المؤمنون ٩٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link49 | آيات ۷۸ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link49 | آيات ۷۸ - ۹۸ سوره مؤمنون]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link50 | يادآورى نعمت شنوايى و بينايى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link50 | يادآورى نعمت شنوايى و بينايى و خردمندى انسان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link51 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link51 | بعید دانستن و انكار بعث و معاد، از جانب كافران]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link52 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link52 | اثبات امكان بعث و قيامت، با بيان مالكيت حقيقی خداوند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link53 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link53 | بيان اين كه مالكيت، اعمّ از ربوبيت است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link55 | معناى آيه: «قُل مَن رَبُّ السَّماوَات السَّبع...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link55 | معناى آيه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link56 | معناى «ملكوت» و اين كه ملكوت هر چيزى به دست خدا است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link56 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link58 | دلایل ردّ اعتقاد مشرکان، مبنی بر فرزند داشتن خداوند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link60 | تفسیرهای ديگر، در معنای تعدد آلهه مشرکان ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link58 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷# | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link61 | اشاره به تفاسير ديگر در معناى آيه شريفه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link61 | اشاره به تفاسير ديگر در معناى آيه شريفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link62 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link62 | معناى «هَمَزات شياطين»]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۶
کپی متن آیه |
---|
وَ قُلْ رَبِ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ |
ترجمه
المؤمنون ٩٦ | آیه ٩٧ | المؤمنون ٩٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هَمَزَاتٍ»: جمع هَمْزَة، تحریکات. مراد وسوسهها است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۹۸ سوره مؤمنون
- يادآورى نعمت شنوايى و بينايى و خردمندى انسان
- بعید دانستن و انكار بعث و معاد، از جانب كافران
- اثبات امكان بعث و قيامت، با بيان مالكيت حقيقی خداوند
- بيان اين كه مالكيت، اعمّ از ربوبيت است
- معناى آيه: «قُل مَن رَبُّ السَّماوَات السَّبع...»
- معناى «ملكوت» و اين كه ملكوت هر چيزى به دست خدا است
- دلایل ردّ اعتقاد مشرکان، مبنی بر فرزند داشتن خداوند
- تفسیرهای ديگر، در معنای تعدد آلهه مشرکان
- اشاره به تفاسير ديگر در معناى آيه شريفه
- معناى «هَمَزات شياطين»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ «97» وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ «98»
و بگو: پروردگارا! من از وسوسههاى شيطانها به تو پناه مىبرم. و پناه مىبرم به تو اى پروردگار! از اين كه آنان نزد من حاضر شوند.
پیام ها
1- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تحت تربيت خداوند و مأمور برخورد به بهترين شيوه با بدىهاى دشمنان است. «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»
2- بدى را مىتوان با بدى پاسخ داد ولى اين، براى رهبر شايسته نيست. «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»
3- ايمان ما به علم خداوند، عامل صبر وحلم در ماست. «نَحْنُ أَعْلَمُ»
4- پناه دادن از شئون ربوبيّت است. «رَبِّ أَعُوذُ بِكَ»
5- پيامبران نيز بايد به خدا پناه ببرند. «قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ»
6- پناه بردن به خداوند بايد مكرر و جدى باشد. (تكرار «أَعُوذُ»)
7- تنها پناهگاه مطمئن خداست. «بِكَ»
8- يكى از راههاى نفوذ شيطان، اشارهها و وسوسههاى او نسبت به برخوردهاى بد ما با ديگران است. «هَمَزاتِ»
9- شياطين، متعدّد و وسوسههاى آنان نيز گوناگون است. «هَمَزاتِ الشَّياطِينِ»
10- شيطانها در انبيا نيز طمع دارند. «هَمَزاتِ الشَّياطِينِ»
11- بالاتر از وسوسه، حضور شيطانهاست. «أَنْ يَحْضُرُونِ»
12- حضور افراد فاسد ومفسد در جامعه، مقدّمه فساد ديگران است. «يَحْضُرُونِ»
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 128
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ (97)
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ: و بگو پروردگارا پناه مىبرم به تو، مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ: از وسوسههاى شيطانها كه گمراه كنندهاند بر خلاف آنچه امر فرمائى به آن از محاسن اخلاق كه از جمله آن دفع بدى باشد به نيكى. اين دعاى جامعى است براى دفع شرّ شياطين انسى و جنى از وسوسه و فريب دادن و گمراه نمودن از راه حق، و البته پناه بدرگاه قادر متعال و ذات بىزوال، موجب ايمنى و رستگارى خواهد بود.
