الكهف ٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::يُنْذِر|يُنْذِرَ]] [[کلمه غیر ربط::يُنْذِر| ]] [[شامل این ریشه::نذر| ]][[ریشه غیر ربط::نذر| ]][[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ‌]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[شامل این کلمه::قَالُوا|قَالُوا]] [[کلمه غیر ربط::قَالُوا| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::اتّخَذ|اتَّخَذَ]] [[کلمه غیر ربط::اتّخَذ| ]] [[شامل این ریشه::اخذ| ]][[ریشه غیر ربط::اخذ| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::وَلَدا|وَلَداً]] [[کلمه غیر ربط::وَلَدا| ]] [[شامل این ریشه::ولد| ]][[ریشه غیر ربط::ولد| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::يُنْذِر|يُنْذِرَ]] [[کلمه غیر ربط::يُنْذِر| ]] [[شامل این ریشه::نذر| ]][[ریشه غیر ربط::نذر| ]][[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ‌]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[شامل این کلمه::قَالُوا|قَالُوا]] [[کلمه غیر ربط::قَالُوا| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::اتّخَذ|اتَّخَذَ]] [[کلمه غیر ربط::اتّخَذ| ]] [[شامل این ریشه::اخذ| ]][[ریشه غیر ربط::اخذ| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::وَلَدا|وَلَداً]] [[کلمه غیر ربط::وَلَدا| ]] [[شامل این ریشه::ولد| ]][[ریشه غیر ربط::ولد| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ‌ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ‌ وَلَداً
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و (همچنین) کسانی را که گفتند: «خدا فرزندی (برای خود) برگرفته» هشدار دهد.
|-|صادقی تهرانی=و (همچنین) کسانی را که گفتند: «خدا فرزندی (برای خود) برگرفته» هشدار دهد.
|-|معزی=و بترساند آنان را که گفتند برگرفت خدا فرزندی را
|-|معزی=و بترساند آنان را که گفتند برگرفت خدا فرزندی را
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And to warn those who say, “Allah has begotten a son.”</div>
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::4|٤]] | قبلی = الكهف ٣ | بعدی = الكهف ٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/018004.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/018004.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::4|٤]] | قبلی = الكهف ٣ | بعدی = الكهف ٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«إِتَّخَذَ»: ساخته است. برگرفته است.
«إِتَّخَذَ»: ساخته است. برگرفته است.
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link217 | آيات ۱ - ۸، سوره كهف]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link218 | آهنگ ومفاد كلى اين سوره مباركه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link217 | آيات ۱ - ۸  سوره كهف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link219 | توضيح مقصود از اينكه قرآن عوج (كجى ) نداشته ، قيّم است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link218 | مفاد كلّى سوره مباركه کهف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link220 | اشاره به اقوال مختلف مفسرين در ذيل جمله : ((لميجعل له عوجا...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link219 | بررسی اقوال مفسران، در ذیل آیه «قرآن، عِوَج نداشته و قيّم است»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link221 | قول واعتقاد به فرزند داشتن خدا چه به نحوحقيقى وچه به نحومجازباطل وممنوع است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link221 | قول و اعتقاد به فرزند داشتن خدا، باطل و ممنوع است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link222 | هدف از خلق زينت بر روى زمين آزمايش انسان ها وتميز نيك وبد بر اساس اعتقادوعمل است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link222 | هدف از خلق زينت بر روى زمين، آزمايش انسان ها، بر اساس اعتقاد و عمل است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link223 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link223 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link224 | (رواياتى در تفسير جملات : ((لينذر باءسا شديدا((، ((فلعلك باخع نفسك ...((و((لنبوهم ايهم احسن عملا(( )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۵۹#link117 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۵۹#link117 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً «4»
و تا (كتاب الهى و پيامبر) به آنان كه گويند: خداوند براى خود فرزندى گرفته است، هشدار دهد.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً «4»
وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ‌: و تا بترساند آنان را كه از روى جهالت و غوايت. قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً: گفتند فرا گرفت خدا فرزندى. مراد يهود و نصارى و بنو مدلج‌اند.
نكته: تخصيص ايشان به ذكر، و تكرار انذار نسبت به آنان، جهت عظمت كفر آنها و شناعت قول ايشان است. و عدم ذكر منذر به، به جهت استغناء است به تقديم ذكر آن.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى‌ عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «1» قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً «2» ماكِثِينَ فِيهِ أَبَداً «3» وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً «4»
ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلاَّ كَذِباً «5» فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‌ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً «6»
ترجمه‌
ستايش مر خداوندى را است كه نازل فرمود بر بنده خود قرآن را و قرار نداد براى آن چيزى از كجى‌
بلكه قرار داد آنرا راست و درست تا بترساند بعذابى سخت از نزد خود و مژده دهد گروندگانى را كه بجا مى‌آورند كارهاى شايسته را كه مر ايشانرا است مزدى نيكو
با آنكه درنگ كنندگان باشند در آن هميشه‌
و بيم دهد آنانرا كه گفتند گرفت خدا فرزند
نبود براى آنها بآن دانشى و نه براى پدرانشان بزرگ گفتارى است گفتارى كه بيرون ميآيد از دهانهاشان نميگويند مگر دروغ‌
پس شايد تو كشنده باشى خود را بر اثرهاى اعراض آنها اگر ايمان نياورند باين كلام الهى از اندوه بسيار.
تفسير
- خداوند سبحان چون در سوره سابقه اخيرا امر فرمود پيغمبر اكرم را بستايش خداوند در صفات جلاليّه در اين سوره خود ستايش فرمود ذات اقدس خويش را بصفت كمالى كه فوق آن متصوّر نيست براى تعليم بندگان كيفيّت ستايش را بر بزرگترين نعمت خود كه انعام فرموده است آنرا ببندگان براى سعادت دنيا و آخرتشان و آن نازل نمودن قرآن كريم است بر پيغمبر اكرم كه بهيچ وجه اعوجاج و كجى و انحراف و اختلاف و اختلالى در لفظ و معناى آن راه ندارد و عوج بكسر كجى معقول و بفتح كجى محسوس است بلكه راست و درست‌
----
جلد 3 صفحه 404
و معتدل و مستقيم و مستوى و قائم بحقّ و قيّم بعدل و دائم بدوام ازلى و ابدى است و باطل و مبطلى در آن و براى آن نبوده و نخواهد بود قمّى ره فرموده دو كلمه عوجا و قيّما مقدم و مؤخّر است چون مراد آنستكه نازل فرمود بر بنده خود كتاب را كه قيّم است و قرار نداد در آن كجى را پس كلمه‌اى مقدم شده است بر كلمه‌اى و بنظر حقير چون تنزيه مقدم بر تقديس است و نتيجه خالى بودن از اعوجاج و كجى راستى و درستى است بايد و لم يجعل له عوجا مقدّم بر قيّما باشد تا بمنزله ذكر علّت براى آن گردد با آنكه كلام مأمون از اشتباه است چون نميشود قيّما صفت عوجا باشد و ظاهرا مقصود قمّى ره هم بيان معناى مراد باشد نه آنكه تحريفى در كلام روى داده و حاصل آنستكه چون قيّما حال است براى كتاب بايد مقدّم باشد بر معطوف بو او و مؤخّر شده بملاحظه نكته بلاغتى كه ذكر شد و براى تقويت تعلّق انذار به انزال چون لينذر متعلق است بانزل و جمله و لم يجعل له عوجا فاصله شده بين متعلّق و متعلّق به و اگر قيّما مؤخر نشده بود محتمل بود تعلّق بجمله اخيره پيدا كند با آنكه انذار نتيجه انزال قيّم است نه عدم اعوجاج چون علّت وجود، وجود است و علّت عدم، عدم و اين خود نكته بلاغتى ديگرى است براى تأخير قيّما كه ذكر شد و بعضى از اين نكته غفلت نموده‌اند و براى تسهيل امر قيّما را مفعول و جعله كه مقدّر نموده‌اند قرار داده‌اند با آنكه اين نوع تقدير خلاف متعارف و مخلّ بمقصود است در هر حال منظور و مقصود از انزال كتاب و ارسال رسول اين بود كه بترساند اهل كفر و طغيان را از عذاب شديدى كه در دنيا و آخرت از نزد خداوند صادر و بآنها واصل خواهد شد و مژده دهد اهل ايمان و اعمال صالحه را بپاداش خوبى كه بهشت جاويد است و جايگاه ابدى ايشان خواهد بود و نيز بترساند از بين اهل كفر كفّار قريش را خصوصا، كه ميگفتند ملائكه دختران خدايند و يهود و نصارى را كه ميگفتند عزيز و مسيح پسران خدايند از اين مقالات فاسده كه بتقليد آباء و اجداد بى‌معرفت خودشان بزبان جارى مينمودند از راه بى‌دانشى و بى‌فكرى و تشبيه خداوند بخلق در صفات چون بزرگ حرفى است حرفى كه بيرون ميآيد از دهنهاى ايشان در گناه و جسارت بساحت مقدّس ربوبى اگر چه از روى جهالت و نادانى باشد و از روى قلب نباشد و ظاهرا فاعل كبرت الكلمه است كه حذف شده و كلمه‌
----
جلد 3 صفحه 405
