ابراهيم ٥٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(←تفسیر) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::سَرَابِيلُهُم|سَرَابِيلُهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::سَرَابِيلُهُم| ]] [[شامل این ریشه::سربال| ]][[ریشه غیر ربط::سربال| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::قَطِرَان|قَطِرَانٍ]] [[کلمه غیر ربط::قَطِرَان| ]] [[شامل این ریشه::قطر| ]][[ریشه غیر ربط::قطر| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::تَغْشَى|تَغْشَى]] [[کلمه غیر ربط::تَغْشَى| ]] [[شامل این ریشه::غشو| ]][[ریشه غیر ربط::غشو| ]][[شامل این ریشه::غشى| ]][[ریشه غیر ربط::غشى| ]][[شامل این کلمه::وُجُوهَهُم|وُجُوهَهُمُ]] [[کلمه غیر ربط::وُجُوهَهُم| ]] [[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این ریشه::وجه| ]][[ریشه غیر ربط::وجه| ]][[شامل این کلمه::النّار|النَّارُ]] [[کلمه غیر ربط::النّار| ]] [[شامل این ریشه::نور| ]][[ریشه غیر ربط::نور| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::سَرَابِيلُهُم|سَرَابِيلُهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::سَرَابِيلُهُم| ]] [[شامل این ریشه::سربال| ]][[ریشه غیر ربط::سربال| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::قَطِرَان|قَطِرَانٍ]] [[کلمه غیر ربط::قَطِرَان| ]] [[شامل این ریشه::قطر| ]][[ریشه غیر ربط::قطر| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::تَغْشَى|تَغْشَى]] [[کلمه غیر ربط::تَغْشَى| ]] [[شامل این ریشه::غشو| ]][[ریشه غیر ربط::غشو| ]][[شامل این ریشه::غشى| ]][[ریشه غیر ربط::غشى| ]][[شامل این کلمه::وُجُوهَهُم|وُجُوهَهُمُ]] [[کلمه غیر ربط::وُجُوهَهُم| ]] [[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این ریشه::وجه| ]][[ریشه غیر ربط::وجه| ]][[شامل این کلمه::النّار|النَّارُ]] [[کلمه غیر ربط::النّار| ]] [[شامل این ریشه::نور| ]][[ریشه غیر ربط::نور| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=تنپوشهایشان از مادهای آتشین است و چهرههایشان را آتش میپوشاند. | |-|صادقی تهرانی=تنپوشهایشان از مادهای آتشین است و چهرههایشان را آتش میپوشاند. | ||
|-|معزی=جامههای ایشان است از قَطران و بپوشد رویهای ایشان را آتش | |-|معزی=جامههای ایشان است از قَطران و بپوشد رویهای ایشان را آتش | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Their garments made of tar, and the Fire covering their faces.</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/014050.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/014050.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره ابراهيم | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::50|٥٠]] | قبلی = ابراهيم ٤٩ | بعدی = ابراهيم ٥١ | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره ابراهيم | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::50|٥٠]] | قبلی = ابراهيم ٤٩ | بعدی = ابراهيم ٥١ | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۹: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۹#link82 | آيات ۴۲ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۹#link83 | پاسخ به يك توهم : خداوند از ستمكاران غافل نيست !]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۹#link82 | آيات ۴۲ - ۵۲ سوره ابراهيم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۹#link84 | عذاب | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۹#link83 | پاسخ به يك توهم: خداوند از ستمكاران غافل نيست!]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۹#link84 | عذاب استيصال، شامل مؤمنان نمى شود]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link86 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link86 | معناى اين كه: مكر ظالمان نزد خدا است، هرچند مكرشان، از جا كنَنَدۀ كوه ها باشد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link87 | گفتارى در معناى انتقام خدا | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link87 | گفتارى در معناى انتقام خدا ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link90 | اقوال گوناگون مفسران، در معناى تبدیل شدن زمين و آسمان ها]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link91 | معناى بروز و ظهور خلق براى خداوند، در روز قيامت]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link90 | اقوال گوناگون | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link92 | پاداش و كيفر هر کسى، همان اعمال نيك و بد اوست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link91 | معناى بروز و ظهور خلق براى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link93 | بحث روایتی: (پیرامون آیات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link92 | پاداش و كيفر هر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link94 | رواياتى كه مى گويد: زمين در قيامت، مبّدل به نان مى شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link93 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۰#link94 | رواياتى كه مى گويد زمين در | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۶۸#link237 | آيه ۴۶ - ۵۲]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۶۸#link237 | آيه ۴۶ - ۵۲]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۶۸#link238 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۶۸#link238 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۵۵: | خط ۶۲: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۶۸#link243 | ۳ - نخستين و آخرين سخن ، توحيد است]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۶۸#link243 | ۳ - نخستين و آخرين سخن ، توحيد است]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۶۸#link244 | زندگى پرماجراى ابراهيم پيامبر بتشكن]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۶۸#link244 | زندگى پرماجراى ابراهيم پيامبر بتشكن]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ «50» | |||
جامههاى آنان از قطران (مادّهى چسبندهى بدبوى قابل اشتعال همچون قير) است و صورتهايشان را آتش مىپوشاند. | |||
---- | |||
«1». زلزال، 1. | |||
«2». طه، 105- 106. | |||
جلد 4 - صفحه 431 | |||
===نکته ها=== | |||
كسىكه در حال رنج و عذاب است، اگر فرياد ديگران را نيز بشنود، بيشتر زجر مىبيند، چنانكه شادى كردن لذّت دارد و بودنِ در كنار جمعى كه شادمانند لذّتِ بيشترى دارد. به همين خاطر، قرآن مىفرمايد: ما افراد همفكر و همخط را در يك جا جمع مىكنيم، مجرمان را در دوزخ و نيكان را در بهشت. وَ الَّذِينَ آمَنُوا ... أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ «1» و دربارهى اهل دوزخ مىخوانيم: «احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ» «2» ستمگران و همسرانشان كه مانند آنان بودند، با هم به دوزخ مىروند. در جاى ديگر مىخوانيم: «فَكُبْكِبُوا فِيها هُمْ وَ الْغاوُونَ» «3» در آن روز عابد همراه با معبود خيالى خود با هم به دوزخ افكنده مىشوند و شايد آيهى «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» «4» نيز همين قرين بودن را بيان كند. (واللَّه العالم) | |||
«اصفاد» جمع «صفود» به «كُنده» گفته مىشود و آن تكّهى چوب بزرگى است كه به پاى زندانيان مىبندند. | |||
«قَطِرانٍ» مادّهاى است كه از برخى درختان مىگيرند و پس از جوشاندن و سفت كردن آن به بدن شتر مىمالند تا در اثر سوزش زياد، امراض پوستى شتر بهبود يابد. اين مادّه، بدبو و اشتعالزاست. «5» | |||
يكى از عذابهاى قيامت، بسته شدن مجرمان با غل و زنجير است و اين معنا در چندين آيه ذكر شده است. از جمله: وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ ... فِي الْأَصْفادِ و «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ» «6» و «إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ» «7» | |||
مجرمان با مجرمان، و يا با شياطين، با هم به زنجير كشيده مىشوند. و يا دستهايشان با غل بسته مىشود و يا دست و پاهايشان و يا دست و پا و گردنشان با هم در قيدوبند قرار مىگيرد. «مُقَرَّنِينَ» | |||
---- | |||
«1». طور، 21. | |||
«2». صافات، 23. | |||
«3». شعراء، 94. | |||
«4». تكوير، 7. | |||
«5». تفسير نمونه. | |||
«6». حاقّه، 30. | |||
«7». غافر، 71. | |||
جلد 4 - صفحه 432 | |||
===پیام ها=== | |||
1- قرآن، قيامت را طورى ترسيم مىكند كه گويى الآن ما آن را مىبينيم. «تَرَى» | |||
2- تحقير و عذاب مجرمان، در ملأ عام است. «وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ» | |||
3- اگر با ديد تجسّم اعمال بنگريم، شايد به اين نتيجه برسيم كه لباسهايى كه پوشيدن آنها با دلربايى و تفاخر و اسراف و شهوتانگيزى همراه باشد، به لباسهاى سياه و بدبو و آتشزاى قيامت تبديل مىشود. «سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ (50) | |||
سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ: پيراهنهائى از قطران است و آن روغنى باشد. | |||
