الجاثية ٢١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَم|أَمْ‌]] [[شامل این ریشه::ام‌| ]][[شامل این کلمه::حَسِب|حَسِبَ‌]] [[کلمه غیر ربط::حَسِب| ]] [[شامل این ریشه::حسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::حسب‌| ]][[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ‌]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[شامل این کلمه::اجْتَرَحُوا|اجْتَرَحُوا]] [[کلمه غیر ربط::اجْتَرَحُوا| ]] [[شامل این ریشه::جرح‌| ]][[ریشه غیر ربط::جرح‌| ]][[شامل این کلمه::السّيّئَات|السَّيِّئَاتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::السّيّئَات| ]] [[شامل این ریشه::سوء| ]][[ریشه غیر ربط::سوء| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::نَجْعَلَهُم|نَجْعَلَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::نَجْعَلَهُم| ]] [[شامل این ریشه::جعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::جعل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::کَالّذِين|کَالَّذِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::کَالّذِين| ]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[ریشه غیر ربط::الذين‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::آمَنُوا|آمَنُوا]] [[کلمه غیر ربط::آمَنُوا| ]] [[شامل این ریشه::امن‌| ]][[ریشه غیر ربط::امن‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::عَمِلُوا|عَمِلُوا]] [[کلمه غیر ربط::عَمِلُوا| ]] [[شامل این ریشه::عمل‌| ]][[ریشه غیر ربط::عمل‌| ]][[شامل این کلمه::الصّالِحَات|الصَّالِحَاتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الصّالِحَات| ]] [[شامل این ریشه::صلح‌| ]][[ریشه غیر ربط::صلح‌| ]][[شامل این کلمه::سَوَاء|سَوَاءً]] [[کلمه غیر ربط::سَوَاء| ]] [[شامل این ریشه::سوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::سوى‌| ]][[شامل این کلمه::مَحْيَاهُم|مَحْيَاهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَحْيَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::حيى‌| ]][[ریشه غیر ربط::حيى‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَمَاتُهُم|مَمَاتُهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَمَاتُهُم| ]] [[شامل این ریشه::موت‌| ]][[ریشه غیر ربط::موت‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::سَاء|سَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::سَاء| ]] [[شامل این ریشه::سوء| ]][[ریشه غیر ربط::سوء| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::يَحْکُمُون|يَحْکُمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَحْکُمُون| ]] [[شامل این ریشه::حکم‌| ]][[ریشه غیر ربط::حکم‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَم|أَمْ‌]] [[شامل این ریشه::ام‌| ]][[شامل این کلمه::حَسِب|حَسِبَ‌]] [[کلمه غیر ربط::حَسِب| ]] [[شامل این ریشه::حسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::حسب‌| ]][[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ‌]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[شامل این کلمه::اجْتَرَحُوا|اجْتَرَحُوا]] [[کلمه غیر ربط::اجْتَرَحُوا| ]] [[شامل این ریشه::جرح‌| ]][[ریشه غیر ربط::جرح‌| ]][[شامل این کلمه::السّيّئَات|السَّيِّئَاتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::السّيّئَات| ]] [[شامل این ریشه::سوء| ]][[ریشه غیر ربط::سوء| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::نَجْعَلَهُم|نَجْعَلَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::نَجْعَلَهُم| ]] [[شامل این ریشه::جعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::جعل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::کَالّذِين|کَالَّذِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::کَالّذِين| ]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[ریشه غیر ربط::الذين‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::آمَنُوا|آمَنُوا]] [[کلمه غیر ربط::آمَنُوا| ]] [[شامل این ریشه::امن‌| ]][[ریشه غیر ربط::امن‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::عَمِلُوا|عَمِلُوا]] [[کلمه غیر ربط::عَمِلُوا| ]] [[شامل این ریشه::عمل‌| ]][[ریشه غیر ربط::عمل‌| ]][[شامل این کلمه::الصّالِحَات|الصَّالِحَاتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الصّالِحَات| ]] [[شامل این ریشه::صلح‌| ]][[ریشه غیر ربط::صلح‌| ]][[شامل این کلمه::سَوَاء|سَوَاءً]] [[کلمه غیر ربط::سَوَاء| ]] [[شامل این ریشه::سوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::سوى‌| ]][[شامل این کلمه::مَحْيَاهُم|مَحْيَاهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَحْيَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::حيى‌| ]][[ریشه غیر ربط::حيى‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَمَاتُهُم|مَمَاتُهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَمَاتُهُم| ]] [[شامل این ریشه::موت‌| ]][[ریشه غیر ربط::موت‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::سَاء|سَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::سَاء| ]] [[شامل این ریشه::سوء| ]][[ریشه غیر ربط::سوء| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::يَحْکُمُون|يَحْکُمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَحْکُمُون| ]] [[شامل این ریشه::حکم‌| ]][[ریشه غیر ربط::حکم‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|أَمْ‌ حَسِبَ‌ الَّذِينَ‌ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ‌ أَنْ‌ نَجْعَلَهُمْ‌ کَالَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‌ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ‌ وَ مَمَاتُهُمْ‌ سَاءَ مَا يَحْکُمُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=یا کسانی که مرتکب کارهای بد شده‌اند پنداشته‌اند که آنان را مانند کسانی قرار می‌دهیم که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند؛ حال آنکه زندگیشان و مرگشان یکسان است‌؟ چه بد داوری می‌کنند!
|-|صادقی تهرانی=یا کسانی که مرتکب کارهای بد شده‌اند پنداشته‌اند که آنان را مانند کسانی قرار می‌دهیم که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند؛ حال آنکه زندگیشان و مرگشان یکسان است‌؟ چه بد داوری می‌کنند!
|-|معزی=یا پنداشتند آنان که فراهم کردند بدیها را که بگردانیمشان مانند آنان که ایمان آوردند و کردارهای شایسته کردند یکسان زندگانیشان و مُردنشان چه زشت است آنچه حکم کنند
|-|معزی=یا پنداشتند آنان که فراهم کردند بدیها را که بگردانیمشان مانند آنان که ایمان آوردند و کردارهای شایسته کردند یکسان زندگانیشان و مُردنشان چه زشت است آنچه حکم کنند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Do those who perpetrate the evil deeds assume that We will regard them as equal to those who believe and do righteous deeds, whether in their life or their death? Evil is their judgment!</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/045021.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/045021.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الجاثية | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::21|٢١]] | قبلی = الجاثية ٢٠ | بعدی = الجاثية ٢٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::19|١٩]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الجاثية | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::21|٢١]] | قبلی = الجاثية ٢٠ | بعدی = الجاثية ٢٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::19|١٩]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۷: خط ۳۵:


</div>
</div>
== نزول ==
محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از کلبى او از ابوصالح و او از ابن عباس نقل نماید که این آیه درباره على بن ابى‌طالب علیه‌السلام و حمزة بن عبدالمطلب و عبیده بن الحارث نازل شده که ایمان آورده بودند و نیز درباره سه نفر از مشرکین به نام عتبه و شیبه پسران ربیعه و ولید بن عتبه نازل گردیده که ایمان نیاورده و مرتکب گناهان شده بودند.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن.</ref>
و نیز گویند: این آیه درباره چند نفر از مشرکین آمده که گفته بودند. اگر آنچه که محمد مى گوید، راست باشد. ما را در آن جهان نعمت زیادترى از مسلمین خواهند بخشید همچنانى که در این جهان بخشیده اند، خداوند در جواب آن‌ها این آیه را نازل فرمود.<ref> تفسیر کشف الاسرار.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۰#link175 | آيات ۲۰ - ۳۷ سوره جاثيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۰#link175 | آيات ۲۰ - ۳۷ سوره جاثيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۰#link176 | مراد از رحمت خداوند و اختصاص آن به گروه خاصى در اين آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۰#link176 | رحمت خاص خداوند، نسبت به برخی از مؤمنان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۰#link177 | توضيح اينكه بد كاران نه در حيات و نه در ممات با مؤ منان صالح العمل برابر نيستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۰#link177 | بدكاران، در حيات و ممات، با مؤمنان برابر نيستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link178 | احتجاج براى اثبات معاد با استناد به حق و عدالت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link179 | ابطال پندار كفّار در يكسان دانستن مرگ نيكوكار و بدكار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link179 | ابطال پندار كفار در يكسان دانستن مرگ نيكوكار و بدكار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link181 | معناى «إله» گرفتن هواى نفس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link180 | حقيقت عبادت اطاعت كردن است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link183 | آنان که در قیامت دچار خسران می شوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link181 | معناى ((اله )) گرفتن ((هوى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link185 | توضیحی پیرامون کتابت اعمال و معنای آيه: «هذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيكُم بِالحَقّ إنّا كُنّا نَستَنسِخُ مَا كُنتُم تَعمَلُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link182 | مفاد جمله : ((و اضله الله على علم )) و بيان عدم منافات بين ضلالت و علم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link186 | اقوال ديگر مفسران در تفسير اين آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link183 | معناى سخن منكران معاد: ((ما هى الا حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما يهلكنا الا الدهر)) واشاره به چند قول در معناى اين آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link187 | بحث روایتی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link184 | گفتار برخى مفسرين كه مراد آيه را نتاسخ و ثنى ها دانسته اند و نقد گفتار آنان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link188 | رواياتى درباره كتابت و استنساخ اعمال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۱#link185 | معنا و تفسير آيه : ((هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون )) وتوضيحى درباره كتابت اعمال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link186 | اقوال ديگر مفسرين در تفسير اين آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link187 | چند روايت در ذيل آيه : ((افراءيت من اتخذ الهه هويه )) و ((و ما يهلكنا الا الدهر))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link188 | روايات و توضيحاتى درباره كتابت و استنساخاعمال در ذيل آيه : ((هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق ...))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۳#link119 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۳#link119 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «21»
آيا كسانى كه مرتكب كارهاى بد شدند گمان كردند كه ما آنان را همچون كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند قرار خواهيم داد و حيات و مرگشان يكسان است؟ چه بد داورى مى‌كنند.
===نکته ها===
«اجتراح» از «جرح» به معناى آسيبى است كه بر بدن وارد مى‌شود. ازآنجا كه گناه روح انسان را جريحه‌دار مى‌كند، درباره‌ى كسانى كه خلافكارند، «اجْتَرَحُوا» بكار رفته است.
جلد 8 - صفحه 529
در قرآن، استفاده از روش مقايسه زياد به چشم مى‌خورد از جمله:
آيا مؤمن با فاسق يكسان است. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً» «1»
آيا عالم با جاهل يكسان است. «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ» «2»
آيا كسانى كه قبل از فتح مكّه و در زمان غربت براى اسلام خرج كردند با كسانى كه بعد از فتح مكّه كمك مالى كردند يكسانند. لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ ... «3»
در اين آيه نيز مى‌خوانيم: آيا خلافكاران با مؤمنان نيكوكار يكسانند. الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ‌ ... كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌
مؤمن و كافر
در مقايسه‌ى ميان مؤمن و كافر مى‌بينيم كه مؤمن با ياد خدا آرام، به داده خدا راضى، به آينده اميدوار، راهش روشن و مرگ را كوچ كردن به منزلى بزرگتر مى‌داند ولى كافر هر روز به گرد طاغوتى مى‌چرخد و هر لحظه محكوم هوس‌هاى خود يا ديگران است، آينده را تاريك و مرگ را فنا مى‌داند.
لذا قرآن براى روشنگرى هر چه بيشتر روش مقايسه را مطرح مى‌كند، تا تمام وجدان‌ها در هر سطحى مسئله را درك كنند:
مؤمنان ايمانشان زياد مى‌شود، «زادَتْهُمْ إِيماناً» «4»* ولى كفّار كفرشان بيشتر مى‌شود.
«ازْدادُوا كُفْراً» «5»*
سرپرست مؤمن خداست، «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا» ولى سرپرست ديگران طاغوت‌ها هستند. «أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» «6»
خداوند بر دل مؤمن آرامش نازل مى‌كند، «أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» «7» ولى بر دل كفّار ترس و وحشت مى‌افكند. «سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ» «8»
افراد با ايمان پيرو حقّ هستند، «الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ» ولى كفّار پيرو باطلند. «الَّذِينَ‌
----
«1». سجده، 18.
«2». زمر، 9.
«3». حديد، 10.
«4». انفال، 2.
«5». آل‌عمران، 90.
«6». بقره، 257.
«7». فتح، 4.
«8». انفال، 12.
جلد 8 - صفحه 530
كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ» «1»
آينده مؤمن محبوبيّت است، «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» «2» ولى آينده كافر حقارت و ذلّت است. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ» «3»*
اهل ايمان به هنگام جان دادن سلام فرشتگان را دريافت مى‌كنند، «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» «4» ولى ستمگران با قهر فرشتگان روبرو مى‌شوند. «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ» «5»
جهاد اهل ايمان در راه خداست، «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»* ولى جنگ و ستيز كفّار در راه طاغوت است. «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ» «6»
پاداش اهل ايمان محفوظ است، «لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا» «7» ولى تلاش ديگران محو مى‌شود. «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» «8»*
مؤمن امكانات و دارايى خود را از خدا مى‌داند، «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» «9» ولى كافر هرچه دارد از علم و هنر و تلاش خود مى‌پندارد. «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي» «10»
كارهاى مؤمن پايدار است، «فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ» «11» ولى كارهاى كفّار از بين مى‌رود. «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» «12»*
مؤمن از هيچ كس نمى‌ترسد، «لا يَخْشَوْنَ أَحَداً» «13» ولى ديگران ترس دارند. «يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ» «14»
بر اهل ايمان فرشته نازل مى‌شود، «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ» «15» ولى بر ديگران شياطين.
«تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ» «16»
----
«1». محمّد، 3.
«2». مريم، 96.
«3». يونس، 27.
«4». نحل، 32.
«5». نحل، 28.
«6». نساء، 76.
«7». كهف، 30.
«8». بقره، 217.
«9». نمل، 40.
«10». قصص، 78.
«11». محمّد، 4.
«12». محمّد، 1.
«13». احزاب، 39.
«14». نساء، 77.
«15». فصّلت، 30.
«16». شعراء، 221.
جلد 8 - صفحه 531
اهل ايمان اميدوارند، «يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ» «1»* ولى كفّار مأيوسند. «إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ» «2»
و در يك كلام راه حقّ، راه برترين است، «كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا» و راه كفر پست‌ترين است.
«كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى‌» «3»
