ص ٤٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::اذْکُر|اذْکُرْ]] [[کلمه غیر ربط::اذْکُر| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]][[شامل این کلمه::إِسْمَاعِيل|إِسْمَاعِيلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::إِسْمَاعِيل| ]] [[شامل این ریشه::اسماعيل‌| ]][[ریشه غیر ربط::اسماعيل‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الْيَسَع|الْيَسَعَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْيَسَع| ]] [[شامل این ریشه::اليسع‌| ]][[ریشه غیر ربط::اليسع‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::ذَا|ذَا]] [[کلمه غیر ربط::ذَا| ]] [[شامل این ریشه::ذا| ]][[ریشه غیر ربط::ذا| ]][[شامل این کلمه::الْکِفْل|الْکِفْلِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْکِفْل| ]] [[شامل این ریشه::کفل‌| ]][[ریشه غیر ربط::کفل‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::کُل|کُلٌ‌]] [[شامل این ریشه::کلل‌| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::الْأَخْيَار|الْأَخْيَارِ]] [[کلمه غیر ربط::الْأَخْيَار| ]] [[شامل این ریشه::خير| ]][[ریشه غیر ربط::خير| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::اذْکُر|اذْکُرْ]] [[کلمه غیر ربط::اذْکُر| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]][[شامل این کلمه::إِسْمَاعِيل|إِسْمَاعِيلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::إِسْمَاعِيل| ]] [[شامل این ریشه::اسماعيل‌| ]][[ریشه غیر ربط::اسماعيل‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الْيَسَع|الْيَسَعَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْيَسَع| ]] [[شامل این ریشه::اليسع‌| ]][[ریشه غیر ربط::اليسع‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::ذَا|ذَا]] [[کلمه غیر ربط::ذَا| ]] [[شامل این ریشه::ذا| ]][[ریشه غیر ربط::ذا| ]][[شامل این کلمه::الْکِفْل|الْکِفْلِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْکِفْل| ]] [[شامل این ریشه::کفل‌| ]][[ریشه غیر ربط::کفل‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::کُل|کُلٌ‌]] [[شامل این ریشه::کلل‌| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::الْأَخْيَار|الْأَخْيَارِ]] [[کلمه غیر ربط::الْأَخْيَار| ]] [[شامل این ریشه::خير| ]][[ریشه غیر ربط::خير| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ اذْکُرْ إِسْمَاعِيلَ‌ وَ الْيَسَعَ‌ وَ ذَا الْکِفْلِ‌ وَ کُلٌ‌ مِنَ‌ الْأَخْيَارِ
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و اسماعیل و یَسَع و ذالکفل را به یاد آور و (اینان) همگان از نیکانند.
|-|صادقی تهرانی=و اسماعیل و یَسَع و ذالکفل را به یاد آور و (اینان) همگان از نیکانند.
|-|معزی=و یاد کن اسمعیل و الیسع و ذوالکفل را و هر کدامند از نیکان‌
|-|معزی=و یاد کن اسمعیل و الیسع و ذوالکفل را و هر کدامند از نیکان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And mention Ishmael, Elisha, and Ezekiel; all are among the outstanding.</div>
{{آيه | سوره = سوره ص | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::48|٤٨]] | قبلی = ص ٤٧ | بعدی = ص ٤٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::12|١٢]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/038048.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/038048.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره ص | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::48|٤٨]] | قبلی = ص ٤٧ | بعدی = ص ٤٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::12|١٢]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«الْیَسَعَ»: نام یکی از انبیاء بنی‌اسرائیل است و بعضی معتقدند که او همان یوشع‌بن‌نون است. برخی هم او را همان إلیاسین که إلیاس باشد می‌دانند. «ذَالْکِفْلِ»: نام یکی از انبیاء بنی‌اسرائیل است که سرپرستی مریم را به عهده گرفت و زکریّا نام دارد.
«الْیَسَعَ»: نام یکی از انبیاء بنی‌اسرائیل است و بعضی معتقدند که او همان یوشع‌بن‌نون است. برخی هم او را همان إلیاسین که إلیاس باشد می‌دانند. «ذَالْکِفْلِ»: نام یکی از انبیاء بنی‌اسرائیل است که سرپرستی مریم را به عهده گرفت و زکریّا نام دارد.
