الصافات ١١٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(QRobot edit)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::بَشّرْنَاه|بَشَّرْنَاهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::بَشّرْنَاه| ]] [[شامل این ریشه::بشر| ]][[ریشه غیر ربط::بشر| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::بِإِسْحَاق|بِإِسْحَاقَ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِإِسْحَاق| ]] [[شامل این ریشه::اسحاق‌| ]][[ریشه غیر ربط::اسحاق‌| ]][[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این کلمه::نَبِيّا|نَبِيّاً]] [[کلمه غیر ربط::نَبِيّا| ]] [[شامل این ریشه::نبو| ]][[ریشه غیر ربط::نبو| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::الصّالِحِين|الصَّالِحِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الصّالِحِين| ]] [[شامل این ریشه::صلح‌| ]][[ریشه غیر ربط::صلح‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::بَشّرْنَاه|بَشَّرْنَاهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::بَشّرْنَاه| ]] [[شامل این ریشه::بشر| ]][[ریشه غیر ربط::بشر| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::بِإِسْحَاق|بِإِسْحَاقَ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِإِسْحَاق| ]] [[شامل این ریشه::اسحاق‌| ]][[ریشه غیر ربط::اسحاق‌| ]][[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این کلمه::نَبِيّا|نَبِيّاً]] [[کلمه غیر ربط::نَبِيّا| ]] [[شامل این ریشه::نبو| ]][[ریشه غیر ربط::نبو| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::الصّالِحِين|الصَّالِحِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الصّالِحِين| ]] [[شامل این ریشه::صلح‌| ]][[ریشه غیر ربط::صلح‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ بَشَّرْنَاهُ‌ بِإِسْحَاقَ‌ نَبِيّاً مِنَ‌ الصَّالِحِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و او را به (ولادت) اسحاق - حال آنکه پیامبری برجسته از (جمله‌ی) شایستگان است - مژده دادیم.
|-|صادقی تهرانی=و او را به (ولادت) اسحاق - حال آنکه پیامبری برجسته از (جمله‌ی) شایستگان است - مژده دادیم.
|-|معزی=و نوید دادیمش به اسحق پیمبری از شایستگان‌
|-|معزی=و نوید دادیمش به اسحق پیمبری از شایستگان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And We gave him good news of Isaac, a prophet, one of the righteous.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/037112.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/037112.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::112|١١٢]] | قبلی = الصافات ١١١ | بعدی = الصافات ١١٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::112|١١٢]] | قبلی = الصافات ١١١ | بعدی = الصافات ١١٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۳: خط ۴۱:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link137 | آيات ۷۱ - ۱۱۳ سوره صافات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link137 | آيات ۷۱ - ۱۱۳ سوره صافّات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link138 | بيان آيات مربوط به منزلت نوح عليه السلام و اجابت دعاى او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link138 | مقام و منزلت نوح«ع»، و اجابت دعاى او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link139 | نكته اى درباره اينكه فرمود: سلام على نوح فى العالمين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link140 | چرا ابراهیم«ع»، شیعۀ حضرت نوح«ع» است؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link140 | بيان آيات مربوط به ابراهيم عليه السلام و دعوت آن جناب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link142 | چرا ابراهيم«ع»، به ستارگان نظر افكند و گفت: من بیمارم؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link141 | مراد از قلب سليم داشتن ابراهيم عليه السلام عدم تعلق او به غير خدا است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link143 | سخنان ابراهيم«ع»، با بت ها!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link142 | وجه اينكه ابراهيم عليه السلام به ستارگان نظر افكند و سپس از بيمارى خود خبر دادفنظر نظرة فى النجوم فقال انى سقيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link146 | فصلى ديگر از داستان حضرت ابراهيم«ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link143 | سخنان ابراهيم عليه السلام با بت ها!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link149 | آزمایش بزرگ ابراهيم«ع» و قربانی فرزندش اسماعيل«ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link144 | و احتجاج او با بت پرستان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link150 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link145 | معنى و وجه اينكه فرمود خدا اعمال شما را خلق كرده والله خلقكم و ما تعملون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link146 | فصلى ديگر از داستان ابراهيم ع]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link147 | مراد ابراهيم عليه السلام از اينكه فرمود: انى ذاهب الى ربى سيهدين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link148 | گفتگوى ابراهيم و اسمعيل عليهماالسلام درباره رؤ ياى ذبح و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link149 | ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام سربلند از آزمايش بزرگ الهى و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link150 | رواياتى درباره مراد از قلب سليم و اينكه ابراهيم عليه السلام فرمود: انى سقيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link151 | حديثى از امام رضاع كه مى فرمايد خدا را دو اراده و مشيت است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۸#link152 | چند روايت درباره داستان ذبح اسمعيل و اينكه ذبيحاسمعيل بوده نه اسحق]]


