الحاقة ٢٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَم|لَمْ‌]] [[شامل این ریشه::لم‌| ]][[شامل این کلمه::أَدْر|أَدْرِ]] [[کلمه غیر ربط::أَدْر| ]] [[شامل این ریشه::درى‌| ]][[ریشه غیر ربط::درى‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::حِسَابِيَه|حِسَابِيَهْ‌]] [[کلمه غیر ربط::حِسَابِيَه| ]] [[شامل این ریشه::حسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::حسب‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَم|لَمْ‌]] [[شامل این ریشه::لم‌| ]][[شامل این کلمه::أَدْر|أَدْرِ]] [[کلمه غیر ربط::أَدْر| ]] [[شامل این ریشه::درى‌| ]][[ریشه غیر ربط::درى‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::حِسَابِيَه|حِسَابِيَهْ‌]] [[کلمه غیر ربط::حِسَابِيَه| ]] [[شامل این ریشه::حسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::حسب‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ لَمْ‌ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=«و نمی‌دانستم حسابم چیست‌؟»
|-|صادقی تهرانی=«و نمی‌دانستم حسابم چیست‌؟»
|-|معزی=و نمی‌دانستم چیست حساب من‌
|-|معزی=و نمی‌دانستم چیست حساب من‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And never knew what my account was.</div>
{{آيه | سوره = سوره الحاقة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::26|٢٦]] | قبلی = الحاقة ٢٥ | بعدی = الحاقة ٢٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/069026.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/069026.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الحاقة | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::26|٢٦]] | قبلی = الحاقة ٢٥ | بعدی = الحاقة ٢٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«مَا»: اسم استفهام و مبتدا است.
«مَا»: اسم استفهام و مبتدا است.
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link446 | آيات ۱۳ - ۳۷، سوره الحاقه]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link447 | پاره اى از نشانه ه ، مقدمات و وقايع قيامت : نفخ در صور، كوبيده شدن زمين ، كوه ها،انشقاق آسمان ، و....]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link446 | آيات ۱۳ - ۳۷ سوره الحاقه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link448 | حاملين عرش خدا در قيامت و تعداد آنها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link447 | پاره اى از نشانه ها، مقدمات و وقايع قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link449 | مقصود از اينكه فرمود در قيامت عرضه مى شود، بروز و افشاى حقايق است در آن روزوصف حال آن كسى كه در آن روز كتابش به دست راستش داده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link448 | حاملان عرش خدا و تعداد آن ها، در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link450 | وصف حال كسى در آنروز كتابش به دست راستش داده مى شود ونقل آنچه مى گويد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link449 | بروز و افشاى حقايق در روز قیامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link451 | آنكه كتابش به دست چپش داده مى شود، و نقل آنچه مى گويند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link450 | توصیف حال دریافت کنندگان نامۀ اعمال در روز قیامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link452 | (رواياتى راجع به حمله عرش در قيامت ، كسانى كه كتابشان به دست راست يا چپ داه مىشود،....)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link452 | بحث روایی: (رواياتى در باره آیات گذشته سوره الحاقه)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۴_بخش۲۱#link218 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۴_بخش۲۱#link218 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ «25» وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26» يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ «27» ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ «28» هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ «29» خُذُوهُ فَغُلُّوهُ «30» ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ «31» ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ «32» إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ «33» وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «34»
جلد 10 - صفحه 202
و امّا كسى كه نامه عملش به دست چپش داده شود، مى‌گويد: اى كاش نامه‌ام به من داده نشده بود. و نمى‌دانستم حسابم چيست؟ اى كاش مرگ پايان كارم بود (و ديگر زنده نمى‌شدم). دارائى من رفع نيازى از من نكرد. قدرتم از دستم برفت.
(گفته مى‌شود:) او را بگيريد و در غل بكشيد. سپس او را در آتش شعله‌ور وارد بيندازيد. سپس در زنجيرى كه هفتاد ذراع باشد درآوريد. همانا او به خداى بزرگ ايمان نمى‌آورد و بر طعام دادن به نيازمندان ترغيب نمى‌كرد.