آيا با اين همه تابلوهاى شفاف قرآنى، جايى براى شك و ترديد باقى مى‌ماند؟
آرى، در دين هيچ شكىّ نيست، «لا رَيْبَ فِيهِ» «4»* امّا آنان در خود وسوسه ايجاد مى‌كنند.
«فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ» «5»
===پیام ها===
1- خداوند عادل است و در نزد او بد كار و نيكوكار يكسان نيستند. أَمْ حَسِبَ‌ ...
2- ريشه‌ى بسيارى از انحرافات، پندارهاى موهوم است. أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ‌ ...
3- گناه، خطر است ولى بيشترين خطر براى كسانى است كه به سراغ گناه مى‌روند. «اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ» (در كلمه «اجتراح» طلب و خواستن نهفته است)
4- خلافكاران نيز در فطرت خويش مايلند كه هم رديف نيكوكاران باشند. أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ‌ ...
5- هم ايمان و عمل صالح و هم گناه در زندگى و مرگ انسان‌ها نقش دارند.
«سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ»
6- داورى بر اساس خيال و پندار محكوم است. أَمْ حَسِبَ‌ ... ساءَ ما يَحْكُمُونَ‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «21»
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ‌: (ام منقطعه و همزه انكار) آيا گمان مى‌كنند آنانكه، اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ‌: كسب كردند انواع بديها را از كفر و عناد و ساير معاصى، أَنْ نَجْعَلَهُمْ‌: اينكه قرار دهيم ايشان را آخرت، كَالَّذِينَ آمَنُوا: مانند آنانكه ايمان آورده‌اند به خدا و رسول، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌: و بجا آوردند كارهاى شايسته و پسنديده، سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ‌: مساوى است حيات و ممات اين دو دسته، يعنى مرتكبين افعال قبيحه و اعمال شنيعه گمان كنند حيات و ممات آنها مانند حيات و ممات مؤمنين و صاحبان اعمال شايسته باشد، چنين نيست و نخواهد بود رتبه و شأن اين دو فرقه نه در دنيا و نه در آخرت. اما در دنيا آنكه مؤمن صالح، عزت و شرافت دارد در پيشگاه ديانت و لذا جان و مال و عرض او محترم باشد، لكن كافر و فاسق به سبب كفر و فسق احترام نخواهد داشت. اما در آخرت نتيجه ايمان مؤمن، رحمت و نعمت، لكن كافر و فاسق مورد نقمت و سخط خواهد بود. ساءَ ما يَحْكُمُونَ‌: بد حكمى است كه ايشان مى‌كنند در تسويه حال خود به مؤمنان و مماثلث نتيجه كفر و ايمان، چه نتيجه كفر در دنيا مغلوبيت و در آخرت عذاب جهنم، و ثمره ايمان در دنيا غالبيت و نصرت و در آخرت نجات و فوز به نعيم بهشت است.
تتمه: فضيل عياض يكى از عباد است، چون به اين آيه رسيد آن را تكرار مى‌كرد و مى‌گريست و با خود مى‌گفت: اى فضيل كاشكى مى‌دانستى تو داخل كدام از اين دو فرقه هستى.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «21» وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى‌ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «22» أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‌ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‌ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‌ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «23» وَ قالُوا ما هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ «24» وَ إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ ما كانَ حُجَّتَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25»
ترجمه‌
آيا پنداشتند آنانكه كسب كردند بديها را كه قرار ميدهيم آنها را مانند آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته تا مساوى باشد زنده بودنشان و مردنشان بد است آنچه حكم ميكنند
و آفريد خداوند آسمانها و زمين را بحق و تا جزا داده شود هر نفسى بآنچه كسب كرد و آنان ستم كرده نشوند
آيا پس ديدى‌
----
جلد 4 صفحه 638
آنرا كه گرفت معبود خود را بدلخواه خود و گمراهش كرد خدا با علم بذات او و مهر نهاد بر گوشش و دلش و قرار داد بر چشمش پرده‌اى پس كه هدايت ميكند او را بعد از خدا آيا پس پند نميگيريد
و گفتند نيست زندگانى مگر زندگانى دنياى ما ميميريم و زنده ميشويم و هلاك نميكند ما را مگر روزگار نيست براى آنها باين هيچ دانشى نيستند جز آنكه گمان ميكنند
و چون خوانده شود بر آنها آيتهاى ما كه روشن است نباشد دليلشان مگر آنكه گويند بياوريد پدران ما را اگر هستيد راستگويان.
تفسير
خداوند متعال در مقام توبيخ و ملامت مشركين و كفّار بر عقائد و اعمالشان ميفرمايد آيا گمان كردند كسانيكه مرتكب معاصى شدند كه قرار ميدهيم ما آنها را مانند كسانيكه ايمان آوردند به پيغمبر اسلام و اعمال صالحه بجا آوردند تا آنكه مساوى باشند آن دو فرقه با يكديگر در حيات و ممات نه چنين است بد حكمى در باره خدا مينمايند چون اهل ايمان در دنيا صابر بر محنت و شاكر از نعمت و اميدوار برحمت حقّند و با اطمينان خاطر و توكّل بخدا و تسليم و رضا شادكام و مقضىّ المرام زندگى ميكنند و بعد از مرگ بمقامات عاليه خود در عالم برزخ و قيامت كبرى نائل خواهند شد و كفّار در دنيا با تشويش خاطر و نااميدى از آتيه و تأثّر از ناملائمات و جزع و فزع و بى‌صبرى زيست مينمايند و بعد از مرگ بعذاب اليم گرفتار خواهند بود و بنابر اين ضمير جمع در محياهم و مماتهم بهر دو فرقه راجع است و سواء يا حال است براى فريقين يا مفعول له براى نجعل يا خبر يكون كه مقدّر است ولى مفسّرين آنرا حال يا مفعول دوم نجعل يا بدل از كالّذين آمنوا قرار داده‌اند و اختلاف نموده‌اند در مرجع ضمير محياهم و مماتهم كه راجع بهر دو فرقه است يا اهل ايمان يا كفّار و معانى متعدّده‌ئى براى آيه نقل نموده‌اند كه حاجت بذكر آنها نيست چون اقرب معانى بظاهر آيه شريفه همين معنى است و خداوند خلق فرموده است آسمانها و زمين را بحق و غرض صحيح عقلى نه بباطل و عبث و بيهوده بلكه تا تكليف نمايد مردم را بطاعت و اجتناب از معصيت و برساند هر موجودى را بكمال لايق خود و جزا دهد هر كس را بثواب و عقاب خويش در نتيجه عمل خوب و بدشان بقدريكه از ميزان استحقاقشان از ثواب كاسته و بر آن‌
----
جلد 4 صفحه 639
در عقاب افزوده نباشد تا بر آنها ستم نشده باشد و براى اظهار تعجّب از عمل كفّار و مشركين فرموده آيا ديدى اى پيغمبر آنها را كه هواى نفس و دلخواه خود را معبود و مطاع خود قرار داده و هوا پرستى را شعار خود نموده‌اند يا ديدى آنانرا كه بدلخواه خود هر روز خدائى براى خود اختيار مينمايند چون گفته‌اند معمول آنها اين بود كه وقتى از سنگى يا چيزى خوششان مى‌آمد آنرا براى خود معبود قرار ميدادند و چون از آن بهترى مى‌يافتند آنرا كنار گذارده و بهتر را بخدائى اختيار مينمودند چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه نازل شد در باره قريش كه هر چه را ميپسنديدند ميپرستيدند و جارى شد در اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعد از آنحضرت كه غصب نمودند حقّ امير المؤمنين عليه السّلام را و گرفتند امامى بدلخواه خودشان و در هر حال چون آنها بتعصّب و عناد ترك نمودند تأمّل و تفكّر در آيات الهى را و در طلب معرفت بخدا و اولياء او برنيامدند خداوند هم واگذارد آنها را بحال خودشان در وادى ضلالت و توفيق هدايت بآنها نداد چون ميدانست كه قابل هدايت نيستند يا ميشناخت در ازل ذات آنانرا بخبث فطرت و فساد سريرت پس منطبق شد علم ازلى با معلوم خارجى و يافت آنانرا گمراه با علم بذاتشان و در هر حال اينها همان كفّارند كه خداوند در اوائل سوره بقره از حال آنها خبر داد و آنجا بيان شد كه بواسطه معصيت بعقوبت الهى گرفتار شدند و خداوند بر دل آنها و گوششان مهر نهاد كه ديگر ادراك معارف حقّه را نمينمايند و بمواعظ حسنه متّعظ و پندپذير نميگردند و بر ديده بصيرت آنها پرده غفلت كشيده شد كه آيات خدا را نمى‌بينند و نميشناسند و ديگر قابل هدايت نيستند چون خدا نخواسته آنها هدايت شوند لذا بحال ضلالت واگذارشان فرموده و بعد از اين كه ميتواند آنها را هدايت نمايد و در مقابل اراده الهيّه عرض اندام كند آيا شما مردم متذكّر و متفطّن باين امور نيستيد كه بى‌فكرى و غفلت از ياد خدا و پيروى از هوس و هوى كار انسانرا بجائى ميكشاند كه يكباره از قابليّت فيض حقّ ساقط ميگردد يك نمونه بارز از افكار پليد اين گروه كه دليل واضح بر بى‌فكرى آنها است آنستكه گفتند نيست زندگى مگر همين زندگانى موقت دنيا ما ميميريم و جمع ديگرى بدنيا ميآيند كه از نوع ما هستند و هلاك نميكند ما را مگر گردش روزگار و مرور زمان نه خدائى‌
----
جلد 4 صفحه 640
