يس ٣٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::کُل|کُلٌ‌]] [[شامل این ریشه::کلل‌| ]][[شامل این کلمه::لَمّا|لَمَّا]] [[شامل این ریشه::لما| ]][[شامل این کلمه::جَمِيع|جَمِيعٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَمِيع| ]] [[شامل این ریشه::جمع‌| ]][[ریشه غیر ربط::جمع‌| ]][[شامل این کلمه::لَدَيْنَا|لَدَيْنَا]] [[کلمه غیر ربط::لَدَيْنَا| ]] [[شامل این ریشه::لدى‌| ]][[ریشه غیر ربط::لدى‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::مُحْضَرُون|مُحْضَرُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُحْضَرُون| ]] [[شامل این ریشه::حضر| ]][[ریشه غیر ربط::حضر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::کُل|کُلٌ‌]] [[شامل این ریشه::کلل‌| ]][[شامل این کلمه::لَمّا|لَمَّا]] [[شامل این ریشه::لما| ]][[شامل این کلمه::جَمِيع|جَمِيعٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَمِيع| ]] [[شامل این ریشه::جمع‌| ]][[ریشه غیر ربط::جمع‌| ]][[شامل این کلمه::لَدَيْنَا|لَدَيْنَا]] [[کلمه غیر ربط::لَدَيْنَا| ]] [[شامل این ریشه::لدى‌| ]][[ریشه غیر ربط::لدى‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::مُحْضَرُون|مُحْضَرُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُحْضَرُون| ]] [[شامل این ریشه::حضر| ]][[ریشه غیر ربط::حضر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ إِنْ‌ کُلٌ‌ لَمَّا جَمِيعٌ‌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و همواره همه‌ی آنان در آن هنگام (و هنگامه) به پیشگاهمان احضار شدگانند.
|-|صادقی تهرانی=و همواره همه‌ی آنان در آن هنگام (و هنگامه) به پیشگاهمان احضار شدگانند.
|-|معزی=و هر آینه همگانند با هم به نزد ما احضارشدگان‌
|-|معزی=و هر آینه همگانند با هم به نزد ما احضارشدگان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">All of them, every single one of them, will be arraigned before Us.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/036032.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/036032.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره يس | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::32|٣٢]] | قبلی = يس ٣١ | بعدی = يس ٣٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره يس | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::32|٣٢]] | قبلی = يس ٣١ | بعدی = يس ٣٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link68 | آيات ۱۳ - ۳۲ سوره يس]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link69 | انذار و تبشير كسانى كه سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم به منظور اتمام حجت ورسيدن آنان به كمال شقاوت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link68 | آيات ۱۳ - ۳۲ سوره «يس»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link70 | وجه اينكه در نقل تكذيب پيامبران توسط مشركين فرمود: قالوا ما انتم الا بشر مثلنا و ماانزل الرحمن من شى ء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link69 | انذار و تبشير سیه دلان، برای اتمام حجت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link71 | معناى جمله : طائركم معكم كه رسولان ع به مكذبان خود گفتند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link70 | وجه اين كه مشرکان در تكذيب پيامبران گفتند: «شما بشری مانند ما هستید»؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link72 | سخن درباره مردى كه جاء من اءقصى المدينه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link71 | معناى جملۀ: «طَائِرُكُم مَعَكُم»، كه رسولان «ع»، به مكذّبان خود گفتند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link73 | استدلال تفصيلى بر توحيد و نفى آلهه در اين دو آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link73 | استدلال تفصيلى بر توحيد و نفى آلهه، در اين دو آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link74 | دو حجت و برهان عليه مشركين ، در سخن مردى كه اقصاى مدينه آمد: و مالى لا اعبد الذىفطرنى ...