النساء ١١١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(افزودن جزییات آیه) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَن|مَنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::يَکْسِب|يَکْسِبْ]] [[کلمه غیر ربط::يَکْسِب| ]] [[شامل این ریشه::کسب| ]][[ریشه غیر ربط::کسب| ]][[شامل این کلمه::إِثْما|إِثْماً]] [[کلمه غیر ربط::إِثْما| ]] [[شامل این ریشه::اثم| ]][[ریشه غیر ربط::اثم| ]][[شامل این کلمه::فَإِنّمَا|فَإِنَّمَا]] [[کلمه غیر ربط::فَإِنّمَا| ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[ریشه غیر ربط::انن| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[ریشه غیر ربط::ما| ]][[شامل این کلمه::يَکْسِبُه|يَکْسِبُهُ]] [[کلمه غیر ربط::يَکْسِبُه| ]] [[شامل این ریشه::کسب| ]][[ریشه غیر ربط::کسب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::عَلَى|عَلَى]] [[شامل این ریشه::على| ]][[شامل این کلمه::نَفْسِه|نَفْسِهِ]] [[کلمه غیر ربط::نَفْسِه| ]] [[شامل این ریشه::نفس| ]][[ریشه غیر ربط::نفس| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهُ]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله| ]][[ریشه غیر ربط::الله| ]][[شامل این ریشه::اله| ]][[ریشه غیر ربط::اله| ]][[شامل این ریشه::وله| ]][[ریشه غیر ربط::وله| ]][[شامل این کلمه::عَلِيما|عَلِيماً]] [[کلمه غیر ربط::عَلِيما| ]] [[شامل این ریشه::علم| ]][[ریشه غیر ربط::علم| ]][[شامل این کلمه::حَکِيما|حَکِيماً]] [[کلمه غیر ربط::حَکِيما| ]] [[شامل این ریشه::حکم| ]][[ریشه غیر ربط::حکم| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَن|مَنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::يَکْسِب|يَکْسِبْ]] [[کلمه غیر ربط::يَکْسِب| ]] [[شامل این ریشه::کسب| ]][[ریشه غیر ربط::کسب| ]][[شامل این کلمه::إِثْما|إِثْماً]] [[کلمه غیر ربط::إِثْما| ]] [[شامل این ریشه::اثم| ]][[ریشه غیر ربط::اثم| ]][[شامل این کلمه::فَإِنّمَا|فَإِنَّمَا]] [[کلمه غیر ربط::فَإِنّمَا| ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[ریشه غیر ربط::انن| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[ریشه غیر ربط::ما| ]][[شامل این کلمه::يَکْسِبُه|يَکْسِبُهُ]] [[کلمه غیر ربط::يَکْسِبُه| ]] [[شامل این ریشه::کسب| ]][[ریشه غیر ربط::کسب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::عَلَى|عَلَى]] [[شامل این ریشه::على| ]][[شامل این کلمه::نَفْسِه|نَفْسِهِ]] [[کلمه غیر ربط::نَفْسِه| ]] [[شامل این ریشه::نفس| ]][[ریشه غیر ربط::نفس| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهُ]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله| ]][[ریشه غیر ربط::الله| ]][[شامل این ریشه::اله| ]][[ریشه غیر ربط::اله| ]][[شامل این ریشه::وله| ]][[ریشه غیر ربط::وله| ]][[شامل این کلمه::عَلِيما|عَلِيماً]] [[کلمه غیر ربط::عَلِيما| ]] [[شامل این ریشه::علم| ]][[ریشه غیر ربط::علم| ]][[شامل این کلمه::حَکِيما|حَکِيماً]] [[کلمه غیر ربط::حَکِيما| ]] [[شامل این ریشه::حکم| ]][[ریشه غیر ربط::حکم| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ مَنْ يَکْسِبْ إِثْماً فَإِنَّمَا يَکْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَکِيماً | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=و هر کس خطایی مرتکب شود، آن را به زیان خود مرتکب شده و خدا همواره بس دانای فرزانه بوده است. | |-|صادقی تهرانی=و هر کس خطایی مرتکب شود، آن را به زیان خود مرتکب شده و خدا همواره بس دانای فرزانه بوده است. | ||
