الأنبياء ٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::جَعَلْنَاهُم|جَعَلْنَاهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَعَلْنَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::جعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::جعل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::جَسَدا|جَسَداً]] [[کلمه غیر ربط::جَسَدا| ]] [[شامل این ریشه::جسد| ]][[ریشه غیر ربط::جسد| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَأْکُلُون|يَأْکُلُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَأْکُلُون| ]] [[شامل این ریشه::اکل‌| ]][[ریشه غیر ربط::اکل‌| ]][[شامل این کلمه::الطّعَام|الطَّعَامَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الطّعَام| ]] [[شامل این ریشه::طعم‌| ]][[ریشه غیر ربط::طعم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کَانُوا|کَانُوا]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::خَالِدِين|خَالِدِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::خَالِدِين| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::جَعَلْنَاهُم|جَعَلْنَاهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَعَلْنَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::جعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::جعل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::جَسَدا|جَسَداً]] [[کلمه غیر ربط::جَسَدا| ]] [[شامل این ریشه::جسد| ]][[ریشه غیر ربط::جسد| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَأْکُلُون|يَأْکُلُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَأْکُلُون| ]] [[شامل این ریشه::اکل‌| ]][[ریشه غیر ربط::اکل‌| ]][[شامل این کلمه::الطّعَام|الطَّعَامَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الطّعَام| ]] [[شامل این ریشه::طعم‌| ]][[ریشه غیر ربط::طعم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کَانُوا|کَانُوا]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::خَالِدِين|خَالِدِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::خَالِدِين| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ مَا جَعَلْنَاهُمْ‌ جَسَداً لاَ يَأْکُلُونَ‌ الطَّعَامَ‌ وَ مَا کَانُوا خَالِدِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و ایشان را جسدهایی که غذا نخورند قرار ندادیم و (در زندگی دنیا هم) جاودان نبوده‌اند.
|-|صادقی تهرانی=و ایشان را جسدهایی که غذا نخورند قرار ندادیم و (در زندگی دنیا هم) جاودان نبوده‌اند.
|-|معزی=و نگردانیدیمشان کالبدی که نخورند خوراک را و نبودند جاودانان‌
|-|معزی=و نگردانیدیمشان کالبدی که نخورند خوراک را و نبودند جاودانان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">We did not make them mere bodies that ate no food, nor were they immortal. </div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/021008.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/021008.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::8|٨]] | قبلی = الأنبياء ٧ | بعدی = الأنبياء ٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::11|١١]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::8|٨]] | قبلی = الأنبياء ٧ | بعدی = الأنبياء ٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::11|١١]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۲: خط ۴۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link248 | آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link248 | آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link249 | غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link249 | غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link250 | معناى نزديك شدن حساب -قيامت -به مردم (اقترب للناس حسابهم )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link250 | معناى نزديك شدن حساب - قيامت - به مردم ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link251 | وجوهى كه درباره جمع بين غفلت (كه متضمن عدم توجه است ) و اعراض (كه مستلزم توجه است ) در جمله : ((و هم فى غفلة معرضون (( گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link251 | وجوهى كه درباره جمع بين «غفلت» و «اعراض» در جملۀ: «وَ هُم فِى غَفلَةٍ مُعرِضُون» گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link252 | گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link252 | گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link253 | تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link254 | آيا كلام از جهت كلام بودن، فعل متكم است، يا صفت او، يا هيچ كدام؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link254 | آيا كلام از جهت كلام بودن ، فعل متكم است يا صفت او يا هيچكدام ؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link255 | اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت اين كه مكنونات ضماير را كشف مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link255 | اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت اينكه مكنونات ضماير را كشف مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link256 | بيان اين كه بحث درباره حدوث و قدم قرآن بى مورد بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link256 | بيان اينكه بحث درباره حدوث و قدم قرآن بى مورد بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link257 | افترائات مكذّبان پيامبر اكرم «ص»، در تكذيب و انكار آن حضرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link257 | نقل سخنان و افترائات مكذبان پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در تكذيب و انكار آنحضرت (صلى الله عليه و آله )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link258 | افزایش درجه به درجه افترائات كفار، عليه پيامبر اسلام «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link258 | ترقى درجه به درجه افترائات كفار عليه پيامبر اسلام (ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link259 | پاسخ خداوند به احتجاج مشركان، بر نفى نبوت پيامبر«ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link259 | پاسخ خداوند به احتجاج مشركين بر نفى نبوت به بشر بودن پيامبر(ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link261 | مقصود از «ذكر» و «اهل ذكر»، در «فَسئَلُوا أهل الذكر»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link260 | انحلال آيه شريفه به دو حجت حلى و نقضى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link262 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link261 | مقصود از ((ذكر(( و ((اهل ذكر(( در (فسئلوااهل الذكر)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link262 | بحث روايتى (حديثى از امام رضا عليه السلام درباره حادث و قديم بودن كلام خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link263 | مقصود از اهل الذكر در آيه (فسئلوا اهل الذكر)اهل بيت عليهم السلام است]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۳#link189 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۳#link189 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ «8»
و (همچنين) ما آنها را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم و آنان جاويدان نبودند (كه نميرند).
----
«1». تفسير درّالمنثور.
جلد 5 - صفحه 427
===نکته ها===
از جمله رموز موفّقيّت يك رهبر آن است كه در امور زندگى، در كنار مردم و همانند با آنان باشد تا مردم با ديدن او و برخوردهاى او ساخته شوند.
===پیام ها===
1- انبيا در بعد مادّى و نيازهاى انسانى هيچ فرقى با ساير مردم ندارند. ما جَعَلْناهُمْ‌ ... لا يَأْكُلُونَ‌
2- انتظار فرشته بودن انبيا و مصلحين و مربيان، توقّعى نابجاست. ما جَعَلْناهُمْ‌ ...
3- ترك غذا و همسر، خواست خدا و اديان الهى نيست. ما جَعَلْناهُمْ‌ ... لا يَأْكُلُونَ‌
4- مرگ فراگير است، حتّى پيامبران هم ابدى نيستند. «ما كانُوا خالِدِينَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ «8»
وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً: و قرار نداديم پيغمبران پيش از تو را جسدى كه. لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ‌: نخورند طعام و غذا و شراب را. وَ ما كانُوا خالِدِينَ‌: و نبودند دائم و ثابت در دنيا كه نميرند تا آنكه خوردن و آشاميدن و مردن تو علت شود براى ترك ايمان آنان، زيرا خارج ننموديم ايشان را از حد بشريت به سبب وحى، بلكه به بشريت باقى و مقتضاى آن خوردن و آشاميدن و مرگ خواهد بود.
