طه ٣٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::أَشْرِکْه|أَشْرِکْهُ]] [[کلمه غیر ربط::أَشْرِکْه| ]] [[شامل این ریشه::شرک| ]][[ریشه غیر ربط::شرک| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي]] [[شامل این ریشه::فى| ]][[شامل این کلمه::أَمْرِي|أَمْرِي]] [[کلمه غیر ربط::أَمْرِي| ]] [[شامل این ریشه::امر| ]][[ریشه غیر ربط::امر| ]][[شامل این ریشه::ى| ]][[ریشه غیر ربط::ى| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::أَشْرِکْه|أَشْرِکْهُ]] [[کلمه غیر ربط::أَشْرِکْه| ]] [[شامل این ریشه::شرک| ]][[ریشه غیر ربط::شرک| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي]] [[شامل این ریشه::فى| ]][[شامل این کلمه::أَمْرِي|أَمْرِي]] [[کلمه غیر ربط::أَمْرِي| ]] [[شامل این ریشه::امر| ]][[ریشه غیر ربط::امر| ]][[شامل این ریشه::ى| ]][[ریشه غیر ربط::ى| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ أَشْرِکْهُ فِي أَمْرِي | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=«و او را در کارم شریک کن،» | |-|صادقی تهرانی=«و او را در کارم شریک کن،» | ||
|-|معزی=و شریکش گردان در کارم | |-|معزی=و شریکش گردان در کارم | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">And have him share in my mission.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره طه | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/020032.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/020032.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره طه | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::32|٣٢]] | قبلی = طه ٣١ | بعدی = طه ٣٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«أَمْر»: مراد کار رسالت و نبوّت و تبلیغ و دعوت است. | «أَمْر»: مراد کار رسالت و نبوّت و تبلیغ و دعوت است. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۹: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link147 | آيات ۹ - ۴۸ سوره طه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link147 | آيات ۹ - ۴۸ سوره طه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link148 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link148 | بيان چگونگى برگزيدن موسى «ع» به رسالت در كوه طور]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link149 | توضيحى در مورد تكلم خدا با موسى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link149 | توضيحى در مورد تكلم خدا با موسى «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link151 | شرح خطاب خداى تعالى به موسى «ع»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link151 | شرح خطاب خداى تعالى به موسى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link152 | وجوه گوناگون مفسران، در معنای آیه: «وَ أقِم الصَّلَوة لِذِكرِى»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link152 | وجوه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link153 | مقصود از اين كه درباره قيامت فرمود: «نزديك است پنهانش بدارم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link153 | مقصود از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link154 | آغاز وحى رسالت موسی «ع»، با استفهام: «مَا تِلكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link154 | آغاز وحى رسالت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link155 | وجه پرگویى موسى «ع» در پاسخ خداوند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link155 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link156 | درخواست هاى موسى «ع»، در پاسخ خداوند، بعد از مأموريت به رسالت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link156 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link157 | علت درخواست موسى از خداوند، كه برادرش را وزير قرار دهد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link157 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link158 | مقصود از ذكر و تسبيح کثیر خداوند، در سخن حضرت موسی«ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link158 | مقصود از ذكر و تسبيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link159 | استجابت دعای موسى «ع» و یادآوری منت پيشين خدا بر او]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link159 | استجابت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link161 | مراد از «فتنه»، در آیه: «وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link162 | مراد از جمله: «وَ اصطَنَعتُكَ لِنفَسِى»، در خطاب خداوند به موسى «ع»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link161 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link164 | ردّ سخنى از فخر رازى، درباره سرّ ارسال موسى «ع» به سوى فرعون]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link162 | مراد از جمله : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link166 | نكته های اوامر خداوند به موسى و هارون، درباره رفتن نزد فرعون و دعوت او]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link167 | بحث روايتى: (روایاتی پیرامون آیات رسالت موسی«ع»)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link164 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link168 | شباهت دعاى پیامبر«ص» درباره اميرمؤمنان، با دعاى موسى «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۸#link170 | روايات ديگرى در ذيل آيات مربوط به رسالت موسى «ع»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link166 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link167 | بحث روايتى]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link168 | دعاى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۸#link170 | روايات ديگرى در ذيل آيات مربوط به رسالت موسى | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۴#link109 | آيه و ترجمه :]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۴#link109 | آيه و ترجمه :]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۴#link110 | تفسير:]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۴#link110 | تفسير:]] | ||
خط ۶۵: | خط ۷۱: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۴#link115 | ۴- تسبيح و ذكر]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۴#link115 | ۴- تسبيح و ذكر]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۴#link116 | ۵- پيامبر اسلام همان خواسته هاى موسى را تكرار مى كند]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۴#link116 | ۵- پيامبر اسلام همان خواسته هاى موسى را تكرار مى كند]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي «31» وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي «32» | |||
(و اينگونه) پشت مرا با او استوار ساز. و او را در كارم شريك گردان. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32) | |||
وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي: و شريك فرما او را در امر نبوت من اگر مصلحت دانى تا آنكه حريص باشد در معاونت، يا آنكه شريك فرما او را در دعوت من. | |||
فخر رازى گويد: مطلوب موسى آن بود كه وزير او از اهل او يعنى خويشان | |||
جلد 8 - صفحه 264 | |||
او باشد كه هارون است و به همين جهت اسم او را ظاهر گردانيد. طبرسى فرمايد: | |||
اقتصار بر سؤال وزارت ننموده تا آنكه درخواست كرد او را شريك نبوت خود فرمايد، و هارون سه سال از موسى بزرگتر و جسيمتر و فصيحتر بود و سه سال پيش از موسى فوت نمود «1». | |||
نكته: وزير يا از «وزر» مشتق است، زيرا او حامل ثقل است از امير خود؛ يا از «وزر» به معنى ملجأ، زيرا امير الجاء مىكند به او امور خود را و معتصم مىشود به رأى و تدبير او. نزد جمعى اصل وزير «ازير» مشتق از «ازر» به معنى قوت، همزه آن را قلب به واو نمودند به جهت قلب او در موازره. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى «17» قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى «18» قالَ أَلْقِها يا مُوسى «19» فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى «20» قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى «21» | |||
وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى «22» لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى «23» اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى «24» قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25» وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي «26» | |||
وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي «27» يَفْقَهُوا قَوْلِي «28» وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي «29» هارُونَ أَخِي (30) اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي (31) | |||
وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32) كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً (33) وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً (34) إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً (35) قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى (36) | |||
