الصافات ٥١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قَال|قَالَ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::قَائِل|قَائِلٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَائِل| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::مِنْهُم|مِنْهُمْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::إِنّي|إِنِّي‌]] [[کلمه غیر ربط::إِنّي| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::لِي|لِي‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[شامل این کلمه::قَرِين|قَرِينٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَرِين| ]] [[شامل این ریشه::قرن‌| ]][[ریشه غیر ربط::قرن‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قَال|قَالَ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::قَائِل|قَائِلٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَائِل| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::مِنْهُم|مِنْهُمْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::إِنّي|إِنِّي‌]] [[کلمه غیر ربط::إِنّي| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::لِي|لِي‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[شامل این کلمه::قَرِين|قَرِينٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَرِين| ]] [[شامل این ریشه::قرن‌| ]][[ریشه غیر ربط::قرن‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|قَالَ‌ قَائِلٌ‌ مِنْهُمْ‌ إِنِّي‌ کَانَ‌ لِي‌ قَرِينٌ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=گوینده‌ای از آنان گفت: «به‌راستی من (در دنیا) همنشینی داشتم،»
|-|صادقی تهرانی=گوینده‌ای از آنان گفت: «به‌راستی من (در دنیا) همنشینی داشتم،»
|-|معزی=گفت گوینده‌ای از ایشان که همانا بود مرا همنشینی‌
|-|معزی=گفت گوینده‌ای از ایشان که همانا بود مرا همنشینی‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">One of them will say, “I used to have a friend.</div>
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::51|٥١]] | قبلی = الصافات ٥٠ | بعدی = الصافات ٥٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/037051.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/037051.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::51|٥١]] | قبلی = الصافات ٥٠ | بعدی = الصافات ٥٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«قَرِینٌ»: همنشین. دوست.
«قَرِینٌ»: همنشین. دوست.
خط ۳۱: خط ۳۹:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link125 | اشاره به وجه تسميه قيامت به يوم الفصل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از الذين ظلموا در آيه : احشرواالذين ظلموا...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link127 | ازواج و ماكانوا يعبدون من دون الله]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به هدايت در فاهدوهم الى صراط الجحيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | مراد از سؤ ال در وقنوهم انهم مسؤ ولون سؤ ال از چيست ؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link132 | جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link130 | اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link131 | تابع و متبوع در عذاب مشتركند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link132 | مقصود از عبادالله المخلصين و اينكه رزق معلوم دارند و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى مخلصين آماده مى شود.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل بهشت با يكديگر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | شجره زقوم و وصف آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۵#link27 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۵#link27 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «50» قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ «51» يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ «52»
پس بعضى از آنان بر بعضى روى كرده و از يكديگر سؤال مى‌كنند. يكى از آنان گويد: مرا در دنيا همنشينى بود. كه پيوسته مى‌گفت: آيا تو از باوردارندگان (قيامت) هستى؟
----
«1». تفسير راهنما.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 31
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ (51)
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ‌: گويد قائلى از ايشان مر ياران خود را، إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ‌: بدرستى كه من وقتى در دنيا بودم، بود مرا همنشينى كه منكر بعث بود.
مراد شيطان انسى است كه منكر قيامت بوده. نزد بعضى دو برادرند كه در سوره كهف بيان شده.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ (51) يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (52) أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ (53) قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ (54) فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ (55)