جلد 9 - صفحه 175
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ (93) رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (94) وَ إِنَّا عَلى أَنْ نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ (95) ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ (96) وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ (97)
وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ (98) حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (100)
ترجمه
- بگو پروردگار من اگر مينمائى مرا البته آنچه وعده داده ميشوند
پروردگارا پس قرار مده مرا در گروه ستمكاران
و همانا ما بر آنكه بنمائيم تو را آنچه وعده ميدهيم آنها را هر آينه توانائيم
دفع كن بآنچه خوبتر است بدى را ما داناتريم بآنچه وصف ميكنند
و بگو پروردگار من پناه ميبرم بتو از وسوسههاى شيطانها
و پناه ميبرم بتو پروردگار من از آنكه حاضر شوند نزد من
تا چون آيد يكى از آنها را مرگ گويد پروردگارا برگردانيد مرا
شايد من بكنم كار خوبى در آنچه واگذاشتم نه چنانست همانا آن سخنى است كه او گوينده آنست و از پيش آنها حائلى است تا روزى كه برانگيخته شوند.
تفسير
- خداوند متعال در اين مقام بطرز بديع و مؤثّر ديگرى كفّار را تهديد بنزول عذاب فرموده زيرا به پيغمبر خود دستور دعا داده كه عرض كند پروردگارا اگر مسلّما ارائه ميدهى بمن در آتيه نزديكى وعده عذاب خود را كه بكفّار مكّه
جلد 3 صفحه 654
داده بودى پروردگارا پس مرا از ميان آنها بيرون ببر چون ماء زائده در امّا و نون تأكيد در ترينّى براى افاده مسلّم بودن و تكرار رب براى تضرّع است با آنكه قبلا به پيغمبر فرموده بود تا تو در ميان آنهائى من عذاب نازل نميكنم براى آنكه بدانند آنحضرت عازم به خروج از ميان آنها است و عذاب منجز خواهد شد و اشاره شود بشدّت عذاب و رحمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نميخواهد آنرا به بيند كه بر آنها وارد شده و گفتهاند خداوند بعد از ايندعا وسائل هجرت آنحضرت را از مكه بمدينه فراهم فرمود و آنها در جنگ بدر معذب بعذاب الهى شدند و مستفاد از چند روايت كه در اين مقام از طرق عامّه و خاصه وارد شده آنستكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سال اخير حجّش اوقاتيكه در منى تشريف داشت فرمود اى مردم بعد از من بكفر بر نگرديد و گردن يكديگر را با شمشير نزنيد و اگر چنين كنيد مرا در هنگى از لشگر خواهيد ديد كه با شمشير گردن شما را بزنند و بزنم و در اين حال متوجه بپشت سر يا طرف راست خود شد و بتعليم جبرئيل فرمود انشاء اللّه يا آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام خواهد بود و اين آيه نازل شد و موعد آن عذاب بر حسب روايت ابان بن تغلب از امام صادق عليه السّلام وادى السلام پشت كوفه است و بنابراين ظاهرا مراد وقت رجعت آنحضرت باشد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دعا فرموده كه انتقام آنها بدست ائمه اطهار عليهم السلام جارى گردد در هر حال چون كفار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بوعده عذاب استهزاء مينمودند خداوند فرموده ما قدرت داريم عذاب موعود را در زمان حيات تو بر آنها نازل كنيم ولى مصلحت در تعجيل آن نيست چون بايد مردمان صالحى از نسل آنها بوجود آيند بهتر آنستكه تو با آنها مدارا و مماشات نمائى و بوسيله بهترى كه عفو و اغماض و خوبى در مقابل بدى است از بدى رفتار و گفتار آنها دفاع نمائى و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه الّتى احسن تقيّه است و نيز فرموده ما بهتر ميدانيم كه آنها چه نسبتهاى ناروائى بتو ميدهند و هر وقت باشد بجزاى اعمالشان خواهيم رسانيد و چون بىصبرى و هيجان غضب براى انتقام در وقتى كه صلاح نباشد ناشى از وساوس شياطين انسى و جنّى است به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دستور فرموده كه پناه ببرد بخدا از وسوسه آنها و پناه ببرد از حضور آنها نزد آنحضرت در حال خشم و سختى و قيام بعبادت و غيرها چون اصل همزسيخ زدن
جلد 3 صفحه 655