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link208 | آيات ۴۱ - ۴۸ سوره ص]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link209 | مقصود از نصب و عذاب كه ايوب عليه السلام بدان مبتلا بود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link208 | آيات ۴۱ - ۴۸ سوره «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link210 | وجه اينكه ايوب ع ابتلاء خود به آن دو را به شيطان نسبت داد انى مسنى الشيطان بنصبو عذاب .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link210 | وجه اين كه ايّوب «ع»، ابتلاء خود را، به شيطان نسبت داد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link211 | بيان امكان مداخله شيطان در ابدان و اموال و ديگر متعلقات مادى معصومين عليهم السلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link211 | امكان تأثیر شيطان، در بدن ها و اموال و ديگر متعلّقات مادى معصومان «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link212 | استجاب دعاى ايوب عليه السلام با شفاى امراضش و بازگرداناهل او به او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link212 | استجاب دعاى ايّوب «ع»، پس از بیماری ها و گرفتاری ها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link213 | وجه اينكه ابراهيم و اسحق و يعقوب عليهم السلام را به داشتن دست و چشم مدح فرمود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link213 | وجه اين كه ابراهيم و اسحاق و يعقوب «ع» را، به داشتن «دست» و «چشم» مدح فرمود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link214 | معناى اينكه در تعليل مدح ايشان فرمود: انا اخلصنا هم بخالصة ذكرى الدار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link215 | گفتارى درباره سرگذشت ايّوب «ع»، در قرآن و حديث]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link215 | گفتارى درباره سرگذشت ايوب عليه السلام در قرآن و حديث]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۶#link216 | رواياتى در ذيل داستان ايّوب «ع»، و ابتلائات او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۶#link216 | رواياتى در ذيل داستان ايوب عليه السلام و ابتلائات او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۶#link217 | خبرى از «يَسَع» و «ذُوالكفل»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۶#link217 | خبرى از يسع و ذوالكفل]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۷#link139 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۷#link139 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ «48»
و اسماعيل و يَسَع و ذوالكفل را كه همه از نيكانند، ياد كن.
===نکته ها===
در اين آيات نام شش نفر از انبيا (ابراهيم، اسحاق، يعقوب، اسماعيل، اليسع و ذوالكفل) آمده و براى آنان شش صفت ذكر شده است: بندگى خدا، قدرت، بصيرت، خلوص، برگزيدگى و نيكى.
«مصطفين» جمع «مصطفى» به معناى برگزيده است. «اخيار» جمع «خير» به معناى اهل خير و نيكى است.
«الْيَسَعَ» كه نام او دو بار در قرآن آمده يكى از پيامبران الهى است.
در روايتى از امام رضا عليه السلام آمده است كه اين پيامبر همانند حضرت عيسى مرده زنده مى‌كرد.
امام جواد عليه السلام در پاسخ عبدالعظيم حسنى فرمود: ذوالكفل بعد از سليمان جزء 313 نفر از
جلد 8 - صفحه 117
پيامبران مرسل و برجسته بود كه مثل داود قضاوت مى‌كرد و جز براى خدا خشم نكرد. «1»
===پیام ها===
1- تاريخ پاكان و پيامبران و بزرگان را زنده نگاه داريم. «وَ اذْكُرْ عِبادَنا»
2- سرچشمه‌ى همه‌ى كمالات پيامبران، عبوديّت است. «عِبادَنا» قبل از كمالات ديگر ذكر شده است.
3- رهبر بايد داراى قدرت و بصيرت باشد. «أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ»
4- نشانه‌ى لطف خاص خداوند به بنده‌اش آن است كه او همواره ياد قيامت باشد. أَخْلَصْناهُمْ‌ ... ذِكْرَى الدَّارِ
5- آخرت انديشى و دورى از دنياطلبى از خصوصيات رهبران الهى است. «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ»
6- ياد قيامت، مايه نزديك شدن انسان به اخلاص است. أَخْلَصْناهُمْ‌ ... ذِكْرَى الدَّارِ
7- آخرت انديشى به انسان بصيرت مى‌دهد. أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ ... إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ‌ ...
8- بالاترين ارزش، آبرو داشتن نزد خداست. «عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ»
9- كسى كه بنده‌ى خالص و نيك خدا باشد، خداوند نام او را گرامى مى‌دارد.
(شما به فكر نام نيك نباشيد) وَ اذْكُرْ- وَ اذْكُرْ ...
10- يكى از راه‌هاى دعوت به خير، تجليل از اهل خير است. وَ اذْكُرْ ...
----
«1». بحار، ج 12، ص 348.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 118
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ (48)
وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ‌: و ياد كن براى امت، اسمعيل ذبيح را، وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ‌: و اليسع بن اخطوب و ذا الكفل كه ابن عم اليسع و صد پيغمبر را كه از قتل فرار كرده بودند كافل شده بود، وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ: و همه ايشان از جمله برگزيدگان و نيكوكاران بودند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ (45) إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ (46) وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ (47) وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ (48) هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ (49)
