النبإ ٢٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(←تفسیر) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::لِلطّاغِين|لِلطَّاغِينَ]] [[کلمه غیر ربط::لِلطّاغِين| ]] [[شامل این ریشه::طغو| ]][[ریشه غیر ربط::طغو| ]][[شامل این ریشه::طغى| ]][[ریشه غیر ربط::طغى| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این کلمه::مَآبا|مَآباً]] [[کلمه غیر ربط::مَآبا| ]] [[شامل این ریشه::اوب| ]][[ریشه غیر ربط::اوب| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::لِلطّاغِين|لِلطَّاغِينَ]] [[کلمه غیر ربط::لِلطّاغِين| ]] [[شامل این ریشه::طغو| ]][[ریشه غیر ربط::طغو| ]][[شامل این ریشه::طغى| ]][[ریشه غیر ربط::طغى| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این کلمه::مَآبا|مَآباً]] [[کلمه غیر ربط::مَآبا| ]] [[شامل این ریشه::اوب| ]][[ریشه غیر ربط::اوب| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|لِلطَّاغِينَ مَآباً | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=برای سرکشان پناهگاهی (بوده). | |-|صادقی تهرانی=برای سرکشان پناهگاهی (بوده). | ||
|-|معزی=برای سرکشان بازگشتگاهی | |-|معزی=برای سرکشان بازگشتگاهی | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">For the oppressors, a destination.</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/078022.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/078022.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره النبإ | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::22|٢٢]] | قبلی = النبإ ٢١ | بعدی = النبإ ٢٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::2|٢]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره النبإ | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::22|٢٢]] | قبلی = النبإ ٢١ | بعدی = النبإ ٢٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::2|٢]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link174 | آيات ۱۷ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link175 | اوصاف قيامت | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link174 | آيات ۱۷ - ۴۰ سوره نبأ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link176 | توضيحى پيرامون | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link175 | از اوصاف قيامت: وقوع خبری عظيم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link176 | توضيحى پيرامون دگرگونی كوه ها و سراب شدن آن ها]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link178 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link178 | مطابقت جزا با اعمال ثبت شدۀ آدمیان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link179 | پاداش نيك | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link179 | پاداش نيك پرهیزکاران: نعمت هاى بهشتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link180 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link180 | مقصود از آیه: «لا يَملِكُونَ مِنهُ خِطاباً...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link181 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link181 | مراد از «روح» در آیه: «يَومَ يَقُومُ الرّوحُ وَ المَلائِكُة ...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link183 | گفتارى درباره معناى «روح» و مراتب آن در قرآن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link183 | گفتارى درباره معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link184 | رواياتى درباره معناى «احقاب» و «روح»، در ذيل آيات گذشته]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link184 | رواياتى درباره معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link185 | آنان که در قیامت، اجازۀ سخن و شفاعت دارند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link185 | | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۲#link15 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۲#link15 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21» لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26» إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً «30» | |||