است و نه پيغمبرى و نه امامى و نه حشرى و نه نشرى و نه دوزخى و نه بهشتى تا ميتوانيد بخوريد و بپوشيد و بنوشيد كه جز اين خبرى نيست و از دستتان ميرود و خداوند چون در آيات كثيره اثبات توحيد و معاد و ساير اصول دين و مذهب را فرموده بود از جواب آنها اعراض و بوضوح بطلانش اكتفا نموده و فقط اشاره فرموده است كه اين اظهارات آنها از روى علم و يقين نيست بلكه از باب شك و گمان است چون همين اشخاص ديده ميشود در وقت اضطرار و حاجت متوسل بمبدء غيبى كه براى اينعالم معتقدند ميشوند و ارتكازا و بالفطره ميدانند جهانرا صاحبى باشد خدا نام نهايت آنكه ميل بشهوت‌رانى و وسوسه شيطانى و غفلت از مبادى عقلانى موجب شك و ترديد و سوءظنّ آنها ميگردد و سخنى ميگويند و دليلى بر آن اقامه نمينمايند و قمّى ره در ذيل نموت و نحيى فرموده اين مقدّم و مؤخّر است چون دهريّه قائل نيستند ببعث و نشور بعد از موت بلكه گفتند زنده ميشويم و ميميريم و ظاهرا مرادش آنستكه در معنى تقديم و تأخير است نه در لفظ چون از و او عطف ترتيب استفاده نميشود و در ذيل ان هم الّا يظنّون فرموده نازل شد در باره دهريّه و مراد از ظن شكّ است و جارى شد در حقّ كسانيكه بعد از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بجا آوردند در باره امير المؤمنين عليه السّلام آنچه بجا آوردند و ايمانشان اقرارى بود بدون تصديق از ترس شمشير و طمع بمال و از بعضى روايات معتبره استفاده ميشود كه اين كفر جحودى است كه بدترين اقسام كفر است و آن آنستكه شخص بدون تحقيق و اطمينان منكر حق شود و دين باطلى را براى خود اختيار نمايد چنانچه دهريّه چنين كردند و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه دشنام ندهيد دهر را براى آنكه خدا دهر است و فرموده چون اعراب جاهليّت حوادث و بلايا را بدهر نسبت ميدادند و آنرا سبّ مينمودند پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرموده نازل كننده حوادث و بلايا خدا است دشنام ندهيد نازل كننده آنها را فقط دستاويز آنها بعد از شنيدن آيات الهى كه بر آنان تلاوت ميشود و واضح است معانى و مبانى آن آيات بر خلاف معتقداتشان همينست كه در مقام محاجّه ميگويند اگر راست ميگوئيد كه مردم در قيامت زنده ميشوند اكنون پدران ما را زنده كنيد تا ما تصديق كنيم شما راست ميگوئيد و خداوند بر اعاده اموات قادر است و چون مقصود آنها اشكال تراشى و خودسرى‌
----
جلد 4 صفحه 641
بود نه تحصيل يقين و بجهاتيكه در سوره سابقه ذيل اين جمله ذكر شد ظاهرا ملتمس آنها باجابت نرسيده و در آيات آتيه اشاره بقدرت خداوند و ردّ معتقد آنها شده است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَم‌ حَسِب‌َ الَّذِين‌َ اجتَرَحُوا السَّيِّئات‌ِ أَن‌ نَجعَلَهُم‌ كَالَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ سَواءً مَحياهُم‌ وَ مَماتُهُم‌ ساءَ ما يَحكُمُون‌َ «21»
‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد: أَم‌ نَجعَل‌ُ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ كَالمُفسِدِين‌َ فِي‌ الأَرض‌ِ أَم‌ نَجعَل‌ُ المُتَّقِين‌َ كَالفُجّارِ ص‌، آيه 27.
آيا گمان‌ ميكنند كساني‌ ‌که‌ كسب‌ سيئات‌ كردند اينكه‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ قرار دهيم‌ مثل‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و عمل‌ بصالحات‌ نمودند، مساوي‌ ‌است‌ زنده‌ شدن‌ ‌آنها‌ و زنده‌ بودن‌ ‌آنها‌ و مردن‌ ‌آنها‌ بد ‌است‌ آنچه‌ حكم‌ ميكنند.
أَم‌ حَسِب‌َ الَّذِين‌َ اجتَرَحُوا السَّيِّئات‌ِ اجتراح‌ بمعني‌ تكسب‌ و عمل‌ ‌است‌ چنانچه‌ جوارح‌ انسان‌ آلات‌ و اجزاء انسان‌ ‌است‌ ‌که‌ توسط ‌آنها‌ اجتراح‌ ميكند ‌يعني‌ كسب‌ سيئات‌ ميكنند، و استفهام‌ ‌در‌ أم‌ حسب‌ استفهام‌ انكاري‌ ‌است‌ ‌يعني‌ نه‌ چنين‌ ‌است‌.
أَن‌ نَجعَلَهُم‌ كَالَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ ‌که‌ ‌اينکه‌ دو ‌را‌ ‌به‌ يك‌ چشم‌ نگاه‌ كنيم‌ و يك‌ نحو معامله‌ كنيم‌.
سَواءً مَحياهُم‌ وَ مَماتُهُم‌ البته‌ تفاوت‌ بسيار دارد اما ‌در‌ دنيا اينها مورد غضب‌ الهي‌ و بليات‌ دنيوي‌ ‌که‌ مكرّر گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ آثار معاصي‌ ‌در‌ دنيا سياهي‌ قلب‌ قساوت‌، ضعف‌ ايمان‌، ‌ يا ‌ زوال‌ ايمان‌، تسلط شيطان‌، نزول‌ بلاء، سلب‌ توفيق‌، ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌، عدم‌ اجابت‌ دعا، رنجش‌ خاطر پيغمبر و امام‌ و ‌غير‌ اينها، و آثار ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ قوت‌ ايمان‌، نورانيت‌ قلب‌، توفيق‌، قرب‌ برحمت‌ الهي‌، مشمول‌ نعم‌ ‌او‌، دفع‌ بليات‌، رضاي‌ الهي‌، خوشنودي‌ انبياء و ائمه‌ و ‌غير‌ اينها.
و اما ‌در‌ حال‌ موت‌ سختي‌ جان‌ دادن‌، آمدن‌ ملائكه عذاب‌ ‌با‌ تازيانه‌ها و گفتن‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ لَو تَري‌ إِذِ الظّالِمُون‌َ فِي‌ غَمَرات‌ِ المَوت‌ِ وَ المَلائِكَةُ باسِطُوا أَيدِيهِم‌ أَخرِجُوا أَنفُسَكُم‌ُ اليَوم‌َ تُجزَون‌َ عَذاب‌َ الهُون‌ِ بِما كُنتُم‌ تَقُولُون‌َ عَلَي‌
جلد 16 - صفحه 121
اللّه‌ِ غَيرَ الحَق‌ِّ وَ كُنتُم‌ عَن‌ آياتِه‌ِ تَستَكبِرُون‌َ انعام‌، آيه 93. و اما مؤمنين‌ و صالحين‌ ‌را‌ ميفرمايد: إِن‌َّ الَّذِين‌َ قالُوا رَبُّنَا اللّه‌ُ ثُم‌َّ استَقامُوا تَتَنَزَّل‌ُ عَلَيهِم‌ُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافُوا وَ لا تَحزَنُوا وَ أَبشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتِي‌ كُنتُم‌ تُوعَدُون‌َ نَحن‌ُ أَولِياؤُكُم‌ فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا ...
الاية فصلت‌، آيه 30.
و اما ‌در‌ قبر و عالم‌ برزخ‌ ‌که‌ ‌در‌ اخبار مفصلا جهات‌ طرفين‌ ‌را‌ بيان‌ فرموده‌ ‌که‌ شرحش‌ طولاني‌ ‌است‌.
و اما ‌پس‌ ‌از‌ بعثت‌ و صحراي‌ محشر ‌در‌ حق‌ّ اينها خطاب‌ ميرسد: خُذُوه‌ُ فَغُلُّوه‌ُ ثُم‌َّ الجَحِيم‌َ صَلُّوه‌ُ ثُم‌َّ فِي‌ سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُون‌َ ذِراعاً فَاسلُكُوه‌ُ الحاقة، آيه 30 و 31. و ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ ميفرمايد: وَ سِيق‌َ الَّذِين‌َ اتَّقَوا رَبَّهُم‌ إِلَي‌ الجَنَّةِ زُمَراً حَتّي‌ إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت‌ أَبوابُها وَ قال‌َ لَهُم‌ خَزَنَتُها سَلام‌ٌ عَلَيكُم‌ طِبتُم‌ فَادخُلُوها خالِدِين‌َ زمر، آيه 73. و بالجمله‌ حكم‌ بتساوي‌ ‌اينکه‌ دو ساءَ ما يَحكُمُون‌َ.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 21)- حیات و مرگ این دو گروه یکسان نیست! در تعقیب آیات گذشته که سخن از دو گروه «مؤمنان» و «کافران»، یا «پرهیزکاران» و «مجرمان» در میان بود در این آیه این دو را در یک مقایسه اصولی در برابر هم قرار داده، می‌گوید: «آیا کسانی که مرتکب سیئات شدند گمان کردند آنها را همچون کسانی قرار می‌دهیم که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند که حیات و مرگشان یکسان باشد»؟! (أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ)
. «چه بد داوری می‌کنند»! (ساءَ ما یَحْکُمُونَ)
.آیه می‌گوید: این یک پندار غلط است که تصور کنند ایمان و عمل صالح، یا کفر و گناه، تأثیری در زندگی انسان نمی‌گذارد، چنین نیست زندگی و مرگ این دو گروه کاملا با هم متفاوت است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۰۹: خط ۳۷۴:
[[رده:تفاوت زندگى انسان ها]][[رده:تفاوت مرگ انسان ها]][[رده:عوامل انحطاط انسان]][[رده:ملاک ارزش انسان]][[رده:آثار ایمان]][[رده:ایمان و عمل صالح]][[رده:زمینه ایمان]][[رده:حسابرسى خدا]][[رده:رابطه دنیا و آخرت]][[رده:محرومان از رحمت]][[رده:مشمولان رحمت]][[رده:عوامل مؤثر درزندگى]][[رده:کیفیت زندگى]][[رده:تفاوت صالحان و خطاکاران]][[رده:آثار عمل]][[رده:آثار عمل صالح]][[رده:زمینه عمل صالح]][[رده:آثار غفلت از عدالت خدا]][[رده:عوامل شومى فرجام]][[رده:قضاوت ناحق]][[رده:آثار اصرار بر گناه]][[رده:زمینه گناه]][[رده:حسابرسى گناهکاران]][[رده:زندگى گناهکاران]][[رده:گمراهى گناهکاران]][[رده:محرومیت گناهکاران]][[رده:مرگ گناهکاران]][[رده:حسابرسى مؤمنان]][[رده:زندگى مؤمنان]][[رده:فضایل مؤمنان]][[رده:مرگ مؤمنان]][[رده:کیفیت مرگ]][[رده:یقین به وحى]]
[[رده:تفاوت زندگى انسان ها]][[رده:تفاوت مرگ انسان ها]][[رده:عوامل انحطاط انسان]][[رده:ملاک ارزش انسان]][[رده:آثار ایمان]][[رده:ایمان و عمل صالح]][[رده:زمینه ایمان]][[رده:حسابرسى خدا]][[رده:رابطه دنیا و آخرت]][[رده:محرومان از رحمت]][[رده:مشمولان رحمت]][[رده:عوامل مؤثر درزندگى]][[رده:کیفیت زندگى]][[رده:تفاوت صالحان و خطاکاران]][[رده:آثار عمل]][[رده:آثار عمل صالح]][[رده:زمینه عمل صالح]][[رده:آثار غفلت از عدالت خدا]][[رده:عوامل شومى فرجام]][[رده:قضاوت ناحق]][[رده:آثار اصرار بر گناه]][[رده:زمینه گناه]][[رده:حسابرسى گناهکاران]][[رده:زندگى گناهکاران]][[رده:گمراهى گناهکاران]][[رده:محرومیت گناهکاران]][[رده:مرگ گناهکاران]][[رده:حسابرسى مؤمنان]][[رده:زندگى مؤمنان]][[رده:فضایل مؤمنان]][[رده:مرگ مؤمنان]][[رده:کیفیت مرگ]][[رده:یقین به وحى]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الجاثية ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الجاثية ]]
{{#seo:
|title=آیه 21 سوره جاثيه
|title_mode=replace
|keywords=آیه 21 سوره جاثيه,جاثيه 21,أَمْ‌ حَسِبَ‌ الَّذِينَ‌ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ‌ أَنْ‌ نَجْعَلَهُمْ‌ کَالَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‌ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ‌ وَ مَمَاتُهُمْ‌ سَاءَ مَا يَحْکُمُونَ‌,تفاوت زندگى انسان ها,تفاوت مرگ انسان ها,عوامل انحطاط انسان,ملاک ارزش انسان,آثار ایمان,ایمان و عمل صالح,زمینه ایمان,حسابرسى خدا,رابطه دنیا و آخرت,محرومان از رحمت,مشمولان رحمت,عوامل مؤثر درزندگى,کیفیت زندگى,تفاوت صالحان و خطاکاران,آثار عمل,آثار عمل صالح,زمینه عمل صالح,آثار غفلت از عدالت خدا,عوامل شومى فرجام,قضاوت ناحق,آثار اصرار بر گناه,زمینه گناه,حسابرسى گناهکاران,زندگى گناهکاران,گمراهى گناهکاران,محرومیت گناهکاران,مرگ گناهکاران,حسابرسى مؤمنان,زندگى مؤمنان,فضایل مؤمنان,مرگ مؤمنان,کیفیت مرگ,یقین به وحى,آیات قرآن سوره الجاثية
|description=أَمْ‌ حَسِبَ‌ الَّذِينَ‌ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ‌ أَنْ‌ نَجْعَلَهُمْ‌ کَالَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‌ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ‌ وَ مَمَاتُهُمْ‌ سَاءَ مَا يَحْکُمُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۴۴

