الانسان ١٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::يَطُوف|يَطُوفُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَطُوف| ]] [[شامل این ریشه::طوف‌| ]][[ریشه غیر ربط::طوف‌| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْهِم|عَلَيْهِمْ‌]] [[شامل این ریشه::على‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::وِلْدَان|وِلْدَانٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::وِلْدَان| ]] [[شامل این ریشه::ولد| ]][[ریشه غیر ربط::ولد| ]][[شامل این کلمه::مُخَلّدُون|مُخَلَّدُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُخَلّدُون| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::رَأَيْتَهُم|رَأَيْتَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَأَيْتَهُم| ]] [[شامل این ریشه::رئى‌| ]][[ریشه غیر ربط::رئى‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::حَسِبْتَهُم|حَسِبْتَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::حَسِبْتَهُم| ]] [[شامل این ریشه::حسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::حسب‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::لُؤْلُؤا|لُؤْلُؤاً]] [[کلمه غیر ربط::لُؤْلُؤا| ]] [[شامل این ریشه::لولو| ]][[ریشه غیر ربط::لولو| ]][[شامل این کلمه::مَنْثُورا|مَنْثُوراً]] [[کلمه غیر ربط::مَنْثُورا| ]] [[شامل این ریشه::نثر| ]][[ریشه غیر ربط::نثر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::يَطُوف|يَطُوفُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَطُوف| ]] [[شامل این ریشه::طوف‌| ]][[ریشه غیر ربط::طوف‌| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْهِم|عَلَيْهِمْ‌]] [[شامل این ریشه::على‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::وِلْدَان|وِلْدَانٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::وِلْدَان| ]] [[شامل این ریشه::ولد| ]][[ریشه غیر ربط::ولد| ]][[شامل این کلمه::مُخَلّدُون|مُخَلَّدُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُخَلّدُون| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::رَأَيْتَهُم|رَأَيْتَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَأَيْتَهُم| ]] [[شامل این ریشه::رئى‌| ]][[ریشه غیر ربط::رئى‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::حَسِبْتَهُم|حَسِبْتَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::حَسِبْتَهُم| ]] [[شامل این ریشه::حسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::حسب‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::لُؤْلُؤا|لُؤْلُؤاً]] [[کلمه غیر ربط::لُؤْلُؤا| ]] [[شامل این ریشه::لولو| ]][[ریشه غیر ربط::لولو| ]][[شامل این کلمه::مَنْثُورا|مَنْثُوراً]] [[کلمه غیر ربط::مَنْثُورا| ]] [[شامل این ریشه::نثر| ]][[ریشه غیر ربط::نثر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ يَطُوفُ‌ عَلَيْهِمْ‌ وِلْدَانٌ‌ مُخَلَّدُونَ‌ إِذَا رَأَيْتَهُمْ‌ حَسِبْتَهُمْ‌ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و بر گِردشان پسرانی جاودان می‌گردند. هنگامی که آنان را ببینی، گویی که مرواریدهایی (بر گرد خود) پراکنده‌اند.
|-|صادقی تهرانی=و بر گِردشان پسرانی جاودان می‌گردند. هنگامی که آنان را ببینی، گویی که مرواریدهایی (بر گرد خود) پراکنده‌اند.
|-|معزی=و گردش کنند بر ایشان پسرانی جاودانی گاهی که بنگریشان پنداریشان مرواریدهای پوشیده‌
|-|معزی=و گردش کنند بر ایشان پسرانی جاودانی گاهی که بنگریشان پنداریشان مرواریدهای پوشیده‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Passing among them are eternalized youths. If you see them, you would think them sprinkled pearls.</div>
{{آيه | سوره = سوره الانسان | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::19|١٩]] | قبلی = الانسان ١٨ | بعدی = الانسان ٢٠  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/076019.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/076019.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الانسان | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::19|١٩]] | قبلی = الانسان ١٨ | بعدی = الانسان ٢٠  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«وِلْدانٌ مُّخَلَّدُونَ»: (نگا: واقعه / ). «مَنثُوراً»: پراکنده. «لؤْلُؤاً مَّنثُوراً»: مروارید پراکنده. مروارید غلتان. اشاره به زیبائی و درخشندگی و جذّابیّت غلامان خدمتگزار است.
«وِلْدانٌ مُّخَلَّدُونَ»: (نگا: واقعه / ). «مَنثُوراً»: پراکنده. «لؤْلُؤاً مَّنثُوراً»: مروارید پراکنده. مروارید غلتان. اشاره به زیبائی و درخشندگی و جذّابیّت غلامان خدمتگزار است.
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link127 | آيات ۱ - ۲۲، سوره دهر]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link128 | اشاره به مضامين سوره مباره دهر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link127 | آيات ۱ - ۲۲  سوره دهر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link129 | مراد از اينكه انسان شى ء مذكورى نبوده ، و احتجاجى كه اين بيان متضمّن است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link128 | اشاره به مضامين سورۀ دهر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link130 | مقصود از ابتلاء انسان (نبتليه ) و آنچه از تفريع ((فجعلناه سميعا بصيرا)) بر آناستفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link129 | مراد از اين كه انسان شئ قابل ذكرى نبوده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link131 | معناى شكر و كفر و دو نكته اى كه از آيه : ((انّا هديناهالسبيل امّا شاكرا و كفورا)) استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link132 | فرق بين هدايت تكوينى و هدايت تشريعى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link132 | فرق بين هدايت تكوينى و هدايت تشريعى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link133 | بيان اينكه فطرت و خلقت آدمى شاهد بر حقّ و واجب الاتّباع بودن دعوت تشريعى الهىاست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link134 | مراد از «ابرار» و صفات آنان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link134 | مراد از ((ابرار))، و صفات ايشان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link135 | بیان تجسم اعمال «ابرار» در جهان آخرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link135 | توضيحى در مورد تنعّم ابرار و نوشيدنشان از چشمه اى كه ((يشرب بها عباداللّه ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link136 | سبب و محلّ نزول آيه: «وَ يُطعِمُونَ الطّعامَ عَلى حُبِّهِ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link136 | مفاد، سبب و محلّ نزول آيه : ((و يطعمون الطعام على حبّه ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link137 | معناى انجام عمل «لِوَجه اللّه» چیست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link137 | معناى اينكه عملى به خاطر وجه اللّه انجام شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link138 | وصف نعمت هاى بهشتى ابرار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link138 | وصف نعمت هاى بهشتى ابرار كه در مقابل صبرشان در راه خدا داده شده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link139 | مقصود از «شراب طَهُور» كه در بهشت، به ابرار نوشانده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link139 | مقصود از ((شراب طهور)) كه در بهشت به ابرار نوشانده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link140 | چرا در سورۀ دهر، از نعمت «زنان بهشتی»، نام برده نشده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link140 | اشاره به وجه اينكه در شمار نعم بهشتى ابرار، از حورالعين نام برده نشده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link141 | چند روایت حاكى از مدنى بودن سورۀ «هَل أتى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link141 | چند روابت حاكى از مدنى بودن سوره هل اتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link142 | روايات نزول سورۀ دهر، در شأن اميرمؤمنان و حضرت فاطمه «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link142 | رواياتى راجع به نزول سوره هل اتى در شاءن اميرالمؤ منين و فاطمه (عليهماالسّلام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link144 | بررسى روايات فوق و اثبات نزول سوره در شأن اهل بيت«ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link143 | چند روايت از طرق عامّه دالّ بر جضور مردى سياه نزدرسول اللّه (صلى الله عليه و آله ) و نزول سوره هل اتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link146 | رواياتى در بيان معناى جمله: «لَم يَكُن شَيئاً مَذكُوراً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۶#link144 | نقد و بررسى روايات فوق و اثبات نزول سوره در شاءن(اهل بيت (ع ) )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link149 | گفتاری پیرامون هویّت انسان از نظر قرآن کریم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link145 | ردّ سخن يكى از مفسّرين دائر بر اينكه سوره هل اتى مكّى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link146 | رواياتى در بيان معناى جمله : ((لم يكن شيئا مذكورا))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link147 | رواياتى ديگر در زيل برخى آيات گذشته : ((انا هديناهالسبيل ...))، ((عينا يشرب بها عباد الله ...))، ((و يطعمون الطعام ...)) و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link148 | رواياتى در تفسير آيات مربوط به وصف بهشت و نعمتهاى آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link149 | (در ذيل آيه : ((هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱۷#link160 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱۷#link160 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20» عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22»
و پسرانى هميشه جوان، (به خدمت) بر آنان مى‌گردند، هرگاه آنان را بينى، پندارى مرواريدهاى غلطان و پراكنده‌اند. و چون آنجا را بنگرى نعمتى فراوان و سلطنتى بزرگ مى‌بينى. بر اندامشان جامه‌هاى سبز از ديباى نازك و ضخيم است و با دستواره‌هاى نقره زينت شده‌اند و پروردگارشان شرابى طهور (پاك و پاك‌كننده) به آنان مى‌نوشاند. همانا اين جزايى است براى شما و سعيتان مورد سپاس است.
===نکته ها===
از امام كاظم عليه السلام پرسيدند: چرا در اين سوره نامى از حورالعين در پاداش ابرار و اهل بيت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مطرح نشده است؟ امام عليه السلام فرمودند: به خاطر مقام فاطمه زهرا عليها السلام. «1»
امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‌كنند: هنگامى كه بهشتيان وارد بهشت مى‌شوند، با درختى روبرو مى‌شوند كه سايه‌اى گسترده دارد و از پاى آن دو چشمه جارى است، آنان در چشمه‌اى خود را مى‌شويند و از چشمه ديگر مى‌نوشند و پس از آن هيچ بيمارى و نارحتى در بدن آنها رخ نمى‌دهد و اين است معناى‌ «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً». «2»
نعمت‌هاى بهشتى‌
ميان نعمت‌هاى بهشتى با نعمت‌هاى دنيا تفاوت‌هاى بسيارى وجود دارد، كه در اينجا به گوشه‌اى از آنان اشاره مى‌كنيم:
بسيار زيادند: «فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ» «3»
----
«1». مناقب، ج 3، ص 328.
«2». بحار، ج 8، ص 212.
«3». واقعه، 32.
جلد 10 - صفحه 333
موسمى و فصلى نيستند: «لا مَقْطُوعَةٍ» «1»
در بهره‌گيرى از آنها هيچ منعى وجود ندارد. «وَ لا مَمْنُوعَةٍ» «2»
بهشتيان در استفاده از آنها حس انتخاب دارند. «مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ» «3»
براى هر نوع اشتهايى، نعمتى موجود است: «مِمَّا يَشْتَهُونَ» «4»
استفاده از آنها آفات و عوارضى به دنبال ندارد: «لا يُصَدَّعُونَ» «5»
بهره‌گيرى از آنها بدون زحمت است. «وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا» «6»
هرچه بخواهيد، خادمان برايتان فراهم مى‌كنند: «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ»
خادمان بهشتى هم زيبا هستند: «لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً»، هم پير نمى‌شوند: «مُخَلَّدُونَ»
كاميابى در كمال آرامش است: «عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» «7»
در بهشت حسادت و رقابت در آنجا راهى ندارد. «نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» «8»*
نعمت‌ها با رضا و سلام پروردگار همراه است: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ» «9»، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «10»
ذريّه مؤمن به آنها مى‌پيوندند و كامياب مى‌شوند: «أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» «11»
با اولياى الهى همسايه مى‌شوند: «و هم جيرانى» «12»
نعمت‌هاى بهشتى متنوع‌اند: وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ‌ ... وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ‌ ... «13»
===پیام ها===
1- پذيرايى در بهشت، خصوصيات ويژه‌اى دارد. از جمله:
نيازى به درخواست و تقاضا ندارد، زيرا پذيرايى كنندگان همواره به دور بهشتيان مى‌گردند. «يَطُوفُ»
----
«1». واقعه، 33.
«2». واقعه، 33.
«3». واقعه، 20.
«4». واقعه، 21.
«5». واقعه، 19.
«6». انسان، 14.
«7». يس، 56.
«8». واقعه، 16.
«9». توبه، 71.
«10». يس، 58.
«11». طور، 21.
«12». دعاى ندبه.
«13». محمّد، 15.
جلد 10 - صفحه 334
مسئولين پذيرايى از هر سو بر بهشتيان اشراف دارند. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ»
پذيرايى كنندگان نوجوانند. «وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» «1»*
قيافه آنان مانند لؤلؤ درخشنده است. «حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً»
حكومت بهشتيان گسترده است. «مُلْكاً كَبِيراً»
رنگ لباس پذيرايى كنندگان سبز «خُضْرٌ» و جنس لباس آنان از ابريشم نازك‌ «سُندُسٍ» و ضخيم‌ «إِسْتَبْرَقٌ» است.
ساقى ابرار، پروردگار متعال‌ «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ» و نوع شراب آنها، طهور است.
«شَراباً طَهُوراً» (امام صادق عليه السلام فرمود: اين شراب، قلب بهشتيان را از غير خدا پاك مى‌كند. «2»)
2- با آنكه بهشت، فضل و لطف الهى است، امّا خداوند آن را مزد و اجر ابرار مى‌شمرد تا بهشتيان به كار خود ببالند. «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً»
3- پاداش‌هاى الهى بر اساس نيّت و كيفيّت انجام كار است، نه بر اساس كميّت كار و مقدار و مبلغ احسان. (چند قطعه نان جو و اين همه پاداش، فقط به خاطر داشتن اخلاص و ايثار است.) «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»
4- كسى كه از مردم، نه پاداش طلب كند و نه تشكّر بخواهد، «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»، خداوند به او هم پاداش مى‌دهد و هم تشكّر مى‌كند. «كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»
5- تشكّر و قدردانى از تلاش ديگران، يك صفت الهى است. «سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»
6- نطفه بى‌مقدار «نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ» بر اثر ايمان و عمل و اخلاص و ايثار به جايى مى‌رسد كه آفريدگار هستى از او تشكّر مى‌كند. «وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»
----
«1». طور، 24.
«2». تفسير مجمع البيان.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 335
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19»
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ‌: و طواف كنند بر ابرار، وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ‌: پسران به حالت طفوليت كه به گردش روزگار از آن حالت تغيير نيابند، يا با گوشواره، إِذا رَأَيْتَهُمْ‌: چون ببينى اى بيننده ايشان، حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً: گمان كنى ايشان را در صفاى لون و درخشندگى چهره ايشان، مرواريد افشانده شده، يعنى تر و تازه و نورانى كه هنوز دست كسى به آن نرسيده باشد و در رونق و آبدارى آن، قصورى پيدا نشده باشد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً «11» وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً «12» مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً «13» وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً «14» وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا «15»
قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً «16» وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً «17» عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً «18» وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20»
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22»
ترجمه‌
پس نگاه داشت ايشانرا خداوند از آسيب آنروز و پيش آورد براى آنان گشاده روئى و شادمانى را
و پاداش داد آنانرا بسبب صبرشان بهشت‌
----
جلد 5 صفحه 319
و لباس ابريشمى را
تكيه زنندگانند در آن بر تختهائى آراسته نمى‌بينند در آن آفتابى و نه سرمائى را
و بهشت نزديك است بايشان سايه‌هايش و آسان شده است چيدن ميوه‌هايش آسان شدنى مخصوص‌
و به گردش در آورده ميشود گرد ايشان جامهائى از نقره و تنگهائى از آبگينه‌هائى‌
كه از نقره است ساخته و اندازه نموده‌اند آنها را به اندازه‌ئى كه موافق ميل آنان باشد
و نوشانده ميشوند در آن جاميكه باشد ممزوج بآن زنجبيل‌
از چشمه‌اى كه در آنست كه ناميده ميشود سلسبيل‌
و ميگردند گرد ايشان پسرانى باقى در جمال و خوبى كه چون بينى آنانرا پنداريشان مرواريد پراكنده‌
و چون به بينى آنجا را ميبينى نعمت و پادشاهى بزرگى را
در برشان جامه‌هاى حرير لطيف سبز و ديباى برّاق محكم است و آراسته شده‌اند بدستبندهائى از نقره و نوشانيده بآنان پروردگارشان شرابى پاكيزه‌
همانا اين است براى شما پاداش و ميباشد كوشش شما قدر دانى شده.
تفسير
خداوند متعال كسانيرا كه از ترس روز جزا و براى رضاى خدا عمل بوظائف خود نمودند و در آيات سابقه ذكر شد از شرّ و عذاب آنروز نگهدارى و حفظ فرمود و پيش آورد براى ايشان گشاده روئى و سرور قلبى را چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و پاداش داد بآنها در عوض صبرى كه در دنيا بر اطاعت و ترك معصيت خدا نموده بودند بهشت را براى سكونت و پارچه ابريشمى را براى لباس و فراش آنها در حاليكه تكيه زنندگانند بر تختهائى آراسته و پيراسته مانند حجله عروس چنانچه مستفاد از حديث سابق است نميبينند در آن آفتاب گرم و نه هواى سرد را چون هواى بهشت معتدل است و خورشيد آنجا نيست و لذا فرموده و آن بهشت چنانستكه نزديك است بايشان سايه‌هايش يعنى هميشه هست و براى بلند شدن خورشيد از بين نميرود و سهل و آسان شده است چيدن ميوه‌هاى آن بنحو خوشى كه در هر حال باشند از ايستاده و نشسته و بر بالش آرميده در دسترس ايشان است و گردانيده شود در گرد ايشان جامهائى از نقره بهشتى و تنگ‌هائى از بلور ولى بلورش مانند نقره است در سفيدى و استحكام و نقره‌اش مانند بلور است در روشنى و صفا چون هر دو از زمين بهشت اتّخاذ شده و سازندگان‌
----
جلد 5 صفحه 320
آنها ميل اهل بهشت را در شكل و ظرفيّت آنظروف اندازه گيرى نموده‌اند بطوريكه أشكال آنها با سليقه اهل بهشت موافق باشد و از مقدار اشتهاى ايشان كمتر و زيادتر جا نگيرد و بعضى گفته‌اند اندازه آنظروف بقدر رتبه و بر حسب اعمال صالحه ايشان مقدّر شده است و بعضى گفته‌اند ساقيان اندازه شراب را بقدر اشتهاى اهل بهشت تقدير مينمايند چون اگر مشروب در ظرف بقدر ميل باشد نه كم نه زياد گواراتر است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده كه نفوذ ميكند ديده در نقره بهشتى چنانچه نفوذ ميكند در شيشه و جام شرابى هم بايشان مى‌نوشانند كه ممزوج با زنجبيل بهشتى است براى معطر و گرم شدنش اگر طبعشان مايل بگرمى باشد و الا براى خنكى ممزوج بكافور خواهد شد كه در آيات سابقه ذكر گرديد از چشمه‌اى در بهشت كه نامش سلسبيل است چون بسيار روان و سهل التّناول و خوشگوار و بى‌آزار است و گزندگى زنجبيل در آن نيست و بر حسب بعضى از روايات آنچشمه از آن امير المؤمنين عليه السّلام و كوثر از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و ميگردند گرد آنان پسران خوش روئى هميشه براى خدمتگزارى مانند مرواريد غلطان پراكنده شده در صفاء و تلألؤ و درخشندگى و زيادى و گردش نمودن و وقتى مؤمن بهشت را با اين اوضاع مشاهده نمايد آنجا نعمت لا يزال و سلطنت بزرگ بى‌زوال را براى خود مشاهده خواهد نمود در حاليكه اهل ايمان يا خدمتگزاران ايشان در برشان لباس حرير است كه آن لباس ديباى سبز نازك و ديباى برّاق محكم است و آراسته شده‌اند بدستبندهائى از نقره بهشتى و علاوه بر دو شراب كه قبلا ذكر شد خداوند بايشان شراب طهور مى‌آشاماند كه ظاهر و باطن آنانرا از تمام پليديهاى صورى و معنوى پاك و پاكيزه مينمايد و بايشان گفته ميشود اين نعمتها و الطاف الهيّه پاداش اعمال شما است و سعى و زحمت شما در دنيا از طرف خداوند قدر دانى شده و بى‌نتيجه نمانده و مورد قبول واقع شده است و در بعضى از روايات صادقين عليهما السلام ملك كبير به استيذان ملائكه از ايشان براى ورود بر آنان تفسير شده و آنكه بدون اذن پيام آوران از جانب خداوند بر ايشان وارد نميشوند و سلطنت بزرگ اين است و چون قبلا ذكر شد كه تا اينجا
----
جلد 5 صفحه 321
آيات در شأن اهل بيت رسالت نازل شده و البته آنچه از نعم الهيّه شامل اهل ايمان شود ببركت ولايت آن خاندان است بنظر حقير بعيد نيست آيه تطهير اينجا نازل شده باشد و اهل عناد آنرا در سوره احزاب ذيل احوال ازواج پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وضع نموده باشند چون آنجا نامناسب و اينجا بسيار مناسب است و منافات با حجيّت ترتيب آيات ندارد چنانچه در اوائل كتاب ذكر شد و اللّه اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يَطُوف‌ُ عَلَيهِم‌ وِلدان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ إِذا رَأَيتَهُم‌ حَسِبتَهُم‌ لُؤلُؤاً مَنثُوراً «19»
و دور ميزنند ‌بر‌ ‌آنها‌ پسران‌ تازه‌ جوان‌ ‌که‌ هميشه‌ باين‌ حالت‌ جواني‌ باقي‌ هستند چون‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رؤيت‌ كني‌ گمان‌ ميكني‌ ‌که‌ اينها مرواريد پراكنده‌اند، ‌اينکه‌ ولدان‌ همان‌ غلمان‌ هستند ‌که‌ جزو خدمه بهشت‌ هستند و بزبان‌ ‌ما پيشخدمت‌ ‌که‌ ‌در‌ دربار سلاطين‌ دارند ‌در‌ كمال‌ زيبايي‌ و خرمي‌ و جواني‌ ‌که‌ اينها حاضر بخدمت‌ هستند ‌در‌ مقابل‌ اهل‌ بهشت‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ طالب‌ باشند ‌براي‌ ‌آنها‌ حاضر كنند چه‌ ‌از‌ اطعمه‌ ‌باشد‌ و و چه‌ ‌از‌ فواكه‌ و چه‌ ‌از‌ اشربه‌ و چه‌ ‌از‌ البسه‌ و ساير آنچه‌ مايل‌ باشند و طلب‌ كنند.
وَ يَطُوف‌ُ عَلَيهِم‌ ‌يعني‌ اطراف‌ اهل‌ بهشت‌ حاضر بخدمت‌ هستند.
وِلدان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ هميشه‌ بحالت‌ جواني‌ باقي‌ هستند و بحالت‌ زيبايي‌ پيري‌ و شكستگي‌ ‌در‌ ‌آنها‌ نيست‌ چنانچه‌ ‌در‌ مزاح‌هاي‌ پيغمبر (ص‌) نقل‌ كردند ‌که‌ روزي‌ فرمود: پير مردان‌ بهشت‌ نميروند و سياهپوستان‌ بهشت‌ نميروند و كوران‌ بهشت‌ نميروند ‌اينکه‌ باعث‌ نگراني‌ جمعي‌ شد. فرمودند پيران‌ جوان‌ ميشوند و سياهپوستان‌ سفيد پوست‌ ميشوند و كوران‌ بينا ميشوند و بهشت‌ ميروند، ‌حتي‌ اطعمه‌ و فواكه‌ و اشربه بهشتي‌ تمام‌ بحالت‌ اولي‌ باقي‌ هستند تغيير پيدا نميكنند ‌حتي‌ حوريان‌ بهشت‌ هميشه‌ باكره‌ و جوان‌ هستند، ‌حتي‌ عمارتها و قصرها و فرشهاي‌ بهشتي‌ و البسه اهل‌ بهشت‌ كهنه‌گي‌ و خرابي‌ و افسردگي‌ ندارند دنيا دار تغيير ‌است‌ آخرت‌ تغيير پذير نيست‌.
إِذا رَأَيتَهُم‌ حَسِبتَهُم‌ لُؤلُؤاً مَنثُوراً مثل‌ مرواريد ‌که‌ دانه‌هاي‌ ‌او‌ ‌در‌ يك‌ رشته‌ بهم‌ پيوسته‌ نشده‌ ‌از‌ يكديگر جدا هستند كنايه‌ ‌از‌ اينكه‌ يك‌ طرف‌ صف‌ نبسته‌ بلكه‌ جميع‌ اطراف‌ ‌را‌ گرفته‌ و ‌هر‌ كدام‌ حاضر بخدمت‌ هستند مثل‌ مرواريد تر و تازه‌ كانه‌
جلد 17 - صفحه 326
الان‌ ‌از‌ دريا خارج‌ ‌شده‌ و ‌در‌ ميان‌ صدف‌ بوده‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 19)- سپس از پذیرائی کنندگان این بزم پر سرور که در جوار رحمت حق در بهشت برین برپا می‌شود سخن به میان آورده، می‌گوید: «و برگردشان (برای پذیرائی) نوجوانانی جاودانی می‌گردند که هر گاه آنها را ببینی گمان می‌کنی مروارید پراکنده‌اند»! (و یطوف علیهم ولدان مخلدون اذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا).
هم خودشان در بهشت جاودانی هستند، و هم طراوت و زیبائی و نشاط جوانی آنها جاودانی است، و هم پذیرائی کردن آنان.
تعبیر به «لؤلؤا منثورا» (مرواریدهای پراکنده) اشاره‌ای است به زیبائی و صفا و درخشندگی و جذابیت آنها، و هم حضورشان در همه جای این بزم الهی و روحانی.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۶: خط ۳۲۴:
[[رده:ابرار در بهشت]][[رده:پذیرایى اخروى از ابرار]][[رده:پذیرایى خدمتکاران بهشت]][[رده:تداوم پذیرایى خدمتکاران بهشت]][[رده:تداوم جوانى خدمتکاران بهشت]][[رده:زنجبیل بهشت]][[رده:زینت خدمتکاران بهشت]][[رده:شادابى خدمتکاران بهشت]][[رده:شراب بهشت]][[رده:گوشواره خدمتکاران بهشت]][[رده:تشبیه به مروارید پراکنده]][[رده:تشبیه خدمتکاران بهشت]][[رده:تشبیهات قرآن]]
[[رده:ابرار در بهشت]][[رده:پذیرایى اخروى از ابرار]][[رده:پذیرایى خدمتکاران بهشت]][[رده:تداوم پذیرایى خدمتکاران بهشت]][[رده:تداوم جوانى خدمتکاران بهشت]][[رده:زنجبیل بهشت]][[رده:زینت خدمتکاران بهشت]][[رده:شادابى خدمتکاران بهشت]][[رده:شراب بهشت]][[رده:گوشواره خدمتکاران بهشت]][[رده:تشبیه به مروارید پراکنده]][[رده:تشبیه خدمتکاران بهشت]][[رده:تشبیهات قرآن]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الانسان ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الانسان ]]
{{#seo:
|title=آیه 19 سوره انسان
|title_mode=replace
|keywords=آیه 19 سوره انسان,انسان 19,وَ يَطُوفُ‌ عَلَيْهِمْ‌ وِلْدَانٌ‌ مُخَلَّدُونَ‌ إِذَا رَأَيْتَهُمْ‌ حَسِبْتَهُمْ‌ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً,ابرار در بهشت,پذیرایى اخروى از ابرار,پذیرایى خدمتکاران بهشت,تداوم پذیرایى خدمتکاران بهشت,تداوم جوانى خدمتکاران بهشت,زنجبیل بهشت,زینت خدمتکاران بهشت,شادابى خدمتکاران بهشت,شراب بهشت,گوشواره خدمتکاران بهشت,تشبیه به مروارید پراکنده,تشبیه خدمتکاران بهشت,تشبیهات قرآن,آیات قرآن سوره الانسان
|description=وَ يَطُوفُ‌ عَلَيْهِمْ‌ وِلْدَانٌ‌ مُخَلَّدُونَ‌ إِذَا رَأَيْتَهُمْ‌ حَسِبْتَهُمْ‌ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۵۱