گويند: صمغ ابهل است كه مىپزند و بر شتر جربدار مىمالند تا حدت آن جرب را بسوزاند، روز قيامت به بدن كافران مالند تا به سبب حدت و شدت و چسبندگى آن و نتن رائحه و سرعت اشتعال آتش به آن معذب شوند، و تفاوت ميان قطران دنيا و قطران آخرت مانند تفاوت آتش دنيا و آتش آخرت است. وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ: و فرو گيرد و بپوشد رويهاى ايشان را آتش، يعنى | |||
---- | |||
«1»- تكوير آيه 7. | |||
جلد 7 - صفحه 76 | |||
آتش در آن پيچد و رويهاى ايشان را كه محل مشاعر و حواس ايشان است و آن را در تدابير امور آخرت كار نفرموده باشند، بسوزاند. | |||
در حق اليقين- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: براى اهل معصيت بقعهها در ميان آتش زده، پاهاى ايشان را زنجير، و دستهاى آنها را غل كرده به گردن، و بر بدنها پيراهن از مس گداخته پوشانده، و جبههاى آتشين بر آنها بسته، در ميان عذاب گرفتارند، گرمىاش به نهايت رسيده، درهاى جهنم بسته، هرگز نگشايند، و هرگز نسيمى بر آنها داخل نشود، و هرگز غمى از آنها برطرف نگردد، و عذاب پيوسته شديد، و عقابشان هميشه تازه است، نه خانه آنها فانى، و نه عمرشان به سر آيد، به مالك استغاثه كنند كه از خدا طلب كن ما را بميراند، جواب دهد: هميشه در اين عذاب خواهيد بود. «1» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ (46) فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ (47) يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (48) وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ (49) سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ (50) | |||
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (51) هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (52) | |||
ترجمه | |||
و بتحقيق بنهايت رساندند مكرشانرا و نزد خدا مضبوط است مكرشان و نبوده است مكرشان كه زائل شود از آن كوهها | |||
پس مپندار البته خدا را خلف وعده خود كننده مر پيغمبرانش را همانا خدا غالب صاحب انتقام است | |||
روز كه مبدل شود زمين بغير اين زمين و آسمانها، و ظاهر شوند از براى خداى يكتاى پر قهر | |||
و بينى گناهكاران را آنروز مقرون شدگان در غلها | |||
پيراهنهاشان از جنس قطران است و بپوشد رويهاشان را آتش | |||
تا جزا دهد خدا هر كس را آنچه كسب كرده همانا خدا زود حساب است | |||
اين كفايت است مر مردمانرا و تا بيم داده شوند بآن و تا بدانند كه جز اين نيست كه او است خداى يكتا و تا پند گيرند خردمندان.. | |||
تفسير | |||
خداوند براى تسكين قلب و اطمينان خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان از مكر و حيله كفّار قريش و غيرهم ميفرمايد كه آنها هر مكر و حيله و تدبيرى ميتوانستند كردند و بجائى نرسيد و نزد خدا اعمالشان محفوظ و مكتوب است براى پاداش و جزا دادن بآنها و نبود مكرشان وافى براى آنكه بركنده و زائل شود بآن از جاى خود اعلام نبوت و آثار امامت و ادلّه و براهين قائمه بر اديان حقّه و شرائع الهيّهاى كه مانند كوههايند در عظمت و استحكام بلكه بمراتب برتر و بالاترند از آنها و بنابراين كلمه ان در وان كان نافيه است و لتزول بكسر لام اوّل و نصب لام آخر بايد قرائت شود كه مشهور است و بعضى بفتح لام اول و رفع لام آخر قرائت نمودهاند و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقله است و معنى آنست كه و همانا بوده است مكر آنها كه زائل ميشود از آن كوهها ولى با وصف اين زائل نميشود از آن اعلام نبوّت و ادلّه ولايت و آثار شريعت چون خداوند از وعده و وعيد خود به پيغمبرانش راجع بنصرت ايشان بر اعداء و مجازات ستمكاران تخلّف نخواهد فرمود و او عزيز و ارجمند و غالب و قادر و قاهر و منتقم است از دشمنانش براى دوستانش و ايشانرا بعزّت و سعادت دنيا و آخرت خواهد رسانيد و انتقام مظلوم را از ظالم بنحو اكمل خواهد كشيد در روز كه | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 241 | |||