|-|معزی=و کسی که گنهی فراهم آورد همانا بر خویشتن آورده است و خدا است دانای حکیم | |-|معزی=و کسی که گنهی فراهم آورد همانا بر خویشتن آورده است و خدا است دانای حکیم | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">And Whoever earns a sin, earns it against himself. Allah is Aware and Wise.</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/004111.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/004111.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::111|١١١]] | قبلی = النساء ١١٠ | بعدی = النساء ١١٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::13|١٣]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::111|١١١]] | قبلی = النساء ١١٠ | بعدی = النساء ١١٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::13|١٣]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۲۷: | خط ۳۵: | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۴۴.</ref> | |||
«شیخ طوسی» گوید: برخى معتقدند كه اين آيه درباره طائفه بنوابيرق نازل شده است. | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۷#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۷#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۴#link107 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۴#link107 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «111» | |||
و هر كس گناهى مرتكب شود، پس در حقيقت به زيان خود مرتكب شده و خداوند دانا و حكيم است. | |||
===نکته ها=== | |||
گناه كه تجاوز از مرز قانون الهى است، صفاى دل و تقواى روح و عدالت را از بين مىبرد واين بزرگترين خسارت است. علاوه بر آنكه در نظام هستى و سنّتهاى الهى، نتيجه ظلم به مردم، دير يا زود به خود ظالم مىرسد. «فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ» | |||
===پیام ها=== | |||
1- هر گناهى در روح و جان انسان، اثر مستقيم دارد. «يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ» | |||
2- انسان در انجام گناه مجبور نيست و گناه را با اختيار واراده خود انجام مىدهد. | |||
«يكسب» | |||
3- در بازگرداندن آثار بد گناه به گناهكار هيچ خطائى رخ نمىدهد و كارى | |||
جلد 2 - صفحه 158 | |||
حكيمانه است. «عَلِيماً حَكِيماً» | |||
4- كار حكيمانه مشروط به آگاهى و علم است. «عَلِيماً حَكِيماً» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (111) | |||
وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً: و هر كه كسب كند گناهى، و خواهد كه بىگناهى را بدان متهم سازد، فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ: پس جز اين نيست كه مىكند اين عمل را بر نفس خود، يعنى ضرر كسب آن گناه از نفس او به ديگرى تعدى نكند، بلكه عائد نفس خودش شود. وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً: و هست خدا، دانا به آنچه مرتكب شوند از معاصى، حكم كننده در مجازات هر عملى. | |||
تبصره: حال بنا به فرمايش مخبر صادق، مكافات هر عمل بدى، مرجعش به خود نفس است. پس عقل و وجدان حكم مىكند به اينكه انسان عاقل | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 566 | |||
حتى المقدور سعى در افعال نيك نمايد و از ارتكاب اعمال بد و گناهان محترز باشد تا سعادت ابديه را دارا شود. | |||
اسكندر ذو القرنين در موقعى كه سمند عزيمت جهت تسخير ممالك به هر سو مىتاخت، به قومى رسيد كه از دنيا دست كشيده و دامن از آلايش علايق برچيده. از جمله عادات ايشان بود كه قبرى چند كنده، هر صباح بر سر آنها رفته، جاروب مىنمودند و همانجا به نماز مشغول مىشدند و گياه مىخوردند و بدان معاش مىگذرانيدند. ذو القرنين، رسولى به خدمت پادشاه آنها فرستاد. | |||
او را نزد خود طلبيد. جواب گفت: مرا با اسكندر احتياجى نيست. اسكندر به نزد او رفت. بعد از ملاقات پرسيد: چرا مال و اسباب نداريد و همت بر تحصيل آن نمىگماريد تا فوايد آن عايد شما گردد؟ فرمود: به سبب آنكه دنيا را مكروه مىداريم و خانه دل را به نقش محبت آن نمىگماريم كه ادراك چاشنى لذاتش، نفس را مشتاق و طامع آن سازد. پرسيد از سبب قبور، فرمود: براى آنكه ديدن اين قبور، آمال را كم؛ و تيشه انديشه مردن، گياه هوى و هوس را از زمين خاطر مىكند. پرسيد چرا گاو و گوسفند به هم نمىرسانيد تا از شير و گوشت آنها تمتع گرفته، خود را از تعب برهانيد؟ فرمود: براى آنكه نمىخواهيم شكمهاى خود را قبور حيوانات كنيم، و خوردن گياه، آتش جوع را نيز فرو نشاند. و از طعام هر چه از دهان گذشت، ديگر احساس طعم آن نمىشود، و خوب و بد و تلخ و شيرين همه يكسانند. | |||
بعد دست خود را دراز كرد، كاسه سرى برداشت خطاب به اسكندر نمود و گفت: مىدانى اين كاسه سر كيست، پادشاهى است كه خداى تعالى او را سلطنت بر اهل زمين داده بود، و ظلم و ستم مىنمود. خداوند او را هلاك ساخت، به دست اجل از سرير ملكش فرو كشيد و اعمالش را ضبط نموده، روز حساب مكافات آن را به او خواهد داد. بعد كاسه پوسيده سر ديگر را برداشته، گفت: اين را مىشناسى؟ اين نيز پادشاهى بود بعد از آن پادشاه ظالم، و از ظلم و سوء عاقبت پادشاه سابق عبرت گرفته، با رعيت رعايت عدل و داد نمود. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 567 | |||
عاقبت كار او بر اين است اعمال او را خداوند ثبت و ضبط نموده، روز قيامت پاداش آن را به او خواهد داد. و اشاره به كاسه سر اسكندر نمود، فرمود: اين نيز چنين خواهد شد. اسكندر گفت: راضى به مصاحبت من مىشوى، كه مرا به جاى برادر باشى، وزارت خود را به تو تفويض كنم و در مال و اسباب تو را شريك گردانم. فرمود: بين من و تو اجتماع در يك جا مناسب نيست. به جهت ملك و مالى كه در دست تو مىباشد، مردم با تو دشمن، و من چون فاقد آنم با من دوست هستند، يعنى ما به النزاع مردمان، مال و اسباب دنيوى است، چون تو دامن به آن آلوده و من خاطر از آن آسودهام، همگى با تو در مقام خلاف، و جملگى با من در صفا مىباشند. القصّه به مصاحبت و مؤانست اسكندر راضى نشد، او را وداع كرده، از آنجا گذشت. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (111) | |||
ترجمه | |||
و كسيكه تحصيل ميكند گناهى را پس جز اين نيست كه تحصيل ميكند آنرا بر ضرر خود و باشد خدا داناى درست كردار.. | |||
تفسير | |||
هر گناهى را كه شخص بسوء اختيار خود كسب و تحصيل نمايد ضررش عائد خودش ميشود در دنيا و آخرت بكسان ديگر مربوط نيست و بخدا هم زيانى وارد نميشود و خداوند عالم است بافعال بندگان و بر طبق عدل و حكمت با آنها رفتار مينمايد و مجازات ميكند اين آيه هم مؤيد تحقيق حقير است در آيه قبل كه هر گناهى ظلم به نفس است و اللّه اعلم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مَن يَعمَل سُوءاً أَو يَظلِم نَفسَهُ ثُمَّ يَستَغفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُوراً رَحِيماً (110) وَ مَن يَكسِب إِثماً فَإِنَّما يَكسِبُهُ عَلي نَفسِهِ وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً (111) وَ مَن يَكسِب خَطِيئَةً أَو إِثماً ثُمَّ يَرمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احتَمَلَ بُهتاناً وَ إِثماً مُبِيناً (112) | |||
و كسي که عمل زشتي بكند يا ظلم بنفس خود كند سپس توبه كند و از خداوند | |||
جلد 5 - صفحه 200 | |||
طلب آمرزش نمايد مييابد خداوند را آمرزنده مهربان و كسي که معصيت نمايد ضررش عائد خودش ميشود و خداوند عالم بعمل او است و در حق او حكم فرما است و كسي که خطايي از او سر زند يا معصيتي مرتكب شود و گردن ديگري که دامنش پاك است بيندازد متحمل شده بهتان و معصيت آشكارا را. | |||
توضيح كلام آنكه فاعل معاصي چه مرتكب قبايح عقليه باشد و چه محرمات شرعيه سه قسم است: | |||
(قسم اول) | |||
آنكه پس از ارتكاب نادم شود و از خدا طلب مغفرت نمايد البته خدا او را ميبخشد و ميآمرزد و مورد الطاف و مشمول رحمت خود ميگرداند که | |||
التائب من الذنب كمن لا ذنب له | |||
بلكه فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان آيه 70 و آيات و اخبار در قبولي توبه بسيار است و مكرر متعرض شدهايم من جمله همين آيه که ميفرمايد وَ مَن يَعمَل سُوءاً سوء عمل زشت و قبيح و منكر را ميگويند شايد اشاره بقبائح عقليه باشد که در نظر عقلاء مورث كراهت و اشمئزاز ميشود. | |||
أَو يَظلِم نَفسَهُ که محرمات شرعيه است که مورد استحقاق عقوبت ميشود و ظلم بنفس خود ميكند که در معرض عذاب در ميآورد. | |||
ثُمَّ يَستَغفِرِ اللّهَ توبه و طلب مغفرت ميكند يَجِدِ اللّهَ واجد كسي را گويند که چيزي از دست او رفته باشد سپس پيدا كند چنانچه گفتند که در عبارت مقتل دارد وجدت جثة بلا رأس که حضرت زينب برادر را پيدا كرد مثل اينكه زير سنگها و چوبها بود و مفقود بود پيدا نمود، و شخص عاصي خدا را از دست داده و از رحمت او دور شده و اگر موفق بتوبه شود مشمول الطاف او ميگردد. | |||
(غفورا) آمرزنده (رحيما) مورد الطاف و رحمت او ميشود. | |||
جلد 5 - صفحه 201 | |||
(قسم دوم) | |||
آنكه مرتكب شود و نادم نگردد اينکه عمل كسب و تجارت او است که جز خسران و زيان بر او چيزي ندارد هم در دنيا نكباتش باو متوجه ميشود و هم در آخرت بعذابش دچار ميگردد و ظلم بجان خود كرده و گمان نكند که اعمالش از قلم الهي ميافتد و خدا بجزاي عملش نميپردازد که مفاد جمله دوم است وَ مَن يَكسِب إِثماً فَإِنَّما يَكسِبُهُ عَلي نَفسِهِ كسب زحمت تحصيل است و معاصي الهيه را مردم بچه زحمتها و مخارجات مرتكب ميشوند که حقيقة حماقت و خريت است که انسان اينکه مقدار تحمل كند و خود را جهنمي نمايد و خيال كند که خدا خبر ندارد يا در حق او حكم نميفرمايد که اينکه تمني است و رجاء بيموقع است وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً | |||
(قسم سوم) | |||