کپی متن آیه
أَمْ‌ حَسِبَ‌ الَّذِينَ‌ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ‌ أَنْ‌ نَجْعَلَهُمْ‌ کَالَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‌ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ‌ وَ مَمَاتُهُمْ‌ سَاءَ مَا يَحْکُمُونَ‌

ترجمه

آیا کسانی که مرتکب بدیها و گناهان شدند گمان کردند که ما آنها را همچون کسانی قرارمی‌دهیم که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند که حیات و مرگشان یکسان باشد؟! چه بد داوری می‌کنند!

|آيا كسانى كه مرتكب زشتى‌ها شدند پنداشته‌اند كه آنها را مانند كسانى قرار مى‌دهيم كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند [و] حيات و مماتشان يكسان است؟ بد قضاوتى دارند
آيا كسانى كه مرتكب كارهاى بد شده‌اند پنداشته‌اند كه آنان را مانند كسانى قرار مى‌دهيم كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند [به طورى كه‌] زندگى آنها و مرگشان يكسان باشد؟ چه بد داورى مى‌كنند.
آیا آنان که مرتکب اعمال زشت و تبهکاری شدند گمان کردند رتبه آنها را مانند کسانی که ایمان آورده و نیکوکار شدند قرار می‌دهیم تا در مرگ و زندگانی هم با مؤمنان یکسان باشند؟ حکم آنها اندیشه بسیار باطل و جاهلانه‌ای است.
آیا کسانی که مرتکب گناهان شدند، گمان دارند آنان را مانند کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، قرار می دهیم که زندگی و مرگشان یکسان باشد؟ چه بد داوری می کنند.
آيا آنان كه مرتكب بديها مى‌شوند مى‌پندارند كه در شمار كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند قرارشان مى‌دهيم؟ و آيا زندگى و مرگشان يكسان است؟ چه بد داورى مى‌كنند.
یا کسانی که مرتکب گناهان شده‌اند گمان می‌دارند که ایشان را همانند کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، قرار می‌دهیم، که زندگانی و مرگشان یکسان باشد؟ چه بد است داوریشان‌
يا مگر كسانى كه به كارهاى بد دست يازيدند مى‌پندارند كه آنان را همانند كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند قرار مى‌دهيم كه زندگانى و مرگشان يكسان و برابر باشد؟ بد داورى مى‌كنند.
آیا کسانی که مرتکب گناهان و بدیها می‌شوند، گمان می‌برند که ما آنان را همچون کسانی بشمار می‌آوریم که ایمان می‌آورند و کارهای پسندیده و خوب انجام می‌دهند، و حیات و ممات و دنیا و آخرتشان یکسان می‌باشد؟ (اگر چنین بیندیشند) چه بد قضاوت و داوری می‌کنند!!
یا کسانی که مرتکب کارهای بد شده‌اند پنداشته‌اند که آنان را مانند کسانی قرار می‌دهیم که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند؛ حال آنکه زندگیشان و مرگشان یکسان است‌؟ چه بد داوری می‌کنند!
یا پنداشتند آنان که فراهم کردند بدیها را که بگردانیمشان مانند آنان که ایمان آوردند و کردارهای شایسته کردند یکسان زندگانیشان و مُردنشان چه زشت است آنچه حکم کنند

Do those who perpetrate the evil deeds assume that We will regard them as equal to those who believe and do righteous deeds, whether in their life or their death? Evil is their judgment!
ترتیل:
ترجمه:
الجاثية ٢٠ آیه ٢١ الجاثية ٢٢
سوره : سوره الجاثية
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِجْتَرَحُوا»: به دست آورده‌اند. فراچنگ آورده‌اند. اجتراح و اکتساب یکی است. جز این که ا جتراح در به دست آوردن گناهان، و اکتساب در فراچنگ آوردن حسنات و سیّئات هر دو به کار می‌رود. «سَوَآءً»: یکسان. برابر. حال (هُمْ) در فعل (نَجْعَلَهُمْ) است. «مَحْیَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ»: زندگی و مرگشان. مراد در زندگی دنیا و حیات بعد از مرگشان، یعنی آخرت است (نگا: ص / ، قلم / و ، غافر / ). «سَوَآءً مَّحْیَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ»: دنیا و آخرت کافران همچون دنیا و آخرت مؤمنان باشد؟ دنیا و آخرت کافران مثل هم باشد؟

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از کلبى او از ابوصالح و او از ابن عباس نقل نماید که این آیه درباره على بن ابى‌طالب علیه‌السلام و حمزة بن عبدالمطلب و عبیده بن الحارث نازل شده که ایمان آورده بودند و نیز درباره سه نفر از مشرکین به نام عتبه و شیبه پسران ربیعه و ولید بن عتبه نازل گردیده که ایمان نیاورده و مرتکب گناهان شده بودند.[۱]

و نیز گویند: این آیه درباره چند نفر از مشرکین آمده که گفته بودند. اگر آنچه که محمد مى گوید، راست باشد. ما را در آن جهان نعمت زیادترى از مسلمین خواهند بخشید همچنانى که در این جهان بخشیده اند، خداوند در جواب آن‌ها این آیه را نازل فرمود.[۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «21»

آيا كسانى كه مرتكب كارهاى بد شدند گمان كردند كه ما آنان را همچون كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند قرار خواهيم داد و حيات و مرگشان يكسان است؟ چه بد داورى مى‌كنند.

نکته ها

«اجتراح» از «جرح» به معناى آسيبى است كه بر بدن وارد مى‌شود. ازآنجا كه گناه روح انسان را جريحه‌دار مى‌كند، درباره‌ى كسانى كه خلافكارند، «اجْتَرَحُوا» بكار رفته است.

جلد 8 - صفحه 529

در قرآن، استفاده از روش مقايسه زياد به چشم مى‌خورد از جمله:

آيا مؤمن با فاسق يكسان است. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً» «1»

آيا عالم با جاهل يكسان است. «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ» «2»

آيا كسانى كه قبل از فتح مكّه و در زمان غربت براى اسلام خرج كردند با كسانى كه بعد از فتح مكّه كمك مالى كردند يكسانند. لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ ... «3»

در اين آيه نيز مى‌خوانيم: آيا خلافكاران با مؤمنان نيكوكار يكسانند. الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ‌ ... كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌

مؤمن و كافر

در مقايسه‌ى ميان مؤمن و كافر مى‌بينيم كه مؤمن با ياد خدا آرام، به داده خدا راضى، به آينده اميدوار، راهش روشن و مرگ را كوچ كردن به منزلى بزرگتر مى‌داند ولى كافر هر روز به گرد طاغوتى مى‌چرخد و هر لحظه محكوم هوس‌هاى خود يا ديگران است، آينده را تاريك و مرگ را فنا مى‌داند.

لذا قرآن براى روشنگرى هر چه بيشتر روش مقايسه را مطرح مى‌كند، تا تمام وجدان‌ها در هر سطحى مسئله را درك كنند:

مؤمنان ايمانشان زياد مى‌شود، «زادَتْهُمْ إِيماناً» «4»* ولى كفّار كفرشان بيشتر مى‌شود.

«ازْدادُوا كُفْراً» «5»*

سرپرست مؤمن خداست، «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا» ولى سرپرست ديگران طاغوت‌ها هستند. «أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» «6»

خداوند بر دل مؤمن آرامش نازل مى‌كند، «أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» «7» ولى بر دل كفّار ترس و وحشت مى‌افكند. «سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ» «8»

افراد با ايمان پيرو حقّ هستند، «الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ» ولى كفّار پيرو باطلند. «الَّذِينَ‌


«1». سجده، 18.

«2». زمر، 9.

«3». حديد، 10.

«4». انفال، 2.

«5». آل‌عمران، 90.

«6». بقره، 257.

«7». فتح، 4.

«8». انفال، 12.

جلد 8 - صفحه 530

كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ» «1»

آينده مؤمن محبوبيّت است، «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» «2» ولى آينده كافر حقارت و ذلّت است. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ» «3»*

اهل ايمان به هنگام جان دادن سلام فرشتگان را دريافت مى‌كنند، «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» «4» ولى ستمگران با قهر فرشتگان روبرو مى‌شوند. «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ» «5»

جهاد اهل ايمان در راه خداست، «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»* ولى جنگ و ستيز كفّار در راه طاغوت است. «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ» «6»

پاداش اهل ايمان محفوظ است، «لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا» «7» ولى تلاش ديگران محو مى‌شود. «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» «8»*

مؤمن امكانات و دارايى خود را از خدا مى‌داند، «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» «9» ولى كافر هرچه دارد از علم و هنر و تلاش خود مى‌پندارد. «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي» «10»

كارهاى مؤمن پايدار است، «فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ» «11» ولى كارهاى كفّار از بين مى‌رود. «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» «12»*

مؤمن از هيچ كس نمى‌ترسد، «لا يَخْشَوْنَ أَحَداً» «13» ولى ديگران ترس دارند. «يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ» «14»

بر اهل ايمان فرشته نازل مى‌شود، «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ» «15» ولى بر ديگران شياطين.

«تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ» «16»


«1». محمّد، 3.

«2». مريم، 96.

«3». يونس، 27.

«4». نحل، 32.

«5». نحل، 28.

«6». نساء، 76.

«7». كهف، 30.

«8». بقره، 217.

«9». نمل، 40.

«10». قصص، 78.

«11». محمّد، 4.

«12». محمّد، 1.

«13». احزاب، 39.

«14». نساء، 77.

«15». فصّلت، 30.

«16». شعراء، 221.

جلد 8 - صفحه 531

اهل ايمان اميدوارند، «يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ» «1»* ولى كفّار مأيوسند. «إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ» «2»

و در يك كلام راه حقّ، راه برترين است، «كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا» و راه كفر پست‌ترين است.

«كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى‌» «3»

آيا با اين همه تابلوهاى شفاف قرآنى، جايى براى شك و ترديد باقى مى‌ماند؟

آرى، در دين هيچ شكىّ نيست، «لا رَيْبَ فِيهِ» «4»* امّا آنان در خود وسوسه ايجاد مى‌كنند.

«فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ» «5»

پیام ها

1- خداوند عادل است و در نزد او بد كار و نيكوكار يكسان نيستند. أَمْ حَسِبَ‌ ...

2- ريشه‌ى بسيارى از انحرافات، پندارهاى موهوم است. أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ‌ ...

3- گناه، خطر است ولى بيشترين خطر براى كسانى است كه به سراغ گناه مى‌روند. «اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ» (در كلمه «اجتراح» طلب و خواستن نهفته است)

4- خلافكاران نيز در فطرت خويش مايلند كه هم رديف نيكوكاران باشند. أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ‌ ...

5- هم ايمان و عمل صالح و هم گناه در زندگى و مرگ انسان‌ها نقش دارند.

«سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ»

6- داورى بر اساس خيال و پندار محكوم است. أَمْ حَسِبَ‌ ... ساءَ ما يَحْكُمُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «21»

أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ‌: (ام منقطعه و همزه انكار) آيا گمان مى‌كنند آنانكه، اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ‌: كسب كردند انواع بديها را از كفر و عناد و ساير معاصى، أَنْ نَجْعَلَهُمْ‌: اينكه قرار دهيم ايشان را آخرت، كَالَّذِينَ آمَنُوا: مانند آنانكه ايمان آورده‌اند به خدا و رسول، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌: و بجا آوردند كارهاى شايسته و پسنديده، سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ‌: مساوى است حيات و ممات اين دو دسته، يعنى مرتكبين افعال قبيحه و اعمال شنيعه گمان كنند حيات و ممات آنها مانند حيات و ممات مؤمنين و صاحبان اعمال شايسته باشد، چنين نيست و نخواهد بود رتبه و شأن اين دو فرقه نه در دنيا و نه در آخرت. اما در دنيا آنكه مؤمن صالح، عزت و شرافت دارد در پيشگاه ديانت و لذا جان و مال و عرض او محترم باشد، لكن كافر و فاسق به سبب كفر و فسق احترام نخواهد داشت. اما در آخرت نتيجه ايمان مؤمن، رحمت و نعمت، لكن كافر و فاسق مورد نقمت و سخط خواهد بود. ساءَ ما يَحْكُمُونَ‌: بد حكمى است كه ايشان مى‌كنند در تسويه حال خود به مؤمنان و مماثلث نتيجه كفر و ايمان، چه نتيجه كفر در دنيا مغلوبيت و در آخرت عذاب جهنم، و ثمره ايمان در دنيا غالبيت و نصرت و در آخرت نجات و فوز به نعيم بهشت است.

تتمه: فضيل عياض يكى از عباد است، چون به اين آيه رسيد آن را تكرار مى‌كرد و مى‌گريست و با خود مى‌گفت: اى فضيل كاشكى مى‌دانستى تو داخل كدام از اين دو فرقه هستى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «21» وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى‌ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «22» أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‌ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‌ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‌ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «23» وَ قالُوا ما هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ «24» وَ إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ ما كانَ حُجَّتَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25»

ترجمه‌

آيا پنداشتند آنانكه كسب كردند بديها را كه قرار ميدهيم آنها را مانند آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته تا مساوى باشد زنده بودنشان و مردنشان بد است آنچه حكم ميكنند

و آفريد خداوند آسمانها و زمين را بحق و تا جزا داده شود هر نفسى بآنچه كسب كرد و آنان ستم كرده نشوند

آيا پس ديدى‌


جلد 4 صفحه 638

آنرا كه گرفت معبود خود را بدلخواه خود و گمراهش كرد خدا با علم بذات او و مهر نهاد بر گوشش و دلش و قرار داد بر چشمش پرده‌اى پس كه هدايت ميكند او را بعد از خدا آيا پس پند نميگيريد

و گفتند نيست زندگانى مگر زندگانى دنياى ما ميميريم و زنده ميشويم و هلاك نميكند ما را مگر روزگار نيست براى آنها باين هيچ دانشى نيستند جز آنكه گمان ميكنند

و چون خوانده شود بر آنها آيتهاى ما كه روشن است نباشد دليلشان مگر آنكه گويند بياوريد پدران ما را اگر هستيد راستگويان.

تفسير

خداوند متعال در مقام توبيخ و ملامت مشركين و كفّار بر عقائد و اعمالشان ميفرمايد آيا گمان كردند كسانيكه مرتكب معاصى شدند كه قرار ميدهيم ما آنها را مانند كسانيكه ايمان آوردند به پيغمبر اسلام و اعمال صالحه بجا آوردند تا آنكه مساوى باشند آن دو فرقه با يكديگر در حيات و ممات نه چنين است بد حكمى در باره خدا مينمايند چون اهل ايمان در دنيا صابر بر محنت و شاكر از نعمت و اميدوار برحمت حقّند و با اطمينان خاطر و توكّل بخدا و تسليم و رضا شادكام و مقضىّ المرام زندگى ميكنند و بعد از مرگ بمقامات عاليه خود در عالم برزخ و قيامت كبرى نائل خواهند شد و كفّار در دنيا با تشويش خاطر و نااميدى از آتيه و تأثّر از ناملائمات و جزع و فزع و بى‌صبرى زيست مينمايند و بعد از مرگ بعذاب اليم گرفتار خواهند بود و بنابر اين ضمير جمع در محياهم و مماتهم بهر دو فرقه راجع است و سواء يا حال است براى فريقين يا مفعول له براى نجعل يا خبر يكون كه مقدّر است ولى مفسّرين آنرا حال يا مفعول دوم نجعل يا بدل از كالّذين آمنوا قرار داده‌اند و اختلاف نموده‌اند در مرجع ضمير محياهم و مماتهم كه راجع بهر دو فرقه است يا اهل ايمان يا كفّار و معانى متعدّده‌ئى براى آيه نقل نموده‌اند كه حاجت بذكر آنها نيست چون اقرب معانى بظاهر آيه شريفه همين معنى است و خداوند خلق فرموده است آسمانها و زمين را بحق و غرض صحيح عقلى نه بباطل و عبث و بيهوده بلكه تا تكليف نمايد مردم را بطاعت و اجتناب از معصيت و برساند هر موجودى را بكمال لايق خود و جزا دهد هر كس را بثواب و عقاب خويش در نتيجه عمل خوب و بدشان بقدريكه از ميزان استحقاقشان از ثواب كاسته و بر آن‌


