الرحمن ١٣: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَبِأَي|فَبِأَيِ]] [[کلمه غیر ربط::فَبِأَي| ]] [[شامل این ریشه::ايى| ]][[ریشه غیر ربط::ايى| ]][[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این کلمه::آلاَء|آلاَءِ]] [[کلمه غیر ربط::آلاَء| ]] [[شامل این ریشه::الو| ]][[ریشه غیر ربط::الو| ]][[شامل این ریشه::الى| ]][[ریشه غیر ربط::الى| ]][[شامل این کلمه::رَبّکُمَا|رَبِّکُمَا]] [[کلمه غیر ربط::رَبّکُمَا| ]] [[شامل این ریشه::ربب| ]][[ریشه غیر ربط::ربب| ]][[شامل این ریشه::کما| ]][[ریشه غیر ربط::کما| ]][[شامل این کلمه::تُکَذّبَان|تُکَذِّبَانِ]] [[کلمه غیر ربط::تُکَذّبَان| ]] [[شامل این ریشه::کذب| ]][[ریشه غیر ربط::کذب| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَبِأَي|فَبِأَيِ]] [[کلمه غیر ربط::فَبِأَي| ]] [[شامل این ریشه::ايى| ]][[ریشه غیر ربط::ايى| ]][[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این کلمه::آلاَء|آلاَءِ]] [[کلمه غیر ربط::آلاَء| ]] [[شامل این ریشه::الو| ]][[ریشه غیر ربط::الو| ]][[شامل این ریشه::الى| ]][[ریشه غیر ربط::الى| ]][[شامل این کلمه::رَبّکُمَا|رَبِّکُمَا]] [[کلمه غیر ربط::رَبّکُمَا| ]] [[شامل این ریشه::ربب| ]][[ریشه غیر ربط::ربب| ]][[شامل این ریشه::کما| ]][[ریشه غیر ربط::کما| ]][[شامل این کلمه::تُکَذّبَان|تُکَذِّبَانِ]] [[کلمه غیر ربط::تُکَذّبَان| ]] [[شامل این ریشه::کذب| ]][[ریشه غیر ربط::کذب| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|فَبِأَيِ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=پس به کدام یک از نعمتهای پروردگارتان (همان و او را) تکذیب میکنید؟ | |-|صادقی تهرانی=پس به کدام یک از نعمتهای پروردگارتان (همان و او را) تکذیب میکنید؟ | ||
|-|معزی=پس آیا به کدامین نعمتهای پروردگار شما (ای دو کس) تکذیب میکنید | |-|معزی=پس آیا به کدامین نعمتهای پروردگار شما (ای دو کس) تکذیب میکنید | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">So which of your Lord’s marvels will you deny?</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الرحمن | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/055013.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/055013.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الرحمن | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::13|١٣]] | قبلی = الرحمن ١٢ | بعدی = الرحمن ١٤ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«آلآءِ»: جمع إلْی، نعمتها (نگا: نجم / ). «تُکَذِّبَانِ»: انکار میکنید و نادیده میگیرید. مخاطب انس و جن، یعنی ثَقَلَیْن است. یعنی سراپای عالم هستی و از جمله وجود خودتان، نعمتهای خداداد است، کدامیک از آنها را میتوانید انکار بکنید؟! این همه نعمت چرا باید وسیله شناخت صاحب نعمت نشود، و حس شکرگزاری را در شما برنینگیزد؟! تکرار این آیه در مورد، آهنگ جالبی به سوره داده است. خداوند در مقطعهای مختلف پس از بیان برخی از نعمتهای این جهانی و آن جهانی خود و یادآور شدن گوشهای از سعادت بهشتیان و شقاوت دوزخیان، با ذکر مجدد آیه، به انسانها و پریها بیدار باش و هوشیار باش میدهد و ایشان را به یاد آفریدگارشان میاندازد و شوق طاعت و بندگی را در دلشان افزون میکند. | «آلآءِ»: جمع إلْی، نعمتها (نگا: نجم / ). «تُکَذِّبَانِ»: انکار میکنید و نادیده میگیرید. مخاطب انس و جن، یعنی ثَقَلَیْن است. یعنی سراپای عالم هستی و از جمله وجود خودتان، نعمتهای خداداد است، کدامیک از آنها را میتوانید انکار بکنید؟! این همه نعمت چرا باید وسیله شناخت صاحب نعمت نشود، و حس شکرگزاری را در شما برنینگیزد؟! تکرار این آیه در مورد، آهنگ جالبی به سوره داده است. خداوند در مقطعهای مختلف پس از بیان برخی از نعمتهای این جهانی و آن جهانی خود و یادآور شدن گوشهای از سعادت بهشتیان و شقاوت دوزخیان، با ذکر مجدد آیه، به انسانها و پریها بیدار باش و هوشیار باش میدهد و ایشان را به یاد آفریدگارشان میاندازد و شوق طاعت و بندگی را در دلشان افزون میکند. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۸: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link106 | | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link107 | غرض و مفاد سوره مباركه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link106 | آيات ۱ - ۳۰ سوره الرحمان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link107 | غرض و مفاد سوره مباركه الرحمان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link109 | مقصود از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link109 | مقصود از اين كه خداوند به انسان «بيان» آموخت، چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link111 | مراد از سجده گياه و درخت براى خداوند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link111 | مراد از سجده گياه و درخت براى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link112 | منظور از برافراشتن آسمان و وضع ميزان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link112 | منظور از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link116 | مقصود از دو مشرق و دو مغرب در