الواقعة ٤٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۳۵: خط ۳۵:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link145 | آيات ۱۱ - ۵۶، سوره واقعه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link145 | آيات ۱۱ - ۵۶  سوره واقعه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link146 | موارد استعمال كلمه ((قرب )) و معناى تقرب به خدا و اينكه مقربون بلند مرتبه ترينطبقات اهل سعادتند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link146 | موارد استعمال كلمۀ «قرب»، در امور مادی و معنوی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link147 | مراد از اولين و آخرين در آيه : ((ثلة من الاولين وقليل من الاخرين )) و وصف نعمتهاى بهشتى مقربان از ايشان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link148 | توصیف نعمت های بهشتى مقربان ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link148 | وصف نعم بهشتى اصحاب اليمين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link148 | توصیف نعمت های بهشتى اصحاب یمین ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link149 | دسته سوم (اصحاب الشمال ) و بيان وصعيت آنها در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link149 | توصیف حال اصحاب شمال، در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link150 | مقصود از ((اتراف )) در تعليل استقرار اصحابشمال در عذاب به اينكه آنان مترف بودند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link151 | اقوال مختلف درباره مقصود از «حنث عظيم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link151 | اقوال مختلف درباره مقصود از ((حنث عظيم )) كه اصحابشمال بر آن اصرار مى ورزيدند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link152 | پاسخ خداوند به استبعاد معاد مشركان و بيان حالشان در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link152 | پاسخ خداوند به استبعاد معاد مشركين و بيانحال و وضعشان در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link153 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link153 | توضيحى راجع به روايتى كه بر نسخ آيه : ((ثلة من الاولين وقليل من الاخرين )) با آيه : ((ثلة من الاولين و ثلة من الاخرين )) دلالت دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link153 | توضیحی راجع به نسخ آيه: «ثُلّة من الأوّلين و ثُلّة من الآخرين»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link154 | رواياتى در ذيل آيات مربوط به بهشت و نعمت هاى بهشتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link154 | رواياتى در ذيل آيات مربوط به بهشت و نعمت هاى بهشتى]]



نسخهٔ کنونی تا ‏۴ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۳۳

کپی متن آیه
وَ کَانُوا يَقُولُونَ‌ أَ إِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً وَ عِظَاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ‌

ترجمه

و می‌گفتند: «هنگامی که ما مُردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا برانگیخته خواهیم شد؟!

|و مى‌گفتند: آيا وقتى مرديم و خاك و استخوان شديم، واقعا ما برانگيخته مى‌شويم
و مى‌گفتند: «آيا چون مرديم و خاك واستخوان شديم، واقعاً [باز] زنده مى‌گرديم؟
و دایم می‌گفتند: آیا ما چون مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز هم ما زنده می‌شویم؟
و پیوسته می گفتند: آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا به راستی برانگیخته می شویم؟!
و مى‌گفتند: آيا زمانى كه ما مُرديم و خاك و استخوان شديم باز هم ما را زنده مى‌كنند،
و می‌گفتند آیا چون مردیم و خاک و استخوانها[ی پوسیده‌] شدیم، آیا برانگیخته خواهیم شد؟
و مى‌گفتند: آيا چون بميريم و خاك و استخوان شويم باز زنده و برانگيخته مى شويم؟
و می‌گفته‌اند: آیا زمانی که مُردیم و خاک و استخوان گشتیم، آیا دوباره زنده گردانده می‌شویم؟!
و می‌گفته‌اند: «آیا هنگامی(که) مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا همین ما (باز هم) همانا برانگیختگانیم؟»
و بودند می‌گفتند آیا گاهی که مُردیم و شدیم خاکی و استخوانهائی آیا مائیم برانگیختگان‌

And they used to say, “When we are dead and turned into dust and bones, are we to be resurrected?
ترتیل:
ترجمه:
الواقعة ٤٦ آیه ٤٧ الواقعة ٤٨
سوره : سوره الواقعة
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَإِذَا مِتْنَا ...»: (نگا: مؤمنون / ، صافات / و ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ «47»

