الواقعة ٤٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِنّهُم|إِنَّهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::إِنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::کَانُوا|کَانُوا]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::قَبْل|قَبْلَ‌]] [[شامل این ریشه::قبل‌| ]][[شامل این کلمه::ذٰلِک|ذٰلِکَ‌]] [[شامل این ریشه::ذلک‌| ]][[شامل این کلمه::مُتْرَفِين|مُتْرَفِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُتْرَفِين| ]] [[شامل این ریشه::ترف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ترف‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِنّهُم|إِنَّهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::إِنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::کَانُوا|کَانُوا]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::قَبْل|قَبْلَ‌]] [[شامل این ریشه::قبل‌| ]][[شامل این کلمه::ذٰلِک|ذٰلِکَ‌]] [[شامل این ریشه::ذلک‌| ]][[شامل این کلمه::مُتْرَفِين|مُتْرَفِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُتْرَفِين| ]] [[شامل این ریشه::ترف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ترف‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|إِنَّهُمْ‌ کَانُوا قَبْلَ‌ ذٰلِکَ‌ مُتْرَفِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=اینان بودند که همواره پیش از این نازپروردگانی در نعمتی فراوان غرق بوده‌اند.
|-|صادقی تهرانی=اینان بودند که همواره پیش از این نازپروردگانی در نعمتی فراوان غرق بوده‌اند.
|-|معزی=همانا ایشان بودند پیش از این هوسرانان‌
|-|معزی=همانا ایشان بودند پیش از این هوسرانان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">They had lived before that in luxury.</div>
{{آيه | سوره = سوره الواقعة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::45|٤٥]] | قبلی = الواقعة ٤٤ | بعدی = الواقعة ٤٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/056045.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/056045.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الواقعة | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::45|٤٥]] | قبلی = الواقعة ٤٤ | بعدی = الواقعة ٤٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«مُتْرَفِینَ»: افراد خوشگذران و مست و مغرور فزونی نعمت (نگا: اسراء / ، مؤمنون / ). در اینجا مراد همه کسانی است که به سبب پرداختن به جهان، از عبادت یزدان غافل، و تمام تلاششان برای معاششان بوده است.
«مُتْرَفِینَ»: افراد خوشگذران و مست و مغرور فزونی نعمت (نگا: اسراء / ، مؤمنون / ). در اینجا مراد همه کسانی است که به سبب پرداختن به جهان، از عبادت یزدان غافل، و تمام تلاششان برای معاششان بوده است.
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link145 | آيات ۱۱ - ۵۶، سوره واقعه]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link146 | موارد استعمال كلمه ((قرب )) و معناى تقرب به خدا و اينكه مقربون بلند مرتبه ترينطبقات اهل سعادتند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link145 | آيات ۱۱ - ۵۶  سوره واقعه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link147 | مراد از اولين و آخرين در آيه : ((ثلة من الاولين وقليل من الاخرين )) و وصف نعمتهاى بهشتى مقربان از ايشان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link146 | موارد استعمال كلمۀ «قرب»، در امور مادی و معنوی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link148 | وصف نعم بهشتى اصحاب اليمين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link148 | توصیف نعمت های بهشتى مقربان ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link149 | دسته سوم (اصحاب الشمال ) و بيان وصعيت آنها در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link148 | توصیف نعمت های بهشتى اصحاب یمین ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link150 | مقصود از ((اتراف )) در تعليل استقرار اصحابشمال در عذاب به اينكه آنان مترف بودند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link149 | توصیف حال اصحاب