}}
}}
خط ۲۱۷: خط ۲۱۷:
[[رده:بشارت به ابراهیم]][[رده:قصه ابراهیم]][[رده:ملاک ارزشها]][[رده:اسحاق از صالحان]][[رده:فضایل اسحاق]][[رده:مقامات اسحاق]][[رده:نبوت اسحاق]][[رده:انبیا از صالحان]][[رده:صفات انبیا]][[رده:فضایل انبیا]][[رده:انسان کامل]][[رده:بشارت ولادت اسحاق]][[رده:بشارتهاى خدا]][[رده:نعمتهاى خدا]][[رده:فضایل صالحان]][[رده:ارزش فرزند صالح]][[رده:نعمت فرزند صالح]]
[[رده:بشارت به ابراهیم]][[رده:قصه ابراهیم]][[رده:ملاک ارزشها]][[رده:اسحاق از صالحان]][[رده:فضایل اسحاق]][[رده:مقامات اسحاق]][[رده:نبوت اسحاق]][[رده:انبیا از صالحان]][[رده:صفات انبیا]][[رده:فضایل انبیا]][[رده:انسان کامل]][[رده:بشارت ولادت اسحاق]][[رده:بشارتهاى خدا]][[رده:نعمتهاى خدا]][[رده:فضایل صالحان]][[رده:ارزش فرزند صالح]][[رده:نعمت فرزند صالح]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]]
{{#seo:
|title=آیه 112 سوره صافات
|title_mode=replace
|keywords=آیه 112 سوره صافات,صافات 112,وَ بَشَّرْنَاهُ‌ بِإِسْحَاقَ‌ نَبِيّاً مِنَ‌ الصَّالِحِينَ‌,بشارت به ابراهیم,قصه ابراهیم,ملاک ارزشها,اسحاق از صالحان,فضایل اسحاق,مقامات اسحاق,نبوت اسحاق,انبیا از صالحان,صفات انبیا,فضایل انبیا,انسان کامل,بشارت ولادت اسحاق,بشارتهاى خدا,نعمتهاى خدا,فضایل صالحان,ارزش فرزند صالح,نعمت فرزند صالح,آیات قرآن سوره الصافات
|description=وَ بَشَّرْنَاهُ‌ بِإِسْحَاقَ‌ نَبِيّاً مِنَ‌ الصَّالِحِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۵۵

کپی متن آیه
وَ بَشَّرْنَاهُ‌ بِإِسْحَاقَ‌ نَبِيّاً مِنَ‌ الصَّالِحِينَ‌

ترجمه

ما او را به اسحاق -پیامبری از شایستگان- بشارت دادیم!

و او را به اسحاق، پيامبرى از صالحان بشارت داديم
و او را به اسحاق كه پيامبرى از [جمله‌] شايستگان است مژده داديم.
و باز مژده فرزندش اسحاق را که پیغمبری از شایستگان است به او دادیم.
و ما او را به اسحاق که پیامبری از شایستگان بود مژده دادیم،
او را به اسحاق، پيامبرى شايسته، مژده داديم.
و او را به اسحاق که پیامبری از شایستگان بود، بشارت دادیم‌
و او را به اسحاق، پيامبرى از نيكان و شايستگان، مژده داديم.
ما او را به (تولّد) اسحاق که پیغمبر و از زمره‌ی صالحان بود، مژده دادیم.
و او را به (ولادت) اسحاق - حال آنکه پیامبری برجسته از (جمله‌ی) شایستگان است - مژده دادیم.
و نوید دادیمش به اسحق پیمبری از شایستگان‌

And We gave him good news of Isaac, a prophet, one of the righteous.
ترتیل:
ترجمه:
الصافات ١١١ آیه ١١٢ الصافات ١١٣
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَبِیّاً ...»: مراد این است که مقدّر بود پیغمبر گردد و از زمره شایستگان شود.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ «112»

و او را به اسحاق كه پيامبرى از شايستگان بود مژده داديم.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ (112)

بعد از گذشتن پنج سال از بشارت اسماعيل به ابراهيم عليه السلام:

وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ‌: و بشارت داديم او را به فرزندى به نام اسحق، نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ‌: در حالتى كه مقدر شده بود پيغمبر باشد از جمله شايستگان و ستودگان.