اين زمين مبدل شود بزمين ديگر و آسمانها نيز مبدل شوند بآسمانهاى ديگر بنظر حقير بزمين و آسمانى مناسب با آن عالم و اعمال اهل آن و از ابن عباس نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و بلندى نداشته باشد و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود زمين قيامت از آتش است مگر جاى مؤمن كه صدقه او بر سرش سايه افكند و از امام سجاد عليه السّلام مروى است كه زمين تغيير ميكند و زمين ديگرى ميشود كه در روى آن گناهى نشده و تمامش ظاهر شود و در آن كوهى و گياهى نباشد مانند وقتى كه خدا آنرا در روز اول خلق فرمود و از امام باقر عليه السّلام مروى است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسانيكه در دنيا براى خدا با يكديگر دوستى كنند روز قيامت بر روى زمينى از زبر جد سبز باشند در سايه عرش خدا و روايات ديگرى هم از طرق عامّه و خاصه نقل شده كه حاجتى بذكر آنها نيست اجمالا تبديل معلوم و كيفيّت آن مجهول است و تمام مردم سر از قبرها بيرون آورند و در پيشگاه الهى براى حساب و ثواب و عقاب حاضر و ناظر گردند و گناهكاران بحسب عقائد و اعمال و اخلاق با يكديگر مقيّد و مغلول شوند در حاليكه پيراهنهاشان از جنس قطران است كه گفتهاند عصاره بار درخت عرعر يا صمغ ابهل است كه آنرا ببدن شتر جرب دار ميماليدند كه بسوزند گيش پوست شتر را ميسوزاند و جرب را بر طرف ميكرد و رنگش سياه و بقدرى بدبو بود كه همه از آن متنفّر و فرارى ميشدند و مؤثر بود در گرفتن آتش ببدن كسيكه از آن بر او ماليده شده بود مقصود آنست كه بجاى پيراهن چنين چيزى بر بدنهاشان ماليده شود كه موجب مزيد تأثير آتش و تنفّر نفوس و خوارى آنها در انظار اهل محشر گردد و بعضى قطران را مركّب از دو كلمه قطر و آنى دانستهاند و بتنوين هر دو قرائت نمودهاند و بنابراين مراد آنست كه پيراهنهاى آنها از مس گداخته بنهايت درجه است چون قطر بمعناى مس گداخته و آنى بمعناى متناهى در حرارت است و ميپوشاند و فراميگيرد عزيزترين اعضاء ظاهره بدن آنها را كه رويهاشان است آتش چون بآن متوجّه بحق نشدند و براى خدا بخاك ننهادند و حواس ظاهره خودشان را كه در آن جاى داشت در آنچه خدا خلق فرموده بود آنها را براى آن صرف ننمودند چنانچه در جاى ديگر | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 242 | |||
فرموده آتش بالا مىآيد بر قلبهاشان چون اشرف اعضاء باطنه است و بايد مملوّ از معرفت باشد بر عكس پر از جهالت و عناد شده قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خدا فرموده پيراهنهاى آنها از مس گداخته است كه حرارت آن بمنتهى رسيده پس فرا گرفته است رويهاشان را آتش و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه جبرئيل گفت اگر پيراهنى از پيراهنهاى اهل آتش معلّق شود ميان آسمان و زمين هر آينه اهل زمين بميرند از بد بوئى و سوزندگى آن و اينها همه براى آنستكه خدا هر كس را بمجازات عمل خود برساند و انتقام مظلوم را از ظالم بكشد و كسانيكه معصيت خدا را مينمايند علاوه بر آنكه ظلم بر خودشان نمودند موجب تجرّى خلق شدند پس ظلم بر خلق هم نمودهاند و كسب كردند آتش جهنم را براى خودشان در تجارتخانه دنيا و خداوند بزودى در كمتر از چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد چون مشغول نميكند او را حساب احدى از حساب ديگرى چنانچه تحقيق آن در سوره بقره گذشت و آنچه ذكر شد بيان كافى است براى مردم در موعظه و نصيحت و براى آنكه ترسانده شوند بآن و براى آنكه بدانند بتدبّر و تفكّر و تأمّل كه او است خداوند يكتاى بىهمتا و براى آنكه متنبّه و متّعظ و متذكّر شوند صاحبان عقول سليمه و افهام مستقيمه. در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره ابراهيم و حجر را در دو ركعت نماز در هر روز جمعه قرائت نمايد هرگز او را فقر و ديوانگى و گرفتارى نرسد انشاء اللّه تعالى. | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 243 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
سَرابِيلُهُم مِن قَطِرانٍ وَ تَغشي وُجُوهَهُمُ النّارُ (50) | |||
سرابيل لباسي است و بعضي گفتند قميص يعني پيراهن و هر دو قريب المعني است سَرابِيلُهُم مِن قَطِرانٍ لباس آنها از قطران است و از براي قطران چند معني كردهاند و اقرب در نظر مس سرخ كرده بآتش است. | |||
وَ تَغشي وُجُوهَهُمُ النّارُ غشوه پوشيده شده روي چيز است که آتش صورت آنها را فرو ميگيرد بحدي که صورت پوشيده ميشود و ديده نميشود. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 50)- سپس به بیان لباس آنها میپردازد که خود عذاب بزرگی است برای آنان، و میگوید: «لباسهایشان از قطران [ماده چسبنده بد بوی قابل اشتعال] است و صورت آنها را (شعلههای) آتش میپوشاند» (سَرابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشی وُجُوهَهُمُ النَّارُ). | |||
به این ترتیب به جای لباس، بدنهای آنها را از نوعی ماده سیاه رنگ بدبوی قابل اشتعال میپوشانند، لباسی که هم زشت و بدمنظر است و هم بدبو، و هم خود قابل سوختن و شعلهور شدن و با داشتن این عیوب چهارگانه بدترین لباس محسوب میشود چرا که لباس را برای آن میپوشند که زینت باشد و هم انسان را از گرما و سرما حفظ کند، این لباس به عکس همه لباسها هم زشت است و هم سوزاننده و آتش زننده. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۹۳: | خط ۲۵۰: | ||
[[رده:بوى پیراهن جهنمیان]][[رده:احاطه عذاب اخروى]][[رده:اهوال قیامت]][[رده:پیراهن اخروى گناهکاران]][[رده:سیماى گناهکاران]][[رده:عذاب اخروى گناهکاران]][[رده:کیفیت حشر گناهکاران]][[رده:گناهکاران در قیامت]][[رده:معاد جسمانى]][[رده:معاد روحانى]] | [[رده:بوى پیراهن جهنمیان]][[رده:احاطه عذاب اخروى]][[رده:اهوال قیامت]][[رده:پیراهن اخروى گناهکاران]][[رده:سیماى گناهکاران]][[رده:عذاب اخروى گناهکاران]][[رده:کیفیت حشر گناهکاران]][[رده:گناهکاران در قیامت]][[رده:معاد جسمانى]][[رده:معاد روحانى]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ابراهيم ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ابراهيم ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 50 سوره ابراهيم | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 50 سوره ابراهيم,ابراهيم 50,سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ,بوى پیراهن جهنمیان,احاطه عذاب اخروى,اهوال قیامت,پیراهن اخروى گناهکاران,سیماى گناهکاران,عذاب اخروى گناهکاران,کیفیت حشر گناهکاران,گناهکاران در قیامت,معاد جسمانى,معاد روحانى,آیات قرآن سوره ابراهيم | |||
|description=سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۰۸
کپی متن آیه |
---|
سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ |
ترجمه
ابراهيم ٤٩ | آیه ٥٠ | ابراهيم ٥١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَرَابِیلُ»: جمع سِرْبال، پیراهن (نگا: نحل / ). «قَطِرَانٍ»: ماده سیاه رنگ و قابل اشتعال و بدبوئی که از نوعی از درختان بادیه بیرون میتراود و شبیه قیر است. «سَرَابِیلُهُم مِّن قَطِرَانٍ»: پیراهنشان از قطران است. با قطران آغشته شدهاند. «وُجُوهَ»: سر و رو. مراد همه پیکر است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ... (۲) لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ کَفَرُوا... (۲) تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ... (۲)
تفسیر
- آيات ۴۲ - ۵۲ سوره ابراهيم
- پاسخ به يك توهم: خداوند از ستمكاران غافل نيست!
- عذاب استيصال، شامل مؤمنان نمى شود
- معناى اين كه: مكر ظالمان نزد خدا است، هرچند مكرشان، از جا كنَنَدۀ كوه ها باشد
- گفتارى در معناى انتقام خدا
- اقوال گوناگون مفسران، در معناى تبدیل شدن زمين و آسمان ها
- معناى بروز و ظهور خلق براى خداوند، در روز قيامت
- پاداش و كيفر هر کسى، همان اعمال نيك و بد اوست
- بحث روایتی: (پیرامون آیات گذشته)
- رواياتى كه مى گويد: زمين در قيامت، مبّدل به نان مى شود
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ «50»
جامههاى آنان از قطران (مادّهى چسبندهى بدبوى قابل اشتعال همچون قير) است و صورتهايشان را آتش مىپوشاند.
«1». زلزال، 1.
«2». طه، 105- 106.
جلد 4 - صفحه 431
نکته ها
كسىكه در حال رنج و عذاب است، اگر فرياد ديگران را نيز بشنود، بيشتر زجر مىبيند، چنانكه شادى كردن لذّت دارد و بودنِ در كنار جمعى كه شادمانند لذّتِ بيشترى دارد. به همين خاطر، قرآن مىفرمايد: ما افراد همفكر و همخط را در يك جا جمع مىكنيم، مجرمان را در دوزخ و نيكان را در بهشت. وَ الَّذِينَ آمَنُوا ... أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ «1» و دربارهى اهل دوزخ مىخوانيم: «احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ» «2» ستمگران و همسرانشان كه مانند آنان بودند، با هم به دوزخ مىروند. در جاى ديگر مىخوانيم: «فَكُبْكِبُوا فِيها هُمْ وَ الْغاوُونَ» «3» در آن روز عابد همراه با معبود خيالى خود با هم به دوزخ افكنده مىشوند و شايد آيهى «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» «4» نيز همين قرين بودن را بيان كند. (واللَّه العالم)
«اصفاد» جمع «صفود» به «كُنده» گفته مىشود و آن تكّهى چوب بزرگى است كه به پاى زندانيان مىبندند.
«قَطِرانٍ» مادّهاى است كه از برخى درختان مىگيرند و پس از جوشاندن و سفت كردن آن به بدن شتر مىمالند تا در اثر سوزش زياد، امراض پوستى شتر بهبود يابد. اين مادّه، بدبو و اشتعالزاست. «5»
يكى از عذابهاى قيامت، بسته شدن مجرمان با غل و زنجير است و اين معنا در چندين آيه ذكر شده است. از جمله: وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ ... فِي الْأَصْفادِ و «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ» «6» و «إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ» «7»
مجرمان با مجرمان، و يا با شياطين، با هم به زنجير كشيده مىشوند. و يا دستهايشان با غل بسته مىشود و يا دست و پاهايشان و يا دست و پا و گردنشان با هم در قيدوبند قرار مىگيرد. «مُقَرَّنِينَ»
«1». طور، 21.
«2». صافات، 23.
«3». شعراء، 94.
«4». تكوير، 7.
«5». تفسير نمونه.
«6». حاقّه، 30.
«7». غافر، 71.
جلد 4 - صفحه 432
پیام ها
1- قرآن، قيامت را طورى ترسيم مىكند كه گويى الآن ما آن را مىبينيم. «تَرَى»
2- تحقير و عذاب مجرمان، در ملأ عام است. «وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ»
3- اگر با ديد تجسّم اعمال بنگريم، شايد به اين نتيجه برسيم كه لباسهايى كه پوشيدن آنها با دلربايى و تفاخر و اسراف و شهوتانگيزى همراه باشد، به لباسهاى سياه و بدبو و آتشزاى قيامت تبديل مىشود. «سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ (50)
سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ: پيراهنهائى از قطران است و آن روغنى باشد.
گويند: صمغ ابهل است كه مىپزند و بر شتر جربدار مىمالند تا حدت آن جرب را بسوزاند، روز قيامت به بدن كافران مالند تا به سبب حدت و شدت و چسبندگى آن و نتن رائحه و سرعت اشتعال آتش به آن معذب شوند، و تفاوت ميان قطران دنيا و قطران آخرت مانند تفاوت آتش دنيا و آتش آخرت است. وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ: و فرو گيرد و بپوشد رويهاى ايشان را آتش، يعنى
«1»- تكوير آيه 7.
جلد 7 - صفحه 76
آتش در آن پيچد و رويهاى ايشان را كه محل مشاعر و حواس ايشان است و آن را در تدابير امور آخرت كار نفرموده باشند، بسوزاند.
در حق اليقين- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: براى اهل معصيت بقعهها در ميان آتش زده، پاهاى ايشان را زنجير، و دستهاى آنها را غل كرده به گردن، و بر بدنها پيراهن از مس گداخته پوشانده، و جبههاى آتشين بر آنها بسته، در ميان عذاب گرفتارند، گرمىاش به نهايت رسيده، درهاى جهنم بسته، هرگز نگشايند، و هرگز نسيمى بر آنها داخل نشود، و هرگز غمى از آنها برطرف نگردد، و عذاب پيوسته شديد، و عقابشان هميشه تازه است، نه خانه آنها فانى، و نه عمرشان به سر آيد، به مالك استغاثه كنند كه از خدا طلب كن ما را بميراند، جواب دهد: هميشه در اين عذاب خواهيد بود. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ (46) فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ (47) يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (48) وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ (49) سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ (50)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (51) هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (52)
ترجمه
و بتحقيق بنهايت رساندند مكرشانرا و نزد خدا مضبوط است مكرشان و نبوده است مكرشان كه زائل شود از آن كوهها
پس مپندار البته خدا را خلف وعده خود كننده مر پيغمبرانش را همانا خدا غالب صاحب انتقام است
روز كه مبدل شود زمين بغير اين زمين و آسمانها، و ظاهر شوند از براى خداى يكتاى پر قهر
و بينى گناهكاران را آنروز مقرون شدگان در غلها
پيراهنهاشان از جنس قطران است و بپوشد رويهاشان را آتش
تا جزا دهد خدا هر كس را آنچه كسب كرده همانا خدا زود حساب است
اين كفايت است مر مردمانرا و تا بيم داده شوند بآن و تا بدانند كه جز اين نيست كه او است خداى يكتا و تا پند گيرند خردمندان..
تفسير
خداوند براى تسكين قلب و اطمينان خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان از مكر و حيله كفّار قريش و غيرهم ميفرمايد كه آنها هر مكر و حيله و تدبيرى ميتوانستند كردند و بجائى نرسيد و نزد خدا اعمالشان محفوظ و مكتوب است براى پاداش و جزا دادن بآنها و نبود مكرشان وافى براى آنكه بركنده و زائل شود بآن از جاى خود اعلام نبوت و آثار امامت و ادلّه و براهين قائمه بر اديان حقّه و شرائع الهيّهاى كه مانند كوههايند در عظمت و استحكام بلكه بمراتب برتر و بالاترند از آنها و بنابراين كلمه ان در وان كان نافيه است و لتزول بكسر لام اوّل و نصب لام آخر بايد قرائت شود كه مشهور است و بعضى بفتح لام اول و رفع لام آخر قرائت نمودهاند و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقله است و معنى آنست كه و همانا بوده است مكر آنها كه زائل ميشود از آن كوهها ولى با وصف اين زائل نميشود از آن اعلام نبوّت و ادلّه ولايت و آثار شريعت چون خداوند از وعده و وعيد خود به پيغمبرانش راجع بنصرت ايشان بر اعداء و مجازات ستمكاران تخلّف نخواهد فرمود و او عزيز و ارجمند و غالب و قادر و قاهر و منتقم است از دشمنانش براى دوستانش و ايشانرا بعزّت و سعادت دنيا و آخرت خواهد رسانيد و انتقام مظلوم را از ظالم بنحو اكمل خواهد كشيد در روز كه
جلد 3 صفحه 241
اين زمين مبدل شود بزمين ديگر و آسمانها نيز مبدل شوند بآسمانهاى ديگر بنظر حقير بزمين و آسمانى مناسب با آن عالم و اعمال اهل آن و از ابن عباس نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و بلندى نداشته باشد و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود زمين قيامت از آتش است مگر جاى مؤمن كه صدقه او بر سرش سايه افكند و از امام سجاد عليه السّلام مروى است كه زمين تغيير ميكند و زمين ديگرى ميشود كه در روى آن گناهى نشده و تمامش ظاهر شود و در آن كوهى و گياهى نباشد مانند وقتى كه خدا آنرا در روز اول خلق فرمود و از امام باقر عليه السّلام مروى است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسانيكه در دنيا براى خدا با يكديگر دوستى كنند روز قيامت بر روى زمينى از زبر جد سبز باشند در سايه عرش خدا و روايات ديگرى هم از طرق عامّه و خاصه نقل شده كه حاجتى بذكر آنها نيست اجمالا تبديل معلوم و كيفيّت آن مجهول است و تمام مردم سر از قبرها بيرون آورند و در پيشگاه الهى براى حساب و ثواب و عقاب حاضر و ناظر گردند و گناهكاران بحسب عقائد و اعمال و اخلاق با يكديگر مقيّد و مغلول شوند در حاليكه پيراهنهاشان از جنس قطران است كه گفتهاند عصاره بار درخت عرعر يا صمغ ابهل است كه آنرا ببدن شتر جرب دار ميماليدند كه بسوزند گيش پوست شتر را ميسوزاند و جرب را بر طرف ميكرد و رنگش سياه و بقدرى بدبو بود كه همه از آن متنفّر و فرارى ميشدند و مؤثر بود در گرفتن آتش ببدن كسيكه از آن بر او ماليده شده بود مقصود آنست كه بجاى پيراهن چنين چيزى بر بدنهاشان ماليده شود كه موجب مزيد تأثير آتش و تنفّر نفوس و خوارى آنها در انظار اهل محشر گردد و بعضى قطران را مركّب از دو كلمه قطر و آنى دانستهاند و بتنوين هر دو قرائت نمودهاند و بنابراين مراد آنست كه پيراهنهاى آنها از مس گداخته بنهايت درجه است چون قطر بمعناى مس گداخته و آنى بمعناى متناهى در حرارت است و ميپوشاند و فراميگيرد عزيزترين اعضاء ظاهره بدن آنها را كه رويهاشان است آتش چون بآن متوجّه بحق نشدند و براى خدا بخاك ننهادند و حواس ظاهره خودشان را كه در آن جاى داشت در آنچه خدا خلق فرموده بود آنها را براى آن صرف ننمودند چنانچه در جاى ديگر
جلد 3 صفحه 242
فرموده آتش بالا مىآيد بر قلبهاشان چون اشرف اعضاء باطنه است و بايد مملوّ از معرفت باشد بر عكس پر از جهالت و عناد شده قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خدا فرموده پيراهنهاى آنها از مس گداخته است كه حرارت آن بمنتهى رسيده پس فرا گرفته است رويهاشان را آتش و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه جبرئيل گفت اگر پيراهنى از پيراهنهاى اهل آتش معلّق شود ميان آسمان و زمين هر آينه اهل زمين بميرند از بد بوئى و سوزندگى آن و اينها همه براى آنستكه خدا هر كس را بمجازات عمل خود برساند و انتقام مظلوم را از ظالم بكشد و كسانيكه معصيت خدا را مينمايند علاوه بر آنكه ظلم بر خودشان نمودند موجب تجرّى خلق شدند پس ظلم بر خلق هم نمودهاند و كسب كردند آتش جهنم را براى خودشان در تجارتخانه دنيا و خداوند بزودى در كمتر از چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد چون مشغول نميكند او را حساب احدى از حساب ديگرى چنانچه تحقيق آن در سوره بقره گذشت و آنچه ذكر شد بيان كافى است براى مردم در موعظه و نصيحت و براى آنكه ترسانده شوند بآن و براى آنكه بدانند بتدبّر و تفكّر و تأمّل كه او است خداوند يكتاى بىهمتا و براى آنكه متنبّه و متّعظ و متذكّر شوند صاحبان عقول سليمه و افهام مستقيمه. در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره ابراهيم و حجر را در دو ركعت نماز در هر روز جمعه قرائت نمايد هرگز او را فقر و ديوانگى و گرفتارى نرسد انشاء اللّه تعالى.