شمال، در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link151 | اقوال مختلف درباره مقصود از ((حنث عظيم )) كه اصحابشمال بر آن اصرار مى ورزيدند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link151 | اقوال مختلف درباره مقصود از «حنث عظيم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link152 | پاسخ خداوند به استبعاد معاد مشركين و بيانحال و وضعشان در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link152 | پاسخ خداوند به استبعاد معاد مشركان و بيان حالشان در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link153 | توضيحى راجع به روايتى كه بر نسخ آيه : ((ثلة من الاولين وقليل من الاخرين )) با آيه : ((ثلة من الاولين و ثلة من الاخرين )) دلالت دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link153 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link153 | توضیحی راجع به نسخ آيه: «ثُلّة من الأوّلين و ثُلّة من الآخرين»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link154 | رواياتى در ذيل آيات مربوط به بهشت و نعمت هاى بهشتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link154 | رواياتى در ذيل آيات مربوط به بهشت و نعمت هاى بهشتى]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۱#link93 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۱#link93 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ «45» وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ «46»
البتّه آنان پيش از اين (در دنيا) نازپرورده و خوشگذران بودند. و همواره بر گناه بزرگ پافشارى مى‌كردند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ (45)
بعد از آن علت موجب تعذيب را فرمايد كه:
إِنَّهُمْ كانُوا: بدرستى كه ايشان بودند، قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ‌: پيش از اين در دنيا به ناز و نعمت پرورده شدگان. مراد تنعم ايشان است به محرمات و اتباع شهوات كه بازدارنده ايشان بود از تفكر در امور حقه و عاقبت ارتكاب اوامر و نواهى الهيه.
وصف دوم آنها:
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (41) فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ (42) وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ (43) لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ (44) إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ (45)
وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ (46) وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (47) أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ (48) قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ (49) لَمَجْمُوعُونَ إِلى‌ مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (50)
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ (51) لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ (52) فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (53) فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (54) فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ (55)
هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (56)
----
جلد 5 صفحه 131
ترجمه‌
و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ‌
در باد گرم سوزان و آب جوشان هستند
و در سايه‌اى از دود بسيار سياه‌
كه نه سرد است و نه پسنديده‌
همانا آنها بودند پيش از اين بناز و نعمت پرورده‌شدگان‌
و بودند كه اصرار مى‌ورزيدند بر گناه بزرگ‌
و بودند كه ميگفتند آيا وقتى كه مرديم و گشتيم خاك و استخوانها آيا همانا ما بر انگيخته شدگانيم‌
و آيا پدران پيشين ما
بگو همانا پيشينيان و پسينيان‌
هر آينه جمع‌شدگانند تا وقت روز معيّنى‌
پس همانا شما اى گمراهان تكذيب كنندگان‌
هر آينه خورندگانيد از درختى از زقوم‌
پس پر كنند گانيد از آن شكمها را
پس آشامندگانيد روى آن از آب جوشان‌
پس نوشندگانيد مانند نوشيدن شتران عطشان‌
اينست تشريفات ورودى آنها روز قيامت.
تفسير
