الأعلى ٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::الّذِي|الَّذِي‌]] [[شامل این ریشه::الذى‌| ]][[شامل این کلمه::خَلَق|خَلَقَ‌]] [[کلمه غیر ربط::خَلَق| ]] [[شامل این ریشه::خلق‌| ]][[ریشه غیر ربط::خلق‌| ]][[شامل این کلمه::فَسَوّى|فَسَوَّى‌]] [[کلمه غیر ربط::فَسَوّى| ]] [[شامل این ریشه::سوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::سوى‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::الّذِي|الَّذِي‌]] [[شامل این ریشه::الذى‌| ]][[شامل این کلمه::خَلَق|خَلَقَ‌]] [[کلمه غیر ربط::خَلَق| ]] [[شامل این ریشه::خلق‌| ]][[ریشه غیر ربط::خلق‌| ]][[شامل این کلمه::فَسَوّى|فَسَوَّى‌]] [[کلمه غیر ربط::فَسَوّى| ]] [[شامل این ریشه::سوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::سوى‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|الَّذِي‌ خَلَقَ‌ فَسَوَّى‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=همان که آفرید، پس سامان بخشید.
|-|صادقی تهرانی=همان که آفرید، پس سامان بخشید.
|-|معزی=آنکه آفرید پس راست کرد
|-|معزی=آنکه آفرید پس راست کرد
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">He who creates and regulates.</div>
{{آيه | سوره = سوره الأعلى | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::2|٢]] | قبلی = الأعلى ١ | بعدی = الأعلى ٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/087002.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/087002.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الأعلى | نزول = [[نازل شده در سال::1|١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::2|٢]] | قبلی = الأعلى ١ | بعدی = الأعلى ٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«سَوَّی»: موزون و منظّم و آراسته و پیراسته کرد. نظم و نظام بخشید. هرچیزی را آماده کاری کرد که برای انجام آن آفریده شده است (نگا: بقره / ، کهف / ، نازعات / ).
«سَوَّی»: موزون و منظّم و آراسته و پیراسته کرد. نظم و نظام بخشید. هرچیزی را آماده کاری کرد که برای انجام آن آفریده شده است (نگا: بقره / ، کهف / ، نازعات / ).
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link299 | آيات ۱ - ۱۹، سوره اعلى]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link300 | مضمون كلمه سوره مباركه اعلى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link299 | آيات ۱ - ۱۹  سوره اعلى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link301 | توضيح معناى اينكه فرود: ((سبّح اسم ربّك - نام پروردگارت را تنزيه كن ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link301 | توضيح معناى اين كه فرمود: «سبّح اسم ربّك»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link302 | اقوال مختلف در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link303 | مظاهر تدبير الهى: خلقت، تسويه، تقدير، هدايت و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link303 | مظاهر تدبير الهى : خلقت ، تسويه ، تقدير، هدايت ، و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link304 | معناى «اقرأ» در «سنقرئك فلا تنسى» و مفاد استثناء «إلّا ماشاء اللّه»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link304 | معناى ((اقراء)) در ((سنقرئك فلا تنسى )) و مفاد استثناء ((الّا ماشاء اللّه ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link305 | آسوده خاطر نمودن پيامبر اكرم «ص» از چيستی تلقى وحى الهى و حفظ آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link305 | آسوده خاطر نموده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از چيست تلقى وحى الهى و حفظ آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link306 | معناى اين كه به پيامبر «ص» فرمود: «و نيسّرك لليسرى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link306 | معناى اينكه خطاب به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((و نيسّرك لليسرى تورا براى يسرى آسان مى كنيم )) و نكته اى كه اين تعبير متضمّن است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link307 | سودمند واقع شدن شرط اساسى «تذكره» و اشاره به گفتار مفسّران درباره شرط مذكور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link307 | سودمند واقع شدن شرط اساسى تذكره و اشاره به گفتار مفسرين درباره شرط مذكور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link308 | معناى اين كه «شقىّ دوزخى»، در آتش، نه مى ميرد و نه زنده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link308 | معناى اينكه شقىّ دوزخى در آتش نه مى ميرد و نه زنده مى شود،]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link309 | مراد از تزّكى در «قد أفلح من تزكّى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link309 | مراد از تزّكى در: ((قد افلح من تزكّى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link310 | رواياتى در ذيل آيات «سبّح اسم ربّك الأعلى»، «سنقرئك فلاتنسى»، «قد أفلح من تزّكى» و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link310 | (رواياتى در ذيلآيات : ((سبّح اسم ربك الاعلى ))، ((سنقرئك فلاتنسى ))، ((قذ افلح من تزّكى )) ودرباره صحف اولى )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link311 | روايتى درباره عدد انبياء الهى و كتب و صحيفه هاى آنان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link311 | روايتى درباره عدد انبياء الهى و كتب و صحيفه هاى آنها]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۷#link149 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۷#link149 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‌ «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى‌ «4» فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى‌ «5»
