الذاريات ٢١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۳۶: خط ۳۶:
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link391 | آيات ۲۰ - ۵۱ سوره ذاريات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link391 | آيات ۲۰ - ۵۱ سوره ذاريات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link392 | اقسام آياتى كه در انفس انسان ها هست و بر يكتايى خداوند در ربوبيت دلالت مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link392 | اقسام آيات و نشانه هایی كه در نفوس خودِ انسان ها هست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link393 | وجوه مختلف در اينكه فرمود: ((و فى السماء رزقكم و ما تدعون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link393 | مراد از «رزق»، در آیه: «وَ فِى السّمَاء رِزقُكُم وَ مَا تُوعَدُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link394 | احتمال اينكه مقصود از آسمان در آيه شريفه غيب باشد نيز ممكن است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link395 | گفتارى درباره كافى بودن رزق، براى روزى خواران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link395 | گفتارى درباره كافى بودن رزق براى روزى خواران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link396 | داستان وارد شدن ملائكه عذاب قوم لوط، بر ابراهيم«ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link396 | داستان وارد شدن ملائكه ماءمور به هلاك ساختن قوم لوط ابراهيم (ع ) و آنچه بين ميزبان و ميهمانان گذشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link397 | آيتى كه خداوند با عذاب و هلاکت قوم لوط، بر جاى گذاشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link397 | آيتى كه خداوند با عذاب قوم لوط و هلاكتشان بر جاى گذاشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link398 | اشاره به هلاكت قوم عاد، ثمود و قوم نوح «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link398 | اشاره به هلاكت فرعون و لشكريانش و هلاكت عاد، ثمود و قوم نوح (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link399 | معناى آيه: «وَ السّمَاء بَنَينَاهَا بِأيدٍ وَ إنّا لَمُوسِعُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link399 | معناى آيه : ((و السماء بنيناها بايد و انا لموسعون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link400 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link400 | (روايتى درباره آيات انفسى ، رزق ، يد داشتن خدا، و خلق زوجين از هر چيز و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link401 | رواياتى از معصومين عليهم السلام در بيان ويژگيهاى خلقت خداوند]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۲۱

کپی متن آیه
وَ فِي‌ أَنْفُسِکُمْ‌ أَ فَلاَ تُبْصِرُونَ‌

ترجمه

و در وجود خود شما (نیز آیاتی است)؛ آیا نمی‌بینید؟!

|و نيز در وجود خودتان. پس آيا نمى‌بينيد
و در خود شما؛ پس مگر نمى‌بينيد؟
و هم در نفوس خود شما مردم، آیا نمی‌نگرید؟
و [نیز] در وجود شما [نشانه هایی است] آیا نمی بینید؟
و نيز در وجود خودتان. آيا نمى‌بينيد؟
و نیز در وجود خودتان آیا [به چشم بصیرت‌] نمی‌نگرید؟
و نيز در خودتان، آيا نمى‌نگريد؟
و در خودِ وجود شما (انسانها، نشانه‌های روشن و دلائل متقن برای شناخت خدا و پی بردن به قدرت او) است. مگر نمی‌بینید؟
و (همچنان) در خودتان. پس مگر نمی‌نگرید؟
و در جانهای شما آیا نمی‌نگرید

And within yourselves. Do you not see?
ترتیل:
ترجمه:
الذاريات ٢٠ آیه ٢١ الذاريات ٢٢
سوره : سوره الذاريات
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فِی أَنفُسِکُمْ»: دستگاههائی که در بدن انسان است، مانند: قلب، کلیه، ریه، دهها هزار کیلومتر رگهای درشت و باریک، ده میلیون میلیارد سلول، حواسی همچون بینائی و شنوائی و ... هر یک آیتی از عظمت است. «أَفَلا تُبْصِرُونَ؟»: مگر غافل شده‌اید و نمی‌بینید؟ (نگا: قصص / ، زخرف / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ «20» وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «21» وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ «22»

و در زمين براى اهل يقين، نشانه‌هايى است. و در (آفرينش) خودتان (نيز نشانه‌هايى از قدرت، عظمت و حكمت الهى است.) پس چرا (به چشم بصيرت) نمى‌نگريد؟ و (تقدير و تدبير) رزق شما و آنچه وعده داده مى‌شويد، در آسمان و عالم بالاست.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «21»

وَ فِي أَنْفُسِكُمْ‌: و در نفسهاى شما نيز آياتى است كه دالند بر كمال علم و قدرت صانع عالم، زيرا هيچ آيتى نيست الا كه در انسان نظير آن هست، چنانچه فرمايد:

أ تزعم انّك جرم صغير

و فيك انطوى العالم الاكبر

با وجود بر اين متفرد است به هيئات حسنه و مناظر طيّبه و تركيبات عجيبه و احوالات مختلفه و تمكن بر افعال غريبه و استنباط صنايع مختلفه در عالم و استجماع كمالات متنوعه به وساطت عقول زكيه و افهام صافيه و همچنين در

جلد 12 - صفحه 262

انتقال از حالى به حالى و از صفتى به صفتى ديگر: از مردگى به زندگى، و از طفل به جوانى، و از جوانى به پيرى، و از ضعف به توانائى، و عوارضات طاريه‌ «1» از خواب و بيدارى و حركت و سكون و گرسنگى و تشنگى و اعطاى حواس خمسه ظاهره و حواس خمسه باطنه و قوائى كه براى نظام كالبد انسانى و امعاء و احشاء و اعصاب كه عقول از وصف آن بتمامه عاجزند، بينات و آيات سبحانى را شاهدند.

أَ فَلا تُبْصِرُونَ‌: آيا پس نظر نمى‌كنيد «استفهام به معنى امر است» يعنى نظر كنيد به چشم حقيقت و تأمل نماييد در آثار قدرت و بدايع آفاق و انفس تا بوسيله آن عالم شويد به وجود صانع عالم و وحدت و علم و قدرت و حكمت و رحمت خالق بنى آدم، چه هر كه اين آيتها را بديده بصيرت مشاهده كند هر آينه معرفت يابد، و آنكه كوردل شود از مشاهده آثار حق و حقانيت، هر آينه گمراه و عاقبت به نكال و عذاب گرفتار گردد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «15» آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ «16» كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ «17» وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «18» وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «19»

وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ «20» وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «21» وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ «22» فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ «23»

ترجمه‌

همانا پرهيزكاران در بوستانها و كنار چشمه‌هاى روانند

با آنكه گيرنده و قبول كنندگانند آنچه را كه داد بايشان پروردگارشان همانا ايشان بودند پيش از اين نيكوكاران بودند

آنانكه كمى از شب خواب ميكردند

و در سحرها طلب آمرزش مينمودند

و در مالهاى ايشان بهره‌اى بود براى درخواست‌كننده و بى‌روزى مانده‌

و در زمين نشانه‌ها است براى يقين دارندگان‌

و در خود شما آيا پس نظر نميكنيد

و در آسمان است روزى شما و آنچه وعده داده ميشويد

پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين همانا آن حق و درست است مثل آنكه سخن ميگوئيد.

تفسير

خداوند سبحان بعد از ذكر شمّه‌اى از احوال كفّار بيان فرموده حال اهل ايمان و تقوى را كه در آخرت ميان باغها و كنار نهرهاى جارى ميباشند و راضى و دل خوشند بنعم بى‌پايانى كه خداوند بايشان انعام فرموده چون در دنيا نيكوكار بودند كمى از شب را مى‌خوابيدند و سحرها بنماز و دعا و استغفار از خدا مشغول مى‌شدند چنانچه در تهذيب و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد هفتاد مرتبه استغفار نمودن در نماز وتر است آخر شب و محتمل است مراد از خوابيدن كمى از شب خوابيدن كمى از شبها باشد چنانچه در كافى از آنحضرت نقل نموده كه مراد آنستكه كمتر شبى نماز شب از آنها فوت ميشد كه برنخيزند براى آن و


جلد 5 صفحه 64

بخوابند و در تهذيب از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها ميخوابيدند ولى هر وقت يكى از آنها از اين پهلو بآن پهلو ميشد ميگفت الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر و ممكن است تمام اينمعانى مراد باشد بحسب اشخاص و احوال و اوقات و در اموال ايشان علاوه بر حقوق واجبه الهيّه حقّى مفروض و مقرّر از خودشان بود براى كسيكه طلب كند و كسيكه طلب نكند با آنكه فقير و مستحق باشد و در كافى از صادقين عليهما السلام محروم بمحارف تفسير شده كه باز مانده از كسب و روزى را گويند و در زمين دلائلى بر علم و قدرت و وحدت و رحمت و حكمت الهى موجود است كه از شماره بيرون و از ستاره افزون مى‌باشد لذا گفته‌اند در هر چيزى براى خدا نشانه‌اى است كه دلالت بر يگانگى او دارد و هر چه در عالم موجود است نمونه‌اى از آن در وجود انسان يافت ميشود كه هر يك منفردا و تمامى مجتمعا دلالت تام بر وجود صانع خبير بصير عليم حكيم رحيم كريم قديم دارد لذا انسانرا عالم صغير خوانده‌اند كه در آن عالم كبير مندرج شده است و شرح اين جمله در كتب حكمت مفصّلا ذكر شده و اينجا محتاج به بيان نيست هر كس بهر عضوى از اعضاء ظاهرى و باطنى و بسر تا پاى خود جمعا نظر كند ميفهمد كه چه خالقى دارد ولى قدرى فكر و دقت ميخواهد تا يقين حاصل شود و چون آيات انفسى دلالتش واضحتر است از آفاقى آنجا للموقنين فرموده يعنى براى كسانيكه اهل تحصيل يقين ميباشند و اينجا افلا تبصرون يعنى مگر چشم نداريد كه به بينيد اگر چه مقصود اعمال ديده بصيرت و نظر عبرت است ولى تعبير فرق ميكند و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه خدا تو را شنوا و بينا خلق فرموده خشم ميكنى و خشنود ميشوى و گرسنه و سير ميگردى و اينها همه از آيات الهى ميباشند و قمّى ره نيز مانند آنرا نقل نموده است و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مردى از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمود كه بچه چيز شناختى پروردگار خود را فرمود بفسخ عزيمتها و نقض همتها چون همّت نمودم پس مانع شد از همّ من و عزم كردم پس حكم كرد بر خلاف عزم من دانستم كه مدبّر امور غير از من است و در توحيد مانند اين سؤال و جواب را نيز از آنحضرت‌