که بدتر از قسم دوم است که مرتكب معصيت بشود و نسبت آن را بديگري بدهد که هم عقوبت معصيت را دارد و هم بهتان زده که چندين عقوبت دارد: ظلم بغير و اذيت باو و توهين و افتراء و هتك احترام و مفتضح كردن او و كذب و غيبت و امثال اينها که مفاد جمله سوم است وَ مَن يَكسِب خَطِيئَةً أَو إِثماً خطيئة معاصي است که از روي جهالت و حماقت سر زند و اثم معاصي است که از روي علم و عمد مرتكب شود فَقَدِ احتَمَلَ بُهتاناً که بغير نسبت دادن است وَ إِثماً مُبِيناً که دو عقوبت دارد هم عقوبت معصيت و هم عقوبت بهتان. | |||
(ثُمَّ يَرمِ بِهِ بَرِيئاً) مثل تهمتي که زليخا بيوسف زد که خود اراده سوء كرده بود و نسبتش را بيوسف دارد | |||
202 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۴: | خط ۲۳۱: | ||
[[رده:زمینه استغفار]][[رده:حکیم]][[رده:علیم]][[رده:زمینه توبه]][[رده:افعال خدا]][[رده:حکمت خدا]][[رده:علم خدا]][[رده:آثار خیانت]][[رده:زیان خیانت]][[رده:آثار ذکر]][[رده:عوامل زیان]][[رده:اهمیت علم]][[رده:شرایط عمل پسندیده]][[رده:عمل حکیمانه]][[رده:آثار گناه]][[رده:زیان گناه]][[رده:زیان گناهکاران]] | [[رده:زمینه استغفار]][[رده:حکیم]][[رده:علیم]][[رده:زمینه توبه]][[رده:افعال خدا]][[رده:حکمت خدا]][[رده:علم خدا]][[رده:آثار خیانت]][[رده:زیان خیانت]][[رده:آثار ذکر]][[رده:عوامل زیان]][[رده:اهمیت علم]][[رده:شرایط عمل پسندیده]][[رده:عمل حکیمانه]][[رده:آثار گناه]][[رده:زیان گناه]][[رده:زیان گناهکاران]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره النساء ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره النساء ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 111 سوره نساء | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 111 سوره نساء,نساء 111,وَ مَنْ يَکْسِبْ إِثْماً فَإِنَّمَا يَکْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَکِيماً,زمینه استغفار,حکیم,علیم,زمینه توبه,افعال خدا,حکمت خدا,علم خدا,آثار خیانت,زیان خیانت,آثار ذکر,عوامل زیان,اهمیت علم,شرایط عمل پسندیده,عمل حکیمانه,آثار گناه,زیان گناه,زیان گناهکاران,آیات قرآن سوره النساء | |||
|description=وَ مَنْ يَکْسِبْ إِثْماً فَإِنَّمَا يَکْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَکِيماً | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۰
کپی متن آیه |
---|
وَ مَنْ يَکْسِبْ إِثْماً فَإِنَّمَا يَکْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَکِيماً |
ترجمه
النساء ١١٠ | آیه ١١١ | النساء ١١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَلَی نَفْسِهِ»: بر ضدّ خود. به زیان خود. به حساب خود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: برخى معتقدند كه اين آيه درباره طائفه بنوابيرق نازل شده است.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «111»
و هر كس گناهى مرتكب شود، پس در حقيقت به زيان خود مرتكب شده و خداوند دانا و حكيم است.
نکته ها
گناه كه تجاوز از مرز قانون الهى است، صفاى دل و تقواى روح و عدالت را از بين مىبرد واين بزرگترين خسارت است. علاوه بر آنكه در نظام هستى و سنّتهاى الهى، نتيجه ظلم به مردم، دير يا زود به خود ظالم مىرسد. «فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ»
پیام ها
1- هر گناهى در روح و جان انسان، اثر مستقيم دارد. «يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ»
2- انسان در انجام گناه مجبور نيست و گناه را با اختيار واراده خود انجام مىدهد.