===نکته ها===
«ذراع» فاصله آرنج تا نوك انگشتان است و در قديم معيارى براى اندازه‌گيرى بوده است و كلمه «هفتاد» يا به معناى حقيقى است و يا كنايه از زنجير طولانى مى‌باشد.
«جحيم» از «جحمة»، به آتش شعله ور گويند.
امام صادق عليه السلام فرمود: اگر يك حلقه از آن زنجيرى كه دوزخيان را با آن به بند مى‌كشند، بر دنيا نهاده شود، دنيا از شدّت حرارت، ذوب مى‌شود. «1»
در اين آيه، كفر و بخل و بى‌تفاوتى نسبت به محرومان در كنارهم آمده است. لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ‌ ... لا يَحُضُ‌
گرفتن و بستن و كشاندن و به دوزخ پرتاب كردن، بيانگر نهايت حقارت و ذلت دوزخيان است. خُذُوهُ فَغُلُّوهُ‌ ... صَلُّوهُ‌ ... فَاسْلُكُوهُ‌
===پیام ها===
1- مقايسه ميان عاقبت خوبان و بدان، شيوه‌اى قرآنى براى شناخت بهتر حقايق است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌
2- در تربيت و هدايت، بشارت و هشدار در كنار هم لازم است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌
3- آگاهى از آينده، گامى براى تصميم‌گيرى صحيح امروز است. «فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي»
----
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 203
4- روزنه اميد براى خلافكاران در آخرت بسته مى‌شود. تا قبل از ديدن نامه عمل اميدى داشت ولى بعد از آن فقط حسرت مى‌خورد. يا لَيْتَنِي‌ ... يا لَيْتَها
5- ثروت و قدرت، در قيامت كارآيى ندارد. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ»
6- ثروت‌اندوزى در دنيا، سبب حسرت در قيامت است. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ»
7- كيفر دستهايى كه در دنيا براى هرگونه فساد و ستم باز بود، غل و زنجير قيامت است. «فَغُلُّوهُ»
8- انسانى كه در قلبش نور معرفت خدا و در عملش، خدمت به مردم نباشد، بهتر كه بسوزد. لا يُؤْمِنُ‌ ... وَ لا يَحُضُ‌
9- توجه به گرسنگان، در كنار ايمان به خدا مطرح است. لا يُؤْمِنُ‌ ... وَ لا يَحُضُ‌
10- بر فرض كه خود، توان كمك نداشته باشيم، بايد ديگران را براى كمك به گرسنگان تشويق كنيم. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ»
11- رسيدگى به فقرا شرط ندارد كه فقير، مؤمن باشد. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26»
وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ‌: و كاش ندانستمى امروز كه چيست حساب من، چه غير از شدت و سختى عقوبت، حاصلى ندارد و ثمرى بر آن مترتب نيست.
----
«1»- مدرك ياد شده، صفحه 400.
«2»- نور الثقلين، جلد 2، صفحه 32، ما بين دو علامت در روايت متن موجود است.
جلد 13 - صفحه 296
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ «25» وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26» يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ «27» ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ «28» هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ «29»
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (30) ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (31) ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ (32) إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ (33) وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ (34)
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ (35) وَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلِينٍ (36) لا يَأْكُلُهُ إِلاَّ الْخاطِؤُنَ (37)
ترجمه‌
و اما كسيكه داده شد نامه‌اش بدست چپش پس ميگويد اى كاش من داده نميشدم نامه‌ام را
و نميدانستم كه چيست حساب من‌
اى كاش مرگ بود حكم كننده بفناء ابدى من‌
بى‌نياز نكرد مرا مال من‌
زائل شد از من تسلّط من‌
بگيريد او را پس غل كنيدش‌
پس در دوزخ اندازيدش‌
پس در زنجيرى كه درازاى آن هفتاد گز است درآوريد او را
همانا او بود كه ايمان نميآورد بخداى بزرگ‌
و ترغيب نميكرد بر طعام دادن به فقير
پس نيست براى او امروز اينجا خويش و ياورى‌
و نه طعامى مگر از چرك و خون دوزخيان‌
نميخورند آنرا مگر گناهكاران.
تفسير
خداوند سبحان بعد از ذكر احوال كسانيكه نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود متعرّض احوال كسانيكه نامه اعمالشان بدست چپشان داده ميشود شده ميفرمايد چنين كس ميگويد از روى تأسف بر حال خود اى كاش نامه اعمال من بدستم نميرسيد و نميدانستم حساب من چيست اى كاش مرگ قاطع امر و حاكم بفناء ابدى من بود و ديگر زنده نميشدم كه چنين روزى را به‌بينم هر چه در دنيا از اموال و اتباع تهيّه نمودم ابدا بحال من نفعى نداشت و كمترين بدبختى و عذابى را از من دفع ننموداى افسوس كه تسلّط و زورگوئى و حكم‌فرمائى من هم از دستم رفت و قمّى ره فرموده مراد زوال حجّت او است و بعد از اين خطاب مستطاب از جانب ربّ الارباب بملائكه غلاظ و شداد صادر ميشود كه بگيريد و
----
جلد 5 صفحه 264