آيه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link117 | مراد از فانی شدن هر كه بر روی زمين است]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link118 | مقصود از وجه خدا و بقاى آن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link120 | بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link116 | مقصود از | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link117 | مراد از | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link118 | مقصود از وجه خدا و بقاى آن | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳# | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۵#link44 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۵#link44 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13» | |||
پس (اى جنّ و انس)، كدام نعمت پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ | |||
===نکته ها=== | |||
«أنام» به معناى آفريدهها، اعمّ از جنّ و انس و همه موجودات روى زمين است. «فاكِهَةٌ» به هر نوع ميوه و «ريحان» به هر گياه خوشبو گفته مىشود. | |||
«اكمام» جمع «كم» به معناى پوششى است كه ميوه را در برمىگيرد، همان گونه كه «كم» به معناى آستين است كه دست را مىپوشاند و «كمه» بر وزن قُبّه به كلاهى گفته مىشود | |||
جلد 9 - صفحه 383 | |||
كه سر را مىپوشاند. شايد مراد از «اكمام» در آيه، اليافى باشد كه همچون الياف روى نارگيل، دور درخت خرما را فرامىگيرد. | |||
«حب» به معناى دانه و «عصف» به معناى برگها و اجزايى است كه از گياه جدا مىشود و لذا به كاه نيز «عصف» گفته مىشود. | |||
«آلاءِ» جمع «الى» به معناى نعمت است. | |||
تكرار سؤالهاى پى در پى همراه با انتقاد، دليل آن است كه هر نعمتى براى خود تصديق و تكذيبى دارد. | |||
در حديث مىخوانيم: كسىكه سوره مباركه الرّحمن را مىخواند، هر بار كه به آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» مىرسد، بگويد: «لا بشىء من آلائك رب اكذب» «1» يعنى اى پروردگار من! هيچ يك از نعمتهاى تو را تكذيب نمىكنم. | |||
بحث تكرار | |||
در اينجا به مناسبت اولين مورد از موارد تكرار آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» در اين سوره، بحثى پيرامون تكرار ارائه مىگردد. | |||
تكرار مثبت: | |||
براى ايجاد يك فرهنگ، تكرار مسايل، مهم و ضرورى است. | |||
رسولخدا صلى الله عليه و آله بارها فرمود: «انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى» تا رابطه قرآن و عترت را در ميان مردم محكم سازد. | |||
پس از نزول آيه «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» «2» تا چند ماه رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام صبح در خانه فاطمه زهرا عليها السلام مىآمد و مىفرمود: «الصلاة الصلاة» «3» تا به مردم اعلام كند اهل بيت من همان كسانى هستند كه در خانه على و فاطمه هستند. | |||
در حديث مىخوانيم: دليل چهار مرتبه تكرار «الله اكبر» در آغاز اذان، آن است كه مردم از | |||
---- | |||
«1». بحار، ج 92، ص 306. | |||
«2». طه، 132. | |||
«3». بحار، ج 35، ص 207. | |||
جلد 9 - صفحه 384 | |||
غفلت درآيند ولى هنگامى كه متوجّه شدند، باقى جملات به دو بار تقليل مىيابد. «1» | |||
گاهى حضرت على عليه السلام به خاطر ايجاد حساسيّت در مردم، الفاظى را تكرار مىكردند. چنانكه به فرزندانش وصيّت مىكند: الله الله فى الايتام ...، «الله الله فى جيرانكم»، «الله الله فى الصلاة»، الله الله فى القرآن ... «2» كه لفظ جلاله «الله» تكرار شده است. | |||
تكرار نماز در هر شبانه روز، براى آن است كه هر روز گامى به خداوند نزديك شويم. كسى كه از پلههاى نردبان بالا مىرود، در ظاهر، پاى او كارى تكرارى انجام مىدهد ولى در واقع در هر حركت گامى به جلو و رو به بالا مىگذارد. كسى كه براى حفر چاه كلنگ مىزند، در ظاهر كارى تكرارى مىكند، ولى در واقع با هر حركت، عمق چاه بيشتر مىشود. انسان با هر بار نماز و ذكر و تلاوت آيهاى گامى به خدا نزديك مىشود تا آنجا كه درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى» «3» چنان به خدا نزديك شد كه به قدر دو كمان يا نزديكتر شد. | |||
تكرار سفارش به تقوا در هر يك از خطبههاى نماز جمعه در هر هفته، بيانگر نقش تكرار در تربيت دينى مردم است. | |||
اصولا بقاى زندگى با تنفس مكرر است و كمالات، در صورت تكرار حاصل مىشود. با يك بار انفاق و رشادت، ملكه سخاوت و شجاعت در انسان پيدا نمىشود، همان گونه كه رذائل و خبائث در صورت تكرار، در روح انسان ماندگار مىشوند. | |||
دلايل تكرار در قرآن | |||
تكرار، گاهى براى تذكّر و يادآورى نعمتهاى گوناگون است. نظير تكرار آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ* | |||
---- | |||
«1». علل الشرايع، ج 1، ص 259. | |||
«2». نهجالبلاغه، نامه 47. | |||
«3». نجم، 9. | |||
جلد 9 - صفحه 385 | |||
رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»* | |||
گاهى براى هشدار و تهديد خلافكاران است. نظير تكرار آيه «فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»* «1» | |||
گاهى براى فرهنگسازى است. نظير تكرار «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»* در آغاز هر سوره. | |||
گاهى براى اتمام حجّت است. نظير تكرار آيه «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»* «2» | |||
