الطور ٤٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::يَوْم|يَوْمَ]] [[کلمه غیر ربط::يَوْم| ]] [[شامل این ریشه::يوم| ]][[ریشه غیر ربط::يوم| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يُغْنِي|يُغْنِي]] [[کلمه غیر ربط::يُغْنِي| ]] [[شامل این ریشه::غنى| ]][[ریشه غیر ربط::غنى| ]][[شامل این کلمه::عَنْهُم|عَنْهُمْ]] [[شامل این ریشه::عن| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::کَيْدُهُم|کَيْدُهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::کَيْدُهُم| ]] [[شامل این ریشه::کيد| ]][[ریشه غیر ربط::کيد| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::شَيْئا|شَيْئاً]] [[کلمه غیر ربط::شَيْئا| ]] [[شامل این ریشه::شىء| ]][[ریشه غیر ربط::شىء| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمْ]] [[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::يُنْصَرُون|يُنْصَرُونَ]] [[کلمه غیر ربط::يُنْصَرُون| ]] [[شامل این ریشه::نصر| ]][[ریشه غیر ربط::نصر| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::يَوْم|يَوْمَ]] [[کلمه غیر ربط::يَوْم| ]] [[شامل این ریشه::يوم| ]][[ریشه غیر ربط::يوم| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يُغْنِي|يُغْنِي]] [[کلمه غیر ربط::يُغْنِي| ]] [[شامل این ریشه::غنى| ]][[ریشه غیر ربط::غنى| ]][[شامل این کلمه::عَنْهُم|عَنْهُمْ]] [[شامل این ریشه::عن| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::کَيْدُهُم|کَيْدُهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::کَيْدُهُم| ]] [[شامل این ریشه::کيد| ]][[ریشه غیر ربط::کيد| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::شَيْئا|شَيْئاً]] [[کلمه غیر ربط::شَيْئا| ]] [[شامل این ریشه::شىء| ]][[ریشه غیر ربط::شىء| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمْ]] [[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::يُنْصَرُون|يُنْصَرُونَ]] [[کلمه غیر ربط::يُنْصَرُون| ]] [[شامل این ریشه::نصر| ]][[ریشه غیر ربط::نصر| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|يَوْمَ لاَ يُغْنِي عَنْهُمْ کَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=روزی که نیرنگشان به هیچ وجه به کارشان نیاید و نه آنان حمایت میشوند. | |-|صادقی تهرانی=روزی که نیرنگشان به هیچ وجه به کارشان نیاید و نه آنان حمایت میشوند. | ||
|-|معزی=روزی که بینیاز نگرداند از ایشان نیرنگشان چیزی را و نه یاری شوند | |-|معزی=روزی که بینیاز نگرداند از ایشان نیرنگشان چیزی را و نه یاری شوند | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">The Day when their ploys will avail them nothing; and they will not be helped.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الطور | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/052046.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/052046.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الطور | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::46|٤٦]] | قبلی = الطور ٤٥ | بعدی = الطور ٤٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«کَیْدُهُمْ»: نیرنگ ایشان. نقشههای سوء و توطئههای کثیفشان. حیلهگریهایشان. | «کَیْدُهُمْ»: نیرنگ ایشان. نقشههای سوء و توطئههای کثیفشان. حیلهگریهایشان. | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳#link20 | آيات ۴۵ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳#link21 | توضيحى درباره تهديد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳#link20 | آيات ۴۵ - ۴۹ سوره طور]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳#link21 | توضيحى درباره تهديد مُكذّبين در آيه ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳#link23 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳#link23 | وجوه متعدد در معناى آيه: «وَ سَبّح بِحَمدِ رَبّكَ حِينَ تَقُومُ...