جلد 5 صفحه 65

نقل نموده است و گفته‌اند مايه ارتزاق بنى آدم باران است كه از آسمان ميبارد و بسبب آن ارزاق عباد تأمين ميشود و عذاب الهى بر اهلش از آسمان نازل ميگردد و بهشت فوق آسمان هفتم است و اين مراد از و في السماء رزقكم و ما توعدون است و از امام مجتبى عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند از ارزاق خلق فرمود در آسمان چهارم است و بقدر قسمت هر كس نازل ميشود و قمّى ره نقل فرموده كه باران از آسمان نازل ميگردد پس بيرون ميآيد از زمين بسبب آن قوتهاى اهل عالم و مراد از ما توعدون اخبارى است كه راجع برجعت و قيامت و غيرها از آسمان ميرسد و بعضى گفته‌اند مقصود آنستكه روزى بندگان و هر چه بهر كس برسد از خير و شرّ در آسمان بتقدير الهى مقدّر شده خواه بر حسب وعده باشد خواه نباشد و با قطع نظر از اقوال و اخبار بنظر حقير محتمل است مراد از سماء عالم بالا باشد چون مشتق از سموّ است و بر جهت علو اطلاق ميشود و نزول هر فيض و هر نعمت و هر بلا و محنتى از عالم بالا در اينعالم مسلّم است و مواعيد الهيّه هم به اين منوال است و در خاتمه خداوند قسم ياد فرموده بعزت و جلال خود كه آنچه ذكر شد از عذاب كفّار و نعيم ابرار و وجود آيات و تقدير ارزاق حقّ است مانند آنكه ناطق بودن انسان حق است و جاى شبهه و ترديد نيست يعنى باين وضوح و ظهور است پس بايد باين درجه يقينى و مورد اطمينان باشد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ فِي‌ أَنفُسِكُم‌ أَ فَلا تُبصِرُون‌َ «21»

و آياتي‌ ‌در‌ نفوس‌ شماست‌ آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بينا نميشويد. آيات‌ الهي‌ دو قسم‌ ‌است‌. آيات‌ انفسيه‌ و آيات‌ آفاقيه‌، اما انفسيه‌ اينكه‌ اولا ‌از‌ خاك‌ خلق‌ شده‌ايد ‌تا‌ جزو ماكولات‌ سپس‌ بنطفه‌ تبديل‌ شده‌ايد و مراحلي‌ ‌را‌ طي‌ كرده‌ ‌از‌ علقه‌ و مضغه‌ و لحوم‌ و عظام‌ و اعضاء و جوارح‌ و اخلاط اربعه‌ صفراء سوداء بلغم‌ دم‌ ‌تا‌ صورت‌ نباتي‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ خلقا آخر افاضه روح‌ ‌تا‌ بدنيا آمديد قواي‌ زيادي‌ بشما عنايت‌ شد باصره‌ سامعه‌ شامه‌ ضائقه‌ لامسه‌ حس‌ مشترك‌ قوه عاقله‌ و دراكه‌ و متفكره‌ و ‌غير‌

جلد 16 - صفحه 272

اينها و حالات‌ مختلفه‌ ‌از‌ قوه‌ بضعف‌ و بالعكس‌ ‌از‌ صحت‌ بمرض‌ و بالعكس‌ ‌از‌ عزت‌ بذلت‌ و بالعكس‌ ‌از‌ سرور بحزن‌ و بالعكس‌ ‌از‌ ذكر بغفلت‌ و بالعكس‌ ‌از‌ تنبه‌ بنسيان‌ و بالعكس‌ ‌از‌ رشد بنكس‌ و بالعكس‌ ‌از‌ الوان‌ مختلف‌ ‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌.

(تو ‌خود‌ يك‌ چيزي‌ و چندين‌ هزاري‌ دليل‌ ‌از‌ خويش‌ روشن‌تر نداري‌).

