الرحمن ١٢
کپی متن آیه |
---|
وَ الْحَبُ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحَانُ |
ترجمه
الرحمن ١١ | آیه ١٢ | الرحمن ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْعَصْفِ»: قشر و پوسته. مراد کاه است که علوفه چهارپایان است. «الرَّیْحانُ»: گیاهان خوشبو.
تفسیر
- آيات ۱ - ۳۰ سوره الرحمان
- غرض و مفاد سوره مباركه الرحمان
- مقصود از اين كه خداوند به انسان «بيان» آموخت، چیست؟
- مراد از سجده گياه و درخت براى خداوند
- منظور از برافراشتن آسمان و وضع ميزان
- مقصود از دو مشرق و دو مغرب در آيه
- مراد از فانی شدن هر كه بر روی زمين است
- مقصود از وجه خدا و بقاى آن
- بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12»
و زمين را براى زمينيان قرار داد كه در آن هر گونه ميوه و خرماى غلافدار و دانه پوست دار و گياه خوش بو است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12»
وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ: و نيز در زمين است جنس دانه صاحب برگ خشك.
مراد حبوبى است كه قوت باشد از گندم و جو و برنج و ارزن و غير آن. و غير عصف كاهى است كه دانه را از او جدا سازند و قوت حيوان سازند از چهار پايان. وَ الرَّيْحانُ: و ديگر در زمين است رياحين كه از عطر و بوى خوش آنها استشمام كنند. حاصل آنكه شما را در زمين نعمتهاى بسيار است از جمله آن خوردنيها و بوئيدنيها است. نزد بعضى مراد از حب حبوبى است خواه مأكول انسان باشد يا حيوان. و عصف برگى است كه روزى حيوان و ريحان رزق مردمان باشد. حاصل آنكه حق تعالى در اينجا بيان نعمتى فرموده كه به آن متلذذ شوند، از تغذّى و غير آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» خَلَقَ الْإِنْسانَ «3» عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4»
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6» وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8» وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»
ترجمه
خداوند بخشنده
تعليم داد قرآن را
آفريد انسان را
آموخت باو بيان را
خورشيد و ماه بحساب معيّنى سير ميكنند
و گياه و درخت سجده مينمايند
و آسمان را برافراشت و قرار داد ميزان عدل را
تا تجاوز ننمائيد در آن ميزان
و بر پا داريد سنجيدن را بعدل و كم مكنيد ميزان را
و زمين را گسترانيد براى مردمان
در آن است ميوه و درخت خرماى داراى غلافها
و حبوبات داراى برگ خشك و رستنى خوشبوى
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.
تفسير
خداوندى كه بخشش بيمنتهاى او شامل حال دوست و دشمن شده چون در اين سوره مباركه بيان نعم و آلاء خود را فرموده افتتاح نموده است آنرا باين نام نامى خود و آنكه تعليم فرموده قرآن را كه سرمايه سعادت بشر است به پيغمبر خود و خلق فرموده انسان را كه اشرف مخلوقات است و تعليم فرموده باو اخبار از ما في الضمير را به بيان و نطق گويا كه مميّز آن از ساير- حيوانات است و آنكه آفتاب و ماه را بحساب معيّن مقدّرى در مسير خودشان سير داده و ميدهد و از آن فصول چهارگانه و سال شمسى و قمرى و ماههاى هلالى كه ميزان براى حساب ايّام معدود و بدو و ختم آن در افق مشهود است بعمل ميآيد و امور كائنات بآن منظّم ميگردد و فوائد و منافع و خواص و آثار اين دو نيّر در عالم بقدرى است كه كسى از عهده بيان آن بر نميآيد و كلمه حسبان مصدر يا جمع
جلد 5 صفحه 111
حساب است و هر چه از زمين برويد خواه بىساق باشد كه آنرا نجم گويند و خواه با ساق كه آنرا شجر خوانند ذاتا و طبعا مطيع و منقاد و خافض و رافع و راكع و ساجد در پيشگاه الهى ميباشد و در اين جمله لطف بيان عجيبى بكار رفته چون نجم معناى معروف آن كه ستاره است مناسب با شمس و قمر است و معناى غير معروف آن كه گياه است مناسب با شجر و تمام روئيدنيها علاوه بر انقياد طبعى كه از امر خدا دارند خفض و رفع و ركوع و سجودى بفرمان باد كه يكى از گماشتگان الهى بر آنها است دارند كه اين محسوس و آن معقول است چنانچه تناسب نجم با شمس و قمر آشكار و با شجر مخفى است و آسمان را رفيع فرمود براى آنكه محلّ ملائكه و منشأ صدور احكام و مقام اولياء عظام و خيمه سبز پرنقش و نگار مرتفعى بر سر بندگان افراشته باشد و ميزان عدل را كه قانون شرع مطهّر است جعل و وضع فرمود و نازل كرد بتوسط جبرئيل بر خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا مردم تجاوز از انصاف و عدل با يكديگر ننمايند و براى تأكيد اين معنى فرموده و برپا داريد اى بندگان من و اى اولياء امور سنجيدن بعدل را و بهيچ وجه تا ميتوانيد نگذاريد خللى در اركان آن روى دهد و كم و كاست نكنيد از آن ميزان در معامله با احدى و تكرار لفظ ميزان و اكتفا ننمودن بضمير و نهى از زياده اوّلا و نقيصه اخيرا و تصريح به نگاهدارى آن در حدّ اعتدال بين آن دو جمله براى اهتمام بشأن قانون و لزوم رعايت آن در هر حال است علاوه بر آنكه ممكن است گفته شود مراد از ميزان اوّل عدل است كه بآن آسمان و زمين برپا است و مراد از ميزان دوم انصاف است و هر چه بآن چيزى سنجيده شود و مراد از ميزان سوّم ترازو است و زمين را وضع و پهن فرمود براى خلق از جنّ و انس تا در آن سكونت و سير نمايند و خدا را عبادت و اطاعت كنند و در آن انواع و اقسام ميوه تابستانى و زمستانى مناسب با حال و مزاج اهل هر بلدى موجود است و در مدينه طيّبه كه محل نزول اين سوره است و جزيرة العرب كه قرآن بلسان اهالى آن نازل شده درخت خرما بيشتر است و خرما در بدو ظهورش در غلافها و جلدهائى است كه براى حفظ آن و سهولت چيدنش مفيد است و نيز در آن جنس حبوبات كه
جلد 5 صفحه 112
مشتمل بر انواع و اصناف بيشمار است از قبيل گندم و جو و برنج و عدس و لوبيا و غيرها كه بر همه حب اطلاق ميشود وجود دارد و هر يك از آنها داراى برگهائى هستند كه براى حفظ آنها نافع است و بعد از خشك شدن مانند كاه بمصارف لازمى ميرسد و نيز در زمين انواع گياههاى مأكول خوشبو است كه بآنها ريحان اطلاق ميشود و بعد از ذكر اين نعم بىپايان براى اهل زمين از جن و انس خداوند خطاب بآن دو فرموده ميفرمايد پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكر ميشويد و تكذيب ميكنيد نعمت بودن آن را و وجه تكرار اين آيه شريفه در اين سوره علاوه بر آنچه در سوره سابقه در چند موضع ذكر شد آنستكه بعد از ذكر نعمتهاى متعدّده تقرير آن در اذهان كسانيكه مشمول آن نعمند براى تأكيد در اداء شكرگزارى و اجتناب از كفران لازم و مناسب و اين طرز كلام در بين خطبا و بلغا و شعرا معمول و متعارف است و احتياج بتكلّفى كه مفسّرين براى اختلاف معنوى آلاء در موارد مكرّره فرمودهاند ندارد و بعد از شنيدن اين آيه مناسب است گفته شود لا بشىء من نعمك ربّنا نكذّب و الحمد للّه رب العالمين و آلاء جمع الى بكسر و فتح بمعناى نعمت است و در بعضى از روايات بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه اعظم نعمند تفسير شده.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الأَرضَ وَضَعَها لِلأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخلُ ذاتُ الأَكمامِ «11» وَ الحَبُّ ذُو العَصفِ وَ الرَّيحانُ «12»
بعد از آنكه بيان فرمود آن نعم بزرگ را در باب ميزان ذكر ميفرمايد يك قسمت ديگر از نعم خود را که ميفرمايد: زمين را قرار داديم براي افراد انسان و در اينکه زمين ميوههاي مختلف و نخلهاي صاحب جلدها و دانههايي داراي برگهاي خرّم و گلهاي خوشبو قرار داديم.
وَ الأَرضَ وَضَعَها لِلأَنامِ خداوند به قدرت كامله خود زمين را روي آب مثل يك كشتي و گهواره قرار داد آن قسمت که در آب بود که سه ربع كره باشد حكم كشتي دارد و كوهها به منزله لنگر كشتي که متزلزل نشود و آن قسمت که خارج از آب است و در هوا است به منزله گهواره است که ميفرمايد: أَ لَم نَجعَلِ
جلد 16 - صفحه 374
الأَرضَ مِهاداً نبأ آيه 6. زيرا انسان و بسياري از حيوانات نه در آب ميتوانند زندگي كنند مثل حيوانات دريايي و نه در هوا مثل بعض طيور و مخلوقات هوايي و چون بشر احتياج به تغذيه دارد ميفرمايد:
فِيها فاكِهَةٌ اقسام ميوهها.
وَ النَّخلُ ذاتُ الأَكمامِ و درختهاي خرما که ابتداء بنا بر قولي ميانه پوست بوده خرما سپس شكافته ميشود و بنا بر قولي ميانه شكوفه خرما بوده و بنا بر قولي ليفه خرما.