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳#link24 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳#link24 | بحث روايتى]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۳#link208 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۳#link208 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ «45» يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ «46» | |||
پس آنان را (به حال خود) واگذارشان تا آن روزشان را كه در آن گرفتار صاعقه (و قهر خدا) مىشوند، ببينند. روزى كه نيرنگ و ترفندشان آنان را هيچ سود نبخشد و (از هيچ سوى) يارى نشوند. | |||
===نکته ها=== | |||
«كسف» به معناى قطعه است و مقصود از آن در اين جا، فرود قطعه سنگ از آسمان به عنوان عذاب الهى است. «مَرْكُومٌ» به معناى متراكم و «يُصْعَقُونَ» به معناى هلاكت و بيهوشى است كه در اثر صاعقهى عذاب پديد آيد. اين كلمه در قالب مجهول آمده كه نشانه اضطرار و ناچارى است. | |||
اشخاص لجوج هر دم بهانهاى مىآورند. آنها از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درخواست سقوط قطعهاى | |||
جلد 9 - صفحه 298 | |||
از آسمان را داشتند، فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً ... «1» ولى اگر درخواست آنان عملى شود، باز مىگويند: اين ابرى است متراكم. وَ إِنْ يَرَوْا ... يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ | |||
امر به معروف و نهى از منكر، مراحل و محدوديّتهايى دارد، گاهى تذكر لازم است و گاهى اعراض و ترك. در آيه 29 خوانديم: «فَذَكِّرْ» يعنى به مردم تذكّر بده! ولى در اينجا مىخوانيم: «فَذَرْهُمْ» يعنى آنان را به حال خود رها كن، زيرا ديگر ارشاد تأثيرى ندارد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- لجاجت، انسان را به تحليل غلط وامىدارد. كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ... يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ | |||
2- انسانى كه بديهيّات را انكار مىكند و حتّى آنچه را با چشم مىبيند نمىپذيرد، ديگر قابل هدايت نيست. «يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ فَذَرْهُمْ» | |||
3- همهى افراد لايق ارشاد نيستند. «فَذَرْهُمْ» | |||
4- از ارشاد مردم نبايد زود خسته شد. قرآن بعد از طرح چهارده سؤال و بستن همهى راههاى عذر و بهانه، فرمان رها كردن آنان را مىدهد. أَمْ تَأْمُرُهُمْ ... أَمْ ... | |||
أَمْ ... أَمْ ... فَذَرْهُمْ | |||
5- لطف خداوند به قدرى است كه حتّى در هنگام رها كردن انسان به حال خود، هشدار لازم را مىدهد. فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي ... | |||
6- كفر و لجاجت سبب بدفرجامى است. حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ ... | |||
7- سنّت خدا در برابر مخالفان، شتاب وعجله نيست. فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ ... | |||
8- به هنگام فرا رسيدن قهر الهى، مجرمان ديگر اختيارى از خود ندارند و بايد آن را با ذلّت بپذيرند. «يُصْعَقُونَ» | |||
9- هنگام قهر الهى، نه نيرنگ درونى كارساز است و نه ياور بيرونى. يَوْمَ لا يُغْنِي ... | |||
---- | |||
«1». شعراء، 187. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 299 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (46) | |||
بعد از آن وصف آن روز را فرمايد: | |||