گاهى براى انس بيشتر و نهادينه شدن است. نظير تكرار آيه «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً» «3» | |||
گاهى براى بيان دستورات جديد است. نظير تكرار «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ..»* | |||
گاهى به منزله قطعنامه براى هر فراز از مطلب يا سخنى است. چنانكه در سوره شعراء پس از پايان گزارش كار هر پيامبرى، مىفرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»* | |||
گاهى تكرار، نشان دهنده وحدت هدف و شيوه است. در سوره شعراء بارها جمله «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»* از زبان پيامبران متعدد تكرار شده كه بيانگر آن است كه شعار و هدف همه آنان يكى بوده است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- تمام هستى يك مدبّر دارد، نه آن گونه كه بعضى مشركان براى هر يك از آسمان و زمين يك مدبّر خاص مىپنداشتند. السَّماءَ رَفَعَها ... وَ الْأَرْضَ وَضَعَها | |||
2- زمين براى كاميابى و بهرهبردارى همه موجودات زمينى و از جمله انسان است. «وَضَعَها لِلْأَنامِ» | |||
3- قرآن، ابتدا نعمتهاى معنوى و سپس نعمتهاى مادّى را شمارش مىكند. | |||
عَلَّمَ الْقُرْآنَ ... عَلَّمَهُ الْبَيانَ ... فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ | |||
4- ميوه، نقش مهمى در تغذيه انسان دارد. بعد از آفرينش زمين، نام ميوه آمده است. وَ الْأَرْضَ ... فِيها فاكِهَةٌ | |||
5- در ميان ميوهها، ارزش خرما از بقيه جداست. فِيها فاكِهَةٌ ... وَ النَّخْلُ | |||
6- پوسته و حتّى غلاف دور نباتات، نعمت است. «وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ» | |||
7- بوى خوشِ گياهان، يكى از نعمتهاى الهى است. «وَ الرَّيْحانُ» | |||
8- تكذيب آيات الهى، سرزنش را به دنبال دارد. «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» | |||
9- جن نيز مثل انسان، مسئول، مكلّف و بهرهمند از نعمتهاى زمين است. «فَبِأَيِ | |||
---- | |||
«1». مرسلات، 15. | |||
«2». قمر، 17. | |||
«3». احزاب، 41. | |||
جلد 9 - صفحه 386 | |||
آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» | |||
10- خداوند نعمتها را براى رشد و تربيت همه جانبه انسان و جن آفريده است. «آلاءِ رَبِّكُما» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13» | |||
بعد از تعداد اين نعم به جهت تقرير و تثبيت آن فرمايد: | |||
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما: پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگار خود كه مذكور شد، تُكَذِّبانِ: تكذيب مىكنيد اى جن و انس و مىگوئيد كه از او نيست و انكار مىنمائيد. | |||
جلد 12 - صفحه 406 | |||
تنبيه: اين كلمات شريفه در اين سوره سى و يك موضع تكرار يافته به جهت آنكه اين سوره مشتمل است بر ذكر نعم الهى، و بعد از ذكر هر نعمتى اين الفاظ تكرار نموده تا سامعان و قائلان متنبه شوند بر كثرت نعمت و تصديق نمايند بهر يك از آن. و گفتهاند تكرار بر آن رفع غفلت و تاكيد حجت و تقرير نعمت و تذكير و مبالغه و توبيخ مكذب آنست. | |||
در كتاب كافى- جابر بن عبد اللّه انصارى روايت نموده كه حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله اين سوره را تا آخر بر ما خواند و بعد از آن فرمود: چيست مرا كه خاموش مىبينم شما را و جنيان از شما نيكوترند در جواب من، هيچ باز نخواندم «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»* مگر كه ايشان در جواب گفتند «لا بشيء من نعمك ربّنا نكذّب فلك الحمد» يعنى ما هيچ چيز از نعمتهاى تو اى پروردگار ما تكذيب نمىكنيم پس تو راست ثنا و ستايش «1». | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» خَلَقَ الْإِنْسانَ «3» عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4» | |||
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6» وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8» وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9» | |||
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13» | |||
ترجمه | |||
خداوند بخشنده | |||
تعليم داد قرآن را | |||
آفريد انسان را | |||
آموخت باو بيان را | |||
خورشيد و ماه بحساب معيّنى سير ميكنند | |||
و گياه و درخت سجده مينمايند | |||
و آسمان را برافراشت و قرار داد ميزان عدل را | |||
تا تجاوز ننمائيد در آن ميزان | |||
و بر پا داريد سنجيدن را بعدل و كم مكنيد ميزان را | |||
و زمين را گسترانيد براى مردمان | |||
در آن است ميوه و درخت خرماى داراى غلافها | |||
و حبوبات داراى برگ خشك و رستنى خوشبوى | |||
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد. | |||
تفسير | |||
خداوندى كه بخشش بيمنتهاى او شامل حال دوست و دشمن شده چون در اين سوره مباركه بيان نعم و آلاء خود را فرموده افتتاح نموده است آنرا باين نام نامى خود و آنكه تعليم فرموده قرآن را كه سرمايه سعادت بشر است به پيغمبر خود و خلق فرموده انسان را كه اشرف مخلوقات است و تعليم فرموده باو اخبار از ما في الضمير را به بيان و نطق گويا كه مميّز آن از ساير- حيوانات است و آنكه آفتاب و ماه را بحساب معيّن مقدّرى در مسير خودشان سير داده و ميدهد و از آن فصول چهارگانه و سال شمسى و قمرى و ماههاى هلالى كه ميزان براى حساب ايّام معدود و بدو و ختم آن در افق مشهود است بعمل ميآيد و امور كائنات بآن منظّم ميگردد و فوائد و منافع و خواص و آثار اين دو نيّر در عالم بقدرى است كه كسى از عهده بيان آن بر نميآيد و كلمه حسبان مصدر يا جمع | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 111 | |||