و پيوسته مى‌گفتند: آيا هنگامى كه ما مرديم و به صورت خاك و استخوان شديم. آيا حتماً ما برانگيخته مى‌شويم؟

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (47)

صفت سوم آنان:

وَ كانُوا يَقُولُونَ‌: و بودند كه مى‌گفتند بر سبيل انكار أَ إِذا مِتْنا: آيا وقتى كه بميريم، وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً: و گرديم خاك و استخوانهاى پوسيده‌ أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ‌: آيا ما هر آينه برانگيخته‌گانيم از قبرها و زنده شدگانيم «تكرار استفهام جهت مبالغه است در انكار حشر و قيامت».

جلد 12 - صفحه 466


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (41) فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ (42) وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ (43) لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ (44) إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ (45)

وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ (46) وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (47) أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ (48) قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ (49) لَمَجْمُوعُونَ إِلى‌ مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (50)

ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ (51) لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ (52) فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (53) فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (54) فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ (55)

هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (56)


جلد 5 صفحه 131

ترجمه‌

و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ‌

در باد گرم سوزان و آب جوشان هستند

و در سايه‌اى از دود بسيار سياه‌

كه نه سرد است و نه پسنديده‌

همانا آنها بودند پيش از اين بناز و نعمت پرورده‌شدگان‌

و بودند كه اصرار مى‌ورزيدند بر گناه بزرگ‌

و بودند كه ميگفتند آيا وقتى كه مرديم و گشتيم خاك و استخوانها آيا همانا ما بر انگيخته شدگانيم‌

و آيا پدران پيشين ما

بگو همانا پيشينيان و پسينيان‌

هر آينه جمع‌شدگانند تا وقت روز معيّنى‌

پس همانا شما اى گمراهان تكذيب كنندگان‌

هر آينه خورندگانيد از درختى از زقوم‌

پس پر كنند گانيد از آن شكمها را

پس آشامندگانيد روى آن از آب جوشان‌

پس نوشندگانيد مانند نوشيدن شتران عطشان‌

اينست تشريفات ورودى آنها روز قيامت.

تفسير

اصحاب شمال كه صاحبان شئامت و شقاوتند و در آيات اوليّه اين سوره بيان شد جاى تعجّب است از حال آنها كه در باد سام مولود از حرارت آتش جهنم كه در نهايت سوزندگى و نافذ در مسامات بدن است جاى دارند و آب جوشى كه بر سر آنها ريخته ميشود بر آنها احاطه مينمايد و سايه‌اى از تراكم دودهاى بسيار سياه جهنم بر سر آنها افكنده شده كه نه برودت و خنكى دارد و نه خوبى ديگر جز عفونت و اينها كسانى هستند كه خداوند نعمت خود را از آنها دريغ نفرموده بود و در دنيا بعيش و عشرت مشغول بودند و لذا از ياد خدا و انجام وظايف بندگى خودشان غافل و بپرورش بدن خاكى دلخوش و مايل گشتند و پى در پى مرتكب معاصى كبيره شدند و توبه ننمودند و گفته‌اند مراد از حنث عظيم شرك است و حنث بر گناه اطلاق ميشود و بنظر حقير حنث همان خلف عهد ازلى الهى است كه بايد بنى آدم معصيت خدا و عبادت شيطان را ننمايند و آن هر چه باشد بزرگ است و لذا خداوند فرموده آنها در دنيا بطور تعجب ميگفتند آيا وقتى كه ما مرديم و خاك شديم و از ما جز استخوان پوسيده‌ئى باقى نماند دو مرتبه زنده ميشويم و بالاتر از اين آيا پدران ما كه سالهاى دراز است كه مرده‌اند و چيزى از