همانا دوزخ، كمينگاهى است. براى سركشان، جايگاه و بازگشتگاهى است. روزگارانى در آن به سر برند. در آن دوزخ، نه خنكى چشند و نه آشاميدنى. مگر آب جوش و خونابه و چركابهاى. كه اين، كيفرى مناسب گناه آنهاست. آنان بودند كه به روز حساب، اميد و باورى نداشتند. و آيات ما را به سختى تكذيب مىكردند. (ولى) ما حساب همه چيز را در كتاب خود داشتيم. پس بچشيد كه جز عذاب بر شما نمىافزاييم. | |||
===نکته ها=== | |||
«مرصاد» يعنى كمينگاه و «طاغين» از «طغيان»، بىاندازه پيش رفتن در معصيت است. | |||
«مئاب» از «اوب» به معناى قرارگاه و رجوع است و فرجام را از آن جهت مئاب گويند كه انسان با عمل خود آن را فراهم كرده و اكنون به آن باز مىگردد. | |||
جلد 10 - صفحه 364 | |||
«احقاب» جمع «حقب» به معناى مدت طولانى است. | |||
در روايات مىخوانيم: «احقاب» جمع «حُقب» و هر حقب شصت سال و به گفته بعضى هشتاد سال است كه هر روز آن مثل هزار سالى است كه شما در دنيا مىشماريد. «1» | |||
«حميم»، آب داغ و «غساق»، آب زردى است كه از زخم و چرك و خون خارج مىشود. | |||
ممكن است معناى آيه چنين باشد كه جهنم براى همه در كمين است ولى متقين از آن عبور مىكنند و براى مجرمان جايگاه مىشود. «لِلطَّاغِينَ مَآباً» | |||
با توجّه به عدالت الهى كه كيفر و جزا مطابق عقائد و كردار است، «جَزاءً وِفاقاً» پس زيادى عذاب در آيه «فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً» به خاطر زيادى كفر و فرار از حق است. «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «2» چون در برابر هر دعوتى از انبيا، فرار كفار بيشتر مىشود، خداوند نيز عذاب آنان را بيشتر مىكند. | |||
در دوزخ، به جاى سردى، گرمى و به جاى شراب، غسّاق است. «بَرْداً وَ لا شَراباً إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً» | |||
===پیام ها=== | |||
1- دوزخ، از هم اكنون در كمين خلافكاران است. «إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً» | |||
2- گرفتار شدن و به دام افتادن مجرمان، امرى قطعى است. «مِرْصاداً لِلطَّاغِينَ» | |||
3- طغيانگرى، نشانه دوزخيان است. «لِلطَّاغِينَ» | |||
4- كيفرهاى الهى عادلانه است. «جَزاءً وِفاقاً» | |||
5- حتى احتمال حساب و كتاب در قيامت، براى كنترل انسان كافى است. | |||
«لا يَرْجُونَ حِساباً» | |||
6- بىاعتقادى به قيامت، رمز طغيان است. لِلطَّاغِينَ ... لا يَرْجُونَ حِساباً | |||
7- انكار قيامت، زمينه انكار همه چيز است. «لا يَرْجُونَ حِساباً وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً» | |||
8- ريز و درشت كارها حساب و كتاب دارد و خداوند احاطه علمى به همه چيز | |||
---- | |||
«1». تفسير نورالثقلين. | |||
«2». نوح، 6. | |||
جلد 10 - صفحه 365 | |||
دارد و اين احاطه، ثابت و باقى است. ( «كِتاباً» رمز ثبوت و بقا است) «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» | |||
لِلطَّاغِينَ مَآباً: مر مشركان را [است]- كه درگذشتگانند از حد و سركشى كنندگان از فرمان سبحانى- بازگشت و قرارگاهى. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً «17» يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً «18» وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً «19» وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً «20» إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21» | |||
لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلاَّ حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26» | |||
إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً (30) | |||
ترجمه | |||
همانا روز جدائى ميباشد وعده گاه | |||
روزى كه دميده ميشود در صور پس ميآئيد دسته دسته | |||
و گشوده شود آسمان پس بوده باشد درها | |||
و روان كرده شوند كوهها پس گردند مانند سراب | |||
همانا جهنّم ميباشد كمينگاه | |||
براى سركشان جاى بازگشت | |||
درنگ كنندگانند در آن روزگارهائى | |||
نميچشند در آن خنكى و نه مشروبى | |||
مگر آب جوشان و چرك جراحتها | |||