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ: روزى كه نفع بدهد و باز ندارد از ايشان، كَيْدُهُمْ شَيْئاً: مگر ايشان چيزى را از عذاب و عقاب را، وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ: و نه ايشان يارى كرده شوند، يعنى در آن روز هيچكس يارى ايشان نكند در دفع عذاب، مراد روز قيامت است. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (41) أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ (42) أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (43) وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ (44) فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ (45) | |||
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (46) وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذلِكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (47) وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ (48) وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ (49) | |||
ترجمه | |||
يا نزد آنان علم غيب است پس آنها مىنويسند | |||
يا اراده دارند حيله و مكرى كنند پس آنانكه كافر شدند آنها كيد كرده شدگانند | |||
يا براى آنها معبودى است غير از خدا منزّه است خداوند از آنچه شريك قرار ميدهند | |||
و اگر بهبينند پارهاى از آسمان كه فرود آينده است مىگويند ابرى است متراكم | |||
واگذارشان تا ملاقات كنند روزشان را كه در آن هلاك كرده ميشوند | |||
روز كه بىنياز نميشوند و دفع نميكند از آنها مكرشان چيزى را و نه آنها يارى ميشوند | |||
و همانا براى آنانكه ستم كردند عذابى است غير از اين ولى بيشترشان نميدانند | |||
و صبر كن مر حكم پروردگارت را همانا تو در برابر ديدگان مائى و تسبيح گوى با حمد پروردگارت وقتى كه برميخيزى | |||
و پارهاى از شب پس تسبيح گوى او را و هنگام بازگشتن ستارگان. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 80 | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در آيات سابقه احتمالاتى بعد از كلمه ام براى الزام كفّار مكّه بقبول دين اسلام ذكر فرموده بود و اينك تكميل فرموده آنرا بآنكه يا نزد آنها علم غيب است بمصالح و مفاسد امور دنيا و آخرتشان كه خودشان را محتاج به پيغمبر و امام نميدانند پس براى انتظام امورشان قانون مينويسند و معمول ميدارند چنانچه بنظر حقير رسيده يا مراد آنستكه آيا نزد آنها لوح محفوظ سماوى كه در آن مغيبات ثبت شده ميباشد پس آنان از روى آن نسخه بردارى ميكنند و بمردم خبر ميدهند كه گفته شده است يا ميخواهند كيد و مكرى نمايند نسبت بخاندان رسالت كه گفتهاند مراد اجتماعشان در دار النّدوه است بر ضرر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و خداوند مكر آنها را بخودشان مسترد فرمود و در بدر كشته يا اسير شدند و محتمل است اعمّ از آن و سقيفه بنى ساعده باشد كه براى بردن حق اهل بيت در آن مجتمع شدند و خداوند از آنها انتقام كشيده و خواهد كشيد يا آنها العياذ باللّه خداى ديگرى غير از خداى يگانه دارند كه آنها را از عذاب الهى حفظ نمايد كه اينطور تجرّى بمعصيت مينمايند منزّه است خدا از آنكه شريك داشته باشد و از آنكه بتها شريك او باشند و اعراض آنها از حقّ و غفلتشان از ياد خدا و عناد و لجاجشان بقدرى است كه اگر بهبينند پاره ابر تيره عذاب را كه از آسمان بر سرشان نازل است ميگويند ابر متراكم باران دار است چنانچه بنظر حقير رسيده يا اگر بهبينند قطعهاى از آسمان را كه ميخواهد بر سر آنها افتد ميگويند ابرى بهم پيوسته است چنانچه گفته شده اين جواب تقاضاى خودشان است كه گفتند اگر راست ميگوئى قطعهاى از آسمان را بر سر ما فرود آورد در هر حال كار عناد و لجاج كه به اين جا كشيد خداوند به پيغمبر خود دستور داد كه از ارشاد و هدايت آنها صرف نظر فرمايد و بگذارد به اين باشند تا بهبينند روزى را كه نفخه اوّل اسرافيل در آنروز براى مردن خلق مقرّر شده و بميرند و دست از عناد بردارند و هر كس بجزاى عملش برسد آنروز ديگر مكر و حيله بدرد نميخورد و بحال كسى فائده ندارد و كسى نميتواند با آنها يارى نموده عذاب خدا را از آنان دفع نمايد چون قابل شفاعت نيستند و بكسى اذن در شفاعت از آنها داده نميشود و از براى خصوص | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 81 | |||