حساب است و هر چه از زمين برويد خواه بىساق باشد كه آنرا نجم گويند و خواه با ساق كه آنرا شجر خوانند ذاتا و طبعا مطيع و منقاد و خافض و رافع و راكع و ساجد در پيشگاه الهى ميباشد و در اين جمله لطف بيان عجيبى بكار رفته چون نجم معناى معروف آن كه ستاره است مناسب با شمس و قمر است و معناى غير معروف آن كه گياه است مناسب با شجر و تمام روئيدنيها علاوه بر انقياد طبعى كه از امر خدا دارند خفض و رفع و ركوع و سجودى بفرمان باد كه يكى از گماشتگان الهى بر آنها است دارند كه اين محسوس و آن معقول است چنانچه تناسب نجم با شمس و قمر آشكار و با شجر مخفى است و آسمان را رفيع فرمود براى آنكه محلّ ملائكه و منشأ صدور احكام و مقام اولياء عظام و خيمه سبز پرنقش و نگار مرتفعى بر سر بندگان افراشته باشد و ميزان عدل را كه قانون شرع مطهّر است جعل و وضع فرمود و نازل كرد بتوسط جبرئيل بر خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا مردم تجاوز از انصاف و عدل با يكديگر ننمايند و براى تأكيد اين معنى فرموده و برپا داريد اى بندگان من و اى اولياء امور سنجيدن بعدل را و بهيچ وجه تا ميتوانيد نگذاريد خللى در اركان آن روى دهد و كم و كاست نكنيد از آن ميزان در معامله با احدى و تكرار لفظ ميزان و اكتفا ننمودن بضمير و نهى از زياده اوّلا و نقيصه اخيرا و تصريح به نگاهدارى آن در حدّ اعتدال بين آن دو جمله براى اهتمام بشأن قانون و لزوم رعايت آن در هر حال است علاوه بر آنكه ممكن است گفته شود مراد از ميزان اوّل عدل است كه بآن آسمان و زمين برپا است و مراد از ميزان دوم انصاف است و هر چه بآن چيزى سنجيده شود و مراد از ميزان سوّم ترازو است و زمين را وضع و پهن فرمود براى خلق از جنّ و انس تا در آن سكونت و سير نمايند و خدا را عبادت و اطاعت كنند و در آن انواع و اقسام ميوه تابستانى و زمستانى مناسب با حال و مزاج اهل هر بلدى موجود است و در مدينه طيّبه كه محل نزول اين سوره است و جزيرة العرب كه قرآن بلسان اهالى آن نازل شده درخت خرما بيشتر است و خرما در بدو ظهورش در غلافها و جلدهائى است كه براى حفظ آن و سهولت چيدنش مفيد است و نيز در آن جنس حبوبات كه | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 112 | |||
مشتمل بر انواع و اصناف بيشمار است از قبيل گندم و جو و برنج و عدس و لوبيا و غيرها كه بر همه حب اطلاق ميشود وجود دارد و هر يك از آنها داراى برگهائى هستند كه براى حفظ آنها نافع است و بعد از خشك شدن مانند كاه بمصارف لازمى ميرسد و نيز در زمين انواع گياههاى مأكول خوشبو است كه بآنها ريحان اطلاق ميشود و بعد از ذكر اين نعم بىپايان براى اهل زمين از جن و انس خداوند خطاب بآن دو فرموده ميفرمايد پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكر ميشويد و تكذيب ميكنيد نعمت بودن آن را و وجه تكرار اين آيه شريفه در اين سوره علاوه بر آنچه در سوره سابقه در چند موضع ذكر شد آنستكه بعد از ذكر نعمتهاى متعدّده تقرير آن در اذهان كسانيكه مشمول آن نعمند براى تأكيد در اداء شكرگزارى و اجتناب از كفران لازم و مناسب و اين طرز كلام در بين خطبا و بلغا و شعرا معمول و متعارف است و احتياج بتكلّفى كه مفسّرين براى اختلاف معنوى آلاء در موارد مكرّره فرمودهاند ندارد و بعد از شنيدن اين آيه مناسب است گفته شود لا بشىء من نعمك ربّنا نكذّب و الحمد للّه رب العالمين و آلاء جمع الى بكسر و فتح بمعناى نعمت است و در بعضى از روايات بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه اعظم نعمند تفسير شده. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13» | |||
پس به كداميك از نعم الهي شما دو طائفه انكار ميكنيد و جهل ميورزيد و تكذيب ميكنيد ظاهرا آيه شريفه خطاب به جنّ و انس است که اينکه نعم الهيّه را که خداوند عنايت فرموده تمام از قدرت جن و انس خارج است و نميتوان انكار كرد چنانچه در بسياري از آيات اقرار و اعتراف نمودند كفّار و مشركين وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللّهُ وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحيا بِهِ الأَرضَ مِن بَعدِ مَوتِها لَيَقُولُنَّ اللّهُ عنكبوت آيه 61 و 63 وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَهُم لَيَقُولُنَّ اللّهُ زخرف آيه 87 و در بسياري از سور قرآني و در بعض اخبار خطاب ربكما را به فلان و فلان تفسير فرموده، و مكرّر گفته شده که اخبار وارده در تفسير نوعا بيان مصداق اتمّ ميكند خطاب به همان جن و انس است و فلان و فلان و فلانها مصداق اتم مكذبين هستند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 13)- پس از ذکر نعمتهای گوناگون مادی و معنوی در این آیه جن و انس را مخاطب ساخته، میگوید: «پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). | |||
نعمتهائی که هر یک نشانه روشنی از قدرت و لطف و مهر پروردگار است، چگونه ممکن است اینها را تکذیب کرد؟! این استفهام، استفهام تقریری است که در مقام اقرار گرفتن میآورند، و لذا در روایتی که در آغاز سوره خواندیم به ما دستور داده شده است که بعد از ذکر این جمله عرضه داریم: «لا بشیء من آلائک ربّ اکذّب پروردگارا! ما هیچ یک از نعمتهای تو را تکذیب نمیکنیم». | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۹۶: | خط ۳۲۶: | ||