تنبيه: معاندين ايراد مى‌نمودند (ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ) «2» چيست اين پيغمبر را كه مى‌خورد و مى‌آشامد و در بازارها راه مى‌رود، و پيغمبر بايد منزه باشد از لوازمات بشريت. غافل از آنكه پس از اثبات جنسيت در پيغمبر، البته لوازمات آن طارى گردد، زيرا برهان عقلى حاكم است به آنكه جسد زنده، لازمه زندگيش بدل ما يتحلل و غذا مى‌باشد، و جسد زنده بدون غذا، هر آينه انفكاك شى‌ء است از لازم ذاتى خود، و تخلف و تبدل ذاتى‌
----
«1» در باره تأويل اهل الذكر به آل محمد عليهم السلام، رجوع شود: بحار الانوار، ج 23، ص 188- 172؛ احقاق الحق، ج 3، ص 484- 482؛ ج 9، ص 126- 125، ج 14، ص 375- 371؛ غاية المرام، باب 34 و 35.
«2» سوره فرقان، آيه 7.
جلد 8 - صفحه 365
چيزى محال است، لذا حق تعالى در اين آيه شريفه رد مقالات فاسده آنها را فرمايد كه ما قرار نداديم پيغمبران پيش را جسدى كه نخورد و نياشامد و نميرد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ «6» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «7» وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ «8» ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ «9» لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «10»
ترجمه‌
ايمان نياوردند پيش از آنها اهل هر بلدى كه هلاك نموديمشان آيا پس آنها ايمان ميآورند
و نفرستاديم پيش از تو مگر مردانى را كه وحى مينموديم بآنها پس بپرسيد از اهل دانش اگر باشيد كه نميدانيد
و قرار نداديم آنها را كالبدى كه نخورند خوراك را و نبودند جاودانيان‌
پس محقّق نموديم براستى براى آنها وعده خود را پس نجات داديم آنها را و كسانيرا كه ميخواستيم و هلاك نموديم تجاوز كنندگانرا
بتحقيق فرستاديم بسوى شما كتابى را كه در آن پند شما است آيا پس بعقل در نمى‌يابيد.
تفسير
- خداوند متعال چون باحترام حرم و حرمت وجود محترم رسول اكرم نميخواست اهل مكّه را مستحق نزول عذاب فرمايد بعد از آنكه آنها از روى كبر و عناد با تحكّم و الحاد تقاضاى معجزه‌اى بدلخواه خودشان نمودند و در چنين موردى اگر معجزه ظاهر شود و مردم ايمان نياورند مستحق عقوبت ميشوند و خداوند ميدانست آنها ايمان نمى‌آورند و بايد عذاب نازل شود در جواب آنها به پيغمبر خود فرمود ايمان نياوردند پيش از اينها اهالى بلادى كه معذّب و هلاك نموديم آنها را در دنيا آيا اينها كه از آنها سركش‌ترند بعد از ظهور معجزه‌اى بدلخواه خودشان ايمان ميآورند نه چنين است اگر منصف بودند همان قرآن و ساير معجزات براى ايمان آنها كافى بود و قمّى ره نقل نموده كه چگونه ايمان ميآورند با آنكه پيشينيان آنها ايمان نياوردند بآيات الهى تا هلاك شدند پس از اين خداوند جواب فرمود از قول آنها كه گفتند در آيات سابقه آيا نيست اين مگر بشرى مانند شما زيرا كاشف از آن بود كه انتظار داشتند پيغمبر از جنس ملائكه يا لا اقل بشرى بر خلاف متعارف باشد كه نخورد و نياشامد و با مردم آميزش نكند باين تقريب كه ما نفرستاديم پيش از تو برسالت مگر راد مردانى را كه وحى ميفرستاديم يا فرستاده ميشد بسوى ايشان چون يوحى بصيغه مجهول نيز قرائت شده پس از اهل اطلاع و علماء تواريخ و سير انبياء عليهم السلام بپرسيد تا بدانيد اگر نميدانيد و قرار نداديم ما آنها را مجسّمه يا ملك كه غذا نخورند و نميرند و جاويد باشند و افراد كلمه جسد ظاهرا بلحاظ جنس است پس جاى استبعاد از نبوت‌
----
جلد 3 صفحه 541
بشر عادى نيست با آنكه تمام انبياء عظام از جنس بشر بودند و وحى بتوسط ملك يا بوسيله ديگرى بايشان ميرسيد و در اخبار ائمه اطهار اهل ذكر بآن ذوات مقدسه تفسير شده و آنكه مردم مأمور بسؤال از ايشان شده‌اند نه از علماء يهود و نصارى كه عامّه تصوّر نموده‌اند چون اگر از آنها سؤال شود مردم را بدين خودشان ميكشند و مؤيّد اينمعنى است آنكه در قرآن از پيغمبر و قرآن بذكر تعبير شده و معلوم است كه اهل پيغمبر و قرآن ايشانند نه غير ولى صدر و ذيل كلام اينجا مناسب با سؤال از ايشان نيست و بايد حمل بر معناى اعمّ شود و آنكه در روايات بيان مصاديق جليّه اهل ذكر شده يا آنكه اينمعنى را خصوصا در سوره نحل بيان فرموده‌اند چنانچه در آنمقام ذكر