ستمكاران بمحمد و آل اطهار او صلوات اللّه عليهم اجمعين عذابى است غير از عذاب آخرت كه قمّى ره نقل فرموده آن در رجعت است بشمشير و سايرين بجنگ بدر و عذاب قبر و قحط سنين و غيرها تفسير نمودهاند در هر حال بيشتر آنها از آتيه خود خبر ندارند كه بعذاب الهى در دنيا گرفتار خواهند شد و اخيرا امر فرموده پيغمبر خود را بصبر و سكون و مدارا با قوم در برابر فرمان الهى و اذيّت و آزار آنها و مطمئن فرموده است آنحضرت را به اين كه تو در برابر چشم ما و محفوظ به حفظ ما ميباشى ما خود ناظر و نگهبان و نگهدار توايم و جمع اعين بمناسبت اضافه بضمير جمع و مبالغه در وجود اسباب حفظ است و نيز امر فرموده او را به تسبيح و اشتغال بحمد الهى وقتى كه برميخيزد براى نماز شب بقرائت پنج آيه از سوره آل عمران كه آخر آنها انّك لا تخلف الميعاد است و در بعضى از شب باشتغال بنماز شب و بعد از غايب شدن ستارگان و طلوع فجر كاذب باشتغال بنافله صبح چنانچه مستفاد از نقل قمّى ره و روايات متعدّده از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار است و با وجود اين باقوال مفسّرين اعتنا نخواهد شد و كلمه ادبار بصيغه جمع نيز قرائت شده و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره طور را قرائت نمايد خدا خير دنيا و آخرت را براى او جمع خواهد فرمود و الحمد للّه رب العالمين. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 82 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَومَ لا يُغنِي عَنهُم كَيدُهُم شَيئاً وَ لا هُم يُنصَرُونَ (46) | |||
روزي که بينياز نميكند از آنها كيد آنها هيچ گونهاي و نيستند آنها که ياري كرده شوند همان موقع که اجل رسيد که ميفرمايد: فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم لا يَستَأخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُونَ اعراف آيه 32. | |||
يَومَ لا يُغنِي عَنهُم كَيدُهُم موقعي که اجل رسيد آنچه داشتند از آنها گرفته ميشود كيدها و مكرها و حيلها و تزويرها و نقشها و سياستها و پلتيكها و تقلبها و اموالها و رياستها و جاه و جلال تمام از بين ميرود و خردلي آنها را از عذاب الهي بينياز نميكند. | |||
وَ لا هُم يُنصَرُونَ نه پدر و مادر و نه اولاد و عشيره و لشكر و عسكر و دوست و آشنا و بيگانه نميتوانند آنها را ياري كنند، فقط اگر عمل صالحي داشته باشد بنفع او تمام ميشود که دارد در حديث انسان در موقع احتضار سه چيز در نظر او ميآيد باموالش ميگويد: شما چه ميكنيد ميگويند: تا كنون اختيار ما بدست تو بود ديگر منتقل بوارث شد باولاد و عشيره و اصحابش ميگويد: شما چه | |||
جلد 16 - صفحه 316 | |||
ميكنيد ميگويند: غايت تواني ما تا تو را زير خاك كنيم، باعمالش ميگويد: | |||
شما چه ميكنيد ميگويند: ما با تو هستيم تا قيامت ان خيرا فخير و ان شرا فشر. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 46)- سپس به معرفی این روز پرداخته، میگوید: «روزی که نقشههای آنها سودی به حالشان نخواهد داشت، و (تمام راههای فرار به روی آنها بسته میشود، و از هیچ سو) یاری نمیشوند» (یَوْمَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ). | |||
آری! هر کس میمیرد قیامت صغرای او برپا میشود و سر آغازی است برای پاداش و کیفرها که بخشی جنبه برزخی دارد و بخش دیگری در قیامت کبری یعنی | |||
ج4، ص573 | |||
قیامت عمومی انسانها دامانشان را میگیرد، و در هیچ یک از این دو مرحله نه چارهجوئیها مؤثر است، و نه در برابر اراده الهی یار و یاوری وجود دارد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۷۱: | خط ۲۲۹: | ||