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ (56) وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57) أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ (58) إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى‌ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (59) إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (60)
ترجمه‌
گفت گوينده‌اى از آنان همانا بود براى من همنشينى‌
ميگفت آيا همانا تو از تصديق كنندگانى‌
كه آيا چون مرديم و گشتيم خاكى و استخوانهائى‌
----
جلد 4 صفحه 432
آيا هر آينه ما جزا داده شدگانيم‌
گفت آيا شما از او اطلاع دارندگانيد
پس مطّلع شد پس ديد او را در وسط جهنم‌
گفت بخدا قسم همانا نزديك بود كه هلاك گردانى مرا
و اگر نبود نعمت پروردگارم هر آينه بودم از احضار شدگان‌
آيا پس نيستيم ما ديگر مردگان‌
جز مردن اوّل بارمان و نيستيم ما عذاب‌شدگان‌
همانا اينست آن كاميابى بزرگ.
تفسير
در ذيل آيات سابقه ذكر شد كه اهل بهشت با يكديگر صحبت ميكنند و خداوند در اين آيات شمه‌اى از آنرا بيان فرموده باين تقريب كه يكى از ايشان گويد من در دنيا همنشين بدى داشتم كه بر سبيل انكار بمن ميگفت واقعا تو باور كردى كه وقتى ما مرديم و خاك شديم دو مرتبه زنده ميشويم براى پاداش اعمال بد و خوب چنين امرى محال است آيا شما رفقاى من در بهشت جائى را كه مشرف باشد بآن شخص داريد كه بتوانيم از حال او باخبر شويم آنها گويند بلى ما هر چه بخواهيم بحكم خدا آماده ميگردد پس بخواست خدا مشرف ميشود آن گوينده بهمنشين خود و ميبيند او را در وسط جهنّم و بعضى گفته‌اند بعد از آنكه گوينده گفت من يك همنشينى در دنيا داشتم كه چنين ميگفت خدايا ملكى باو و رفقايش در بهشت ميفرمايد شما مطّلع بر او هستيد و آنها ميگويند خير و خدا مشرف ميفرمايد آنها را باو در جهنّم چون اصل اطّلاع مشرف شدن بچيزى است براى ديدن آن و در هر حال پس از ديدن او رفيقش را در وسط جهنّم باو ميگويد قسم بخدا نزديك بود مرا مانند خودت بقعر جهنّم افكنى و هلاك كنى و اگر حفظ الهى نبود هر آينه مرا هم مانند تو در اينجا ملك دوزخ احضار مينمود و بعدا رفقاى بهشتى از نهايت فرح و خوشحالى با يكديگر ميگويند از روى تعجّب از موفقيّت خودشان بنعيم ابدى كه آيا ما ديگر نميميريم همان مردن اوّلى فقط براى ما بود در دنيا و ديگر هرگز معذّب نخواهيم شد بعذابى با آنكه يقين دارند چنين خواهند بود و اخيرا تصديق مينمايند و ميگويند كه حقّا كاميابى بزرگ اين بود كه بتوفيق الهى نصيب ما شد و براى چنين نتيجه‌اى بايد كار كنند كاركنان قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل آتش داخل آتش مرگ را بصورت قوچى بياورند و ذبح نمايند بين بهشت و دوزخ پس‌
----
جلد 4 صفحه 433
منادى ندا كند كه ديگر خلود است و مرگ هرگز نخواهد بود و اهل بهشت باين آيات فلمثل هذا فليعمل العاملون مترنّم شوند و كلمه ان در ان كدت مخفّفه از مثقّله است بدلالت مصاحبت لام ابتدا با آن و گفته‌اند احضار بطور اطلاق استعمال نميشود مگر در شرّ و اينجا مراد احضار در جهنّم است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قال‌َ قائِل‌ٌ مِنهُم‌ إِنِّي‌ كان‌َ لِي‌ قَرِين‌ٌ (51)
ميگويد گوينده‌اي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌که‌ بدرستي‌ ‌که‌ ‌بود‌ ‌براي‌ ‌من‌ قريني‌.
‌که‌ معاشرت‌ داشت‌ و ‌با‌ ‌من‌ ‌در‌ امر دين‌ بحث‌ ميكرد و كافر ‌بود‌ و منكر معاد دوست‌ ميداشتم‌ ‌که‌ ‌از‌ حال‌ ‌او‌ خبردار شوم‌ و ببينم‌ ‌در‌ چه‌ حاليست‌ و بچه‌ عذابي‌ گرفتار ‌شده‌ و يكي‌ ‌از‌ لذائذ روحي‌ بهشت‌ همين‌ ‌است‌ ‌که‌ اهل‌ جهنم‌ ‌را‌ مشاهده‌ كنند ‌که‌ ‌در‌ چه‌ عذابي‌ هستند و خداوند چه‌ تفضلي‌ فرموده‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ متنعم‌ ساخته‌ و يكي‌ ‌از‌ آلام‌ روحي‌ اهل‌ عذاب‌ اينست‌ ‌که‌ اهل‌ بهشت‌ ‌را‌ مي‌بينند ‌در‌ چه‌ نعمتي‌ هستند و اينها محروم‌ شده‌اند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 51)- ناگهان «یکی از آنها (خاطراتی در نظرش مجسم می‌شود رو به سوی دیگران کرده و) می‌گوید: من همنشینی (در دنیا) داشتم ...»! (قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّی کانَ لِی قَرِینٌ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۲: خط ۱۷۹:
[[رده:بزم بهشتیان]][[رده:خاطره گویى بهشتیان]][[رده:گفتگوى بهشتیان]][[رده:لذایذ بهشتیان]][[رده:همنشینان دنیوى بهشتیان]]
[[رده:بزم بهشتیان]][[رده:خاطره گویى بهشتیان]][[رده:گفتگوى بهشتیان]][[رده:لذایذ بهشتیان]][[رده:همنشینان دنیوى بهشتیان]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]]
{{#seo:
|title=آیه 51 سوره صافات
|title_mode=replace
|keywords=آیه 51 سوره صافات,صافات 51,قَالَ‌ قَائِلٌ‌ مِنْهُمْ‌ إِنِّي‌ کَانَ‌ لِي‌ قَرِينٌ‌,بزم بهشتیان,خاطره گویى بهشتیان,گفتگوى بهشتیان,لذایذ بهشتیان,همنشینان دنیوى بهشتیان,آیات قرآن سوره الصافات
|description=قَالَ‌ قَائِلٌ‌ مِنْهُمْ‌ إِنِّي‌ کَانَ‌ لِي‌ قَرِينٌ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۱۷