ترجمه | |||
- و چيست اينكه در دست راست تو است اى موسى | |||
گفت آن عصاى من است تكيه ميكنم بر آن و فرو ميريزم برگ درخت را به آن براى گوسفندم و مرا در آن حوائج ديگرى است | |||
گفت بيندازش اى موسى | |||
پس انداخت آنرا پس آنگاه آن مارى بود كه ميشتافت | |||
گفت بگير آنرا و نترس زود باشد كه برگردانيم آنرا بحال اوّلش | |||
و متّصل كن دستت را بزير بازويت بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون عيب كه معجزه ديگرى است | |||
تا بنمايانيم بتو از معجزات ما كه بزرگ است | |||
برو بسوى فرعون همانا او طغيان نموده | |||
گفت پروردگار من گشاده گردان براى من سينهام را | |||
و آسان كن براى من كارم را | |||
و بگشاى گره را از زبان من | |||
كه بفهمند گفتار مرا | |||
و قرار ده براى من معاونى از كسانم | |||
هارون برادرم را | |||
قوى ساز باو پشتم را | |||
و شريك كن او را در كار من | |||
تا تسبيح گوئيم تو را بسيار | |||
و ياد كنيم تو را بسيار | |||
همانا تو باشى باحوال ما بينا | |||
گفت بتحقيق داده شدى خواستهات را اى موسى. | |||
تفسير | |||
- خداوند پس از بيان اصول شرائع حقّه در آيات سابقه كه آشنا نمودن خلق است بتوحيد و معاد و ياد خدا در تمام احوال براى حضرت موسى خواست معجزه او را باو ارائه دهد لذا سؤال فرمود كه چيست اينكه در دست تو است و او چون مشتاق بمكالمه با محبوب حقيقى بود و احتمال ميداد مقصود بيان | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 503 | |||
فوائد و آثار باشد بمجرد ذكر اسم اكتفا ننمود و عرضه داشت آن عصاى من است تكيه ميكنم بآن در وقت راه رفتن و خسته شدن يا ايستادن بر سر گله گوسفند و ميريزم برگ درختان سبز را بر سر گوسفندانم با آن و حوائج ديگرى هم از من بوسيله آن رفع ميشود مانند آنكه بدوش ميگذارم و خرجينم را بآن مىآويزم و اگر بخواهم از چاهى آب بيرون آورم و ريسمان كوتاه باشد بآن متصل ميكنم و اگر درندهئى بخواهد بگوسفندانم حمله كند با آن دفاع ميكنم و از اين قبيل فوائد بسيار دارد خداوند فرمود بينداز آنرا و آنحضرت اطاعت نمود و انداخت ناگاه مار قوى هيكلى شد كه بسرعت حركت ميكرد لذا ترسيد و فرار كرد خدا فرمود بگير آنرا و نترس بزودى بر ميگردانيم آنرا بصورت و سيرت اوّليه خودش و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و بحال اوّل برگشت گفتهاند آن عصا بقدر قامت آنحضرت بود و از شعيب عليه السّلام باو رسيده بود بعد خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد بدون علّت است و آنكه حضرت موسى گندم گون شديدى بود و چون دستش را از زير بغلش در آورد دنيا برايش روشن شد و گفتهاند چون بار ديگر دستش را زير بغلش ميبرد بحال اوّل بر ميگشت و ارائه اين قبيل معجزات بآنحضرت در بدو امر بعثت براى آن بود كه بعضى از آيات بزرگ قدرت و عظمت الهى را مشاهده نمايد و از فرعون و فرعونيان نترسد و در امر دعوت قوى دل و مستظهر بالطاف الهيّه گردد لذا بعدا فرمود با اين دو معجزه برو بجانب فرعون كه او از حدّ خود تجاوز نموده و سركشى و تمرّد و طغيان كرده موسى عليه السّلام عرضه داشت حال كه چنين مأموريت بزرگى بمن عطا فرمودى پروردگارا وسعت صدر و گشايش قلب و سرعت فهم و سهولت امر بمن عنايت فرما تا بتوانم با مشكلات و ناملائماتى كه در اين مقصد مواجه ميشوم سازگار شوم و حلّ و هموار نمايم و در شدائد صبور و بردبار باشم و گره از زبان من بگشاى تا بسهولت بتوانم با فرعون و فرعونيان سخن بگويم و آنها سخن مرا بفهمند و بپذيرند و قمّى ره از امام | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 504 | |||
صادق عليه السّلام نقل نموده كه موسى عليه السّلام اوقاتيكه در تحت تربيت فرعون بود يكروز عطسه كرد و گفت الحمد للّه رب العالمين فرعون بدش آمد و لطمهاى بصورت آنحضرت زد و گفت اين چه حرفى بود زدى موسى عليه السّلام از جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند زنش گفت يك مقدار خرما و قدرى آتش در مقابل خود بگذار اگر آن دو را از يكديگر تميز داد حقّ با شما است فرعون بهمان دستور عمل كرد و بموسى گفت بخور موسى دستش بطرف خرما دراز شد پس جبرئيل دستش را برگرداند بطرف آتش و آنرا در دهان گذارد و زبانش سوخت و فرياد زد و گريه كرد پس آسيه بفرعون گفت نگفتم اين عقل ندارد پس فرعون عفو كرد او را و گفتهاند لكنت يا كندى زبانش در اثر آن سوختن بود و نيز آنحضرت از خداوند خواست كه هارون برادرش را معاون و وزير و كمك او قرار دهد كه موجب قوّت پشت او باشد و شريك در امر رسالت او گردد تا بيشتر راغب بكمك او شود و گفتهاند هارون سه سال بزرگتر از حضرت موسى عليه السّلام بود و هيكلش درشتتر و رنگش سفيدتر و زبانش گوياتر بود و سه سال زودتر از آنحضرت از دنيا رحلت نمود و در خاتمه حوائج خود عرضه داشت كه هارون در تسبيح و تقديس و دعا و ثناى توهم با من كمك و معاونت خواهد نمود ولى باز اختيار در قبول اين ملتمسات با تو است چون تو از حال ما كاملا آگاهى و بهتر ميدانى كه من محتاج بكمك هستم و هارون كفايت اين مهمّ را مينمايد و خداوند فرمود حوائج تو بر آورده شد .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ اجعَل لِي وَزِيراً مِن أَهلِي «29» هارُونَ أَخِي (30) اشدُد بِهِ أَزرِي (31) وَ أَشرِكهُ فِي أَمرِي (32) | |||