مذكوره تميز است براى آن كه موجب استغناء از ذكر آن شده و جمله تخرج من افواههم صفت است براى كلمه محذوفه و تركيب كلام من حيث المجموع براى افاده تعجّب و تأكيد و بزرگ شمردن اين جرئت و جسارت است و مراد از كلمه كلام است كه احيانا اراده ميشود و بعضى كلمة برفع قرائت نموده‌اند و بنابراين مفاد كلام ظاهر است و محتاج بتقدير نيست ولى از صولت و صلابت كلام كاسته ميشود چنانچه بر ارباب ادب مخفى نيست و در خاتمه تصريح شده بآنكه اين گفتار ناهنجار صرف دروغ و مجرّد افتراء بخدا است و بايد گوينده آن معذّب بعذاب الهى گردد ولى نبايد رسول اكرم نفس شريف خود را بهلاكت اندازد بر اثر اين گفتار و كردار كفّار اگر باقى بمانند بر كفر و الحاد و ايمان نياورند بقرآن كه كلام الهى است براى شدّت تأسف و اندوه آنحضرت بر حال آنها چون او بوظيفه خود عمل نموده و آنها هم بمقرّى كه در علم الهى بر ايشان مقدّر شده خواهند رسيد و بر دامن كبرياى خداوند هم گردى از اين گفتارها و كردارها نخواهد نشست و اين براى تسليت خاطر آنحضرت است كه زياد متأثر و ملول از اصرار آنها بر كفر نگردد و در اينمقام گفته‌اند خداوند تشبيه فرموده حال پيغمبر اكرم را در دنباله اعراض و رو گرداندن كفّار از حقّ بحال كسيكه در مفارقت دوستانش بر آثار آنها بنگرد از روى تأسف و تحسّر بقدريكه خود را بهلاكت اندازد از شدّت غم و اندوه و اين كلام براى تذكّر پيغمبر اكرم بآنكه جاى اين اندازه تأسف نيست ذكر شده است ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يُنذِرَ الَّذِين‌َ قالُوا اتَّخَذَ اللّه‌ُ وَلَداً «4»
و ‌اينکه‌ قرآن‌ انذار ميكند كساني‌ ‌که‌ گفتند خداوند متعال‌ اخذ ولد كرده‌ اولاد پيدا كرده‌ كساني‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ قول‌ ‌را‌ اتخاذ كردند سه‌ طايفه‌ هستند مشركين‌ ‌که‌ گفتند ملائكه‌ دختران‌ ‌خدا‌ هستند و يهود ‌که‌ آدم‌ ‌را‌ پسر ‌خدا‌ ميدانند و گفتند عزير ‌إبن‌ اللّه‌ ‌است‌.
و نصاري‌ ‌که‌ گفتند مسيح‌ ‌إبن‌ اللّه‌ ‌است‌ بلكه‌ يهود و نصاري‌ گفتند نَحن‌ُ أَبناءُ اللّه‌ِ وَ أَحِبّاؤُه‌ُ البته‌ وقتي‌ ‌که‌ آدم‌ ‌إبن‌ اللّه‌ ‌باشد‌ تمام‌ اولاد ‌او‌ ابناء اللّه‌ ميشوند و ‌اينکه‌ قول‌ مستلزم‌ كفريّات‌ زيادي‌ ميشود بايد ‌خدا‌ ‌را‌ جسم‌ و ذي‌ اجزاء بدانند و محل‌ حوادث‌ بدانند و ‌براي‌ ‌او‌ مكان‌ و انتقال‌ قرار دهند و ‌او‌ ‌را‌ محتاج‌ بدانند و شريك‌ قائل‌ شوند ‌اينکه‌ قرآن‌ مجيد ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ شريفه‌ باين‌ مطلب‌ تذكر داد.
وَ يُنذِرَ الَّذِين‌َ قالُوا اتَّخَذَ اللّه‌ُ وَلَداً ‌که‌ ‌اينکه‌ قول‌ كفر محض‌ ‌است‌ و عذاب‌ مخلّد دارد بلكه‌ چندين‌ جهة عذاب‌ متوجه‌ ‌آنها‌ ميشود بعلاوه‌ ‌از‌ ‌آن‌ كفريات‌ تكذيب‌ جميع‌ انبياء ‌است‌ زيرا تمام‌ مأمور بدعوت‌ بتوحيد و يگانگي‌ حق‌ بودند و دعوت‌ مي‌كردند و تكذيب‌ قرآن‌ مجيد و منكر ضروريات‌ و مفاسد ديگر ‌هم‌ هست‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد:
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 4)- سپس به یکی از انحرافات عمومی مخالفان، اعم از نصاری و یهود و مشرکان، اشاره کرده، می‌گوید: «و (نیز) آنها را که گفتند: خداوند، فرزندی (برای خود) انتخاب کرده است، بیم دهد» (وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً).
هم مسیحیان را به خاطر اعتقاد به این که «مسیح» فرزند خداست، و هم یهود را به خاطر اعتقاد به فرزندی «عزیر» و هم مشرکان را به خاطر این که فرشتگان را دختران خدا می‌پنداشتند هشدار دهد.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۶۹: خط ۱۶۸:
[[رده:عقیده مردم دوران جاهلیت]][[رده:مراتب عذاب]][[رده:موجبات عذاب]][[رده:آثار عقیده به فرزندارى خدا]][[رده:اهمیت تصحیح عقیده]][[رده:عقیده باطل]][[رده:عقیده به خدا]][[رده:عقیده به فرزنددارى خدا]][[رده:انذارهاى قرآن]][[رده:اهداف قرآن]][[رده:انذارهاى محمد]][[رده:رسالت محمد]][[رده:انذار مفتریان بر خدا]]
[[رده:عقیده مردم دوران جاهلیت]][[رده:مراتب عذاب]][[رده:موجبات عذاب]][[رده:آثار عقیده به فرزندارى خدا]][[رده:اهمیت تصحیح عقیده]][[رده:عقیده باطل]][[رده:عقیده به خدا]][[رده:عقیده به فرزنددارى خدا]][[رده:انذارهاى قرآن]][[رده:اهداف قرآن]][[رده:انذارهاى محمد]][[رده:رسالت محمد]][[رده:انذار مفتریان بر خدا]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الكهف ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الكهف ]]
{{#seo:
|title=آیه 4 سوره كهف
|title_mode=replace
|keywords=آیه 4 سوره كهف,كهف 4,وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ‌ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ‌ وَلَداً,عقیده مردم دوران جاهلیت,مراتب عذاب,موجبات عذاب,آثار عقیده به فرزندارى خدا,اهمیت تصحیح عقیده,عقیده باطل,عقیده به خدا,عقیده به فرزنددارى خدا,انذارهاى قرآن,اهداف قرآن,انذارهاى محمد,رسالت محمد,انذار مفتریان بر خدا,آیات قرآن سوره الكهف
|description=وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ‌ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ‌ وَلَداً
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۴