اصحاب شمال كه صاحبان شئامت و شقاوتند و در آيات اوليّه اين سوره بيان شد جاى تعجّب است از حال آنها كه در باد سام مولود از حرارت آتش جهنم كه در نهايت سوزندگى و نافذ در مسامات بدن است جاى دارند و آب جوشى كه بر سر آنها ريخته ميشود بر آنها احاطه مينمايد و سايه‌اى از تراكم دودهاى بسيار سياه جهنم بر سر آنها افكنده شده كه نه برودت و خنكى دارد و نه خوبى ديگر جز عفونت و اينها كسانى هستند كه خداوند نعمت خود را از آنها دريغ نفرموده بود و در دنيا بعيش و عشرت مشغول بودند و لذا از ياد خدا و انجام وظايف بندگى خودشان غافل و بپرورش بدن خاكى دلخوش و مايل گشتند و پى در پى مرتكب معاصى كبيره شدند و توبه ننمودند و گفته‌اند مراد از حنث عظيم شرك است و حنث بر گناه اطلاق ميشود و بنظر حقير حنث همان خلف عهد ازلى الهى است كه بايد بنى آدم معصيت خدا و عبادت شيطان را ننمايند و آن هر چه باشد بزرگ است و لذا خداوند فرموده آنها در دنيا بطور تعجب ميگفتند آيا وقتى كه ما مرديم و خاك شديم و از ما جز استخوان پوسيده‌ئى باقى نماند دو مرتبه زنده ميشويم و بالاتر از اين آيا پدران ما كه سالهاى دراز است كه مرده‌اند و چيزى از
----
جلد 5 صفحه 132
آنها باقى نمانده زنده ميشوند بگو اى پيغمبر در جواب اين مردم نفهم بى‌فكر بلى تمام مردم دنيا از اوّلين تا آخرين را خدا براى روز معيّنى كه قيامت كبرى باشد جمع ميفرمايد و همه را زنده ميكند و در پيشگاه خود حاضر ميسازد پس شما گمراهانى كه تكذيب نموديد انبيا و اوصيا و علما را از شدّت گرسنگى از ميوه تلخ بد بوى درخت زقوم كه در سوره الصّافات بيان شد ميخوريد و شكمهاى خودتان را پر ميكنيد پس عطش بر شما غلبه ميكند و مجبور ميشويد روى آن آب داغ جهنّمى را مانند شترانى كه از آب خوردن سير نميشوند بخوريد و اين بمنزله تشريفات ورودى ميهمان است كه براى آنها در اوّل وقت جزاء تهيّه شده و تقديم ميشود عذابهاى گوناگون آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفته‌اند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود و قمى ره نقل فرموده كه اين ثواب آنها است در روز مجازات.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّهُم‌ كانُوا قَبل‌َ ذلِك‌َ مُترَفِين‌َ (45)
‌در‌ دنيا خوش‌ گذران‌ بودند بلهو و لعب‌ و ساز و آواز و زنهاي‌ بي‌حجاب‌ و شرب‌ و قمار و هزارها معاصي‌ ديگر ميگذراندند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 45)- سپس دلائل گرفتاری اصحاب شمال را به این سرنوشت شوم و وحشتناک در سه جمله خلاصه می‌کند:
نخست این که «آنها پیش از این (در عالم دنیا) مست و مغرور نعمت بودند» (إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ).
«مترف» به کسی می‌گویند که فزونی نعمت او را غافل و مغرور و مست کرده و به طغیان واداشته است.
درست است که همه «اصحاب الشمال» در زمره «مترفین» نیستند، ولی هدف
ج5، ص79
قرآن سردمداران آنهاست.
همان گونه که امروز هم می‌بینیم فساد جامعه‌های بشری از گروه متنعمین مست و مغرور است که عامل گمراهی دیگران نیز می‌باشند، سر نخ تمام جنگها و خونریزیها و انواع جنایات، و مراکز شهوات، و گرایشهای انحرافی، به دست این گروه است، و به همین جهت قرآن قبل از هر چیز انگشت روی آنها می‌گذارد.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۶۹: خط ۱۹۸:
[[رده:اصحاب شمال در جهنم]][[رده:بى تقوایى اصحاب شمال]][[رده:بى رحمى اصحاب شمال]][[رده:رفاه اصحاب شمال]][[رده:سرمستى اصحاب شمال]][[رده:ظلم اصحاب شمال]][[رده:آثار بى رحمى]][[رده:آثار بى تقوایى]][[رده:عذابهاى جهنم]][[رده:موجبات جهنم]][[رده:آثار سرمستى]][[رده:آثار ظلم]][[رده:آثار قتل]]
[[رده:اصحاب شمال در جهنم]][[رده:بى تقوایى اصحاب شمال]][[رده:بى رحمى اصحاب شمال]][[رده:رفاه اصحاب شمال]][[رده:سرمستى اصحاب شمال]][[رده:ظلم اصحاب شمال]][[رده:آثار بى رحمى]][[رده:آثار بى تقوایى]][[رده:عذابهاى جهنم]][[رده:موجبات جهنم]][[رده:آثار سرمستى]][[رده:آثار ظلم]][[رده:آثار قتل]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الواقعة ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الواقعة ]]
{{#seo:
|title=آیه 45 سوره واقعه
|title_mode=replace
|keywords=آیه 45 سوره واقعه,واقعه 45,إِنَّهُمْ‌ کَانُوا قَبْلَ‌ ذٰلِکَ‌ مُتْرَفِينَ‌,اصحاب شمال در جهنم,بى تقوایى اصحاب شمال,بى رحمى اصحاب شمال,رفاه اصحاب شمال,سرمستى اصحاب شمال,ظلم اصحاب شمال,آثار بى رحمى,آثار بى تقوایى,عذابهاى جهنم,موجبات جهنم,آثار سرمستى,آثار ظلم,آثار قتل,آیات قرآن سوره الواقعة
|description=إِنَّهُمْ‌ کَانُوا قَبْلَ‌ ذٰلِکَ‌ مُتْرَفِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۳۲