كيفرى موافق كردارشان | |||
همانا آنها احتمال نميدهند حسابى را | |||
و تكذيب كردند آيات ما را تكذيب كردنى | |||
و همه چيز را ضبط نموديم آنرا بنوشتن | |||
پس بچشيد پس نمىافزائيم هرگز بر شما مگر عذاب را. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بعد از ذكر آيات قدرت و نعمت بىمنتهاى خود ميفرمايد همانا روز قيامت كه روز جدا شدن حق از باطل است حق است و نبايد در آن اختلاف شود چون قدرت خدا بيش از اينها است و كسيكه مردمى را خلق و وسائل آسايش آنانرا مهيّا نموده دو مرتبه هم ميتواند بنمايد و آنروز ميقات و وقت مقرّر الهى است براى حساب و جزاى بندگان كه دنيا در آنروز بآخر ميرسد و بزندگانى مردم در اينعالم خاتمه داده ميشود و آنروزى است كه اسرافيل در دفعه دوم ميدمد در صور پس شما مردم زنده و فوج فوج و دسته دسته در پيشگاه الهى حاضر ميگرديد در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود كه ده دسته از امّت من از مسلمانان جدا شوند بعضى بصورت بوزينگان باشند و آنها نمّا مانند و بعضى بصورت خوكان و آنها حرام خوارانند و پارهاى نگونسار بمحشر كشيده ميشوند و آنان ربا خوارانند و جمعى كور تردّد مينمايند و آنها جور كنندگانند و فرقهاى لال و كرند و آنها كسانى هستند كه | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 333 | |||
عجب به اعمال خود مينمودند و جماعتى ميجوند زبان بيرون افتاده خودشان را و ريم و چرك از دهانشان سرازير است و موجب نفرت اهل محشر ميشوند و آنها دانشمندان و حكم كنندگانى هستند كه اقوالشان با اعمالشان مخالف است و بعضى دست و پا بريده باشند و آنان كسانى هستند كه همسايه آزارى مينمايند و پارهاى بدار آتشين آويخته شدهاند و آنها كسانى هستند كه نزد پادشاهان از مردم سعايت مينمايند و بعضى از مردار بدبوترند و آنها شهوترانان و كسانى هستند كه حقوق الهيّه را ادا نمينمايند و پارهاى با جبّههاى چسبنده بر بدن از قطران وارد شوند و آنها اهل تكبّر و بزرگ منشى ميباشند و آسمان شكافته ميگردد و راههائى براى نزول ملائكه در آن باز ميشود و قمّى ره نقل فرموده كه درهاى بهشت باز ميگردد و كوهها از جاى خودشان كنده و پراكنده ميگردند و مانند سراب كه از دور در بيابان بنظر مىآيد كه آب است بنظر ميآيند كه كوهند ولى نيستند و جهنّم كمينگاهى است براى اهل معصيت كه مأمورين آن مترصد گرفتن آنانند واحدى از آنها را بحال خودشان واگذار نمينمايند و آن مرجع و مأوى و جايگاه اخير اهل طغيان و تجاوز از حدود الهى است و درنگ كنندگانند در آن روزگارهاى دراز و سالهاى متمادى كه هر روز آن بقدر هزار سال دنيا است چون احقاب جمع حقب است كه بمعناى روزگار و سال و سالها است و اخبار در تعيين آن در يك سال و هشتاد سال و شصت و اند سال و در آنكه مراد دوام يا انقطاع باشد مختلف شده است و ظاهرا اين آيه بهيچ يك دلالت ندارد ولى آيات آتيه مؤيّد دوام است و نمىچشند و نيابند در جهنّم چيز خنكى را اگر چه هواى لطيف باشد كه موجب تخفيف حرارت آنها گردد و قمّى ره فرموده مراد از برد خواب است و نمىچشند مشروبى از مشروبات را مگر آب جوشان و ريم و چرك جارى از بدن جهنّميان و تفسير آن در سوره ص گذشت اين جزا موافق و مطابق با عقائد و اعمال آنها است و زيادتر از ميزان استحقاق آنها نيست چون آنان در دنيا معتقد بحساب و جزا نبودند و احتمال چنين روزى را نميدادند و تكذيب نمودند آيات قرآنيّه و آيات الهيّه را كه انبيا و اوليا باشند تكذيب نمودنى آشكار و اين بزرگترين گناهان است كه | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 334 | |||
مغفور نخواهد شد و موجب خلود در آتش است و ما هر چيز و هر گناه و مقدار جزاء آنرا در لوح محفوظ ثبت و ضبط نمودهايم و بكفّار ميگوئيم پس بچشيد عذاب جهنّم را و بدانيد كه هرگز نخواهيم افزود از براى شما چيزى مگر عذابى بر عذاب شما. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
لِلطّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحقاباً «23» | |||
جهنم براي طغيان كنندگان بازگشت است درنگ ميكنند در آن چندين حقب. | |||
لِلطّاغِينَ مَآباً طغيان سرپيچي و سركشي از فرامين الهي و زياده روي در فساد و معاصي است مثل فرعون که خطاب شد بموسي: اذهَب إِلي فِرعَونَ إِنَّهُ طَغي طه آيه 24. نازعات آيه 17، و در حق عاد قوم هود و ثمود قوم صالح و فرعون ميفرمايد: | |||