«1» نام پروردگار بلندمرتبه‌ات را به پاكى ياد كن. «2» همان كه آفريد و سامان بخشيد. «3» و آنكه (هر چيز را) اندازه‌اى نهاد و هدايت كرد.
«4» آنكه (گياه) چراگاه را رويانيد. «5» و سرانجام آن را خشك و تيره كرد.
===نکته ها===
تسبيحِ نام خدا، يعنى نه فقط براى ذات خداوند، شريك قائل نشويم، بلكه حتّى براى نام او نيز شريك نياوريم و نام ديگران را هم رديف نام خداوند قرار ندهيم. چنانكه برخى گروه‌هاى التقاطى مى‌گفتند: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران»
در قرآن و حديث نشانه‌هاى زيادى است كه اسلام به محترم شمردن نام‌هاى مقدّس عنايت دارد. چنانكه در اين سوره مى‌فرمايد: علاوه بر تسبيح ذات، اسم پروردگار را هم بايد منزه بدانى. در جاى ديگر مى‌فرمايد: نام پيامبر را مثل نام‌هاى خودتان ساده نبريد:
«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً» «1» در جاى ديگر مى‌فرمايد: چرا فرشتگان را به نام زن مى‌خوانند: «لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى‌» «2» و پيامبر اسلام نام‌هاى نامناسب ياران را تغيير مى‌دادند.
----
«1». نور، 63.
«2». نجم، 27.
جلد 10 - صفحه 450
مسئله آفرينش و هدايت، در آيه پنجاه سوره طه نيز آمده است، آنجا كه فرعون از حضرت موسى عليه السلام پرسيد: پروردگار شما كيست؟ گفت: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌» ناگفته پيداست كه مراد از اين هدايت، هدايت تكوينى است كه خداوند در موجودات قرار داده است. مثلا ساختمان بدن مادر را به گونه‌اى هدايت كرد كه شير توليد كند و نوزاد را هدايت كرد كه به سراغ سينه مادر رفته و شير بمكد.
هدايت تكوينى موجودات با مرور زمان بهتر فهميده مى‌شود. همين امر است كه هزاران دانشمند را به تحقيق وا داشته كه چگونه پرندگان يا ماهى‌ها حتّى اگر صدها كيلومتر از جاى خود دور شوند باز به محل خود بر مى‌گردند. هدايت الهى در هر موجودى چيزى قرار داده كه او را به راه تكامل خود پيش مى‌برد. ذرات خاك ميوه مى‌شود، ميوه نطفه و سپس انسان، دوباره جسم انسان، خاك مى‌شود.
«سوى» به معناى نظام بخشيدن است. از نظام كهكشانها گرفته تا نظام حاكم بر يك حشره ذرّه‌بينى. «غُثاءً» يعنى گياه خشك و خاشاك و «أَحْوى‌» به معناى سبزى است كه رو به سياهى باشد.
حتّى يك برگ كوچك و خاشاك ناچيز هم به حال خود رها شده نيست. سبزه زارى كه در ديد ما خشك و تيره مى‌شود، در نظام هدايت الهى است، زيرا همان برگهاى خشكيده به ماده ديگرى تبديل مى‌شود كه براى قوت و قوّت زمين و درخت لازم است يا در شرايط انبوه تبديل به زغال سنگ شده و يا آثار مفيد ديگرى در خاك دارد.
===پیام ها===
1- نام خداوند مقدّس است. از هرگونه بى احترامى به نام او پرهيز كنيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
2- اوصاف ناشايست را در كنار نام خدا قرار ندهيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
3- نام‌هاى اختصاصى خداوند را بر ديگران ننهيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
4- تسبيح او سبب رشد و پرورش شما است. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
5- مسئوليّت شرك زدايى در درجه اول به دوش رهبر آسمانى و سپس بر عهده‌
جلد 10 - صفحه 451
همه مؤمنان است. «سَبِّحِ»
6- توحيد كامل در پرتو تنزيه ذات و تسبيح نام اوست. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
7- خداوند، از هرچه گفته و نوشته و تصور شود، برتر است. او در همه كمالات برتر است. «رَبِّكَ الْأَعْلَى»
8- خداوند، فقط خالق نيست، بلكه علاوه بر آن نظام بخش هستى و موجودات نيز مى‌باشد. «خَلَقَ فَسَوَّى»
9- ظرفيّت و هدايت موجودات، دليل بر هدفمندى آفرينش است. «قَدَّرَ فَهَدى‌»
10- فرمان‌هاى الهى همراه با حكمت و دليل است. نام خدا را تسبيح كن، زيرا او اعلى است، آفريد و سامان داد و هدايت كرد سَبِّحِ‌ ... الْأَعْلَى‌، خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‌
11- هدايت تكوينى آفريده‌ها در چهره‌هاى مختلفى است، گاهى سبز و گاهى خشك ولى هر دو در مدار هدايت است. «أَخْرَجَ الْمَرْعى‌ فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى‌»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2»
الَّذِي خَلَقَ‌: آن خدائى كه بيافريد همه چيزها را، فَسَوَّى‌: پس تسويه فرمود خلقان را. يعنى راست گردانيد اعضا و اجزاى آن را بر وفق حكمت. مراد از احكام، اتقان و تعديل آن است، كه دلالت دارد بر آنكه خالق آن عليم و حكيم و قدير است. نزد بعضى مراد به تسويه، تعديل قامت انسان است. يعنى او را منكوس نيافريد مانند بهائم و دواب.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‌ «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى‌ «4»
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى‌ «5» سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى‌ «6» إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى‌ «7» وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى‌ «8» فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى‌ «9»
سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى‌ «10» وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى «11» الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى‌ «12» ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى‌ «13» قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14»
وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15» بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌ «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ «19»
ترجمه‌
تنزيه نما نام پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است‌
آن خداوندى كه آفريد پس راست و درست نمود
و آن خداوندى كه مقدّر فرمود پس راهنمائى كرد
و آنكه بيرون آورد چراگاه را
پس گرداند آنرا خشك و سست با آنكه از سبزى مايل بسياهى بود
زود باشد كه ميخوانيم بر تو پس فراموش نميكنى‌
مگر آنچه را كه خواسته باشد خدا همانا او ميداند آشكار را و آنچه پنهان ميباشد
و بآسانى موفق كنيم تو را براى طريقه آسان‌
پس تذكّر ده اگر نفع دهد تذكّر
زود باشد كه متذكر شود كسيكه بترسد
و دورى نمايد از آن بدبخت‌ترين مردم‌
آنكه در آيد در آتش بزرگتر
پس نه ميميرد در آن و نه زنده ميماند
بتحقيق رستگار شد كسيكه پاك كرد خود را
و ياد نمود نام پروردگارش را پس نماز خواند
ولى اختيار ميكنيد زندگانى دنيا را
و ديگر سراى بهتر و پاينده‌تر است‌
همانا اين هر آينه در كتابهاى پيشينيان است‌
صحف ابراهيم و الواح موسى.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره مباركه امر فرموده است به پيغمبر خود كه تنزيه نمايد پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است از آنكه وصف شود از هر عيب و نقص و قصور و فتورى و اينكه فرموده تنزيه نما نام پروردگارت را شايد
----
جلد 5 صفحه 376
براى آن باشد كه خداوند باسماء و صفات شناخته ميشود نه بذات و تنزيه اسم باعتبار مسمّى است و بعضى گفته‌اند براى تعظيم تعبير باسم شده و محتمل است مراد آن باشد كه اسماء غير لايق بمقام ربوبى را بر او اطلاق منما و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بگو سبحان ربّى الاعلى و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه وقتى قرائت نمودى سبّح اسم ربّك الاعلى را بگو سبحان ربّى الاعلى و اگر در نماز باشى در دل خطور ده و در بعضى از روايات سيره مرضيّه پيغمبر اكرم بر اين امر نقل شده و آنكه چون فسبّح باسم ربّك العظيم نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود آنرا در ركوع خودتان قرار دهيد و چون سبّح اسم ربك الاعلى نازل شد فرمود آنرا در سجود خود قرار دهيد و قبلا در ركوع الّلهمّ لك ركعت و در سجود الّلهم لك سجدت ميگفتند آن ذات اقدسى كه خلق فرمود موجودات را پس راست و درست و متناسب و معتدل فرمود قامت و اعضاء و اجزاء و مزاج آنان را و فراهم نمود لوازم كمال و وسائل معاش و معادشان را آن وجود مقدّسى كه مقدّر فرمود امور و ارزاق بندگان را و هدايت نمودشان بدين حق و منافع دنيوى و اخروى و قمّى ره نقل فرموده كه مقدّر نمود اشياء را بتقدير اول پس هدايت فرمود بآن كسى را كه ميخواست و قدر بتخفيف نيز قرائت شده و در مجمع آنرا بامير المؤمنين عليه السّلام نسبت داده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد آن خداوندى كه بيرون آورد از زمين رستنى و گياه‌ها را پس گردانيد آنها را خشك و سست و بعد از سبزى متمايل بسياهى تاقوت حيوانات باشد در هر حال و در ازمنه آتيه قرآن را بتوسط جبرئيل براى تو قرائت مينمائيم يا بتو مى‌آموزيم چنانچه قمّى ره نقل فرموده پس فراموش نميكنى مگر آنچه را خداوند خواسته كه فراموش شود چون گفته‌اند اين يك نوع نسخ بوده كه بايد تلاوت و كتابت نشود تا از خاطرها محو گردد و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ما ننسخ من آية او ننسها شرح آن گذشت و محتمل است مراد آن باشد كه فراموش نميكنى مگر آنچه را كه خدا خواسته باشد كه فراموش كنى و خدا نخواسته پس فراموش نخواهى كرد چون تو فراموش كار نيستى و نسيان بر تو روا نيست و قمّى ره فرموده استثنا فرمود خداوند چون پيغمبر مأمون از فراموشى نبوده زيرا كسى كه‌
----
جلد 5 صفحه 377
فراموش نميكند خدا است و در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تعجيل ميفرمود در قرائت قرآن بعد از نزول از ترس آنكه فراموش نمايد و بعد از نزول اين آيه ديگر چيزى را فراموش نفرمود و اظهر همان قول اوّل است و براى خداوند تفاوتى ندارد قرآن را بلند بخوانند يا آهسته چون او ميداند هر چه را بلند خوانده شود و آنچه را پنهان قرائت نمايند و آنچه را ظاهر باشد از احوال بندگان و آنچه مخفى باشد از انظار ايشان و خداوند ميسّر ميفرمايد براى پيغمبر خود راه آسان حفظ قرآن را بوحى و موفق ميفرمايد او را به ابلاغ احكام آسان آن و امر فرموده است او را بمتذكّر نمودن بندگان خود و موعظه و ارشاد آنان اگر نافع باشد تذكّر و موعظه بحال آنها و قابل هدايت باشند و البتّه نافع است و بعد از تذكر متذكر ميشود كسيكه در دل ترسى از خدا و روز جزا داشته باشد ولى كسيكه در زمره شقى‌ترين مردم باشد از تذكّر و تفكّر و استماع آيات الهى اجتناب و دورى مينمايد و آن كسى است كه داخل در جهنّم و ملازم با آتش بزرگ و سوزان آن ميشود پس نه ميميرد بكلّى در آن و نه زنده ميماند بلكه دائما ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و باز ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و در عذاب است و زندگانى و آسايش و روحى كه روح و راحت و خير و بركتى در آن باشد ندارد و نفعى از آن زندگى نميبرد و بتحقيق فائز و رستگار شده است آنكه تزكيه نموده نفس خود را از عقائد فاسده و اخلاق رذيله و اعمال قبيحه و قمّى ره نقل فرموده كه مراد اداء زكوة فطر است قبل از نماز عيد و آنكه نام خدا را در دل ياد و بزبان جارى نموده و نماز خوانده و قمّى ره نقل فرموده كه مراد نماز فطر و أضحى است و در فقيه هر دو معناى منقول قمّى ره از امام صادق عليه السّلام تأييد شده و بعضى ذكر اسم ربّه فصلّى را بتكبيرات افتتاحيّه در نماز تفسير نموده‌اند و در بعضى از روايات ببردن نام خدا و صلوات بر محمّد و آل او صلّى اللّه عليه و آله تفسير شده است اين تزكيه و ياد خدا و نماز كار آخرتى است ولى مردم طبعا مايل بنقدند و مئال انديش نيستند لذا زندگانى موقت محدود مشوب بآلام و اسقام دنيوى را بر آخرت باقى و نعيم مقيم بى‌زوال و خالى از ملال و كلال آن اختيار مينمايند و ترجيح ميدهند و نوعا بقدريكه براى دنيا كار ميكنند بفكر آخرت‌