گرديد خلاصه آنكه اهل ذكر بحسب مسائل و سؤال كنندگان مختلف ميشود اينجا مناسب علماء تاريخ است نه ائمه اطهار عليهم السلام و پس از اين فرمود كه ما بوعده خودمان كه بانبياء سابق داده بوديم راجع بنجات ايشان و اهل ايمان و هلاك كفّار كاملا وفا نموديم و صدق آن ظاهر گشت و بزودى صدق وعده ما بتوهم راجع بكفار آشكار خواهد شد و بعد از اين روى سخن را بقريش معطوف داشت و گوشزد آنها فرمود با تأكيد اكيد كه ما كتابى براى شما فرستاديم كه در آن همه چيز شما موجود است از عزّت و شهرت و موعظه و نصيحت و علم و معرفت و سعادت دنيا و آخرت كه همه مستفاد از لفظ ذكر است آيا سزاوار است شما از راه لجاجت و عناد در اطراف آن تأمّل و تفكر نكنيد تا بعقل صحت آنرا دريابيد ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما جَعَلناهُم‌ جَسَداً لا يَأكُلُون‌َ الطَّعام‌َ وَ ما كانُوا خالِدِين‌َ «8»
و ‌ما قرار نداديم‌ انبياء ‌را‌ جسد و بدني‌ ‌که‌ طعام‌ أكل‌ نكند و نبودند انبياء ‌که‌ ‌در‌ دنيا هميشه‌ باقي‌ باشند.
البته‌ انبياء ‌هم‌ بشراند احتياج‌ ‌به‌ طعام‌ و شرب‌ آب‌ دارند، ‌آنها‌ ‌هم‌ حالات‌ بشري‌ دارند گرسنه‌ مي‌شوند، تشنه‌ مي‌كردند، مريض‌ مي‌شوند جهت‌ شهوت‌ و غضب‌ ‌در‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ هست‌. احتياج‌ ‌به‌ ازدواج‌ و توليد نسل‌ و معاشرت‌ بانواع‌ ‌خود‌ دارند.
و ‌اينکه‌ اشاره‌ ‌به‌ كلام‌ مشركين‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتند:
«وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُول‌ِ يَأكُل‌ُ الطَّعام‌َ وَ يَمشِي‌ فِي‌ الأَسواق‌ِ لَو لا أُنزِل‌َ إِلَيه‌ِ مَلَك‌ٌ فَيَكُون‌َ مَعَه‌ُ نَذِيراً» فرقان‌، آيه 8 و گفتند:
«ما هذا إِلّا بَشَرٌ مِثلُكُم‌ يَأكُل‌ُ مِمّا تَأكُلُون‌َ مِنه‌ُ وَ يَشرَب‌ُ مِمّا تَشرَبُون‌َ» مؤمنون‌، آيه 34. و مكرّر گفته‌ايم‌ ‌که‌: انبياء ‌اگر‌ ملك‌ باشند تماس‌ّ ‌با‌ بشر ندارند مگر آنكه‌ ‌به‌ صورت‌ بشري‌ ‌در‌ آيند.
«وَ لَو جَعَلناه‌ُ مَلَكاً لَجَعَلناه‌ُ رَجُلًا وَ لَلَبَسنا عَلَيهِم‌ ما يَلبِسُون‌َ» انعام‌، آيه 9، لذا ميفرمايد:
وَ ما جَعَلناهُم‌ جَسَداً لا يَأكُلُون‌َ الطَّعام‌َ: مثل‌ ساير افراد بشر.
(وَ ما كانُوا خالِدِين‌َ): البته‌ بايد رحلت‌ نمايند، باقي‌ فقط ذات‌ اقدس‌ ربوبي‌ ‌است‌. تمام‌ أهل‌ آسمانها و زمين‌ مي‌ميرند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 8)- این آیه توضیح بیشتری در مورد بشر بودن پیامبران می‌دهد، می‌گوید: «و ما پیامبران را پیکرهایی که غذا نخورند قرار ندادیم و آنها هرگز عمر جاویدان نداشتند» (وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ ما کانُوا خالِدِینَ).
رهبر انسانها باید از جنس خودشان باشد، با همان غرایز، عواطف، احساسها، نیازها، و علاقه‌ها، تا دردهای آنها را لمس کند، و بهترین طریق درمان را با الهام گرفتن از تعلیماتش انتخاب نماید، تا الگو و اسوه‌ای برای همه انسانها باشد و حجت را بر همه تمام کند.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۵: خط ۲۱۳:
[[رده:بشر بودن انبیا]][[رده:جاودانگى انبیا]][[رده:طعام انبیا]][[رده:فرجام انبیا]][[رده:مرگ انبیا]][[رده:نیازهاى مادى انبیا]][[رده:فناپذیرى بدن انسان]][[رده:نیازهاى مادى انسان]][[رده:پندار باطل]][[رده:پندار مشرکان]][[رده:نیاز به تغذیه]]
[[رده:بشر بودن انبیا]][[رده:جاودانگى انبیا]][[رده:طعام انبیا]][[رده:فرجام انبیا]][[رده:مرگ انبیا]][[رده:نیازهاى مادى انبیا]][[رده:فناپذیرى بدن انسان]][[رده:نیازهاى مادى انسان]][[رده:پندار باطل]][[رده:پندار مشرکان]][[رده:نیاز به تغذیه]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأنبياء ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأنبياء ]]
{{#seo:
|title=آیه 8 سوره أنبياء
|title_mode=replace
|keywords=آیه 8 سوره أنبياء,أنبياء 8,وَ مَا جَعَلْنَاهُمْ‌ جَسَداً لاَ يَأْکُلُونَ‌ الطَّعَامَ‌ وَ مَا کَانُوا خَالِدِينَ‌,بشر بودن انبیا,جاودانگى انبیا,طعام انبیا,فرجام انبیا,مرگ انبیا,نیازهاى مادى انبیا,فناپذیرى بدن انسان,نیازهاى مادى انسان,پندار باطل,پندار مشرکان,نیاز به تغذیه,آیات قرآن سوره الأنبياء
|description=وَ مَا جَعَلْنَاهُمْ‌ جَسَداً لاَ يَأْکُلُونَ‌ الطَّعَامَ‌ وَ مَا کَانُوا خَالِدِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۵