کپی متن آیه
قَالَ‌ قَائِلٌ‌ مِنْهُمْ‌ إِنِّي‌ کَانَ‌ لِي‌ قَرِينٌ‌

ترجمه

کسی از آنها می‌گوید: «من همنشینی داشتم...

|گوينده‌اى از آنها مى‌گويد: راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم
گوينده‌اى از آنان مى‌گويد: «راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم،
یکی از آنها گوید: (ای رفیقان بهشتی) مرا (در دنیا) همنشینی (کافر) بود.
گوینده ای از آنان می گوید: همانا من [در دنیا] هم نشینی داشتم.
يكى از آنها گويد: مرا همنشينى بود،
گوینده‌ای از میان آنان گوید مرا [در دنیا] همنشینی بود
گوينده‌اى از ايشان گويد: همانا مرا [در دنيا] همنشينى بود،
یکی از آنان می‌گوید: من همنشینی (در دنیا) داشتم (که با من درباره‌ی دین و قوانین آسمانی مجادله می‌کرد).
گوینده‌ای از آنان گفت: «به‌راستی من (در دنیا) همنشینی داشتم،»
گفت گوینده‌ای از ایشان که همانا بود مرا همنشینی‌

One of them will say, “I used to have a friend.
ترتیل:
ترجمه:
الصافات ٥٠ آیه ٥١ الصافات ٥٢
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَرِینٌ»: همنشین. دوست.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «50» قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ «51» يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ «52»

پس بعضى از آنان بر بعضى روى كرده و از يكديگر سؤال مى‌كنند. يكى از آنان گويد: مرا در دنيا همنشينى بود. كه پيوسته مى‌گفت: آيا تو از باوردارندگان (قيامت) هستى؟


«1». تفسير راهنما.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 31

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ (51)

قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ‌: گويد قائلى از ايشان مر ياران خود را، إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ‌: بدرستى كه من وقتى در دنيا بودم، بود مرا همنشينى كه منكر بعث بود.

مراد شيطان انسى است كه منكر قيامت بوده. نزد بعضى دو برادرند كه در سوره كهف بيان شده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ (51) يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (52) أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ (53) قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ (54) فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ (55)

قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ (56) وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57) أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ (58) إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى‌ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (59) إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (60)

ترجمه‌

گفت گوينده‌اى از آنان همانا بود براى من همنشينى‌

ميگفت آيا همانا تو از تصديق كنندگانى‌

كه آيا چون مرديم و گشتيم خاكى و استخوانهائى‌


جلد 4 صفحه 432

آيا هر آينه ما جزا داده شدگانيم‌

گفت آيا شما از او اطلاع دارندگانيد

پس مطّلع شد پس ديد او را در وسط جهنم‌

گفت بخدا قسم همانا نزديك بود كه هلاك گردانى مرا

و اگر نبود نعمت پروردگارم هر آينه بودم از احضار شدگان‌

آيا پس نيستيم ما ديگر مردگان‌

جز مردن اوّل بارمان و نيستيم ما عذاب‌شدگان‌

همانا اينست آن كاميابى بزرگ.

