الشعراء ٥١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِنّا|إِنَّا]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::نَطْمَع|نَطْمَعُ‌]] [[کلمه غیر ربط::نَطْمَع| ]] [[شامل این ریشه::طمع‌| ]][[ریشه غیر ربط::طمع‌| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::يَغْفِر|يَغْفِرَ]] [[کلمه غیر ربط::يَغْفِر| ]] [[شامل این ریشه::غفر| ]][[ریشه غیر ربط::غفر| ]][[شامل این کلمه::لَنَا|لَنَا]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::رَبّنَا|رَبُّنَا]] [[کلمه غیر ربط::رَبّنَا| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::خَطَايَانَا|خَطَايَانَا]] [[کلمه غیر ربط::خَطَايَانَا| ]] [[شامل این ریشه::خطء| ]][[ریشه غیر ربط::خطء| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::کُنّا|کُنَّا]] [[کلمه غیر ربط::کُنّا| ]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[ریشه غیر ربط::کون‌| ]][[شامل این کلمه::أَوّل|أَوَّلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَوّل| ]] [[شامل این ریشه::اول‌| ]][[ریشه غیر ربط::اول‌| ]][[شامل این کلمه::الْمُؤْمِنِين|الْمُؤْمِنِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُؤْمِنِين| ]] [[شامل این ریشه::امن‌| ]][[ریشه غیر ربط::امن‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِنّا|إِنَّا]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::نَطْمَع|نَطْمَعُ‌]] [[کلمه غیر ربط::نَطْمَع| ]] [[شامل این ریشه::طمع‌| ]][[ریشه غیر ربط::طمع‌| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::يَغْفِر|يَغْفِرَ]] [[کلمه غیر ربط::يَغْفِر| ]] [[شامل این ریشه::غفر| ]][[ریشه غیر ربط::غفر| ]][[شامل این کلمه::لَنَا|لَنَا]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::رَبّنَا|رَبُّنَا]] [[کلمه غیر ربط::رَبّنَا| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::خَطَايَانَا|خَطَايَانَا]] [[کلمه غیر ربط::خَطَايَانَا| ]] [[شامل این ریشه::خطء| ]][[ریشه غیر ربط::خطء| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::کُنّا|کُنَّا]] [[کلمه غیر ربط::کُنّا| ]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[ریشه غیر ربط::کون‌| ]][[شامل این کلمه::أَوّل|أَوَّلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَوّل| ]] [[شامل این ریشه::اول‌| ]][[ریشه غیر ربط::اول‌| ]][[شامل این کلمه::الْمُؤْمِنِين|الْمُؤْمِنِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُؤْمِنِين| ]] [[شامل این ریشه::امن‌| ]][[ریشه غیر ربط::امن‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|إِنَّا نَطْمَعُ‌ أَنْ‌ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ‌ کُنَّا أَوَّلَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=«‌ما بی‌گمان امیدواریم که پروردگارمان گناهانمان را بر ما بپوشاند، (چرا) که (در جمع فرعونیان) نخستین ایمان‌آورندگان بوده‌ایم.»
|-|صادقی تهرانی=«‌ما بی‌گمان امیدواریم که پروردگارمان گناهانمان را بر ما بپوشاند، (چرا) که (در جمع فرعونیان) نخستین ایمان‌آورندگان بوده‌ایم.»
|-|معزی=همانا امیدواریم بیامرزد برای ما پروردگار ما گناهان ما را که بودیم نخستین ایمان‌آرندگان‌
|-|معزی=همانا امیدواریم بیامرزد برای ما پروردگار ما گناهان ما را که بودیم نخستین ایمان‌آرندگان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">We are eager for our Lord to forgive us our sins, since we are the first of the believers.”</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/026051.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/026051.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::51|٥١]] | قبلی = الشعراء ٥٠ | بعدی = الشعراء ٥٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::11|١١]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::51|٥١]] | قبلی = الشعراء ٥٠ | بعدی = الشعراء ٥٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::11|١١]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۸#link239 | آيات ۱۰ - ۶۸، سوره شعراء]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link240 | غرض اين آيات : مقايسه قوم خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) با قوم موسى وهارون ، ابراهيم و نوح و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۸#link239 | آيات ۱۰ - ۶۸  سوره شعراء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link241 | اشاره به معناى ((خوف )) و فرق آن با ((خشيت ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link240 | مقايسه قوم پیامبر اکرم«ص»، با اقوام پیامبران گذشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link242 | بيان اينكه جمله : ((فارسل الى هارون اخى )) حاكى ازتعلل و شانه خالى كردن از مسئوليت نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link241 | اشاره به معناى «خوف» و فرق آن با «خشيت»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link243 | معناى ((ذنب )) و مراد از اينكه موسى عليه السّلام فرمود: ((و لهم على ذنب ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link243 | معناى «ذنب»، و مراد از اين كه موسى «ع» فرمود: «وَ لَهُم عَلَىَّ ذَنبٌ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link244 | دلگرمى مى دادند خداوند به موسى و هارون : ما با شمائيم !]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link244 | دلگرمى خداوند به موسى و هارون: «ما با شمایيم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link245 | گفتگوى موسى عليه السّلام با فرعون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link245 | گفتگوى موسى «ع» با فرعون و پاسخ به اشکالات او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link246 | مفاد جمله : ((و انت من الكافرين )) كه در خطاب فرعون به موسى عليه السّلام آمده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link248 | مقصود از «ضلالت»، در سخن موسى «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link247 | پاسخ موسى عليه السّلام به سه اشكال و اعتراض فرعون بر آن حضرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link250 | مراد از حكمى كه خداوند، به موسى «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link248 | مقصود از ضلالت در سخن موسى عليه السّلام :((قال فعلتها اذا و اءنا من الضالين ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link252 | توضيح سخن موسی«ع« به فرعون: «وَ تِلكَ نِعمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَىَّ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link249 | رد گفتار مفسرين در معناى ضلالت در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link253 | بيان گفتار مفسران، درباره سخن فرعون:  «آیا ما، تو را در کودکی تربیت نکردیم»؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link250 | مراد از حكمى كه بعد از گريختن موسى عليه السّلام از مصر به او داده شده (فوهب لىربى حكما)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link254 | اشاره به اعتقادات بت پرستان، درباره خداى سبحان و ارباب و آلهه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link251 | توضيح مفاد (وجعلنى من المرسلين ) كه جواب اعتراضاول فرعون در استبعاد رسالت موسى عليه السّلام است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link255 | بيان علت اين كه فرعون گفت: «ربُّ العالَمين چيست»؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link252 | توضيح مفاد (و تلك نعمة تمنها على ...) كه پاسخ اعتراض ديگر فرعون است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link256 | توضيح جواب موسى «ع» به سؤال فرعون ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link253 | بيان گفتار مفسرين درباره جمله ((الم نربك )) و اشكالات و توجهات مترتب برگفتارشان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link258 | جواب دوم موسى «ع»، به سؤال فرعون، از حقيقت ربُّ العالمين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link254 | اشاره به معتقدات بت پرستان درباره خداى سبحان و ارباب و آلهه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link259 | فرعون، موسى «ع» را دیوانه معرفی می کند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link255 | بيان علت اينكه فرعون گفت : ((رب العالمين چيست ؟))