کپی متن آیه
وَ مَا جَعَلْنَاهُمْ‌ جَسَداً لاَ يَأْکُلُونَ‌ الطَّعَامَ‌ وَ مَا کَانُوا خَالِدِينَ‌

ترجمه

آنان را پیکرهایی که غذا نخورند قرار ندادیم! عمر جاویدان هم نداشتند!

و آنان را جسدى قرار نداديم كه طعام نخورند، و عمر جاويدان هم نداشتند
و ايشان را جسدى كه غذا نخورند قرار نداديم و جاويدان [هم‌] نبودند.
و ما پیغمبران را (چون فرشته) بدون بدن دنیوی قرار ندادیم تا به غذا و طعام محتاج نباشند و در دنیا هم همیشه زنده نماندند.
و آنان را جسدهایی که غذا نخورند قرار ندادیم، و جاویدان هم نبودند [که از دنیا نروند.]
آنها را كالبدهايى نكرديم كه به طعام نيازمند نباشند و عمر جاويدان هم نداشتند.
و ما آنان را به صورت پیکری نساخته بودیم که خوراک نخورند و آنان هم جاودانه نبودند
و آنان را كالبدى نساختيم كه طعام نخورند، و جاويدان هم نبودند.
ما پیغمبران را به صورت کالبدهائی که غذا نخورند نیافریده‌ایم (بلکه آنان انسان بوده و همچون انسانهای دیگر خورده‌اند و نوشیده‌اند و زندگی کرده‌اند و مرده‌اند) و عمر جاویدان هم نداشته‌اند.
و ایشان را جسدهایی که غذا نخورند قرار ندادیم و (در زندگی دنیا هم) جاودان نبوده‌اند.
و نگردانیدیمشان کالبدی که نخورند خوراک را و نبودند جاودانان‌

We did not make them mere bodies that ate no food, nor were they immortal.
ترتیل:
ترجمه:
الأنبياء ٧ آیه ٨ الأنبياء ٩
سوره : سوره الأنبياء
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«جَسَداً»: مراد کالبد و پیکری است که مانند فرشتگان به غذا نیازمند نباشد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ «8»

و (همچنين) ما آنها را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم و آنان جاويدان نبودند (كه نميرند).


«1». تفسير درّالمنثور.

جلد 5 - صفحه 427

نکته ها

از جمله رموز موفّقيّت يك رهبر آن است كه در امور زندگى، در كنار مردم و همانند با آنان باشد تا مردم با ديدن او و برخوردهاى او ساخته شوند.

پیام ها

1- انبيا در بعد مادّى و نيازهاى انسانى هيچ فرقى با ساير مردم ندارند. ما جَعَلْناهُمْ‌ ... لا يَأْكُلُونَ‌

2- انتظار فرشته بودن انبيا و مصلحين و مربيان، توقّعى نابجاست. ما جَعَلْناهُمْ‌ ...