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ (50) مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ (51) وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ (52) هذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ (53) إِنَّ هذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ (54)
ترجمه‌
و ياد كن بندگان ما ابراهيم و اسحق و يعقوب صاحبان قوّت و بصيرت را
همانا ما خالص نموديم ايشانرا بخود براى صفت مخصوصى كه ياد آنسراى است‌
و همانا ايشان نزد ما هر آينه از برگزيدگانى نيكانند
و ياد كن اسمعيل و اليسع و ذا الكفل را و همه از نيكانند
اين ذكر جميل ايشان است و همانا براى پرهيزكاران هر آينه خوبى بازگشت است‌
در بهشتهاى جاى اقامت هميشگى با آنكه گشوده است براى ايشان درها
در حاليكه تكيه زنندگانند در آنها ميخواهند در آنها ميوه بسيار و آشاميدنى‌
و نزد ايشانست زنان فروهشته چشم هم سن با هم‌
اينست آنچه وعده داده ميشويد براى روز شمار
همانا اينست روزى ما نيست براى آن پايانى.
تفسير
خداوند متعال متذكر فرموده است پيغمبر خود را از احوال بندگان برجسته خود تا مردم اقتداء نمايند باخلاق حسنه و صفات پسنديده ايشان مانند حضرت ابراهيم و فرزندش اسحق و فرزند او يعقوب عليهم السلام كه صاحبان قواى ايمانى و عبادى بودند و ارباب بصيرتها و معرفتهاى دينى و عقلى و نيز فرموده كه ما بايشان توفيق اخلاص در عبادت و اطاعت خود را عنايت فرموديم براى آنكه مخصوص نموديم آنانرا بخصلت خالصه‌اى از شوائب اوهام و اغراض دنيوى كه آن فكر و ذكر سراى باقى و عالم آخرت بود كه خانه حقيقى است نه دنيا كه سراى عاريت و دار فانى و معبر واقعى است و ايشان در علم ازلى و ابدى ما از برگزيدگان براى نبوّت و رسالت و اهل خير و سعادت بوده و خواهند بود و نيز فرموده كه ياد كن از حضرت اسمعيل جدّ امجد خود و پسر بزرگ حضرت ابراهيم از هاجر خاتون واقعى كه از انبياء نامى و معروف بحلم و صبر و رضا و تسليم بود و از اليسع كه گفته‌اند نام والدش اخطوب بود و الياس پيغمبر او را جانشين خود در بنى اسرائيل فرمود و
----
جلد 4 صفحه 474
غائب شد و بعدا او بمقام نبوّت فائز گشت و از ذو الكفل كه در سوره انبياء ذكر شد او يوشع بن نون است و بعضى او را پسر عموى اليسع دانند كه كفالت از انبياء مهجور مينمود و از تبيان نقل شده كه او پسر ايّوب پيغمبر است و بعد از او مبعوث به نبوّت شد و در هر حال تمام آنها از مردان نيك نيكوكار اهل خير و سعادت بودند اين فقط ذكر خير و نام نيكى است كه از ايشان در دنيا برقرار و باقى مانده و همانا براى اشخاص پرهيزكار هر آينه عاقبت نيكو و پسنديده‌اى است چه رسد بانبياء عظام و اوصياء كرام ايشان و آن عاقبت نيكو بهشتهائى است كه اقامتگاه دائمى ايشانست و درهاى آنها هميشه بروى ايشان باز است و مانعى از ورود ايشان در آنها نيست و باعمال صالحه خودشان در دنيا نعمتهاى آنرا كامل مينمايند و چون روز قيامت شود بدون انتظار و وقوف داخل در آنها ميگردند و ملائكه باستقبال ميآيند و ايشان بر تختها نشسته و بر پشتيها تكيه ميكنند و فرمان ميدهند كه انواع ميوجات و مشروبات را براى ايشان حاضر نمايند و فورا حاضر مينمايند براى تفكّه و تلذّذ نه براى گرسنگى و تشنگى چون در بهشت بروى كسيكه باز شد در الم و سختى بروى او بسته ميشود و دختران حوريّه با لباسهاى گوناگون بهشتى نزد آنها حاضر شوند و از خصوصيّات آنها آنستكه چشمهاشان مقصور و منحصر بشوهران بهشتى خودشان است و بديگرى چشم نيندازند و با هم همسن و در جمال و كمال متقاربند نه پير در آنها وجود دارد و نه طفل و نه زشت و نه بى‌معرفت اين اجمالى است از آنچه خداوند وعده ميدهد به بندگان پرهيزكار خود براى روز جزاى اعمالشان و اينرا هم بايد دانست كه روزى و عطا و بخشش خدا تمامى ندارد اين اوضاع بهشتى بهمين منوال هميشه باقى و برقرار خواهد بود
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ اذكُر إِسماعِيل‌َ وَ اليَسَع‌َ وَ ذَا الكِفل‌ِ وَ كُل‌ٌّ مِن‌َ الأَخيارِ (48)
و ياد كن‌ اسماعيل‌ و يسع‌ و ذا الكفل‌ ‌را‌ و ‌کل‌ اينها ‌از‌ اخيار بودند وَ اذكُر إِسماعِيل‌َ ذبيح‌ اللّه‌ ‌که‌ نسل‌ ابراهيم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ اسماعيل‌ ‌تا‌
جلد 15 - صفحه 254
قيامت‌ باقي‌ ‌است‌ و ‌رسول‌ محترم‌ و ائمه اطهار ‌از‌ نسل‌ ‌او‌ هستند و ذراري‌ پيغمبر و ائمه سادات‌ بلكه‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌غير‌ سادات‌ ‌که‌ ‌از‌ طرف‌ امهات‌ نسبت‌ دارند ‌از‌ ذراري‌ ‌او‌ هستند.
وَ اليَسَع‌َ بعضي‌ گفتند يسع‌ ‌بن‌ اخطوب‌ پسر عم‌ الياس‌ ‌است‌ ‌که‌ خليفه‌ الياس‌ ‌بود‌ ‌در‌ بني‌ اسرائيل‌.