و قرار ده از براي من وزيري از اهل من هارون برادر مرا محكم فرما باو پشت مرا و شريك من قرار ده در رسالت و تبليغ و دعوت فرعون و فرعونيان در حديث منزلت که از احاديث متواتره است بلسانهاي مختلف که در بعض آنها ميفرمايد | |||
(علي منّي بمنزلة هارون من موسي الّا أنه لا نبيّ بعدي) | |||
و در بعض آنها است از اسماء بنت عميس که گفت ديدم پيغمبر در دعاء ميگفت | |||
(اللهم اني اسئلك ما سألك اخي موسي ان تشرح لي صدري و ان تيسّر لي امري و ان تحلل عُقدَةً مِن لِسانِي يَفقَهُوا قَولِي | |||
و ان تجعل لِي وَزِيراً مِن أَهلِي عليّا أَخِي اشدُد بِهِ أزري وَ أَشرِكهُ فِي أَمرِي كَي نُسَبِّحَكَ كَثِيراً وَ نَذكُرَكَ كَثِيراً إِنَّكَ كُنتَ بِنا بَصِيراً) | |||
و از طريق مخالفين مسندا از إبن عباس که گفت | |||
(اخذ رسول اللّه صلّي اللّه عليه و سلّم بيد علي بن ابي طالب عليه السلام و بيدي و نحن بمكة و صلي اربع ركعات ثم رفع يديه الي السماء و قال اللّهم ان نبيّك موسي إبن عمران سألك فقال رَبِّ اشرَح لِي صَدرِي وَ يَسِّر لِي أَمرِي | |||
الاية و و انا محمّد نبيّك اسئلك رَبِّ اشرَح لِي صَدرِي وَ يَسِّر لِي أَمرِي وَ احلُل عُقدَةً مِن لِسانِي يَفقَهُوا | |||
جلد 13 - صفحه 25 | |||
قَولِي وَ اجعَل لِي وَزِيراً مِن أَهلِي عليّا أَخِي اشدُد بِهِ ازري وَ أَشرِكهُ فِي أَمرِي) | |||
إبن عباس گفت (فسمعت مناديا ينادي قد أوتيت ما سئلت) الي غير ذلک من الاخبار. | |||
(توضيح كلام) اينكه هارون نسبت بموسي چندين مقام داشت. | |||
«1» مقام وزارت علي عليه السلام در جميع امور رسالت مقام وزارت داشت نسبت بحضرت رسالت چنانچه نخست وزير تمام امور مملكت و سلطنت در تحت نظر او است. | |||
«2» مقام اهليت و امير المؤمنين جز و اهل بيت رسالت است که در آيه تطهير ميفرمايد (إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً) احزاب آيه 33 که دلالت بر مقام عصمت دارد و شامل جميع مراتب طهارت ميشود. | |||
«3» مقام اخوت و حضرت رسالت عقد اخوت با او بست که يكي از القاب امير المؤمنين اخ الرسول است. | |||
«4» شدّ ازر که امير المؤمنين چه اندازه پشتيباني كرد از رسول اكرم بخصوص در امر جهاد که اگر علي نبود حضرت را كشته بودند و اساس اسلام را بر چيده بودند بخصوص در جنگ خندق و مبارزه با عمر إبن عبد ود و در احد که فقط علي بود و بس و خواب در فراش حضرت ليلة المبيت و ساير موارد. | |||
«5» شركت در امور رسالت که گفتند سه چيز باعث ترويج دين اسلام شد خلق پيغمبر که ميفرمايد (إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ) قلم آيه 4 مال خديجه که تمام اموالش را بخشيد بحضرت رسالت و تمام آنها را صرف دين نمود که كساني که بطمع مال بودند بشرف اسلام مشرف شدند و تأليف قلوب آنها را نمود حتي خداوند يك سهم زكاة براي مؤلفة قلوبهم قرار داد در آيه (إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلفُقَراءِ وَ المَساكِينِ وَ العامِلِينَ عَلَيها وَ المُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُم وَ فِي الرِّقابِ وَ الغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ ابنِ السَّبِيلِ الاية) توبه آيه 60 و فقهاء در باب تأليف قلوب اقسامي بيان فرمودهاند. | |||
«1» دفع اذيت آنها. | |||
«2» همراهي با مسلمين در جهاد با ساير كفار و مشركين. | |||
«3» رغبت و ميل باسلام. | |||
جلد 13 - صفحه 26 | |||
«4» عدم همراهي با كفار در جهاد با مسلمين و غير اينها، و شمشير علي در جهاد با كفار چنانچه گذشت بعلاوه بعد از رحلت حضرت رسالت در دوره خلافت خلفاء ثلاث و خلافت خود علم علي و دفع شبهات كفار چه اندازه حقانيّت اسلام و ترويج دين نمود. | |||
«6» مقام خلافت (وَ قالَ مُوسي لِأَخِيهِ هارُونَ اخلُفنِي فِي قَومِي وَ أَصلِح وَ لا تَتَّبِع سَبِيلَ المُفسِدِينَ) اعراف آيه 138 پيغمبر هم در غدير خم فرمود | |||
(من كنت مولاه فعلي مولاه) | |||
و در بسياري از موارد که تعيين خلفاء خود را نمود فرمود اول آنها علي است. | |||
«7» مقام عصمت و طهارت که هارون داشت علي فوق آن را دارا بود فقط فرق بين اينکه دو مقام نبوت است که فرمود | |||
(الا انه لا نبيّ بعدي) | |||