کپی متن آیه
إِنَّهُمْ‌ کَانُوا قَبْلَ‌ ذٰلِکَ‌ مُتْرَفِينَ‌

ترجمه

آنها پیش از این (در عالم دنیا) مست و مغرور نعمت بودند،

|همانا آنان پيش از اين خوشگذران [و غافل از آخرت‌] بودند
اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند.
این عذاب آنها را بدین سبب است که از این پیش به ناز و نعمت پرداختند.
اینان پیش از این از نازپروردگان خود کامه و سرکش بودند،
اينان پيش از اين در ناز و نعمت بودند.
ایشان پیش از این نازپرورده بودند
زيرا كه اينان پيش از اين- عذاب- سرمست از كامرانى بودند.
چرا که آنان پیش از این (در دنیا، مست و مغرور نعمت و) خوشگذران بوده‌اند.
اینان بودند که همواره پیش از این نازپروردگانی در نعمتی فراوان غرق بوده‌اند.
همانا ایشان بودند پیش از این هوسرانان‌

They had lived before that in luxury.
ترتیل:
ترجمه:
الواقعة ٤٤ آیه ٤٥ الواقعة ٤٦
سوره : سوره الواقعة
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مُتْرَفِینَ»: افراد خوشگذران و مست و مغرور فزونی نعمت (نگا: اسراء / ، مؤمنون / ). در اینجا مراد همه کسانی است که به سبب پرداختن به جهان، از عبادت یزدان غافل، و تمام تلاششان برای معاششان بوده است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ «45» وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ «46»

البتّه آنان پيش از اين (در دنيا) نازپرورده و خوشگذران بودند. و همواره بر گناه بزرگ پافشارى مى‌كردند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ (45)

بعد از آن علت موجب تعذيب را فرمايد كه:

إِنَّهُمْ كانُوا: بدرستى كه ايشان بودند، قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ‌: پيش از اين در دنيا به ناز و نعمت پرورده شدگان. مراد تنعم ايشان است به محرمات و اتباع شهوات كه بازدارنده ايشان بود از تفكر در امور حقه و عاقبت ارتكاب اوامر و نواهى الهيه.

وصف دوم آنها:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (41) فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ (42) وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ (43) لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ (44) إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ (45)

وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ (46) وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (47) أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ (48) قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ (49) لَمَجْمُوعُونَ إِلى‌ مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (50)

ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ (51) لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ (52) فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (53) فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (54) فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ (55)

هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (56)


جلد 5 صفحه 131

ترجمه‌

و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ‌

در باد گرم سوزان و آب جوشان هستند

و در سايه‌اى از دود بسيار سياه‌

كه نه سرد است و نه پسنديده‌

همانا آنها بودند پيش از اين بناز و نعمت پرورده‌شدگان‌

و بودند كه اصرار مى‌ورزيدند بر گناه بزرگ‌

و بودند كه ميگفتند آيا وقتى كه مرديم و گشتيم خاك و استخوانها آيا همانا ما بر انگيخته شدگانيم‌

و آيا پدران پيشين ما

بگو همانا پيشينيان و پسينيان‌

هر آينه جمع‌شدگانند تا وقت روز معيّنى‌

پس همانا شما اى گمراهان تكذيب كنندگان‌

هر آينه خورندگانيد از درختى از زقوم‌

پس پر كنند گانيد از آن شكمها را

پس آشامندگانيد روى آن از آب جوشان‌

پس نوشندگانيد مانند نوشيدن شتران عطشان‌

اينست تشريفات ورودى آنها روز قيامت.

تفسير

اصحاب شمال كه صاحبان شئامت و شقاوتند و در آيات اوليّه اين سوره بيان شد جاى تعجّب است از حال آنها كه در باد سام مولود از حرارت آتش جهنم كه در نهايت سوزندگى و نافذ در مسامات بدن است جاى دارند و آب جوشى كه بر سر آنها ريخته ميشود بر آنها احاطه مينمايد و سايه‌اى از تراكم دودهاى بسيار سياه جهنم بر سر آنها افكنده شده كه نه برودت و خنكى دارد و نه خوبى ديگر جز عفونت و اينها كسانى هستند كه خداوند نعمت خود را از آنها دريغ نفرموده بود و در دنيا بعيش و عشرت مشغول بودند و لذا از ياد خدا و انجام وظايف بندگى خودشان غافل و بپرورش بدن خاكى دلخوش و مايل گشتند و پى در پى مرتكب معاصى كبيره شدند و توبه ننمودند و گفته‌اند مراد از حنث عظيم شرك است و حنث بر گناه اطلاق ميشود و بنظر حقير حنث همان خلف عهد ازلى الهى است كه بايد بنى آدم معصيت خدا و عبادت شيطان را ننمايند و آن هر چه باشد بزرگ است و لذا خداوند فرموده آنها در دنيا بطور تعجب ميگفتند آيا وقتى كه ما مرديم و خاك شديم و از ما جز استخوان پوسيده‌ئى باقى نماند دو مرتبه زنده ميشويم و بالاتر از اين آيا پدران ما كه سالهاى دراز است كه مرده‌اند و چيزى از