3- ترك غذا و همسر، خواست خدا و اديان الهى نيست. ما جَعَلْناهُمْ‌ ... لا يَأْكُلُونَ‌

4- مرگ فراگير است، حتّى پيامبران هم ابدى نيستند. «ما كانُوا خالِدِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ «8»

وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً: و قرار نداديم پيغمبران پيش از تو را جسدى كه. لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ‌: نخورند طعام و غذا و شراب را. وَ ما كانُوا خالِدِينَ‌: و نبودند دائم و ثابت در دنيا كه نميرند تا آنكه خوردن و آشاميدن و مردن تو علت شود براى ترك ايمان آنان، زيرا خارج ننموديم ايشان را از حد بشريت به سبب وحى، بلكه به بشريت باقى و مقتضاى آن خوردن و آشاميدن و مرگ خواهد بود.

تنبيه: معاندين ايراد مى‌نمودند (ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ) «2» چيست اين پيغمبر را كه مى‌خورد و مى‌آشامد و در بازارها راه مى‌رود، و پيغمبر بايد منزه باشد از لوازمات بشريت. غافل از آنكه پس از اثبات جنسيت در پيغمبر، البته لوازمات آن طارى گردد، زيرا برهان عقلى حاكم است به آنكه جسد زنده، لازمه زندگيش بدل ما يتحلل و غذا مى‌باشد، و جسد زنده بدون غذا، هر آينه انفكاك شى‌ء است از لازم ذاتى خود، و تخلف و تبدل ذاتى‌


«1» در باره تأويل اهل الذكر به آل محمد عليهم السلام، رجوع شود: بحار الانوار، ج 23، ص 188- 172؛ احقاق الحق، ج 3، ص 484- 482؛ ج 9، ص 126- 125، ج 14، ص 375- 371؛ غاية المرام، باب 34 و 35.

«2» سوره فرقان، آيه 7.

جلد 8 - صفحه 365

چيزى محال است، لذا حق تعالى در اين آيه شريفه رد مقالات فاسده آنها را فرمايد كه ما قرار نداديم پيغمبران پيش را جسدى كه نخورد و نياشامد و نميرد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ «6» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «7» وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ «8» ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ «9» لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «10»

ترجمه‌

ايمان نياوردند پيش از آنها اهل هر بلدى كه هلاك نموديمشان آيا پس آنها ايمان ميآورند

و نفرستاديم پيش از تو مگر مردانى را كه وحى مينموديم بآنها پس بپرسيد از اهل دانش اگر باشيد كه نميدانيد

و قرار نداديم آنها را كالبدى كه نخورند خوراك را و نبودند جاودانيان‌

پس محقّق نموديم براستى براى آنها وعده خود را پس نجات داديم آنها را و كسانيرا كه ميخواستيم و هلاك نموديم تجاوز كنندگانرا

بتحقيق فرستاديم بسوى شما كتابى را كه در آن پند شما است آيا پس بعقل در نمى‌يابيد.

تفسير

- خداوند متعال چون باحترام حرم و حرمت وجود محترم رسول اكرم نميخواست اهل مكّه را مستحق نزول عذاب فرمايد بعد از آنكه آنها از روى كبر و عناد با تحكّم و الحاد تقاضاى معجزه‌اى بدلخواه خودشان نمودند و در چنين موردى اگر معجزه ظاهر شود و مردم ايمان نياورند مستحق عقوبت ميشوند و خداوند ميدانست آنها ايمان نمى‌آورند و بايد عذاب نازل شود در جواب آنها به پيغمبر خود فرمود ايمان نياوردند پيش از اينها اهالى بلادى كه معذّب و هلاك نموديم آنها را در دنيا آيا اينها كه از آنها سركش‌ترند بعد از ظهور معجزه‌اى بدلخواه خودشان ايمان ميآورند نه چنين است اگر منصف بودند همان قرآن و ساير معجزات براى ايمان آنها كافى بود و قمّى ره نقل نموده كه چگونه ايمان ميآورند با آنكه پيشينيان آنها ايمان نياوردند بآيات الهى تا هلاك شدند پس از اين خداوند جواب فرمود از قول آنها كه گفتند در آيات سابقه آيا نيست اين مگر بشرى مانند شما زيرا كاشف از آن بود كه انتظار داشتند پيغمبر از جنس ملائكه يا لا اقل بشرى بر خلاف متعارف باشد كه نخورد و نياشامد و با مردم آميزش نكند باين تقريب كه ما نفرستاديم پيش از تو برسالت مگر راد مردانى را كه وحى ميفرستاديم يا فرستاده ميشد بسوى ايشان چون يوحى بصيغه مجهول نيز قرائت شده پس از اهل اطلاع و علماء تواريخ و سير انبياء عليهم السلام بپرسيد تا بدانيد اگر نميدانيد و قرار نداديم ما آنها را مجسّمه يا ملك كه غذا نخورند و نميرند و جاويد باشند و افراد كلمه جسد ظاهرا بلحاظ جنس است پس جاى استبعاد از نبوت‌


جلد 3 صفحه 541

بشر عادى نيست با آنكه تمام انبياء عظام از جنس بشر بودند و وحى بتوسط ملك يا بوسيله ديگرى بايشان ميرسيد و در اخبار ائمه اطهار اهل ذكر بآن ذوات مقدسه تفسير شده و آنكه مردم مأمور بسؤال از ايشان شده‌اند نه از علماء يهود و نصارى كه عامّه تصوّر نموده‌اند چون اگر از آنها سؤال شود مردم را بدين خودشان ميكشند و مؤيّد اينمعنى است آنكه در قرآن از پيغمبر و قرآن بذكر تعبير شده و معلوم است كه اهل پيغمبر و قرآن ايشانند نه غير ولى صدر و ذيل كلام اينجا مناسب با سؤال از ايشان نيست و بايد حمل بر معناى اعمّ شود و آنكه در روايات بيان مصاديق جليّه اهل ذكر شده يا آنكه اينمعنى را خصوصا در سوره نحل بيان فرموده‌اند چنانچه در آنمقام ذكر گرديد خلاصه آنكه اهل ذكر بحسب مسائل و سؤال كنندگان مختلف ميشود اينجا مناسب علماء تاريخ است نه ائمه اطهار عليهم السلام و پس از اين فرمود كه ما بوعده خودمان كه بانبياء سابق داده بوديم راجع بنجات ايشان و اهل ايمان و هلاك كفّار كاملا وفا نموديم و صدق آن ظاهر گشت و بزودى صدق وعده ما بتوهم راجع بكفار آشكار خواهد شد و بعد از اين روى سخن را بقريش معطوف داشت و گوشزد آنها فرمود با تأكيد اكيد كه ما كتابى براى شما فرستاديم كه در آن همه چيز شما موجود است از عزّت و شهرت و موعظه و نصيحت و علم و معرفت و سعادت دنيا و آخرت كه همه مستفاد از لفظ ذكر است آيا سزاوار است شما از راه لجاجت و عناد در اطراف آن تأمّل و تفكر نكنيد تا بعقل صحت آنرا دريابيد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما جَعَلناهُم‌ جَسَداً لا يَأكُلُون‌َ الطَّعام‌َ وَ ما كانُوا خالِدِين‌َ «8»

و ‌ما قرار نداديم‌ انبياء ‌را‌ جسد و بدني‌ ‌که‌ طعام‌ أكل‌ نكند و نبودند انبياء ‌که‌ ‌در‌ دنيا هميشه‌ باقي‌ باشند.

البته‌ انبياء ‌هم‌ بشراند احتياج‌ ‌به‌ طعام‌ و شرب‌ آب‌ دارند، ‌آنها‌ ‌هم‌ حالات‌ بشري‌ دارند گرسنه‌ مي‌شوند، تشنه‌ مي‌كردند، مريض‌ مي‌شوند جهت‌ شهوت‌ و غضب‌ ‌در‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ هست‌. احتياج‌ ‌به‌ ازدواج‌ و توليد نسل‌ و معاشرت‌ بانواع‌ ‌خود‌ دارند.