جلد 3 صفحه 243
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
سَرابِيلُهُم مِن قَطِرانٍ وَ تَغشي وُجُوهَهُمُ النّارُ (50)
سرابيل لباسي است و بعضي گفتند قميص يعني پيراهن و هر دو قريب المعني است سَرابِيلُهُم مِن قَطِرانٍ لباس آنها از قطران است و از براي قطران چند معني كردهاند و اقرب در نظر مس سرخ كرده بآتش است.
وَ تَغشي وُجُوهَهُمُ النّارُ غشوه پوشيده شده روي چيز است که آتش صورت آنها را فرو ميگيرد بحدي که صورت پوشيده ميشود و ديده نميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 50)- سپس به بیان لباس آنها میپردازد که خود عذاب بزرگی است برای آنان، و میگوید: «لباسهایشان از قطران [ماده چسبنده بد بوی قابل اشتعال] است و صورت آنها را (شعلههای) آتش میپوشاند» (سَرابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشی وُجُوهَهُمُ النَّارُ).
به این ترتیب به جای لباس، بدنهای آنها را از نوعی ماده سیاه رنگ بدبوی قابل اشتعال میپوشانند، لباسی که هم زشت و بدمنظر است و هم بدبو، و هم خود قابل سوختن و شعلهور شدن و با داشتن این عیوب چهارگانه بدترین لباس محسوب میشود چرا که لباس را برای آن میپوشند که زینت باشد و هم انسان را از گرما و سرما حفظ کند، این لباس به عکس همه لباسها هم زشت است و هم سوزاننده و آتش زننده.
نکات آیه
۱- مجرمان در قیامت داراى پیراهنى از ماده اى سیاه، بد بو، داغ و قابل اشتعال (مانند قیر) (و ترى المجرمین ... سرابیلهم من قطران) «قطران» به معناى ماده اى است سیاه، بد بو و چسبنده (روغن) که آن را بر بدن شتر مى مالند (مجمع البیان). اینکه خداوند فرمود: لباس دوزخیان از قطران است، ممکن است براى بیان مبالغه و کثرت شعله ورى و سوزندگى آتش جهنّم به بدن انسان دوزخى باشد و نیز بیانگر قابل اشتعال بودن ماده قطران باشد (لسان العرب).
۲- چهره مجرمان در روز قیامت در پوششى از آتش است. (و ترى المجرمین ... و تغشى وجوههم النار)
۳- عذاب الهى در قیامت سراسر وجود مجرمان و تبهکاران را فرا مى گیرد. (و ترى المجرمین ... سرابیلهم من قطران و تغشى وجوههم النار) تعبیر «وجوه» (چهره ها) مى تواند کنایه از سراسر وجود باشد; چون چهره آینه تمام نماى وجود انسان است. گفتنى است پیراهن آتشین و به غل و زنجیر بسته شدن مجرمان مؤید همین برداشت است.
۴- کیفیت حضور مجرمان در قیامت، منظره اى زشت و هولناک است. (و برزوا ... و ترى المجرمین یومئذ مقرّنین فى الأصفاد . سرابیلهم من قطران و تغشى وجوههم النار)
۵- انسانها در قیامت با جسم و روح حضور خواهند یافت. (مقرّنین فى الأصفاد . سرابیلهم من قطران و تغشى وجوههم النار)
روایات و احادیث
۶- «عن أبى عبدالله(ع): ... إن جبرئیل جاء إلى رسول الله(ص) ... قال: ... لو أن سربالاً من سرابیل أهل النار علّق بین السّماء و الأرض لمات أهل الأرض من ریحه و وهجه;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که جبرئیل نزد رسول خدا(ص) آمد ... و گفت: ... اگر پیراهنى از پیراهنهاى اهل آتش بین آسمان و زمین آویزان شود، اهل زمین از بوى بد و شعله آن مى میرند».
موضوعات مرتبط
- جهنّمیان: بوى پیراهن جهنّمیان ۱، ۶
- عذاب: احاطه عذاب اخروى ۳
- قیامت: اهوال قیامت ۴
- گناهکاران: پیراهن اخروى گناهکاران ۱; سیماى گناهکاران ۲; عذاب اخروى گناهکاران ۱، ۲، ۳; کیفیت حشر گناهکاران ۴; گناهکاران در قیامت ۱، ۲
- معاد: معاد جسمانى ۵; معاد روحانى ۵
منابع
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۸۱; نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۵۸- ، ح ۱۴۸.