جلد 5 صفحه 132

آنها باقى نمانده زنده ميشوند بگو اى پيغمبر در جواب اين مردم نفهم بى‌فكر بلى تمام مردم دنيا از اوّلين تا آخرين را خدا براى روز معيّنى كه قيامت كبرى باشد جمع ميفرمايد و همه را زنده ميكند و در پيشگاه خود حاضر ميسازد پس شما گمراهانى كه تكذيب نموديد انبيا و اوصيا و علما را از شدّت گرسنگى از ميوه تلخ بد بوى درخت زقوم كه در سوره الصّافات بيان شد ميخوريد و شكمهاى خودتان را پر ميكنيد پس عطش بر شما غلبه ميكند و مجبور ميشويد روى آن آب داغ جهنّمى را مانند شترانى كه از آب خوردن سير نميشوند بخوريد و اين بمنزله تشريفات ورودى ميهمان است كه براى آنها در اوّل وقت جزاء تهيّه شده و تقديم ميشود عذابهاى گوناگون آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفته‌اند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود و قمى ره نقل فرموده كه اين ثواب آنها است در روز مجازات.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّهُم‌ كانُوا قَبل‌َ ذلِك‌َ مُترَفِين‌َ (45)

‌در‌ دنيا خوش‌ گذران‌ بودند بلهو و لعب‌ و ساز و آواز و زنهاي‌ بي‌حجاب‌ و شرب‌ و قمار و هزارها معاصي‌ ديگر ميگذراندند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 45)- سپس دلائل گرفتاری اصحاب شمال را به این سرنوشت شوم و وحشتناک در سه جمله خلاصه می‌کند:

نخست این که «آنها پیش از این (در عالم دنیا) مست و مغرور نعمت بودند» (إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ).

«مترف» به کسی می‌گویند که فزونی نعمت او را غافل و مغرور و مست کرده و به طغیان واداشته است.

درست است که همه «اصحاب الشمال» در زمره «مترفین» نیستند، ولی هدف

ج5، ص79

قرآن سردمداران آنهاست.

همان گونه که امروز هم می‌بینیم فساد جامعه‌های بشری از گروه متنعمین مست و مغرور است که عامل گمراهی دیگران نیز می‌باشند، سر نخ تمام جنگها و خونریزیها و انواع جنایات، و مراکز شهوات، و گرایشهای انحرافی، به دست این گروه است، و به همین جهت قرآن قبل از هر چیز انگشت روی آنها می‌گذارد.

نکات آیه

۱ - اصحاب شمال، مجموعه اى از انسان هاى بى پروا، متنعمان سرمست و جباران (انسان هاى بى رحم و آدم کش) (إنّهم کانوا قبل ذلک مترفین) «مترف» (مفرد «مترفین») در معانى زیر به کار مى رود: الف) انسان یله و رهایى که بدون هیچ مانعى هرچه دلش بخواهد انجام مى دهد (بى پروا); ب) کسى که تنعم و رفاه او را سرمست کرده باشد; ج) جبار و ستمگر (قاموس المحیط).

۲ - گذراندن زندگى دنیا همراه با بى پروایى، سرمست شدن به ثروت و مکنت و بى رحمى و آدم کشى، درپى دارنده قطعى عذاب هولناک دوزخ (فى سموم و حمیم ... إنّهم کانوا قبل ذلک مترفین)

۳ - سرمستى، خوش گذرانى و فرو رفتن در ناز و نعمت، از عوامل مهم دوزخى شدن «اصحاب شمال» (و أصحب الشمال ... إنّهم کانوا قبل ذلک مترفین)

موضوعات مرتبط

  • اصحاب شمال: اصحاب شمال در جهنم ۳; بى تقوایى اصحاب شمال ۱; بى رحمى اصحاب شمال ۱; رفاه اصحاب شمال۳; سرمستى اصحاب شمال ۱، ۳; ظلم اصحاب شمال ۱
  • بى رحمى: آثار بى رحمى ۲
  • تقوا: آثار بى تقوایى ۲
  • جهنم: عذابهاى جهنم ۲; موجبات جهنم ۲، ۳
  • سرمستى: آثار سرمستى ۲، ۳
  • ظلم: آثار ظلم ۲
  • قتل: آثار قتل ۲

منابع