جلد 5 صفحه 132

آنها باقى نمانده زنده ميشوند بگو اى پيغمبر در جواب اين مردم نفهم بى‌فكر بلى تمام مردم دنيا از اوّلين تا آخرين را خدا براى روز معيّنى كه قيامت كبرى باشد جمع ميفرمايد و همه را زنده ميكند و در پيشگاه خود حاضر ميسازد پس شما گمراهانى كه تكذيب نموديد انبيا و اوصيا و علما را از شدّت گرسنگى از ميوه تلخ بد بوى درخت زقوم كه در سوره الصّافات بيان شد ميخوريد و شكمهاى خودتان را پر ميكنيد پس عطش بر شما غلبه ميكند و مجبور ميشويد روى آن آب داغ جهنّمى را مانند شترانى كه از آب خوردن سير نميشوند بخوريد و اين بمنزله تشريفات ورودى ميهمان است كه براى آنها در اوّل وقت جزاء تهيّه شده و تقديم ميشود عذابهاى گوناگون آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفته‌اند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود و قمى ره نقل فرموده كه اين ثواب آنها است در روز مجازات.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ كانُوا يَقُولُون‌َ أَ إِذا مِتنا وَ كُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنّا لَمَبعُوثُون‌َ (47) أَ وَ آباؤُنَا الأَوَّلُون‌َ (48)

و بودند مي‌گفتند: ‌که‌ آيا زماني‌ ‌که‌ ‌ما مرديم‌ و استخوان‌ شديم‌ آيا محققا ‌ما مبعوث‌ مي‌شويم‌، آيا پدران‌ ‌ما ‌هم‌ ‌که‌ پيش‌ ‌از‌ ‌ما پوسيده‌ و ريسيده‌ شدند ‌آنها‌ ‌هم‌ مبعوث‌ مي‌شوند، ‌اينکه‌ مقاله‌ مقاله‌ تمام‌ كفار و اهل‌ ضلالت‌ نيست‌ بلكه‌ مقاله منكرين‌ معاد ‌ يا ‌ شاكّين‌ ‌در‌ ‌آن‌ هستند ‌که‌ امروز سرتاسر دنيا ‌در‌ جميع‌ ممالك‌ اكثريت‌ ‌با‌ اينها ‌است‌، لذا بطور كلّي‌ مي‌فرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 47)- سومین عمل خلاف آنها این بود که: می‌گفتند: هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا برانگیخته خواهیم شد»؟ (وَ کانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ).

بنابر این انکار قیامت که خود سر چشمه بسیاری از گناهان است یکی دیگر از اوصاف اصحاب الشمال می‌باشد.

سه گناهی که در آیات سه گانه فوق به آن اشاره شده در حقیقت می‌تواند اشاره به نفی اصول سه گانه دین از ناحیه اصحاب شمال باشد: در آخرین آیه تکذیب رستاخیز بود، و در آیه دوم انکار توحید، و در آیه نخست که سخن از «مترفین» می‌گفت اشاره‌ای به تکذیب انبیاء است.

نکات آیه

۱ - عذاب اخروى اصحاب شمال، ره آورد موضع گیرى ناباورانه آنان نسبت به معاد (و أصحب الشمال ... فى سموم ... و کانوا یقولون ... أءنّا لمبعوثون) استفهام انکارى در عبارت «أئذا متنا...و أءنّا لمبعثون»، بیانگر مطلب یاد شده است.

۲ - خبر زنده شدن دوباره انسان در روز رستاخیز، مورد استهزا و ریشخند کافران (و کانوا یقولون أئذا متنا... أءنّا لمبعوثون) برداشت بالا، بدان احتمال است که استفهام در آیه شریفه، براى استهزا باشد.

۳ - کافران، زنده شدن انسان را پس از تبدیل شدن وى به خاک و استخوان، غیرقابل باور مى پنداشتند. (و کانوا یقولون أئذا متنا و کنّا ترابًا و عظمًا أءنّا لمبعوثون)

موضوعات مرتبط

  • اصحاب شمال: تکذیبگرى اصحاب شمال ۱; عذاب اخروى اصحاب شمال ۱
  • عذاب: موجبات عذاب اخروى ۱
  • کافران: استهزاهاى کافران ۲; بینش کافران ۳
  • معاد: آثار تکذیب معاد ۱; استبعاد معاد جسمانى ۳; استهزاى معاد ۲

منابع