[[رده:تجلى اخروى توحید]][[رده:ذکر فرجام شوم کفر]][[رده:محرومان از شفاعت]][[رده:ظهور حقایق در قیامت]][[رده:بى یاورى اخروى کافران]][[رده:بى یاورى کافران]][[رده:تدبیر کافران]][[رده:کافران در قیامت]][[رده:کیفر کافران]][[رده:محرومیت اخروى کافران]][[رده:مرگ کافران]][[رده:مکر کافران]][[رده:یأس کافران]][[رده:موانع کفر]][[رده:دلدارى به مؤمنان]] | [[رده:تجلى اخروى توحید]][[رده:ذکر فرجام شوم کفر]][[رده:محرومان از شفاعت]][[رده:ظهور حقایق در قیامت]][[رده:بى یاورى اخروى کافران]][[رده:بى یاورى کافران]][[رده:تدبیر کافران]][[رده:کافران در قیامت]][[رده:کیفر کافران]][[رده:محرومیت اخروى کافران]][[رده:مرگ کافران]][[رده:مکر کافران]][[رده:یأس کافران]][[رده:موانع کفر]][[رده:دلدارى به مؤمنان]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الطور ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الطور ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 46 سوره طور | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 46 سوره طور,طور 46,يَوْمَ لاَ يُغْنِي عَنْهُمْ کَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ,تجلى اخروى توحید,ذکر فرجام شوم کفر,محرومان از شفاعت,ظهور حقایق در قیامت,بى یاورى اخروى کافران,بى یاورى کافران,تدبیر کافران,کافران در قیامت,کیفر کافران,محرومیت اخروى کافران,مرگ کافران,مکر کافران,یأس کافران,موانع کفر,دلدارى به مؤمنان,آیات قرآن سوره الطور | |||
|description=يَوْمَ لاَ يُغْنِي عَنْهُمْ کَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۳۸
کپی متن آیه |
---|
يَوْمَ لاَ يُغْنِي عَنْهُمْ کَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ |
ترجمه
الطور ٤٥ | آیه ٤٦ | الطور ٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَیْدُهُمْ»: نیرنگ ایشان. نقشههای سوء و توطئههای کثیفشان. حیلهگریهایشان.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ «45» يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ «46»
پس آنان را (به حال خود) واگذارشان تا آن روزشان را كه در آن گرفتار صاعقه (و قهر خدا) مىشوند، ببينند. روزى كه نيرنگ و ترفندشان آنان را هيچ سود نبخشد و (از هيچ سوى) يارى نشوند.
نکته ها
«كسف» به معناى قطعه است و مقصود از آن در اين جا، فرود قطعه سنگ از آسمان به عنوان عذاب الهى است. «مَرْكُومٌ» به معناى متراكم و «يُصْعَقُونَ» به معناى هلاكت و بيهوشى است كه در اثر صاعقهى عذاب پديد آيد. اين كلمه در قالب مجهول آمده كه نشانه اضطرار و ناچارى است.
اشخاص لجوج هر دم بهانهاى مىآورند. آنها از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درخواست سقوط قطعهاى
جلد 9 - صفحه 298
از آسمان را داشتند، فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً ... «1» ولى اگر درخواست آنان عملى شود، باز مىگويند: اين ابرى است متراكم. وَ إِنْ يَرَوْا ... يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ
امر به معروف و نهى از منكر، مراحل و محدوديّتهايى دارد، گاهى تذكر لازم است و گاهى اعراض و ترك. در آيه 29 خوانديم: «فَذَكِّرْ» يعنى به مردم تذكّر بده! ولى در اينجا مىخوانيم: «فَذَرْهُمْ» يعنى آنان را به حال خود رها كن، زيرا ديگر ارشاد تأثيرى ندارد.
پیام ها
1- لجاجت، انسان را به تحليل غلط وامىدارد. كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ... يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ
2- انسانى كه بديهيّات را انكار مىكند و حتّى آنچه را با چشم مىبيند نمىپذيرد، ديگر قابل هدايت نيست. «يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ فَذَرْهُمْ»
3- همهى افراد لايق ارشاد نيستند. «فَذَرْهُمْ»
4- از ارشاد مردم نبايد زود خسته شد. قرآن بعد از طرح چهارده سؤال و بستن همهى راههاى عذر و بهانه، فرمان رها كردن آنان را مىدهد. أَمْ تَأْمُرُهُمْ ... أَمْ ...
أَمْ ... أَمْ ... فَذَرْهُمْ
5- لطف خداوند به قدرى است كه حتّى در هنگام رها كردن انسان به حال خود، هشدار لازم را مىدهد. فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي ...
6- كفر و لجاجت سبب بدفرجامى است. حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ ...
7- سنّت خدا در برابر مخالفان، شتاب وعجله نيست. فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ ...
8- به هنگام فرا رسيدن قهر الهى، مجرمان ديگر اختيارى از خود ندارند و بايد آن را با ذلّت بپذيرند. «يُصْعَقُونَ»
9- هنگام قهر الهى، نه نيرنگ درونى كارساز است و نه ياور بيرونى. يَوْمَ لا يُغْنِي ...
«1». شعراء، 187.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 299
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (46)
بعد از آن وصف آن روز را فرمايد:
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ: روزى كه نفع بدهد و باز ندارد از ايشان، كَيْدُهُمْ شَيْئاً: مگر ايشان چيزى را از عذاب و عقاب را، وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ: و نه ايشان يارى كرده شوند، يعنى در آن روز هيچكس يارى ايشان نكند در دفع عذاب، مراد روز قيامت است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (41) أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ (42) أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (43) وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ (44) فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ (45)
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (46) وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذلِكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (47) وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ (48) وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ (49)
ترجمه
يا نزد آنان علم غيب است پس آنها مىنويسند
يا اراده دارند حيله و مكرى كنند پس آنانكه كافر شدند آنها كيد كرده شدگانند
يا براى آنها معبودى است غير از خدا منزّه است خداوند از آنچه شريك قرار ميدهند
و اگر بهبينند پارهاى از آسمان كه فرود آينده است مىگويند ابرى است متراكم
واگذارشان تا ملاقات كنند روزشان را كه در آن هلاك كرده ميشوند
روز كه بىنياز نميشوند و دفع نميكند از آنها مكرشان چيزى را و نه آنها يارى ميشوند
و همانا براى آنانكه ستم كردند عذابى است غير از اين ولى بيشترشان نميدانند
و صبر كن مر حكم پروردگارت را همانا تو در برابر ديدگان مائى و تسبيح گوى با حمد پروردگارت وقتى كه برميخيزى
و پارهاى از شب پس تسبيح گوى او را و هنگام بازگشتن ستارگان.
جلد 5 صفحه 80
تفسير
خداوند متعال در آيات سابقه احتمالاتى بعد از كلمه ام براى الزام كفّار مكّه بقبول دين اسلام ذكر فرموده بود و اينك تكميل فرموده آنرا بآنكه يا نزد آنها علم غيب است بمصالح و مفاسد امور دنيا و آخرتشان كه خودشان را محتاج به پيغمبر و امام نميدانند پس براى انتظام امورشان قانون مينويسند و معمول ميدارند چنانچه بنظر حقير رسيده يا مراد آنستكه آيا نزد آنها لوح محفوظ سماوى كه در آن مغيبات ثبت شده ميباشد پس آنان از روى آن نسخه بردارى ميكنند و بمردم خبر ميدهند كه گفته شده است يا ميخواهند كيد و مكرى نمايند نسبت بخاندان رسالت كه گفتهاند مراد اجتماعشان در دار النّدوه است بر ضرر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و خداوند مكر آنها را بخودشان مسترد فرمود و در بدر كشته يا اسير شدند و محتمل است اعمّ از آن و سقيفه بنى ساعده باشد كه براى بردن حق اهل بيت در آن مجتمع شدند و خداوند از آنها انتقام كشيده و خواهد كشيد يا آنها العياذ باللّه خداى ديگرى غير از خداى يگانه دارند كه آنها را از عذاب الهى حفظ نمايد كه اينطور تجرّى بمعصيت مينمايند منزّه است خدا از آنكه شريك داشته باشد و از آنكه بتها شريك او باشند و اعراض آنها از حقّ و غفلتشان از ياد خدا و عناد و لجاجشان بقدرى است كه اگر بهبينند پاره ابر تيره عذاب را كه از آسمان بر سرشان نازل است ميگويند ابر متراكم باران دار است چنانچه بنظر حقير رسيده يا اگر بهبينند قطعهاى از آسمان را كه ميخواهد بر سر آنها افتد ميگويند ابرى بهم پيوسته است چنانچه گفته شده اين جواب تقاضاى خودشان است كه گفتند اگر راست ميگوئى قطعهاى از آسمان را بر سر ما فرود آورد در هر حال كار عناد و لجاج كه به اين جا كشيد خداوند به پيغمبر خود دستور داد كه از ارشاد و هدايت آنها صرف نظر فرمايد و بگذارد به اين باشند تا بهبينند روزى را كه نفخه اوّل اسرافيل در آنروز براى مردن خلق مقرّر شده و بميرند و دست از عناد بردارند و هر كس بجزاى عملش برسد آنروز ديگر مكر و حيله بدرد نميخورد و بحال كسى فائده ندارد و كسى نميتواند با آنها يارى نموده عذاب خدا را از آنان دفع نمايد چون قابل شفاعت نيستند و بكسى اذن در شفاعت از آنها داده نميشود و از براى خصوص
جلد 5 صفحه 81
ستمكاران بمحمد و آل اطهار او صلوات اللّه عليهم اجمعين عذابى است غير از عذاب آخرت كه قمّى ره نقل فرموده آن در رجعت است بشمشير و سايرين بجنگ بدر و عذاب قبر و قحط سنين و غيرها تفسير نمودهاند در هر حال بيشتر آنها از آتيه خود خبر ندارند كه بعذاب الهى در دنيا گرفتار خواهند شد و اخيرا امر فرموده پيغمبر خود را بصبر و سكون و مدارا با قوم در برابر فرمان الهى و اذيّت و آزار آنها و مطمئن فرموده است آنحضرت را به اين كه تو در برابر چشم ما و محفوظ به حفظ ما ميباشى ما خود ناظر و نگهبان و نگهدار توايم و جمع اعين بمناسبت اضافه بضمير جمع و مبالغه در وجود اسباب حفظ است و نيز امر فرموده او را به تسبيح و اشتغال بحمد الهى وقتى كه برميخيزد براى نماز شب بقرائت پنج آيه از سوره آل عمران كه آخر آنها انّك لا تخلف الميعاد است و در بعضى از شب باشتغال بنماز شب و بعد از غايب شدن ستارگان و طلوع فجر كاذب باشتغال بنافله صبح چنانچه مستفاد از نقل قمّى ره و روايات متعدّده از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار است و با وجود اين باقوال مفسّرين اعتنا نخواهد شد و كلمه ادبار بصيغه جمع نيز قرائت شده و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره طور را قرائت نمايد خدا خير دنيا و آخرت را براى او جمع خواهد فرمود و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 82
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ لا يُغنِي عَنهُم كَيدُهُم شَيئاً وَ لا هُم يُنصَرُونَ (46)
روزي که بينياز نميكند از آنها كيد آنها هيچ گونهاي و نيستند آنها که ياري كرده شوند همان موقع که اجل رسيد که ميفرمايد: فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم لا يَستَأخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُونَ اعراف آيه 32.
يَومَ لا يُغنِي عَنهُم كَيدُهُم موقعي که اجل رسيد آنچه داشتند از آنها گرفته ميشود كيدها و مكرها و حيلها و تزويرها و نقشها و سياستها و پلتيكها و تقلبها و اموالها و رياستها و جاه و جلال تمام از بين ميرود و خردلي آنها را از عذاب الهي بينياز نميكند.
وَ لا هُم يُنصَرُونَ نه پدر و مادر و نه اولاد و عشيره و لشكر و عسكر و دوست و آشنا و بيگانه نميتوانند آنها را ياري كنند، فقط اگر عمل صالحي داشته باشد بنفع او تمام ميشود که دارد در حديث انسان در موقع احتضار سه چيز در نظر او ميآيد باموالش ميگويد: شما چه ميكنيد ميگويند: تا كنون اختيار ما بدست تو بود ديگر منتقل بوارث شد باولاد و عشيره و اصحابش ميگويد: شما چه
جلد 16 - صفحه 316
ميكنيد ميگويند: غايت تواني ما تا تو را زير خاك كنيم، باعمالش ميگويد:
شما چه ميكنيد ميگويند: ما با تو هستيم تا قيامت ان خيرا فخير و ان شرا فشر.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 46)- سپس به معرفی این روز پرداخته، میگوید: «روزی که نقشههای آنها سودی به حالشان نخواهد داشت، و (تمام راههای فرار به روی آنها بسته میشود، و از هیچ سو) یاری نمیشوند» (یَوْمَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ).
آری! هر کس میمیرد قیامت صغرای او برپا میشود و سر آغازی است برای پاداش و کیفرها که بخشی جنبه برزخی دارد و بخش دیگری در قیامت کبری یعنی
ج4، ص573
قیامت عمومی انسانها دامانشان را میگیرد، و در هیچ یک از این دو مرحله نه چارهجوئیها مؤثر است، و نه در برابر اراده الهی یار و یاوری وجود دارد.
نکات آیه
۱ - کافران لجوج، بى بهره از تزویرهاى خویش و بى نصیب از یارى هر پشتیبان، هنگام سر رسیدن وقت مجازاتشان (یوم لایغنى عنهم کیدهم شیئًا و لا هم ینصرون)
۲ - مرگ، لحظه کوتاه شدن دست کافران از تدبیرهاى خویش و نقطه هاى امید (فیه یصعقون . یوم لایغنى عنهم کیدهم شیئًا) در صورتى که «یومهم الذى...» در آیه قبل، نظر به لحظه مرگ داشته باشد، برداشت یاد شده به دست مى آید.
۳ - تجلى توحید و ظهور حاکمیت یگانه حق، در صحنه قیامت (یوم لایغنى عنهم کیدهم شیئًا و لا هم ینصرون) برداشت یاد شده با توجه به دو مطلب زیر به دست مى آید: ۱- «یوم لایغنى...» نظر به قیامت داشته باشد ۲- این که هیچ نیرویى در قبال نیروى حق، کارساز نیست.
۴ - نبودن کمترین یاور و شفیع، براى کافران در قیامت (و لا هم ینصرون) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که «یوم لایغنى...» نظر به قیامت داشته باشد. در این صورت تعبیر «و لا هم ینصرون» حکایت از نفى شفیع مى کند.
۵ - توجه به فرجام شوم کفر، مانع گرایش انسان به آن و عامل دلگرمى مؤمنان (یوم لایغنى ... و لا هم ینصرون) آیه شریفه تهدیدى براى کافران و دلجویى براى اهل ایمان در قبال حق ستیزى کفرپیشگان است.
موضوعات مرتبط
- توحید: تجلى اخروى توحید ۳
- ذکر: ذکر فرجام شوم کفر ۵
- شفاعت: محرومان از شفاعت ۴
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۳
- کافران: بى یاورى اخروى کافران ۴; بى یاورى کافران ۱; تدبیر کافران ۲; کافران در قیامت ۴; کیفر کافران ۱، ۲; محرومیت اخروى کافران۴; مرگ کافران ۲; مکر کافران ۱; یأس کافران ۲
- کفر: موانع کفر ۵
- مؤمنان: دلدارى به مؤمنان ۵
منابع