[[رده:اهمیت اقرار به نعمتهاى خدا]][[رده:مربى انسان]][[رده:ادراک جن]][[رده:تشابه جن با انسان]][[رده:جنیان کافر]][[رده:جنیان مکذب]][[رده:سرزنش جنیان کافر]][[رده:صفات جن]][[رده:مربى جن]][[رده:مسؤولیت جن]][[رده:نعمتهاى جن]][[رده:تکذیب ناپذیرى ربوبیت خدا]][[رده:تکذیب ناپذیرى نعمتهاى خدا]][[رده:تنوع نعمتهاى خدا]][[رده:توصیه هاى خدا]][[رده:دلایل خدا شناسى]][[رده:سرزنشهاى خدا]][[رده:نشانه هاى ربوبیت خدا]][[رده:نقش نعمتهاى خدا]][[رده:آثار ذکر نعمت]][[رده:اهمیت ذکر منشأ نعمت]][[رده:مربى زن]][[رده:غفلت از ربوبیت خدا]][[رده:غفلت از نعمتهاى خدا]][[رده:سرزنش کافران]][[رده:مربى مرد]][[رده:مشمولان نعمت]][[رده:منشأ نعمت]] | [[رده:اهمیت اقرار به نعمتهاى خدا]][[رده:مربى انسان]][[رده:ادراک جن]][[رده:تشابه جن با انسان]][[رده:جنیان کافر]][[رده:جنیان مکذب]][[رده:سرزنش جنیان کافر]][[رده:صفات جن]][[رده:مربى جن]][[رده:مسؤولیت جن]][[رده:نعمتهاى جن]][[رده:تکذیب ناپذیرى ربوبیت خدا]][[رده:تکذیب ناپذیرى نعمتهاى خدا]][[رده:تنوع نعمتهاى خدا]][[رده:توصیه هاى خدا]][[رده:دلایل خدا شناسى]][[رده:سرزنشهاى خدا]][[رده:نشانه هاى ربوبیت خدا]][[رده:نقش نعمتهاى خدا]][[رده:آثار ذکر نعمت]][[رده:اهمیت ذکر منشأ نعمت]][[رده:مربى زن]][[رده:غفلت از ربوبیت خدا]][[رده:غفلت از نعمتهاى خدا]][[رده:سرزنش کافران]][[رده:مربى مرد]][[رده:مشمولان نعمت]][[رده:منشأ نعمت]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الرحمن ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الرحمن ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 13 سوره رحمن | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 13 سوره رحمن,رحمن 13,فَبِأَيِ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ,اهمیت اقرار به نعمتهاى خدا,مربى انسان,ادراک جن,تشابه جن با انسان,جنیان کافر,جنیان مکذب,سرزنش جنیان کافر,صفات جن,مربى جن,مسؤولیت جن,نعمتهاى جن,تکذیب ناپذیرى ربوبیت خدا,تکذیب ناپذیرى نعمتهاى خدا,تنوع نعمتهاى خدا,توصیه هاى خدا,دلایل خدا شناسى,سرزنشهاى خدا,نشانه هاى ربوبیت خدا,نقش نعمتهاى خدا,آثار ذکر نعمت,اهمیت ذکر منشأ نعمت,مربى زن,غفلت از ربوبیت خدا,غفلت از نعمتهاى خدا,سرزنش کافران,مربى مرد,مشمولان نعمت,منشأ نعمت,آیات قرآن سوره الرحمن | |||
|description=فَبِأَيِ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۵۶
کپی متن آیه |
---|
فَبِأَيِ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ |
ترجمه
الرحمن ١٢ | آیه ١٣ | الرحمن ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آلآءِ»: جمع إلْی، نعمتها (نگا: نجم / ). «تُکَذِّبَانِ»: انکار میکنید و نادیده میگیرید. مخاطب انس و جن، یعنی ثَقَلَیْن است. یعنی سراپای عالم هستی و از جمله وجود خودتان، نعمتهای خداداد است، کدامیک از آنها را میتوانید انکار بکنید؟! این همه نعمت چرا باید وسیله شناخت صاحب نعمت نشود، و حس شکرگزاری را در شما برنینگیزد؟! تکرار این آیه در مورد، آهنگ جالبی به سوره داده است. خداوند در مقطعهای مختلف پس از بیان برخی از نعمتهای این جهانی و آن جهانی خود و یادآور شدن گوشهای از سعادت بهشتیان و شقاوت دوزخیان، با ذکر مجدد آیه، به انسانها و پریها بیدار باش و هوشیار باش میدهد و ایشان را به یاد آفریدگارشان میاندازد و شوق طاعت و بندگی را در دلشان افزون میکند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۳۰ سوره الرحمان
- غرض و مفاد سوره مباركه الرحمان
- مقصود از اين كه خداوند به انسان «بيان» آموخت، چیست؟
- مراد از سجده گياه و درخت براى خداوند
- منظور از برافراشتن آسمان و وضع ميزان
- مقصود از دو مشرق و دو مغرب در آيه
- مراد از فانی شدن هر كه بر روی زمين است
- مقصود از وجه خدا و بقاى آن
- بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»
پس (اى جنّ و انس)، كدام نعمت پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
نکته ها
«أنام» به معناى آفريدهها، اعمّ از جنّ و انس و همه موجودات روى زمين است. «فاكِهَةٌ» به هر نوع ميوه و «ريحان» به هر گياه خوشبو گفته مىشود.
«اكمام» جمع «كم» به معناى پوششى است كه ميوه را در برمىگيرد، همان گونه كه «كم» به معناى آستين است كه دست را مىپوشاند و «كمه» بر وزن قُبّه به كلاهى گفته مىشود
جلد 9 - صفحه 383
كه سر را مىپوشاند. شايد مراد از «اكمام» در آيه، اليافى باشد كه همچون الياف روى نارگيل، دور درخت خرما را فرامىگيرد.
«حب» به معناى دانه و «عصف» به معناى برگها و اجزايى است كه از گياه جدا مىشود و لذا به كاه نيز «عصف» گفته مىشود.
«آلاءِ» جمع «الى» به معناى نعمت است.
تكرار سؤالهاى پى در پى همراه با انتقاد، دليل آن است كه هر نعمتى براى خود تصديق و تكذيبى دارد.
در حديث مىخوانيم: كسىكه سوره مباركه الرّحمن را مىخواند، هر بار كه به آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» مىرسد، بگويد: «لا بشىء من آلائك رب اكذب» «1» يعنى اى پروردگار من! هيچ يك از نعمتهاى تو را تكذيب نمىكنم.
بحث تكرار
در اينجا به مناسبت اولين مورد از موارد تكرار آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» در اين سوره، بحثى پيرامون تكرار ارائه مىگردد.