----
جلد 5 صفحه 378
نيستند و براى آن كار نميكنند و اين طريقه مرضى خدا و معمول در نزد دانشمندان ربّانى نيست و عقلا رجحان ندارد بلكه مرجوح و ناپسنديده است و از قد أفلح تا و أبقى كه چهار آيه است مفادش در كتب سماوى ديرين و صحيفه‌هاى پيشين كه صحف حضرت ابراهيم و موسى عليهما السلام از آنها است ذكر شده چنانچه از روايت أبو ذر رحمه اللّه كه در خصال نقل شده استفاده ميشود و محتمل است هذا اشاره بآيه اخيره باشد و بهتر بودن آخرت از دنيا و بقاء و دوام آن در صحف ابراهيم عليه السّلام و در تورية موسى على نبيّنا و آله و عليه السّلام ذكر شده باشد چنانچه ظاهر است و آنچه خداوند بانبياء سلف عطا فرموده از علم و حكمت و موعظه و نصيحت به پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله هم عطا فرموده و علاوه باو عطا فرموده آنچه را بايشان عطا نفرموده و از آن حضرت بائمه اطهار بارث رسيده است چنانچه مستفاد از روايات و لازمه خاتميّت و افضليّت او است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره سبّح اسم ربك الاعلى را در نماز واجب يا مستحبّ باو گفته شود روز قيامت داخل شو در بهشت از هر درى از درهاى آن كه ميخواهى و نيز از آن حضرت روايت شده كه واجب است بر هر مؤمنى كه از شيعيان ما باشد آنكه قرائت نمايد در شب جمعه سوره جمعه و سبّح اسم ربك الاعلى را و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و على جميع الأنبياء و المرسلين.
----
جلد 5 صفحه 379
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِي‌ خَلَق‌َ فَسَوّي‌ «2»
‌آن‌ پروردگار تو خدايي‌ ‌است‌ ‌که‌ خلق‌ فرمود سپس‌ تسويه‌ نمود. سرتاسر ممكنات‌ ‌از‌ نور الانوار ‌تا‌ ماده‌ المواد تمام‌ مخلوق‌ الهي‌ هستند ‌که‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ ‌است‌
جلد 18 - صفحه 84
فرمود:
(اول‌ ‌ما خلق‌ اللّه‌ نوري‌)
‌تا‌ ماده‌ اصليه‌ ‌که‌ هنوز صورت‌ بخود نگرفته‌ ‌که‌ تعبير بهيولاي‌ صرفه‌ ميكنند ‌که‌ گفتند:
هيولي‌ ‌در‌ بقاء محتاج‌ صورت‌ ||  تشخص‌ كرد صورت‌ ‌را‌ گرفتار
مثل‌ مواد جسماني‌ ‌که‌ صورت‌ خاكي‌ و آبي‌ و هوايي‌ و ناري‌ بخود گرفت‌ ‌که‌ عناصر اربعة نام‌ نهاده‌اند و اينها مولد ساير اجسام‌ هستند.
(فسوي‌) تسويه‌ مطابق‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌هر‌ مخلوقي‌ ‌را‌ بآنچه‌ صلاح‌ و حكمت‌ اقتضاء داشت‌ مقرر فرمود ‌از‌ انسان‌ مستوي‌ القامة اعضاي‌ بدن‌ ‌هر‌ كدام‌ بجاي‌ ‌خود‌ قواي‌ بدني‌ و نفسي‌ و عقلي‌ باو عنايت‌ فرمود و ساير مخلوقات‌ ‌را‌ بآنچه‌ عين‌ صلاح‌ ‌بود‌ اعطاء فرمود:
جهان‌ چون‌ چشم‌ و گوش‌ و خال‌ و ابرو ‌است‌ ||  ‌که‌ ‌هر‌ چيزي‌ بجاي‌ خويش‌ نيكو ‌است‌
فَتَبارَك‌َ اللّه‌ُ أَحسَن‌ُ الخالِقِين‌َ مؤمنون‌ ‌آيه‌ 14، اللّه‌ُ الَّذِي‌ جَعَل‌َ لَكُم‌ُ الأَرض‌َ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُم‌ فَأَحسَن‌َ صُوَرَكُم‌ وَ رَزَقَكُم‌ مِن‌َ الطَّيِّبات‌ِ ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ رَبُّكُم‌ فَتَبارَك‌َ اللّه‌ُ رَب‌ُّ العالَمِين‌َ مؤمن‌ ‌آيه‌ 64.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 2)- و بعد از این دو توصیف (ربّ، اعلی) در توضیح آن پنج وصف دیگر را بیان می‌کند که همگی شرح ربوبیت اعلای پروردگار است، می‌فرماید:
«همان خداوندی که آفرید و منظم کرد» (الذی خلق فسوی).
نظام عالم آفرینش- که از بزرگترین منظومه‌های آسمانی را شامل می‌شود تا موضوعات ساده‌ای همچون خطوط سر انگشتهای انسان که در آیه 4 سوره قیامت به آن اشاره شده (بلی قادرین علی ان نسوی بنانه)- شاهد گویایی بر ربوبیت او، و اثبات وجود پروردگار است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۸: خط ۲۹۷:
[[رده:خلقت آفرینش]][[رده:منشأ نظم آفرینش]][[رده:زمینه تنزیه اسماء و صفات]][[رده:اقرار به تنزیه خدا]][[رده:ایمان به خالقیت خدا]][[رده:ایمان به کمال بخشى خدا]][[رده:زمینه تسبیح خدا]][[رده:خالقیت خدا]][[رده:خدا و عیب]][[رده:خدا و نقص]][[رده:دلایل تنزیه خدا]][[رده:نشانه هاى ربوبیت خدا]][[رده:تساوى موجودات]][[رده:تکامل تدریجى موجودات]][[رده:تکامل خلقت موجودات]][[رده:خالق موجودات]][[رده:کمال موجودات]][[رده:ویژگیهاى موجودات]]
[[رده:خلقت آفرینش]][[رده:منشأ نظم آفرینش]][[رده:زمینه تنزیه اسماء و صفات]][[رده:اقرار به تنزیه خدا]][[رده:ایمان به خالقیت خدا]][[رده:ایمان به کمال بخشى خدا]][[رده:زمینه تسبیح خدا]][[رده:خالقیت خدا]][[رده:خدا و عیب]][[رده:خدا و نقص]][[رده:دلایل تنزیه خدا]][[رده:نشانه هاى ربوبیت خدا]][[رده:تساوى موجودات]][[رده:تکامل تدریجى موجودات]][[رده:تکامل خلقت موجودات]][[رده:خالق موجودات]][[رده:کمال موجودات]][[رده:ویژگیهاى موجودات]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأعلى ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأعلى ]]
{{#seo:
|title=آیه 2 سوره أعلى
|title_mode=replace
|keywords=آیه 2 سوره أعلى,أعلى 2,الَّذِي‌ خَلَقَ‌ فَسَوَّى‌,خلقت آفرینش,منشأ نظم آفرینش,زمینه تنزیه اسماء و صفات,اقرار به تنزیه خدا,ایمان به خالقیت خدا,ایمان به کمال بخشى خدا,زمینه تسبیح خدا,خالقیت خدا,خدا و عیب,خدا و نقص,دلایل تنزیه خدا,نشانه هاى ربوبیت خدا,تساوى موجودات,تکامل تدریجى موجودات,تکامل خلقت موجودات,خالق موجودات,کمال موجودات,ویژگیهاى موجودات,آیات قرآن سوره الأعلى
|description=الَّذِي‌ خَلَقَ‌ فَسَوَّى‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۰۸

