الزخرف ١٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link91 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link91 | آيات ۱ - ۱۴ سوره زخرف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link92 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link92 | محتوای كلّى سوره مباركه زخرف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link94 | گفتارى در باره نازل شدن قرآن، به زبان عربی]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link94 | گفتارى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link96 | مقصود از به ياد آوردن نعمت پروردگار، پس از سوار شدن بر كشتى ها و چهارپايان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link96 | مقصود از به ياد آوردن نعمت | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۴۱
کپی متن آیه |
---|
لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هٰذَا وَ مَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ |
ترجمه
الزخرف ١٢ | آیه ١٣ | الزخرف ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِتَسْتَوُوا»: تا مستقرّ گردید و جا خوش کنید. «مُقْرِنینَ»: توانایان. به زیر فرمان درآورندگان و نگاهدارندگان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَ مَنْ... (۲)
وَ قَالَ ارْکَبُوا فِيهَا بِسْمِ... (۲) وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَکُمْ إِلَى... (۲) إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ... (۰)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ «13»
تا بر پشت آنها قرار گيريد و آنگاه كه بر آن استقرار يافتيد نعمت پروردگارتان را ياد كنيد و بگوييد منزّه است آن كه اين مركب را براى ما رام كرد و ما بر آن توانا نبوديم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ «13»
لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ: تا راست شويد بر پشتهاى آن مركوب، ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ: پس ياد كنيد نعمت پروردگار خود را، إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ: وقتى كه راست شويد بر آن، يعنى اعتراف كنيد به آن نعمت و بزرگ شماريد آن را و به حمد آن مشغول شويد، وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي: و بگوئيد منزه است از مشاركت و مماثلت مخلوقات آن خدائى كه، سَخَّرَ لَنا هذا: مسخر گردانيد براى ما و رام ساخت اين مركوب را كه كشتى و انعام باشد به مدد ركوب آنها طى بر
جلد 11 - صفحه 458
و بحر نمائيم، وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ: و نيستيم ما مر اين مركوب را به قوه خود طاقت داشتگان به فرمان و ضبط نمودن آن، و چون دابّه خالى نيست از سركشى و كشتى از تزلزل و آن مظان اسباب هلاك راكب است، لذا حق تعالى تنبيه مىنمايد او را از روز هلاكت و فرمايد كه راكب بايد كه بعد از تسبيح و تحميد مستعد موت شده اين مقال را گويا شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «11» وَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ «12» لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ «13» وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ «14» وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ «15»
ترجمه
و آنكه فرو فرستاد از آسمان آبى باندازه پس زنده گردانديم بآن زمين بلد مرده را اينچنين بيرون آورده ميشويد
و آنكه آفريد اصناف و انواع مخلوقات را تمامى و قرار داد براى شما از كشتىها و چهارپايان آنچه سوار ميشويد
تا قرار گيريد بر پشتهاى آن پس ياد كنيد نعمت پروردگارتان را چون قرار گيريد بر آن و بگوئيد منزّه است آنكه رام گردانيد براى ما اين را و نبوديم ما مر آن را قادران بر سوارى
و همانا ما بسوى پروردگارمان هر آينه بازگشت كنندگانيم
و قرار دادند براى او از بندگانش پارهئى را همانا آدمى هر آينه ناسپاس آشكارى است.