و ‌اينکه‌ اشاره‌ ‌به‌ كلام‌ مشركين‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتند:

«وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُول‌ِ يَأكُل‌ُ الطَّعام‌َ وَ يَمشِي‌ فِي‌ الأَسواق‌ِ لَو لا أُنزِل‌َ إِلَيه‌ِ مَلَك‌ٌ فَيَكُون‌َ مَعَه‌ُ نَذِيراً» فرقان‌، آيه 8 و گفتند:

«ما هذا إِلّا بَشَرٌ مِثلُكُم‌ يَأكُل‌ُ مِمّا تَأكُلُون‌َ مِنه‌ُ وَ يَشرَب‌ُ مِمّا تَشرَبُون‌َ» مؤمنون‌، آيه 34. و مكرّر گفته‌ايم‌ ‌که‌: انبياء ‌اگر‌ ملك‌ باشند تماس‌ّ ‌با‌ بشر ندارند مگر آنكه‌ ‌به‌ صورت‌ بشري‌ ‌در‌ آيند.

«وَ لَو جَعَلناه‌ُ مَلَكاً لَجَعَلناه‌ُ رَجُلًا وَ لَلَبَسنا عَلَيهِم‌ ما يَلبِسُون‌َ» انعام‌، آيه 9، لذا ميفرمايد:

وَ ما جَعَلناهُم‌ جَسَداً لا يَأكُلُون‌َ الطَّعام‌َ: مثل‌ ساير افراد بشر.

(وَ ما كانُوا خالِدِين‌َ): البته‌ بايد رحلت‌ نمايند، باقي‌ فقط ذات‌ اقدس‌ ربوبي‌ ‌است‌. تمام‌ أهل‌ آسمانها و زمين‌ مي‌ميرند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- این آیه توضیح بیشتری در مورد بشر بودن پیامبران می‌دهد، می‌گوید: «و ما پیامبران را پیکرهایی که غذا نخورند قرار ندادیم و آنها هرگز عمر جاویدان نداشتند» (وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ ما کانُوا خالِدِینَ).

رهبر انسانها باید از جنس خودشان باشد، با همان غرایز، عواطف، احساسها، نیازها، و علاقه‌ها، تا دردهای آنها را لمس کند، و بهترین طریق درمان را با الهام گرفتن از تعلیماتش انتخاب نماید، تا الگو و اسوه‌ای برای همه انسانها باشد و حجت را بر همه تمام کند.

نکات آیه

۱- بدن پیامبران همانند دیگر انسان ها، نیازمند به تغذیه است. (و ما جعلنهم جسدًا لایأکلون الطعام )

۲- پیامبران و مردم، در ویژگى هاى جسمانى و نیازهاى بشرى همانند و همسان اند. (و ما جعلنهم جسدًا لایأکلون )

۳- پیامبران مانند دیگر انسان ها، از حیات جاوید در دنیا برخوردارنبودند. (و ما جعلنهم جسدًا ... ما کانوا خلدین )

۴- بى نیازى پیامبران از تغذیه و جاودانگى آنان در دنیا، پندار باطل مشرکان (و ما جعلنهم جسدًا لایأکلون الطعام و ما کانوا خلدین)

۵- فناپذیرى و احتیاج به خوراک، از عوارض جسم انسان است. (و ما جعلنهم جسدًا لایأکلون الطعام و ما کانوا خلدین) آمدن لفظ «جسد» و آن گاه توصیف کردن پیامبران به این که آنان خوراک مى خوردند و مى مردند; بیانگر این نکته است که این دو صفت مربوط به جسمانى بودن وجود انبیا است; زیرا این جسم آدمى است که نیاز به خوراک دارد و فناپذیر است، نه روح آدمى.

۶- مرگ، سرنوشت گریزناپذیر حتى براى پیامبران (و ما کانوا خلدین )

موضوعات مرتبط

  • انبیا: بشر بودن انبیا ۱، ۲، ۳; جاودانگى انبیا ۴; طعام انبیا ۱، ۴; فرجام انبیا ۶; مرگ انبیا ۳، ۶; نیازهاى مادى انبیا ۱، ۲
  • انسان: فناپذیرى بدن انسان ۵; نیازهاى مادى انسان ۲، ۵
  • پندار: پندار باطل ۴
  • مشرکان: پندار مشرکان ۴
  • نیازها: نیاز به تغذیه ۱، ۵

منابع