کپی متن آیه
وَ يَطُوفُ‌ عَلَيْهِمْ‌ وِلْدَانٌ‌ مُخَلَّدُونَ‌ إِذَا رَأَيْتَهُمْ‌ حَسِبْتَهُمْ‌ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً

ترجمه

و بر گردشان (برای پذیرایی) نوجوانانی جاودانی می‌گردند که هرگاه آنها را ببینی گمان می‌کنی مروارید پراکنده‌اند!

|و بر گرد آنها پسرانى هميشه جوان بگردند كه چون آنها را ببينى، پنداريشان كه مرواريدهايى پراكنده‌اند
و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مى‌گردند. چون آنها را ببينى، گويى كه مرواريدهايى پراكنده‌اند.
و دور آن بهشتیان پسرانی زیبا که تا ابد نوجوانند و خوش سیما به خدمت می‌گردند که در آنها چو بنگری (از فرط صفا) گمان بری که لؤلؤ منثورند.
و پیرامونشان نوجوانانی جاودانی [برای پذیرایی از آنان] می گردند، که چون آنان را ببینی پنداری مرواریدی پراکنده اند،
همواره پسرانى به گردشان مى‌چرخند كه چون آنها را ببينى، پندارى مرواريد پراكنده‌اند.
و پسرانی جاویدان برگرد آنان گردند، که چون بنگریشان، پنداریشان که مروارید پراکنده‌اند
و پسرانى جاودانى و پاينده بر گردشان مى‌گردند- به خدمت- كه چون آنان را ببينى پندارى كه مرواريد پراكنده‌اند.
همواره نوجوانان جاودانه‌ای میانشان می‌گردند (و به خدمتشان می‌پردازند) که هرگاه ایشان را بنگری چنین می‌انگاری که مروارید غلتانند.
و بر گِردشان پسرانی جاودان می‌گردند. هنگامی که آنان را ببینی، گویی که مرواریدهایی (بر گرد خود) پراکنده‌اند.
و گردش کنند بر ایشان پسرانی جاودانی گاهی که بنگریشان پنداریشان مرواریدهای پوشیده‌

Passing among them are eternalized youths. If you see them, you would think them sprinkled pearls.
ترتیل:
ترجمه:
الانسان ١٨ آیه ١٩ الانسان ٢٠
سوره : سوره الانسان
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وِلْدانٌ مُّخَلَّدُونَ»: (نگا: واقعه / ). «مَنثُوراً»: پراکنده. «لؤْلُؤاً مَّنثُوراً»: مروارید پراکنده. مروارید غلتان. اشاره به زیبائی و درخشندگی و جذّابیّت غلامان خدمتگزار است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20» عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22»

و پسرانى هميشه جوان، (به خدمت) بر آنان مى‌گردند، هرگاه آنان را بينى، پندارى مرواريدهاى غلطان و پراكنده‌اند. و چون آنجا را بنگرى نعمتى فراوان و سلطنتى بزرگ مى‌بينى. بر اندامشان جامه‌هاى سبز از ديباى نازك و ضخيم است و با دستواره‌هاى نقره زينت شده‌اند و پروردگارشان شرابى طهور (پاك و پاك‌كننده) به آنان مى‌نوشاند. همانا اين جزايى است براى شما و سعيتان مورد سپاس است.

