الحج ٤٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link371 | آيات ۳۸ - ۵۷ سوره حج]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link371 | آيات ۳۸ - ۵۷ سوره حج]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link372 | نخستين آيه نازله درباره جهاد و اذن قتال به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link372 | نخستين آيه نازله درباره جهاد و اذن قتال به مؤمنان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link373 | توضيح آيات مربوط به جهاد و قتال | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link373 | توضيح آيات مربوط به جهاد و قتال]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link374 | حكمت تشريع حكم قتال و جهاد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link374 | حكمت تشريع حكم قتال و جهاد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link376 | اذن قتال، مختص به مهاجران صدر اسلام نيست]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link376 | اذن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link377 | دلدارى دادن به رسول خدا «ص» و تهديد تكذيب كنندگان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link377 | دلدارى دادن به رسول خدا | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link378 | از سرگذشت امت هاى گذشته، عبرت بگيريد!]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link378 | از سرگذشت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link379 | پاسخ به استهزاى مشركان درباره نزول عذاب]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link379 | پاسخ به استهزاى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link380 | توضيح آيه: «القاء شیطان در آرزو و اُمنیه پیامبران الهی»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link380 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link381 | فرق بين معناى «نبوت» و «رسالت»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link381 | فرق بين معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link382 | القائات و وساوس شيطان، وسيله امتحان است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link382 | القائات و وساوس | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link383 | مقصود از اين كه «روز قيامت، عقيم است»، چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۴#link383 | مقصود از | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۵#link384 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۵#link384 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۵#link385 | روايتى در ذيل | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۵#link385 | روايتى در ذيل آیه: «وَ مَا أرسَلنَا مِن قَبلِكَ مِن رَسُولٍ وَ لَا نَبِىّ...»]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۳
کپی متن آیه |
---|
وَ کَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَ هِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَ أَخَذْتُهَا وَ إِلَيَ الْمَصِيرُ |
ترجمه
الحج ٤٧ | آیه ٤٨ | الحج ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمَصِیر»: مرجع. بازگشت.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ... (۲) أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ... (۱)
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِ... (۱) تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ... (۰) فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۳۸ - ۵۷ سوره حج
- نخستين آيه نازله درباره جهاد و اذن قتال به مؤمنان
- توضيح آيات مربوط به جهاد و قتال
- حكمت تشريع حكم قتال و جهاد
- اذن قتال، مختص به مهاجران صدر اسلام نيست
- دلدارى دادن به رسول خدا «ص» و تهديد تكذيب كنندگان
- از سرگذشت امت هاى گذشته، عبرت بگيريد!
- پاسخ به استهزاى مشركان درباره نزول عذاب
- توضيح آيه: «القاء شیطان در آرزو و اُمنیه پیامبران الهی»
- فرق بين معناى «نبوت» و «رسالت»
- القائات و وساوس شيطان، وسيله امتحان است
- مقصود از اين كه «روز قيامت، عقيم است»، چیست؟
- بحث روايتى
- روايتى در ذيل آیه: «وَ مَا أرسَلنَا مِن قَبلِكَ مِن رَسُولٍ وَ لَا نَبِىّ...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ «48»
و چه بسيار از (شهرها و) آبادىهايى كه به (اهل) آن مهلت دادم در حالى كه ستمگر بودند (امّا از اين مهلت، براى توبه و اصلاح خويش استفاده نكردند و بر كفر خود اصرار ورزيدند). سپس آن (ها) را با قهر خود گرفتم و بازگشت (همه) به سوى من است.
پیام ها
1- يكى از سنّتهاى الهى، مهلت دادن به ستمگران است پس عجله ما بيهوده است. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ»
2- ظلم انسان، سبب قهر الهى است. «وَ هِيَ ظالِمَةٌ- أَخَذْتُها»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ (48)
«1». تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 104.
«2». مجمع البيان، ج 4، ص 90.
«3». مجمع البيان، ج 4، ص 90.
«4». مجمع البيان، ج 4، ص 90.
جلد 9 - صفحه 72
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ: و چقدر از اهل شهرها كه به محض رحمت رحمانيه خود، أَمْلَيْتُ لَها: مهلت دادم اهل آن را به تأخير عذاب. وَ هِيَ ظالِمَةٌ: و حال آنكه اهل آن ستمكار بودند بر خود به جهت شرك و كفر و ارتكاب معاصى و مانند شما اى اهل مكه مستحق بودند تعجيل عقوبت را، و مهلت من به جهت آن بود كه توبه كنند و به حق باز گردند. ثُمَّ أَخَذْتُها: پس گرفتم ايشان را به عذاب سخت در دنيا به سبب تناهى در غفلت و انهماك در معصيت. وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ: و بسوى حكم من است بازگشت همه، يعنى بازگشت تمامى مردمان بسوى فرمان من است در آخرت و آنجا بجزاى خود خواهند رسيد، و حال شما كفار و مخالفين نيز چنين خواهد بود.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است امت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را كه از هلاك امم سالفه عبرت يابند و از مخالفت و نافرمانى اوامر حضرت سبحانى انديشه كنند، و بدانند كه هتاكى و بىباكى نسبت به فرامين الهى، مورد سخط و غضب ربانى و عاقبتى وخيم خواهد داشت، در دنيا به نكبت و شآمت آن گرفتار، و در آخرت به عذاب مبتلا خواهد شد مگر آنكه تو به و تدارك آن را بنمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (47) وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ (48) قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ (49) فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (50) وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ (51)
ترجمه
- و بتعجيل ميخواهند از تو عذاب را و هرگز خلف نكند خدا وعده خود را و همانا روزى نزد پروردگار تو مانند هزار سال است از آنچه ميشماريد
و چه بسيار از بلدى كه مهلت دادم مر آنرا و حال آنكه بود ستمكار پس گرفتم آنرا و بسوى من است بازگشت
بگو ايمردم جز اين نيست كه منم مر شما را بيم دهنده آشكار كننده
پس آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته مر ايشانرا است آمرزش و روزى ستوده
و آنانكه كوشش نمودند در آيات ما براى آنكه عاجز- كنندگان ما باشند آنگروه اهل دوزخند.
تفسير
- قمّى ره فرموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بكفار وعده عذاب داد و آنها گفتند كجا است آن عذاب پس عجله نمودند در آن و معلوم است كه خداوند
جلد 3 صفحه 613
هرگز از وعده خود تخلّف نميكند چنانچه در جنگ بدر معذب شدند و از ابن- عباس ره اينمعنى نقل شده و يك روز نزد خدا از روزهاى آخرت چنانچه جمعى از مفسرين گفتهاند و از بعضى روايات استفاده ميشود مانند هزار سال دنيا است در طول مدّت يا شدّت عذاب پس نبايد تعجيل در چنين عذاب طولانى يا شديدى داشته باشند ولى اينمعنى خلاف ظاهر است چون نظر بآثار و آيات سابقه مراد از عذاب دنيوى است و كفار تأخير آنرا اماره بر نازل نشدن آن قرار داده بودند و باين استعجال استهزاء مينمودند لذا بنظر حقير ظاهر آيه شريفه آنستكه يكروز نزد خداوند نظر بحلم و صبر او و حضور ازمان و اشياء نزدش مانند هزار سال است بحساب شما يعنى هزار سال شما مانند يكروز است پيش او پس اگر وعده عذاب او بتأخير افتد شما اماره بر عدم نزول آن قرار ندهيد و چون او ميداند كسى نميتواند از حيطه تصرّفش خارج شود و قدرت او هميشه باقى است تعجيل در عقوبت نميفرمايد و براى تسجيل امر باز اشاره باحوال امم سابقه فرموده كه آنها هم مانند شما ستمكار بودند بر خود و پيغمبرانشان و ما مهلت داديم بآنها و پس از چندى عذاب را بر آنها وارد نموديم كه مفرّى بر ايشان نبود و برگشت تمام خلائق بحكم خداوند است و به پيغمبر خود دستور فرموده كه بمردم بفرمايد كه من فقط موظّفم شما را با ادلّه و براهين واضحه از خداوند و عذابش بترسانم ديگر تعجيل و تأخير آن منوط بمصلحتى است كه خدا ميداند پس كسانيكه داراى ايمان و اعمال صالحه باشند مشمول رحمت و مغفرت الهيّه خواهند شد و روزى آنها بخوبى و خوشى با عزت و احترام و فضيلت تمام بايشان خواهد رسيد و كسانيكه سعى و كوشش نمودند از روى تعصّب و عناد براى اخفاء نور حقّ و ردّ آيات محكمات خدا بمجادله و مغالطه براى آنكه عاجز نمايند بگمان خودشان خدا و پيغمبر او را از رواج دين حقّ در آتش سوزان جايگير خواهند بود و كلمه معاجزين مأخوذ از عاجز بمعناى سابق است و بمناسبت آنكه هر يك از دو نفر كه مسابقه مينمايند ميخواهند ديگرى را عاجز نمايند استعمال شده و بعضى معجزّين بتشديد قرائت نمودهاند و بباز دارندگان مردم از متابعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و نسبت دهندگان ايشان را بعجز و غيره ترجمه و تفسير شده است.
جلد 3 صفحه 614
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَأَيِّن مِن قَريَةٍ أَملَيتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذتُها وَ إِلَيَّ المَصِيرُ (48)
و چه بسيار آباديها که مهلت داديم آنها را و آنها ظالم بودند پس از آن گرفتيم آنها را و بسوي من است مصير و بازگشت آنها.
(وَ كَأَيِّن مِن قَريَةٍ): بجاي كم من قرية يعني موارد زيادي داشته مثل منازل قوم نوح و عاد و ثمود و قوم لوط و أهل مدين و ايكة و قوم فرعون.
(أَملَيتُ لَها): يعني أهلها. و املاء مهلت است و سرّ مهلت را در آيه قبل بيان كرديم.
(وَ هِيَ ظالِمَةٌ): يعني أهل آن قري ظالم بودند و مستحقّ نزول عذاب بودند هم ظلم بدين كردند مشرك شدند که:
(إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ» لقمان آيه 12. و هم بأنبياء و مؤمنين ظلم كردند و هم بخود که در معرض عقوبت واقع شدند.
(ثُمَّ أَخَذتُها): گرفتيم آنها را يعني اهل آنها را بعذابهاي مهلكه از غرق و باد و صيحه و خسف و أمطار سنگ ريزه.
(وَ إِلَيَّ المَصِيرُ): فرداي قيامت و بعذاب ابدي دچار خواهند شد.
317
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- در این آیه بار دیگر روی همان مسألهای که در چند آیه قبل تکیه شده بود تأکید میکند و به کافران لجوج این چنین هشدار میدهد: «چه بسیار شهرها و آبادیها که به آنها مهلت دادم در حالی که ستمگر بودند (مهلت دادم تا این که بیدار شوند و هنگامی که بیدار نشدند باز هم مهلت دادم تا در ناز و نعمت فرو روند) اما ناگهان آنها را زیر ضربات مجازات گرفتم» (وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ أَمْلَیْتُ لَها وَ هِیَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها).
ج3، ص224
آنها نیز مثل شما از دیر شدن عذاب، شکایت داشتند و مسخره میکردند و آن را دلیل بر بطلان وعده پیامبران میگرفتند.
آری! «همه به سوی من باز میگردند» (وَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ) و تمام خطوط به خدا منتهی میشود و همه این اموال و ثروتها میماند و وارث همه اوست.
نکات آیه
۱ - هلاکت و نابودى بسیارى از جوامع پیشین با عذاب استیصال (و کأیّن من قریة أملیت لها و هى ظالمة) «إملاء» (مصدر «أملیت») از «ملو» و به معناى فرصت دادن است «لها» به تقدیر «لأهلها» و «هى ظالمة» به تقدیر «و أهلها ظالمة» مى باشد. «أخذ» (مصدر «أخذت») به معناى گرفتن و در این جا کنایه از هلاک ساختن و از میان برداشتن است.
۲ - ظلم و بى دادگرى، عامل اصلى هلاکت جوامع پیشین و باعث گرفتار شدن آنها به عذاب خشم الهى (استیصال) (و کأیّن من قریة أملیت لها و هى ظالمة ثمّ أخذتها)
۳ - خداوند، به هر جامعه بى دادگرى، پیش از نزول عذاب، فرصت مى داد تا شاید متنبه شوند و دست از مخالفت و مبارزه با پیامبرشان بردارند. (و کأیّن من قریة أملیت لها و هى ظالمة ثمّ أخذتها)
۴ - تأخیر در عذابِ شرک پیشگان عصر بعثت، فرصتى بود تا شاید آنان بیدار شوند و به اسلام بگروند. (و یستعجلونک بالعذاب ... و کأیّن من قریة أملیت لها)
۵ - هشدار خداوند به تکذیب کنندگان پیامبر(ص)، مبنى بر این که از فرصت داده شده استفاده کنند و خود را چونان جوامع پیشین، گرفتار خشم و قهر الهى نسازند. (و إن یکذّبوک ... و کأیّن من قریة أملیت لها ... أخذتها)
۶ - بازگشت تمامى انسان ها، تنها به سوى خدا است. (و إلىّ المصیر) «مصیر» مصدر میمى و به معناى بازگشتن است. تقدیم «إلىّ» (خبر) بر «مصیر» (مبتدا) مفید حصر است; یعنى، «لیس الرجوع إلاّ إلىّ».
۷ - عذاب اخروى در پى هلاکت و عذاب دنیوى، در انتظار ستمگران است. (و کأیّن من قریة ... و إلىّ المصیر) جمله «إلىّ المصیر» مى تواند تهدید به عذاب اخروى در پى عذاب دنیوى (ثمّ أخذتها) ظالمان باشد.
موضوعات مرتبط
- امتها: تاریخ امتها ۱، ۲
- امتهاى پیشین: آثار ظلم امتهاى پیشین ۲; انقراض امتهاى پیشین ۱; زمینه تنبه امتهاى پیشین ۳; عذاب استیصال امتهاى پیشین ۱; عوامل انقراض امتهاى پیشین ۲; عوامل هلاکت امتهاى پیشین ۲; مهلت به امتهاى پیشین ۳; هلاکت امتهاى پیشین ۱
- انسان: فرجام انسان ها ۶
- بازگشت به خدا :۶
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۶
- خدا: اتمام حجت خدا ۳; فلسفه مهلت هاى خدا ۳; مهلت هاى خدا ۵; هشدارهاى خدا ۵
- ظالمان: عذاب اخروى ظالمان ۷; هلاکت ظالمان ۷
- عذاب: اهل عذاب ۱; موجبات عذاب استیصال ۲
- محمد(ص): مهلت به مکذبان محمد(ص) ۵; هشدار به مکذبان محمد(ص) ۵
- مشرکان: تأخیر عذاب مشرکان صدراسلام ۴; زمینه اسلام مشرکان صدراسلام ۴; زمینه تنبه مشرکان صدراسلام ۴; فلسفه مهلت به مشرکان صدراسلام ۴
منابع