وَ ذَا الكِفل‌ِ بعضي‌ گفتند الياس‌ ‌است‌ بعضي‌ گفتند پيغمبري‌ ‌بود‌ ‌بعد‌ ‌از‌ سليمان‌ بحكم‌ داود حكم‌ ميكرد بعضي‌ گفتند پيغمبري‌ ‌بود‌ قبل‌ ‌از‌ عيسي‌ مبعوث‌ ‌شده‌ ‌بود‌ بالجمله‌ انبياء الهي‌ بسيار بودند ‌که‌ معروف‌ ‌به‌ صد و بيست‌ و چهار هزار هستند و قليل‌ معدودي‌ ‌را‌ خداوند ‌در‌ قرآن‌ مجيد ذكر فرموده‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلًا مِن‌ قَبلِك‌َ مِنهُم‌ مَن‌ قَصَصنا عَلَيك‌َ وَ مِنهُم‌ مَن‌ لَم‌ نَقصُص‌ عَلَيك‌َ‌-‌ مؤمن‌ آيه 78‌-‌ و ‌در‌ سوره نساء ‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ اسامي‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ذكر فرموده‌ ميفرمايد: وَ رُسُلًا قَد قَصَصناهُم‌ عَلَيك‌َ مِن‌ قَبل‌ُ وَ رُسُلًا لَم‌ نَقصُصهُم‌ عَلَيك‌َ وَ كَلَّم‌َ اللّه‌ُ مُوسي‌ تَكلِيماً رُسُلًا مُبَشِّرِين‌َ وَ مُنذِرِين‌َ لِئَلّا يَكُون‌َ لِلنّاس‌ِ عَلَي‌ اللّه‌ِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُل‌ِ‌-‌ آيه 162 و 163‌-‌.
وَ كُل‌ٌّ مِن‌َ الأَخيارِ كساني‌ ‌که‌ خداوند شهادت‌ دهد ‌که‌ وَ كُل‌ٌّ مِن‌َ الأَخيارِ دلالت‌ بالصراحه‌ دارد ‌که‌ ‌به‌ قدر خردلي‌ عيب‌ و نقص‌ ‌در‌ ‌آنها‌ نيست‌ و ‌اينکه‌ فوق‌ مقام‌ عصمت‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 48)- بعد از اشاره به مقامات برجسته سه پیامبر فوق، نوبت به سه پیامبر بزرگ دیگر می‌رسد، می‌فرماید: «و به یادآور اسماعیل و الیسع و ذا الکفل را که همه از نیکان بودند» (وَ اذْکُرْ إِسْماعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ ذَا الْکِفْلِ وَ کُلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ).
هر یک از آنها الگو و اسوه‌ای در صبر و استقامت و اطاعت فرمان خدا بودند، مخصوصا اسماعیل که آماده شد جان خود را فدای راه او کند و به همین دلیل «ذبیح اللّه» نامیده شد.
توجه به زندگی آنان برای پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله و همه مسلمین الهام بخش است، و روح تقوا و فداکاری و ایثار را در آنها زنده می‌کند، و در برابر مشکلات و حوادث سخت مقاوم می‌سازد.
در میان این سه پیامبر «اسماعیل» از همه معروفتر و شناخته‌تر است اما در باره «الیسع» آیه 86 سوره انعام نشان می‌دهد که او از دودمان ابراهیم، و از پیامبران بزرگ الهی بوده است.
و اما «ذا الکفل» مشهور این است که از پیامبران بوده، و ذکر نام او در ردیف نام پیامبران در سوره انبیاء آیه 85 گواه بر این معنی است.
ج4، ص193
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۹: خط ۲۴۸:
[[رده:عبرت از قصه اسماعیل]][[رده:عمل خیر اسماعیل]][[رده:فضایل اسماعیل]][[رده:الگوگیرى از اسماعیل]][[رده:الگوگیرى از الیسع]][[رده:الگوگیرى از ذوالکفل]][[رده:عبرت از قصه الیسع]][[رده:عمل خیر الیسع]][[رده:فضایل الیسع]][[رده:عصمت انبیا]][[رده:مقامات انبیا]][[رده:عبرت از تاریخ]][[رده:الگوهاى تربیت]][[رده:توصیه هاى خدا]][[رده:ذکر قصه اسماعیل]][[رده:ذکر قصه الیسع]][[رده:ذکر قصه ذوالکفل]][[رده:عبرت از قصه ذوالکفل]][[رده:عمل خیر ذوالکفل]][[رده:فضایل ذوالکفل]][[رده:عوامل عبرت]][[رده:عبرت مؤمنان]][[رده:توصیه به محمد]][[رده:عبرت محمد]][[رده:معصومان]]
[[رده:عبرت از قصه اسماعیل]][[رده:عمل خیر اسماعیل]][[رده:فضایل اسماعیل]][[رده:الگوگیرى از اسماعیل]][[رده:الگوگیرى از الیسع]][[رده:الگوگیرى از ذوالکفل]][[رده:عبرت از قصه الیسع]][[رده:عمل خیر الیسع]][[رده:فضایل الیسع]][[رده:عصمت انبیا]][[رده:مقامات انبیا]][[رده:عبرت از تاریخ]][[رده:الگوهاى تربیت]][[رده:توصیه هاى خدا]][[رده:ذکر قصه اسماعیل]][[رده:ذکر قصه الیسع]][[رده:ذکر قصه ذوالکفل]][[رده:عبرت از قصه ذوالکفل]][[رده:عمل خیر ذوالکفل]][[رده:فضایل ذوالکفل]][[رده:عوامل عبرت]][[رده:عبرت مؤمنان]][[رده:توصیه به محمد]][[رده:عبرت محمد]][[رده:معصومان]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ص ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ص ]]
{{#seo:
|title=آیه 48 سوره ص
|title_mode=replace
|keywords=آیه 48 سوره ص,ص 48,وَ اذْکُرْ إِسْمَاعِيلَ‌ وَ الْيَسَعَ‌ وَ ذَا الْکِفْلِ‌ وَ کُلٌ‌ مِنَ‌ الْأَخْيَارِ,عبرت از قصه اسماعیل,عمل خیر اسماعیل,فضایل اسماعیل,الگوگیرى از اسماعیل,الگوگیرى از الیسع,الگوگیرى از ذوالکفل,عبرت از قصه الیسع,عمل خیر الیسع,فضایل الیسع,عصمت انبیا,مقامات انبیا,عبرت از تاریخ,الگوهاى تربیت,توصیه هاى خدا,ذکر قصه اسماعیل,ذکر قصه الیسع,ذکر قصه ذوالکفل,عبرت از قصه ذوالکفل,عمل خیر ذوالکفل,فضایل ذوالکفل,عوامل عبرت,عبرت مؤمنان,توصیه به محمد,عبرت محمد,معصومان,آیات قرآن سوره ص
|description=وَ اذْکُرْ إِسْمَاعِيلَ‌ وَ الْيَسَعَ‌ وَ ذَا الْکِفْلِ‌ وَ کُلٌ‌ مِنَ‌ الْأَخْيَارِ
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۰۴