کپی متن آیه
الَّذِي‌ خَلَقَ‌ فَسَوَّى‌

ترجمه

همان خداوندی که آفرید و منظم کرد،

همان كه آفريد و سامان داد
همان كه آفريد و هماهنگى بخشيد.
آن خدایی که (عالم را) خلق کرد و (همه را) به حد کمال خود رسانید.
آنکه آفرید، پس درست و نیکو گردانید.
آن كه آفريد و درست‌اندام آفريد.
همانکه آفرید و سامان بخشید
آن كه آفريد- آفريدگان را- و راست و هموار ساخت- سامان بخشيد-.
همان خداوندی که (چیزها را) می‌آفریند و سپس (آنها را هماهنگ می‌کند و) می‌آراید.
همان که آفرید، پس سامان بخشید.
آنکه آفرید پس راست کرد

He who creates and regulates.
ترتیل:
ترجمه:
الأعلى ١ آیه ٢ الأعلى ٣
سوره : سوره الأعلى
نزول : ١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سَوَّی»: موزون و منظّم و آراسته و پیراسته کرد. نظم و نظام بخشید. هرچیزی را آماده کاری کرد که برای انجام آن آفریده شده است (نگا: بقره / ، کهف / ، نازعات / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‌ «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى‌ «4» فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى‌ «5»

«1» نام پروردگار بلندمرتبه‌ات را به پاكى ياد كن. «2» همان كه آفريد و سامان بخشيد. «3» و آنكه (هر چيز را) اندازه‌اى نهاد و هدايت كرد.

«4» آنكه (گياه) چراگاه را رويانيد. «5» و سرانجام آن را خشك و تيره كرد.

نکته ها

تسبيحِ نام خدا، يعنى نه فقط براى ذات خداوند، شريك قائل نشويم، بلكه حتّى براى نام او نيز شريك نياوريم و نام ديگران را هم رديف نام خداوند قرار ندهيم. چنانكه برخى گروه‌هاى التقاطى مى‌گفتند: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران»

در قرآن و حديث نشانه‌هاى زيادى است كه اسلام به محترم شمردن نام‌هاى مقدّس عنايت دارد. چنانكه در اين سوره مى‌فرمايد: علاوه بر تسبيح ذات، اسم پروردگار را هم بايد منزه بدانى. در جاى ديگر مى‌فرمايد: نام پيامبر را مثل نام‌هاى خودتان ساده نبريد:

«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً» «1» در جاى ديگر مى‌فرمايد: چرا فرشتگان را به نام زن مى‌خوانند: «لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى‌» «2» و پيامبر اسلام نام‌هاى نامناسب ياران را تغيير مى‌دادند.


«1». نور، 63.

«2». نجم، 27.

جلد 10 - صفحه 450

مسئله آفرينش و هدايت، در آيه پنجاه سوره طه نيز آمده است، آنجا كه فرعون از حضرت موسى عليه السلام پرسيد: پروردگار شما كيست؟ گفت: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌» ناگفته پيداست كه مراد از اين هدايت، هدايت تكوينى است كه خداوند در موجودات قرار داده است. مثلا ساختمان بدن مادر را به گونه‌اى هدايت كرد كه شير توليد كند و نوزاد را هدايت كرد كه به سراغ سينه مادر رفته و شير بمكد.

هدايت تكوينى موجودات با مرور زمان بهتر فهميده مى‌شود. همين امر است كه هزاران دانشمند را به تحقيق وا داشته كه چگونه پرندگان يا ماهى‌ها حتّى اگر صدها كيلومتر از جاى خود دور شوند باز به محل خود بر مى‌گردند. هدايت الهى در هر موجودى چيزى قرار داده كه او را به راه تكامل خود پيش مى‌برد. ذرات خاك ميوه مى‌شود، ميوه نطفه و سپس انسان، دوباره جسم انسان، خاك مى‌شود.

«سوى» به معناى نظام بخشيدن است. از نظام كهكشانها گرفته تا نظام حاكم بر يك حشره ذرّه‌بينى. «غُثاءً» يعنى گياه خشك و خاشاك و «أَحْوى‌» به معناى سبزى است كه رو به سياهى باشد.

حتّى يك برگ كوچك و خاشاك ناچيز هم به حال خود رها شده نيست. سبزه زارى كه در ديد ما خشك و تيره مى‌شود، در نظام هدايت الهى است، زيرا همان برگهاى خشكيده به ماده ديگرى تبديل مى‌شود كه براى قوت و قوّت زمين و درخت لازم است يا در شرايط انبوه تبديل به زغال سنگ شده و يا آثار مفيد ديگرى در خاك دارد.

پیام ها

1- نام خداوند مقدّس است. از هرگونه بى احترامى به نام او پرهيز كنيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»

2- اوصاف ناشايست را در كنار نام خدا قرار ندهيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»

3- نام‌هاى اختصاصى خداوند را بر ديگران ننهيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»

4- تسبيح او سبب رشد و پرورش شما است. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»

5- مسئوليّت شرك زدايى در درجه اول به دوش رهبر آسمانى و سپس بر عهده‌

جلد 10 - صفحه 451

همه مؤمنان است. «سَبِّحِ»

6- توحيد كامل در پرتو تنزيه ذات و تسبيح نام اوست. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»

7- خداوند، از هرچه گفته و نوشته و تصور شود، برتر است. او در همه كمالات برتر است. «رَبِّكَ الْأَعْلَى»

8- خداوند، فقط خالق نيست، بلكه علاوه بر آن نظام بخش هستى و موجودات نيز مى‌باشد. «خَلَقَ فَسَوَّى»

9- ظرفيّت و هدايت موجودات، دليل بر هدفمندى آفرينش است. «قَدَّرَ فَهَدى‌»

10- فرمان‌هاى الهى همراه با حكمت و دليل است. نام خدا را تسبيح كن، زيرا او اعلى است، آفريد و سامان داد و هدايت كرد سَبِّحِ‌ ... الْأَعْلَى‌، خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‌

11- هدايت تكوينى آفريده‌ها در چهره‌هاى مختلفى است، گاهى سبز و گاهى خشك ولى هر دو در مدار هدايت است. «أَخْرَجَ الْمَرْعى‌ فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى‌»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2»

الَّذِي خَلَقَ‌: آن خدائى كه بيافريد همه چيزها را، فَسَوَّى‌: پس تسويه فرمود خلقان را. يعنى راست گردانيد اعضا و اجزاى آن را بر وفق حكمت. مراد از احكام، اتقان و تعديل آن است، كه دلالت دارد بر آنكه خالق آن عليم و حكيم و قدير است. نزد بعضى مراد به تسويه، تعديل قامت انسان است. يعنى او را منكوس نيافريد مانند بهائم و دواب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‌ «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى‌ «4»

فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى‌ «5» سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى‌ «6» إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى‌ «7» وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى‌ «8» فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى‌ «9»

سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى‌ «10» وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى «11» الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى‌ «12» ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى‌ «13» قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14»

وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15» بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌ «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ «19»

ترجمه‌

تنزيه نما نام پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است‌

آن خداوندى كه آفريد پس راست و درست نمود

و آن خداوندى كه مقدّر فرمود پس راهنمائى كرد

و آنكه بيرون آورد چراگاه را

پس گرداند آنرا خشك و سست با آنكه از سبزى مايل بسياهى بود

زود باشد كه ميخوانيم بر تو پس فراموش نميكنى‌

مگر آنچه را كه خواسته باشد خدا همانا او ميداند آشكار را و آنچه پنهان ميباشد

و بآسانى موفق كنيم تو را براى طريقه آسان‌

پس تذكّر ده اگر نفع دهد تذكّر

زود باشد كه متذكر شود كسيكه بترسد

و دورى نمايد از آن بدبخت‌ترين مردم‌

آنكه در آيد در آتش بزرگتر

پس نه ميميرد در آن و نه زنده ميماند

بتحقيق رستگار شد كسيكه پاك كرد خود را

و ياد نمود نام پروردگارش را پس نماز خواند

ولى اختيار ميكنيد زندگانى دنيا را

و ديگر سراى بهتر و پاينده‌تر است‌

همانا اين هر آينه در كتابهاى پيشينيان است‌

صحف ابراهيم و الواح موسى.