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link260 | واکنش فرعون و فرعونیان، در برابر معجزۀ موسی«ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link256 | تقرير و توضيح جواب موسى عليه السّلام بهسوال فرعون (قال رب السموات و الارض و ما بينهما...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link257 | دو نكته در ارتباط با پاسخ موس عليه السّلام به فرعون و بيان فساد گفتار بعضىمفسرين در اين زمينه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link258 | جواب دوم موسى عليه السّلام به فرعون به سؤال فرعون از حقيقت رب العالمين : ((قال ربكم و رب آبائكم الاولين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link259 | فرعون به موسى عليه السّلام بر چسپ ديوانگى مى زند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link260 | فرعون موسى عليه السّلام را به زندان تهديد مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link261 | موسى عليه السّلام با پيشنهاد اظهار معجزه مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link262 | معجزه عصى و يد بيضاء را نشان مى دهد و فرعون او را متهم به توطئه مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link263 | پيشنهاد بزرگان قوم به فرعون در برابر ارائه معجزات موسى عليه السّلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link264 | واكنش فرعون در مقابل ايمان آوردن ساحران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link264 | واكنش فرعون در مقابل ايمان آوردن ساحران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link265 | قسمت ديگر داستان موسى عليه السّلام : كوچ شبانه بنىاسرائيل از مصر و غرق و هلاك فرعون و فرعونيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link265 | كوچ شبانه بنی اسرائيل از مصر و هلاكت فرعون و فرعونيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link266 | نتيجه گيرى از حكايت موسى عليه السّلام و فرعون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link266 | نتيجه گيرى از حكايت موسى «ع» و فرعون]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۵۸#link110 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۵۸#link110 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ «50» إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ «51»
ساحران گفتند: باكى نيست، ما به سوى پروردگارخود بازمى‌گرديم. ما اميد داريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا كه ما نخستين ايمان آورندگان هستيم.
===نکته ها===
همين كه ساحران معجزه‌ى موسى را ديدند، به خاك افتادند و سجده كردند، در اين جا فرعون براى عوام‌فريبى به تحليلى دست زد وگفت: اين يك توطئه‌ى از پيش ساخته است، شما شاگرد موسى بوده‌ايد و اين خيمه شب بازى را براى سقوط من به راه انداخته‌ايد. غافل از آن كه ساحران در كشور پراكنده بودند و دستشان به موسى نمى‌رسيد تا شاگردش باشند، علاوه بر اين كه آنان به عزّت فرعون سوگند پيروزى خورده بودند.
در بعضى تفاسير مى‌خوانيم: فرعون دست و پاى ساحران را قطع كرد و به درختان خرماى‌
جلد 6 - صفحه 317
بلند آويخت و حضرت موسى بر آنان مى‌گريست.
===پیام ها===
1- در نظام طاغوتى، مردم آزادى عقيده ندارند. «آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ»
2- طاغوت‌ها مى‌خواهند حتّى بر افكار مردم مسلّط باشند. «قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ»
3- دروغگو كم حافظه است. «لَمَجْنُونٌ‌- عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ»
4- بدترين شكنجه‌اى كه قدرت، كارايى و توازن انسان را مى‌گيرد، قطع دست و پا از چپ و راست است. «مِنْ خِلافٍ»
5- به طاغوت‌ها اطمينان نكنيد، آنان همه را براى خودشان مى‌خواهند. (فرعون كه ساعتى پيش وعده داده بود آنان را از مقرّبان خواهد كرد، اكنون همه را به قتل تهديد مى‌كند). «لَأُصَلِّبَنَّكُمْ»
6- يكى از آثار ايمان به معاد، شجاعت در برابر طاغوت‌هاست. «لا ضَيْرَ إِنَّا»
7- ايمان به معاد، افق روشن براى آينده است. «إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ»
8- شهادت در راه خدا، ضرر و هلاكت نيست. «لا ضَيْرَ إِنَّا»
9- كسى كه ايمانش بر اساس شناخت باشد، متزلزل نمى‌شود. «لا ضَيْرَ إِنَّا» (ساحران كه معجزه را شناختند، در برابر تهديدات فرعون استقامت كردند).
10- هم سِحر گناه است و هم در استخدام فرعون‌ها درآمدن. «خَطايانا»
11- طمع در مادّيات، منفى ولى در معنويّات، مثبت است. «نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا»
12- بخشش، از شئون ربوبيّت الهى است. «يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا»
13- آرزوى عفو بايد با بازگشت واقعى همراه باشد. «آمَنَّا- نَطْمَعُ»
14- سابقه و پيشگامى در ايمان، يك فضيلت است. «أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ»
15- حسن عاقبت، بزرگ‌ترين سعادت است. كسانى كه تمام عمرشان در انحراف بودند، با جرقّه‌اى در يك لحظه دگرگون شده‌ «إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» و از اوّلين مؤمنان شدند. «كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ»
16- توطئه، توطئه‌گر را رسوا مى‌كند. (فرعون با سرمايه‌گذارى بسيار، ساحران را
جلد 6 - صفحه 318
دعوت كرد تا موسى را رسوا كنند، ولى با ايمان آوردن ساحران، فرعون خود رسوا شد). «كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا: بدرستى كه ما طمع داريم آنكه بيامرزد براى ما پروردگار ما گناهان ما را و عفو فرمايد خطاى ما را. أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ‌: به جهت آنكه بوديم ما از آل فرعون اول گرويدگان به وحدانيت خدا و به نبوت موسى.
نكته: اين جمله به حسب معنى تعليل ثانى است براى نفى ضرر، يا تعليل علت متقدمه است، يعنى رجوع ما به ثواب و رحمت حضرت سبحان به جهت آنست كه ما اول گرويدگانيم به او سبحانه. خلاصه فرعون امر نمود تا دست راست و پاى چپ مؤمنان را بريدند و ايشان را به دارهاى بلند آويختند، و حضرت موسى بر ايشان مى‌گريست و خداوند سبحان حجابها از پيش نظر او برداشت و منازل قرب و مقامات آنها را به نظر او آورد تا تسلى يافت. «1» ابن عباس‌
----
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 445. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 425
روايت نموده كه در آن روز ششصد هزار نفر از بنى اسرائيل به موسى ايمان آوردند، پس هامان به فرعون گفت مردم به موسى ايمان آوردند، تفحص كن هر كه در دين او داخل شده حبس كن. چون فرعون بنى اسرائيل را محبوس ساخت، آيات پى‌درپى خدا بر آنها نازل ساخت و به قحط و كمى ميوه ايشان را مبتلا فرمود.
تنبيه: آيات شريفه آگاهى است مر متدينين و مؤمنين را كه در ديانت و ايمان خود ثابت و در مقابل ناملايمات و شدائد معاندين، صابر باشند و پس از ظهور حق و حقانيت، جان فشانى نمايند براى حق، چنانكه سحره فرعون به محض كشف حقانيت موسى ايمان آوردند و ثبات ورزيدند به مرتبه اى كه از تهديدات فرعون ترسان نشده حاضر براى فداكارى ديانت شدند، قوت و شجاعت به خرج داده، به سر دار رفتند و از دين حق دست بر نداشتند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (31) فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (32) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (33) قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (34) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ (35)
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (36) يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (37) فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (38) وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (39) لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كانُوا هُمُ الْغالِبِينَ (40)
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ (41) قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (42) قالَ لَهُمْ مُوسى‌ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ (43) فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (44) فَأَلْقى‌ مُوسى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ (45)
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ (46) قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ (47) رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ (48) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ (49) قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ (50)
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)
----
جلد 4 صفحه 103
ترجمه‌
گفت پس بياور آنرا اگر هستى از راستگويان‌
پس انداخت عصايش را پس آنگاه آن بود اژدهائى آشكار
و برآورد دستش را پس آنگاه آن بود سفيد نورانى براى نگاه كنندگان‌
گفت بآن جماعت كه بودند در اطرافش همانا اين هرآينه جادوگرى است دانا
ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان بجادويش پس چه ميفرمائيد
گفتند بازدار او و برادرش را و بفرست در شهرها جمع كنندگانرا
كه بياورند نزد تو هر جادوگر دانا را
پس جمع كرده شدند جادوگران براى وعده‌گاه روزى معلوم‌
و گفته شد بمردم كه آيا شما هستيد اجتماع كنندگان‌
باشد كه ما پيروى كنيم جادوگرانرا اگر باشند ايشان غلبه كنندگان‌
پس چون آمدند جادوگران گفتند به فرعون آيا همانا براى ما مزدى است اگر باشيم ما غلبه كنندگان‌
گفت آرى و همانا شمائيد آنگاه هرآينه از نزديك شدگان‌
گفت به ايشان موسى بيندازيد آنچه را شمائيد اندازنده‌
پس انداختند ريسمانهاشان را و عصاهاشان را و گفتند سوگند ببزرگى و توانائى فرعون همانا ما هر آينه مائيم غلبه كنندگان‌
پس انداخت موسى عصايش را پس آنگاه آن فرو ميبرد آنچه را مينمودند بدروغ‌
پس برو افكنده شدند ساحران سجده كنندگان‌
گفتند گرويديم بپروردگار جهانيان‌
پروردگار موسى و هارون‌
گفت آيا گرويديد باو پيش از آنكه دستورى دهم شما را همانا او بزرگ شما است كه آموخته است شما را جادو پس هرآينه زود باشد كه بدانيد هر آينه خواهم بريد دستهاتان را و پاهاتان را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار خواهم كرد شما را همگى‌
گفتند ضررى ندارد همانا ما بسوى پروردگارمان بازگشت كنندگانيم‌
همانا ما اميد داريم كه ببخشد بما پروردگار ما گناهانمان را براى آنكه بوديم اوّل گروندگان.
تفسير
بعد از مذاكرات سابقه كه بين حضرت موسى و فرعون روى داد گفت اگر راست ميگوئى معجزت را بياور و آنحضرت عصاى خود را انداخت ناگهان‌
----
جلد 4 صفحه 104
اژدهائى شد كه شك و شبهه‌ئى در اژدها بودن آن نبود و بيرون آورد دستش را از گريبان يا آستينش ناگهان آن دست سفيد و منوّر شد براى كسانى كه نظر مينمودند بآن بطوريكه شعاعش حائل شد ميان آنها و روى حضرت موسى و قمى ره در ضمن حديثى كه در آيات سابقه ذكر شد نقل نموده كه چون عصا اژدها شد تمام جلساء فرعون فرار نمودند و فرعون بقدرى ترسيد كه نتوانست خود را نگهدارد و موسى عليه السّلام را بخدا قسم داد كه او را از شرّ آن اژدها نگهدارى فرمايد و آنحضرت او را نگهدارى فرمود و بعد يد بيضاء را ارائه داد و چون عصا را بدست گرفت فرعون بنفس خود مراجعه نمود و خواست تصديق كند ولى هامان نگذاشت و گفت اين با ادّعاء خدائى تو منافات دارد كه تابع بنده خودت شوى و اثر مشاهده معجزه بقدرى او را از تفرعن خود تنزّل داد كه با اعيان مجلس مشورت نمود و از آنها چاره- جوئى خواست و گفت اين ساحر ماهرى است كه ميخواهد بسحر شما را آواره از وطن نمايد و با ادّعاء خدائى حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از ميان آنها اشخاصى را كه ماهرتر در سحرند انتخاب كنند و بياورند و او بهمين دستور عمل نمود و ساحران ماهر در ظهر روز عيد ساليانه خودشان كه روز زينت خوانده ميشد در مكان معيّنى كه فاصله ميان دو طرف بود و در سوره طه گذشت جمع شدند و براى آنكه اهل مصر مهيّا براى آمدن شوند فرعونيان بمردم ميگفتند آيا در چنين روزى اجتماع مينمائيد براى آنكه ما پيرو دين ساحران شويم كه همدين ما هستند اگر غلبه با آنها باشد و پيرو دين موسى و هارون نگرديم و چون ساحران بدربار فرعون راه يافتند باو گفتند اگر ما بر موسى غالب شديم انعامى هم داريم او گفت علاوه بر انعام مقرّب درگاه ما هم خواهيد شد و بعد از سؤال از حضرت موسى كه آيا تو مى‌اندازى عصايت را يا ما بيندازيم آنچه داريم او فرمود بيندازيد آنچه را مى‌اندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و گفتند بعزّت و جلال فرعون قطعا غلبه با ما است چون كاملا مطمئن بودند كه ديگر سحرى بالاتر از اين نميشود كرد و اين قسم قسم خوردن در زمان جاهليّت معمول بود و در اسلام‌
----
جلد 4 صفحه 105
منسوخ شد و بنام خدا مقرّر گرديد پس حضرت موسى عصاى خود را انداخت و اژدهائى شد كه تمام مارهاى دروغى را كه بتزوير و تلبيس ريسمانها و عصاهاشان را بصور مختلفه آن حيوان در آورده بودند و بتوسط سيماب و غيره حركت ميكردند بلع نمود و اثرى از آنها باقى نگذارد و چون ساحران اين معجزه را مشاهده نمودند با آنكه ميدانستند چنين امرى بسحر انجام پذير نيست بدون درنگ برو بر زمين افتادند مانند آنكه آنها را بدون اختيار بزمين انداخته باشند و در پيشگاه عظمت و قدرت الهى سجده نمودند و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار جهانيان آن پروردگارى كه موسى و هارون معرّف و مبيّن او شدند بأعجاز و بيان نه فرعون و هامان و فرعون از اين امر برآشفت و بساحران گفت آيا ايمان آورديد بموسى بدون اذن و اجازه من و ءامنتم بدو همزه نيز قرائت شده و او لابد استاد شما بوده در سحر و با او تبانى داشته‌ايد يا بعضى از فنون آنرا بشما نياموخته و براى خودش در چنين مواقعى باقى گذارده و اين سخنان را براى اشتباه كارى بر قومش ميگفت كه آنها تصوّر ننمايند ايمان ساحران براى ظهور حق و وضوح صدق حضرت موسى در ادّعاء نبوت نزد آنها بوده و تهديد كرد كه بزودى شما را بپاداش اين جرئت و جسارتتان ميرسانم كه بدانيد سزاى شما چيست دستها و پاهاى شما را بر خلاف يكديگر يعنى دست راست و پاى چپ يا پاى راست و دست چپ شما را ميبرم و بعد شما را براى عبرت مردم بدار ميكشم و هيچكدامتان را عفو نخواهم نمود و آنها گفتند ضررى ندارد ما بسوى رحمت پروردگارمان بازگشت ميكنيم ما اميدواريم كه خداوند از خطاها و تقصيرات ما بگذرد براى تحمّل رنج و محنتى كه بر ما وارد شد و شديم از سابقين در ايمان بخدا و پيغمبر او البته تحمّل الم موقت در برابر نعيم دائم سهل است و بعضى ان كنّا بكسر همزه قرائت نموده‌اند يعنى اگر باشيم از سابقين در ايمان بمغفرت الهى نائل ميشويم پس دست از ايمان خود برنميداريم و گفته‌اند آنها كسانى بودند كه بعد از اين معجزه از آل فرعون ايمان آوردند پيش از سايرين غير از بنى اسرائيل كه ايمان آورده بودند و قمى ره در ضمن حديث سابق نقل نموده كه فرعون و هامان قبلا تعليم سحر نموده بودند و فرعون بسحر بر مردم غلبه‌
----
جلد 4 صفحه 106
پيدا كرد و ادعاء خدائى نمود لذا مأمور بتمام شهرهاى مصر فرستاد و هزار جادوگر جمع كردند و از ميان آنها يكصد نفر انتخاب كردند و از ميان آنها هشتاد نفر پس جادوگران بفرعون گفتند تو ميدانى كه از ما كسى در دنيا ما هرتر در سحر نيست اگر ما بر موسى غالب شديم چه بما خواهى داد فرعون گفت شما مقرّب درگاه من خواهيد شد و در سلطنت با من شريك خواهيد بود آنها گفتند اگر موسى بر ما غلبه نمود و سحر ما را باطل كرد ميدانيم او جادوگر نيست و پيغمبر است و باو ايمان ميآوريم فرعون گفت اگر چنين شد من هم در ايمان باو با شما شركت ميكنم ولى شما سعى كنيد و اسباب كارتان را تكميل نمائيد كه مغلوب نشويد و موعد روز عيدشان بود و چون آفتاب بلند شد فرعون سحره و مردم را جمع نمود در كنار بارگاه خود كه ارتفاع آن از زمين هشتاد ذراع بود و قبّه آنرا از آهن و فولاد صيقلى شده ساخته بودند كه وقتى آفتاب بآن مى‌تابيد كسى نميتوانست بآن نگاه كند از برق آهن و تابش آفتاب و فرعون و هامان آمدند و آنجا نشستند و نگاه ميكردند و موسى عليه السّلام هم آمد ولى نظر بآسمان ميكرد و جادوگران گفتند اين مرد نظر بآسمان ميكند و سحر ما در آنجا كارگر نيست و در برابر موسى صف كشيدند و عرضه داشتند كه تو مى‌اندازى يا ما بيندازيم و او فرمود شما بيندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و همه مانند مارها بجنبش آمدند و گفتند بعزّت فرعون ما غالب ميشويم و موسى چون آن منظره را مشاهده نمود بيمناك شد ولى ندائى بگوشش رسيد كه نترس تو غالب خواهى شد عصايت را بينداز تمام مارهاى مصنوعى را بلع ميكند پس موسى انداخت عصاى خود را و چون بزمين رسيد گداخته شد و بعد سر بلند كرد و دهان گشود بطوريكه لب بالايش رسيد ببالاى گنبد قصر فرعون پس دور زد بر آن و با لب زيرينش تمام ريسمانها و عصاهاى سحره را جمع نمود و بلعيد و مردم يكدفعه فرار كردند و چون تاكنون چنين امر عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد شد و موسى هم با مردم فرارى همراهى ميكرد تا خطاب الهى رسيد كه بگير آنرا و نترس ما
----
جلد 4 صفحه 107
دو مرتبه بصورت اوّل برش ميگردانيم و او برگشت و عباء خود را بدست پيچيد و در دهان اژدها نمود و آن بصورت اوّل برگشت و ساحران ايمان آوردند و فرعون غضب كرد و هر كس را بموسى ايمان آورده بود زندانى نمود تا معجزات ديگرى از آنحضرت از قبيل طوفان و ملخ و كنه و غوك و خون كه تفصيلش در سور سابقه گذشت بروز نمود و فرعون آنها را آزاد كرد و گفته شده كه آنملعون متمكّن نشد تهديد خود را نسبت بساحرانى كه ايمان آوردند عملى نمايد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنّا نَطمَع‌ُ أَن‌ يَغفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَن‌ كُنّا أَوَّل‌َ المُؤمِنِين‌َ (51)
محققا ‌ما طمع‌ داريم‌ و اميدواريم‌ ‌که‌ خداوند بپوشاند خطاهاي‌ ‌ما ‌را‌ و ببخشد گناهان‌ ‌ما ‌را‌ چون‌ ‌ما اول‌ كساني‌ هستيم‌ ‌که‌ ايمان‌ آورديم‌.
‌اينکه‌ اوليت‌ نسبت‌ باين‌ جماعتي‌ ‌بود‌ ‌که‌ مجتمع‌ شدند و الا ‌در‌ همان‌ دفعه‌ اولي‌ ‌که‌ ‌در‌ مجلس‌ فرعون‌ القاء عصا كرد و يد بيضاء ظاهر شد بعضي‌ ايمان‌ آوردند مثل‌ آسيه‌ زن‌ فرعون‌ و مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ و جمعي‌ ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌.
(إِنّا نَطمَع‌ُ) ‌يعني‌ نرجو و نتوقع‌ اميد و تمني‌ داريم‌.
(أَن‌ يَغفِرَ لَنا) خداوند غفار الذنوب‌ ‌است‌ ‌حتي‌ دارد انقدر پرده‌ پوشي‌ ميكند ‌که‌ ‌از‌ نامه‌ عمل‌ محو ميشود و بجاي‌ ‌او‌ حسنات‌ ثبت‌ ميشود و ‌از‌ نظر ملائكه‌ محو ميكند بخصوص‌ ايمان‌ ‌که‌ ميفرمايد
«الاسلام‌ يجب‌ ‌ما قبله‌»
«و الايمان‌ حسنة ‌لا‌ تضر معه‌ السيئه‌».
(رَبُّنا خَطايانا) و ‌در‌ جاي‌ ديگر ميگويد إِنّا آمَنّا بِرَبِّنا لِيَغفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكرَهتَنا عَلَيه‌ِ مِن‌َ السِّحرِ (طه‌ 73) و مراد ‌از‌ خطايا همان‌ كفر و شرك‌ و تعليم‌ و تعلم‌ سحر و اعمال‌ ‌آن‌ و ساير معاصي‌ و ‌از‌ كلمه‌ وَ ما أَكرَهتَنا استفاده‌ ميشود ‌که‌ اينها مجبور بودند و نميتوانستند مخالفت‌ كنند ‌در‌ سحر.
(أَن‌ كُنّا أَوَّل‌َ المُؤمِنِين‌َ) اوليت‌ فضيلت‌ دارد چنانچه‌ ‌در‌ شأن‌ امير المؤمنين‌ دارد
«انه‌ اول‌ القوم‌ اسلاما و اقدمهم‌ ايمانا و احوطهم‌ ‌علي‌ الاسلام‌»
بعلاوه‌ اسلام‌ و ايمان‌ سحره‌
جلد 14 - صفحه 33
باعث‌ شد ‌که‌ ديگران‌ ايمان‌ آوردند و مثوبات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ دارند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 51)- سپس افزودند: ما در گذشته گناهانی مرتکب شده‌ایم و در این صحنه سردمدار مبارزه با پیامبر راستین خدا موسی (ع) شدیم، و در ستیز با حق پیشقدم بودیم، اما «ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد چرا که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم» (إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ).
ما امروز از هیچ چیز وحشت نداریم، نه از تهدیدهای تو، و نه از دست و پا
ج3، ص371
زدن در خون بر فراز شاخه‌های بلند نخل!
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۱۸: خط ۳۴۲:
[[رده:زمینه آمرزش]][[رده:عوامل آمرزش]][[رده:امیدوارى به آمرزش]][[رده:آثار سبقت در ایمان]][[رده:ارزش سبقت در ایمان]][[رده:آثار توبه]][[رده:امیدوارى جادوگران فرعون]][[رده:ایمان جادوگران فرعون]][[رده:پشیمانى جادوگران فرعون]][[رده:فضایل جادوگران فرعون]][[رده:منشأ امیدوارى جادوگران فرعون]][[رده:آثار حق طلبى]][[رده:آثار ربوبیت خدا]][[رده:آمرزشهاى خدا]][[رده:آثار تحمل مشکلات دین]][[رده:آثار دیندارى]][[رده:آثار تحمل سختى ها]][[رده:پشیمانى از شرک]][[رده:پشیمانى از خدمت به فرعون]][[رده:امیدوارى مؤمنان]][[رده:بینش مؤمنان]][[رده:ترس مؤمنان]][[رده:امیدوارى موحدان]][[رده:ترس موحدان]][[رده:اولین مؤمنان به موسى]][[رده:پشیمانى از مبارزه با موسى]][[رده:قصه موسى]]
[[رده:زمینه آمرزش]][[رده:عوامل آمرزش]][[رده:امیدوارى به آمرزش]][[رده:آثار سبقت در ایمان]][[رده:ارزش سبقت در ایمان]][[رده:آثار توبه]][[رده:امیدوارى جادوگران فرعون]][[رده:ایمان جادوگران فرعون]][[رده:پشیمانى جادوگران فرعون]][[رده:فضایل جادوگران فرعون]][[رده:منشأ امیدوارى جادوگران فرعون]][[رده:آثار حق طلبى]][[رده:آثار ربوبیت خدا]][[رده:آمرزشهاى خدا]][[رده:آثار تحمل مشکلات دین]][[رده:آثار دیندارى]][[رده:آثار تحمل سختى ها]][[رده:پشیمانى از شرک]][[رده:پشیمانى از خدمت به فرعون]][[رده:امیدوارى مؤمنان]][[رده:بینش مؤمنان]][[رده:ترس مؤمنان]][[رده:امیدوارى موحدان]][[رده:ترس موحدان]][[رده:اولین مؤمنان به موسى]][[رده:پشیمانى از مبارزه با موسى]][[رده:قصه موسى]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشعراء ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشعراء ]]
{{#seo:
|title=آیه 51 سوره شعراء
|title_mode=replace
|keywords=آیه 51 سوره شعراء,شعراء 51,إِنَّا نَطْمَعُ‌ أَنْ‌ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ‌ کُنَّا أَوَّلَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌,زمینه آمرزش,عوامل آمرزش,امیدوارى به آمرزش,آثار سبقت در ایمان,ارزش سبقت در ایمان,آثار توبه,امیدوارى جادوگران فرعون,ایمان جادوگران فرعون,پشیمانى جادوگران فرعون,فضایل جادوگران فرعون,منشأ امیدوارى جادوگران فرعون,آثار حق طلبى,آثار ربوبیت خدا,آمرزشهاى خدا,آثار تحمل مشکلات دین,آثار دیندارى,آثار تحمل سختى ها,پشیمانى از شرک,پشیمانى از خدمت به فرعون,امیدوارى مؤمنان,بینش مؤمنان,ترس مؤمنان,امیدوارى موحدان,ترس موحدان,اولین مؤمنان به موسى,پشیمانى از مبارزه با موسى,قصه موسى,آیات قرآن سوره الشعراء
|description=إِنَّا نَطْمَعُ‌ أَنْ‌ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ‌ کُنَّا أَوَّلَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۹

کپی متن آیه
إِنَّا نَطْمَعُ‌ أَنْ‌ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ‌ کُنَّا أَوَّلَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌

ترجمه

ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمان‌آورندگان بودیم!»

|ما اميد داريم كه پروردگار ما گناهانمان را بر ما ببخشايد، چرا كه ما اولين مؤمنان شديم
ما اميدواريم كه پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشايد، [چرا] كه نخستين ايمان‌آورندگان بوديم.»
ما از خدا امید آن داریم که به لطف خویش از گناهان ما درگذرد چون اول ما به او ایمان آوردیم.
قطعاً ما امیدواریم که چون نخستین ایمان آورندگان [از این قوم] بودیم، پروردگارمان خطاهای ما را بیامرزد.
ما اميد مى‌داريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد كه ما نخستين كسانى هستيم كه ايمان آورديم.
ما امید داریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد چرا که نخستین ایمان آورندگان بوده‌ایم‌
ما اميد داريم كه پروردگارمان گناهانمان را بيامرزد كه ما نخستين مؤمنانيم.
ما امیدواریم که پروردگارمان گناهان ما را ببخشایاد، چرا که ما (در میان قوم تو) نخستین ایمان‌آورندگان بوده‌ایم.
«‌ما بی‌گمان امیدواریم که پروردگارمان گناهانمان را بر ما بپوشاند، (چرا) که (در جمع فرعونیان) نخستین ایمان‌آورندگان بوده‌ایم.»
همانا امیدواریم بیامرزد برای ما پروردگار ما گناهان ما را که بودیم نخستین ایمان‌آرندگان‌

We are eager for our Lord to forgive us our sins, since we are the first of the believers.”
ترتیل:
ترجمه:
الشعراء ٥٠ آیه ٥١ الشعراء ٥٢
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَطْمَعُ»: آزمندیم. امیدواریم. «خطایا»: گناهان. خطاها. «أَن کُنَّا»: به سبب این که ما بوده‌ایم. در اصل (لِأن کُنَّا) بوده و حرف (أَنْ) مخفّف از مثقّله است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ «50» إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ «51»

ساحران گفتند: باكى نيست، ما به سوى پروردگارخود بازمى‌گرديم. ما اميد داريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا كه ما نخستين ايمان آورندگان هستيم.

نکته ها

همين كه ساحران معجزه‌ى موسى را ديدند، به خاك افتادند و سجده كردند، در اين جا فرعون براى عوام‌فريبى به تحليلى دست زد وگفت: اين يك توطئه‌ى از پيش ساخته است، شما شاگرد موسى بوده‌ايد و اين خيمه شب بازى را براى سقوط من به راه انداخته‌ايد. غافل از آن كه ساحران در كشور پراكنده بودند و دستشان به موسى نمى‌رسيد تا شاگردش باشند، علاوه بر اين كه آنان به عزّت فرعون سوگند پيروزى خورده بودند.

در بعضى تفاسير مى‌خوانيم: فرعون دست و پاى ساحران را قطع كرد و به درختان خرماى‌

جلد 6 - صفحه 317

بلند آويخت و حضرت موسى بر آنان مى‌گريست.

پیام ها

1- در نظام طاغوتى، مردم آزادى عقيده ندارند. «آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ»

2- طاغوت‌ها مى‌خواهند حتّى بر افكار مردم مسلّط باشند. «قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ»

3- دروغگو كم حافظه است. «لَمَجْنُونٌ‌- عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ»

4- بدترين شكنجه‌اى كه قدرت، كارايى و توازن انسان را مى‌گيرد، قطع دست و پا از چپ و راست است. «مِنْ خِلافٍ»

5- به طاغوت‌ها اطمينان نكنيد، آنان همه را براى خودشان مى‌خواهند. (فرعون كه ساعتى پيش وعده داده بود آنان را از مقرّبان خواهد كرد، اكنون همه را به قتل تهديد مى‌كند). «لَأُصَلِّبَنَّكُمْ»

6- يكى از آثار ايمان به معاد، شجاعت در برابر طاغوت‌هاست. «لا ضَيْرَ إِنَّا»

7- ايمان به معاد، افق روشن براى آينده است. «إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ»

8- شهادت در راه خدا، ضرر و هلاكت نيست. «لا ضَيْرَ إِنَّا»

9- كسى كه ايمانش بر اساس شناخت باشد، متزلزل نمى‌شود. «لا ضَيْرَ إِنَّا» (ساحران كه معجزه را شناختند، در برابر تهديدات فرعون استقامت كردند).

10- هم سِحر گناه است و هم در استخدام فرعون‌ها درآمدن. «خَطايانا»

11- طمع در مادّيات، منفى ولى در معنويّات، مثبت است. «نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا»

12- بخشش، از شئون ربوبيّت الهى است. «يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا»

13- آرزوى عفو بايد با بازگشت واقعى همراه باشد. «آمَنَّا- نَطْمَعُ»

14- سابقه و پيشگامى در ايمان، يك فضيلت است. «أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ»

15- حسن عاقبت، بزرگ‌ترين سعادت است. كسانى كه تمام عمرشان در انحراف بودند، با جرقّه‌اى در يك لحظه دگرگون شده‌ «إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» و از اوّلين مؤمنان شدند. «كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ»

16- توطئه، توطئه‌گر را رسوا مى‌كند. (فرعون با سرمايه‌گذارى بسيار، ساحران را

جلد 6 - صفحه 318

دعوت كرد تا موسى را رسوا كنند، ولى با ايمان آوردن ساحران، فرعون خود رسوا شد). «كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا: بدرستى كه ما طمع داريم آنكه بيامرزد براى ما پروردگار ما گناهان ما را و عفو فرمايد خطاى ما را. أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ‌: به جهت آنكه بوديم ما از آل فرعون اول گرويدگان به وحدانيت خدا و به نبوت موسى.

نكته: اين جمله به حسب معنى تعليل ثانى است براى نفى ضرر، يا تعليل علت متقدمه است، يعنى رجوع ما به ثواب و رحمت حضرت سبحان به جهت آنست كه ما اول گرويدگانيم به او سبحانه. خلاصه فرعون امر نمود تا دست راست و پاى چپ مؤمنان را بريدند و ايشان را به دارهاى بلند آويختند، و حضرت موسى بر ايشان مى‌گريست و خداوند سبحان حجابها از پيش نظر او برداشت و منازل قرب و مقامات آنها را به نظر او آورد تا تسلى يافت. «1» ابن عباس‌


«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 445. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 425

روايت نموده كه در آن روز ششصد هزار نفر از بنى اسرائيل به موسى ايمان آوردند، پس هامان به فرعون گفت مردم به موسى ايمان آوردند، تفحص كن هر كه در دين او داخل شده حبس كن. چون فرعون بنى اسرائيل را محبوس ساخت، آيات پى‌درپى خدا بر آنها نازل ساخت و به قحط و كمى ميوه ايشان را مبتلا فرمود.

تنبيه: آيات شريفه آگاهى است مر متدينين و مؤمنين را كه در ديانت و ايمان خود ثابت و در مقابل ناملايمات و شدائد معاندين، صابر باشند و پس از ظهور حق و حقانيت، جان فشانى نمايند براى حق، چنانكه سحره فرعون به محض كشف حقانيت موسى ايمان آوردند و ثبات ورزيدند به مرتبه اى كه از تهديدات فرعون ترسان نشده حاضر براى فداكارى ديانت شدند، قوت و شجاعت به خرج داده، به سر دار رفتند و از دين حق دست بر نداشتند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (31) فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (32) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (33) قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (34) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ (35)

قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (36) يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (37) فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (38) وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (39) لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كانُوا هُمُ الْغالِبِينَ (40)

فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ (41) قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (42) قالَ لَهُمْ مُوسى‌ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ (43) فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (44) فَأَلْقى‌ مُوسى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ (45)

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ (46) قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ (47) رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ (48) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ (49) قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ (50)

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)


جلد 4 صفحه 103

ترجمه‌

گفت پس بياور آنرا اگر هستى از راستگويان‌

پس انداخت عصايش را پس آنگاه آن بود اژدهائى آشكار

و برآورد دستش را پس آنگاه آن بود سفيد نورانى براى نگاه كنندگان‌

گفت بآن جماعت كه بودند در اطرافش همانا اين هرآينه جادوگرى است دانا

ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان بجادويش پس چه ميفرمائيد

گفتند بازدار او و برادرش را و بفرست در شهرها جمع كنندگانرا

كه بياورند نزد تو هر جادوگر دانا را

پس جمع كرده شدند جادوگران براى وعده‌گاه روزى معلوم‌

و گفته شد بمردم كه آيا شما هستيد اجتماع كنندگان‌

باشد كه ما پيروى كنيم جادوگرانرا اگر باشند ايشان غلبه كنندگان‌

پس چون آمدند جادوگران گفتند به فرعون آيا همانا براى ما مزدى است اگر باشيم ما غلبه كنندگان‌

گفت آرى و همانا شمائيد آنگاه هرآينه از نزديك شدگان‌

گفت به ايشان موسى بيندازيد آنچه را شمائيد اندازنده‌

پس انداختند ريسمانهاشان را و عصاهاشان را و گفتند سوگند ببزرگى و توانائى فرعون همانا ما هر آينه مائيم غلبه كنندگان‌

پس انداخت موسى عصايش را پس آنگاه آن فرو ميبرد آنچه را مينمودند بدروغ‌

پس برو افكنده شدند ساحران سجده كنندگان‌

گفتند گرويديم بپروردگار جهانيان‌

پروردگار موسى و هارون‌

گفت آيا گرويديد باو پيش از آنكه دستورى دهم شما را همانا او بزرگ شما است كه آموخته است شما را جادو پس هرآينه زود باشد كه بدانيد هر آينه خواهم بريد دستهاتان را و پاهاتان را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار خواهم كرد شما را همگى‌

گفتند ضررى ندارد همانا ما بسوى پروردگارمان بازگشت كنندگانيم‌

همانا ما اميد داريم كه ببخشد بما پروردگار ما گناهانمان را براى آنكه بوديم اوّل گروندگان.

تفسير

بعد از مذاكرات سابقه كه بين حضرت موسى و فرعون روى داد گفت اگر راست ميگوئى معجزت را بياور و آنحضرت عصاى خود را انداخت ناگهان‌


جلد 4 صفحه 104

اژدهائى شد كه شك و شبهه‌ئى در اژدها بودن آن نبود و بيرون آورد دستش را از گريبان يا آستينش ناگهان آن دست سفيد و منوّر شد براى كسانى كه نظر مينمودند بآن بطوريكه شعاعش حائل شد ميان آنها و روى حضرت موسى و قمى ره در ضمن حديثى كه در آيات سابقه ذكر شد نقل نموده كه چون عصا اژدها شد تمام جلساء فرعون فرار نمودند و فرعون بقدرى ترسيد كه نتوانست خود را نگهدارد و موسى عليه السّلام را بخدا قسم داد كه او را از شرّ آن اژدها نگهدارى فرمايد و آنحضرت او را نگهدارى فرمود و بعد يد بيضاء را ارائه داد و چون عصا را بدست گرفت فرعون بنفس خود مراجعه نمود و خواست تصديق كند ولى هامان نگذاشت و گفت اين با ادّعاء خدائى تو منافات دارد كه تابع بنده خودت شوى و اثر مشاهده معجزه بقدرى او را از تفرعن خود تنزّل داد كه با اعيان مجلس مشورت نمود و از آنها چاره- جوئى خواست و گفت اين ساحر ماهرى است كه ميخواهد بسحر شما را آواره از وطن نمايد و با ادّعاء خدائى حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از ميان آنها اشخاصى را كه ماهرتر در سحرند انتخاب كنند و بياورند و او بهمين دستور عمل نمود و ساحران ماهر در ظهر روز عيد ساليانه خودشان كه روز زينت خوانده ميشد در مكان معيّنى كه فاصله ميان دو طرف بود و در سوره طه گذشت جمع شدند و براى آنكه اهل مصر مهيّا براى آمدن شوند فرعونيان بمردم ميگفتند آيا در چنين روزى اجتماع مينمائيد براى آنكه ما پيرو دين ساحران شويم كه همدين ما هستند اگر غلبه با آنها باشد و پيرو دين موسى و هارون نگرديم و چون ساحران بدربار فرعون راه يافتند باو گفتند اگر ما بر موسى غالب شديم انعامى هم داريم او گفت علاوه بر انعام مقرّب درگاه ما هم خواهيد شد و بعد از سؤال از حضرت موسى كه آيا تو مى‌اندازى عصايت را يا ما بيندازيم آنچه داريم او فرمود بيندازيد آنچه را مى‌اندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و گفتند بعزّت و جلال فرعون قطعا غلبه با ما است چون كاملا مطمئن بودند كه ديگر سحرى بالاتر از اين نميشود كرد و اين قسم قسم خوردن در زمان جاهليّت معمول بود و در اسلام‌


جلد 4 صفحه 105

منسوخ شد و بنام خدا مقرّر گرديد پس حضرت موسى عصاى خود را انداخت و اژدهائى شد كه تمام مارهاى دروغى را كه بتزوير و تلبيس ريسمانها و عصاهاشان را بصور مختلفه آن حيوان در آورده بودند و بتوسط سيماب و غيره حركت ميكردند بلع نمود و اثرى از آنها باقى نگذارد و چون ساحران اين معجزه را مشاهده نمودند با آنكه ميدانستند چنين امرى بسحر انجام پذير نيست بدون درنگ برو بر زمين افتادند مانند آنكه آنها را بدون اختيار بزمين انداخته باشند و در پيشگاه عظمت و قدرت الهى سجده نمودند و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار جهانيان آن پروردگارى كه موسى و هارون معرّف و مبيّن او شدند بأعجاز و بيان نه فرعون و هامان و فرعون از اين امر برآشفت و بساحران گفت آيا ايمان آورديد بموسى بدون اذن و اجازه من و ءامنتم بدو همزه نيز قرائت شده و او لابد استاد شما بوده در سحر و با او تبانى داشته‌ايد يا بعضى از فنون آنرا بشما نياموخته و براى خودش در چنين مواقعى باقى گذارده و اين سخنان را براى اشتباه كارى بر قومش ميگفت كه آنها تصوّر ننمايند ايمان ساحران براى ظهور حق و وضوح صدق حضرت موسى در ادّعاء نبوت نزد آنها بوده و تهديد كرد كه بزودى شما را بپاداش اين جرئت و جسارتتان ميرسانم كه بدانيد سزاى شما چيست دستها و پاهاى شما را بر خلاف يكديگر يعنى دست راست و پاى چپ يا پاى راست و دست چپ شما را ميبرم و بعد شما را براى عبرت مردم بدار ميكشم و هيچكدامتان را عفو نخواهم نمود و آنها گفتند ضررى ندارد ما بسوى رحمت پروردگارمان بازگشت ميكنيم ما اميدواريم كه خداوند از خطاها و تقصيرات ما بگذرد براى تحمّل رنج و محنتى كه بر ما وارد شد و شديم از سابقين در ايمان بخدا و پيغمبر او البته تحمّل الم موقت در برابر نعيم دائم سهل است و بعضى ان كنّا بكسر همزه قرائت نموده‌اند يعنى اگر باشيم از سابقين در ايمان بمغفرت الهى نائل ميشويم پس دست از ايمان خود برنميداريم و گفته‌اند آنها كسانى بودند كه بعد از اين معجزه از آل فرعون ايمان آوردند پيش از سايرين غير از بنى اسرائيل كه ايمان آورده بودند و قمى ره در ضمن حديث سابق نقل نموده كه فرعون و هامان قبلا تعليم سحر نموده بودند و فرعون بسحر بر مردم غلبه‌


جلد 4 صفحه 106

پيدا كرد و ادعاء خدائى نمود لذا مأمور بتمام شهرهاى مصر فرستاد و هزار جادوگر جمع كردند و از ميان آنها يكصد نفر انتخاب كردند و از ميان آنها هشتاد نفر پس جادوگران بفرعون گفتند تو ميدانى كه از ما كسى در دنيا ما هرتر در سحر نيست اگر ما بر موسى غالب شديم چه بما خواهى داد فرعون گفت شما مقرّب درگاه من خواهيد شد و در سلطنت با من شريك خواهيد بود آنها گفتند اگر موسى بر ما غلبه نمود و سحر ما را باطل كرد ميدانيم او جادوگر نيست و پيغمبر است و باو ايمان ميآوريم فرعون گفت اگر چنين شد من هم در ايمان باو با شما شركت ميكنم ولى شما سعى كنيد و اسباب كارتان را تكميل نمائيد كه مغلوب نشويد و موعد روز عيدشان بود و چون آفتاب بلند شد فرعون سحره و مردم را جمع نمود در كنار بارگاه خود كه ارتفاع آن از زمين هشتاد ذراع بود و قبّه آنرا از آهن و فولاد صيقلى شده ساخته بودند كه وقتى آفتاب بآن مى‌تابيد كسى نميتوانست بآن نگاه كند از برق آهن و تابش آفتاب و فرعون و هامان آمدند و آنجا نشستند و نگاه ميكردند و موسى عليه السّلام هم آمد ولى نظر بآسمان ميكرد و جادوگران گفتند اين مرد نظر بآسمان ميكند و سحر ما در آنجا كارگر نيست و در برابر موسى صف كشيدند و عرضه داشتند كه تو مى‌اندازى يا ما بيندازيم و او فرمود شما بيندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و همه مانند مارها بجنبش آمدند و گفتند بعزّت فرعون ما غالب ميشويم و موسى چون آن منظره را مشاهده نمود بيمناك شد ولى ندائى بگوشش رسيد كه نترس تو غالب خواهى شد عصايت را بينداز تمام مارهاى مصنوعى را بلع ميكند پس موسى انداخت عصاى خود را و چون بزمين رسيد گداخته شد و بعد سر بلند كرد و دهان گشود بطوريكه لب بالايش رسيد ببالاى گنبد قصر فرعون پس دور زد بر آن و با لب زيرينش تمام ريسمانها و عصاهاى سحره را جمع نمود و بلعيد و مردم يكدفعه فرار كردند و چون تاكنون چنين امر عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد شد و موسى هم با مردم فرارى همراهى ميكرد تا خطاب الهى رسيد كه بگير آنرا و نترس ما


جلد 4 صفحه 107

دو مرتبه بصورت اوّل برش ميگردانيم و او برگشت و عباء خود را بدست پيچيد و در دهان اژدها نمود و آن بصورت اوّل برگشت و ساحران ايمان آوردند و فرعون غضب كرد و هر كس را بموسى ايمان آورده بود زندانى نمود تا معجزات ديگرى از آنحضرت از قبيل طوفان و ملخ و كنه و غوك و خون كه تفصيلش در سور سابقه گذشت بروز نمود و فرعون آنها را آزاد كرد و گفته شده كه آنملعون متمكّن نشد تهديد خود را نسبت بساحرانى كه ايمان آوردند عملى نمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا نَطمَع‌ُ أَن‌ يَغفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَن‌ كُنّا أَوَّل‌َ المُؤمِنِين‌َ (51)

محققا ‌ما طمع‌ داريم‌ و اميدواريم‌ ‌که‌ خداوند بپوشاند خطاهاي‌ ‌ما ‌را‌ و ببخشد گناهان‌ ‌ما ‌را‌ چون‌ ‌ما اول‌ كساني‌ هستيم‌ ‌که‌ ايمان‌ آورديم‌.

‌اينکه‌ اوليت‌ نسبت‌ باين‌ جماعتي‌ ‌بود‌ ‌که‌ مجتمع‌ شدند و الا ‌در‌ همان‌ دفعه‌ اولي‌ ‌که‌ ‌در‌ مجلس‌ فرعون‌ القاء عصا كرد و يد بيضاء ظاهر شد بعضي‌ ايمان‌ آوردند مثل‌ آسيه‌ زن‌ فرعون‌ و مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ و جمعي‌ ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌.

(إِنّا نَطمَع‌ُ) ‌يعني‌ نرجو و نتوقع‌ اميد و تمني‌ داريم‌.

(أَن‌ يَغفِرَ لَنا) خداوند غفار الذنوب‌ ‌است‌ ‌حتي‌ دارد انقدر پرده‌ پوشي‌ ميكند ‌که‌ ‌از‌ نامه‌ عمل‌ محو ميشود و بجاي‌ ‌او‌ حسنات‌ ثبت‌ ميشود و ‌از‌ نظر ملائكه‌ محو ميكند بخصوص‌ ايمان‌ ‌که‌ ميفرمايد

«الاسلام‌ يجب‌ ‌ما قبله‌»

«و الايمان‌ حسنة ‌لا‌ تضر معه‌ السيئه‌».

(رَبُّنا خَطايانا) و ‌در‌ جاي‌ ديگر ميگويد إِنّا آمَنّا بِرَبِّنا لِيَغفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكرَهتَنا عَلَيه‌ِ مِن‌َ السِّحرِ (طه‌ 73) و مراد ‌از‌ خطايا همان‌ كفر و شرك‌ و تعليم‌ و تعلم‌ سحر و اعمال‌ ‌آن‌ و ساير معاصي‌ و ‌از‌ كلمه‌ وَ ما أَكرَهتَنا استفاده‌ ميشود ‌که‌ اينها مجبور بودند و نميتوانستند مخالفت‌ كنند ‌در‌ سحر.

(أَن‌ كُنّا أَوَّل‌َ المُؤمِنِين‌َ) اوليت‌ فضيلت‌ دارد چنانچه‌ ‌در‌ شأن‌ امير المؤمنين‌ دارد

«انه‌ اول‌ القوم‌ اسلاما و اقدمهم‌ ايمانا و احوطهم‌ ‌علي‌ الاسلام‌»

بعلاوه‌ اسلام‌ و ايمان‌ سحره‌

جلد 14 - صفحه 33

باعث‌ شد ‌که‌ ديگران‌ ايمان‌ آوردند و مثوبات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ دارند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 51)- سپس افزودند: ما در گذشته گناهانی مرتکب شده‌ایم و در این صحنه سردمدار مبارزه با پیامبر راستین خدا موسی (ع) شدیم، و در ستیز با حق پیشقدم بودیم، اما «ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد چرا که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم» (إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ).

ما امروز از هیچ چیز وحشت نداریم، نه از تهدیدهای تو، و نه از دست و پا

ج3، ص371

زدن در خون بر فراز شاخه‌های بلند نخل!

نکات آیه

۱ - اظهار امیدوارى ساحران مؤمن به موسى(ع)، به برخوردارى از غفران الهى (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا)

۲ - ندامت ساحران از گذشته شرک آلود و غفلت بار خود در پیشگاه خدا (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا)

۳ - قرار گرفتن در صف نخستین مؤمنان، سرمایه امید ساحران به آمرزش الهى (إنّا نطمع أن یغفر ... أن کنّا أوّل المؤمنین ) عبارت «أن کنّا...» تعلیل براى امید داشتن به غفران الهى است; یعنى، چون ما در صف نخستین ایمان آوردگان به موسى قرار گرفتیم این ما را امیدوار به غفران مى نماید.

۴ - توبه و رویکرد به دین و تحمل سختى هاى آن، زمینه ساز جلب غفران و آمرزش الهى (قالوا ءامنّا بربّ العلمین ... قالوا لاضیر إنّا إلى ربّنا منقلبون . إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که ساحران پس از ایمان به خدا و پذیرش شکنجه هاى فرعون، نسبت به غفران و آمرزش الهى اظهار امیدوارى کردند.

۵ - پیشگامى در طریق ایمان و سبقت گرفتن در راه ارزش ها، خود ارزشى الهى است. (إنّا نطمع أن یغفر ... أن کنّا أوّل المؤمنین) نقل گفته ساحران از سوى خدا بدون رد کردن آن، دلیل بر این است که خدا نیز استدلال ساحران را قبول دارد.

۶ - ساحرانِ گرویده به موسى(ع)، از نخستین مؤمنان به وى (إنّا نطمع أن یغفر ... إن کنّا أوّل المؤمنین)

۷ - سبقت در ایمان و قرار گرفتن در صف نخستین مؤمنان و حق گرایان، موجب جلب آمرزش الهى (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا أن کنّا أوّل المؤمنین) برداشت یاد شده از تعلیل قرار گرفتن جمله «أن کنّا أوّل المؤمنین» براى جمله قبل (إنّا نطمع...) استفاده مى شود.

۸ - تحمل دشوارى ها در راه دین در نظر مؤمنان راستین، تنها زمینه ساز برخوردارى از مغفرت الهى است و نه تضمینى حتمى. (قالوا لاضیر ... إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا) ساحران مؤمن، در عین اظهار آمادگى براى پذیرش هر دشوارى، خود را در آن مرتبه ندیدند که حتماً مورد غفران قرار مى گیرند; بلکه فقط اظهار امیدوارى کردند.

۹ - مؤمنان و موحّدان راستین، داراى خوف و رجا در پیشگاه خداوند (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا) ساحران از سویى خود را خطاکار مى دانستند و به همین جهت از عذاب الهى در هراس بودند. از سوى دیگر به خاطر پیشتازى در ایمان آوردن به موسى(ع)، امیدوار بودند که خداوند آنان را ببخشاید.

۱۰ - اظهار ندامت ساحران، از قرار دادن دانش خویش در خدمت فرعون، براى مبارزه با موسى(ع) (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا) کلمه «خطایانا» مى تواند اشاره به اقدامى باشد که ساحران در خدمت نظام فرعونى، براى مبارزه با حق انجام داده اند.

۱۱ - ربوبیت الهى، مقتضى آمرزش خطاها و گناهان بندگان مؤمن (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا أن کنّا أوّل المؤمنین)

موضوعات مرتبط

  • آمرزش: زمینه آمرزش ۴، ۷، ۸; عوامل آمرزش ۱۱
  • ارزشها :۵
  • امیدوارى: امیدوارى به آمرزش ۱، ۳
  • ایمان: آثار سبقت در ایمان ۷; ارزش سبقت در ایمان ۵
  • توبه: آثار توبه ۴
  • جادوگران فرعون: امیدوارى جادوگران فرعون ۱; ایمان جادوگران فرعون ۶; پشیمانى جادوگران فرعون ۲، ۱۰; فضایل جادوگران فرعون ۶; منشأ امیدوارى جادوگران فرعون ۳
  • حق طلبى: آثار حق طلبى ۷
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۱; آمرزشهاى خدا ۴، ۷
  • دین: آثار تحمل مشکلات دین ۸
  • دیندارى: آثار دیندارى ۴
  • سختى: آثار تحمل سختى ها ۴، ۸
  • شرک: پشیمانى از شرک ۲
  • فرعون: پشیمانى از خدمت به فرعون ۱۰
  • مؤمنان: امیدوارى مؤمنان ۹; بینش مؤمنان ۸; ترس مؤمنان ۹
  • موحدان: امیدوارى موحدان ۹; ترس موحدان ۹
  • موسى(ع): اولین مؤمنان به موسى(ع) ۳، ۶; پشیمانى از مبارزه با موسى(ع) ۱۰; قصه موسى(ع) ۲

منابع