نکته ها

از امام كاظم عليه السلام پرسيدند: چرا در اين سوره نامى از حورالعين در پاداش ابرار و اهل بيت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مطرح نشده است؟ امام عليه السلام فرمودند: به خاطر مقام فاطمه زهرا عليها السلام. «1»

امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‌كنند: هنگامى كه بهشتيان وارد بهشت مى‌شوند، با درختى روبرو مى‌شوند كه سايه‌اى گسترده دارد و از پاى آن دو چشمه جارى است، آنان در چشمه‌اى خود را مى‌شويند و از چشمه ديگر مى‌نوشند و پس از آن هيچ بيمارى و نارحتى در بدن آنها رخ نمى‌دهد و اين است معناى‌ «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً». «2»

نعمت‌هاى بهشتى‌

ميان نعمت‌هاى بهشتى با نعمت‌هاى دنيا تفاوت‌هاى بسيارى وجود دارد، كه در اينجا به گوشه‌اى از آنان اشاره مى‌كنيم:

بسيار زيادند: «فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ» «3»


«1». مناقب، ج 3، ص 328.

«2». بحار، ج 8، ص 212.

«3». واقعه، 32.

جلد 10 - صفحه 333

موسمى و فصلى نيستند: «لا مَقْطُوعَةٍ» «1»

در بهره‌گيرى از آنها هيچ منعى وجود ندارد. «وَ لا مَمْنُوعَةٍ» «2»

بهشتيان در استفاده از آنها حس انتخاب دارند. «مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ» «3»

براى هر نوع اشتهايى، نعمتى موجود است: «مِمَّا يَشْتَهُونَ» «4»

استفاده از آنها آفات و عوارضى به دنبال ندارد: «لا يُصَدَّعُونَ» «5»

بهره‌گيرى از آنها بدون زحمت است. «وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا» «6»

هرچه بخواهيد، خادمان برايتان فراهم مى‌كنند: «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ»

خادمان بهشتى هم زيبا هستند: «لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً»، هم پير نمى‌شوند: «مُخَلَّدُونَ»

كاميابى در كمال آرامش است: «عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» «7»

در بهشت حسادت و رقابت در آنجا راهى ندارد. «نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» «8»*

نعمت‌ها با رضا و سلام پروردگار همراه است: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ» «9»، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «10»

ذريّه مؤمن به آنها مى‌پيوندند و كامياب مى‌شوند: «أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» «11»

با اولياى الهى همسايه مى‌شوند: «و هم جيرانى» «12»

نعمت‌هاى بهشتى متنوع‌اند: وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ‌ ... وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ‌ ... «13»

پیام ها

1- پذيرايى در بهشت، خصوصيات ويژه‌اى دارد. از جمله:

نيازى به درخواست و تقاضا ندارد، زيرا پذيرايى كنندگان همواره به دور بهشتيان مى‌گردند. «يَطُوفُ»


«1». واقعه، 33.

«2». واقعه، 33.

«3». واقعه، 20.

«4». واقعه، 21.

«5». واقعه، 19.

«6». انسان، 14.

«7». يس، 56.

«8». واقعه، 16.

«9». توبه، 71.

«10». يس، 58.

«11». طور، 21.

«12». دعاى ندبه.

«13». محمّد، 15.

جلد 10 - صفحه 334

مسئولين پذيرايى از هر سو بر بهشتيان اشراف دارند. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ»

پذيرايى كنندگان نوجوانند. «وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» «1»*

قيافه آنان مانند لؤلؤ درخشنده است. «حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً»

حكومت بهشتيان گسترده است. «مُلْكاً كَبِيراً»

رنگ لباس پذيرايى كنندگان سبز «خُضْرٌ» و جنس لباس آنان از ابريشم نازك‌ «سُندُسٍ» و ضخيم‌ «إِسْتَبْرَقٌ» است.

ساقى ابرار، پروردگار متعال‌ «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ» و نوع شراب آنها، طهور است.

«شَراباً طَهُوراً» (امام صادق عليه السلام فرمود: اين شراب، قلب بهشتيان را از غير خدا پاك مى‌كند. «2»)

2- با آنكه بهشت، فضل و لطف الهى است، امّا خداوند آن را مزد و اجر ابرار مى‌شمرد تا بهشتيان به كار خود ببالند. «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً»

3- پاداش‌هاى الهى بر اساس نيّت و كيفيّت انجام كار است، نه بر اساس كميّت كار و مقدار و مبلغ احسان. (چند قطعه نان جو و اين همه پاداش، فقط به خاطر داشتن اخلاص و ايثار است.) «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»

4- كسى كه از مردم، نه پاداش طلب كند و نه تشكّر بخواهد، «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»، خداوند به او هم پاداش مى‌دهد و هم تشكّر مى‌كند. «كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»

5- تشكّر و قدردانى از تلاش ديگران، يك صفت الهى است. «سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»

6- نطفه بى‌مقدار «نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ» بر اثر ايمان و عمل و اخلاص و ايثار به جايى مى‌رسد كه آفريدگار هستى از او تشكّر مى‌كند. «وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»


«1». طور، 24.

«2». تفسير مجمع البيان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 335

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19»

وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ‌: و طواف كنند بر ابرار، وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ‌: پسران به حالت طفوليت كه به گردش روزگار از آن حالت تغيير نيابند، يا با گوشواره، إِذا رَأَيْتَهُمْ‌: چون ببينى اى بيننده ايشان، حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً: گمان كنى ايشان را در صفاى لون و درخشندگى چهره ايشان، مرواريد افشانده شده، يعنى تر و تازه و نورانى كه هنوز دست كسى به آن نرسيده باشد و در رونق و آبدارى آن، قصورى پيدا نشده باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً «11» وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً «12» مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً «13» وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً «14» وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا «15»

قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً «16» وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً «17» عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً «18» وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20»

عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22»

ترجمه‌

پس نگاه داشت ايشانرا خداوند از آسيب آنروز و پيش آورد براى آنان گشاده روئى و شادمانى را

و پاداش داد آنانرا بسبب صبرشان بهشت‌


جلد 5 صفحه 319

و لباس ابريشمى را

تكيه زنندگانند در آن بر تختهائى آراسته نمى‌بينند در آن آفتابى و نه سرمائى را

و بهشت نزديك است بايشان سايه‌هايش و آسان شده است چيدن ميوه‌هايش آسان شدنى مخصوص‌

و به گردش در آورده ميشود گرد ايشان جامهائى از نقره و تنگهائى از آبگينه‌هائى‌

كه از نقره است ساخته و اندازه نموده‌اند آنها را به اندازه‌ئى كه موافق ميل آنان باشد

و نوشانده ميشوند در آن جاميكه باشد ممزوج بآن زنجبيل‌

از چشمه‌اى كه در آنست كه ناميده ميشود سلسبيل‌

و ميگردند گرد ايشان پسرانى باقى در جمال و خوبى كه چون بينى آنانرا پنداريشان مرواريد پراكنده‌

و چون به بينى آنجا را ميبينى نعمت و پادشاهى بزرگى را

در برشان جامه‌هاى حرير لطيف سبز و ديباى برّاق محكم است و آراسته شده‌اند بدستبندهائى از نقره و نوشانيده بآنان پروردگارشان شرابى پاكيزه‌

همانا اين است براى شما پاداش و ميباشد كوشش شما قدر دانى شده.