تفسير

خداوند سبحان در اين سوره مباركه امر فرموده است به پيغمبر خود كه تنزيه نمايد پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است از آنكه وصف شود از هر عيب و نقص و قصور و فتورى و اينكه فرموده تنزيه نما نام پروردگارت را شايد


جلد 5 صفحه 376

براى آن باشد كه خداوند باسماء و صفات شناخته ميشود نه بذات و تنزيه اسم باعتبار مسمّى است و بعضى گفته‌اند براى تعظيم تعبير باسم شده و محتمل است مراد آن باشد كه اسماء غير لايق بمقام ربوبى را بر او اطلاق منما و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بگو سبحان ربّى الاعلى و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه وقتى قرائت نمودى سبّح اسم ربّك الاعلى را بگو سبحان ربّى الاعلى و اگر در نماز باشى در دل خطور ده و در بعضى از روايات سيره مرضيّه پيغمبر اكرم بر اين امر نقل شده و آنكه چون فسبّح باسم ربّك العظيم نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود آنرا در ركوع خودتان قرار دهيد و چون سبّح اسم ربك الاعلى نازل شد فرمود آنرا در سجود خود قرار دهيد و قبلا در ركوع الّلهمّ لك ركعت و در سجود الّلهم لك سجدت ميگفتند آن ذات اقدسى كه خلق فرمود موجودات را پس راست و درست و متناسب و معتدل فرمود قامت و اعضاء و اجزاء و مزاج آنان را و فراهم نمود لوازم كمال و وسائل معاش و معادشان را آن وجود مقدّسى كه مقدّر فرمود امور و ارزاق بندگان را و هدايت نمودشان بدين حق و منافع دنيوى و اخروى و قمّى ره نقل فرموده كه مقدّر نمود اشياء را بتقدير اول پس هدايت فرمود بآن كسى را كه ميخواست و قدر بتخفيف نيز قرائت شده و در مجمع آنرا بامير المؤمنين عليه السّلام نسبت داده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد آن خداوندى كه بيرون آورد از زمين رستنى و گياه‌ها را پس گردانيد آنها را خشك و سست و بعد از سبزى متمايل بسياهى تاقوت حيوانات باشد در هر حال و در ازمنه آتيه قرآن را بتوسط جبرئيل براى تو قرائت مينمائيم يا بتو مى‌آموزيم چنانچه قمّى ره نقل فرموده پس فراموش نميكنى مگر آنچه را خداوند خواسته كه فراموش شود چون گفته‌اند اين يك نوع نسخ بوده كه بايد تلاوت و كتابت نشود تا از خاطرها محو گردد و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ما ننسخ من آية او ننسها شرح آن گذشت و محتمل است مراد آن باشد كه فراموش نميكنى مگر آنچه را كه خدا خواسته باشد كه فراموش كنى و خدا نخواسته پس فراموش نخواهى كرد چون تو فراموش كار نيستى و نسيان بر تو روا نيست و قمّى ره فرموده استثنا فرمود خداوند چون پيغمبر مأمون از فراموشى نبوده زيرا كسى كه‌


جلد 5 صفحه 377

فراموش نميكند خدا است و در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تعجيل ميفرمود در قرائت قرآن بعد از نزول از ترس آنكه فراموش نمايد و بعد از نزول اين آيه ديگر چيزى را فراموش نفرمود و اظهر همان قول اوّل است و براى خداوند تفاوتى ندارد قرآن را بلند بخوانند يا آهسته چون او ميداند هر چه را بلند خوانده شود و آنچه را پنهان قرائت نمايند و آنچه را ظاهر باشد از احوال بندگان و آنچه مخفى باشد از انظار ايشان و خداوند ميسّر ميفرمايد براى پيغمبر خود راه آسان حفظ قرآن را بوحى و موفق ميفرمايد او را به ابلاغ احكام آسان آن و امر فرموده است او را بمتذكّر نمودن بندگان خود و موعظه و ارشاد آنان اگر نافع باشد تذكّر و موعظه بحال آنها و قابل هدايت باشند و البتّه نافع است و بعد از تذكر متذكر ميشود كسيكه در دل ترسى از خدا و روز جزا داشته باشد ولى كسيكه در زمره شقى‌ترين مردم باشد از تذكّر و تفكّر و استماع آيات الهى اجتناب و دورى مينمايد و آن كسى است كه داخل در جهنّم و ملازم با آتش بزرگ و سوزان آن ميشود پس نه ميميرد بكلّى در آن و نه زنده ميماند بلكه دائما ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و باز ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و در عذاب است و زندگانى و آسايش و روحى كه روح و راحت و خير و بركتى در آن باشد ندارد و نفعى از آن زندگى نميبرد و بتحقيق فائز و رستگار شده است آنكه تزكيه نموده نفس خود را از عقائد فاسده و اخلاق رذيله و اعمال قبيحه و قمّى ره نقل فرموده كه مراد اداء زكوة فطر است قبل از نماز عيد و آنكه نام خدا را در دل ياد و بزبان جارى نموده و نماز خوانده و قمّى ره نقل فرموده كه مراد نماز فطر و أضحى است و در فقيه هر دو معناى منقول قمّى ره از امام صادق عليه السّلام تأييد شده و بعضى ذكر اسم ربّه فصلّى را بتكبيرات افتتاحيّه در نماز تفسير نموده‌اند و در بعضى از روايات ببردن نام خدا و صلوات بر محمّد و آل او صلّى اللّه عليه و آله تفسير شده است اين تزكيه و ياد خدا و نماز كار آخرتى است ولى مردم طبعا مايل بنقدند و مئال انديش نيستند لذا زندگانى موقت محدود مشوب بآلام و اسقام دنيوى را بر آخرت باقى و نعيم مقيم بى‌زوال و خالى از ملال و كلال آن اختيار مينمايند و ترجيح ميدهند و نوعا بقدريكه براى دنيا كار ميكنند بفكر آخرت‌