کپی متن آیه
وَ اذْکُرْ إِسْمَاعِيلَ‌ وَ الْيَسَعَ‌ وَ ذَا الْکِفْلِ‌ وَ کُلٌ‌ مِنَ‌ الْأَخْيَارِ

ترجمه

و به خاطر بیاور «اسماعیل» و «الیسع» و «ذا الکفل» را که همه از نیکان بودند!

|و ياد كن اسماعيل و يسع و ذو الكفل را [كه‌] همه از نيكان بودند
و اسماعيل و يسع و ذوالكفل را به ياد آور [كه‌] همه از نيكانند.
و باز یاد کن از اسماعیل و یسع و ذو الکفل که همه از نیکوان جهان بودند.
و اسماعیل والیسع وذوالکفل را یاد کن و همه از نیکان اند.
و اسماعيل و اَليَسع و ذوالكِفل را ياد كن كه همه از نيكانند.
و یاد کن اسماعیل و الیسع و ذوالکفل را که همه از نیکان بودند
و اسماعيل و يسع و ذو الكفل را ياد كن، و همه از نيكان [و گزيدگان‌] بودند.
(ای پیغمبر!) از اسماعیل و الیسع و ذالکفل یاد کن. آنان جملگی از خوبان و نیکانند.
و اسماعیل و یَسَع و ذالکفل را به یاد آور و (اینان) همگان از نیکانند.
و یاد کن اسمعیل و الیسع و ذوالکفل را و هر کدامند از نیکان‌

And mention Ishmael, Elisha, and Ezekiel; all are among the outstanding.
ترتیل:
ترجمه:
ص ٤٧ آیه ٤٨ ص ٤٩
سوره : سوره ص
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْیَسَعَ»: نام یکی از انبیاء بنی‌اسرائیل است و بعضی معتقدند که او همان یوشع‌بن‌نون است. برخی هم او را همان إلیاسین که إلیاس باشد می‌دانند. «ذَالْکِفْلِ»: نام یکی از انبیاء بنی‌اسرائیل است که سرپرستی مریم را به عهده گرفت و زکریّا نام دارد.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ «48»

و اسماعيل و يَسَع و ذوالكفل را كه همه از نيكانند، ياد كن.

نکته ها

در اين آيات نام شش نفر از انبيا (ابراهيم، اسحاق، يعقوب، اسماعيل، اليسع و ذوالكفل) آمده و براى آنان شش صفت ذكر شده است: بندگى خدا، قدرت، بصيرت، خلوص، برگزيدگى و نيكى.

«مصطفين» جمع «مصطفى» به معناى برگزيده است. «اخيار» جمع «خير» به معناى اهل خير و نيكى است.

«الْيَسَعَ» كه نام او دو بار در قرآن آمده يكى از پيامبران الهى است.

در روايتى از امام رضا عليه السلام آمده است كه اين پيامبر همانند حضرت عيسى مرده زنده مى‌كرد.

امام جواد عليه السلام در پاسخ عبدالعظيم حسنى فرمود: ذوالكفل بعد از سليمان جزء 313 نفر از

جلد 8 - صفحه 117

پيامبران مرسل و برجسته بود كه مثل داود قضاوت مى‌كرد و جز براى خدا خشم نكرد. «1»

پیام ها

1- تاريخ پاكان و پيامبران و بزرگان را زنده نگاه داريم. «وَ اذْكُرْ عِبادَنا»

2- سرچشمه‌ى همه‌ى كمالات پيامبران، عبوديّت است. «عِبادَنا» قبل از كمالات ديگر ذكر شده است.

3- رهبر بايد داراى قدرت و بصيرت باشد. «أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ»

4- نشانه‌ى لطف خاص خداوند به بنده‌اش آن است كه او همواره ياد قيامت باشد. أَخْلَصْناهُمْ‌ ... ذِكْرَى الدَّارِ

5- آخرت انديشى و دورى از دنياطلبى از خصوصيات رهبران الهى است. «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ»

6- ياد قيامت، مايه نزديك شدن انسان به اخلاص است. أَخْلَصْناهُمْ‌ ... ذِكْرَى الدَّارِ

7- آخرت انديشى به انسان بصيرت مى‌دهد. أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ ... إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ‌ ...