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link75 | مقصود از «جنت» در آيه، بهشت برزخی است، نه بهشت آخرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link75 | توضيحى راجع به جنت در آيه قيلادخل الجنة و اينكه خطاب كننده كيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link76 | موارد استعمال وصف «اكرام شده»، در آيات قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link76 | موارد استعمال وصف مكرم اكرام شده در آيات قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link78 | حسرت بر مردمى است، كه رسولان الهى را استهزاء كردند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link77 | هلاك شدن قوم مكذب با صيحه اى واحده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link79 | بحث روايتى: روایاتی پیرامون فرستادگان حضرت عیسی«ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link78 | حسرت و ندامت بر مردى است كه رسولان الهى را استهزاء كرده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link79 | رواياتى درباره داستان فرستادگان عيسى ع و مؤ منى كه مردم را به پيروى آن رسولان دعوتت كرد و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link80 | رواياتى كه مى گويد صديقين سه افضل وافضل آنان على بن ابى طالب ع است]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۵#link153 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۵#link153 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ «32»
و نيستند آنان مگر اين‌كه همگان نزد ما حاضر مى‌شوند.
===نکته ها===
كلمه‌ى «قرن» به گفته تفسير نمونه، هم به زمان طولانى گفته مى‌شود و هم به مردمى كه در يك زمان زندگى مى‌كنند.
جلد 7 - صفحه 536
===پیام ها===
1- كسانى كه در تاريخ تحقيق نكنند و از سرنوشت گذشتگان عبرت نگيرند، مورد انتقاد قرار مى‌گيرند. «أَ لَمْ يَرَوْا»
2- سنّت‌هاى الهى در تاريخ ثابت است و سرنوشت‌ها به يكديگر شباهت دارد و ديدن يك صحنه مى‌تواند الگوى صحنه‌هاى ديگر باشد. أَ لَمْ يَرَوْا ...
3- نقل تاريخ، سبب تهديد مجرمان و تسلّى پويندگان راه حقّ است. «أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا»
4- نتيجه‌ى استهزاى انبيا هلاكت است. كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ‌ ... أَهْلَكْنا
5- بعد از قهر الهى راهى براى برگشت و جبران نيست، فرصت‌ها را از دست ندهيم. «أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ»
6- هلاكت كفّار پايان كارشان نيست، بلكه آغاز عذاب آنهاست. «لَدَيْنا مُحْضَرُونَ»
7- تمام مردم در قيامت يكجا حاضر مى‌شوند. كُلٌ‌ ... جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (32)
وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ‌: و نيستند همه ايشان مگر فراهم آورده شد، لَدَيْنا مُحْضَرُونَ‌: نزد ما، يعنى حاضر شدگان براى مجازات اعمال و مكافات افعال يعنى امم سالفه هالكه با اين متخالفان همه در عرصه محشر حاضر خواهند شد و مناسب كردار خود از خير و شر جزا داده شوند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ «28» إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ «29» يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (30) أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ (31) وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (32)
وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (33) وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ (34) لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (35)
ترجمه‌
و فرو نفرستاديم بر قومش بعد از او لشگرى از آسمان و نبوديم فرو فرستندگان‌
نبود آن مگر يك فرياد پس آنگاه بودند خاموش‌شدگان‌
اى دريغ بر بندگان نمى‌آيد آنها را پيغمبرى مگر آنكه هستند كه بآن استهزاء ميكنند
آيا نديدند كه چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از قرنها كه آنها بسويشان برنميگردند
و نيستند همگى مگر جماعتيكه نزد ما حاضر كرده شدگانند
و دليلى است براى آنها زمين مرده كه زنده كرديم آنرا و بيرون آورديم از آن دانه‌ئى پس از آن ميخورند
و قرار داديم در آن باغهائى از خرما بنان و انگورها و روان كرديم در آن از چشمه‌ها
تا بخورند از ميوه آن و آنچه ساخت آنرا دستهاشان آيا پس شكر نميكنند.
تفسير
بعد از قتل اهل انطاكيه حبيب نجّار را به تفصيلى كه در آيات سابقه ذكر شد آنها مورد غضب الهى شدند چنانچه ميفرمايد و نازل ننموديم‌بر قوم‌
----
جلد 4 صفحه 405
او بعد از او لشگرى از آسمان براى هلاك آنها اگرچه ميفرستيم براى هلاك دشمنان تو در جنگ بدر و غيره از مواقع لازمه براى عظمت مقام تو چون بنا نداشتيم ما در امور غير مهمّه لشگرى از آسمان بفرستيم براى كمك بندگان يا عذاب آنها اگر كلمه ما در ما كنّا نافيه باشد و اگر موصوله باشد مراد آنستكه نه لشگرى فرستاديم نه چيزى از چيزهائى كه بر امم سابقه فرستاديم از قبيل سنگريزه و باران شديد و باد سوزان نبود آنچه فرستاديم مگر يك نعره و فرياد جبرئيل كه فورا آتش فتنه وجود آنها را خاموش و مانند خاكستر كرد و باين سهولت كار تمامشان خاتمه يافت اى حسرت و ندامت و افسوس و دريغ بر حال بندگان خدا بيا كه بجا و محلّ است آمدن تو چون هيچ پيغمبرى نيامد براى هدايت و ارشاد آنها مگر آنكه باو استهزاء و سخريّه مينمودند و اذيّت و آزارش ميكردند و حقيقتا جاى تأسف است بر حال كسانيكه مر شد و ناصح مشفق خودشان را كه غرض و طمعى ندارد جز خير دنيا و آخرت آنها مسخره نمايند و تمام ملائكه و اهل ايمان بحال آنها تأسف خوردند آيا اين كفّار مكّه نمى‌بينند كه چه بسيار از اهل اعصار سابقه بودند كه ما آنها را بعذابهاى گوناگون هلاك نموديم و نمى‌بينند كه آنها ديگر بدنيا برنمى‌گردند نزد آنها و نيستند همگى مگر دسته و جماعتى كه نزد ما حاضر كرده ميشوند و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و ما زائده براى تأكيد يعنى بدرستيكه همه اجماعا نزد ما حاضر شدگانند و مقصود در روز قيامت است و بقرائت مشهوران نافيه لمّا بمعناى الّا است و چون ذكر قيامت بميان آمد باز خداوند استدلال بر آن نموده كه يكى از ادلّه دالّه بر چنين روزى و امكان آن براى خداوند آنستكه زمين مرده را كه مدّتها است بى‌آب و گياه مانده ما بوسيله باران رحمت خود احياء مينمائيم و بيرون ميآوريم از آن حبّ گندم و جو و ساير حبوبات را كه از آن ارتزاق مينمائيد و خلق نموديم ما در آنزمين باغهائى از درختان خرما و انگور كه در عربستان بسيار و منافع آندو بيشمار است و منفجر نموديم در آن اراضى يا آن باغات چشمه‌هاى آب روان را براى آنكه بندگان بخورند از ميوه هر يك از آن درختها يا آنچه ذكر شد و چيزهائى كه بدست خودشان از آنها عمل ميآورند از قبيل شيره و سركه و دوشاب‌
----
جلد 4 صفحه 406
و غيرها اگر ما در و ما عملته موصوله باشد و اگر نافيه باشد مراد آنستكه ما از زمين اين قبيل درختان بيرون ميآوريم با آنكه مردم بدست خودشان آنها را ننشانده باشند و زحمتى براى بدست آوردن ميوه آن نكشيده باشند پس آيا سزاوار نيست كه شكر نعمتهاى چنين خداوند بخشنده مهربانى را بجا آورند و غير او را ستايش ننمايند و آيا سزاوار است كه شكر نكنند با چنين نعمتهاى بى‌زحمتى كه براى آنها تهيّه فرموده و بايد بدانند همانطور كه از زمين مرده نباتات زنده را بوجود آورد بوسيله باران ميتواند از خاك مرده حيوانات زنده را بيرون آورد بوسيله بارانيكه حكم منى را دارد در جذب ذرّات متفرّقه از ابدان پوسيده شده در خاك كه مكرّر ذكر شده است و افاضه روح بآن و از حضرت سجاد يا حسرة العباد بطريق اضافه براى افاده اختصاص آن به بندگان نقل قرائت شده است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِن‌ كُل‌ٌّ لَمّا جَمِيع‌ٌ لَدَينا مُحضَرُون‌َ (32)
و نيست‌ كل‌ّ ‌شما‌ مگر آنكه‌ جميع‌ ‌شما‌ نزد ‌ما حاضر خواهيد شد و ‌شما‌ ‌را‌ حاضر ميكنند.
راجع‌ ‌به‌ قيامت‌ و يوم البعث‌ ‌است‌ ‌که‌ جميع‌ جن‌ و انس‌ و ملك‌ بلكه‌ جميع‌ حيوانات‌ محشور ميشوند ‌که‌ آيات‌ شريفه قرآن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار ‌است‌ و خصوصيّات‌ ‌آن‌ عالم‌ آخرت‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ عالم‌ بسيار تفاوت‌ دارد ‌من‌ جمله‌ اينكه‌ فرمودند
اليوم‌ عمل‌ و ‌لا‌ حساب‌ و غدا حساب‌ و ‌لا‌ عمل‌
دنيا دار تكليف‌ ‌است‌ و آخرت‌ دار جزاء ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد لَيسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ السَّيِّئات‌ِ حَتّي‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ قال‌َ إِنِّي‌ تُبت‌ُ الآن‌َ وَ لَا الَّذِين‌َ يَمُوتُون‌َ وَ هُم‌ كُفّارٌ نساء آيه 22 و ‌من‌ جمله‌ اينكه‌ آخرت‌ دار حيات‌ ‌است‌ تمام‌ خصوصيّات‌ ‌آن‌ عالم‌ زنده‌ هستند وَ إِن‌َّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِي‌َ الحَيَوان‌ُ لَو كانُوا يَعلَمُون‌َ عنكبوت‌ آيه 64 مرگ‌ ‌در‌ آخرت‌ نيست‌. وَ الَّذِين‌َ كَفَرُوا لَهُم‌ نارُ جَهَنَّم‌َ لا يُقضي‌ عَلَيهِم‌ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّف‌ُ عَنهُم‌ مِن‌ عَذابِها فاطر آيه 33 بلكه‌ تمام‌ نعم‌ بهشتي‌ و تمام‌ عذابهاي‌ جهنّمي‌ حيات‌ دارند ‌با‌ اهلش‌ تكلّم‌ ميكنند و ‌به‌ درجات‌ ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ لذّت‌ مي‌بخشند و بدرجات‌ كفر و اعمال‌ سيّئه‌ الم‌ و عذاب‌ مي‌‌-‌ چشانند بلكه‌ چه‌ بسيار ‌در‌ جهنّم‌ نمي‌سوزند و متألّم‌ ‌به‌ آلام‌ ‌آن‌ نمي‌شوند مثل‌ ملائكه‌ عذاب‌ بلكه‌ الم‌ مي‌بخشند و اهل‌ محشر موقعي‌ ‌که‌ تمام‌ حاضر مي‌شوند خداوند اينها ‌را‌ دسته‌ بندي‌ ميكند يك‌ دسته‌ اهل‌ عذاب‌ و جهنّم‌ كساني‌ ‌که‌ بدون‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا رفته‌ ‌از‌ روي‌ تقصير يك‌ دسته‌ كساني‌ ‌که‌ بدون‌ ايمان‌ رفته‌ لكن‌ ‌از‌ روي‌ قصور مثل‌ اطفال‌ كفّار و مجانين‌ ‌آنها‌، ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ محلّي‌ مي‌برند و يك‌ زندگاني‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ قرار مي‌دهند: نه‌ استحقاق‌ عذاب‌ دارند نه‌ لياقت‌ و قابليّت‌ بهشت‌، يك‌ دسته‌ كساني‌ ‌که‌ ‌با‌ ايمان‌ و آمرزيده‌
جلد 15 - صفحه 71
‌از‌ دنيا مي‌روند بدون‌ حساب‌ وارد بهشت‌ مي‌شوند، يك‌ دسته‌ ‌با‌ ايمان‌ و آلوده‌ ‌به‌ معاصي‌ ‌از‌ دنيا مي‌روند اينها گرفتار اعمال‌ ‌خود‌ هستند ‌تا‌ تدارك‌ شود ‌ يا ‌ مغفرت‌ شامل‌ حال‌ ‌آنها‌ شود ‌ يا ‌ نائل‌ ‌به‌ شفاعت‌ شفعاء شوند و بهشت‌ روند و ‌در‌ جهنّم‌ و بهشت‌ ‌هم‌ دركاتي‌ و درجاتي‌ دارد ‌هر‌ دسته‌ ‌در‌ درجه ‌خود‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ دركه ‌خود‌ هستند: يك‌ دسته‌ اطفال‌ مؤمنين‌ هستند ‌که‌ ‌براي‌ احترام‌ پدران‌ و مادران‌ بهشت‌ ميروند، يك‌ دسته‌ مجانين‌ و سفهاء مؤمنين‌ جاي‌ خوبي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ معيّن‌ ‌شده‌، يك‌ دسته‌ كفّار جن‌ و شياطين‌ جهنّم‌ ‌با‌ اهل‌ جهنّم‌ محشور و معذّب‌ هستند، يك‌ دسته‌ مؤمنين‌ جن‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ بهشتي‌ ‌غير‌ ‌از‌ بهشت‌ انس‌ مناسب‌ حال‌ ‌خود‌ ‌آنها‌، يك‌ دسته‌ حيوانات‌ و وحوش‌ صحرايي‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ محلّي‌ معيّن‌ ‌شده‌ مي‌چرند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 32)- در این آیه می‌افزاید: «همه آنها بدون استثنا در روز قیامت نزد ما حاضر می‌شوند» (وَ إِنْ کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ).
یعنی اینطور نیست که اگر هلاک شدند و نتوانستند به این جهان بازگردند مسأله تمام است، نه مرگ در حقیقت آغاز کار است نه پایان، به زودی همگی در عرصه محشر برای حساب گردآوری می‌شوند، و بعد از آن مجازات دردناک الهی، مجازاتی مستمر و پی‌گیر در انتظار آنهاست.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۴: خط ۱۹۹:
[[رده:احضار انسان ها در قیامت]][[رده:تجمع اخروى انسان ها]][[رده:مسؤولیت انسان]][[رده:ویژگیهاى احضار انسان ها در قیامت]][[رده:عمومیت حسابرسى اخروى]][[رده:مسؤول عمل]][[رده:تجمع در قیامت]]
[[رده:احضار انسان ها در قیامت]][[رده:تجمع اخروى انسان ها]][[رده:مسؤولیت انسان]][[رده:ویژگیهاى احضار انسان ها در قیامت]][[رده:عمومیت حسابرسى اخروى]][[رده:مسؤول عمل]][[رده:تجمع در قیامت]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره يس ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره يس ]]
{{#seo:
|title=آیه 32 سوره يس
|title_mode=replace
|keywords=آیه 32 سوره يس,يس 32,وَ إِنْ‌ کُلٌ‌ لَمَّا جَمِيعٌ‌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ‌,احضار انسان ها در قیامت,تجمع اخروى انسان ها,مسؤولیت انسان,ویژگیهاى احضار انسان ها در قیامت,عمومیت حسابرسى اخروى,مسؤول عمل,تجمع در قیامت,آیات قرآن سوره يس
|description=وَ إِنْ‌ کُلٌ‌ لَمَّا جَمِيعٌ‌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۲۳

کپی متن آیه
وَ إِنْ‌ کُلٌ‌ لَمَّا جَمِيعٌ‌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ‌

ترجمه

و همه آنان (روز قیامت) نزد ما احضار می‌شوند!

|و قطعا همه آنان در پيشگاه ما احضار خواهند شد
و قطعاً همه آنان در پيشگاه ما احضار خواهند شد.
و هیچ کس (از گذشته و آینده در عالم) نیست جز آنکه همه نزد ما حاضر آورده می‌شوند.
و همه آنان [بدون استثنا گردآوری خواهند شد و] در قیامت نزد ما احضار می شوند.
و كس نماند مگر آنكه نزد ما حاضرش آرند.
و همگیشان جز جمعی نیستند که نزد ما احضار کرده شوند
و كس نيست مگر آنكه همگيشان با هم نزد ما حاضر شدگانند- در روز رستاخيز-.
همه‌ی آنان (بدون استثناء در روز قیامت) نزد ما گرد می‌آیند و حاضر می‌گردند.
و همواره همه‌ی آنان در آن هنگام (و هنگامه) به پیشگاهمان احضار شدگانند.
و هر آینه همگانند با هم به نزد ما احضارشدگان‌

All of them, every single one of them, will be arraigned before Us.
ترتیل:
ترجمه:
يس ٣١ آیه ٣٢ يس ٣٣
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِنْ»: حرف نفی است. «لَمَّا»: به معنی إِلاّ است. «جَمِیعٌ»: فعیل به معنی مفعول یعنی مجموع است. «جَمِیعٌ .... مُحْضَرُونَ»: خبر اوّل و دوّم (کُلٌّ) است. یا این که (مُحْضَرُونَ) صفت (جَمیْعٌ) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ «32»

و نيستند آنان مگر اين‌كه همگان نزد ما حاضر مى‌شوند.

نکته ها

كلمه‌ى «قرن» به گفته تفسير نمونه، هم به زمان طولانى گفته مى‌شود و هم به مردمى كه در يك زمان زندگى مى‌كنند.

جلد 7 - صفحه 536

پیام ها

1- كسانى كه در تاريخ تحقيق نكنند و از سرنوشت گذشتگان عبرت نگيرند، مورد انتقاد قرار مى‌گيرند. «أَ لَمْ يَرَوْا»

2- سنّت‌هاى الهى در تاريخ ثابت است و سرنوشت‌ها به يكديگر شباهت دارد و ديدن يك صحنه مى‌تواند الگوى صحنه‌هاى ديگر باشد. أَ لَمْ يَرَوْا ...

3- نقل تاريخ، سبب تهديد مجرمان و تسلّى پويندگان راه حقّ است. «أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا»

4- نتيجه‌ى استهزاى انبيا هلاكت است. كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ‌ ... أَهْلَكْنا

5- بعد از قهر الهى راهى براى برگشت و جبران نيست، فرصت‌ها را از دست ندهيم. «أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ»

6- هلاكت كفّار پايان كارشان نيست، بلكه آغاز عذاب آنهاست. «لَدَيْنا مُحْضَرُونَ»

7- تمام مردم در قيامت يكجا حاضر مى‌شوند. كُلٌ‌ ... جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (32)

وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ‌: و نيستند همه ايشان مگر فراهم آورده شد، لَدَيْنا مُحْضَرُونَ‌: نزد ما، يعنى حاضر شدگان براى مجازات اعمال و مكافات افعال يعنى امم سالفه هالكه با اين متخالفان همه در عرصه محشر حاضر خواهند شد و مناسب كردار خود از خير و شر جزا داده شوند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ «28» إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ «29» يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (30) أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ (31) وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (32)

وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (33) وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ (34) لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (35)

ترجمه‌

و فرو نفرستاديم بر قومش بعد از او لشگرى از آسمان و نبوديم فرو فرستندگان‌

نبود آن مگر يك فرياد پس آنگاه بودند خاموش‌شدگان‌

اى دريغ بر بندگان نمى‌آيد آنها را پيغمبرى مگر آنكه هستند كه بآن استهزاء ميكنند

آيا نديدند كه چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از قرنها كه آنها بسويشان برنميگردند

و نيستند همگى مگر جماعتيكه نزد ما حاضر كرده شدگانند

و دليلى است براى آنها زمين مرده كه زنده كرديم آنرا و بيرون آورديم از آن دانه‌ئى پس از آن ميخورند

و قرار داديم در آن باغهائى از خرما بنان و انگورها و روان كرديم در آن از چشمه‌ها

تا بخورند از ميوه آن و آنچه ساخت آنرا دستهاشان آيا پس شكر نميكنند.

تفسير

بعد از قتل اهل انطاكيه حبيب نجّار را به تفصيلى كه در آيات سابقه ذكر شد آنها مورد غضب الهى شدند چنانچه ميفرمايد و نازل ننموديم‌بر قوم‌


جلد 4 صفحه 405

او بعد از او لشگرى از آسمان براى هلاك آنها اگرچه ميفرستيم براى هلاك دشمنان تو در جنگ بدر و غيره از مواقع لازمه براى عظمت مقام تو چون بنا نداشتيم ما در امور غير مهمّه لشگرى از آسمان بفرستيم براى كمك بندگان يا عذاب آنها اگر كلمه ما در ما كنّا نافيه باشد و اگر موصوله باشد مراد آنستكه نه لشگرى فرستاديم نه چيزى از چيزهائى كه بر امم سابقه فرستاديم از قبيل سنگريزه و باران شديد و باد سوزان نبود آنچه فرستاديم مگر يك نعره و فرياد جبرئيل كه فورا آتش فتنه وجود آنها را خاموش و مانند خاكستر كرد و باين سهولت كار تمامشان خاتمه يافت اى حسرت و ندامت و افسوس و دريغ بر حال بندگان خدا بيا كه بجا و محلّ است آمدن تو چون هيچ پيغمبرى نيامد براى هدايت و ارشاد آنها مگر آنكه باو استهزاء و سخريّه مينمودند و اذيّت و آزارش ميكردند و حقيقتا جاى تأسف است بر حال كسانيكه مر شد و ناصح مشفق خودشان را كه غرض و طمعى ندارد جز خير دنيا و آخرت آنها مسخره نمايند و تمام ملائكه و اهل ايمان بحال آنها تأسف خوردند آيا اين كفّار مكّه نمى‌بينند كه چه بسيار از اهل اعصار سابقه بودند كه ما آنها را بعذابهاى گوناگون هلاك نموديم و نمى‌بينند كه آنها ديگر بدنيا برنمى‌گردند نزد آنها و نيستند همگى مگر دسته و جماعتى كه نزد ما حاضر كرده ميشوند و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و ما زائده براى تأكيد يعنى بدرستيكه همه اجماعا نزد ما حاضر شدگانند و مقصود در روز قيامت است و بقرائت مشهوران نافيه لمّا بمعناى الّا است و چون ذكر قيامت بميان آمد باز خداوند استدلال بر آن نموده كه يكى از ادلّه دالّه بر چنين روزى و امكان آن براى خداوند آنستكه زمين مرده را كه مدّتها است بى‌آب و گياه مانده ما بوسيله باران رحمت خود احياء مينمائيم و بيرون ميآوريم از آن حبّ گندم و جو و ساير حبوبات را كه از آن ارتزاق مينمائيد و خلق نموديم ما در آنزمين باغهائى از درختان خرما و انگور كه در عربستان بسيار و منافع آندو بيشمار است و منفجر نموديم در آن اراضى يا آن باغات چشمه‌هاى آب روان را براى آنكه بندگان بخورند از ميوه هر يك از آن درختها يا آنچه ذكر شد و چيزهائى كه بدست خودشان از آنها عمل ميآورند از قبيل شيره و سركه و دوشاب‌


جلد 4 صفحه 406

و غيرها اگر ما در و ما عملته موصوله باشد و اگر نافيه باشد مراد آنستكه ما از زمين اين قبيل درختان بيرون ميآوريم با آنكه مردم بدست خودشان آنها را ننشانده باشند و زحمتى براى بدست آوردن ميوه آن نكشيده باشند پس آيا سزاوار نيست كه شكر نعمتهاى چنين خداوند بخشنده مهربانى را بجا آورند و غير او را ستايش ننمايند و آيا سزاوار است كه شكر نكنند با چنين نعمتهاى بى‌زحمتى كه براى آنها تهيّه فرموده و بايد بدانند همانطور كه از زمين مرده نباتات زنده را بوجود آورد بوسيله باران ميتواند از خاك مرده حيوانات زنده را بيرون آورد بوسيله بارانيكه حكم منى را دارد در جذب ذرّات متفرّقه از ابدان پوسيده شده در خاك كه مكرّر ذكر شده است و افاضه روح بآن و از حضرت سجاد يا حسرة العباد بطريق اضافه براى افاده اختصاص آن به بندگان نقل قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌ كُل‌ٌّ لَمّا جَمِيع‌ٌ لَدَينا مُحضَرُون‌َ (32)

و نيست‌ كل‌ّ ‌شما‌ مگر آنكه‌ جميع‌ ‌شما‌ نزد ‌ما حاضر خواهيد شد و ‌شما‌ ‌را‌ حاضر ميكنند.

راجع‌ ‌به‌ قيامت‌ و يوم البعث‌ ‌است‌ ‌که‌ جميع‌ جن‌ و انس‌ و ملك‌ بلكه‌ جميع‌ حيوانات‌ محشور ميشوند ‌که‌ آيات‌ شريفه قرآن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار ‌است‌ و خصوصيّات‌ ‌آن‌ عالم‌ آخرت‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ عالم‌ بسيار تفاوت‌ دارد ‌من‌ جمله‌ اينكه‌ فرمودند

اليوم‌ عمل‌ و ‌لا‌ حساب‌ و غدا حساب‌ و ‌لا‌ عمل‌

دنيا دار تكليف‌ ‌است‌ و آخرت‌ دار جزاء ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد لَيسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ السَّيِّئات‌ِ حَتّي‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ قال‌َ إِنِّي‌ تُبت‌ُ الآن‌َ وَ لَا الَّذِين‌َ يَمُوتُون‌َ وَ هُم‌ كُفّارٌ نساء آيه 22 و ‌من‌ جمله‌ اينكه‌ آخرت‌ دار حيات‌ ‌است‌ تمام‌ خصوصيّات‌ ‌آن‌ عالم‌ زنده‌ هستند وَ إِن‌َّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِي‌َ الحَيَوان‌ُ لَو كانُوا يَعلَمُون‌َ عنكبوت‌ آيه 64 مرگ‌ ‌در‌ آخرت‌ نيست‌. وَ الَّذِين‌َ كَفَرُوا لَهُم‌ نارُ جَهَنَّم‌َ لا يُقضي‌ عَلَيهِم‌ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّف‌ُ عَنهُم‌ مِن‌ عَذابِها فاطر آيه 33 بلكه‌ تمام‌ نعم‌ بهشتي‌ و تمام‌ عذابهاي‌ جهنّمي‌ حيات‌ دارند ‌با‌ اهلش‌ تكلّم‌ ميكنند و ‌به‌ درجات‌ ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ لذّت‌ مي‌بخشند و بدرجات‌ كفر و اعمال‌ سيّئه‌ الم‌ و عذاب‌ مي‌‌-‌ چشانند بلكه‌ چه‌ بسيار ‌در‌ جهنّم‌ نمي‌سوزند و متألّم‌ ‌به‌ آلام‌ ‌آن‌ نمي‌شوند مثل‌ ملائكه‌ عذاب‌ بلكه‌ الم‌ مي‌بخشند و اهل‌ محشر موقعي‌ ‌که‌ تمام‌ حاضر مي‌شوند خداوند اينها ‌را‌ دسته‌ بندي‌ ميكند يك‌ دسته‌ اهل‌ عذاب‌ و جهنّم‌ كساني‌ ‌که‌ بدون‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا رفته‌ ‌از‌ روي‌ تقصير يك‌ دسته‌ كساني‌ ‌که‌ بدون‌ ايمان‌ رفته‌ لكن‌ ‌از‌ روي‌ قصور مثل‌ اطفال‌ كفّار و مجانين‌ ‌آنها‌، ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ محلّي‌ مي‌برند و يك‌ زندگاني‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ قرار مي‌دهند: نه‌ استحقاق‌ عذاب‌ دارند نه‌ لياقت‌ و قابليّت‌ بهشت‌، يك‌ دسته‌ كساني‌ ‌که‌ ‌با‌ ايمان‌ و آمرزيده‌

جلد 15 - صفحه 71

‌از‌ دنيا مي‌روند بدون‌ حساب‌ وارد بهشت‌ مي‌شوند، يك‌ دسته‌ ‌با‌ ايمان‌ و آلوده‌ ‌به‌ معاصي‌ ‌از‌ دنيا مي‌روند اينها گرفتار اعمال‌ ‌خود‌ هستند ‌تا‌ تدارك‌ شود ‌ يا ‌ مغفرت‌ شامل‌ حال‌ ‌آنها‌ شود ‌ يا ‌ نائل‌ ‌به‌ شفاعت‌ شفعاء شوند و بهشت‌ روند و ‌در‌ جهنّم‌ و بهشت‌ ‌هم‌ دركاتي‌ و درجاتي‌ دارد ‌هر‌ دسته‌ ‌در‌ درجه ‌خود‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ دركه ‌خود‌ هستند: يك‌ دسته‌ اطفال‌ مؤمنين‌ هستند ‌که‌ ‌براي‌ احترام‌ پدران‌ و مادران‌ بهشت‌ ميروند، يك‌ دسته‌ مجانين‌ و سفهاء مؤمنين‌ جاي‌ خوبي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ معيّن‌ ‌شده‌، يك‌ دسته‌ كفّار جن‌ و شياطين‌ جهنّم‌ ‌با‌ اهل‌ جهنّم‌ محشور و معذّب‌ هستند، يك‌ دسته‌ مؤمنين‌ جن‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ بهشتي‌ ‌غير‌ ‌از‌ بهشت‌ انس‌ مناسب‌ حال‌ ‌خود‌ ‌آنها‌، يك‌ دسته‌ حيوانات‌ و وحوش‌ صحرايي‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ محلّي‌ معيّن‌ ‌شده‌ مي‌چرند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 32)- در این آیه می‌افزاید: «همه آنها بدون استثنا در روز قیامت نزد ما حاضر می‌شوند» (وَ إِنْ کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ).

یعنی اینطور نیست که اگر هلاک شدند و نتوانستند به این جهان بازگردند مسأله تمام است، نه مرگ در حقیقت آغاز کار است نه پایان، به زودی همگی در عرصه محشر برای حساب گردآوری می‌شوند، و بعد از آن مجازات دردناک الهی، مجازاتی مستمر و پی‌گیر در انتظار آنهاست.

نکات آیه

۱ - تمامى انسان ها بدون استثنا، در قیامت براى حساب رسى و کیفر و پاداش به پیشگاه خداوند احضار خواهند شد. (و إن کلّ لمّا جمیع لدینا محضرون)

۲ - احضار تمامى انسان ها به پیشگاه خداوند در قیامت، به صورت دسته جمعى و یک جا خواهد بود. (و إن کلّ لمّا جمیع لدینا محضرون) «جمیع» فعیل به معناى مفعول (مجموع) و ضد متفرق است و مقصود از آن در آیه شریفه، اجتماع و انضمام تمامى افراد، از همه اقوام و جوامع بشرى در یک مکان (قیامت) است.

۳ - انسان ها در برابر رفتار و کردارهاى خود، مسؤول بوده و در قیامت باید پاسخگو باشند. (و إن کلّ لمّا جمیع لدینا محضرون) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که احضار انسان ها به پیشگاه خداوند، حاکى از مسؤول بودن آنان در برابر رفتار خود و مجبور شدنشان به پاسخگویى درباره آنها است.

موضوعات مرتبط

  • انسان: احضار انسان ها در قیامت ۱; تجمع اخروى انسان ها ۲; مسؤولیت انسان ۳; ویژگیهاى احضار انسان ها در قیامت ۲
  • حسابرسى: عمومیت حسابرسى اخروى ۱
  • عمل: مسؤول عمل ۳
  • قیامت: تجمع در قیامت ۲

منابع