وَ فِي‌ أَنفُسِكُم‌ عطف‌ ‌به‌ و ‌في‌ الارض‌ ‌است‌.

أَ فَلا تُبصِرُون‌َ بچشم‌ سر مي‌بينيد ولي‌ چشم‌ قلب‌ كور ‌است‌ درك‌ نمي‌كنيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 21)- در این آیه می‌افزاید: «و در وجود خود شما» نیز آیاتی است (وَ فِی أَنْفُسِکُمْ).

«آیا (چشم باز نمی‌کنید و این همه آیات و نشانه‌ای آشکار حق را) نمی‌بینید»؟! (أَ فَلا تُبْصِرُونَ).

بدون شک انسان اعجوبه عالم هستی است و آنچه در عالم کبیر است در این عالم صغیر نیز وجود دارد، بلکه عجایبی در آن است که در هیچ جای جهان نیست.

دستگاههائی که در بدن انسان است مانند قلب و کلیه و ریه و مخصوصا دهها هزار کیلو متر! رگهای درشت و باریک و حتی مویرگهائی که با چشم دیده نمی‌شود، و مسؤول آبرسانی و تغذیه و تهویه «ده میلیون میلیارد» سلول تن انسان هستند، و حواس مختلفی مانند بینائی و شنوائی و حواس دیگر هر کدام آیتی عظیم از آیات اوست.

ج4، ص541

و از همه مهمتر معمای «حیات» که اسرار آن همچنان ناشناخته مانده، و ساختمان روح و عقل انسان است که عقول همه انسانها از درک آن عاجز است.

و لذا پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله فرمود: «کسی که خویش را بشناسد خدای خویش را شناخته است».

نکات آیه

۱ - وجود انسان و شگفتى هاى آن، نشانه هایى از خداوند براى حق جویان (و فى الأرض ءایت ... و فى أنفسکم)

۲ - آیات الهى در وجود انسان، داراى اهمیتى ویژه و شایان مطالعه عمیق (و فى الأرض ءایت ... و فى أنفسکم أفلاتبصرون) از اختصاص به ذکر یافتن «أنفسکم» در قبال همه مظاهر هستى، اهمیت آن و از تعبیر «أفلاتبصرون» لزوم مطالعه ژرف برداشت مى شود.

۳ - روحیه ناباورى و سطحى نگرى، مانع رهجویى انسان به شناخت آیات الهى (ءایت للموقنین ...أفلاتبصرون) تصریح به «موقنین» و توبیخ کافران با عبارت «أفلاتبصرون»، مى رساند که مشکل اصلى آنان - که آیات الهى را در زمین و وجود انسان، نمى بینند و یا پیام آن را درک نمى کنند - سست اندیشى، ناباورى و سطحى نگرى است.

۴ - توبیخ حق ناباوران، به خاطر نیندیشیدن به ژرفاى مظاهر هستى و اکتفا به نگاهى سطحى (و فى الأرض ءایت ... و فى أنفسکم أفلاتبصرون) توبیخ، از تعبیر «أفلاتبصرون» استفاده مى شود و با توجه به این که ماده «تبصرون» به معناى نگاه همراه با تحقیق و تأمل است، استفاده مى شود که مشکل کافران، سطحى نگرى است.

۵ - مطالعه در وجود انسان و شگفتى هاى آن، از راه هاى تحکیم مبانى توحیدى و خداشناسى (و فى الأرض ءایت ... و فى أنفسکم أفلاتبصرون)

روایات و احادیث

۶ - «و فى المجمع، و قیل: یعنى أنّه خلقک سمیعاً بصیراً تغضب و ترضى و تجوع و تشبع و ذلک کلّه من آیات اللّه تعالى، عن الصادق(ع);[۱] در مجمع البیان [ذیل آیه «و فى الأرض آیات... و فى أنفسکم»] آمده است: یعنى، خداوند تو را شنوا و بینا آفرید; خشمگین مى شوى، راضى مى گردى، گرسنگى و سیرى دارى، اینها همه از آیات خداى تعالى است و این معنا از امام صادق(ع) روایت شده است».

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: آیات انفسى ۱، ۵، ۶; اهمیت مطالعه آیات انفسى ۲; موانع شناخت آیات خدا ۳
  • انسان: اهمیت انسان شناسى ۲، ۵
  • توحید: دلایل توحید ۵
  • حق: آثار حق ناپذیرى ۳; سرزنش حق ناپذیران ۴; سطحى نگرى حق ناپذیران ۴
  • خدا: دلایل خدا شناسى ۱، ۵
  • دین: آسیب شناسى دینى ۳
  • سطحى نگرى: آثار سطحى نگرى ۳; سرزنش سطحى نگرى ۴
  • شناخت: آفات شناخت ۳

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۳۵; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۱۲۳، ح ۲۱.