کپی متن آیه
وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ‌ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ‌ وَلَداً

ترجمه

و (نیز) آنها را که گفتند: «خداوند، فرزندی (برای خود) انتخاب کرده است»، انذار کند.

و تا كسانى را كه گفتند: خداوند فرزندى گرفته است، هشدار دهد
و تا كسانى را كه گفته‌اند: خداوند فرزندى گرفته است، هشدار دهد.
و بترساند آنان را که گفتند: خدا فرزندی (برای خود) برگرفته است.
و [نیز] کسانی را که گفتند: خدا [برای خود] فرزندی گرفته است، [به آتش دوزخ] بیم دهد.
و كسانى را كه گفتند: خدا فرزندى اختيار كرد، بترساند.
و تا کسانی را که می‌گویند خداوند فرزندی برگزیده است، بیم دهد
و كسانى را كه گفتند: خداوند فرزندى گرفت، بترساند.
و (به خصوص از عذاب شدید او) بترساند کسانی را که می‌گویند: خداوند فرزندی را (به نام عیسی یا عُزَیر یا فرشتگان، برای خود) برگرفته است.
و (همچنین) کسانی را که گفتند: «خدا فرزندی (برای خود) برگرفته» هشدار دهد.
و بترساند آنان را که گفتند برگرفت خدا فرزندی را

And to warn those who say, “Allah has begotten a son.”
ترتیل:
ترجمه:
الكهف ٣ آیه ٤ الكهف ٥
سوره : سوره الكهف
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِتَّخَذَ»: ساخته است. برگرفته است.


