ریشه نطق: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
جز (Move page script صفحهٔ ریشه نطق‌ را به ریشه نطق منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
نطق ومنطق به معنى سخن گفتن است در قاموس گويد:« نَطَقَ يَنْطِقُ نُطْقاً وَ مَنْطِقاً وَ نُطُوقاً» يعنى تكلّم كرد با صوت و حروفيكه معانى با آنها فهميده مى‏شود. در مجمع ذيل [نمل:16]. ازاهل عربيت نقل كرده كه نطق در غيربنى آدم بكار نرود و در غيرانسان صوت گويند. راغب نيز آن را مسلم دانسته و گويد: درغير انسان بالتبع گفته شود. ولى مجمع از مبرد نقل مى‏كند: هركه از خود چيزى را بيان كند ناطق و متكلم خوانده مى‏شود رؤبه چنين گويد: لَوْأَنَّبى أُعْطيتُ عِلْمَ الْحُكْل عِلْمَ سُلَيْمانَ كَلامَ النَّمْلِ حكل آن است كه صدايش شنيده نشود يعنى ايكاش علم حكل به من داده مى‏شد مانند علم سليمان به كلام نمل. ناگفته نماند قرآن كريم آن را در انسان، پرندگان، كتاب و هر شى‏ء بكار برده است [نجم:3-2]. رفيق شما گمراه و منحرف نشده‏و از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد. ابراهيم «عليه‏السلام» خطاب به بتها فرمود: [صافات:92]. چه شده سخن نمى‏گوييد؟ معلوم نيست آنهمه به صورت انسان بوده باشند. مناسب است ذيلا چند آيه را بررسى كنيم: 1- [نمل:16]. سليمان از داود ارث برد و گفت: اى مردم تكلم پرندگان به ما تعليم شده و هر آنچه (لازم بود) به ماداده شده است آيه صريح است در اينكه پرندگان سخن مى‏گويند و مافى الضمير خويش را با صداهاييكه در مى‏آورند بيان مى‏دارند، امروز اين مطلب برهمه روشن شده آواز مرغان صداى حيوانات همه سخن گفتن و تكلم آنهاست ولى ما از آنها سر در نمى‏آوريم. مرغ با جوجه‏اش و حيوانات با بچه هاشان و غير بچه هاشان سخن مى‏گويند. قرآن مبين طرح مسئله كرده تا مردم بدان پى ببرند، دانشمندان در اين باره كتاب‏ها نوشته و زحمتها كشيده‏اند حتى در سخن گفتن مورچگان بوسيله شاخكها و زنبور عسل با رقص و غيرآنها. 2- [جاثية:29]. [مؤمنون:62]. آيات راجع به كتاب اعمال است كه با انسان سخن خواهند گفت: نطق واستنتاخ مى‏رساند كه ضبط اعمال انسان بصورت ضبط صوت و فيلم سينماو بالاتر از آن است. تكامل عجيب 3- [فصّلت:22-21]. در اين دو آيه تصريح شده كه گوشها و چشمها و پوستها روز قيامت بر اعمال آدمى گواهى دهند، ممكن است بگوييم مراد از شهادت، شهادت طبعى است مثل ضخيم شدن پوست دست كارگر ولى آيه بعدى مى‏گويد: به پوستهاى خود (پرخاش كرده) گويند: چرا بر عليه ما گواهى داديد؟! معلوم مى‏شود كه پوست با شعور بوده و سخن انسان را خواهد شنيد، آنوقت جواب پوستها عجيب است كه خواهند گفت: «أَنْطَقَتنَااللهُ الَّذى أَنْطَقَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ» خداييكه هر چيز را به سخن در آورده ما را به سخن و تكلم درآورد. از اين روشن مى‏شود كه در قيامت تكامل بحدى خواهد رسيد كه همه چيز زنده و همه چيز ناطق و همه چيز با شعور خواهدبود و انسان با دست و پاى خود سخن گفته و جواب خواهد شنيد. در لفظ «جهنم» راجع به اين مطلب توضيحى داده شده است نظير اين آيه است آيه [يس:65]. مشروح تكامل عجيب در كلمه «قيامت» ديده شود. به جان خودم قسم: اگر يك متفكر بى غرض در اينگونه آيات فكركند و بداندكه اين كلمات در موقعى طلوع كرده كه در محيط تاريك عربستان جهل ونادانى برهمه چيز حكومت مى‏كرد، شك نخواهد داشت در اينكه اين سخنان از مبدء لايزال سرچشمه گرفته نه از بشر.