الَّذِينَ طَغَوا فِي البِلادِ فَأَكثَرُوا فِيهَا الفَسادَ فجر آيه 11 و 12. مآب بازگشت است يعني مرجع و مأواي آنها جهنم است و جايگاه آنها. | |||
لابِثِينَ فِيها أَحقاباً در معني حقب اقوال زيادي است و در اخبار هم اشاره دارد بعضي گفتند: حقب هشتاد سال است و سال 360 روز است و هر روزي از روزهاي آخرت پنجاه هزار سال دنيا است که ميفرمايد: فِي يَومٍ كانَ مِقدارُهُ خَمسِينَ أَلفَ سَنَةٍ معارج آيه 4. بعضي گفتند: چهل و سه حقب هر حقبي هفتاد خريف هر خريفي هفتاد سال هر سالي سيصد و شصت روز هر روزي هزار سال چنانچه ميفرمايد: إِنَّ يَوماً عِندَ رَبِّكَ كَأَلفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ حج آيه 47. و ميفرمايد: يُدَبِّرُ الأَمرَ مِنَ السَّماءِ إِلَي الأَرضِ | |||
جلد 17 - صفحه 360 | |||
ثُمَّ يَعرُجُ إِلَيهِ فِي يَومٍ كانَ مِقدارُهُ أَلفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ سجده آيه 5 و غير اينها. | |||
اقول: حقب قطعه از زمان است که طولاني باشد چنانچه از قول موسي ميفرمايد: | |||
إِذ قالَ مُوسي لِفَتاهُ لا أَبرَحُ حَتّي أَبلُغَ مَجمَعَ البَحرَينِ أَو أَمضِيَ حُقُباً كهف آيه 59. و مفاد آيه شريفه اينکه است که لبث ميكنند در جهنم روزگارهايي و اينکه اشاره بخلود است که محدود بحدي نيست و خلود از ضروريات دين و نصوص قرآني است و منكر آن كافر است. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 22)- «و محل بازگشتی برای طغیانگران»! (للطاغین مآبا). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۷۰: | خط ۲۴۳: | ||
[[رده:استحاله فرار از جهنم]][[رده:جاودانان در جهنم]][[رده:عبور از جهنم]][[رده:نجات از جهنم]][[رده:نقش جهنم]][[رده:ویژگیهاى جهنم]][[رده:نجات معرضان از طغیان]][[رده:طغیانگران در جهنم]][[رده:فرجام طغیانگران]][[رده:فرجام گناهکاران]] | [[رده:استحاله فرار از جهنم]][[رده:جاودانان در جهنم]][[رده:عبور از جهنم]][[رده:نجات از جهنم]][[رده:نقش جهنم]][[رده:ویژگیهاى جهنم]][[رده:نجات معرضان از طغیان]][[رده:طغیانگران در جهنم]][[رده:فرجام طغیانگران]][[رده:فرجام گناهکاران]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره النبإ ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره النبإ ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 22 سوره نبإ | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 22 سوره نبإ,نبإ 22,لِلطَّاغِينَ مَآباً,استحاله فرار از جهنم,جاودانان در جهنم,عبور از جهنم,نجات از جهنم,نقش جهنم,ویژگیهاى جهنم,نجات معرضان از طغیان,طغیانگران در جهنم,فرجام طغیانگران,فرجام گناهکاران,آیات قرآن سوره النبإ | |||
|description=لِلطَّاغِينَ مَآباً | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۷
کپی متن آیه |
---|
لِلطَّاغِينَ مَآباً |
ترجمه
النبإ ٢١ | آیه ٢٢ | النبإ ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَآباً»: محلّ بازگشت. مأوی (نگا: آلعمران / ، رعد / ، ص / و و ).
تفسیر
- آيات ۱۷ - ۴۰ سوره نبأ
- از اوصاف قيامت: وقوع خبری عظيم
- توضيحى پيرامون دگرگونی كوه ها و سراب شدن آن ها
- مطابقت جزا با اعمال ثبت شدۀ آدمیان
- پاداش نيك پرهیزکاران: نعمت هاى بهشتى
- مقصود از آیه: «لا يَملِكُونَ مِنهُ خِطاباً...»
- مراد از «روح» در آیه: «يَومَ يَقُومُ الرّوحُ وَ المَلائِكُة ...»
- گفتارى درباره معناى «روح» و مراتب آن در قرآن
- رواياتى درباره معناى «احقاب» و «روح»، در ذيل آيات گذشته
- آنان که در قیامت، اجازۀ سخن و شفاعت دارند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21» لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26» إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً «30»
همانا دوزخ، كمينگاهى است. براى سركشان، جايگاه و بازگشتگاهى است. روزگارانى در آن به سر برند. در آن دوزخ، نه خنكى چشند و نه آشاميدنى. مگر آب جوش و خونابه و چركابهاى. كه اين، كيفرى مناسب گناه آنهاست. آنان بودند كه به روز حساب، اميد و باورى نداشتند. و آيات ما را به سختى تكذيب مىكردند. (ولى) ما حساب همه چيز را در كتاب خود داشتيم. پس بچشيد كه جز عذاب بر شما نمىافزاييم.