جلد 5 صفحه 378

نيستند و براى آن كار نميكنند و اين طريقه مرضى خدا و معمول در نزد دانشمندان ربّانى نيست و عقلا رجحان ندارد بلكه مرجوح و ناپسنديده است و از قد أفلح تا و أبقى كه چهار آيه است مفادش در كتب سماوى ديرين و صحيفه‌هاى پيشين كه صحف حضرت ابراهيم و موسى عليهما السلام از آنها است ذكر شده چنانچه از روايت أبو ذر رحمه اللّه كه در خصال نقل شده استفاده ميشود و محتمل است هذا اشاره بآيه اخيره باشد و بهتر بودن آخرت از دنيا و بقاء و دوام آن در صحف ابراهيم عليه السّلام و در تورية موسى على نبيّنا و آله و عليه السّلام ذكر شده باشد چنانچه ظاهر است و آنچه خداوند بانبياء سلف عطا فرموده از علم و حكمت و موعظه و نصيحت به پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله هم عطا فرموده و علاوه باو عطا فرموده آنچه را بايشان عطا نفرموده و از آن حضرت بائمه اطهار بارث رسيده است چنانچه مستفاد از روايات و لازمه خاتميّت و افضليّت او است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره سبّح اسم ربك الاعلى را در نماز واجب يا مستحبّ باو گفته شود روز قيامت داخل شو در بهشت از هر درى از درهاى آن كه ميخواهى و نيز از آن حضرت روايت شده كه واجب است بر هر مؤمنى كه از شيعيان ما باشد آنكه قرائت نمايد در شب جمعه سوره جمعه و سبّح اسم ربك الاعلى را و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و على جميع الأنبياء و المرسلين.


جلد 5 صفحه 379

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الَّذِي‌ خَلَق‌َ فَسَوّي‌ «2»

‌آن‌ پروردگار تو خدايي‌ ‌است‌ ‌که‌ خلق‌ فرمود سپس‌ تسويه‌ نمود. سرتاسر ممكنات‌ ‌از‌ نور الانوار ‌تا‌ ماده‌ المواد تمام‌ مخلوق‌ الهي‌ هستند ‌که‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ ‌است‌

جلد 18 - صفحه 84

فرمود:

(اول‌ ‌ما خلق‌ اللّه‌ نوري‌)

‌تا‌ ماده‌ اصليه‌ ‌که‌ هنوز صورت‌ بخود نگرفته‌ ‌که‌ تعبير بهيولاي‌ صرفه‌ ميكنند ‌که‌ گفتند:

هيولي‌ ‌در‌ بقاء محتاج‌ صورت‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 2)- و بعد از این دو توصیف (ربّ، اعلی) در توضیح آن پنج وصف دیگر را بیان می‌کند که همگی شرح ربوبیت اعلای پروردگار است، می‌فرماید:

«همان خداوندی که آفرید و منظم کرد» (الذی خلق فسوی).

نظام عالم آفرینش- که از بزرگترین منظومه‌های آسمانی را شامل می‌شود تا موضوعات ساده‌ای همچون خطوط سر انگشتهای انسان که در آیه 4 سوره قیامت به آن اشاره شده (بلی قادرین علی ان نسوی بنانه)- شاهد گویایی بر ربوبیت او، و اثبات وجود پروردگار است.

نکات آیه

۱ - خداوند آفریننده تمامى موجودات (الذى خلق) بیان نکردن مفعولى خاص براى «خلق»، بیانگر تعمیم است و به آفرینش تمام مخلوقات نظر دارد.

۲ - خداوند، آفریده هاى خویش را کامل و به دور از هرگونه کاستى و اضافات، قرار داده است. (فسوّى) تسویه و تعدیل، به یک معنا است (مصباح) و اعتدال هر چیز، به دور ماندن آن از افراط و تفریط است.

۳ - برابرى همه مخلوقات، در داشتن ابزار وجودى خاص خویش* (فسوّى) «تسویه» - آن گونه که از «مقاییس اللغة» استفاده مى شود - ایجاد اعتدال بین دو چیز است. براساس این معنا جمله «سوّى» دلالت دارد که خداوند در اعطاى شرایط مناسب با وضعیت هر یک از مخلوقات، تبعیض روا نداشته و این گونه نیست که از ابزار لازم براى وجود برخى، بکاهد و یا افزون تر از ظرفیت وجودى برخى دیگر، به آنها عطا کند; بلکه به همه نگاهى برابر داشته است.

۴ - نبودن افراط و تفریط در ساختار مخلوقات، دلیل لزوم تسبیح خداوند و اعتراف به دور بودن او از هر عیب و نقص (سبّح اسم ربّک ... الذى خلق فسوّى) وصف «الذى ...»، بیانگر علت تسبیح است و حرف «فاء» در «فسوّى» دلالت دارد که غرض اصلى از توصیف خداوند با جمله «خلق فسوّى»، بیان تسویه است و ذکر خلقت، به عنوان مقدمه براى بیان تسویه مى باشد.

۵ - باور به خالقیت خداوند و کمال بخشى او، زمینه ساز تسبیح نام او و پرهیز از همراه ساختن آن با هرگونه وصف نامناسب است. (سبّح اسم ... الذى خلق فسوّى)

۶ - آفریدن و نظام دادن به جهان هستى، اقتضاى ربوبیت خداوند است. (ربّک ... الذى خلق فسوّى)

۷ - تکامل تدریجى پدیده هاى هستى (خلق فسوّى) حرف «فاء» در «فسوّى» ممکن است براى بیان ترتیب معنوى باشد، در نتیجه هر موجودى پس از آفریده شدن، وارد مرحله تسویه و تعدیل مى شود.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: خلقت آفرینش ۶; منشأ نظم آفرینش ۶
  • اسماء و صفات: زمینه تنزیه اسماء و صفات ۵
  • اقرار: اقرار به تنزیه خدا ۴
  • ایمان: ایمان به خالقیت خدا ۵; ایمان به کمال بخشى خدا ۵
  • تسبیح: زمینه تسبیح خدا ۵
  • خدا: خالقیت خدا ۱، ۲; خدا و عیب ۴; خدا و نقص ۴; دلایل تنزیه خدا ۴; نشانه هاى ربوبیت خدا ۶
  • موجودات: تساوى موجودات ۳; تکامل تدریجى موجودات ۷; تکامل خلقت موجودات ۲; خالق موجودات ۱; کمال موجودات ۴; ویژگیهاى موجودات ۳

منابع