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً «4»

و تا (كتاب الهى و پيامبر) به آنان كه گويند: خداوند براى خود فرزندى گرفته است، هشدار دهد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً «4»

وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ‌: و تا بترساند آنان را كه از روى جهالت و غوايت. قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً: گفتند فرا گرفت خدا فرزندى. مراد يهود و نصارى و بنو مدلج‌اند.

نكته: تخصيص ايشان به ذكر، و تكرار انذار نسبت به آنان، جهت عظمت كفر آنها و شناعت قول ايشان است. و عدم ذكر منذر به، به جهت استغناء است به تقديم ذكر آن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى‌ عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «1» قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً «2» ماكِثِينَ فِيهِ أَبَداً «3» وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً «4»

ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلاَّ كَذِباً «5» فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‌ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً «6»

ترجمه‌

ستايش مر خداوندى را است كه نازل فرمود بر بنده خود قرآن را و قرار نداد براى آن چيزى از كجى‌

بلكه قرار داد آنرا راست و درست تا بترساند بعذابى سخت از نزد خود و مژده دهد گروندگانى را كه بجا مى‌آورند كارهاى شايسته را كه مر ايشانرا است مزدى نيكو

با آنكه درنگ كنندگان باشند در آن هميشه‌

و بيم دهد آنانرا كه گفتند گرفت خدا فرزند

نبود براى آنها بآن دانشى و نه براى پدرانشان بزرگ گفتارى است گفتارى كه بيرون ميآيد از دهانهاشان نميگويند مگر دروغ‌

پس شايد تو كشنده باشى خود را بر اثرهاى اعراض آنها اگر ايمان نياورند باين كلام الهى از اندوه بسيار.

تفسير

- خداوند سبحان چون در سوره سابقه اخيرا امر فرمود پيغمبر اكرم را بستايش خداوند در صفات جلاليّه در اين سوره خود ستايش فرمود ذات اقدس خويش را بصفت كمالى كه فوق آن متصوّر نيست براى تعليم بندگان كيفيّت ستايش را بر بزرگترين نعمت خود كه انعام فرموده است آنرا ببندگان براى سعادت دنيا و آخرتشان و آن نازل نمودن قرآن كريم است بر پيغمبر اكرم كه بهيچ وجه اعوجاج و كجى و انحراف و اختلاف و اختلالى در لفظ و معناى آن راه ندارد و عوج بكسر كجى معقول و بفتح كجى محسوس است بلكه راست و درست‌


جلد 3 صفحه 404

و معتدل و مستقيم و مستوى و قائم بحقّ و قيّم بعدل و دائم بدوام ازلى و ابدى است و باطل و مبطلى در آن و براى آن نبوده و نخواهد بود قمّى ره فرموده دو كلمه عوجا و قيّما مقدم و مؤخّر است چون مراد آنستكه نازل فرمود بر بنده خود كتاب را كه قيّم است و قرار نداد در آن كجى را پس كلمه‌اى مقدم شده است بر كلمه‌اى و بنظر حقير چون تنزيه مقدم بر تقديس است و نتيجه خالى بودن از اعوجاج و كجى راستى و درستى است بايد و لم يجعل له عوجا مقدّم بر قيّما باشد تا بمنزله ذكر علّت براى آن گردد با آنكه كلام مأمون از اشتباه است چون نميشود قيّما صفت عوجا باشد و ظاهرا مقصود قمّى ره هم بيان معناى مراد باشد نه آنكه تحريفى در كلام روى داده و حاصل آنستكه چون قيّما حال است براى كتاب بايد مقدّم باشد بر معطوف بو او و مؤخّر شده بملاحظه نكته بلاغتى كه ذكر شد و براى تقويت تعلّق انذار به انزال چون لينذر متعلق است بانزل و جمله و لم يجعل له عوجا فاصله شده بين متعلّق و متعلّق به و اگر قيّما مؤخر نشده بود محتمل بود تعلّق بجمله اخيره پيدا كند با آنكه انذار نتيجه انزال قيّم است نه عدم اعوجاج چون علّت وجود، وجود است و علّت عدم، عدم و اين خود نكته بلاغتى ديگرى است براى تأخير قيّما كه ذكر شد و بعضى از اين نكته غفلت نموده‌اند و براى تسهيل امر قيّما را مفعول و جعله كه مقدّر نموده‌اند قرار داده‌اند با آنكه اين نوع تقدير خلاف متعارف و مخلّ بمقصود است در هر حال منظور و مقصود از انزال كتاب و ارسال رسول اين بود كه بترساند اهل كفر و طغيان را از عذاب شديدى كه در دنيا و آخرت از نزد خداوند صادر و بآنها واصل خواهد شد و مژده دهد اهل ايمان و اعمال صالحه را بپاداش خوبى كه بهشت جاويد است و جايگاه ابدى ايشان خواهد بود و نيز بترساند از بين اهل كفر كفّار قريش را خصوصا، كه ميگفتند ملائكه دختران خدايند و يهود و نصارى را كه ميگفتند عزيز و مسيح پسران خدايند از اين مقالات فاسده كه بتقليد آباء و اجداد بى‌معرفت خودشان بزبان جارى مينمودند از راه بى‌دانشى و بى‌فكرى و تشبيه خداوند بخلق در صفات چون بزرگ حرفى است حرفى كه بيرون ميآيد از دهنهاى ايشان در گناه و جسارت بساحت مقدّس ربوبى اگر چه از روى جهالت و نادانى باشد و از روى قلب نباشد و ظاهرا فاعل كبرت الكلمه است كه حذف شده و كلمه‌


جلد 3 صفحه 405

مذكوره تميز است براى آن كه موجب استغناء از ذكر آن شده و جمله تخرج من افواههم صفت است براى كلمه محذوفه و تركيب كلام من حيث المجموع براى افاده تعجّب و تأكيد و بزرگ شمردن اين جرئت و جسارت است و مراد از كلمه كلام است كه احيانا اراده ميشود و بعضى كلمة برفع قرائت نموده‌اند و بنابراين مفاد كلام ظاهر است و محتاج بتقدير نيست ولى از صولت و صلابت كلام كاسته ميشود چنانچه بر ارباب ادب مخفى نيست و در خاتمه تصريح شده بآنكه اين گفتار ناهنجار صرف دروغ و مجرّد افتراء بخدا است و بايد گوينده آن معذّب بعذاب الهى گردد ولى نبايد رسول اكرم نفس شريف خود را بهلاكت اندازد بر اثر اين گفتار و كردار كفّار اگر باقى بمانند بر كفر و الحاد و ايمان نياورند بقرآن كه كلام الهى است براى شدّت تأسف و اندوه آنحضرت بر حال آنها چون او بوظيفه خود عمل نموده و آنها هم بمقرّى كه در علم الهى بر ايشان مقدّر شده خواهند رسيد و بر دامن كبرياى خداوند هم گردى از اين گفتارها و كردارها نخواهد نشست و اين براى تسليت خاطر آنحضرت است كه زياد متأثر و ملول از اصرار آنها بر كفر نگردد و در اينمقام گفته‌اند خداوند تشبيه فرموده حال پيغمبر اكرم را در دنباله اعراض و رو گرداندن كفّار از حقّ بحال كسيكه در مفارقت دوستانش بر آثار آنها بنگرد از روى تأسف و تحسّر بقدريكه خود را بهلاكت اندازد از شدّت غم و اندوه و اين كلام براى تذكّر پيغمبر اكرم بآنكه جاى اين اندازه تأسف نيست ذكر شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يُنذِرَ الَّذِين‌َ قالُوا اتَّخَذَ اللّه‌ُ وَلَداً «4»

و ‌اينکه‌ قرآن‌ انذار ميكند كساني‌ ‌که‌ گفتند خداوند متعال‌ اخذ ولد كرده‌ اولاد پيدا كرده‌ كساني‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ قول‌ ‌را‌ اتخاذ كردند سه‌ طايفه‌ هستند مشركين‌ ‌که‌ گفتند ملائكه‌ دختران‌ ‌خدا‌ هستند و يهود ‌که‌ آدم‌ ‌را‌ پسر ‌خدا‌ ميدانند و گفتند عزير ‌إبن‌ اللّه‌ ‌است‌.