تفسير

در ذيل آيات سابقه ذكر شد كه اهل بهشت با يكديگر صحبت ميكنند و خداوند در اين آيات شمه‌اى از آنرا بيان فرموده باين تقريب كه يكى از ايشان گويد من در دنيا همنشين بدى داشتم كه بر سبيل انكار بمن ميگفت واقعا تو باور كردى كه وقتى ما مرديم و خاك شديم دو مرتبه زنده ميشويم براى پاداش اعمال بد و خوب چنين امرى محال است آيا شما رفقاى من در بهشت جائى را كه مشرف باشد بآن شخص داريد كه بتوانيم از حال او باخبر شويم آنها گويند بلى ما هر چه بخواهيم بحكم خدا آماده ميگردد پس بخواست خدا مشرف ميشود آن گوينده بهمنشين خود و ميبيند او را در وسط جهنّم و بعضى گفته‌اند بعد از آنكه گوينده گفت من يك همنشينى در دنيا داشتم كه چنين ميگفت خدايا ملكى باو و رفقايش در بهشت ميفرمايد شما مطّلع بر او هستيد و آنها ميگويند خير و خدا مشرف ميفرمايد آنها را باو در جهنّم چون اصل اطّلاع مشرف شدن بچيزى است براى ديدن آن و در هر حال پس از ديدن او رفيقش را در وسط جهنّم باو ميگويد قسم بخدا نزديك بود مرا مانند خودت بقعر جهنّم افكنى و هلاك كنى و اگر حفظ الهى نبود هر آينه مرا هم مانند تو در اينجا ملك دوزخ احضار مينمود و بعدا رفقاى بهشتى از نهايت فرح و خوشحالى با يكديگر ميگويند از روى تعجّب از موفقيّت خودشان بنعيم ابدى كه آيا ما ديگر نميميريم همان مردن اوّلى فقط براى ما بود در دنيا و ديگر هرگز معذّب نخواهيم شد بعذابى با آنكه يقين دارند چنين خواهند بود و اخيرا تصديق مينمايند و ميگويند كه حقّا كاميابى بزرگ اين بود كه بتوفيق الهى نصيب ما شد و براى چنين نتيجه‌اى بايد كار كنند كاركنان قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل آتش داخل آتش مرگ را بصورت قوچى بياورند و ذبح نمايند بين بهشت و دوزخ پس‌


جلد 4 صفحه 433

منادى ندا كند كه ديگر خلود است و مرگ هرگز نخواهد بود و اهل بهشت باين آيات فلمثل هذا فليعمل العاملون مترنّم شوند و كلمه ان در ان كدت مخفّفه از مثقّله است بدلالت مصاحبت لام ابتدا با آن و گفته‌اند احضار بطور اطلاق استعمال نميشود مگر در شرّ و اينجا مراد احضار در جهنّم است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ قائِل‌ٌ مِنهُم‌ إِنِّي‌ كان‌َ لِي‌ قَرِين‌ٌ (51)

ميگويد گوينده‌اي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌که‌ بدرستي‌ ‌که‌ ‌بود‌ ‌براي‌ ‌من‌ قريني‌.

‌که‌ معاشرت‌ داشت‌ و ‌با‌ ‌من‌ ‌در‌ امر دين‌ بحث‌ ميكرد و كافر ‌بود‌ و منكر معاد دوست‌ ميداشتم‌ ‌که‌ ‌از‌ حال‌ ‌او‌ خبردار شوم‌ و ببينم‌ ‌در‌ چه‌ حاليست‌ و بچه‌ عذابي‌ گرفتار ‌شده‌ و يكي‌ ‌از‌ لذائذ روحي‌ بهشت‌ همين‌ ‌است‌ ‌که‌ اهل‌ جهنم‌ ‌را‌ مشاهده‌ كنند ‌که‌ ‌در‌ چه‌ عذابي‌ هستند و خداوند چه‌ تفضلي‌ فرموده‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ متنعم‌ ساخته‌ و يكي‌ ‌از‌ آلام‌ روحي‌ اهل‌ عذاب‌ اينست‌ ‌که‌ اهل‌ بهشت‌ ‌را‌ مي‌بينند ‌در‌ چه‌ نعمتي‌ هستند و اينها محروم‌ شده‌اند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 51)- ناگهان «یکی از آنها (خاطراتی در نظرش مجسم می‌شود رو به سوی دیگران کرده و) می‌گوید: من همنشینی (در دنیا) داشتم ...»! (قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّی کانَ لِی قَرِینٌ).

نکات آیه

۱ - گفتوگوى بهشتیان با یکدیگر، درباره هم نشینان خود در دنیا در بزم بهشتى (قال قائل منهم إنّى کان لى قرین)

۲ - بهشتیان با یادآورى خاطرات دنیایى خویش، در بزم بهشتى به گفتوگو خواهند پرداخت. (قال قائل منهم إنّى کان لى قرین)

۳ - لذت بخش بودن یاد خاطرات دنیوى، در بزم بهشتى براى بهشتیان (فى جنّ-ت النعیم . على سرر متقبلین... و عندهم قصرت الطرف... قال قائل منهم إنّى کان لى قرین) یادکرد خاطرات خود در دنیا، در آن بزم باشکوه و پر از ناز و نعمت، گویاى این حقیقت است که یاد چنین خاطراتى، خود لذت بخش و طراوت آفرین است.

موضوعات مرتبط

  • بهشتیان: بزم بهشتیان ۱، ۲، ۳; خاطره گویى بهشتیان ۲، ۳; گفتگوى بهشتیان ۱، ۲; لذایذ بهشتیان ۳; همنشینان دنیوى بهشتیان ۱

منابع