المؤمنون ١٠١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَإِذَا|فَإِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[شامل این کلمه::نُفِخ|نُفِخَ‌]] [[کلمه غیر ربط::نُفِخ| ]] [[شامل این ریشه::نفخ‌| ]][[ریشه غیر ربط::نفخ‌| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::الصّور|الصُّورِ]] [[کلمه غیر ربط::الصّور| ]] [[شامل این ریشه::صور| ]][[ریشه غیر ربط::صور| ]][[شامل این کلمه::فَلا|فَلاَ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::أَنْسَاب|أَنْسَابَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَنْسَاب| ]] [[شامل این ریشه::نسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::نسب‌| ]][[شامل این کلمه::بَيْنَهُم|بَيْنَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::بَيْنَهُم| ]] [[شامل این ریشه::بين‌| ]][[ریشه غیر ربط::بين‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::يَوْمَئِذ|يَوْمَئِذٍ]] [[کلمه غیر ربط::يَوْمَئِذ| ]] [[شامل این ریشه::اذ| ]][[ریشه غیر ربط::اذ| ]][[شامل این ریشه::يوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::يوم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَتَسَاءَلُون|يَتَسَاءَلُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَتَسَاءَلُون| ]] [[شامل این ریشه::سئل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سئل‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَإِذَا|فَإِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[شامل این کلمه::نُفِخ|نُفِخَ‌]] [[کلمه غیر ربط::نُفِخ| ]] [[شامل این ریشه::نفخ‌| ]][[ریشه غیر ربط::نفخ‌| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::الصّور|الصُّورِ]] [[کلمه غیر ربط::الصّور| ]] [[شامل این ریشه::صور| ]][[ریشه غیر ربط::صور| ]][[شامل این کلمه::فَلا|فَلاَ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::أَنْسَاب|أَنْسَابَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَنْسَاب| ]] [[شامل این ریشه::نسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::نسب‌| ]][[شامل این کلمه::بَيْنَهُم|بَيْنَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::بَيْنَهُم| ]] [[شامل این ریشه::بين‌| ]][[ریشه غیر ربط::بين‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::يَوْمَئِذ|يَوْمَئِذٍ]] [[کلمه غیر ربط::يَوْمَئِذ| ]] [[شامل این ریشه::اذ| ]][[ریشه غیر ربط::اذ| ]][[شامل این ریشه::يوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::يوم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَتَسَاءَلُون|يَتَسَاءَلُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَتَسَاءَلُون| ]] [[شامل این ریشه::سئل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سئل‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|فَإِذَا نُفِخَ‌ فِي‌ الصُّورِ فَلاَ أَنْسَابَ‌ بَيْنَهُمْ‌ يَوْمَئِذٍ وَ لاَ يَتَسَاءَلُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=پس آن‌گاه که در صور [:بوق جان‌افزا] دمیده شود، پس هرگز میانشان نسبت‌های خویشاوندی وجود ندارد و از (حال) یکدیگر (هم) نمی‌پرسند.
|-|صادقی تهرانی=پس آن‌گاه که در صور [:بوق جان‌افزا] دمیده شود، پس هرگز میانشان نسبت‌های خویشاوندی وجود ندارد و از (حال) یکدیگر (هم) نمی‌پرسند.
|-|معزی=تا گاهی که دمیده شود در صور نباشد تباری میانشان در آن روز و نه از همدیگر پرسند
|-|معزی=تا گاهی که دمیده شود در صور نباشد تباری میانشان در آن روز و نه از همدیگر پرسند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">When the Horn is blown, no relations between them will exist on that Day, and they will not ask after one another.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/023101.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/023101.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره المؤمنون | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::101|١٠١]] | قبلی = المؤمنون ١٠٠ | بعدی = المؤمنون ١٠٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::11|١١]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره المؤمنون | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::101|١٠١]] | قبلی = المؤمنون ١٠٠ | بعدی = المؤمنون ١٠٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::11|١١]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۳: خط ۴۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link63 | آيات ۹۹ - ۱۱۸، سوره مومنون]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link64 | وصف حال مشركين در حال رويارو شدن با مرگ و تمناى بازگشت نمودن و عدم اجابت آن(قال ربّ ارجعون ...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link63 | آيات ۹۹ - ۱۱۸  سوره مؤمنون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link65 | معناى ((برزخ )) و مراد از: ((و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link64 | وصف حال مشركان، هنگام رويارویی با مرگ و تمنّاى بازگشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link66 | مقصود از اينكه در قيامت حسب و نسبى در بين نيست و كسى ازحال ديگرى نمى پرسد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link65 | معناى «برزخ» و مراد از: «وَ مِن وَرَائِهِم بَرزَخٌ إلَى يَومِ يُبعَثُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link67 | توضيح اينكه اهل عذاب در مقام اعتراف و تقاضاى برگشت مى گويند: ((ربّنا غلبت علينا شقوتنا...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link66 | در قيامت، حَسَب و نَسَبى در بين نيست، و كسى از حال ديگرى نمى پرسد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link68 | جواب رد خداوند به توبه و تقاضاى دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link67 | اهل عذاب، با دیدن عذاب قیامت، می گویند: «پروردگارا! شقاوت ما، بر ما غلبه کرد»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link69 | اشاره به برهانى براى مساءله بعث با بيان منزه بودن خداى ملك حق از انجام كار بيهوده و عبث .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link68 | جواب ردّ خداوند، به توبه و تقاضاى دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link70 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link69 | برهانى براى مسأله بعث، با بيان منزّه بودن خداوند، از انجام كار بيهوده و عبث]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link71 | پاره اى از روايات مربوط به برزخ و احوال آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link70 | بحث روايتى: (روایاتی در بارۀ برزخ و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link72 | در قيامت هر حسب و نسبى منقطع است جز حسب و نسب رسول اللّه (ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link73 | رواياتى ديگر، درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آن ها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link73 | روايتى ديگرى درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آنها]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۳#link192 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۳#link192 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۳#link193 |  تفسير:]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۳#link193 |  تفسير:]]
خط ۵۲: خط ۶۱:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۳#link196 | ۲ - داستان تكان دهنده اصمعى]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۳#link196 | ۲ - داستان تكان دهنده اصمعى]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۳#link197 | ۳ - تناسب مجازات و گناه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۳#link197 | ۳ - تناسب مجازات و گناه]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ «101» فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «102»
پس آن گاه كه در صور دميده شود، در آن روز نه ميانشان خويشاوندى است و نه (از حال يكديگر) سؤال مى‌كنند. پس كسانى كه كفّه‌ى اعمالشان سنگين باشد، ايشان همان رستگارانند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ (101)
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ: پس زمانى كه دميده شود در صور، يعنى اسرافيل به امر الهى بدمد در صور ارواح را و اعاده شوند جسدها زنده. فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ: پس نيست هيچ نسبى ميان ايشان در آن روز، يعنى علقه نسبت منقطع گردد و هيچ صاحب رحمى را بر كس خود رحم نباشد، يا نسبى كه امروز بدان‌
----
«1». تفسير الصافى، ج 3، ص 410، چاپ سعيد مشهد به نقل از كافى.
«2». همان مدرك به نقل از خصال.
جلد 9 - صفحه 178
مفاخرت مى‌كنند در آن روز فايده ندهد، زيرا در آن روز نسبت صحيح بايد نه نسب صريح. وَ لا يَتَساءَلُونَ‌: و نپرسند يكديگر را از نسب، يا كسى كسى را از چيزى نپرسد به جهت شدت هول و اضطراب و بزرگى وحشت و دهشت.
نزد مفسرين اختلاف است كه مراد به آيه شريفه كدام نفخه باشد.
ابن عباس گفته: مراد نفخه اول، يعنى اماته باشد كه‌ «فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ» نزد آن حال‌ «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ» اما روز قيامت آنكه‌ «ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى‌ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ‌ ... وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ»* يعنى در نفخه اول يكديگر را نپرسند و در دوم يكديگر را پرسند. بنابراين ميان آيات مناقضه نباشد «1» و آخر آيه قرينه و كاشف هر يك باشد. جماعت ديگر مراد نفخه دوم يعنى قيامت را گفته‌اند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ (101) فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (102) وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ (103) تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ (104) أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ (105)
قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ (106) رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ (107) قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ (108)