غل بگردن و دست و پايش اندازيد پس در آتش عظيم جهنّم درآوريد او را پس در زنجيرى كه بحسب گز درازاى آن هفتاد گز است بكشيد او را چون او در دنيا ايمان بخداوند عظيم الشّأن نداشت و كسيرا ترغيب و تحريص باطعام فقراء و مساكين و اداء حقوق واجبه الهيّه نمى‌نمود چه رسد بآنكه خودش ادا نمايد و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر يك حلقه از حلقه‌هاى آنزنجير كه هفتاد گز است نهاده شود بر دنيا تمام آن از حرارت آنحلقه آب شود و در كافى از آنحضرت نقل نموده است كه صاحب آن زنجير كه خدا فرموده هفتاد گز است معاويه ميباشد كه فرعون اين امّت است و در روايات ديگرى از ائمه اطهار اينمعنى تأييد شده و نيز خدا ميفرمايد كه پس نيست براى او در امروز و اينجا ياورى از خويشان و اصدقاء و نه خوراكى كه خوراك معمولى انسان باشد ولى چرك و خونى كه از جراحت زخمهاى اهل جهنّم ميآيد و آب جوشى كه بفرقشان ريخته ميشود و با كثافت بدنشان مخلوط ميگردد خوراك آنها است و نميخورند آنرا مگر كفّاريكه ميدانستند حقّ را و ميشناختند آنرا و با وجود اين منكر و معارض بودند و همچنين كسانيكه عمدا مرتكب معصيت خدا شدند چون خاطى بر چنين كسى اطلاق ميشود و معاويه با آن عمر دراز و سلطنت ممتدّ و خوردن و آشاميدن بى‌حدّ كه معروف است خيلى مناسبت با آن زنجير و اين خوراك دارد و شايد هفتاد كه در لغت عرب بمعناى زياد استعمال ميشود و زنجير كنايه از سلسله ساعات عمر طويل گناه‌كاران باشد و غلّ اشاره بپاى بندهاى غرور و تعصّبات جاهلانه كه گردن‌گير آنها ميشود باشد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از سلسله هفتاد ذراعى در باطن هفتاد جبّارند و آنكه غسلين عرق كفّار است و بتقريبى كه ذكر شد چون استثناء غسلين از طعام منقطع است كلام مفهوم ندارد تا اشكال شود كه خدا در جاى ديگر فرموده ليس لهم طعام الّا من ضريع و نيز فرموده انّ شجرة الزّقوم طعام الاثيم و جواب داده شود كه هر كدام مخصوص به اهل طبقه‌اى از طبقات جهنّم است يا آنكه بعضى طعام است و بعضى شراب و جوابهاى ديگرى كه حاجت بذكر آنها نيست و اللّه اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَم‌ أَدرِ ما حِسابِيَه‌ «26»
و نميدانستم‌ چيست‌ حساب‌ ‌من‌ موقعي‌ ‌که‌ ‌در‌ محكمه عدل‌ الهي‌ حاضر ميشوند و رسيدگي‌ بحساب‌ بندگان‌ ميشود ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ مقامات‌ قيامت‌ رسيدگي‌ بحساب‌ بندگان‌ ‌است‌ و لذا يوم الحساب‌ ناميدند.
جلد 17 - صفحه 171
وَ لَم‌ أَدرِ ما حِسابِيَه‌ و نميدانستم‌ چيست‌ حساب‌ ‌من‌.
تنبيه‌: تصور نشود ‌که‌ فقط ‌در‌ نامه عمل‌ و ‌در‌ مورد حساب‌ افعال‌ نيك‌ و بد انسان‌ ثبت‌ ‌شده‌ و ‌در‌ تحت‌ حساب‌ ميآيد چه‌ بسا افعال‌ هزارهاي‌ ديگران‌ ‌هم‌ ‌در‌ نامه ‌او‌ ثبت‌ ‌است‌ و مورد حساب‌ ميشود ‌اگر‌ ‌اينکه‌ سبب‌ و باعث‌ ‌شده‌ چنانچه‌ فرمودند:
(‌من‌ سن‌ سنة حسنة ‌کان‌ ‌له‌ اجرها و اجر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة و ‌من‌ سنة سيئة ‌کان‌ ‌له‌ وزرها و وزر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة)
مثل‌ كساني‌ ‌که‌ غضب‌ كردند حق‌ امير المؤمنين‌ و ائمه‌ طاهرين‌ ‌را‌ و ملياردها ‌را‌ اضلال‌ كردند ‌الي‌ يوم القيامة و امروز ‌هم‌ كساني‌ ‌که‌ تأسيس‌ مساجد و مدارس‌ و كتب‌ علميه‌ دينيه‌ ميكنند ‌ يا ‌ تأسيس‌ سينما و تماشاخانه‌ها و مراكز فسق‌ و فجور، و بدعتي‌ ‌در‌ دين‌ ‌ يا ‌ ظلمي‌ ‌را‌ رواج‌ ميدهند ‌آنها‌ ميميرند و ‌در‌ نامه عملشان‌ همه‌ روزه‌ ثبت‌ ميشود و فرداي‌ قيامت‌ نائل‌ بمثوبات‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ بعقوبات‌ ‌آنها‌ ميشوند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 26)- «و نمی‌دانستم حساب من چیست»؟ (و لم ادر ما حسابیه).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۶۸: خط ۲۳۴:
[[رده:انسان ها در قیامت]][[رده:حسابرسى عمل انسان ها]][[رده:عمومیت حسابرسى اخروى]][[رده:ثبت عمل کافران]][[رده:حسابرسى عمل کافران]][[رده:علم کافران]][[رده:کافران در قیامت]][[رده:ناخشنودى کافران]][[رده:نامه عمل کافران]][[رده:علم به نامه عمل]]
[[رده:انسان ها در قیامت]][[رده:حسابرسى عمل انسان ها]][[رده:عمومیت حسابرسى اخروى]][[رده:ثبت عمل کافران]][[رده:حسابرسى عمل کافران]][[رده:علم کافران]][[رده:کافران در قیامت]][[رده:ناخشنودى کافران]][[رده:نامه عمل کافران]][[رده:علم به نامه عمل]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحاقة ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحاقة ]]
{{#seo:
|title=آیه 26 سوره حاقه
|title_mode=replace
|keywords=آیه 26 سوره حاقه,حاقه 26,وَ لَمْ‌ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ‌,انسان ها در قیامت,حسابرسى عمل انسان ها,عمومیت حسابرسى اخروى,ثبت عمل کافران,حسابرسى عمل کافران,علم کافران,کافران در قیامت,ناخشنودى کافران,نامه عمل کافران,علم به نامه عمل,آیات قرآن سوره الحاقة
|description=وَ لَمْ‌ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۷