تفسير
خداوند متعال آن ذات كثير البركاتى است كه نازل ميفرمايد از آسمان باران رحمت خود را بر بندگان بقدر حاجت ايشان پس زنده ميفرمايد بآن آب زمينهاى مرده بائر بلاد را بهمين نحو وقتى كه ميخواهد قيامت برپا شود بارانيكه موجب زنده شدن مردگان است مىآيد و مردم از قبرها بيرون ميآيند مانند گياهان از خاك بتفصيلى كه تاكنون مكرّر ذكر شده است و آن خداوندى است كه خلق فرموده است اصناف حيوان و انواع نبات و اقسام جماد و ازواج آنها را از پرنده و چرنده و درنده و خزنده و بحرى و برّى و اهلى و وحشى از نر و ماده و گل و گياه و اشجار و اثمار و سائر اشياء خوب و بد و شيرين و تلخ و نافع و مضرّ كه هر يك با نقطه مقابل خود جفت است و بنابر اين محتمل است ازواج بمعناى اصناف و انواع باشد و محتمل است بمعناى جفتها و قرار داد براى استفاده بندگان خود از جنس كشتيها و چهارپايان آنچه را كه سوار ميشوند بر آن در دريا و در صحرا مانند شتر تا مستوى و مستقيم و قرار گيرند بر پشتهاى آنها پس ياد نمايند نعمت و رحمت پروردگار خودشان را كه شامل حال آنها شده در موقع سوارى و بگويند براى اداء شكر اين نعمت منزّه است آن خدائى كه مسخّر نمود براى ما اين مركوب را و اگر خواست او نبود ما طاقت و قدرت و تمكّن از سوارى آنرا نداشتيم چون باد باختيار ما نبود كه هر جا بخواهيم
جلد 4 صفحه 596
كشتى را ببرد و شتر با اين بزرگى و قوّت ذليل و اسير ما و اطفال ما نميگشت و رام نميشد كه باين سهولت بما سوارى دهد و روزى هم بيايد كه ما در تابوت گذارده شده باشيم و بسوى پروردگارمان رهسپار شويم در كافى از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه در موقع سوارى بگو الحمد للّه الّذى سخّر لنا هذا و ما كنّا له مقرنين و از پدر بزرگوار او نقل نموده كه در سفر خشكى اين آيه را از سبحان الّذى تا آخر بخوان خداوند تو را از افتادن از شتر و چهارپا و آزار آن حفظ خواهد فرمود و ظاهرا و الّذى نزّل عطف است بر آيه سابقه كه بعد از نقل قول كفّار خداوند ابتدا بسخن فرموده بود و از اينجا باز روى سخن معطوف به آنها شده ميفرمايد با آنكه اقرار نمودند كفّار بآنكه خداوند خالق آسمانها و زمين است قرار دادند براى او از بندگانش پارهئى را فرزند مانند يهود و نصارى كه عزيز و مسيح را پسر خدا قرار دادند و مشركين مكّه ملائكه را دختران خدا خواندند ولى چون روى سخن با مشركين بوده قمّى ره و مفسّرين فقط دختران خدا خواندن آنها ملائكه را ذكر نمودهاند و آيه بعد مؤيّد آنست و بعضى گفتهاند جزء در لغت بمعناى دختر آمده و اينجا آن مراد است و بعضى جزء را بمعناى نصيب دانستهاند و گفتهاند مراد آنستكه قرار دادند براى خدا از مال بندگانش نصيبى را با آنكه تمام بندگان و اموال آنها مخلوق و مملوك حقيقى حقّند و خداوند منزّه از جسم و لوازم آنست كه توالد و تناسل باشد و بعضى گفتهاند اطلاق جزء بر ولد بملاحظه آنستكه آن پارهئى از والد است و بنظر حقير جزء در معناى خود استعمال شده ولى مراد از جعل قرار دادن ولد است در هر حال اينها همه كفران نعمت خدا است كه بنده او را نشناسد و از امورى كه لايق مقام او نيست او را تنزيه ننمايد و واضح و آشكار براى خداوند شريك و اولاد قرار دهد لذا خداوند فرموده نوع بشر طبعا كفران نعمت خدا را مينمايد و از اظهار آن استنكاف ندارد.
