يونس ٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link1 | آيات ۱۰ | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۱۰ سوره يونس]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link2 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link2 | بيان غرض و آهنگ كلى سوره مباركه یونس]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link4 | مراد از «حكيم»، در: آیه: «تِلكَ الكِتَابُ الحَكِيم»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link4 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link6 | جواب خداى تعالى به تعجب كفار، از نزول وحى به پيامبر «ص»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link9 | دو برهان، برای استدلال و اثبات معاد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link6 | جواب خداى تعالى به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link10 | حقانيت خلقت الهى، در آفرينش آفتاب و ماه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link12 | فراموشى روز حساب و دلبستگى به زندگى دنيا، اساس انكار دين است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link13 | مراد از هدايت مؤمنان به ايمانشان، و رابطه بين ايمان و عمل]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link14 | محبت خالص مؤمنان به خداى تعالى، تسبيح او، و تحيت آنان به يكديگر در جنات نعيم]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link10 | حقانيت خلقت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link16 | بحث روايتى: (روایاتی ذیل آیات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link12 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link13 | مراد از هدايت | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link14 | محبت خالص | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link16 | بحث روايتى | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۲۰
کپی متن آیه |
---|
أُولٰئِکَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُوا يَکْسِبُونَ |
ترجمه
يونس ٧ | آیه ٨ | يونس ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«اُوْلئِکَ»: جمله (أُوْلئِکَ مَأْواهُمْ) خبر (إِنَّ) در آیه قبلی است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۰ سوره يونس
- بيان غرض و آهنگ كلى سوره مباركه یونس
- مراد از «حكيم»، در: آیه: «تِلكَ الكِتَابُ الحَكِيم»
- جواب خداى تعالى به تعجب كفار، از نزول وحى به پيامبر «ص»
- دو برهان، برای استدلال و اثبات معاد
- حقانيت خلقت الهى، در آفرينش آفتاب و ماه
- فراموشى روز حساب و دلبستگى به زندگى دنيا، اساس انكار دين است
- مراد از هدايت مؤمنان به ايمانشان، و رابطه بين ايمان و عمل
- محبت خالص مؤمنان به خداى تعالى، تسبيح او، و تحيت آنان به يكديگر در جنات نعيم
- بحث روايتى: (روایاتی ذیل آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «8»
آنان به خاطر آنچه كه عمل مىكردند، جايگاهشان آتش است.
نکته ها
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «مَن احبّ لقاء اللَّه احبّ اللَّهُ لقائه»، هر كس ديدار خدا را دوست بدارد، خداوند نيز ملاقات با او را دوست دارد. «1» و در آيهى آخر سورهى كهف مىخوانيم:
«فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً» معتقدان به قيامت و ديدار پروردگار، بايد عمل صالح انجام دهند.
پیام ها
1- اميد و يأس، در اصلاح و افساد انسان، نقش مؤثّرى دارد. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا»
2- انسان، هر چه بيشتر از قيامت غافل و مأيوس شود، دنياگراتر مىشود. پس معتقدان به قيامت نبايد دنياگرا باشند. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا»
3- اطمينان واقعى تنها با ياد خداست و دنيا، آرامبخش كاذب آن هم براى غافلان است. اطْمَأَنُّوا بِها ... غافِلُونَ
«1». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 543
4- عوامل دوزخى شدن عبارت است از:
الف: انكار معاد و پاداشهاى اخروى. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا»
ب: راضى شدن به دنياى زودگذر. «رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا»
ج: غفلت از آيات الهى. «هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ»
د: عملكرد ناپسند. «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»
5- جهنّم، دستآورد خود انسان است. «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «8»
بعد از آن عاقبت اين جماعت را بيان فرمايد:
أُولئِكَ: آن جماعت غافلين و منهمكين، يا هر دو فرقه مذكوره. مَأْواهُمُ النَّارُ: جا و محل و مكان ايشان آتش جهنم است. بِما كانُوا يَكْسِبُونَ: به سبب آنچه بودند كه كسب مىكردند، يعنى مواظبت مىنمودند بر معاصى كه آن كفر و شرك و نفاق و ساير گناهان است.
تنبيه- شخص عاقل بصير با اين همه تذكرات و زواجر، البته قدرى تأمل بنمايد كه اين همه تأكيدات و توعيدات، عبث و لغو نخواهد بود. بيهوده سخن به اين درازى نشود، و اين فكر او را بر آن دارد كه از غفلت، هشيار، و مركب شهوات و افسار خود را در ربقه طاعت و بندگى در آورد.
در نهج البلاغه «1» ذيل خطبهاى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نصيحت مشفقانه فرمايد: و اعلموا ليس لهذا الجلد الرّقيق صبر على النّار فارحموا نفوسكم فانّكم قد جرّبتموها فى مصائب الدّنيا أ فرأيتم جزع احدكم من الشّوكة تصيبه و العثرة تدميه و الرّمضاء تحرقه فكيف اذا كان بين طابقين من نار ضجيع حجر و قرين شيطان.
يعنى: بدانيد بتحقيق نيست براى اين پوست نازك، صبر بر آتش جهنم، پس رحم كنيد نفوس خود را، زيرا اگر شما آزمايش شويد به مصائب دنيا، فرياد
«1» نهج البلاغه فيض خطبه 182 ص 603.