کپی متن آیه
وَ لَمْ‌ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ‌

ترجمه

و نمی‌دانستم حساب من چیست!

|و نمى‌دانستم حسابم چيست
و از حساب خود خبردار نشده بودم.
و من هرگز از حساب اعمالم آگاه نمی‌شدم.
و نمی دانستم حساب من چیست؟
و ندانسته بودم كه حساب من چيست،
و نمی‌دانستم حساب و کتابم چیست‌
و نمى‌دانستم حسابم چيست.
و هرگز نمی‌دانستم که حساب من چیست!
«و نمی‌دانستم حسابم چیست‌؟»
و نمی‌دانستم چیست حساب من‌

And never knew what my account was.
ترتیل:
ترجمه:
الحاقة ٢٥ آیه ٢٦ الحاقة ٢٧
سوره : سوره الحاقة
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا»: اسم استفهام و مبتدا است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ «25» وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26» يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ «27» ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ «28» هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ «29» خُذُوهُ فَغُلُّوهُ «30» ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ «31» ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ «32» إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ «33» وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «34»

جلد 10 - صفحه 202

و امّا كسى كه نامه عملش به دست چپش داده شود، مى‌گويد: اى كاش نامه‌ام به من داده نشده بود. و نمى‌دانستم حسابم چيست؟ اى كاش مرگ پايان كارم بود (و ديگر زنده نمى‌شدم). دارائى من رفع نيازى از من نكرد. قدرتم از دستم برفت.

(گفته مى‌شود:) او را بگيريد و در غل بكشيد. سپس او را در آتش شعله‌ور وارد بيندازيد. سپس در زنجيرى كه هفتاد ذراع باشد درآوريد. همانا او به خداى بزرگ ايمان نمى‌آورد و بر طعام دادن به نيازمندان ترغيب نمى‌كرد.

نکته ها

«ذراع» فاصله آرنج تا نوك انگشتان است و در قديم معيارى براى اندازه‌گيرى بوده است و كلمه «هفتاد» يا به معناى حقيقى است و يا كنايه از زنجير طولانى مى‌باشد.

«جحيم» از «جحمة»، به آتش شعله ور گويند.

امام صادق عليه السلام فرمود: اگر يك حلقه از آن زنجيرى كه دوزخيان را با آن به بند مى‌كشند، بر دنيا نهاده شود، دنيا از شدّت حرارت، ذوب مى‌شود. «1»

در اين آيه، كفر و بخل و بى‌تفاوتى نسبت به محرومان در كنارهم آمده است. لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ‌ ... لا يَحُضُ‌

گرفتن و بستن و كشاندن و به دوزخ پرتاب كردن، بيانگر نهايت حقارت و ذلت دوزخيان است. خُذُوهُ فَغُلُّوهُ‌ ... صَلُّوهُ‌ ... فَاسْلُكُوهُ‌

پیام ها

1- مقايسه ميان عاقبت خوبان و بدان، شيوه‌اى قرآنى براى شناخت بهتر حقايق است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌

2- در تربيت و هدايت، بشارت و هشدار در كنار هم لازم است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌

3- آگاهى از آينده، گامى براى تصميم‌گيرى صحيح امروز است. «فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي»


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 203

4- روزنه اميد براى خلافكاران در آخرت بسته مى‌شود. تا قبل از ديدن نامه عمل اميدى داشت ولى بعد از آن فقط حسرت مى‌خورد. يا لَيْتَنِي‌ ... يا لَيْتَها

5- ثروت و قدرت، در قيامت كارآيى ندارد. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ»

6- ثروت‌اندوزى در دنيا، سبب حسرت در قيامت است. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ»

7- كيفر دستهايى كه در دنيا براى هرگونه فساد و ستم باز بود، غل و زنجير قيامت است. «فَغُلُّوهُ»

8- انسانى كه در قلبش نور معرفت خدا و در عملش، خدمت به مردم نباشد، بهتر كه بسوزد. لا يُؤْمِنُ‌ ... وَ لا يَحُضُ‌

9- توجه به گرسنگان، در كنار ايمان به خدا مطرح است. لا يُؤْمِنُ‌ ... وَ لا يَحُضُ‌

10- بر فرض كه خود، توان كمك نداشته باشيم، بايد ديگران را براى كمك به گرسنگان تشويق كنيم. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ»

11- رسيدگى به فقرا شرط ندارد كه فقير، مؤمن باشد. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26»

وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ‌: و كاش ندانستمى امروز كه چيست حساب من، چه غير از شدت و سختى عقوبت، حاصلى ندارد و ثمرى بر آن مترتب نيست.


«1»- مدرك ياد شده، صفحه 400.

«2»- نور الثقلين، جلد 2، صفحه 32، ما بين دو علامت در روايت متن موجود است.