تكرار مثبت:
براى ايجاد يك فرهنگ، تكرار مسايل، مهم و ضرورى است.
رسولخدا صلى الله عليه و آله بارها فرمود: «انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى» تا رابطه قرآن و عترت را در ميان مردم محكم سازد.
پس از نزول آيه «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» «2» تا چند ماه رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام صبح در خانه فاطمه زهرا عليها السلام مىآمد و مىفرمود: «الصلاة الصلاة» «3» تا به مردم اعلام كند اهل بيت من همان كسانى هستند كه در خانه على و فاطمه هستند.
در حديث مىخوانيم: دليل چهار مرتبه تكرار «الله اكبر» در آغاز اذان، آن است كه مردم از
«1». بحار، ج 92، ص 306.
«2». طه، 132.
«3». بحار، ج 35، ص 207.
جلد 9 - صفحه 384
غفلت درآيند ولى هنگامى كه متوجّه شدند، باقى جملات به دو بار تقليل مىيابد. «1»
گاهى حضرت على عليه السلام به خاطر ايجاد حساسيّت در مردم، الفاظى را تكرار مىكردند. چنانكه به فرزندانش وصيّت مىكند: الله الله فى الايتام ...، «الله الله فى جيرانكم»، «الله الله فى الصلاة»، الله الله فى القرآن ... «2» كه لفظ جلاله «الله» تكرار شده است.
تكرار نماز در هر شبانه روز، براى آن است كه هر روز گامى به خداوند نزديك شويم. كسى كه از پلههاى نردبان بالا مىرود، در ظاهر، پاى او كارى تكرارى انجام مىدهد ولى در واقع در هر حركت گامى به جلو و رو به بالا مىگذارد. كسى كه براى حفر چاه كلنگ مىزند، در ظاهر كارى تكرارى مىكند، ولى در واقع با هر حركت، عمق چاه بيشتر مىشود. انسان با هر بار نماز و ذكر و تلاوت آيهاى گامى به خدا نزديك مىشود تا آنجا كه درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى» «3» چنان به خدا نزديك شد كه به قدر دو كمان يا نزديكتر شد.
تكرار سفارش به تقوا در هر يك از خطبههاى نماز جمعه در هر هفته، بيانگر نقش تكرار در تربيت دينى مردم است.
اصولا بقاى زندگى با تنفس مكرر است و كمالات، در صورت تكرار حاصل مىشود. با يك بار انفاق و رشادت، ملكه سخاوت و شجاعت در انسان پيدا نمىشود، همان گونه كه رذائل و خبائث در صورت تكرار، در روح انسان ماندگار مىشوند.
دلايل تكرار در قرآن
تكرار، گاهى براى تذكّر و يادآورى نعمتهاى گوناگون است. نظير تكرار آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ*
«1». علل الشرايع، ج 1، ص 259.
«2». نهجالبلاغه، نامه 47.
«3». نجم، 9.
جلد 9 - صفحه 385
رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»*
گاهى براى هشدار و تهديد خلافكاران است. نظير تكرار آيه «فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»* «1»
گاهى براى فرهنگسازى است. نظير تكرار «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»* در آغاز هر سوره.
گاهى براى اتمام حجّت است. نظير تكرار آيه «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»* «2»
گاهى براى انس بيشتر و نهادينه شدن است. نظير تكرار آيه «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً» «3»
گاهى براى بيان دستورات جديد است. نظير تكرار «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ..»*
گاهى به منزله قطعنامه براى هر فراز از مطلب يا سخنى است. چنانكه در سوره شعراء پس از پايان گزارش كار هر پيامبرى، مىفرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»*
گاهى تكرار، نشان دهنده وحدت هدف و شيوه است. در سوره شعراء بارها جمله «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»* از زبان پيامبران متعدد تكرار شده كه بيانگر آن است كه شعار و هدف همه آنان يكى بوده است.
پیام ها
1- تمام هستى يك مدبّر دارد، نه آن گونه كه بعضى مشركان براى هر يك از آسمان و زمين يك مدبّر خاص مىپنداشتند. السَّماءَ رَفَعَها ... وَ الْأَرْضَ وَضَعَها
2- زمين براى كاميابى و بهرهبردارى همه موجودات زمينى و از جمله انسان است. «وَضَعَها لِلْأَنامِ»
3- قرآن، ابتدا نعمتهاى معنوى و سپس نعمتهاى مادّى را شمارش مىكند.
عَلَّمَ الْقُرْآنَ ... عَلَّمَهُ الْبَيانَ ... فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ
4- ميوه، نقش مهمى در تغذيه انسان دارد. بعد از آفرينش زمين، نام ميوه آمده است. وَ الْأَرْضَ ... فِيها فاكِهَةٌ
5- در ميان ميوهها، ارزش خرما از بقيه جداست. فِيها فاكِهَةٌ ... وَ النَّخْلُ
6- پوسته و حتّى غلاف دور نباتات، نعمت است. «وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ»
7- بوى خوشِ گياهان، يكى از نعمتهاى الهى است. «وَ الرَّيْحانُ»
8- تكذيب آيات الهى، سرزنش را به دنبال دارد. «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»
9- جن نيز مثل انسان، مسئول، مكلّف و بهرهمند از نعمتهاى زمين است. «فَبِأَيِ
«1». مرسلات، 15.
«2». قمر، 17.
«3». احزاب، 41.
جلد 9 - صفحه 386
آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»
10- خداوند نعمتها را براى رشد و تربيت همه جانبه انسان و جن آفريده است. «آلاءِ رَبِّكُما»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»
بعد از تعداد اين نعم به جهت تقرير و تثبيت آن فرمايد:
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما: پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگار خود كه مذكور شد، تُكَذِّبانِ: تكذيب مىكنيد اى جن و انس و مىگوئيد كه از او نيست و انكار مىنمائيد.