وَ الحَبُّ تمام حبوبات و دانهها.
ذُو العَصفِ مثل اشجار.
وَ الرَّيحانُ مثل گلها حبوبات براي تغذيه و اكل و رياحين براي استشمام و ادويه و بسياري از فوائد که هر يك دارا هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 12)- و سر انجام از یازدهمین و دوازدهمین مواهبش بدین گونه سخن میگوید: «و دانههائی که همراه با ساقه و برگی است که بصورت کاه در میآید و (همچنین) گیاهان خوشبو» (وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّیْحانُ).
دانههای غذائی خوراک انسان، و برگهای تر و خشکش خوراک حیواناتی است که در خدمت انسان، و از شیر و گوشت و پوست و پشم آنها بهره میگیرد، و به این ترتیب چیزی از آن بیفایده و دور ریختنی نیست.
و از سوی دیگر گیاهان خوشبو و گلها را نیز در زمین آفریده که مشام جسم و جان را معطر میکند، و روح را آرامش و نشاط میبخشد، و به این وسیله نعمتهایش را بر انسان تمام کرده است.
نکات آیه
۱ - دانه هاى حبوبات نهفته در پوسته ها، نمونه اى مهم از منافع زمین براى آدمیان (و الأرض وضعها للأنام فیها ... و الحبّ ذوالعصف) «ال» در «الحبّ»، براى جنس است و افاده عموم مى کند. بنابراین «الحبّ» مساوى با مطلق حبوبات است و «عصف» بر پوسته حبوبات - که دانه ها در آن رشد مى کند - اطلاق مى شود.
۲ - گیاهان و سبزى هاى خوشبو و معطر، نمودى از آراستگى زمین براى انسان (و الأرض وضعها للأنام . فیها ... و الریحان) واژه «ریحان»، به هر گیاه خوشبو گفته مى شود (قاموس المحیط).
۳ - همه مظاهر طبیعت، از ریاحین تا پوسته حبوبات، نشانى از طراح حسابگر هستى (خداوند) است. (الرحمن ... و الحبّ ذوالعصف و الریحان) با توجه به این که در آیات پیشین سخن از حاکمیت سنجش بر نظام هستى بود، ممکن است بیان این دقایق در این آیات، به منظور نمایاند آن حساب گرى باشد.
۴ - اندیشه در پدیده هاى زمین، عامل راه یابى انسان به توحید و جلوه هاى رحمت حق (الرحمن ... و الأرض وضعها للأنام . فیها ... و الحبّ ذوالعصف و الریحان) با توجه به این که این آیات با صفت رحمانیت خداوند آغاز گردیده و در هر بخش جلوه اى از رحمت حق به انسان یادآورى شده، مى توان استفاده کرد که برشمردن این نمونه ها، براى این است که آدمى با تأمل در آنها، به توحید و رحمانیت خداوند پى ببرد.
۵ - وجود آدمى، نیازمند خواص متنوع نهفته در انواع میوه ها، حبوبات و سبزى ها * (و الأرض وضعها للأنام . فیها فکهة و النخل ... و الحبّ ... الریحان) از این که خداوند، پس از یادآورى آمادگى زمین براى زندگى انسان، میوه هاى مختلف، حبوبات و سبزى ها را مورد اشاره قرار داده است; مى توان استفاده کرد که انسان در زندگى خویش، به همه این نعمت ها و خواص نهفته در آنها نیازمند است و کمبود هر یک، مى تواند انسان را با مشکل مواجه سازد.
۶ - روح و ذائقه انسان، تنوع طلب و خداوند برآورنده این نیازها * (فیها فکهة و النخل ذات الأکمام . و الحبّ ذوالعصف و الریحان) از این که خداوند متعال، خوراکى هاى متنوع با شکل هاى گوناگون را به انسان یادآورى کرده و نیز در اختیار او قرار داده و بر این گوناگونى بر انسان منت نهاده است، مى توان مطلب بالا را نتیجه گرفت.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آیات آفاقى ۳
- انسان: تنوع طلبى انسان ۶; نیازهاى مادى انسان ۵
- تفکر: آثار تفکر ۴; تفکر در موجودات زمین ۴
- توحید: دلایل توحید ۴
- حبوبات: دانه هاى حبوبات ۱; نقش پوسته حبوبات ۳
- خدا: دلایل خدا شناسى ۳
- رحمت: زمینه رحمت ۴
- زمین: فواید زمین ۱; نشانه هاى زیبایى زمین ۲
- سبزیجات: نقش سبزیجات خوشبو ۲، ۳
- گیاهان: نقش گیاهان ۲
- نیازها: نیاز به تنوع حبوبات ۵; نیاز به تنوع سبزیجات ۵; نیاز به تنوع میوه ها ۵; منشأ تأمین نیازها ها ۶
منابع