نكته:

ايراد صفت ثانيه به جهت ترغيب بندگان است در صلاح، زيرا حضرت اسحق با وجود جلالت قدر و رفعت منزلت كه نبوت باشد، بر صفت صلاحيت ممدوح گشته، پس فلاح، فرع صلاح؛ و كمال و تكميل، متفرع برآنست.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ (101) فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‌ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‌ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ (102) فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ (103) وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ (104) قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (105)

إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ (106) وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (107) وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (108) سَلامٌ عَلى‌ إِبْراهِيمَ (109) كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (110)

إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (111) وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ (112) وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَلى‌ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ (113)

ترجمه‌

پس مژده داديم او را به پسرى بردبار

پس چون رسيد با او بحدّ كار كردن گفت اى پسرك من همانا من مى‌بينم در خواب كه سر ميبرم تو را پس بنگر كه چه رأى ميدهى گفت اى پدر من بكن آنچه را كه مأمور ميشوى زود باشد كه بيابى مرا اگر بخواهد خدا از شكيبايان‌

پس چون تسليم شدند و خوابانيد او را بر كنار پيشانى‌

ندا كرديم او را كه اى ابراهيم‌

بتحقيق عمل نمودى بخواب خود همانا ما اين چنين جزا ميدهيم نيكوكاران را

همانا اين هر آينه امتحانى آشكار است‌

و فدا داديم براى او قربانى بزرگى را

و باقى گذارديم براى او در آيندگان‌

ذكر خير سلام بر ابراهيم را

اينچنين پاداش ميدهيم نيكوكاران را

همانا او است از بندگان ما كه گروندگانند

و مژده داديم او را به اسحق با آنكه پيمبرى باشد از شايستگان‌

و بركت داديم بر او و بر اسحق و از فرزندان آن دو است نيكوكار و ستم كننده‌اى بر خود آشكار

تفسير

بشارت متفرّع بر آيات سابقه و اجابت دعاى حضرت ابراهيم است كه ذكر شد و گفته شده خداوند توصيف نفرموده است هيچ پيغمبرى را بحلم براى كمى وجود آن جز ابراهيم و پسر او عليهما السلام را پس چون حضرت اسمعيل متولّد و بزرگ شد و رسيد بحدّيكه ميتوانست با پدر خود شركت نمايد در كارها كه از آن جمله سعى بين صفا و مروه است كه در بعضى روايات ذكر شده حضرت ابراهيم باو فرمود اى پسر عزيز من همانا من در خواب مى‌بينم كه ترا قربانى مينمايم‌