نکته ها
«مرصاد» يعنى كمينگاه و «طاغين» از «طغيان»، بىاندازه پيش رفتن در معصيت است.
«مئاب» از «اوب» به معناى قرارگاه و رجوع است و فرجام را از آن جهت مئاب گويند كه انسان با عمل خود آن را فراهم كرده و اكنون به آن باز مىگردد.
جلد 10 - صفحه 364
«احقاب» جمع «حقب» به معناى مدت طولانى است.
در روايات مىخوانيم: «احقاب» جمع «حُقب» و هر حقب شصت سال و به گفته بعضى هشتاد سال است كه هر روز آن مثل هزار سالى است كه شما در دنيا مىشماريد. «1»
«حميم»، آب داغ و «غساق»، آب زردى است كه از زخم و چرك و خون خارج مىشود.
ممكن است معناى آيه چنين باشد كه جهنم براى همه در كمين است ولى متقين از آن عبور مىكنند و براى مجرمان جايگاه مىشود. «لِلطَّاغِينَ مَآباً»
با توجّه به عدالت الهى كه كيفر و جزا مطابق عقائد و كردار است، «جَزاءً وِفاقاً» پس زيادى عذاب در آيه «فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً» به خاطر زيادى كفر و فرار از حق است. «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «2» چون در برابر هر دعوتى از انبيا، فرار كفار بيشتر مىشود، خداوند نيز عذاب آنان را بيشتر مىكند.
در دوزخ، به جاى سردى، گرمى و به جاى شراب، غسّاق است. «بَرْداً وَ لا شَراباً إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً»
پیام ها
1- دوزخ، از هم اكنون در كمين خلافكاران است. «إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً»
2- گرفتار شدن و به دام افتادن مجرمان، امرى قطعى است. «مِرْصاداً لِلطَّاغِينَ»
3- طغيانگرى، نشانه دوزخيان است. «لِلطَّاغِينَ»
4- كيفرهاى الهى عادلانه است. «جَزاءً وِفاقاً»
5- حتى احتمال حساب و كتاب در قيامت، براى كنترل انسان كافى است.
«لا يَرْجُونَ حِساباً»
6- بىاعتقادى به قيامت، رمز طغيان است. لِلطَّاغِينَ ... لا يَرْجُونَ حِساباً
7- انكار قيامت، زمينه انكار همه چيز است. «لا يَرْجُونَ حِساباً وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً»
8- ريز و درشت كارها حساب و كتاب دارد و خداوند احاطه علمى به همه چيز
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». نوح، 6.
جلد 10 - صفحه 365
دارد و اين احاطه، ثابت و باقى است. ( «كِتاباً» رمز ثبوت و بقا است) «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِلطَّاغِينَ مَآباً «22»
لِلطَّاغِينَ مَآباً: مر مشركان را [است]- كه درگذشتگانند از حد و سركشى كنندگان از فرمان سبحانى- بازگشت و قرارگاهى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً «17» يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً «18» وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً «19» وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً «20» إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21»
لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلاَّ حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26»
إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً (30)
ترجمه
همانا روز جدائى ميباشد وعده گاه
روزى كه دميده ميشود در صور پس ميآئيد دسته دسته
و گشوده شود آسمان پس بوده باشد درها
و روان كرده شوند كوهها پس گردند مانند سراب
همانا جهنّم ميباشد كمينگاه
براى سركشان جاى بازگشت
درنگ كنندگانند در آن روزگارهائى
نميچشند در آن خنكى و نه مشروبى
مگر آب جوشان و چرك جراحتها
كيفرى موافق كردارشان
همانا آنها احتمال نميدهند حسابى را
و تكذيب كردند آيات ما را تكذيب كردنى
و همه چيز را ضبط نموديم آنرا بنوشتن