8- بالاترين ارزش، آبرو داشتن نزد خداست. «عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ»

9- كسى كه بنده‌ى خالص و نيك خدا باشد، خداوند نام او را گرامى مى‌دارد.

(شما به فكر نام نيك نباشيد) وَ اذْكُرْ- وَ اذْكُرْ ...

10- يكى از راه‌هاى دعوت به خير، تجليل از اهل خير است. وَ اذْكُرْ ...


«1». بحار، ج 12، ص 348.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 118

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ (48)

وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ‌: و ياد كن براى امت، اسمعيل ذبيح را، وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ‌: و اليسع بن اخطوب و ذا الكفل كه ابن عم اليسع و صد پيغمبر را كه از قتل فرار كرده بودند كافل شده بود، وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ: و همه ايشان از جمله برگزيدگان و نيكوكاران بودند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ (45) إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ (46) وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ (47) وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ (48) هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ (49)

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ (50) مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ (51) وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ (52) هذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ (53) إِنَّ هذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ (54)

ترجمه‌

و ياد كن بندگان ما ابراهيم و اسحق و يعقوب صاحبان قوّت و بصيرت را

همانا ما خالص نموديم ايشانرا بخود براى صفت مخصوصى كه ياد آنسراى است‌

و همانا ايشان نزد ما هر آينه از برگزيدگانى نيكانند

و ياد كن اسمعيل و اليسع و ذا الكفل را و همه از نيكانند

اين ذكر جميل ايشان است و همانا براى پرهيزكاران هر آينه خوبى بازگشت است‌

در بهشتهاى جاى اقامت هميشگى با آنكه گشوده است براى ايشان درها

در حاليكه تكيه زنندگانند در آنها ميخواهند در آنها ميوه بسيار و آشاميدنى‌

و نزد ايشانست زنان فروهشته چشم هم سن با هم‌

اينست آنچه وعده داده ميشويد براى روز شمار

همانا اينست روزى ما نيست براى آن پايانى.

تفسير

خداوند متعال متذكر فرموده است پيغمبر خود را از احوال بندگان برجسته خود تا مردم اقتداء نمايند باخلاق حسنه و صفات پسنديده ايشان مانند حضرت ابراهيم و فرزندش اسحق و فرزند او يعقوب عليهم السلام كه صاحبان قواى ايمانى و عبادى بودند و ارباب بصيرتها و معرفتهاى دينى و عقلى و نيز فرموده كه ما بايشان توفيق اخلاص در عبادت و اطاعت خود را عنايت فرموديم براى آنكه مخصوص نموديم آنانرا بخصلت خالصه‌اى از شوائب اوهام و اغراض دنيوى كه آن فكر و ذكر سراى باقى و عالم آخرت بود كه خانه حقيقى است نه دنيا كه سراى عاريت و دار فانى و معبر واقعى است و ايشان در علم ازلى و ابدى ما از برگزيدگان براى نبوّت و رسالت و اهل خير و سعادت بوده و خواهند بود و نيز فرموده كه ياد كن از حضرت اسمعيل جدّ امجد خود و پسر بزرگ حضرت ابراهيم از هاجر خاتون واقعى كه از انبياء نامى و معروف بحلم و صبر و رضا و تسليم بود و از اليسع كه گفته‌اند نام والدش اخطوب بود و الياس پيغمبر او را جانشين خود در بنى اسرائيل فرمود و


جلد 4 صفحه 474

غائب شد و بعدا او بمقام نبوّت فائز گشت و از ذو الكفل كه در سوره انبياء ذكر شد او يوشع بن نون است و بعضى او را پسر عموى اليسع دانند كه كفالت از انبياء مهجور مينمود و از تبيان نقل شده كه او پسر ايّوب پيغمبر است و بعد از او مبعوث به نبوّت شد و در هر حال تمام آنها از مردان نيك نيكوكار اهل خير و سعادت بودند اين فقط ذكر خير و نام نيكى است كه از ايشان در دنيا برقرار و باقى مانده و همانا براى اشخاص پرهيزكار هر آينه عاقبت نيكو و پسنديده‌اى است چه رسد بانبياء عظام و اوصياء كرام ايشان و آن عاقبت نيكو بهشتهائى است كه اقامتگاه دائمى ايشانست و درهاى آنها هميشه بروى ايشان باز است و مانعى از ورود ايشان در آنها نيست و باعمال صالحه خودشان در دنيا نعمتهاى آنرا كامل مينمايند و چون روز قيامت شود بدون انتظار و وقوف داخل در آنها ميگردند و ملائكه باستقبال ميآيند و ايشان بر تختها نشسته و بر پشتيها تكيه ميكنند و فرمان ميدهند كه انواع ميوجات و مشروبات را براى ايشان حاضر نمايند و فورا حاضر مينمايند براى تفكّه و تلذّذ نه براى گرسنگى و تشنگى چون در بهشت بروى كسيكه باز شد در الم و سختى بروى او بسته ميشود و دختران حوريّه با لباسهاى گوناگون بهشتى نزد آنها حاضر شوند و از خصوصيّات آنها آنستكه چشمهاشان مقصور و منحصر بشوهران بهشتى خودشان است و بديگرى چشم نيندازند و با هم همسن و در جمال و كمال متقاربند نه پير در آنها وجود دارد و نه طفل و نه زشت و نه بى‌معرفت اين اجمالى است از آنچه خداوند وعده ميدهد به بندگان پرهيزكار خود براى روز جزاى اعمالشان و اينرا هم بايد دانست كه روزى و عطا و بخشش خدا تمامى ندارد اين اوضاع بهشتى بهمين منوال هميشه باقى و برقرار خواهد بود

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ اذكُر إِسماعِيل‌َ وَ اليَسَع‌َ وَ ذَا الكِفل‌ِ وَ كُل‌ٌّ مِن‌َ الأَخيارِ (48)

و ياد كن‌ اسماعيل‌ و يسع‌ و ذا الكفل‌ ‌را‌ و ‌کل‌ اينها ‌از‌ اخيار بودند وَ اذكُر إِسماعِيل‌َ ذبيح‌ اللّه‌ ‌که‌ نسل‌ ابراهيم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ اسماعيل‌ ‌تا‌

جلد 15 - صفحه 254

قيامت‌ باقي‌ ‌است‌ و ‌رسول‌ محترم‌ و ائمه اطهار ‌از‌ نسل‌ ‌او‌ هستند و ذراري‌ پيغمبر و ائمه سادات‌ بلكه‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌غير‌ سادات‌ ‌که‌ ‌از‌ طرف‌ امهات‌ نسبت‌ دارند ‌از‌ ذراري‌ ‌او‌ هستند.

وَ اليَسَع‌َ بعضي‌ گفتند يسع‌ ‌بن‌ اخطوب‌ پسر عم‌ الياس‌ ‌است‌ ‌که‌ خليفه‌ الياس‌ ‌بود‌ ‌در‌ بني‌ اسرائيل‌.

وَ ذَا الكِفل‌ِ بعضي‌ گفتند الياس‌ ‌است‌ بعضي‌ گفتند پيغمبري‌ ‌بود‌ ‌بعد‌ ‌از‌ سليمان‌ بحكم‌ داود حكم‌ ميكرد بعضي‌ گفتند پيغمبري‌ ‌بود‌ قبل‌ ‌از‌ عيسي‌ مبعوث‌ ‌شده‌ ‌بود‌ بالجمله‌ انبياء الهي‌ بسيار بودند ‌که‌ معروف‌ ‌به‌ صد و بيست‌ و چهار هزار هستند و قليل‌ معدودي‌ ‌را‌ خداوند ‌در‌ قرآن‌ مجيد ذكر فرموده‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلًا مِن‌ قَبلِك‌َ مِنهُم‌ مَن‌ قَصَصنا عَلَيك‌َ وَ مِنهُم‌ مَن‌ لَم‌ نَقصُص‌ عَلَيك‌َ‌-‌ مؤمن‌ آيه 78‌-‌ و ‌در‌ سوره نساء ‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ اسامي‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ذكر فرموده‌ ميفرمايد: وَ رُسُلًا قَد قَصَصناهُم‌ عَلَيك‌َ مِن‌ قَبل‌ُ وَ رُسُلًا لَم‌ نَقصُصهُم‌ عَلَيك‌َ وَ كَلَّم‌َ اللّه‌ُ مُوسي‌ تَكلِيماً رُسُلًا مُبَشِّرِين‌َ وَ مُنذِرِين‌َ لِئَلّا يَكُون‌َ لِلنّاس‌ِ عَلَي‌ اللّه‌ِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُل‌ِ‌-‌ آيه 162 و 163‌-‌.

وَ كُل‌ٌّ مِن‌َ الأَخيارِ كساني‌ ‌که‌ خداوند شهادت‌ دهد ‌که‌ وَ كُل‌ٌّ مِن‌َ الأَخيارِ دلالت‌ بالصراحه‌ دارد ‌که‌ ‌به‌ قدر خردلي‌ عيب‌ و نقص‌ ‌در‌ ‌آنها‌ نيست‌ و ‌اينکه‌ فوق‌ مقام‌ عصمت‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 48)- بعد از اشاره به مقامات برجسته سه پیامبر فوق، نوبت به سه پیامبر بزرگ دیگر می‌رسد، می‌فرماید: «و به یادآور اسماعیل و الیسع و ذا الکفل را که همه از نیکان بودند» (وَ اذْکُرْ إِسْماعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ ذَا الْکِفْلِ وَ کُلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ).

هر یک از آنها الگو و اسوه‌ای در صبر و استقامت و اطاعت فرمان خدا بودند، مخصوصا اسماعیل که آماده شد جان خود را فدای راه او کند و به همین دلیل «ذبیح اللّه» نامیده شد.

توجه به زندگی آنان برای پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله و همه مسلمین الهام بخش است، و روح تقوا و فداکاری و ایثار را در آنها زنده می‌کند، و در برابر مشکلات و حوادث سخت مقاوم می‌سازد.

در میان این سه پیامبر «اسماعیل» از همه معروفتر و شناخته‌تر است اما در باره «الیسع» آیه 86 سوره انعام نشان می‌دهد که او از دودمان ابراهیم، و از پیامبران بزرگ الهی بوده است.