ترجمه‌
- پس چون دميده شود در صور پس نباشد خويشاوندى‌ء ميانشان چنين روزى و نپرسند از يكديگر
پس آنكه سنگين است موزونهاى او پس آنگروه ايشانند رستگاران‌
و آنكه سبك است موزونهاى او پس آنگروه آنانند كه زيان رساندند
----
جلد 3 صفحه 656
به نفسهاشان در دوزخند جاودانيان‌
ميسوزاند رويهاشان را آتش و آنها باشند در آن ترش رويان‌
آيا نبود آيتهاى من كه خوانده ميشد بر شما پس بوديد كه آنها را تكذيب ميكرديد
گويند پروردگارا غالب شد بر ما بدبختى ما و بوديم گروهى گمراهان‌
پروردگارا بيرون آور ما را از آن پس اگر عود كنيم پس همانا ما باشيم ستمكاران‌
گويد دور شويد در آن و سخن مگوئيد با من.
تفسير
- بمناسبت ذيل آيه سابقه ذكرى از احوال قيامت شده كه چون اسرافيل بدمد در صور و مردگان مبعوث و محشور شوند بقدرى متوحّش و متحيّرند كه كسى بفكر ديگرى نيست و آنروز حسب و نسب و قرابت و خويشى فائده ندارد كه كسى بآن توسل و تقرّب جويد يا فخر و مباهات كند مگر حسب و نسب حضرت ختمى مرتبت كه باقى و برقرار است و ميتوانند اقارب آنحضرت از اهل ايمان باو توسل جويند چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه هر حسب و نسبى منقطع است در روز قيامت مگر حسب و نسب من و كسى از كسى احوالپرسى و گله گذارى نميكند مگر بعد از محاسبه چنانچه در سوره و الصّافّات بيايد انشاء اللّه تعالى كه بعضى رو بديگرى نموده پرسش نمايند و در آنروز ميزانهاى عدل الهى كه ذوات مقدّسه انبيا و ائمه عليهم السلامند بر پا شوند و عقائد و اعمال هر امّتى را با عقيده و عمل پيغمبر و امامشان بسنجند اگر موافق شد معلوم ميشود سنگين و متين و و زين و رزين و با معنى و حقيقت بوده و آنها رستگار و اهل بهشتند و اگر مخالف باشد معلوم ميشود سبك و پوچ و بى‌معنى و حقيقت و بى‌قدر و قيمت بوده و آنها كسانى هستند كه استعداد خودشان را براى كمال علمى و عملى در دنيا باطل نمودند و منازلشان را در بهشت از دست داده‌اند و جهنّم را براى خود خريده‌اند و بايد هميشه آنجا باشند پس باختيار خودشان ضرر و زيان بزرگى بر خود وارد نموده‌اند كه قابل تدارك نيست و بنابراين موازين جمع موزون مانند مكاتيب جمع مكتوب است و مراد از آن عقائد و اعمال خوب و بد بندگان است و بعضى موازين را جمع ميزان گرفته‌اند و سنگينى ترازوها را كه براى انواع مختلفه اعمال وضع شده بزيادتى حسنات از سيّئات و سبكى ترازوها را بعكس آن دانسته‌اند و گفته‌اند اعمال براى سنجيدن كه فائده آن ظهور عدل‌
----
جلد 3 صفحه 657
الهى است مجسّم و مصوّر ميگردد يا صحائف آن كشيده ميشود ولى اقرب باعتبار و اوفق بمضامين اخبار مأثوره از ائمه اطهار همانستكه قبلا ذكر شد و در اوائل سوره اعراف نيز مبيّن گرديد و بعضى صور را جمع صورت دانسته و نفخ در آنرا عبارت از افاضه روح باجسام مصوّره پنداشته‌اند و معناى اوّل اظهر است و اهل جهنّم وقتى حرارت شعله آتش بصورتهاشان ميرسد پوستشان را جمع ميكند بطوريكه دندانهاشان از زير لبها بيرون ميآيد و خيلى بد شكل ميشوند چون لفح بمعناى نفخ حرارت است و كالح آكنده دندان در ترش روئى است و در زشتى و ترش روئى استعمال ميشود و براى ملامت و ندامت آنها خداوند ميفرمايد آيا آيات قرآن بر شما تلاوت نميشد در دنيا و شما تكذيب ميكرديد آنها را جواب عرضه ميدارند پروردگارا شقاوت و بدبختى ذاتى ما بر ما غلبه نمود و ما گمراه شديم پروردگارا ما را از آتش بيرون بياور اگر ديگر ما تكذيب نموديم ستمكار بخود باشيم و خداوند آنها را بلفظى كه در وقت راندن سگ استعمال ميشود ميراند و منع از سخن گفتن ميفرمايد چون آنجا جاى اين قبيل حرفها نيست و بايد باين قبيل خطابات و اهانات بر عذاب آنها افزوده شود و در توحيد از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه آنها باعمال خودشان شقى شدند و بعضى بجاى شقوتنا شقاوتنا بفتح شين و با الف قرائت نموده‌اند و گفته‌اند بعد از اين راندن اخير الهى ديگر آوازى از آنها شنيده نشود جز صوتى مانند عرعر خر و زوزه سگ و بيكديگر فشار ميآورند هفتاد سال تا ميرسند بقعر جهنّم و در آنجا جاى گزين و مخلّد خواهند بود ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَإِذا نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَلا أَنساب‌َ بَينَهُم‌ يَومَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُون‌َ (101)
و زماني‌ ‌که‌ دميده‌ شود ‌در‌ صور ‌پس‌ ملاحظه نسبت‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ نمي‌شود و احدي‌ مسئول‌ ديگري‌ نيست‌.
(فَإِذا نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ) بعضي‌ گفتند صور جمع‌ صورت‌ ‌است‌ ‌که‌ بدن‌ ‌باشد‌ و نفخ‌ روح‌ ‌در‌ بدن‌ ‌که‌ زنده‌ شوند نظير ‌قوله‌ ‌تعالي‌:
(فَإِذا سَوَّيتُه‌ُ وَ نَفَخت‌ُ فِيه‌ِ مِن‌ رُوحِي‌) حجر آيه 29 و زمر آيه 72‌-‌ و بعضي‌ گفتند مراد صور اسرافيل‌ ‌است‌ ‌که‌ دو نفخه‌ دارد يكي‌ آنكه‌ تمام‌ قالبها روح‌ ‌از‌ ‌آنها‌ جدا مي‌شوند، و ديگر، ‌آن‌ ‌که‌ برمي‌گردند بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌:
(وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَصَعِق‌َ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ إِلّا مَن‌ شاءَ اللّه‌ُ ثُم‌َّ نُفِخ‌َ فِيه‌ِ أُخري‌ فَإِذا هُم‌ قِيام‌ٌ يَنظُرُون‌َ) و حق‌ ‌با‌ قول‌ اخير ‌است‌، زيرا نفخ‌ ‌به‌ معني‌
جلد 13 - صفحه 470
دميدن‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ مناسب‌ ‌با‌ موت‌ نيست‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ نفخه‌ اولي‌ ‌را‌ بيان‌ مي‌فرمايد.
(فَلا أَنساب‌َ بَينَهُم‌) اموري‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا موجب‌ افتخار مي‌شود، ‌من‌ پسر كيستم‌ پدرم‌ كيست‌ ‌از‌ فلان‌ فاميل‌ هستم‌ داراي‌ فلان‌ رتبه‌ فلان‌ درجه‌ چه‌ مقدار ثروت‌ و ماليه‌ دارم‌ ‌در‌ قيامت‌ نيست‌ آن‌جا ايمان‌ و عمل‌ صالح‌ و تقوي‌ نجات‌ بخش‌ ‌است‌ چه‌ بسيار پدرها ‌از‌ اولاد فرار مي‌كنند و بالعكس‌ (يَوم‌َ يَفِرُّ المَرءُ مِن‌ أَخِيه‌ِ وَ أُمِّه‌ِ وَ أَبِيه‌ِ وَ صاحِبَتِه‌ِ وَ بَنِيه‌ِ لِكُل‌ِّ امرِئ‌ٍ مِنهُم‌ يَومَئِذٍ شَأن‌ٌ يُغنِيه‌ِ) عبس‌ آيه 34 ‌الي‌ 37 لكن‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ مروي‌ ‌است‌ فرمود:
(‌کل‌ حسب‌ و نسب‌ منقطع‌ يوم القيامة الا حسبي‌ و نسبي‌)
ولي‌ ‌اينکه‌ ‌هم‌ مشروط بايمان‌ ‌است‌. و الا مثل‌ ابي‌ لهب‌ و جعفر كذاب‌ و پسر نوح‌ جهنم‌ مي‌روند و مثل‌ محمّد ‌بن‌ ابي‌ بكر بهشت‌ ‌در‌ خبر ‌است‌
(خلقت‌ الجنة لمن‌ اطاع‌ اللّه‌ و ‌لو‌ ‌کان‌ غلاما حبشيا و خلقت‌ النار لمن‌ عصي‌ اللّه‌ و ‌لو‌ ‌کان‌ سيدا قرشيا).
(يَومَئِذٍ) ‌در‌ روز محشر.
(وَ لا يَتَساءَلُون‌َ) و ‌از‌ يكديگر سؤال‌ نمي‌كنند ‌هر‌ كس‌ مسئول‌ كار ‌خود‌ ‌است‌، بلي‌ كساني‌ ‌که‌ سبب‌ اخلال‌ ديگران‌ شدند عقوبت‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ ‌او‌ ‌هم‌ بار ميشود چنانچه‌ ‌اگر‌ باعث‌ هدايت‌ ديگران‌ شدند مثوبت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ بهره‌ برداري‌ ميكنند.
(‌من‌ سن‌ سنة حسنة ‌کان‌ ‌له‌ اجرها و اجر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة و ‌من‌ سن‌ سنة سيئة ‌کان‌ ‌عليه‌ وزرها و وزر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة)
‌اينکه‌ ‌هم‌ برگشتن‌ بعمل‌ ‌خود‌ ‌است‌ ‌که‌ هدايت‌ و اضلال‌ ‌باشد‌.
471
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 101)- گوشه‌ای از مجازات بد کاران: در آیات گذشته چنانکه دیدیم سخن از جهان برزخ در میان بود، و در اینجا سخن از قیامت و قسمتی از حالات مجرمان در آن جهان است.
نخست چنین می‌گوید: «پس هنگامی که در صور [شیپور] دمیده شود هیچ یک از پیوندهای خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود و از یکدیگر تقاضای کمک نمی‌کنند» چون کاری از کسی ساخته نیست (فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ).
طبق آیات قرآن دو بار «نفخ صور» می‌شود: یک بار به هنگام پایان گرفتن این جهان، و پس از آن تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند می‌میرند و مرگ سراسر عالم را فرا خواهد گرفت و پس از نفخ دوم، رستاخیز مردگان آغاز می‌گردد و انسانها به حیات نوین باز می‌گردند، و آماده حساب و جزا می‌شوند.
به هر حال در آیه فوق به دو قسمت از پدیده‌های قیامت اشاره شده: یکی از کار افتادن نسبهاست، زیرا رابطه خویشاوندی و قبیله‌ای که حاکم بر نظام زندگی مردم این جهان است سبب می‌شود که افراد مجرم از بسیاری از مجازاتها فرار کنند، و یا در حل مشکلاتشان از خویشاوندان کمک گیرند، اما در قیامت انسان است و اعمالش، و هیچ کس نمی‌تواند حتی از برادر و فرزند و پدرش دفاع کند و یا مجازات او را به جان بخرد.
دیگر این که: آنها چنان در وحشت فرو می‌روند که از شدت ترس حساب و کیفر الهی از حال یکدیگر به هیچ وجه سؤال نمی‌کنند، آن روز روزی است که مادر از کودک شیر خوارش غافل می‌شود، و برادر، برادر خود را فراموش می‌کند مردم همچون مستان بنظر می‌رسند ولی مست نیستند، عذاب خدا شدید است!
----
(1) واژه «برزخ» در اصل به معنی چیزی است که در میان دو شی‌ء حائل می‌شود و روی همین جهت به عالمی که میان دنیا و عالم آخرت قرار گرفته برزخ گفته می‌شود.
ج3، ص269
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۸: خط ۲۳۹:
[[رده:آثار نگرانى اخروى انسان ها]][[رده:بى پناهى اخروى انسان ها]][[رده:تنهایى در قیامت]][[رده:قطع روابط خویشاوندى در قیامت]][[رده:قطع روابط در قیامت]][[رده:ویژگیهاى قیامت]][[رده:آغاز معاد]][[رده:معاد جسمانى]][[رده:نقش نفخ صور]][[رده:تفاخر به نیاکان]]
[[رده:آثار نگرانى اخروى انسان ها]][[رده:بى پناهى اخروى انسان ها]][[رده:تنهایى در قیامت]][[رده:قطع روابط خویشاوندى در قیامت]][[رده:قطع روابط در قیامت]][[رده:ویژگیهاى قیامت]][[رده:آغاز معاد]][[رده:معاد جسمانى]][[رده:نقش نفخ صور]][[رده:تفاخر به نیاکان]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المؤمنون ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المؤمنون ]]
{{#seo:
|title=آیه 101 سوره مؤمنون
|title_mode=replace
|keywords=آیه 101 سوره مؤمنون,مؤمنون 101,فَإِذَا نُفِخَ‌ فِي‌ الصُّورِ فَلاَ أَنْسَابَ‌ بَيْنَهُمْ‌ يَوْمَئِذٍ وَ لاَ يَتَسَاءَلُونَ‌,آثار نگرانى اخروى انسان ها,بى پناهى اخروى انسان ها,تنهایى در قیامت,قطع روابط خویشاوندى در قیامت,قطع روابط در قیامت,ویژگیهاى قیامت,آغاز معاد,معاد جسمانى,نقش نفخ صور,تفاخر به نیاکان,آیات قرآن سوره المؤمنون
|description=فَإِذَا نُفِخَ‌ فِي‌ الصُّورِ فَلاَ أَنْسَابَ‌ بَيْنَهُمْ‌ يَوْمَئِذٍ وَ لاَ يَتَسَاءَلُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۵۰

کپی متن آیه
فَإِذَا نُفِخَ‌ فِي‌ الصُّورِ فَلاَ أَنْسَابَ‌ بَيْنَهُمْ‌ يَوْمَئِذٍ وَ لاَ يَتَسَاءَلُونَ‌

ترجمه

هنگامی که در «صور» دمیده شود، هیچ یک از پیوندهای خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود؛ و از یکدیگر تقاضای کمک نمی‌کنند (چون کاری از کسی ساخته نیست)!

پس آن‌گاه كه در صور دميده شود، ديگر آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد و از حال يكديگر نمى‌پرسند
پس آنگاه كه در صور دميده شود، [ديگر] ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد، و از [حال‌] يكديگر نمى‌پرسند.
پس آن‌گاه که نفخه صور قیامت دمیده شد دیگر نسب و خویشی در میانشان نماند و کسی از کس دیگر حال نپرسد.
پس هنگامی که در صور دمیده شود، در آن روز نه میانشان خویشاوندی و نسبی وجود خواهد داشت و نه از اوضاع و احوال یکدیگر می پرسند؛
چون در صور دميده شود، هيچ خويشاونديى ميانشان نماند و هيچ از حال يكديگر نپرسند.
آنگاه که در صور دمیده شود، در آن روز پیوند و خویشی در میانشان برقرار نماند، و از هم پرس و جو نکنند
پس چون در صور دميده شود، آن روز نسبت و خويشاوندى ميانشان نماند، و از حال يكديگر نپرسند- يا از يكديگر درخواست نتوانند كرد-.
هنگامی که (برای بار دوم) در صور دمیده شود، هیچ گونه خویشاوندی و نسبتی در میان آنان نمی‌ماند (چرا که هرکسی در اندیشه‌ی نجات خویشتن است) و در آن روز از همدیگر نمی‌پرسند (زیرا در جهان دیگر انتساب به فلان شخص یا طایفه و قبیله کارگشا نیست و در آن دم همه از یکدیگر رمان و گریزانند).
پس آن‌گاه که در صور [:بوق جان‌افزا] دمیده شود، پس هرگز میانشان نسبت‌های خویشاوندی وجود ندارد و از (حال) یکدیگر (هم) نمی‌پرسند.
تا گاهی که دمیده شود در صور نباشد تباری میانشان در آن روز و نه از همدیگر پرسند

When the Horn is blown, no relations between them will exist on that Day, and they will not ask after one another.
ترتیل:
ترجمه:
المؤمنون ١٠٠ آیه ١٠١ المؤمنون ١٠٢
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الصُّور»: بوق. مراد صور دوم است که نشانه رستاخیز مردگان است (نگا: انعام / ). «فَلآ أَنسَابَ بَیْنَهُمْ»: هیچ گونه روابط فامیلی و خویشاوندی بر جای نمی‌ماند. بدین معنی که در قیامت انسان است و اعمالش و هیچ کس از دیگری دفاع نمی‌کند و نسبتها و خویشاوندیها از کار می‌افتد (نگا: عبس / - ). «لایَتَسَآءَلُونَ»: از همدیگر نمی‌پرسند. این عدم پرسش از یکدیگر در آغاز هنگامه رستاخیز است (نگا: قصص / ، معارج / ) والاّ بعد از آن پرسش و مجادله در می‌گیرد (نگا: صافّات / ، طور / ، مدّثّر / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ «101» فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «102»

پس آن گاه كه در صور دميده شود، در آن روز نه ميانشان خويشاوندى است و نه (از حال يكديگر) سؤال مى‌كنند. پس كسانى كه كفّه‌ى اعمالشان سنگين باشد، ايشان همان رستگارانند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ (101)

فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ: پس زمانى كه دميده شود در صور، يعنى اسرافيل به امر الهى بدمد در صور ارواح را و اعاده شوند جسدها زنده. فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ: پس نيست هيچ نسبى ميان ايشان در آن روز، يعنى علقه نسبت منقطع گردد و هيچ صاحب رحمى را بر كس خود رحم نباشد، يا نسبى كه امروز بدان‌


«1». تفسير الصافى، ج 3، ص 410، چاپ سعيد مشهد به نقل از كافى.

«2». همان مدرك به نقل از خصال.

جلد 9 - صفحه 178

مفاخرت مى‌كنند در آن روز فايده ندهد، زيرا در آن روز نسبت صحيح بايد نه نسب صريح. وَ لا يَتَساءَلُونَ‌: و نپرسند يكديگر را از نسب، يا كسى كسى را از چيزى نپرسد به جهت شدت هول و اضطراب و بزرگى وحشت و دهشت.

نزد مفسرين اختلاف است كه مراد به آيه شريفه كدام نفخه باشد.

ابن عباس گفته: مراد نفخه اول، يعنى اماته باشد كه‌ «فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ» نزد آن حال‌ «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ» اما روز قيامت آنكه‌ «ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى‌ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ‌ ... وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ»* يعنى در نفخه اول يكديگر را نپرسند و در دوم يكديگر را پرسند. بنابراين ميان آيات مناقضه نباشد «1» و آخر آيه قرينه و كاشف هر يك باشد. جماعت ديگر مراد نفخه دوم يعنى قيامت را گفته‌اند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ (101) فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (102) وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ (103) تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ (104) أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ (105)

قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ (106) رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ (107) قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ (108)

ترجمه‌

- پس چون دميده شود در صور پس نباشد خويشاوندى‌ء ميانشان چنين روزى و نپرسند از يكديگر

پس آنكه سنگين است موزونهاى او پس آنگروه ايشانند رستگاران‌

و آنكه سبك است موزونهاى او پس آنگروه آنانند كه زيان رساندند


جلد 3 صفحه 656

به نفسهاشان در دوزخند جاودانيان‌

ميسوزاند رويهاشان را آتش و آنها باشند در آن ترش رويان‌

آيا نبود آيتهاى من كه خوانده ميشد بر شما پس بوديد كه آنها را تكذيب ميكرديد

گويند پروردگارا غالب شد بر ما بدبختى ما و بوديم گروهى گمراهان‌

پروردگارا بيرون آور ما را از آن پس اگر عود كنيم پس همانا ما باشيم ستمكاران‌

گويد دور شويد در آن و سخن مگوئيد با من.

تفسير

- بمناسبت ذيل آيه سابقه ذكرى از احوال قيامت شده كه چون اسرافيل بدمد در صور و مردگان مبعوث و محشور شوند بقدرى متوحّش و متحيّرند كه كسى بفكر ديگرى نيست و آنروز حسب و نسب و قرابت و خويشى فائده ندارد كه كسى بآن توسل و تقرّب جويد يا فخر و مباهات كند مگر حسب و نسب حضرت ختمى مرتبت كه باقى و برقرار است و ميتوانند اقارب آنحضرت از اهل ايمان باو توسل جويند چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه هر حسب و نسبى منقطع است در روز قيامت مگر حسب و نسب من و كسى از كسى احوالپرسى و گله گذارى نميكند مگر بعد از محاسبه چنانچه در سوره و الصّافّات بيايد انشاء اللّه تعالى كه بعضى رو بديگرى نموده پرسش نمايند و در آنروز ميزانهاى عدل الهى كه ذوات مقدّسه انبيا و ائمه عليهم السلامند بر پا شوند و عقائد و اعمال هر امّتى را با عقيده و عمل پيغمبر و امامشان بسنجند اگر موافق شد معلوم ميشود سنگين و متين و و زين و رزين و با معنى و حقيقت بوده و آنها رستگار و اهل بهشتند و اگر مخالف باشد معلوم ميشود سبك و پوچ و بى‌معنى و حقيقت و بى‌قدر و قيمت بوده و آنها كسانى هستند كه استعداد خودشان را براى كمال علمى و عملى در دنيا باطل نمودند و منازلشان را در بهشت از دست داده‌اند و جهنّم را براى خود خريده‌اند و بايد هميشه آنجا باشند پس باختيار خودشان ضرر و زيان بزرگى بر خود وارد نموده‌اند كه قابل تدارك نيست و بنابراين موازين جمع موزون مانند مكاتيب جمع مكتوب است و مراد از آن عقائد و اعمال خوب و بد بندگان است و بعضى موازين را جمع ميزان گرفته‌اند و سنگينى ترازوها را كه براى انواع مختلفه اعمال وضع شده بزيادتى حسنات از سيّئات و سبكى ترازوها را بعكس آن دانسته‌اند و گفته‌اند اعمال براى سنجيدن كه فائده آن ظهور عدل‌