پس بچشيد پس نمىافزائيم هرگز بر شما مگر عذاب را.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر آيات قدرت و نعمت بىمنتهاى خود ميفرمايد همانا روز قيامت كه روز جدا شدن حق از باطل است حق است و نبايد در آن اختلاف شود چون قدرت خدا بيش از اينها است و كسيكه مردمى را خلق و وسائل آسايش آنانرا مهيّا نموده دو مرتبه هم ميتواند بنمايد و آنروز ميقات و وقت مقرّر الهى است براى حساب و جزاى بندگان كه دنيا در آنروز بآخر ميرسد و بزندگانى مردم در اينعالم خاتمه داده ميشود و آنروزى است كه اسرافيل در دفعه دوم ميدمد در صور پس شما مردم زنده و فوج فوج و دسته دسته در پيشگاه الهى حاضر ميگرديد در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود كه ده دسته از امّت من از مسلمانان جدا شوند بعضى بصورت بوزينگان باشند و آنها نمّا مانند و بعضى بصورت خوكان و آنها حرام خوارانند و پارهاى نگونسار بمحشر كشيده ميشوند و آنان ربا خوارانند و جمعى كور تردّد مينمايند و آنها جور كنندگانند و فرقهاى لال و كرند و آنها كسانى هستند كه
جلد 5 صفحه 333
عجب به اعمال خود مينمودند و جماعتى ميجوند زبان بيرون افتاده خودشان را و ريم و چرك از دهانشان سرازير است و موجب نفرت اهل محشر ميشوند و آنها دانشمندان و حكم كنندگانى هستند كه اقوالشان با اعمالشان مخالف است و بعضى دست و پا بريده باشند و آنان كسانى هستند كه همسايه آزارى مينمايند و پارهاى بدار آتشين آويخته شدهاند و آنها كسانى هستند كه نزد پادشاهان از مردم سعايت مينمايند و بعضى از مردار بدبوترند و آنها شهوترانان و كسانى هستند كه حقوق الهيّه را ادا نمينمايند و پارهاى با جبّههاى چسبنده بر بدن از قطران وارد شوند و آنها اهل تكبّر و بزرگ منشى ميباشند و آسمان شكافته ميگردد و راههائى براى نزول ملائكه در آن باز ميشود و قمّى ره نقل فرموده كه درهاى بهشت باز ميگردد و كوهها از جاى خودشان كنده و پراكنده ميگردند و مانند سراب كه از دور در بيابان بنظر مىآيد كه آب است بنظر ميآيند كه كوهند ولى نيستند و جهنّم كمينگاهى است براى اهل معصيت كه مأمورين آن مترصد گرفتن آنانند واحدى از آنها را بحال خودشان واگذار نمينمايند و آن مرجع و مأوى و جايگاه اخير اهل طغيان و تجاوز از حدود الهى است و درنگ كنندگانند در آن روزگارهاى دراز و سالهاى متمادى كه هر روز آن بقدر هزار سال دنيا است چون احقاب جمع حقب است كه بمعناى روزگار و سال و سالها است و اخبار در تعيين آن در يك سال و هشتاد سال و شصت و اند سال و در آنكه مراد دوام يا انقطاع باشد مختلف شده است و ظاهرا اين آيه بهيچ يك دلالت ندارد ولى آيات آتيه مؤيّد دوام است و نمىچشند و نيابند در جهنّم چيز خنكى را اگر چه هواى لطيف باشد كه موجب تخفيف حرارت آنها گردد و قمّى ره فرموده مراد از برد خواب است و نمىچشند مشروبى از مشروبات را مگر آب جوشان و ريم و چرك جارى از بدن جهنّميان و تفسير آن در سوره ص گذشت اين جزا موافق و مطابق با عقائد و اعمال آنها است و زيادتر از ميزان استحقاق آنها نيست چون آنان در دنيا معتقد بحساب و جزا نبودند و احتمال چنين روزى را نميدادند و تكذيب نمودند آيات قرآنيّه و آيات الهيّه را كه انبيا و اوليا باشند تكذيب نمودنى آشكار و اين بزرگترين گناهان است كه
جلد 5 صفحه 334
مغفور نخواهد شد و موجب خلود در آتش است و ما هر چيز و هر گناه و مقدار جزاء آنرا در لوح محفوظ ثبت و ضبط نمودهايم و بكفّار ميگوئيم پس بچشيد عذاب جهنّم را و بدانيد كه هرگز نخواهيم افزود از براى شما چيزى مگر عذابى بر عذاب شما.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِلطّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحقاباً «23»
جهنم براي طغيان كنندگان بازگشت است درنگ ميكنند در آن چندين حقب.