جلد 4 صفحه 597
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِتَستَوُوا عَلي ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذكُرُوا نِعمَةَ رَبِّكُم إِذَا استَوَيتُم عَلَيهِ وَ تَقُولُوا سُبحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنّا لَهُ مُقرِنِينَ «13»
براي اينكه چون قرار گرفتيد بر گرده او پس از قرار ياد آوريد نعمت پروردگار خود را زماني که استقرار نموديد بر او و ميگوييد منزه است آن خداوندي که مسخر فرمود براي ما اينکه را و نبوديم ما از براي او توانا و متمكن از تسخير
جلد 16 - صفحه 10
او و ركوب آن.
لِتَستَوُوا عَلي ظُهُورِهِ استوي با ركوب تفاوت دارد ركوب فعل بنده است يعني سوار شدن. استوي قرار گرفتن پس از سوار شدن بر ظهر آن چنانچه در حق نوح ابتداء ميفرمايد فَاسلُك فِيها مِن كُلٍّ زَوجَينِ اثنَينِ- الي قوله تعالي- فَإِذَا استَوَيتَ أَنتَ وَ مَن مَعَكَ عَلَي الفُلكِ فَقُلِ الحَمدُ لِلّهِ- الآية- مؤمنون آيه 28 و 29- و ضمير «ظهوره» به مركوب برميگردد چه فلك باشد و چه انعام زيرا ظهور جمع و مركوب اسم جنس است لذا مفرد ذكر فرموده بمناسبت اينكه بر ظهر تمام نميشود استوي پيدا كرد بر هر فردي از آنها.
ثُمَّ تَذكُرُوا نِعمَةَ رَبِّكُم که خداوند تبارك و تعالي چه تفضلي فرموده که كشتي را روي آب قرار داده که فرو نرود در آب و انعام را با اينکه قوه و قدرت که ميتوانستند انسان را بدرند و پامال كنند تسليم انسان قرار داده.
إِذَا استَوَيتُم عَلَيهِ چون بر او قرار گرفتيد و مستقر شديد.
وَ تَقُولُوا بايد بگوئيد.
سُبحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا مشار اليه مركوبي است که بر او قرار گرفتيد.
وَ ما كُنّا لَهُ مُقرِنِينَ متمكنين و قادرين و مقرين.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 13)- این آیه هدف نهایی آفرینش این مراکب را چنین بازگو میکند: «تا بر پشت آنها به خوبی قرار گیرید سپس هنگامی که بر آنها سوار شدید، نعمت پروردگارتان را متذکّر شوید و بگویید: پاک و منزه است کسی که این را مسخّر ما ساخت، و گر نه ما توانایی تسخیر آن را نداشتیم» (لِتَسْتَوُوا عَلی ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ).
نکات آیه
۱ - بهرهورى انسان از موهبت هاى طبیعى (کشتى و حیوانات)، زمینه ساز توجه وى به نعمت دهنده بودن خداوند (جعل لکم من الفلک و الأنعم ... لتستوا على ظهوره ثمّ تذکروا نعمة ربّکم إذا استویتم علیه)
۲ - توجه به آفریننده نعمت ها، به دنبال بهرهورى از آن، امرى طبیعى و فطرى است. (لتستوا على ظهوره ثمّ تذکروا نعمة ربّکم إذا استویتم علیه)
۳ - تسلط بر موهبت هاى طبیعى و صنعتى، نباید به غرور و غفلت انسان بینجامد. (و جعل لکم من الفلک و الأنعم ... لتستوا على ظهوره ثمّ تذکروا نعمة ربّکم إذا استویتم علیه)
۴ - نعمت هاى گسترده الهى در پهنه زمین، پرتوى از ربوبیت خداوند نسبت به انسان (و الذى خلق الأزوج کلّها ... ثمّ تذکروا نعمة ربّکم)
۵ - هماهنگى نعمت هاى الهى و ذخایر و امکانات زمین با نیازهاى انسان، نشانى از ربوبیت خداوند است. (و الذى خلق ... ثمّ تذکروا نعمة ربّکم)
۶ - رفاهمندان و برخورداران از نعمت، در خطر غفلت از یاد خدا (ثمّ تذکروا نعمة ربّکم إذا استویتم علیه) قید «إذا استویتم علیه»، مى تواند ناظر به نکته یادشده باشد.