نطق ومنطق به معنى سخن گفتن است در قاموس گويد:« نَطَقَ يَنْطِقُ نُطْقاً وَ مَنْطِقاً وَ نُطُوقاً» يعنى تكلّم كرد با صوت و حروفيكه معانى با آنها فهميده مى‏شود. در مجمع ذيل [نمل:16]. ازاهل عربيت نقل كرده كه نطق در غيربنى آدم بكار نرود و در غيرانسان صوت گويند. راغب نيز آن را مسلم دانسته و گويد: درغير انسان بالتبع گفته شود. ولى مجمع از مبرد نقل مى‏كند: هركه از خود چيزى را بيان كند ناطق و متكلم خوانده مى‏شود رؤبه چنين گويد: لَوْأَنَّبى أُعْطيتُ عِلْمَ الْحُكْل عِلْمَ سُلَيْمانَ كَلامَ النَّمْلِ حكل آن است كه صدايش شنيده نشود يعنى ايكاش علم حكل به من داده مى‏شد مانند علم سليمان به كلام نمل. ناگفته نماند قرآن كريم آن را در انسان، پرندگان، كتاب و هر شى‏ء بكار برده است [نجم:3-2]. رفيق شما گمراه و منحرف نشده‏و از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد. ابراهيم «عليه‏السلام» خطاب به بتها فرمود: [صافات:92]. چه شده سخن نمى‏گوييد؟ معلوم نيست آنهمه به صورت انسان بوده باشند. مناسب است ذيلا چند آيه را بررسى كنيم: 1- [نمل:16]. سليمان از داود ارث برد و گفت: اى مردم تكلم پرندگان به ما تعليم شده و هر آنچه (لازم بود) به ماداده شده است آيه صريح است در اينكه پرندگان سخن مى‏گويند و مافى الضمير خويش را با صداهاييكه در مى‏آورند بيان مى‏دارند، امروز اين مطلب برهمه روشن شده آواز مرغان صداى حيوانات همه سخن گفتن و تكلم آنهاست ولى ما از آنها سر در نمى‏آوريم. مرغ با جوجه‏اش و حيوانات با بچه هاشان و غير بچه هاشان سخن مى‏گويند. قرآن مبين طرح مسئله كرده تا مردم بدان پى ببرند، دانشمندان در اين باره كتاب‏ها نوشته و زحمتها كشيده‏اند حتى در سخن گفتن مورچگان بوسيله شاخكها و زنبور عسل با رقص و غيرآنها. 2- [جاثية:29]. [مؤمنون:62]. آيات راجع به كتاب اعمال است كه با انسان سخن خواهند گفت: نطق واستنتاخ مى‏رساند كه ضبط اعمال انسان بصورت ضبط صوت و فيلم سينماو بالاتر از آن است. تكامل عجيب 3- [فصّلت:22-21]. در اين دو آيه تصريح شده كه گوشها و چشمها و پوستها روز قيامت بر اعمال آدمى گواهى دهند، ممكن است بگوييم مراد از شهادت، شهادت طبعى است مثل ضخيم شدن پوست دست كارگر ولى آيه بعدى مى‏گويد: به پوستهاى خود (پرخاش كرده) گويند: چرا بر عليه ما گواهى داديد؟! معلوم مى‏شود كه پوست با شعور بوده و سخن انسان را خواهد شنيد، آنوقت جواب پوستها عجيب است كه خواهند گفت: «أَنْطَقَتنَااللهُ الَّذى أَنْطَقَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ» خداييكه هر چيز را به سخن در آورده ما را به سخن و تكلم درآورد. از اين روشن مى‏شود كه در قيامت تكامل بحدى خواهد رسيد كه همه چيز زنده و همه چيز ناطق و همه چيز با شعور خواهدبود و انسان با دست و پاى خود سخن گفته و جواب خواهد شنيد. در لفظ «جهنم» راجع به اين مطلب توضيحى داده شده است نظير اين آيه است آيه [يس:65]. مشروح تكامل عجيب در كلمه «قيامت» ديده شود. به جان خودم قسم: اگر يك متفكر بى غرض در اينگونه آيات فكركند و بداندكه اين كلمات در موقعى طلوع كرده كه در محيط تاريك عربستان جهل ونادانى برهمه چيز حكومت مى‏كرد، شك نخواهد داشت در اينكه اين سخنان از مبدء لايزال سرچشمه گرفته نه از بشر.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, ما:100, لا:93, نا:93, ف:91, کم:71, ل:67, قول:65, ان:57, على:53, ب:52, ا:48, ه:45, ها:43, الله:41, هذا:41, کلل:41, اله:39, حقق:39, اتى:38, کتب:38, انن:38, شىء:36, هو:36, کون:36, الذى:34, ذا:34, وله:34, علم:33, من:31, يوم:27, ظلم:27, روغ:26, نطق:26, نفس:26, الا:26, الى:26, رجع:26, هل:26, غوى:24, طير:24, وحى:24, لم:24, هؤلاء:24, اذن:24, عن:24, ک:22, هوى:22, رئى:22, انس:22, عبد:22, اولاء:20, حدث:20, خلق:20, لدى:20, عذر:19, مثل:19, ايى:19, وسع:19, ضرب:19, ضيف:19, صحب:19, اکل:19, ضلل:17, سئل:17, ابراهيم:17, عمل:17, يا:17, بل:17, ويل:17, شهد:17, جعل:17, دون:17, کرم:15, ليل:15, يمن:15, اول:15, کذب:15, قلب:15, داود:13, قد:13, سکن:13, مرر:13, کلف:12, سليمان:12, نسخ:12, ورث:10, رئس:10, ارض:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۵۰