جلد 3 صفحه 657

الهى است مجسّم و مصوّر ميگردد يا صحائف آن كشيده ميشود ولى اقرب باعتبار و اوفق بمضامين اخبار مأثوره از ائمه اطهار همانستكه قبلا ذكر شد و در اوائل سوره اعراف نيز مبيّن گرديد و بعضى صور را جمع صورت دانسته و نفخ در آنرا عبارت از افاضه روح باجسام مصوّره پنداشته‌اند و معناى اوّل اظهر است و اهل جهنّم وقتى حرارت شعله آتش بصورتهاشان ميرسد پوستشان را جمع ميكند بطوريكه دندانهاشان از زير لبها بيرون ميآيد و خيلى بد شكل ميشوند چون لفح بمعناى نفخ حرارت است و كالح آكنده دندان در ترش روئى است و در زشتى و ترش روئى استعمال ميشود و براى ملامت و ندامت آنها خداوند ميفرمايد آيا آيات قرآن بر شما تلاوت نميشد در دنيا و شما تكذيب ميكرديد آنها را جواب عرضه ميدارند پروردگارا شقاوت و بدبختى ذاتى ما بر ما غلبه نمود و ما گمراه شديم پروردگارا ما را از آتش بيرون بياور اگر ديگر ما تكذيب نموديم ستمكار بخود باشيم و خداوند آنها را بلفظى كه در وقت راندن سگ استعمال ميشود ميراند و منع از سخن گفتن ميفرمايد چون آنجا جاى اين قبيل حرفها نيست و بايد باين قبيل خطابات و اهانات بر عذاب آنها افزوده شود و در توحيد از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه آنها باعمال خودشان شقى شدند و بعضى بجاى شقوتنا شقاوتنا بفتح شين و با الف قرائت نموده‌اند و گفته‌اند بعد از اين راندن اخير الهى ديگر آوازى از آنها شنيده نشود جز صوتى مانند عرعر خر و زوزه سگ و بيكديگر فشار ميآورند هفتاد سال تا ميرسند بقعر جهنّم و در آنجا جاى گزين و مخلّد خواهند بود ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَإِذا نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَلا أَنساب‌َ بَينَهُم‌ يَومَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُون‌َ (101)

و زماني‌ ‌که‌ دميده‌ شود ‌در‌ صور ‌پس‌ ملاحظه نسبت‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ نمي‌شود و احدي‌ مسئول‌ ديگري‌ نيست‌.

(فَإِذا نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ) بعضي‌ گفتند صور جمع‌ صورت‌ ‌است‌ ‌که‌ بدن‌ ‌باشد‌ و نفخ‌ روح‌ ‌در‌ بدن‌ ‌که‌ زنده‌ شوند نظير ‌قوله‌ ‌تعالي‌:

(فَإِذا سَوَّيتُه‌ُ وَ نَفَخت‌ُ فِيه‌ِ مِن‌ رُوحِي‌) حجر آيه 29 و زمر آيه 72‌-‌ و بعضي‌ گفتند مراد صور اسرافيل‌ ‌است‌ ‌که‌ دو نفخه‌ دارد يكي‌ آنكه‌ تمام‌ قالبها روح‌ ‌از‌ ‌آنها‌ جدا مي‌شوند، و ديگر، ‌آن‌ ‌که‌ برمي‌گردند بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌:

(وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَصَعِق‌َ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ إِلّا مَن‌ شاءَ اللّه‌ُ ثُم‌َّ نُفِخ‌َ فِيه‌ِ أُخري‌ فَإِذا هُم‌ قِيام‌ٌ يَنظُرُون‌َ) و حق‌ ‌با‌ قول‌ اخير ‌است‌، زيرا نفخ‌ ‌به‌ معني‌

جلد 13 - صفحه 470

دميدن‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ مناسب‌ ‌با‌ موت‌ نيست‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ نفخه‌ اولي‌ ‌را‌ بيان‌ مي‌فرمايد.

(فَلا أَنساب‌َ بَينَهُم‌) اموري‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا موجب‌ افتخار مي‌شود، ‌من‌ پسر كيستم‌ پدرم‌ كيست‌ ‌از‌ فلان‌ فاميل‌ هستم‌ داراي‌ فلان‌ رتبه‌ فلان‌ درجه‌ چه‌ مقدار ثروت‌ و ماليه‌ دارم‌ ‌در‌ قيامت‌ نيست‌ آن‌جا ايمان‌ و عمل‌ صالح‌ و تقوي‌ نجات‌ بخش‌ ‌است‌ چه‌ بسيار پدرها ‌از‌ اولاد فرار مي‌كنند و بالعكس‌ (يَوم‌َ يَفِرُّ المَرءُ مِن‌ أَخِيه‌ِ وَ أُمِّه‌ِ وَ أَبِيه‌ِ وَ صاحِبَتِه‌ِ وَ بَنِيه‌ِ لِكُل‌ِّ امرِئ‌ٍ مِنهُم‌ يَومَئِذٍ شَأن‌ٌ يُغنِيه‌ِ) عبس‌ آيه 34 ‌الي‌ 37 لكن‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ مروي‌ ‌است‌ فرمود:

(‌کل‌ حسب‌ و نسب‌ منقطع‌ يوم القيامة الا حسبي‌ و نسبي‌)

ولي‌ ‌اينکه‌ ‌هم‌ مشروط بايمان‌ ‌است‌. و الا مثل‌ ابي‌ لهب‌ و جعفر كذاب‌ و پسر نوح‌ جهنم‌ مي‌روند و مثل‌ محمّد ‌بن‌ ابي‌ بكر بهشت‌ ‌در‌ خبر ‌است‌

(خلقت‌ الجنة لمن‌ اطاع‌ اللّه‌ و ‌لو‌ ‌کان‌ غلاما حبشيا و خلقت‌ النار لمن‌ عصي‌ اللّه‌ و ‌لو‌ ‌کان‌ سيدا قرشيا).