آنهم نه از جهت عدم قابليت علي باشد زيرا علي افضل از تمام انبياء قبل از حضرت رسالت بود حتي بر اولي العزم آنها بلكه از جهت خاتميّت پيغمبر صلّي اللّه عليه و سلّم و اينكه فوق دين اسلام ديني نيست و فوق قرآن كتابي نيست (اشكال) هارون فقط در زمان موسي خليفه بود پس از موسي يوشع خليفه بود (جواب) اينكه اگر هارون پس از موسي زنده بود قطعا مقدّم بر يوشع بود در خلافت و كلمه | |||
(لا نبيّ بعدي) | |||
صريح در اينست که بعد از آن حضرت تمام مقامات را علي دارد سواي نبوّت. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 32)- و برای تکمیل این مقصد، تقاضا میکند: «و او را در کار من شریک گردان» (وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی). | |||
هم شریک در مقام رسالت باشد، و هم در پیاده کرده این برنامه بزرگ شرکت جوید، ولی به هر حال او پیرو موسی در تمام برنامهها بود و موسی امام و پیشوای او. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۲۹۱: | ||
[[رده:خواسته هاى انبیا]][[رده:شریک براى انبیا]][[رده:همزمانى انبیا]][[رده:عوامل تکامل]][[رده:آثاردعا]][[رده:اهمیت نبوت موسى]][[رده:دعاى موسى]][[رده:شریک رسالت موسى]][[رده:قصه موسى]][[رده:مقامات موسى]][[رده:نقش موسى]][[رده:زمینه نبوت هارون]][[رده:قصه هارون]][[رده:مقامات هارون]][[رده:نبوت هارون]][[رده:نقش هارون]] | [[رده:خواسته هاى انبیا]][[رده:شریک براى انبیا]][[رده:همزمانى انبیا]][[رده:عوامل تکامل]][[رده:آثاردعا]][[رده:اهمیت نبوت موسى]][[رده:دعاى موسى]][[رده:شریک رسالت موسى]][[رده:قصه موسى]][[رده:مقامات موسى]][[رده:نقش موسى]][[رده:زمینه نبوت هارون]][[رده:قصه هارون]][[رده:مقامات هارون]][[رده:نبوت هارون]][[رده:نقش هارون]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره طه ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره طه ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 32 سوره طه | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 32 سوره طه,طه 32,وَ أَشْرِکْهُ فِي أَمْرِي,خواسته هاى انبیا,شریک براى انبیا,همزمانى انبیا,عوامل تکامل,آثاردعا,اهمیت نبوت موسى,دعاى موسى,شریک رسالت موسى,قصه موسى,مقامات موسى,نقش موسى,زمینه نبوت هارون,قصه هارون,مقامات هارون,نبوت هارون,نقش هارون,آیات قرآن سوره طه | |||
|description=وَ أَشْرِکْهُ فِي أَمْرِي | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۵
کپی متن آیه |
---|
وَ أَشْرِکْهُ فِي أَمْرِي |
ترجمه
طه ٣١ | آیه ٣٢ | طه ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَمْر»: مراد کار رسالت و نبوّت و تبلیغ و دعوت است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹ - ۴۸ سوره طه
- بيان چگونگى برگزيدن موسى «ع» به رسالت در كوه طور
- توضيحى در مورد تكلم خدا با موسى «ع»
- شرح خطاب خداى تعالى به موسى «ع»
- وجوه گوناگون مفسران، در معنای آیه: «وَ أقِم الصَّلَوة لِذِكرِى»
- مقصود از اين كه درباره قيامت فرمود: «نزديك است پنهانش بدارم»
- آغاز وحى رسالت موسی «ع»، با استفهام: «مَا تِلكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى»
- وجه پرگویى موسى «ع» در پاسخ خداوند
- درخواست هاى موسى «ع»، در پاسخ خداوند، بعد از مأموريت به رسالت
- علت درخواست موسى از خداوند، كه برادرش را وزير قرار دهد
- مقصود از ذكر و تسبيح کثیر خداوند، در سخن حضرت موسی«ع»
- استجابت دعای موسى «ع» و یادآوری منت پيشين خدا بر او
- مراد از «فتنه»، در آیه: «وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً»
- مراد از جمله: «وَ اصطَنَعتُكَ لِنفَسِى»، در خطاب خداوند به موسى «ع»
- ردّ سخنى از فخر رازى، درباره سرّ ارسال موسى «ع» به سوى فرعون
- نكته های اوامر خداوند به موسى و هارون، درباره رفتن نزد فرعون و دعوت او
- بحث روايتى: (روایاتی پیرامون آیات رسالت موسی«ع»)
- شباهت دعاى پیامبر«ص» درباره اميرمؤمنان، با دعاى موسى «ع»
- روايات ديگرى در ذيل آيات مربوط به رسالت موسى «ع»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي «31» وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي «32»
(و اينگونه) پشت مرا با او استوار ساز. و او را در كارم شريك گردان.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32)
وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي: و شريك فرما او را در امر نبوت من اگر مصلحت دانى تا آنكه حريص باشد در معاونت، يا آنكه شريك فرما او را در دعوت من.
فخر رازى گويد: مطلوب موسى آن بود كه وزير او از اهل او يعنى خويشان
جلد 8 - صفحه 264
او باشد كه هارون است و به همين جهت اسم او را ظاهر گردانيد. طبرسى فرمايد:
اقتصار بر سؤال وزارت ننموده تا آنكه درخواست كرد او را شريك نبوت خود فرمايد، و هارون سه سال از موسى بزرگتر و جسيمتر و فصيحتر بود و سه سال پيش از موسى فوت نمود «1».
نكته: وزير يا از «وزر» مشتق است، زيرا او حامل ثقل است از امير خود؛ يا از «وزر» به معنى ملجأ، زيرا امير الجاء مىكند به او امور خود را و معتصم مىشود به رأى و تدبير او. نزد جمعى اصل وزير «ازير» مشتق از «ازر» به معنى قوت، همزه آن را قلب به واو نمودند به جهت قلب او در موازره.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى «17» قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى «18» قالَ أَلْقِها يا مُوسى «19» فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى «20» قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى «21»
وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى «22» لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى «23» اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى «24» قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25» وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي «26»
وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي «27» يَفْقَهُوا قَوْلِي «28» وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي «29» هارُونَ أَخِي (30) اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي (31)
وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32) كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً (33) وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً (34) إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً (35) قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى (36)
ترجمه
- و چيست اينكه در دست راست تو است اى موسى
گفت آن عصاى من است تكيه ميكنم بر آن و فرو ميريزم برگ درخت را به آن براى گوسفندم و مرا در آن حوائج ديگرى است
گفت بيندازش اى موسى
پس انداخت آنرا پس آنگاه آن مارى بود كه ميشتافت
گفت بگير آنرا و نترس زود باشد كه برگردانيم آنرا بحال اوّلش
و متّصل كن دستت را بزير بازويت بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون عيب كه معجزه ديگرى است
تا بنمايانيم بتو از معجزات ما كه بزرگ است
برو بسوى فرعون همانا او طغيان نموده
گفت پروردگار من گشاده گردان براى من سينهام را
و آسان كن براى من كارم را
و بگشاى گره را از زبان من
كه بفهمند گفتار مرا
و قرار ده براى من معاونى از كسانم
هارون برادرم را
قوى ساز باو پشتم را
و شريك كن او را در كار من
تا تسبيح گوئيم تو را بسيار
و ياد كنيم تو را بسيار
همانا تو باشى باحوال ما بينا
گفت بتحقيق داده شدى خواستهات را اى موسى.
تفسير
- خداوند پس از بيان اصول شرائع حقّه در آيات سابقه كه آشنا نمودن خلق است بتوحيد و معاد و ياد خدا در تمام احوال براى حضرت موسى خواست معجزه او را باو ارائه دهد لذا سؤال فرمود كه چيست اينكه در دست تو است و او چون مشتاق بمكالمه با محبوب حقيقى بود و احتمال ميداد مقصود بيان
جلد 3 صفحه 503
فوائد و آثار باشد بمجرد ذكر اسم اكتفا ننمود و عرضه داشت آن عصاى من است تكيه ميكنم بآن در وقت راه رفتن و خسته شدن يا ايستادن بر سر گله گوسفند و ميريزم برگ درختان سبز را بر سر گوسفندانم با آن و حوائج ديگرى هم از من بوسيله آن رفع ميشود مانند آنكه بدوش ميگذارم و خرجينم را بآن مىآويزم و اگر بخواهم از چاهى آب بيرون آورم و ريسمان كوتاه باشد بآن متصل ميكنم و اگر درندهئى بخواهد بگوسفندانم حمله كند با آن دفاع ميكنم و از اين قبيل فوائد بسيار دارد خداوند فرمود بينداز آنرا و آنحضرت اطاعت نمود و انداخت ناگاه مار قوى هيكلى شد كه بسرعت حركت ميكرد لذا ترسيد و فرار كرد خدا فرمود بگير آنرا و نترس بزودى بر ميگردانيم آنرا بصورت و سيرت اوّليه خودش و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و بحال اوّل برگشت گفتهاند آن عصا بقدر قامت آنحضرت بود و از شعيب عليه السّلام باو رسيده بود بعد خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد بدون علّت است و آنكه حضرت موسى گندم گون شديدى بود و چون دستش را از زير بغلش در آورد دنيا برايش روشن شد و گفتهاند چون بار ديگر دستش را زير بغلش ميبرد بحال اوّل بر ميگشت و ارائه اين قبيل معجزات بآنحضرت در بدو امر بعثت براى آن بود كه بعضى از آيات بزرگ قدرت و عظمت الهى را مشاهده نمايد و از فرعون و فرعونيان نترسد و در امر دعوت قوى دل و مستظهر بالطاف الهيّه گردد لذا بعدا فرمود با اين دو معجزه برو بجانب فرعون كه او از حدّ خود تجاوز نموده و سركشى و تمرّد و طغيان كرده موسى عليه السّلام عرضه داشت حال كه چنين مأموريت بزرگى بمن عطا فرمودى پروردگارا وسعت صدر و گشايش قلب و سرعت فهم و سهولت امر بمن عنايت فرما تا بتوانم با مشكلات و ناملائماتى كه در اين مقصد مواجه ميشوم سازگار شوم و حلّ و هموار نمايم و در شدائد صبور و بردبار باشم و گره از زبان من بگشاى تا بسهولت بتوانم با فرعون و فرعونيان سخن بگويم و آنها سخن مرا بفهمند و بپذيرند و قمّى ره از امام
