها (فوجدنها ملئت حرسًا شدیدًا و شهبًا)
۴ - نگهبانان و شهاب ها، از هنگام نزول آیات قرآن، مانع استراق سمع جن از آسمان شدند. (و أنّا لمسنا السماء فوجدنها ملئت حرسًا شدیدًا و شهبًا) آیه بعد (فمن یستمع الآن یجد له شهاباً رصداً)، قرینه است بر این که جنیان از استراق سمع از آسمان، از وقت نزول قرآن و استماع آن، منع شده بودند.
موضوعات مرتبط
- آسمان: شهاب سنگهاى آسمان ۳; نقش نگهبانان آسمان ۴; نگهبانان آسمان ۳
- جن: استراق سمع جن ۲; استراق سمع جنیان مؤمن ۱; فلسفه تلاش جنیان مؤمن ۱; قدرت جن ۲; موانع استراق سمع جن ۴
- شهاب سنگها: نقش شهاب سنگها ۴
- قرآن: آثار نزول قرآن ۴
منابع