لِلطّاغِينَ مَآباً طغيان سرپيچي و سركشي از فرامين الهي و زياده روي در فساد و معاصي است مثل فرعون که خطاب شد بموسي: اذهَب إِلي فِرعَونَ إِنَّهُ طَغي طه آيه 24. نازعات آيه 17، و در حق عاد قوم هود و ثمود قوم صالح و فرعون ميفرمايد:
الَّذِينَ طَغَوا فِي البِلادِ فَأَكثَرُوا فِيهَا الفَسادَ فجر آيه 11 و 12. مآب بازگشت است يعني مرجع و مأواي آنها جهنم است و جايگاه آنها.
لابِثِينَ فِيها أَحقاباً در معني حقب اقوال زيادي است و در اخبار هم اشاره دارد بعضي گفتند: حقب هشتاد سال است و سال 360 روز است و هر روزي از روزهاي آخرت پنجاه هزار سال دنيا است که ميفرمايد: فِي يَومٍ كانَ مِقدارُهُ خَمسِينَ أَلفَ سَنَةٍ معارج آيه 4. بعضي گفتند: چهل و سه حقب هر حقبي هفتاد خريف هر خريفي هفتاد سال هر سالي سيصد و شصت روز هر روزي هزار سال چنانچه ميفرمايد: إِنَّ يَوماً عِندَ رَبِّكَ كَأَلفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ حج آيه 47. و ميفرمايد: يُدَبِّرُ الأَمرَ مِنَ السَّماءِ إِلَي الأَرضِ
جلد 17 - صفحه 360
ثُمَّ يَعرُجُ إِلَيهِ فِي يَومٍ كانَ مِقدارُهُ أَلفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ سجده آيه 5 و غير اينها.
اقول: حقب قطعه از زمان است که طولاني باشد چنانچه از قول موسي ميفرمايد:
إِذ قالَ مُوسي لِفَتاهُ لا أَبرَحُ حَتّي أَبلُغَ مَجمَعَ البَحرَينِ أَو أَمضِيَ حُقُباً كهف آيه 59. و مفاد آيه شريفه اينکه است که لبث ميكنند در جهنم روزگارهايي و اينکه اشاره بخلود است که محدود بحدي نيست و خلود از ضروريات دين و نصوص قرآني است و منكر آن كافر است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- «و محل بازگشتی برای طغیانگران»! (للطاغین مآبا).
نکات آیه
۱ - جهنم، فرجام طغیان گران فرو رفته در گناه است. (إنّ جهنّم کانت ... للطّ-غین مابًا) «طغیان»; یعنى، بى اندازه در معصیت پیش رفتن (مفردات راغب). «مآب» اسم مکان و از «أوْب» به معناى رجوع گرفته شده است و فرجام هر کس را از آن جهت مآب و مرجع گویند که خود، از پیش آن را فراهم ساخته است.
۲ - گریز از جهنم، براى طغیان گران امکان پذیر نیست. (إنّ جهنّم کانت مرصادًا . للطّ-غین) «للطاغین» ممکن است به «مآب» تعلق داشته باشد و نیز مى تواند متعلق به «مرصاداً» باشد. در صورت دوم مفاد آیه شریفه چنین مى شود: جهنم براى طغیان گران مثل کمین است که رهایى از آن ممکن نیست. در این صورت «مآباً» نیز متعلقى نظیر «للطاغین» داشته که به دلیل وجود قرینه، ذکر آن ضرورت نداشت.
۳ - پرهیزکنندگان از طغیان، گرچه بر جهنم و کمین کنندگان در آن عبور خواهند کرد; ولى گرفتار آن نخواهند شد. * (إنّ جهنّم کانت مرصادًا . للطّ-غین مابًا) چنانچه «للطاغین» متعلق به «مآباً» باشد، «مرصاداً» مطلق خواهد بود; در این صورت مفاد دو آیه این است که جهنم براى همگان «مرصاد» است; ولى «مآب» و بازگشتگاه همه نبوده و تنها طغیان گران گرفتار آن خواهند شد.
موضوعات مرتبط
- جهنم: استحاله فرار از جهنم ۲; جاودانان در جهنم ۲; عبور از جهنم ۳; نجات از جهنم ۳; نقش جهنم ۱; ویژگیهاى جهنم ۲
- طغیان: نجات معرضان از طغیان ۳
- طغیانگران: طغیانگران در جهنم ۲، ۳; فرجام طغیانگران ۱
- گناهکاران: فرجام گناهکاران ۱
منابع