جلد 3 صفحه 504
صادق عليه السّلام نقل نموده كه موسى عليه السّلام اوقاتيكه در تحت تربيت فرعون بود يكروز عطسه كرد و گفت الحمد للّه رب العالمين فرعون بدش آمد و لطمهاى بصورت آنحضرت زد و گفت اين چه حرفى بود زدى موسى عليه السّلام از جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند زنش گفت يك مقدار خرما و قدرى آتش در مقابل خود بگذار اگر آن دو را از يكديگر تميز داد حقّ با شما است فرعون بهمان دستور عمل كرد و بموسى گفت بخور موسى دستش بطرف خرما دراز شد پس جبرئيل دستش را برگرداند بطرف آتش و آنرا در دهان گذارد و زبانش سوخت و فرياد زد و گريه كرد پس آسيه بفرعون گفت نگفتم اين عقل ندارد پس فرعون عفو كرد او را و گفتهاند لكنت يا كندى زبانش در اثر آن سوختن بود و نيز آنحضرت از خداوند خواست كه هارون برادرش را معاون و وزير و كمك او قرار دهد كه موجب قوّت پشت او باشد و شريك در امر رسالت او گردد تا بيشتر راغب بكمك او شود و گفتهاند هارون سه سال بزرگتر از حضرت موسى عليه السّلام بود و هيكلش درشتتر و رنگش سفيدتر و زبانش گوياتر بود و سه سال زودتر از آنحضرت از دنيا رحلت نمود و در خاتمه حوائج خود عرضه داشت كه هارون در تسبيح و تقديس و دعا و ثناى توهم با من كمك و معاونت خواهد نمود ولى باز اختيار در قبول اين ملتمسات با تو است چون تو از حال ما كاملا آگاهى و بهتر ميدانى كه من محتاج بكمك هستم و هارون كفايت اين مهمّ را مينمايد و خداوند فرمود حوائج تو بر آورده شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اجعَل لِي وَزِيراً مِن أَهلِي «29» هارُونَ أَخِي (30) اشدُد بِهِ أَزرِي (31) وَ أَشرِكهُ فِي أَمرِي (32)
و قرار ده از براي من وزيري از اهل من هارون برادر مرا محكم فرما باو پشت مرا و شريك من قرار ده در رسالت و تبليغ و دعوت فرعون و فرعونيان در حديث منزلت که از احاديث متواتره است بلسانهاي مختلف که در بعض آنها ميفرمايد
(علي منّي بمنزلة هارون من موسي الّا أنه لا نبيّ بعدي)
و در بعض آنها است از اسماء بنت عميس که گفت ديدم پيغمبر در دعاء ميگفت
(اللهم اني اسئلك ما سألك اخي موسي ان تشرح لي صدري و ان تيسّر لي امري و ان تحلل عُقدَةً مِن لِسانِي يَفقَهُوا قَولِي
و ان تجعل لِي وَزِيراً مِن أَهلِي عليّا أَخِي اشدُد بِهِ أزري وَ أَشرِكهُ فِي أَمرِي كَي نُسَبِّحَكَ كَثِيراً وَ نَذكُرَكَ كَثِيراً إِنَّكَ كُنتَ بِنا بَصِيراً)
و از طريق مخالفين مسندا از إبن عباس که گفت
(اخذ رسول اللّه صلّي اللّه عليه و سلّم بيد علي بن ابي طالب عليه السلام و بيدي و نحن بمكة و صلي اربع ركعات ثم رفع يديه الي السماء و قال اللّهم ان نبيّك موسي إبن عمران سألك فقال رَبِّ اشرَح لِي صَدرِي وَ يَسِّر لِي أَمرِي
الاية و و انا محمّد نبيّك اسئلك رَبِّ اشرَح لِي صَدرِي وَ يَسِّر لِي أَمرِي وَ احلُل عُقدَةً مِن لِسانِي يَفقَهُوا
جلد 13 - صفحه 25
قَولِي وَ اجعَل لِي وَزِيراً مِن أَهلِي عليّا أَخِي اشدُد بِهِ ازري وَ أَشرِكهُ فِي أَمرِي)
إبن عباس گفت (فسمعت مناديا ينادي قد أوتيت ما سئلت) الي غير ذلک من الاخبار.
(توضيح كلام) اينكه هارون نسبت بموسي چندين مقام داشت.
«1» مقام وزارت علي عليه السلام در جميع امور رسالت مقام وزارت داشت نسبت بحضرت رسالت چنانچه نخست وزير تمام امور مملكت و سلطنت در تحت نظر او است.
«2» مقام اهليت و امير المؤمنين جز و اهل بيت رسالت است که در آيه تطهير ميفرمايد (إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً) احزاب آيه 33 که دلالت بر مقام عصمت دارد و شامل جميع مراتب طهارت ميشود.
«3» مقام اخوت و حضرت رسالت عقد اخوت با او بست که يكي از القاب امير المؤمنين اخ الرسول است.
«4» شدّ ازر که امير المؤمنين چه اندازه پشتيباني كرد از رسول اكرم بخصوص در امر جهاد که اگر علي نبود حضرت را كشته بودند و اساس اسلام را بر چيده بودند بخصوص در جنگ خندق و مبارزه با عمر إبن عبد ود و در احد که فقط علي بود و بس و خواب در فراش حضرت ليلة المبيت و ساير موارد.
«5» شركت در امور رسالت که گفتند سه چيز باعث ترويج دين اسلام شد خلق پيغمبر که ميفرمايد (إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ) قلم آيه 4 مال خديجه که تمام اموالش را بخشيد بحضرت رسالت و تمام آنها را صرف دين نمود که كساني که بطمع مال بودند بشرف اسلام مشرف شدند و تأليف قلوب آنها را نمود حتي خداوند يك سهم زكاة براي مؤلفة قلوبهم قرار داد در آيه (إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلفُقَراءِ وَ المَساكِينِ وَ العامِلِينَ عَلَيها وَ المُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُم وَ فِي الرِّقابِ وَ الغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ ابنِ السَّبِيلِ الاية) توبه آيه 60 و فقهاء در باب تأليف قلوب اقسامي بيان فرمودهاند.
«1» دفع اذيت آنها.
«2» همراهي با مسلمين در جهاد با ساير كفار و مشركين.
«3» رغبت و ميل باسلام.
جلد 13 - صفحه 26
«4» عدم همراهي با كفار در جهاد با مسلمين و غير اينها، و شمشير علي در جهاد با كفار چنانچه گذشت بعلاوه بعد از رحلت حضرت رسالت در دوره خلافت خلفاء ثلاث و خلافت خود علم علي و دفع شبهات كفار چه اندازه حقانيّت اسلام و ترويج دين نمود.
«6» مقام خلافت (وَ قالَ مُوسي لِأَخِيهِ هارُونَ اخلُفنِي فِي قَومِي وَ أَصلِح وَ لا تَتَّبِع سَبِيلَ المُفسِدِينَ) اعراف آيه 138 پيغمبر هم در غدير خم فرمود
(من كنت مولاه فعلي مولاه)
و در بسياري از موارد که تعيين خلفاء خود را نمود فرمود اول آنها علي است.
«7» مقام عصمت و طهارت که هارون داشت علي فوق آن را دارا بود فقط فرق بين اينکه دو مقام نبوت است که فرمود
(الا انه لا نبيّ بعدي)
آنهم نه از جهت عدم قابليت علي باشد زيرا علي افضل از تمام انبياء قبل از حضرت رسالت بود حتي بر اولي العزم آنها بلكه از جهت خاتميّت پيغمبر صلّي اللّه عليه و سلّم و اينكه فوق دين اسلام ديني نيست و فوق قرآن كتابي نيست (اشكال) هارون فقط در زمان موسي خليفه بود پس از موسي يوشع خليفه بود (جواب) اينكه اگر هارون پس از موسي زنده بود قطعا مقدّم بر يوشع بود در خلافت و كلمه
(لا نبيّ بعدي)
صريح در اينست که بعد از آن حضرت تمام مقامات را علي دارد سواي نبوّت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- و برای تکمیل این مقصد، تقاضا میکند: «و او را در کار من شریک گردان» (وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی).
هم شریک در مقام رسالت باشد، و هم در پیاده کرده این برنامه بزرگ شرکت جوید، ولی به هر حال او پیرو موسی در تمام برنامهها بود و موسی امام و پیشوای او.
نکات آیه
۱ - موسى(ع) از خداوند خواست، هارون(ع) را در ابلاغ پیام الهى به فرعون، شریک او گرداند. (هرون أخى ... و أشرکه فى أمرى) مقصود از شراکت مورد درخواست موسى(ع)، مشارکت هارون با او در ابلاغ پیام خداوند به فرعونیان است، نه در دریافت وحى، زیرا موسى(ع) از تنهایى در آن هراسى نداشت.
۲ - پیامبران(ع)، حق درخواست شریک و معاون براى خویش از خداوند را دارند. (واجعل لى وزیرًا ... و أشرکه فى أمرى)
۳ - بعثت دو پیامبر در یک زمان و با یک مأموریت مشترک ممکن است. (و أشرکه فى أمرى ) گفته شده است «أمرى»; یعنى نبوت و جمله «أشرکه فى أمرى» درخواستى بالاتر از «واجعل لى وزیراً» است; یعنى موسى(ع) پس از آن که درخواست معاونت را مطرح کرد، از خداوند خواست هارون را نیز براى انذار فرعونیان، نبوت بخشد تا با موسى(ع) در این رسالت شریک باشد.
۴ - موسى(ع) در اعطاى مقام نبوت به هارون(ع)، وساطت کرد. (و أشرکه فى أمرى)
۵ - اصالت موسى(ع) در رسالت نسبت به هارون(ع) (و أشرکه فى أمرى)
۶ - تأثیر دعا در رشد و تعالى دیگران (و أشرکه فى أمرى)
موضوعات مرتبط
- انبیا: خواسته هاى انبیا ۲; شریک براى انبیا ۲; همزمانى انبیا ۳
- تکامل: عوامل تکامل ۶
- دعا: آثاردعا ۶
- موسى(ع): اهمیت نبوت موسى(ع) ۵; دعاى موسى(ع) ۱; شریک رسالت موسى(ع) ۱; قصه موسى(ع) ۱; مقامات موسى(ع) ۵; نقش موسى(ع) ۴
- هارون(ع): زمینه نبوت هارون(ع) ۴; قصه هارون(ع) ۱; مقامات هارون(ع) ۵; نبوت هارون(ع) ۵; نقش هارون(ع) ۱
منابع