تفسير

خداوند متعال كسانيرا كه از ترس روز جزا و براى رضاى خدا عمل بوظائف خود نمودند و در آيات سابقه ذكر شد از شرّ و عذاب آنروز نگهدارى و حفظ فرمود و پيش آورد براى ايشان گشاده روئى و سرور قلبى را چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و پاداش داد بآنها در عوض صبرى كه در دنيا بر اطاعت و ترك معصيت خدا نموده بودند بهشت را براى سكونت و پارچه ابريشمى را براى لباس و فراش آنها در حاليكه تكيه زنندگانند بر تختهائى آراسته و پيراسته مانند حجله عروس چنانچه مستفاد از حديث سابق است نميبينند در آن آفتاب گرم و نه هواى سرد را چون هواى بهشت معتدل است و خورشيد آنجا نيست و لذا فرموده و آن بهشت چنانستكه نزديك است بايشان سايه‌هايش يعنى هميشه هست و براى بلند شدن خورشيد از بين نميرود و سهل و آسان شده است چيدن ميوه‌هاى آن بنحو خوشى كه در هر حال باشند از ايستاده و نشسته و بر بالش آرميده در دسترس ايشان است و گردانيده شود در گرد ايشان جامهائى از نقره بهشتى و تنگ‌هائى از بلور ولى بلورش مانند نقره است در سفيدى و استحكام و نقره‌اش مانند بلور است در روشنى و صفا چون هر دو از زمين بهشت اتّخاذ شده و سازندگان‌


جلد 5 صفحه 320

آنها ميل اهل بهشت را در شكل و ظرفيّت آنظروف اندازه گيرى نموده‌اند بطوريكه أشكال آنها با سليقه اهل بهشت موافق باشد و از مقدار اشتهاى ايشان كمتر و زيادتر جا نگيرد و بعضى گفته‌اند اندازه آنظروف بقدر رتبه و بر حسب اعمال صالحه ايشان مقدّر شده است و بعضى گفته‌اند ساقيان اندازه شراب را بقدر اشتهاى اهل بهشت تقدير مينمايند چون اگر مشروب در ظرف بقدر ميل باشد نه كم نه زياد گواراتر است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده كه نفوذ ميكند ديده در نقره بهشتى چنانچه نفوذ ميكند در شيشه و جام شرابى هم بايشان مى‌نوشانند كه ممزوج با زنجبيل بهشتى است براى معطر و گرم شدنش اگر طبعشان مايل بگرمى باشد و الا براى خنكى ممزوج بكافور خواهد شد كه در آيات سابقه ذكر گرديد از چشمه‌اى در بهشت كه نامش سلسبيل است چون بسيار روان و سهل التّناول و خوشگوار و بى‌آزار است و گزندگى زنجبيل در آن نيست و بر حسب بعضى از روايات آنچشمه از آن امير المؤمنين عليه السّلام و كوثر از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و ميگردند گرد آنان پسران خوش روئى هميشه براى خدمتگزارى مانند مرواريد غلطان پراكنده شده در صفاء و تلألؤ و درخشندگى و زيادى و گردش نمودن و وقتى مؤمن بهشت را با اين اوضاع مشاهده نمايد آنجا نعمت لا يزال و سلطنت بزرگ بى‌زوال را براى خود مشاهده خواهد نمود در حاليكه اهل ايمان يا خدمتگزاران ايشان در برشان لباس حرير است كه آن لباس ديباى سبز نازك و ديباى برّاق محكم است و آراسته شده‌اند بدستبندهائى از نقره بهشتى و علاوه بر دو شراب كه قبلا ذكر شد خداوند بايشان شراب طهور مى‌آشاماند كه ظاهر و باطن آنانرا از تمام پليديهاى صورى و معنوى پاك و پاكيزه مينمايد و بايشان گفته ميشود اين نعمتها و الطاف الهيّه پاداش اعمال شما است و سعى و زحمت شما در دنيا از طرف خداوند قدر دانى شده و بى‌نتيجه نمانده و مورد قبول واقع شده است و در بعضى از روايات صادقين عليهما السلام ملك كبير به استيذان ملائكه از ايشان براى ورود بر آنان تفسير شده و آنكه بدون اذن پيام آوران از جانب خداوند بر ايشان وارد نميشوند و سلطنت بزرگ اين است و چون قبلا ذكر شد كه تا اينجا


جلد 5 صفحه 321

آيات در شأن اهل بيت رسالت نازل شده و البته آنچه از نعم الهيّه شامل اهل ايمان شود ببركت ولايت آن خاندان است بنظر حقير بعيد نيست آيه تطهير اينجا نازل شده باشد و اهل عناد آنرا در سوره احزاب ذيل احوال ازواج پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وضع نموده باشند چون آنجا نامناسب و اينجا بسيار مناسب است و منافات با حجيّت ترتيب آيات ندارد چنانچه در اوائل كتاب ذكر شد و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَطُوف‌ُ عَلَيهِم‌ وِلدان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ إِذا رَأَيتَهُم‌ حَسِبتَهُم‌ لُؤلُؤاً مَنثُوراً «19»

و دور ميزنند ‌بر‌ ‌آنها‌ پسران‌ تازه‌ جوان‌ ‌که‌ هميشه‌ باين‌ حالت‌ جواني‌ باقي‌ هستند چون‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رؤيت‌ كني‌ گمان‌ ميكني‌ ‌که‌ اينها مرواريد پراكنده‌اند، ‌اينکه‌ ولدان‌ همان‌ غلمان‌ هستند ‌که‌ جزو خدمه بهشت‌ هستند و بزبان‌ ‌ما پيشخدمت‌ ‌که‌ ‌در‌ دربار سلاطين‌ دارند ‌در‌ كمال‌ زيبايي‌ و خرمي‌ و جواني‌ ‌که‌ اينها حاضر بخدمت‌ هستند ‌در‌ مقابل‌ اهل‌ بهشت‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ طالب‌ باشند ‌براي‌ ‌آنها‌ حاضر كنند چه‌ ‌از‌ اطعمه‌ ‌باشد‌ و و چه‌ ‌از‌ فواكه‌ و چه‌ ‌از‌ اشربه‌ و چه‌ ‌از‌ البسه‌ و ساير آنچه‌ مايل‌ باشند و طلب‌ كنند.