جلد 4 صفحه 441

پس تأمل نما ببين در اينموضوع رأى تو چيست و ظاهرا مقصود حضرت ابراهيم آزمايش فرزند بود كه آيا در بلا صابر و در اطاعت امر خدا تا چه اندازه حاضر است و آنكه آماده شود براى بلا و سهل شود بر او تحمّل عنا و نائل گردد بثواب انقياد و سالك گردد در سبيل رشاد و حضرت اسمعيل عرضه داشت اى پدر مهربان بجا آور آنچه را مأمور ميشوى بآن از جانب خداوند در باره من و نگفت آنچه مأمور شدى چون گفته‌اند حضرت ابراهيم مكرّر خواب ديد تا يقين نمود كه آن امر الهى است و وعده نمود بپدر خود كه صبر نمايد بر ذبح او اگر بخواهد خدا و چون پدر و پسر هر دو تسليم امر الهى شدند چنانچه در مجمع از امير المؤمنين و امام صادق عليهما السلام نقل نموده كه فلمّا سلّما قرائت فرموده‌اند يا در مقام انقياد برآمدند بقرائت مشهوره و حضرت ابراهيم فرزند خود را بيك طرف صورت بروى زمين انداخت و از طرف خداوند ندا رسيد كه اى ابراهيم دست از اسمعيل بدار كه بمقتضاى خواب خود عمل نمودى و بوظيفه خويش بقدر امكان رفتار كردى خدا ميداند آن پدر و پسر چقدر خوشحال شدند كه نميشود بيان نمود و اين جواب لمّا است كه در كلام الهى حذف شده است چون هم از امتحان بخوبى بيرون آمدند هم نام نيكشان در عالم منتشر شد و هم از بلا نجات يافتند و هم بأجر و ثواب بى‌پايان رسيدند و هم خداوند آن دو را موفّق بامرى فرمود كه براى احدى در دنيا ميسّر نشد و بعضى احتمال داده‌اند كه واو در و ناديناه زائده باشد و بنابراين جواب لمّا مذكور است و در هر حال خداوند فرموده ما نيكوكاران را اينطور جزاى خوب ميدهيم در دنيا چه رسد بآخرت اين ابتلا و امتحان آشكارى بود كه كمال اخلاص و اطاعت آن دو را هويدا نمود يا بليّه بزرگى بود كه سختى و ناگوارى آن واضح و آشكار بود براى هر كس و فدا داديم اسمعيل را بقربانى بزرگ قدرى كه سالها بود در بهشت خداوند آنرا بيد قدرت خود خلق فرموده بود و بزرگ جثّه و چاق بود و قربان شخص بزرگى شد كه حضرت اسمعيل بود و از نسل او بزرگترين اشخاص عالم كه خاتم انبياء صلّى اللّه عليه و اله بود بوجود آمد پس از هر جهت بزرگ و با بركت بود يا فدا فرستاديم براى او گوسفندى را از بهشت ببركت قربانى بزرگ در راه خدا كه حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام باشد و از نسل او بوجود آيد


جلد 4 صفحه 442

چنانچه از بعضى از اخبار استفاده ميشود و سابقا اشاره بآن شده است و بنابراين مفعول دوم فديناه چون فضله بوده حذف شده و باء در بذبح براى سببيّت است نه تعديه چون فدا بدو مفعول بدون واسطه متعدّى ميگردد و اگر براى تعديه باشد لازم ميآيد مقام حضرت اسمعيل بالاتر باشد كه حضرت سيّد الشهداء فداى او شده و بمعناى اوّل باء براى تعديه و ذبح مفعول دوم فديناه است و آيات اربعه بعد در ضمن آيات سابقه بيان شده است و بعد از پنج سال از اين بشارت بروايت عياشى ره از امام صادق عليه السّلام خداوند حضرت ابراهيم را بشارت داد بفرزند ديگرى از ساره كه دختر خاله او و پيغمبرزاده و از هر جهت كامل و تمام عيار بود و آن حضرت اسحق عليه السّلام جدّ انبياء بنى اسرائيل بود و خداوند بواسطه بركتى كه بنسل او داد بركت داد بحضرت ابراهيم و نيز براى وجود خاتم انبياء از حضرت اسمعيل بركت داد باو پس در عالم هر چه بوده و هست و خواهد بود از بركت وجود او است كه يكى از آنها خانه كعبه و تمام اعمال حجّ و عمره است كه از آثار باقيه حضرت ابراهيم و اسمعيل و هاجر و آنخانواده عظيم الشأن است و ساير بركات دينى و دنيوى ايشان بقدرى است كه نميتوان احصا نمود و حضرت اسحق بمقام نبوّت رسيد نه براى آنكه فرزند حضرت ابراهيم از ساره خاتون بود بلكه براى آنكه داراى صلاح و تقوى و پرهيزكارى بود ولى ذريّه او و حضرت ابراهيم بعضى نيكوكار بودند مانند انبياء و اوصياء و اولياء ايشان و بعضى ستمكار آشكار مانند يهود زمان حضرت موسى تا اين زمان كه بسا شده از افراد صالح اولاد ناخلف بوجود مى‌آيد و بهيچ وجه عيب و نقصى براى پدر بآن نميشود اثبات نمود چنانچه براى فرزند ناخلف هم صلاحيّت پدر فخرى نيست و ظاهر اين آيات شريفه كه اولا در آن بشارت بغلام حليم ذكر شده با آنكه حضرت اسمعيل در بين انبياء معروف باين صفت بوده و خدا قصّه ذبح را بعد از اين بشارت و قبل از بشارت بوجود حضرت اسحق ذكر فرموده و ترتيب آيات حجّت است چنانچه در ذيل سوره فاتحة الكتاب ذكر شد آنستكه ذبيح حضرت اسمعيل بوده و در روايات بسيارى از ائمه اطهار بآن تصريح شده و آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود من پسر دو ذبيحم يعنى اسمعيل و عبد اللّه و اينكه خداوند بشارت داد باسحاق و يعقوب مقارن با هم آنجا كه فرمود فبشّرناه باسحاق و من وراء اسحق يعقوب و آنمناسب با


جلد 4 صفحه 443

امر خدا بذبح اسحق قبل از بلوغ نيست مؤيّد ذبح اسمعيل است و بنابراين اگر از بعضى از روايات استفاده شود كه ذبيح اسحق بوده چنانچه يهود و بعضى از اهل سنت قائلند موردى براى قبول ندارد چون مخالف با ظاهر كتاب و موافق با عامّه است و چنين حديثى را ائمه عليهم السلام دستور فرموده‌اند كه قبول ننمائيد و بنابراين احتياج بجمع پيدا نميشود تا متوسّل بتوجيهى شويم كه وجيه نباشد چنانچه بعضى شده‌اند و روايت شده است كه در شب ترويه حضرت ابراهيم خواب ديد و مطمئن نشد و متفكّر بود باين جهت آنروز را ترويه ناميدند و در شب عرفه باز خواب ديد و مطمئن شد باين جهت آنروز را عرفه خوانده‌اند و شب سوّم هم خواب ديد پس مصمّم باطاعت شد و حضرت اسمعيل را كه سيزده ساله بود و با مادرش هاجر از شام بقصد حجّ در مكّه آورده بود با خود بمنى آورد و نزد جمره وسطى خوابانيد و كارد بگلويش گذارد و سرش را بآسمان بلند نمود پس جبرئيل دم كارد را برگرداند حضرت نظر كرد ديد كارد برگشته آنرا برگرداند باز جبرئيل برگرداند و اينعمل مكرّر شد از آن دو تا از طرف مسجد خيف ندا رسيد اى ابراهيم عمل بخوابت كردى و جبرئيل اسمعيل را از زير دست ابراهيم عليه السّلام كشيد و قوچ بهشتى را كه خاكسترى رنگ و چاق بود زير كارد او گذارد و حضرت آنرا ذبح فرمود و گوشتش را بفقراء قسمت نمود و خداوند بهمان جهت كه عبد اللّه پدر پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را از كشته شدن نجات داد حضرت اسمعيل را معاف فرمود و آن اين بود كه بايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و ائمه اطهار از صلب آندو بوجود آيند پس ببركت وجود ايشان آن دو از ذبح نجات يافتند و مردم بكشتن اولادشان مأمور نگشتند و گر نه بايستى در هر عيد قربانى بقتل فرزندشان بخدا تقرّب جويند و تا روز قيامت هر قربانى‌ء كه در عيد قربان شود فداى حضرت اسمعيل است و قصّه نجات يافتن حضرت عبد اللّه از ذبح مفصّل و از وظيفه مفسّر خارج است.


جلد 4 صفحه 444

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ بَشَّرناه‌ُ بِإِسحاق‌َ نَبِيًّا مِن‌َ الصّالِحِين‌َ (112)

و بشارت‌ داديم‌ ‌ما ابراهيم‌ ‌را‌ باسحق‌ ‌که‌ داراي‌ مقام‌ نبوت‌ ‌باشد‌ و ‌از‌ بنده‌گان‌ صالح‌ ‌ما ‌باشد‌.

بشارت‌ باسحق‌ موقعي‌ ‌بود‌ ‌که‌ ملائكه‌ مأمور شدند ‌بر‌ هلاكت‌ قوم‌ لوط اوّلا شرفيات‌ شدند خدمت‌ ابراهيم‌ بصورت‌ چند نفر ضيف‌ و مهمان‌ حضرت‌ ابراهيم‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ عجل‌ حنيذ آورد نخوردند خائف‌ شد گفتند مترس‌ ‌ما آمده‌ايم‌ ‌براي‌ اهلاك‌ قوم‌ لوط ساره‌ عيال‌ ابراهيم‌ چون‌ خواهر لوط ‌بود‌ بسيار خوشنود شد و تبسم‌ كرد و خنديد ‌او‌ ‌را‌ بشارت‌ دادند باسحق‌ ‌که‌ شرح‌ ‌آن‌ ‌را‌ خداوند ‌در‌ چند ‌آيه‌ ‌در‌ سوره هود بيان‌ ميفرمايد ‌از‌ آيه وَ لَقَد جاءَت‌ رُسُلُنا إِبراهِيم‌َ بِالبُشري‌‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌‌-‌ إِنَّه‌ُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ آيه 72 ‌الي‌ 76 و ‌اينکه‌ بشارت‌ ‌بعد‌ ‌از‌ بشارت‌ باسمعيل‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌از‌ هاجر آمد و اسحق‌ ‌از‌ ساره‌ و هنوز ابراهيم‌ زنده‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌از‌ اسحق‌ ‌هم‌ يعقوب‌ بدنيا آمد ‌که‌ درك‌ زمان‌ ابراهيم‌ ‌را‌ كرد ‌که‌ ‌در‌ همان‌ سوره هود ميفرمايد وَ مِن‌ وَراءِ إِسحاق‌َ يَعقُوب‌َ ‌که‌ ‌در‌ واقع‌ سه‌ بشارت‌ ‌بر‌ ابراهيم‌ آمد اسمعيل‌ اسحق‌ يعقوب‌ بلكه‌ بشارت‌ چهارم‌ اينكه‌ ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 112)- سپس به یکی دیگر از مواهب خدا به ابراهیم سخن می‌گوید:

می‌فرماید: «ما او را به اسحاق- پیامبری از شایستگان- بشارت دادیم» (وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ).

نکات آیه

۱ - بشارت خداوند به ابراهیم(ع)، به تولد فرزندى به نام اسحاق براى او (و بشّرنه بإسحق)

۲ - اسحاق(ع) (فرزند ابراهیم(ع))، از پیامبران الهى (و بشّرنه بإسحق نبیًّا)

۳ - اسحاق(ع)، مظهر صلاح و مصداق روشن صالحان (و بشّرنه بإسحق نبیًّا من الصلحین)

۴ - پیامبران، انسان هاى صالح (نبیًّا من الصلحین)

۵ - صالح بودن، برجسته ترین صفت پیامبران الهى (نبیًّا من الصلحین) توصیف اسحاق(ع) به صالح بودن - در حالى که پیامبران داراى اوصاف پسندیده دیگرى نیز هستند - مى رساند که صالح بودن مهم ترین و برجسته ترین صفت براى آنان است.

۶ - فرزند صالح، نعمت الهى است. (و بشّرنه بإسحق نبیًّا من الصلحین) برداشت یاد شده را مى توان از تعبیر «بشارت» به دست آورد; زیرا این تعبیر در امور خیر و نعمت به کار مى رود.

۷ - اهمیت و ارزش فرزند، به صالح بودن او است. (و بشّرنه بإسحق نبیًّا من الصلحین)

۸ - انسان صالح، انسان کامل و آرمانى در مکتب وحى (نبیًّا من الصلحین) از این که ابراهیم(ع) فرزند مورد علاقه اش را از میان انسان هاى صالح درخواست کرد (ربّ هب لى من الصالحین) و خداوند هم فرزندى با صفت صالح به ایشان عطا فرمود، مى توان استفاده کرد که آنچه براى ابراهیم(ع) مهم و به صورت یک آرمان تلقّى مى شد، انسان کامل و صالح بود.

موضوعات مرتبط

  • ابراهیم(ع): بشارت به ابراهیم(ع) ۱; قصه ابراهیم(ع) ۱
  • ارزشها: ملاک ارزشها ۷
  • اسحاق(ع): اسحاق(ع) از صالحان ۳; فضایل اسحاق(ع) ۳; مقامات اسحاق(ع) ۲; نبوت اسحاق(ع) ۲
  • انبیا: انبیا از صالحان ۴، ۵; صفات انبیا ۵; فضایل انبیا ۴
  • انسان: انسان کامل ۸
  • بشارت: بشارت ولادت اسحاق(ع) ۱
  • خدا: بشارتهاى خدا ۱; نعمتهاى خدا ۶
  • صالحان: فضایل صالحان ۸
  • فرزند: ارزش فرزند صالح ۷
  • نعمت: نعمت فرزند صالح ۶

منابع