جلد 13 - صفحه 296


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ «25» وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26» يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ «27» ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ «28» هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ «29»

خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (30) ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (31) ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ (32) إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ (33) وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ (34)

فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ (35) وَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلِينٍ (36) لا يَأْكُلُهُ إِلاَّ الْخاطِؤُنَ (37)

ترجمه‌

و اما كسيكه داده شد نامه‌اش بدست چپش پس ميگويد اى كاش من داده نميشدم نامه‌ام را

و نميدانستم كه چيست حساب من‌

اى كاش مرگ بود حكم كننده بفناء ابدى من‌

بى‌نياز نكرد مرا مال من‌

زائل شد از من تسلّط من‌

بگيريد او را پس غل كنيدش‌

پس در دوزخ اندازيدش‌

پس در زنجيرى كه درازاى آن هفتاد گز است درآوريد او را

همانا او بود كه ايمان نميآورد بخداى بزرگ‌

و ترغيب نميكرد بر طعام دادن به فقير

پس نيست براى او امروز اينجا خويش و ياورى‌

و نه طعامى مگر از چرك و خون دوزخيان‌

نميخورند آنرا مگر گناهكاران.

تفسير

خداوند سبحان بعد از ذكر احوال كسانيكه نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود متعرّض احوال كسانيكه نامه اعمالشان بدست چپشان داده ميشود شده ميفرمايد چنين كس ميگويد از روى تأسف بر حال خود اى كاش نامه اعمال من بدستم نميرسيد و نميدانستم حساب من چيست اى كاش مرگ قاطع امر و حاكم بفناء ابدى من بود و ديگر زنده نميشدم كه چنين روزى را به‌بينم هر چه در دنيا از اموال و اتباع تهيّه نمودم ابدا بحال من نفعى نداشت و كمترين بدبختى و عذابى را از من دفع ننموداى افسوس كه تسلّط و زورگوئى و حكم‌فرمائى من هم از دستم رفت و قمّى ره فرموده مراد زوال حجّت او است و بعد از اين خطاب مستطاب از جانب ربّ الارباب بملائكه غلاظ و شداد صادر ميشود كه بگيريد و


جلد 5 صفحه 264

غل بگردن و دست و پايش اندازيد پس در آتش عظيم جهنّم درآوريد او را پس در زنجيرى كه بحسب گز درازاى آن هفتاد گز است بكشيد او را چون او در دنيا ايمان بخداوند عظيم الشّأن نداشت و كسيرا ترغيب و تحريص باطعام فقراء و مساكين و اداء حقوق واجبه الهيّه نمى‌نمود چه رسد بآنكه خودش ادا نمايد و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر يك حلقه از حلقه‌هاى آنزنجير كه هفتاد گز است نهاده شود بر دنيا تمام آن از حرارت آنحلقه آب شود و در كافى از آنحضرت نقل نموده است كه صاحب آن زنجير كه خدا فرموده هفتاد گز است معاويه ميباشد كه فرعون اين امّت است و در روايات ديگرى از ائمه اطهار اينمعنى تأييد شده و نيز خدا ميفرمايد كه پس نيست براى او در امروز و اينجا ياورى از خويشان و اصدقاء و نه خوراكى كه خوراك معمولى انسان باشد ولى چرك و خونى كه از جراحت زخمهاى اهل جهنّم ميآيد و آب جوشى كه بفرقشان ريخته ميشود و با كثافت بدنشان مخلوط ميگردد خوراك آنها است و نميخورند آنرا مگر كفّاريكه ميدانستند حقّ را و ميشناختند آنرا و با وجود اين منكر و معارض بودند و همچنين كسانيكه عمدا مرتكب معصيت خدا شدند چون خاطى بر چنين كسى اطلاق ميشود و معاويه با آن عمر دراز و سلطنت ممتدّ و خوردن و آشاميدن بى‌حدّ كه معروف است خيلى مناسبت با آن زنجير و اين خوراك دارد و شايد هفتاد كه در لغت عرب بمعناى زياد استعمال ميشود و زنجير كنايه از سلسله ساعات عمر طويل گناه‌كاران باشد و غلّ اشاره بپاى بندهاى غرور و تعصّبات جاهلانه كه گردن‌گير آنها ميشود باشد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از سلسله هفتاد ذراعى در باطن هفتاد جبّارند و آنكه غسلين عرق كفّار است و بتقريبى كه ذكر شد چون استثناء غسلين از طعام منقطع است كلام مفهوم ندارد تا اشكال شود كه خدا در جاى ديگر فرموده ليس لهم طعام الّا من ضريع و نيز فرموده انّ شجرة الزّقوم طعام الاثيم و جواب داده شود كه هر كدام مخصوص به اهل طبقه‌اى از طبقات جهنّم است يا آنكه بعضى طعام است و بعضى شراب و جوابهاى ديگرى كه حاجت بذكر آنها نيست و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَم‌ أَدرِ ما حِسابِيَه‌ «26»