ج5، ص 266
يكى از شما بلند شود از اصابه خارى يا زخم نيزه و يا گرمى ريگستانى؛ در اين صورت چگونه باشد حال و ناله شخص بين دو طبقه آتش ناله سنگ و قرين شيطان، آيا مىدانيد كه وقتى مالك خازن جهنم غضب كند به آتش، مىشكند بعض آن را به بعضى به سبب شدت غضبش، و هرگاه زجر نمايد آن را مىجهد از درهاى جهنم فريادى از زجر آن «نعوذ باللّه من غضبه».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ «7» أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «8»
ترجمه
همانا آنانكه اميد ندارند ملاقات ما را و خوشنود شدند بزندگانى دنيا و دلگرم شدند بآن و آنانكه آنها از آيتهاى ما بيخبرانند
آنگروه جايگاهشان آتش است براى آنچه بودند كه كسب ميكردند.
تفسير
گفتهاند ملاقات خداوند چون محال است مراد ملاقات رحمت او است و براى تعظيم اضافه بحق شده است و بنظر حقير ملاقات خداوند بديده سر محال است ولى بديده دل ممكن است براى اولياء در اين عالم و براى همه در عالم شهود كه علائق جسمانى مقطوع است در هر حال مراد كسانى هستند كه اعتقاد بمبدء و معاد ندارند و مأيوس از رحمت حقّند و خوفى از عذاب قبر و عالم برزخ و قيامت كبرى در دل آنها نيست اين قبيل اشخاص تمام همّشان مصروف بتعمير اين سراى ظلمانى است و فكر آخرت نيستند و دلخوش و سر گرم باين عالمند و غافلند از اينكه تا چشم بر هم بگذارند اين نشئه تمام ميشود و بايد به نشئه ديگر منتقل شوند دست خالى با روى سياه و حال تباه و اين حال در نتيجه اعراض از ذكر و آيات الهى براى بشر روى ميدهد چنانچه براى كفّار روى داده و براى مسلمانان مقلّد آنها هم در اثر تقليد حاصل است لذا جايگاه آنها در دنيا و آخرت در آتش است امّا در دنيا براى آنكه هر چه سعى ميكنند بمقصود خودشان كه خوشى و راحت است نائل نميشوند ناچار ميسوزند و ميسازند و امّا در آخرت براى آنكه نتيجه اين اعمال بادلّه قطعيّه و وعده الهيّه خلود در آتش است كه ظاهر از آيه دوّم است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أُولئِكَ مَأواهُمُ النّارُ بِما كانُوا يَكسِبُونَ «8»
خبر انّ است که اينکه دو دسته جايگاه آنها آتش است بسبب آنچه براي خود كسب و تحصيل ميكنند.
أُولئِكَ اسم اشاره است بجميع كفار از طبيعي و كساني که ايمان نياوردند و پشت پا بدين و شريعت و احكام زدند و اينکه همه معجزات و آيات الهيه را دور انداختند مَأواهُمُ النّارُ جهنم جايگاه آنها است که بدون حساب داخل آتش ميشوند و اينکه نه از راه ظلم بآنها است زيرا خداوند إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ مِثقالَ ذَرَّةٍ نساء آيه 44، بلكه بِما كانُوا يَكسِبُونَ باء سببيه است که علت دخول نار آنچه از اعمال سيّئه که از آنها صادر شده از انكار وجود حق که (اول الدين معرفة اللّه) است و تكذيب انبياء و ظلم و اذيتها و ترك كليه واجبات و ارتكاب جميع محرمات و بالجمله هر يك يك آنها عذاب مخصوص دارد (اللهمّ ثبّتنا علي دينك القويم و اغفر ذنوبنا و احشرنا مع اوليائك بجاه محمّد و آله صلّ علي محمّد و آله الطاهرين).
352
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- «این هر دو گروه جایگاهشان آتش است، به خاطر اعمالی که انجام میدهند» (أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
در حقیقت نتیجه مستقیم عدم ایمان به معاد همان دلبستگی به این زندگی محدود و مقامهای مادی و اطمینان و اتکاء به آن است.
همچنین غفلت از آیات الهی، سر چشمه بیگانگی از خدا، و بیگانگی از خدا سر چشمه عدم احساس مسؤولیت، و آلودگی به ظلم و فساد و گناه است، و سر انجام آن چیزی جز آتش نمیتواند باشد.
نکات آیه
۱ - دوزخ، جایگاه ابدى مشرکان و منکران رستاخیز (إن الذین لایرجون لقاءنا ... و الذین هم عن ءایتنا غفلون. أولئک مأویهم النار)
۲ - انکار لقاى خدا، دلبستگى به دنیا و غفلت از آیات الهى، زمینه ساز اعمال نارواست. (إن الذین لایرجون لقاءنا ... أولئک مأویهم النار بما کانوا یکسبون)
۳ - بزهکارى و زشت کردارى، عامل گرفتار شدن به آتش دوزخ (أولئک مأویهم النار بما کانوا یکسبون)
۴ - سرنوشت انسان (سعادت و شقاوت اخروى) در گرو اعمال و کردار اوست. (أولئک مأویهم النار بما کانوا یکسبون)
موضوعات مرتبط
- انسان: سرنوشت انسان ها ۴
- جهنم: جاودانان در جهنم ۱ ; موجبات جهنم ۳
- جهنمیان: ۱
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۲
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۴
- عمل: آثار اخروى عمل ۴ ; آثار عمل ناپسند ۳ ; زمینه عمل ناپسند ۲
- غفلت: آثار غفلت از آیات خدا ۲
- قیامت: کیفر مکذبان قیامت ۱ ; مکذبان قیامت در جهنم ۱
- لقاءاللّه: آثار تکذیب لقاءاللّه ۲
- مشرکان: کیفر مشرکان ۱ ; مشرکان در جهنم ۱
منابع