۷ - لزوم تنزیه خداوند، از هرگونه عیب، نقص و شریک به هنگام بهره مندى از نعمت ها (و تقولوا سبحن الذى سخّر لنا هذا)
۸ - تسبیح و تنزیه خداوند، نوعى شکر و سپاس گزارى نسبت به او است. (تذکروا نعمة ربّکم ... و تقولوا سبحن الذى سخّر لنا هذا)
۹ - تعلیم شیوه شکر و سپاس گزارى هنگام تسلط بر موهبت هاى طبیعى، از سوى خداوند (ثمّ تذکروا نعمة ربّکم ... و تقولوا سبحن الذى سخّر لنا هذا)
۱۰ - بازگو کردن نعمت هاى الهى، امرى لازم در جهت شکرگزارى (ثمّ تذکروا نعمة ربّکم ... و تقولوا سبحن الذى سخّر لنا هذا) در آیه شریفه پس از مسأله یادآورى و شکر نعمت الهى، بازگو کردن آن طلب شده است. (و تقولوا...). از این نکته استفاده مى شود که بازگو کردن نعمت از مراحل اساسى شکر آن است.
۱۱ - دستاوردهاى بشرى در زمینه تسخیر طبیعت و موجودات، مرهون توفیق و امداد الهى است; نه توانایى انسان. (و ما کنّا له مقرنین) «إقران» (مصدر «مقرنین»)، به معناى قدرت داشتن و توانا بودن بر چیزى است.
۱۲ - رام بودن طبیعت براى انسان، لازمه قطعى آفرینش آنها نبوده و به تدبیر خداوند صورت گرفته است. (لتستوا على ظهوره ... سخّر لنا هذا و ما کنّا له مقرنین)
۱۳ - اعتراف به عجز و ناتوانى خویشتن در برابر خداوند، نمودى از روحیه شکر و سپاس در انسان (سبحن الذى سخّر لنا هذا و ما کنّا له مقرنین)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: صفات جلال ۷
- اقرار: اقرار به عجز ۱۳
- امکانات دنیوى: استفاده از امکانات دنیوى ۹; هماهنگى امکانات دنیوى ۵
- انسان: تأمین نیازهاى انسان ۵; عجز انسان ۱۱; فطریات انسان ۲
- تسبیح: آثار تسبیح خدا ۸
- تکبر: زمینه تکبر ۳
- توحید: توحید فطرى ۲
- حیوانات: استفاده از حیوانات ۱
- خدا: آثار امدادهاى خدا ۱۱; آثار تنزیه خدا ۸; تعالیم خدا ۹; تنزیه خدا ۷; خدا و نقص ۷; نشانه هاى تدبیر خدا ۱۲; نشانه هاى ربوبیت خدا ۴، ۵; نعمتهاى خدا ۴
- ذکر: آثار ذکر ۲; ذکر نعمت ۱۰; زمینه ذکر خالقیت خدا ۲; زمینه ذکر منعم ۱، ۲
- شرک: ترک شرک ۷
- شکر: تعلیم شکر ۹; شکر نعمت ۱۰; موارد شکر ۸; نشانه هاى شکر خدا ۱۳
- طبیعت: استفاده از طبیعت ۱; منشأ تسخیر طبیعت ۱۱، ۱۲
- غفلت: زمینه غفلت ۳; غفلت از خدا ۶
- کشتى: استفاده از کشتى ۱
- متنعمان: زمینه غفلت متنعمان ۶
- مرفهان: زمینه غفلت مرفهان ۶
- موجودات: منشأ تسخیر موجودات ۱۱
- نعمت: آثار استفاده از نعمت ۲; استفاده از نعمت ها ۷; استفاده از نعمت هاى دنیوى ۳; هماهنگى نعمت ها ۵
منابع