و نميدانستم‌ چيست‌ حساب‌ ‌من‌ موقعي‌ ‌که‌ ‌در‌ محكمه عدل‌ الهي‌ حاضر ميشوند و رسيدگي‌ بحساب‌ بندگان‌ ميشود ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ مقامات‌ قيامت‌ رسيدگي‌ بحساب‌ بندگان‌ ‌است‌ و لذا يوم الحساب‌ ناميدند.

جلد 17 - صفحه 171

وَ لَم‌ أَدرِ ما حِسابِيَه‌ و نميدانستم‌ چيست‌ حساب‌ ‌من‌.

تنبيه‌: تصور نشود ‌که‌ فقط ‌در‌ نامه عمل‌ و ‌در‌ مورد حساب‌ افعال‌ نيك‌ و بد انسان‌ ثبت‌ ‌شده‌ و ‌در‌ تحت‌ حساب‌ ميآيد چه‌ بسا افعال‌ هزارهاي‌ ديگران‌ ‌هم‌ ‌در‌ نامه ‌او‌ ثبت‌ ‌است‌ و مورد حساب‌ ميشود ‌اگر‌ ‌اينکه‌ سبب‌ و باعث‌ ‌شده‌ چنانچه‌ فرمودند:

(‌من‌ سن‌ سنة حسنة ‌کان‌ ‌له‌ اجرها و اجر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة و ‌من‌ سنة سيئة ‌کان‌ ‌له‌ وزرها و وزر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة)

مثل‌ كساني‌ ‌که‌ غضب‌ كردند حق‌ امير المؤمنين‌ و ائمه‌ طاهرين‌ ‌را‌ و ملياردها ‌را‌ اضلال‌ كردند ‌الي‌ يوم القيامة و امروز ‌هم‌ كساني‌ ‌که‌ تأسيس‌ مساجد و مدارس‌ و كتب‌ علميه‌ دينيه‌ ميكنند ‌ يا ‌ تأسيس‌ سينما و تماشاخانه‌ها و مراكز فسق‌ و فجور، و بدعتي‌ ‌در‌ دين‌ ‌ يا ‌ ظلمي‌ ‌را‌ رواج‌ ميدهند ‌آنها‌ ميميرند و ‌در‌ نامه عملشان‌ همه‌ روزه‌ ثبت‌ ميشود و فرداي‌ قيامت‌ نائل‌ بمثوبات‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ بعقوبات‌ ‌آنها‌ ميشوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 26)- «و نمی‌دانستم حساب من چیست»؟ (و لم ادر ما حسابیه).

نکات آیه

۱ - کافران دوزخى، از آگاه شدنشان نسبت به حساب و محتواى پرونده اعمال خود اظهار ناخرسندى مى کنند. (فیقول یلیتنى ... و لم أدر ما حسابیه)

۲ - کافران دوزخى، پس از دریافت نامه اعمال خود، از محتوا و حکم نهایى آن درباره خویش آگاه خواهند شد. (و لم أدر ما حسابیه)

۳ - حساب و نتیجه اعمال کافران دوزخى، در نامه اعمالشان درج شده و روشن است. (و لم أدر ما حسابیه)

۴ - تمامى انسان ها در قیامت، با حساب رسى اعمال خویش روبه رو خواهند شد. (و لم أدر ما حسابیه)

موضوعات مرتبط

  • انسان: انسان ها در قیامت ۴; حسابرسى عمل انسان ها ۴
  • حسابرسى: عمومیت حسابرسى اخروى ۴
  • کافران: ثبت عمل کافران ۳; حسابرسى عمل کافران ۳; علم کافران ۲; کافران در قیامت ۱، ۲، ۳; ناخشنودى کافران ۱; نامه عمل کافران ۱
  • نامه عمل: علم به نامه عمل ۲

منابع