و نصاري‌ ‌که‌ گفتند مسيح‌ ‌إبن‌ اللّه‌ ‌است‌ بلكه‌ يهود و نصاري‌ گفتند نَحن‌ُ أَبناءُ اللّه‌ِ وَ أَحِبّاؤُه‌ُ البته‌ وقتي‌ ‌که‌ آدم‌ ‌إبن‌ اللّه‌ ‌باشد‌ تمام‌ اولاد ‌او‌ ابناء اللّه‌ ميشوند و ‌اينکه‌ قول‌ مستلزم‌ كفريّات‌ زيادي‌ ميشود بايد ‌خدا‌ ‌را‌ جسم‌ و ذي‌ اجزاء بدانند و محل‌ حوادث‌ بدانند و ‌براي‌ ‌او‌ مكان‌ و انتقال‌ قرار دهند و ‌او‌ ‌را‌ محتاج‌ بدانند و شريك‌ قائل‌ شوند ‌اينکه‌ قرآن‌ مجيد ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ شريفه‌ باين‌ مطلب‌ تذكر داد.

وَ يُنذِرَ الَّذِين‌َ قالُوا اتَّخَذَ اللّه‌ُ وَلَداً ‌که‌ ‌اينکه‌ قول‌ كفر محض‌ ‌است‌ و عذاب‌ مخلّد دارد بلكه‌ چندين‌ جهة عذاب‌ متوجه‌ ‌آنها‌ ميشود بعلاوه‌ ‌از‌ ‌آن‌ كفريات‌ تكذيب‌ جميع‌ انبياء ‌است‌ زيرا تمام‌ مأمور بدعوت‌ بتوحيد و يگانگي‌ حق‌ بودند و دعوت‌ مي‌كردند و تكذيب‌ قرآن‌ مجيد و منكر ضروريات‌ و مفاسد ديگر ‌هم‌ هست‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 4)- سپس به یکی از انحرافات عمومی مخالفان، اعم از نصاری و یهود و مشرکان، اشاره کرده، می‌گوید: «و (نیز) آنها را که گفتند: خداوند، فرزندی (برای خود) انتخاب کرده است، بیم دهد» (وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً).

هم مسیحیان را به خاطر اعتقاد به این که «مسیح» فرزند خداست، و هم یهود را به خاطر اعتقاد به فرزندی «عزیر» و هم مشرکان را به خاطر این که فرشتگان را دختران خدا می‌پنداشتند هشدار دهد.

نکات آیه

۱- اعتقاد به وجود فرزند براى خدا، عقیده اى مطرح و شایع در عصر نزول قرآن بوده است. (لینذر بأسًا ... و ینذر الذین قالوا اتخذ اللّه ولدًا) از میان همه کسانى که مورد انذار قرآن اند، معتقدان به فرزند داشتن خدا، ذکر شده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

۲- اعتقاد به فرزندگزینى خدا، پندارى بس ناروا و موجب عذابى شدید است. (لینذر بأسًا شدیدًا ... و ینذر الذین قالوا اتخذ اللّه ولدًا) آیه قبل، یکى از رسالت هاى قرآن را، بیم به عذاب شدید الهى بیان کرد و این آیه، به یکى از موارد استحقاق آن عذاب اشاره کرده است.

۳- بیم دادن کسانى که خدا را داراى فرزند مى پندارند، از رسالت هاى قرآن و پیامبر(ص) است. (و ینذر الذین قالوا اتخذ اللّه ولدًا)

۴- تصحیح عقیده انسان در باره خداوند، از هدف هاى مهم قرآن است. (أنزل على عبده الکتب ... و ینذر الذین قالوا اتخذ اللّه ولدًا)

موضوعات مرتبط

  • جاهلیت: عقیده مردم دوران جاهلیت ۱
  • عذاب: مراتب عذاب ۲; موجبات عذاب ۲
  • عقیده: آثار عقیده به فرزندارى خدا ۲; اهمیت تصحیح عقیده ۴; عقیده باطل ۲; عقیده به خدا ۴; عقیده به فرزنددارى خدا ۱
  • قرآن: انذارهاى قرآن ۳; اهداف قرآن ۴
  • محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۳; رسالت محمد(ص) ۳
  • مفتریان بر خدا: انذار مفتریان بر خدا ۳

منابع