جلد 12 - صفحه 406
تنبيه: اين كلمات شريفه در اين سوره سى و يك موضع تكرار يافته به جهت آنكه اين سوره مشتمل است بر ذكر نعم الهى، و بعد از ذكر هر نعمتى اين الفاظ تكرار نموده تا سامعان و قائلان متنبه شوند بر كثرت نعمت و تصديق نمايند بهر يك از آن. و گفتهاند تكرار بر آن رفع غفلت و تاكيد حجت و تقرير نعمت و تذكير و مبالغه و توبيخ مكذب آنست.
در كتاب كافى- جابر بن عبد اللّه انصارى روايت نموده كه حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله اين سوره را تا آخر بر ما خواند و بعد از آن فرمود: چيست مرا كه خاموش مىبينم شما را و جنيان از شما نيكوترند در جواب من، هيچ باز نخواندم «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»* مگر كه ايشان در جواب گفتند «لا بشيء من نعمك ربّنا نكذّب فلك الحمد» يعنى ما هيچ چيز از نعمتهاى تو اى پروردگار ما تكذيب نمىكنيم پس تو راست ثنا و ستايش «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» خَلَقَ الْإِنْسانَ «3» عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4»
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6» وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8» وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»
ترجمه
خداوند بخشنده
تعليم داد قرآن را
آفريد انسان را
آموخت باو بيان را
خورشيد و ماه بحساب معيّنى سير ميكنند
و گياه و درخت سجده مينمايند
و آسمان را برافراشت و قرار داد ميزان عدل را
تا تجاوز ننمائيد در آن ميزان
و بر پا داريد سنجيدن را بعدل و كم مكنيد ميزان را
و زمين را گسترانيد براى مردمان
در آن است ميوه و درخت خرماى داراى غلافها
و حبوبات داراى برگ خشك و رستنى خوشبوى
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.
تفسير
خداوندى كه بخشش بيمنتهاى او شامل حال دوست و دشمن شده چون در اين سوره مباركه بيان نعم و آلاء خود را فرموده افتتاح نموده است آنرا باين نام نامى خود و آنكه تعليم فرموده قرآن را كه سرمايه سعادت بشر است به پيغمبر خود و خلق فرموده انسان را كه اشرف مخلوقات است و تعليم فرموده باو اخبار از ما في الضمير را به بيان و نطق گويا كه مميّز آن از ساير- حيوانات است و آنكه آفتاب و ماه را بحساب معيّن مقدّرى در مسير خودشان سير داده و ميدهد و از آن فصول چهارگانه و سال شمسى و قمرى و ماههاى هلالى كه ميزان براى حساب ايّام معدود و بدو و ختم آن در افق مشهود است بعمل ميآيد و امور كائنات بآن منظّم ميگردد و فوائد و منافع و خواص و آثار اين دو نيّر در عالم بقدرى است كه كسى از عهده بيان آن بر نميآيد و كلمه حسبان مصدر يا جمع
جلد 5 صفحه 111
حساب است و هر چه از زمين برويد خواه بىساق باشد كه آنرا نجم گويند و خواه با ساق كه آنرا شجر خوانند ذاتا و طبعا مطيع و منقاد و خافض و رافع و راكع و ساجد در پيشگاه الهى ميباشد و در اين جمله لطف بيان عجيبى بكار رفته چون نجم معناى معروف آن كه ستاره است مناسب با شمس و قمر است و معناى غير معروف آن كه گياه است مناسب با شجر و تمام روئيدنيها علاوه بر انقياد طبعى كه از امر خدا دارند خفض و رفع و ركوع و سجودى بفرمان باد كه يكى از گماشتگان الهى بر آنها است دارند كه اين محسوس و آن معقول است چنانچه تناسب نجم با شمس و قمر آشكار و با شجر مخفى است و آسمان را رفيع فرمود براى آنكه محلّ ملائكه و منشأ صدور احكام و مقام اولياء عظام و خيمه سبز پرنقش و نگار مرتفعى بر سر بندگان افراشته باشد و ميزان عدل را كه قانون شرع مطهّر است جعل و وضع فرمود و نازل كرد بتوسط جبرئيل بر خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا مردم تجاوز از انصاف و عدل با يكديگر ننمايند و براى تأكيد اين معنى فرموده و برپا داريد اى بندگان من و اى اولياء امور سنجيدن بعدل را و بهيچ وجه تا ميتوانيد نگذاريد خللى در اركان آن روى دهد و كم و كاست نكنيد از آن ميزان در معامله با احدى و تكرار لفظ ميزان و اكتفا ننمودن بضمير و نهى از زياده اوّلا و نقيصه اخيرا و تصريح به نگاهدارى آن در حدّ اعتدال بين آن دو جمله براى اهتمام بشأن قانون و لزوم رعايت آن در هر حال است علاوه بر آنكه ممكن است گفته شود مراد از ميزان اوّل عدل است كه بآن آسمان و زمين برپا است و مراد از ميزان دوم انصاف است و هر چه بآن چيزى سنجيده شود و مراد از ميزان سوّم ترازو است و زمين را وضع و پهن فرمود براى خلق از جنّ و انس تا در آن سكونت و سير نمايند و خدا را عبادت و اطاعت كنند و در آن انواع و اقسام ميوه تابستانى و زمستانى مناسب با حال و مزاج اهل هر بلدى موجود است و در مدينه طيّبه كه محل نزول اين سوره است و جزيرة العرب كه قرآن بلسان اهالى آن نازل شده درخت خرما بيشتر است و خرما در بدو ظهورش در غلافها و جلدهائى است كه براى حفظ آن و سهولت چيدنش مفيد است و نيز در آن جنس حبوبات كه
جلد 5 صفحه 112
مشتمل بر انواع و اصناف بيشمار است از قبيل گندم و جو و برنج و عدس و لوبيا و غيرها كه بر همه حب اطلاق ميشود وجود دارد و هر يك از آنها داراى برگهائى هستند كه براى حفظ آنها نافع است و بعد از خشك شدن مانند كاه بمصارف لازمى ميرسد و نيز در زمين انواع گياههاى مأكول خوشبو است كه بآنها ريحان اطلاق ميشود و بعد از ذكر اين نعم بىپايان براى اهل زمين از جن و انس خداوند خطاب بآن دو فرموده ميفرمايد پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكر ميشويد و تكذيب ميكنيد نعمت بودن آن را و وجه تكرار اين آيه شريفه در اين سوره علاوه بر آنچه در سوره سابقه در چند موضع ذكر شد آنستكه بعد از ذكر نعمتهاى متعدّده تقرير آن در اذهان كسانيكه مشمول آن نعمند براى تأكيد در اداء شكرگزارى و اجتناب از كفران لازم و مناسب و اين طرز كلام در بين خطبا و بلغا و شعرا معمول و متعارف است و احتياج بتكلّفى كه مفسّرين براى اختلاف معنوى آلاء در موارد مكرّره فرمودهاند ندارد و بعد از شنيدن اين آيه مناسب است گفته شود لا بشىء من نعمك ربّنا نكذّب و الحمد للّه رب العالمين و آلاء جمع الى بكسر و فتح بمعناى نعمت است و در بعضى از روايات بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه اعظم نعمند تفسير شده.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»
پس به كداميك از نعم الهي شما دو طائفه انكار ميكنيد و جهل ميورزيد و تكذيب ميكنيد ظاهرا آيه شريفه خطاب به جنّ و انس است که اينکه نعم الهيّه را که خداوند عنايت فرموده تمام از قدرت جن و انس خارج است و نميتوان انكار كرد چنانچه در بسياري از آيات اقرار و اعتراف نمودند كفّار و مشركين وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللّهُ وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحيا بِهِ الأَرضَ مِن بَعدِ مَوتِها لَيَقُولُنَّ اللّهُ عنكبوت آيه 61 و 63 وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَهُم لَيَقُولُنَّ اللّهُ زخرف آيه 87 و در بسياري از سور قرآني و در بعض اخبار خطاب ربكما را به فلان و فلان تفسير فرموده، و مكرّر گفته شده که اخبار وارده در تفسير نوعا بيان مصداق اتمّ ميكند خطاب به همان جن و انس است و فلان و فلان و فلانها مصداق اتم مكذبين هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 13)- پس از ذکر نعمتهای گوناگون مادی و معنوی در این آیه جن و انس را مخاطب ساخته، میگوید: «پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
نعمتهائی که هر یک نشانه روشنی از قدرت و لطف و مهر پروردگار است، چگونه ممکن است اینها را تکذیب کرد؟! این استفهام، استفهام تقریری است که در مقام اقرار گرفتن میآورند، و لذا در روایتی که در آغاز سوره خواندیم به ما دستور داده شده است که بعد از ذکر این جمله عرضه داریم: «لا بشیء من آلائک ربّ اکذّب پروردگارا! ما هیچ یک از نعمتهای تو را تکذیب نمیکنیم».
نکات آیه
۱ - نعمت هاى الهى در زمین، غیر قابل انکار و تکذیب ناپذیر (فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) «إلْى» (مفرد «آلاء») به معناى نعمت است.
۲ - هر یک از نعمت هاى زمین، جلوه اى از ربوبیت انکارناپذیر الهى به «جن و انس» و «مرد و زن» (فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) به کار گرفتن وصف «ربّ»، اشاره به مطلب بالا دارد و تثنیه آمدن «کما» و «تکذّبان»، ممکن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و یا مرد و زن از انسان ها باشد.
۳ - سرزنش تکذیب گران و کافران جن و انس، از سوى خداوند به خاطر نادیده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبیت حق (فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) استفهام در«فبأىّ» توبیخى است.
۴ - جن، همانند انسان، بهره مند از نعمت هاى زمین و داراى درک و مسؤولیت (فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) در صورتى که خطاب در آیه شریفه، متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.
۵ - وجود عناصرى کافر و تکذیب گر در میان جن، همانند آدمیان (فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) در صورتى که آیه شریفه خطاب به جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.
۶ - توجه به نعمت هاى متنوع و گسترده زمین، زمنیه ساز شناخت پروردگار جهان (فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) خداوند با این پرسش، در حقیقت انسان ها را به اندیشه و توجه به نعمت ها فرا خوانده است تا از این رهگذر به پروردگار خویش و شناخت او راه یابند.
۷ - خداوند، خواهان توجه و اذعان خلق، به خدایى بودن نعمت هاى زمین (فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) سرزنش تکذیب گران یا غافلانى که با غفلت خویش، از جلوه هاى ربوبیت خداوند چشم پوشیده اند، در واقع بیانگر این معنا است که آنان به نعمت هاى او توجه کنند و خدایى بودن آن را دریابند.
موضوعات مرتبط
- اقرار: اهمیت اقرار به نعمتهاى خدا ۷
- انسان: مربى انسان ۲
- جن: ادراک جن ۴; تشابه جن با انسان ۴، ۵; جنیان کافر ۵; جنیان مکذب ۵; سرزنش جنیان کافر ۳; صفات جن۴; مربى جن ۲; مسؤولیت جن ۴; نعمتهاى جن ۴
- خدا: تکذیب ناپذیرى ربوبیت خدا ۲; تکذیب ناپذیرى نعمتهاى خدا ۱; تنوع نعمتهاى خدا ۶; توصیه هاى خدا ۷; دلایل خدا شناسى ۶; سرزنشهاى خدا ۳; نشانه هاى ربوبیت خدا ۲; نقش نعمتهاى خدا ۲
- ذکر: آثار ذکر نعمت ۶; اهمیت ذکر منشأ نعمت ۷
- زن: مربى زن ۲
- غفلت: غفلت از ربوبیت خدا ۳; غفلت از نعمتهاى خدا ۳
- کافران: سرزنش کافران ۳
- مرد: مربى مرد ۲
- نعمت: مشمولان نعمت ۴; منشأ نعمت ۷
منابع