و اما «ذا الکفل» مشهور این است که از پیامبران بوده، و ذکر نام او در ردیف نام پیامبران در سوره انبیاء آیه 85 گواه بر این معنی است.

ج4، ص193

نکات آیه

۱ - یادآورى سرگذشت اسماعیل، الیسع و ذاالکفل (علیهم السلام)، توصیه خداوند به پیامبر(ص) (و اذکر إسمعیل و الیسع و ذاالکفل)

۲ - سرگذشت اسماعیل، الیسع و ذاالکفل (علیهم السلام)، درس آموز و سازنده براى پیامبراسلام(ص) و مؤمنان (و اذکر إسمعیل و الیسع و ذاالکفل) توصیه خدا به پیامبر(ص) مبنى بر یادآورى سرگذشت اسماعیل(ع) و...، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

۳ - اسماعیل، الیسع و ذاالکفل (علیهم السلام)، از افراد خیّر و نیکوکار بودند. (و کلّ من الأخیار) اخیار به دو معنا است: ۱- جمع «خیّر» - با تشدید یاء - به معناى نیکوکار است. ۲- جمع «خیْر» - به سکون یاء - در مقابل «شرّ» است. برداشت یاد شده مبتنى بر فرض نخست است.

۴ - اسماعیل، یسع و ذاالکفل (علیهم السلام) از خوبان و نیکان بودند. (و کلّ من الأخیار)

۵ - پیامبران، از هرگونه گناه و خطاکارى معصوم اند. (و کلّ من الأخیار) توصیف اسماعیل(ع) و... از سوى خداوند به «أخیار» - به صورت مطلق - گویاى این حقیقت است که پیامبران در همه افعال و صفات خود از نیکان بودند و از آنان جز خوبى و کار خیر، سرنمى زد و این همان حقیقت عصمت است.

۶ - اسماعیل، الیسع و ذاالکفل (علیهم السلام) اسوه و الگوى انسان ها (و اذکر إسمعیل و الیسع و ذاالکفل و کلّ من الأخیار) برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، درصدد بیان سرگذشت شخصیت هایى است که براى پیامبراسلام(ص) و مؤمنان درس آموز و سازنده است.

روایات و احادیث

۷ - «عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنى قال کتبت إلى أبى جعفر(ع) أعنى محمدبن على بن موسى(ع) أسأله عن ذى الکفل ما اسمه؟ و هل کان من المرسلین؟ فکتب صلوات اللّه علیه: بعث اللّه تعالى جلّ ذکره مائة ألف نبىّ و أربعة و عشرین ألف نبىّ . المرسلون منهم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً و أنّ ذاالکفل منهم (صلوات اللّه علیه) و کان بعد سلیمان بن داود و کان یقضى بین الناس ... و کان اسمه عویدیا و هو الذى ذکره اللّه تعالى جلّت عظمته فى کتابه حیث قال: «و اذکر إسماعیل و الیسع و ذاالکفل کلّ من الأخیار»;[۱] عبدالعظیم حسنى گوید: به امام جواد(ع) نامه نوشتم... و از اسم ذى الکفل سؤال نمودم و این که او از پیامبران مرسل بود؟ حضرت در جواب نوشت: خداوند ۱۲۴ هزار پیامبر فرستاده که ۳۱۳ نفر آنان مرسل بودند و ذاالکفل از جمله این ۳۱۳ نفر بود و زمان وى بعد از سلیمان(ع) بود و او بین مردم قضاوت مى کرد... و اسم او عویدیا بود و این همان است که خداوند - جلّت عظمته - نام او را در قرآن آورده و فرموده: (واذکر فى الکتاب إسماعیل و الیسع و ذاالکفل کلّ من الأخیار)».

موضوعات مرتبط

  • ابرار :۳، ۴
  • اسماعیل(ع): عبرت از قصه اسماعیل(ع) ۲; عمل خیر اسماعیل(ع) ۳; فضایل اسماعیل(ع) ۴، ۶
  • الگوگیرى: الگوگیرى از اسماعیل(ع) ۶; الگوگیرى از الیسع(ع) ۶; الگوگیرى از ذوالکفل(ع) ۶
  • الیسع(ع): عبرت از قصه الیسع(ع) ۲; عمل خیر الیسع(ع) ۳; فضایل الیسع(ع) ۴، ۶
  • انبیا: عصمت انبیا ۵; مقامات انبیا ۵
  • تاریخ: عبرت از تاریخ ۲
  • تربیت: الگوهاى تربیت ۶
  • خدا: توصیه هاى خدا ۱
  • ذکر: ذکر قصه اسماعیل(ع) ۱; ذکر قصه الیسع(ع) ۱; ذکر قصه ذوالکفل(ع) ۱
  • ذوالکفل(ع): عبرت از قصه ذوالکفل(ع) ۲; عمل خیر ذوالکفل(ع) ۳; فضایل ذوالکفل(ع) ۴، ۶
  • عبرت: عوامل عبرت ۲
  • مؤمنان: عبرت مؤمنان ۲
  • محمد(ص): توصیه به محمد(ص) ۱; عبرت محمد(ص) ۲
  • معصومان :۵

منابع

  1. قصص الأنبیاء راوندى، ص ۲۱۳، ح ۲۷۷; بحارالأنوار، ج ۱۳، ص ۴۰۵، ح ۲.