(يَومَئِذٍ) ‌در‌ روز محشر.

(وَ لا يَتَساءَلُون‌َ) و ‌از‌ يكديگر سؤال‌ نمي‌كنند ‌هر‌ كس‌ مسئول‌ كار ‌خود‌ ‌است‌، بلي‌ كساني‌ ‌که‌ سبب‌ اخلال‌ ديگران‌ شدند عقوبت‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ ‌او‌ ‌هم‌ بار ميشود چنانچه‌ ‌اگر‌ باعث‌ هدايت‌ ديگران‌ شدند مثوبت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ بهره‌ برداري‌ ميكنند.

(‌من‌ سن‌ سنة حسنة ‌کان‌ ‌له‌ اجرها و اجر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة و ‌من‌ سن‌ سنة سيئة ‌کان‌ ‌عليه‌ وزرها و وزر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة)

‌اينکه‌ ‌هم‌ برگشتن‌ بعمل‌ ‌خود‌ ‌است‌ ‌که‌ هدايت‌ و اضلال‌ ‌باشد‌.

471

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 101)- گوشه‌ای از مجازات بد کاران: در آیات گذشته چنانکه دیدیم سخن از جهان برزخ در میان بود، و در اینجا سخن از قیامت و قسمتی از حالات مجرمان در آن جهان است.

نخست چنین می‌گوید: «پس هنگامی که در صور [شیپور] دمیده شود هیچ یک از پیوندهای خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود و از یکدیگر تقاضای کمک نمی‌کنند» چون کاری از کسی ساخته نیست (فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ).

طبق آیات قرآن دو بار «نفخ صور» می‌شود: یک بار به هنگام پایان گرفتن این جهان، و پس از آن تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند می‌میرند و مرگ سراسر عالم را فرا خواهد گرفت و پس از نفخ دوم، رستاخیز مردگان آغاز می‌گردد و انسانها به حیات نوین باز می‌گردند، و آماده حساب و جزا می‌شوند.

به هر حال در آیه فوق به دو قسمت از پدیده‌های قیامت اشاره شده: یکی از کار افتادن نسبهاست، زیرا رابطه خویشاوندی و قبیله‌ای که حاکم بر نظام زندگی مردم این جهان است سبب می‌شود که افراد مجرم از بسیاری از مجازاتها فرار کنند، و یا در حل مشکلاتشان از خویشاوندان کمک گیرند، اما در قیامت انسان است و اعمالش، و هیچ کس نمی‌تواند حتی از برادر و فرزند و پدرش دفاع کند و یا مجازات او را به جان بخرد.

دیگر این که: آنها چنان در وحشت فرو می‌روند که از شدت ترس حساب و کیفر الهی از حال یکدیگر به هیچ وجه سؤال نمی‌کنند، آن روز روزی است که مادر از کودک شیر خوارش غافل می‌شود، و برادر، برادر خود را فراموش می‌کند مردم همچون مستان بنظر می‌رسند ولی مست نیستند، عذاب خدا شدید است!


(1) واژه «برزخ» در اصل به معنی چیزی است که در میان دو شی‌ء حائل می‌شود و روی همین جهت به عالمی که میان دنیا و عالم آخرت قرار گرفته برزخ گفته می‌شود.

ج3، ص269

نکات آیه

۱ - آغاز رستاخیز و زنده شدن دوباره انسان ها با نفخ صور (فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بینهم)

۲ - برپایى قیامت، بادمیده شدن دو باره روح ها در اجساد و صورت هاى پیشین (فإذا نفخ فى الصور) برداشت فوق، بدان احتمال است که «صور» جمع صورت باشد; یعنى، «آن گاه که در صورت ها (اجساد) دمیده شود...».

۳ - گسستن روابط خویشاوندى میان انسان ها، در روز رستاخیز (فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بینهم یومئذ)

۴ - شدت نگرانى و گرفتارى انسان ها در قیامت، مشغول دارنده آنان به خویشتن و بازدارنده آنها از پرسش و پاسخ و گفت وگو با یکدیگر (فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بینهم یومئذ و لایتساءلون)

۵ - بى پناهى و تنهایى شدید انسان ها در عرصه قیامت، على رغم حضور در جمع (فلاأنساب بینهم یومئذ و لایتساءلون)

۶ - نسب ها و تفاخر به نیاکان، امرى اعتبارى و فاقد کمترین اثر در قیامت (فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بینهم یومئذ) برداشت فوق، بر این اساس است که «فلاأنساب بینهم...» به تقدیر «لاأنساب بینهم یتفاخرون بها» باشد; یعنى، در آن روز نسبى نیست تا به آن تفاخر کنند.

موضوعات مرتبط

  • انسان: آثار نگرانى اخروى انسان ها ۴; بى پناهى اخروى انسان ها ۵
  • قیامت: تنهایى در قیامت ۵; قطع روابط خویشاوندى در قیامت۳; قطع روابط در قیامت ۵، ۶; ویژگیهاى قیامت ۳، ۴، ۶
  • معاد: آغاز معاد ۱; معاد جسمانى ۲
  • نفخ صور: نقش نفخ صور ۱
  • نیاکان: تفاخر به نیاکان ۶

منابع