جلد 4 صفحه 639

در عقاب افزوده نباشد تا بر آنها ستم نشده باشد و براى اظهار تعجّب از عمل كفّار و مشركين فرموده آيا ديدى اى پيغمبر آنها را كه هواى نفس و دلخواه خود را معبود و مطاع خود قرار داده و هوا پرستى را شعار خود نموده‌اند يا ديدى آنانرا كه بدلخواه خود هر روز خدائى براى خود اختيار مينمايند چون گفته‌اند معمول آنها اين بود كه وقتى از سنگى يا چيزى خوششان مى‌آمد آنرا براى خود معبود قرار ميدادند و چون از آن بهترى مى‌يافتند آنرا كنار گذارده و بهتر را بخدائى اختيار مينمودند چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه نازل شد در باره قريش كه هر چه را ميپسنديدند ميپرستيدند و جارى شد در اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعد از آنحضرت كه غصب نمودند حقّ امير المؤمنين عليه السّلام را و گرفتند امامى بدلخواه خودشان و در هر حال چون آنها بتعصّب و عناد ترك نمودند تأمّل و تفكّر در آيات الهى را و در طلب معرفت بخدا و اولياء او برنيامدند خداوند هم واگذارد آنها را بحال خودشان در وادى ضلالت و توفيق هدايت بآنها نداد چون ميدانست كه قابل هدايت نيستند يا ميشناخت در ازل ذات آنانرا بخبث فطرت و فساد سريرت پس منطبق شد علم ازلى با معلوم خارجى و يافت آنانرا گمراه با علم بذاتشان و در هر حال اينها همان كفّارند كه خداوند در اوائل سوره بقره از حال آنها خبر داد و آنجا بيان شد كه بواسطه معصيت بعقوبت الهى گرفتار شدند و خداوند بر دل آنها و گوششان مهر نهاد كه ديگر ادراك معارف حقّه را نمينمايند و بمواعظ حسنه متّعظ و پندپذير نميگردند و بر ديده بصيرت آنها پرده غفلت كشيده شد كه آيات خدا را نمى‌بينند و نميشناسند و ديگر قابل هدايت نيستند چون خدا نخواسته آنها هدايت شوند لذا بحال ضلالت واگذارشان فرموده و بعد از اين كه ميتواند آنها را هدايت نمايد و در مقابل اراده الهيّه عرض اندام كند آيا شما مردم متذكّر و متفطّن باين امور نيستيد كه بى‌فكرى و غفلت از ياد خدا و پيروى از هوس و هوى كار انسانرا بجائى ميكشاند كه يكباره از قابليّت فيض حقّ ساقط ميگردد يك نمونه بارز از افكار پليد اين گروه كه دليل واضح بر بى‌فكرى آنها است آنستكه گفتند نيست زندگى مگر همين زندگانى موقت دنيا ما ميميريم و جمع ديگرى بدنيا ميآيند كه از نوع ما هستند و هلاك نميكند ما را مگر گردش روزگار و مرور زمان نه خدائى‌


جلد 4 صفحه 640

است و نه پيغمبرى و نه امامى و نه حشرى و نه نشرى و نه دوزخى و نه بهشتى تا ميتوانيد بخوريد و بپوشيد و بنوشيد كه جز اين خبرى نيست و از دستتان ميرود و خداوند چون در آيات كثيره اثبات توحيد و معاد و ساير اصول دين و مذهب را فرموده بود از جواب آنها اعراض و بوضوح بطلانش اكتفا نموده و فقط اشاره فرموده است كه اين اظهارات آنها از روى علم و يقين نيست بلكه از باب شك و گمان است چون همين اشخاص ديده ميشود در وقت اضطرار و حاجت متوسل بمبدء غيبى كه براى اينعالم معتقدند ميشوند و ارتكازا و بالفطره ميدانند جهانرا صاحبى باشد خدا نام نهايت آنكه ميل بشهوت‌رانى و وسوسه شيطانى و غفلت از مبادى عقلانى موجب شك و ترديد و سوءظنّ آنها ميگردد و سخنى ميگويند و دليلى بر آن اقامه نمينمايند و قمّى ره در ذيل نموت و نحيى فرموده اين مقدّم و مؤخّر است چون دهريّه قائل نيستند ببعث و نشور بعد از موت بلكه گفتند زنده ميشويم و ميميريم و ظاهرا مرادش آنستكه در معنى تقديم و تأخير است نه در لفظ چون از و او عطف ترتيب استفاده نميشود و در ذيل ان هم الّا يظنّون فرموده نازل شد در باره دهريّه و مراد از ظن شكّ است و جارى شد در حقّ كسانيكه بعد از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بجا آوردند در باره امير المؤمنين عليه السّلام آنچه بجا آوردند و ايمانشان اقرارى بود بدون تصديق از ترس شمشير و طمع بمال و از بعضى روايات معتبره استفاده ميشود كه اين كفر جحودى است كه بدترين اقسام كفر است و آن آنستكه شخص بدون تحقيق و اطمينان منكر حق شود و دين باطلى را براى خود اختيار نمايد چنانچه دهريّه چنين كردند و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه دشنام ندهيد دهر را براى آنكه خدا دهر است و فرموده چون اعراب جاهليّت حوادث و بلايا را بدهر نسبت ميدادند و آنرا سبّ مينمودند پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرموده نازل كننده حوادث و بلايا خدا است دشنام ندهيد نازل كننده آنها را فقط دستاويز آنها بعد از شنيدن آيات الهى كه بر آنان تلاوت ميشود و واضح است معانى و مبانى آن آيات بر خلاف معتقداتشان همينست كه در مقام محاجّه ميگويند اگر راست ميگوئيد كه مردم در قيامت زنده ميشوند اكنون پدران ما را زنده كنيد تا ما تصديق كنيم شما راست ميگوئيد و خداوند بر اعاده اموات قادر است و چون مقصود آنها اشكال تراشى و خودسرى‌


جلد 4 صفحه 641

بود نه تحصيل يقين و بجهاتيكه در سوره سابقه ذيل اين جمله ذكر شد ظاهرا ملتمس آنها باجابت نرسيده و در آيات آتيه اشاره بقدرت خداوند و ردّ معتقد آنها شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَم‌ حَسِب‌َ الَّذِين‌َ اجتَرَحُوا السَّيِّئات‌ِ أَن‌ نَجعَلَهُم‌ كَالَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ سَواءً مَحياهُم‌ وَ مَماتُهُم‌ ساءَ ما يَحكُمُون‌َ «21»

‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد: أَم‌ نَجعَل‌ُ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ كَالمُفسِدِين‌َ فِي‌ الأَرض‌ِ أَم‌ نَجعَل‌ُ المُتَّقِين‌َ كَالفُجّارِ ص‌، آيه 27.

آيا گمان‌ ميكنند كساني‌ ‌که‌ كسب‌ سيئات‌ كردند اينكه‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ قرار دهيم‌ مثل‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و عمل‌ بصالحات‌ نمودند، مساوي‌ ‌است‌ زنده‌ شدن‌ ‌آنها‌ و زنده‌ بودن‌ ‌آنها‌ و مردن‌ ‌آنها‌ بد ‌است‌ آنچه‌ حكم‌ ميكنند.

أَم‌ حَسِب‌َ الَّذِين‌َ اجتَرَحُوا السَّيِّئات‌ِ اجتراح‌ بمعني‌ تكسب‌ و عمل‌ ‌است‌ چنانچه‌ جوارح‌ انسان‌ آلات‌ و اجزاء انسان‌ ‌است‌ ‌که‌ توسط ‌آنها‌ اجتراح‌ ميكند ‌يعني‌ كسب‌ سيئات‌ ميكنند، و استفهام‌ ‌در‌ أم‌ حسب‌ استفهام‌ انكاري‌ ‌است‌ ‌يعني‌ نه‌ چنين‌ ‌است‌.

أَن‌ نَجعَلَهُم‌ كَالَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ ‌که‌ ‌اينکه‌ دو ‌را‌ ‌به‌ يك‌ چشم‌ نگاه‌ كنيم‌ و يك‌ نحو معامله‌ كنيم‌.