وَ يَطُوف‌ُ عَلَيهِم‌ ‌يعني‌ اطراف‌ اهل‌ بهشت‌ حاضر بخدمت‌ هستند.

وِلدان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ هميشه‌ بحالت‌ جواني‌ باقي‌ هستند و بحالت‌ زيبايي‌ پيري‌ و شكستگي‌ ‌در‌ ‌آنها‌ نيست‌ چنانچه‌ ‌در‌ مزاح‌هاي‌ پيغمبر (ص‌) نقل‌ كردند ‌که‌ روزي‌ فرمود: پير مردان‌ بهشت‌ نميروند و سياهپوستان‌ بهشت‌ نميروند و كوران‌ بهشت‌ نميروند ‌اينکه‌ باعث‌ نگراني‌ جمعي‌ شد. فرمودند پيران‌ جوان‌ ميشوند و سياهپوستان‌ سفيد پوست‌ ميشوند و كوران‌ بينا ميشوند و بهشت‌ ميروند، ‌حتي‌ اطعمه‌ و فواكه‌ و اشربه بهشتي‌ تمام‌ بحالت‌ اولي‌ باقي‌ هستند تغيير پيدا نميكنند ‌حتي‌ حوريان‌ بهشت‌ هميشه‌ باكره‌ و جوان‌ هستند، ‌حتي‌ عمارتها و قصرها و فرشهاي‌ بهشتي‌ و البسه اهل‌ بهشت‌ كهنه‌گي‌ و خرابي‌ و افسردگي‌ ندارند دنيا دار تغيير ‌است‌ آخرت‌ تغيير پذير نيست‌.

إِذا رَأَيتَهُم‌ حَسِبتَهُم‌ لُؤلُؤاً مَنثُوراً مثل‌ مرواريد ‌که‌ دانه‌هاي‌ ‌او‌ ‌در‌ يك‌ رشته‌ بهم‌ پيوسته‌ نشده‌ ‌از‌ يكديگر جدا هستند كنايه‌ ‌از‌ اينكه‌ يك‌ طرف‌ صف‌ نبسته‌ بلكه‌ جميع‌ اطراف‌ ‌را‌ گرفته‌ و ‌هر‌ كدام‌ حاضر بخدمت‌ هستند مثل‌ مرواريد تر و تازه‌ كانه‌

جلد 17 - صفحه 326

الان‌ ‌از‌ دريا خارج‌ ‌شده‌ و ‌در‌ ميان‌ صدف‌ بوده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- سپس از پذیرائی کنندگان این بزم پر سرور که در جوار رحمت حق در بهشت برین برپا می‌شود سخن به میان آورده، می‌گوید: «و برگردشان (برای پذیرائی) نوجوانانی جاودانی می‌گردند که هر گاه آنها را ببینی گمان می‌کنی مروارید پراکنده‌اند»! (و یطوف علیهم ولدان مخلدون اذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا).

هم خودشان در بهشت جاودانی هستند، و هم طراوت و زیبائی و نشاط جوانی آنها جاودانی است، و هم پذیرائی کردن آنان.

تعبیر به «لؤلؤا منثورا» (مرواریدهای پراکنده) اشاره‌ای است به زیبائی و صفا و درخشندگی و جذابیت آنها، و هم حضورشان در همه جای این بزم الهی و روحانی.

نکات آیه

۱ - گردش پروانهوار جوانکان بهشتى، پیرامون ابرار براى خدمت گزارى (و یطوف علیهم ولدن)

۲ - جوانان خدمت گزار بهشتى، در جوانیشان جاودان بوده و گرد پیرى هرگز بر رخسار آنان نمى نشیند. (و یطوف علیهم ولدن مخلّدون) مقصود از جاودانگى در «مخلدون» (جاودانگان)، هم مى تواند جاودانگى جوانى باشد و هم مى تواند اشاره به ملازمت دائمى جوانکان، با ابرار و خدمت گزاراى پیوسته به آنان باشد. برداشت یاد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

۳ - خدمت گزارى جوانکان بهشتى به ابرار، دائمى و پیوسته است. (و یطوف علیهم ولدن مخلّدون)

۴ - خدمت گزاران ابرار در بهشت، جوانانى آراسته و گوشواره بر گوش (و یطوف علیهم ولدن مخلّدون) برخى احتمال داده اند که «مخلّدون»، مشتق از «خُلُد» به معناى گوشواره باشد. بنابراین «ولدان مخلّدون»; یعنى، جوانانى که گوشواره، بر گوششان آویخته شده است.

۵ - ابرار در بهشت، مى آمیخته با زنجبیل را از دست جوانکان همیشه شاداب خواهند نوشید.    و یطاف علیهم بانیة ... و یسقون فیها ... مزاجها زنجبیلاً ... و یطوف علیهم ولدن مخلّدون آیات گذشته، قرینه بر این است که یکى از مصادیق اصلى خدمت گزارى جوانکان به ابرار، نوشاندن مى بهشتى به آنان است، چنان که در آیه ۱۷ و ۱۸ سوره «واقعه» بدان تصریح شده است: «یطوف علیهم ولدان مخلّدون . بأکواب و أبارق و کأس من معین».

۶ - جوانکان خدمت گزار ابرار در بهشت، چون مروارید پراکنده اند. (و یطوف علیهم ولدن مخلّدون إذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا)

موضوعات مرتبط

  • ابرار: ابرار در بهشت ۴; پذیرایى اخروى از ابرار ۱، ۴، ۵
  • بهشت: پذیرایى خدمتکاران بهشت ۱، ۵; تداوم پذیرایى خدمتکاران بهشت ۳; تداوم جوانى خدمتکاران بهشت ۲; زنجبیل بهشت ۵; زینت خدمتکاران بهشت ۴; شادابى خدمتکاران بهشت ۵; شراب بهشت ۵; گوشواره خدمتکاران بهشت ۴
  • تشبیهات قرآن: تشبیه به مروارید پراکنده ۶; تشبیه خدمتکاران بهشت ۶
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۶

منابع