زير پهلوى حيوان است براى مطيع نمودن آن و در وسوسه شيطان براى مطيع نمودن بنى آدم استعمال ميشود و پس از اين دستور رجوع فرموده بمفاد ما يصفون در آيات سابقه باين بيان كه هرزهگوئى و ياوه سرائى آنها نسبت به پيغمبر و خدا باقى است تا دم مرگ كه با كمال حسرت و ندامت هر يك از آنها خواهند گفت پروردگارا برگردانيد مرا بدنيا شايد بتوانم كار شايستهئى بكنم در دنيا كه از دستم رفته يا عمل خيرى انجام دهم در اموالم كه باقى گذاردم از خود و از قمّى ره و در بعضى روايات بمانع الزّكوة تفسير شده و خطاب بصيغه جمع را در ارجعونى براى تعظيم و از دأب عرب دانستهاند و گفتهاند مخاطب خداوند است و بعضى مخاطب را بعد از استغاثه از خدا بگفتن رب، ملائكه قرار دادهاند و بنظر حقير خطاب بخداوند است با ملاحظه مأموريّت ملائكه در اجراء امر و در هر حال تمنّاى آنها حاصل نخواهد شد چون خداوند در جواب فرموده حاشا كه بر گردد بدنيا همانا مسئلت رجوع و قول رب ارجعونى كلمه و قول بىفائدهئى است كه او ميگويد چون نه ما ميپذيريم نه او در صورت رجوع بقولش عمل خواهد نمود صرف حرف است كه ناشى از غلبه حسرت و ندامت شده و در مقابل آنها عالم برزخ است كه واسطه بين دنيا و آخرت است و مردم بعد از مردن بايد آنجا باشند تا روز قيامت كه مبعوث و محشور گردند و بر حسب روايات عديده اهل ايمان و اطاعت در آنجا متنعّمند و اهل كفر و معصيت معذّب و ائمه اطهار عليهم السلام ميترسند از معذب بودن شيعيانشان در برزخ و الا در قيامت بشفاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ايشان ببهشت خواهند رفت انشاء اللّه تعالى ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قُل رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِن هَمَزاتِ الشَّياطِينِ (97)
و بگو پروردگارا پناه ميبرم بتو از عيوب و لغزشهاي شياطين، در باب قلوب اخباري داريم که از براي قلب دو باب است، يكي رو به ملائكه داخل مي شوند و بنده را بخيال كارهاي خوب مياندازند که الهام ملكي تعبير ميكنند، و يكي رو به شياطين که او را به خيال كارهاي بد مياندازد و تعبير به وسوسه شياطين ميكنند و قلوب مطهره معصومين از انبياء و ائمه و ساير معصومين از قسمت دوم محفوظ است و شيطان راه ندارد و خيال سويي در قلوب آنها خطور نميكند و مفاد اينکه آيه شريفه اينکه است که شياطين جني و انسي در مقام اضلال بندهگان و اضرار بحضرت رسالت بودند.
حضرت از خداوند تقاضا كند که از شر آنها محفوظ ماند و مؤمنين را هم حفظ فرمايد و شيطان را بر آنها مسلط نكند، چنانچه خطاب به شيطان فرمود:
جلد 13 - صفحه 465
(إِنَّ عِبادِي لَيسَ لَكَ عَلَيهِم سُلطانٌ إِلّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الغاوِينَ) حجر آيه 42 (إِنَّهُ لَيسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلي رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ) نحل آيه 101.
و لكن حفظ آنها و اعطاء مقام عصمت از جانب حق است، لذا بايد پناه باو برد که ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 97)- ولی در عین حال باز هم خودت را به خدا بسپار «و بگو:
پروردگارا! من از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم» (وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ).
نکات آیه
۱ - استعاذه (پناه بردن) به خدا از وسوسه هاى شیطان، از رهنمودهاى الهى به پیامبر(ص) (و قل ربّ أعوذ بک من همزت الشیطین) «عوذ» (مصدر «أعوذ») به معناى پناه بردن و «همزة» (مفرد «همزات») به معناى وسوسه است.
۲ - استفاده از شیوه هاى نادرست در مبارزه با باطل، نتیجه القائات شیطانى است. (ادفع بالتى هى أحسن السیّئة ... و قل ربّ أعوذ بک من همزت الشیطین)
۳ - التجا به ربوبیت الهى در دعا، از آداب توصیه شده از سوى خدا (و قل ربّ)
۴ - همه انسان ها، حتى پیامبران، در معرض هجوم وسوسه هاى شیطان (و قل ربّ أعوذ بک من همزت الشیطین)
۵ - خدا، پروردگار آدمیان است. (و قل ربّ)
۶ - نقش مؤثر دعا در ایمن ماندن انسان ها از خطر وسوسه هاى شیاطین (و قل ربّ أعوذ بک من همزت الشیطین)
۷ - شیطان، مظهر وسوسه گرى و انحراف و داراى افراد و نیروهاى متعدد (أعوذ بک من همزت الشیطین)
موضوعات مرتبط
- استعاذه: استعاذه از شیطان ۱; استعاذه به خدا ۱
- انبیا: وسوسه انبیا ۴
- انسان: مربى انسان ها ۵; وسوسه انسان ها ۴
- باطل: عوامل مبارزه غلط با باطل ۲
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۵
- خدا: التجا به ربوبیت خدا ۳; تعالیم خدا ۱; توصیه هاى خدا ۳; ربوبیت خدا ۵
- دعا: آثار دعا ۶; آداب دعا ۳
- شیاطین: عوامل مصونیت از شیاطین ۶; وسوسه شیاطین ۶
- شیطان: آثار وسوسه هاى شیطان ۲; اغواگرى شیطان ۷; سپاه شیطان ۷; نقش شیطان ۷; وسوسه هاى شیطان ۱، ۴، ۷
- محمد(ص): تعلیم به محمد(ص) ۱
منابع