سَواءً مَحياهُم‌ وَ مَماتُهُم‌ البته‌ تفاوت‌ بسيار دارد اما ‌در‌ دنيا اينها مورد غضب‌ الهي‌ و بليات‌ دنيوي‌ ‌که‌ مكرّر گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ آثار معاصي‌ ‌در‌ دنيا سياهي‌ قلب‌ قساوت‌، ضعف‌ ايمان‌، ‌ يا ‌ زوال‌ ايمان‌، تسلط شيطان‌، نزول‌ بلاء، سلب‌ توفيق‌، ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌، عدم‌ اجابت‌ دعا، رنجش‌ خاطر پيغمبر و امام‌ و ‌غير‌ اينها، و آثار ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ قوت‌ ايمان‌، نورانيت‌ قلب‌، توفيق‌، قرب‌ برحمت‌ الهي‌، مشمول‌ نعم‌ ‌او‌، دفع‌ بليات‌، رضاي‌ الهي‌، خوشنودي‌ انبياء و ائمه‌ و ‌غير‌ اينها.

و اما ‌در‌ حال‌ موت‌ سختي‌ جان‌ دادن‌، آمدن‌ ملائكه عذاب‌ ‌با‌ تازيانه‌ها و گفتن‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ لَو تَري‌ إِذِ الظّالِمُون‌َ فِي‌ غَمَرات‌ِ المَوت‌ِ وَ المَلائِكَةُ باسِطُوا أَيدِيهِم‌ أَخرِجُوا أَنفُسَكُم‌ُ اليَوم‌َ تُجزَون‌َ عَذاب‌َ الهُون‌ِ بِما كُنتُم‌ تَقُولُون‌َ عَلَي‌

جلد 16 - صفحه 121

اللّه‌ِ غَيرَ الحَق‌ِّ وَ كُنتُم‌ عَن‌ آياتِه‌ِ تَستَكبِرُون‌َ انعام‌، آيه 93. و اما مؤمنين‌ و صالحين‌ ‌را‌ ميفرمايد: إِن‌َّ الَّذِين‌َ قالُوا رَبُّنَا اللّه‌ُ ثُم‌َّ استَقامُوا تَتَنَزَّل‌ُ عَلَيهِم‌ُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافُوا وَ لا تَحزَنُوا وَ أَبشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتِي‌ كُنتُم‌ تُوعَدُون‌َ نَحن‌ُ أَولِياؤُكُم‌ فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا ...

الاية فصلت‌، آيه 30.

و اما ‌در‌ قبر و عالم‌ برزخ‌ ‌که‌ ‌در‌ اخبار مفصلا جهات‌ طرفين‌ ‌را‌ بيان‌ فرموده‌ ‌که‌ شرحش‌ طولاني‌ ‌است‌.

و اما ‌پس‌ ‌از‌ بعثت‌ و صحراي‌ محشر ‌در‌ حق‌ّ اينها خطاب‌ ميرسد: خُذُوه‌ُ فَغُلُّوه‌ُ ثُم‌َّ الجَحِيم‌َ صَلُّوه‌ُ ثُم‌َّ فِي‌ سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُون‌َ ذِراعاً فَاسلُكُوه‌ُ الحاقة، آيه 30 و 31. و ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ ميفرمايد: وَ سِيق‌َ الَّذِين‌َ اتَّقَوا رَبَّهُم‌ إِلَي‌ الجَنَّةِ زُمَراً حَتّي‌ إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت‌ أَبوابُها وَ قال‌َ لَهُم‌ خَزَنَتُها سَلام‌ٌ عَلَيكُم‌ طِبتُم‌ فَادخُلُوها خالِدِين‌َ زمر، آيه 73. و بالجمله‌ حكم‌ بتساوي‌ ‌اينکه‌ دو ساءَ ما يَحكُمُون‌َ.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 21)- حیات و مرگ این دو گروه یکسان نیست! در تعقیب آیات گذشته که سخن از دو گروه «مؤمنان» و «کافران»، یا «پرهیزکاران» و «مجرمان» در میان بود در این آیه این دو را در یک مقایسه اصولی در برابر هم قرار داده، می‌گوید: «آیا کسانی که مرتکب سیئات شدند گمان کردند آنها را همچون کسانی قرار می‌دهیم که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند که حیات و مرگشان یکسان باشد»؟! (أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ)

. «چه بد داوری می‌کنند»! (ساءَ ما یَحْکُمُونَ)

.آیه می‌گوید: این یک پندار غلط است که تصور کنند ایمان و عمل صالح، یا کفر و گناه، تأثیری در زندگی انسان نمی‌گذارد، چنین نیست زندگی و مرگ این دو گروه کاملا با هم متفاوت است.

نکات آیه

۱ - گنه کاران، داراى حسابى مجزّا از مؤمنان نیک کردار، در پیشگاه الهى (أم حسب الذین ... کالذین ءامنوا)

۲ - بى توجهى به عدالت الهى در نظام حسابرسى، از زمینه هاى گناه پیشگى است. (أم حسب الذین اجترحوا السیّئات ) پرسش انکارآمیز خداوند در زمینه پندار غلط گناه پیشگان، حکایت از این مى کند که چنین پندارى در اهل گناه، وجود داشته و یا زمینه بروز دارد. لحن توبیخى و هدایت گرانه آیه شریفه، مى رساند که این پندار، خود موجب انحراف است و براى از میان بردن انحراف، باید پندار را نقد و ابطال کرد.

۳ - ارزش و مرتبت انسان در پیشگاه خداوند، در گرو ایمان و عمل صالح است. (أم حسب الذین ... أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملوا الصلحت )

۴ - چگونگى مرگ و زندگى انسان، در گرو چگونگى اعمال او است. (اجترحوا السیّئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملوا الصلحت سواء محیاهم و مماتهم)

۵ - ثمربخشى ایمان و عمل صالح، در پرتو پیوستگى آن دو باهم (کالذین ءامنوا و عملوا الصلحت )

۶ - ایمان و عمل صالح، از لوازم و مظاهر یقین به وحى و هدایت آسمانى است. (لقوم یوقنون ... أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملواالصلحت ) «الذین آمنوا و عملوا الصالحات» مى تواند عنوان دیگرى براى «لقوم یوقنون» - در آیه قبل - باشد.۷ - زندگى و مرگ مؤمنان نیک کردار، غیرقابل قیاس با زندگى و مرگ گناه پیشگان (أم حسب الذین اجترحوا السیّئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملواالصلحت سواء محیاهم و مماتهم)

۸ - مؤمنان نیک کردار، بهره مند از رحمت و هدایت الهى در دنیا و گناه پیشگان محروم از آنند. (و هدًى و رحمة لقوم یوقنون ... أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملوا الصلحت) منظور از تفاوت مؤمنان صالح با گناه پیشگان در دنیا - به قرینه آیه قبل - ممکن است تمایزشان در بهرهورى از رحمت و هدایت الهى باشد.

۹ - خطاپیشگى و غوطهورى در گناه، مایه سقوط و بدفرجامى انسان و نه لغزش هاى ناخواسته * (اجترحوا السیّئات ) تعبیر «إجترحوا» - که در آن معناى طلب و پى جویى نهفته است - مى تواند بیانگر این معنا باشد که آنچه انسان را از جرگه مؤمنان صالح خارج مى سازد، نه صرف لغزش; بلکه گناه جویى است.

۱۰ - بازتاب ایمان و عمل صالح، در زندگى و مرگ انسان (أن نجعلهم کالذین ءامنوا ... محیاهم و مماتهم)

۱۱ - برابر پنداشتن افراد صلاح پیشه و خطاکار، حکمى ناروا است. (أم حسب ... ساء ما یحکمون)

۱۲ - تناسب زندگى دنیوى انسان، با حیات اخروى او (أم حسب الذین ... سواء محیاهم و مماتهم)

موضوعات مرتبط

  • انسان: تفاوت زندگى انسان ها ۷; تفاوت مرگ انسان ها ۷; عوامل انحطاط انسان ۹; ملاک ارزش انسان ۳
  • ایمان: آثار ایمان ۳، ۵، ۱۰; ایمان و عمل صالح ۵; زمینه ایمان ۶
  • خدا: حسابرسى خدا ۱، ۲
  • دنیا: رابطه دنیا و آخرت ۱۲
  • رحمت: محرومان از رحمت ۸; مشمولان رحمت ۸
  • زندگى: عوامل مؤثر درزندگى ۱۰; کیفیت زندگى ۴
  • صالحان: تفاوت صالحان و خطاکاران ۱۱
  • عمل: آثار عمل ۴
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۳، ۵، ۱۰; زمینه عمل صالح ۶
  • غفلت: آثار غفلت از عدالت خدا ۲
  • فرجام: عوامل شومى فرجام ۹
  • قضاوت: قضاوت ناحق ۱۱
  • گمراهان :۸
  • گناه: آثار اصرار بر گناه ۹; زمینه گناه ۲
  • گناهکاران: حسابرسى گناهکاران ۱; زندگى گناهکاران ۷; گمراهى گناهکاران ۸; محرومیت گناهکاران ۸; مرگ گناهکاران ۷
  • مؤمنان: حسابرسى مؤمنان ۱; زندگى مؤمنان ۷; فضایل مؤمنان ۸; مرگ مؤمنان ۷
  • مرگ: کیفیت مرگ ۴، ۱۰
  • مهتدین :۸
  • وحى: یقین به وحى ۶

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.
  2. تفسیر کشف الاسرار.