تکرار در قرآن: ۱۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

نطق ومنطق به معنى سخن گفتن است در قاموس گويد:« نَطَقَ يَنْطِقُ نُطْقاً وَ مَنْطِقاً وَ نُطُوقاً» يعنى تكلّم كرد با صوت و حروفيكه معانى با آنها فهميده مى‏شود. در مجمع ذيل [نمل:16]. ازاهل عربيت نقل كرده كه نطق در غيربنى آدم بكار نرود و در غيرانسان صوت گويند. راغب نيز آن را مسلم دانسته و گويد: درغير انسان بالتبع گفته شود. ولى مجمع از مبرد نقل مى‏كند: هركه از خود چيزى را بيان كند ناطق و متكلم خوانده مى‏شود رؤبه چنين گويد: لَوْأَنَّبى أُعْطيتُ عِلْمَ الْحُكْل عِلْمَ سُلَيْمانَ كَلامَ النَّمْلِ حكل آن است كه صدايش شنيده نشود يعنى ايكاش علم حكل به من داده مى‏شد مانند علم سليمان به كلام نمل. ناگفته نماند قرآن كريم آن را در انسان، پرندگان، كتاب و هر شى‏ء بكار برده است [نجم:3-2]. رفيق شما گمراه و منحرف نشده‏و از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد. ابراهيم «عليه‏السلام» خطاب به بتها فرمود: [صافات:92]. چه شده سخن نمى‏گوييد؟ معلوم نيست آنهمه به صورت انسان بوده باشند. مناسب است ذيلا چند آيه را بررسى كنيم: 1- [نمل:16]. سليمان از داود ارث برد و گفت: اى مردم تكلم پرندگان به ما تعليم شده و هر آنچه (لازم بود) به ماداده شده است آيه صريح است در اينكه پرندگان سخن مى‏گويند و مافى الضمير خويش را با صداهاييكه در مى‏آورند بيان مى‏دارند، امروز اين مطلب برهمه روشن شده آواز مرغان صداى حيوانات همه سخن گفتن و تكلم آنهاست ولى ما از آنها سر در نمى‏آوريم. مرغ با جوجه‏اش و حيوانات با بچه هاشان و غير بچه هاشان سخن مى‏گويند. قرآن مبين طرح مسئله كرده تا مردم بدان پى ببرند، دانشمندان در اين باره كتاب‏ها نوشته و زحمتها كشيده‏اند حتى در سخن گفتن مورچگان بوسيله شاخكها و زنبور عسل با رقص و غيرآنها. 2- [جاثية:29]. [مؤمنون:62]. آيات راجع به كتاب اعمال است كه با انسان سخن خواهند گفت: نطق واستنتاخ مى‏رساند كه ضبط اعمال انسان بصورت ضبط صوت و فيلم سينماو بالاتر از آن است. تكامل عجيب 3- [فصّلت:22-21]. در اين دو آيه تصريح شده كه گوشها و چشمها و پوستها روز قيامت بر اعمال آدمى گواهى دهند، ممكن است بگوييم مراد از شهادت، شهادت طبعى است مثل ضخيم شدن پوست دست كارگر ولى آيه بعدى مى‏گويد: به پوستهاى خود (پرخاش كرده) گويند: چرا بر عليه ما گواهى داديد؟! معلوم مى‏شود كه پوست با شعور بوده و سخن انسان را خواهد شنيد، آنوقت جواب پوستها عجيب است كه خواهند گفت: «أَنْطَقَتنَااللهُ الَّذى أَنْطَقَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ» خداييكه هر چيز را به سخن در آورده ما را به سخن و تكلم درآورد. از اين روشن مى‏شود كه در قيامت تكامل بحدى خواهد رسيد كه همه چيز زنده و همه چيز ناطق و همه چيز با شعور خواهدبود و انسان با دست و پاى خود سخن گفته و جواب خواهد شنيد. در لفظ «جهنم» راجع به اين مطلب توضيحى داده شده است نظير اين آيه است آيه [يس:65]. مشروح تكامل عجيب در كلمه «قيامت» ديده شود. به جان خودم قسم: اگر يك متفكر بى غرض در اينگونه آيات فكركند و بداندكه اين كلمات در موقعى طلوع كرده كه در محيط تاريك عربستان جهل ونادانى برهمه چيز حكومت مى‏كرد، شك نخواهد داشت در اينكه اين سخنان از مبدء لايزال سرچشمه گرفته نه از بشر.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
يَنْطِقُونَ‌ ۴
يَنْطِقُ‌ ۳
مَنْطِقَ‌ ۱
تَنْطِقُونَ‌ ۲
أَنْطَقَنَا ۱
أَنْطَقَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط