يونس ٤٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link67 | آيات ۵۶ | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link67 | آيات ۴۶ - ۵۶ سوره يونس]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۹#link68 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۹#link68 | دو قضای الهی، در فرستادن رسول براى هدایت مردم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۹#link69 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۹#link69 | بر اساس قضای الهی، هر امتی، اجل و پايانى دارند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۹#link71 | سرزنش آنان كه از روى استهزاء، شتاب در نزول عذاب را درخواست كردند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۹#link71 | سرزنش | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۹#link72 | مالكيت خداى تعالى، با هیچ قدرتی قابل مقايسه نيست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۹#link72 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۹#link73 | وعدۀ خدای تعالی، تخلف پذیر نیست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۹#link73 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link75 | بحث روایتی: (دو روايت در ذيل آيات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰# | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۸
کپی متن آیه |
---|
وَ يَقُولُونَ مَتَى هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ |
ترجمه
يونس ٤٧ | آیه ٤٨ | يونس ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَتَی هذَا الْوَعْدُ»: کی این وعده عملی میشود. مراد عذاب قیامت یا عذاب دنیا است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۶ - ۵۶ سوره يونس
- دو قضای الهی، در فرستادن رسول براى هدایت مردم
- بر اساس قضای الهی، هر امتی، اجل و پايانى دارند
- سرزنش آنان كه از روى استهزاء، شتاب در نزول عذاب را درخواست كردند
- مالكيت خداى تعالى، با هیچ قدرتی قابل مقايسه نيست
- وعدۀ خدای تعالی، تخلف پذیر نیست
- بحث روایتی: (دو روايت در ذيل آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «48»
كفّار (از روى استهزا) مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده (عذاب) چه وقت است؟
نکته ها
كفّار بارها از روى استهزا، از انبيا مىپرسيدند كه اگر راست مىگوييد، زمان قهر خدا چه وقت است؟! اين سؤالِ تحقيرآميز، نوعى تقويت دل براى افرادى بود كه تحت تأثير آنها قرار مىگرفتند، ولى مگر لازمهى تحقّق امرى، دانستن زمان آن است؟!
سؤال: اگر هر قومى رسولى دارند، پس چرا رسالت قطع شده است؟
پاسخ: مراد از رسول، شخص پيامبر نيست، بلكه پيام و رسالت اوست، چه مستقيم و چه با
جلد 3 - صفحه 580
واسطه. والّا مىبايست در هر منطقهاى پيامبرى باشد!
حضور انبيا در ميان مردم و قضاوت عادلانه، هم مربوط به دنياست و هم ممكن است مربوط به آخرت باشد كه در آيه 69 سوره زمر نيز مطرح است.
امام باقر عليه السلام فرمود: پيامبران الهى، «يقضون بالقسط»، به قسط وعدل حكم مىكنند. «1»
پیام ها
1- از سنّتهاى الهى آن است كه هيچ امّتى بدون پيامبر نباشد. «لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ»
2- تاريخ دين، همراه با تاريخ انسانيّت است. «لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ» چنانكه در آيهى ديگرى مىخوانيم: «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ» «2»
3- قهر الهى «كه در آيه قبل مطرح شد) بعد از اتمام حجّت و آمدن پيامبران است.
«لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ»
4- گسترش قسط و عدل در جامعه، در سايهى بعثت پيامبران است. «فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ»
5- در قيامت، هر گروهى با پيامبر خودشان حاضر مىشوند، سپس ميان آنان به عدالت داورى مىشود. فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ ... (در آيهى ديگر مىفرمايد: «وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ» «3»)
6- انكار قيامت و وعدههاى الهى، روش كافران است. يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (48)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ: و مىگويند كفار و معاندين، كى خواهد بود اين وعدهاى كه مىدهى از قيامت و بعث و حساب، يا نزول عذاب. إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ: بياريد آن را اگر هستيد شما موحدين راستگويان. اين شبهه پنجم از شبهات منكرين نبوت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله است. هر زمانى كه حضرت تهديد و توعيد مىفرمود آنها را به نزول عذاب، و مدتى مىگذشت عذاب نمىآمد، مىگفتند: كى خواهد بود وعده تو اگر صادقى در ادعا؟ و احتجاج مىكردند به ظاهر نشدن عذاب بر قدح نبوت آن سرور، حق تعالى در رد قول آنها خطاب فرمود به آن حضرت:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (48) قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ (49) قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُهُ بَياتاً أَوْ نَهاراً ما ذا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ (50) أَ ثُمَّ إِذا ما وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَ قَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ (51) ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ (52)
ترجمه
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو مالك نيستم براى خود ضررى و نه نفعى را مگر آنچه را خواهد خدا از براى هر گروهى وقت مقرّرى است چون آيد وقت مقرّر آنها پس نه واپس مانند زمانى و نه پيشى گيرند
بگو خبر دهيد اگر آيد شما را عذاب او شبانگاه يا در روز چه چيز را بشتاب ميخواهند از آن گناهكاران
آيا پس چون بوقوع آيد ميگرويد بآن و گفته شود آيا اكنون با آنكه بوديد آنرا بشتاب ميخواستيد
پس گفته شود آنانرا كه ستم كردند بچشيد عذاب جاويد را آيا جزا داده ميشويد مگر بآنچه بوديد كه كسب ميكرديد
تفسير
پس از وعده عذاب الهى كفّار بر سبيل استعجاب و استبعاد و استهزاء به اهل ايمان ميگفتند پس كى اين وعده انجاز خواهد شد اگر راست ميگوئيد لذا خداوند به پيغمبر خود دستور فرمود كه در جواب آنها بفرمايد من اختيار دفع ضرر و
جلد 3 صفحه 25
جلب نفع خود را ندارم چه رسد بضرر شما مگر آن ضرر و نفعى كه خداوند اختيار آنرا بمن واگذار فرمايد يا بخواهد كه واصل و عائد بندگانش شود اگر منظور شما عذاب بعد از مرگ است از براى هر جماعتى كه مستحقّ عقوبت الهى شدند وقت معيّنى است از مرگ و عذاب بعد از آن كه تقديم و تأخير در آن روى نخواهد داد و قابل استعجال و استمهال در هيچ مقدار از زمان نيست و اگر منظور عذاب دنيوى است بگو چه شب بيايد كه وقت استراحت شما است و چه روز كه وقت اشتغال شما بكار است منظور شما از تعجيل در عذاب چيست و آيا ميدانيد چه فاجعه شديدى را استقبال مينمائيد با آنكه مجرم و گناهكاريد و بايد از عقوبت خائف باشيد. و تصريح به مجرميّت و عدم اقتضاء آن استعجال را، نكته عدول از خطاب به غيبت و از ضمير باسم ظاهر است و آيا پس از نزول عذاب ميخواهيد ايمان بياوريد بآن ولى آنوقت بشما ميگويند آيا الآن- بطريق استهزاء- يعنى الآن ايمان ميآوريد با آنكه ايمان پس از نزول عذاب قبول نخواهد شد و شما در آن تعجيل داشتيد پس چرا نادم شديد و سرّ عدم قبول توبه بعد از معاينه موت آنستكه ايمان بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ثواب و عذاب در حال اختيار مطلوب است و بنده را مقرّب مينمايد نه در حال اضطرار و شمّهاى از اين مقال در آيه شريفه انّما التوبة على اللّه و آيه بعد از آن در اوائل سوره نساء گذشت پس گفته شود بكسانيكه ظلم نمودند بخودشان براى كفر و بر مردم براى اغرائشان به جهل در قيامت بچشيد عذاب دائم الهى را كه جزاى اعمال فاسده و عقائد كاسده خودتان است و بسوء اختيار خودتان در دنيا با كدّ يمين و عرق جبين كسب نموديد و عيّاشى ره در تفسير اجل مذكور در آيه دوم از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن اجلى است كه براى ملك الموت در شب قدر نامبرده شده است و قمّى ره در ذيل آيه سوم از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين عذابى است كه در آخر الزمان بر فسّاق اهل قبله نازل ميشود با آنكه آنها منكر نزول آن باشند و در آيه چهارم قبل از كلمه آلآن كه مصدّر بهمزه استفهام است گفتهاند تقدير قول شده است يعنى بآنها گفته خواهد شد و بنظر حقير چندان احتياج به تقدير ندارد چون ممكن است متمّم كلام سابق باشد كه براى مزيد توبيخ و ملامت آنها تأكيدا ذكر شده است يعنى آيا در اين وقت ايمان ميآوريد كه بىثمر است با آنكه تعجيل داشتيد و بنابر اين الآن اشاره به معهود
جلد 3 صفحه 26
ذهنى است نه خارجى تأمّل لازم است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَقُولُونَ مَتي هذَا الوَعدُ إِن كُنتُم صادِقِينَ (48)
و ميگويند اينکه كفار و مشركين چه وقت اينکه وعده تحقق پيدا ميكند اگر شما انبياء راستگو هستيد.
وَ يَقُولُونَ مَتي هذَا الوَعدُ مشار اليه هذا ظاهرا قيامت است که انبياء خبر ميدادند و البته قائل باين قول كساني هستند که منكر بعث و نشور هستند و الّا ملّيين عالم معتقد هستند و اختلاف آنها در مصداق ناجي و هالك است يهود خود را اهل نجات و ديگران را اهل هلاكت و هكذا نصاري، مجوس، مشرك، فقط طبيعي دهري لا مذهب که منكر بعث هستند وَ قالُوا ما هِيَ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَمُوتُ وَ نَحيا وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه آيه 23، و كساني که بعث را در همين عالم ميدانند و قائل بنسخ و فسخ و رسخ و مسخ هستند و ميگويند روح انسان پس از موت تعلق ميگيرد بانسان ديگري يا بحيواني يا بگياه و درختي يا بجماد اگر خوب بوده بانسان خوبي يا حيوان خوش الحاني يا بميوهها و حبوبات موافق طبع يا بجواهر و معادن تعلق ميگيرد، و اگر بد باشد بانسان بدي يا حيوان بد الحان يا گياه تلخ يا سنگ و ريگ تعلق ميگيرد که شرح اقوال آنها را در كلم الطيب مجلد سوم در بحث معاد مفصلا دادهايم، و ممكن است مشار اليه وعده عذاب و هلاكت دنيوي باشد.
إِن كُنتُم صادِقِينَ اشاره به اينكه شما انبياء دروغگو هستيد و چنين دعوي تحققپذير نيست با اينكه قطع نظر از آيات كثيره در موضوع بعث و قطع نظر از اخبار متواتره و از ضرورت جميع اديان ادله عقليه قطعيه بر اثبات معاد داريم.
399
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- به دنبال تهدیدهایی که در آیات سابق راجع به عذاب و مجازات منکران حق ذکر شد در این آیه از قول آنها چنین نقل میکند که از روی استهزاء و مسخره و انکار «میگویند: این وعدهای که در مورد نزول عذاب میدهی اگر راست میگویی چه موقع است»؟! (وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
آنها با این تعبیر میخواستند بیاعتنایی کامل خود را به تهدیدهای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نشان دهند.
نکات آیه
۱ - خداوند، تکذیب کنندگان پیامبر اکرم (ص) را به عذاب استیصال تهدید کرده بود. (و یقولون متى هذا الوعد)
۲ - مشرکان وعده عذاب استیصال را، به دلیل نامعلوم بودن زمان وقوع آن، دروغ و ادعاى بى اساس پیامبر (ص) و مؤمنان مى پنداشتند. (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین) با توجّه به اینکه استفهام در جمله «متى هذا الوعد» براى ریشخند و استهزاست، برداشت فوق از آن استفاده مى شود.
۳ - نامشخص بودن زمان وقوع عذاب استیصال، دستاویز مشرکان براى به استهزا گرفتن تهدید آن بود. (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین) پاسخ این پرسش - که در آیه بعد آمده - مؤید برداشت فوق است.
۴ - مشرکان، با تمسخر و استهزا، از پیامبر (ص) و مؤمنان خواستار تعیین زمان وقوع عذاب استیصال و تسریع در آن بودند. (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین)
موضوعات مرتبط
- خدا: تهدیدهاى خدا ۱
- عذاب: استهزاى عذاب استیصال ۴; تهدید به عذاب استیصال ۱
- مؤمنان: افترا به مؤمنان ۲
- محمّد (ص): افترا به محمّد (ص) ۲; تهدید مکذبان محمّد (ص) ۱
- مشرکان: استهزاهاى مشرکان ۴; افتراهاى مشرکان ۲; بهانه جویى مشرکان ۳; خواسته هاى مشرکان صدر اسلام ۴; عوامل استهزاهاى مشرکان ۳; مشرکان و عذاب استیصال ۲، ۳; مشرکان و مؤمنان ۴; مشرکان و محمّد (ص) ۴
منابع