«يكسب»
3- در بازگرداندن آثار بد گناه به گناهكار هيچ خطائى رخ نمىدهد و كارى
جلد 2 - صفحه 158
حكيمانه است. «عَلِيماً حَكِيماً»
4- كار حكيمانه مشروط به آگاهى و علم است. «عَلِيماً حَكِيماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (111)
وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً: و هر كه كسب كند گناهى، و خواهد كه بىگناهى را بدان متهم سازد، فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ: پس جز اين نيست كه مىكند اين عمل را بر نفس خود، يعنى ضرر كسب آن گناه از نفس او به ديگرى تعدى نكند، بلكه عائد نفس خودش شود. وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً: و هست خدا، دانا به آنچه مرتكب شوند از معاصى، حكم كننده در مجازات هر عملى.
تبصره: حال بنا به فرمايش مخبر صادق، مكافات هر عمل بدى، مرجعش به خود نفس است. پس عقل و وجدان حكم مىكند به اينكه انسان عاقل
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 566
حتى المقدور سعى در افعال نيك نمايد و از ارتكاب اعمال بد و گناهان محترز باشد تا سعادت ابديه را دارا شود.
اسكندر ذو القرنين در موقعى كه سمند عزيمت جهت تسخير ممالك به هر سو مىتاخت، به قومى رسيد كه از دنيا دست كشيده و دامن از آلايش علايق برچيده. از جمله عادات ايشان بود كه قبرى چند كنده، هر صباح بر سر آنها رفته، جاروب مىنمودند و همانجا به نماز مشغول مىشدند و گياه مىخوردند و بدان معاش مىگذرانيدند. ذو القرنين، رسولى به خدمت پادشاه آنها فرستاد.
او را نزد خود طلبيد. جواب گفت: مرا با اسكندر احتياجى نيست. اسكندر به نزد او رفت. بعد از ملاقات پرسيد: چرا مال و اسباب نداريد و همت بر تحصيل آن نمىگماريد تا فوايد آن عايد شما گردد؟ فرمود: به سبب آنكه دنيا را مكروه مىداريم و خانه دل را به نقش محبت آن نمىگماريم كه ادراك چاشنى لذاتش، نفس را مشتاق و طامع آن سازد. پرسيد از سبب قبور، فرمود: براى آنكه ديدن اين قبور، آمال را كم؛ و تيشه انديشه مردن، گياه هوى و هوس را از زمين خاطر مىكند. پرسيد چرا گاو و گوسفند به هم نمىرسانيد تا از شير و گوشت آنها تمتع گرفته، خود را از تعب برهانيد؟ فرمود: براى آنكه نمىخواهيم شكمهاى خود را قبور حيوانات كنيم، و خوردن گياه، آتش جوع را نيز فرو نشاند. و از طعام هر چه از دهان گذشت، ديگر احساس طعم آن نمىشود، و خوب و بد و تلخ و شيرين همه يكسانند.
بعد دست خود را دراز كرد، كاسه سرى برداشت خطاب به اسكندر نمود و گفت: مىدانى اين كاسه سر كيست، پادشاهى است كه خداى تعالى او را سلطنت بر اهل زمين داده بود، و ظلم و ستم مىنمود. خداوند او را هلاك ساخت، به دست اجل از سرير ملكش فرو كشيد و اعمالش را ضبط نموده، روز حساب مكافات آن را به او خواهد داد. بعد كاسه پوسيده سر ديگر را برداشته، گفت: اين را مىشناسى؟ اين نيز پادشاهى بود بعد از آن پادشاه ظالم، و از ظلم و سوء عاقبت پادشاه سابق عبرت گرفته، با رعيت رعايت عدل و داد نمود.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 567
عاقبت كار او بر اين است اعمال او را خداوند ثبت و ضبط نموده، روز قيامت پاداش آن را به او خواهد داد. و اشاره به كاسه سر اسكندر نمود، فرمود: اين نيز چنين خواهد شد. اسكندر گفت: راضى به مصاحبت من مىشوى، كه مرا به جاى برادر باشى، وزارت خود را به تو تفويض كنم و در مال و اسباب تو را شريك گردانم. فرمود: بين من و تو اجتماع در يك جا مناسب نيست. به جهت ملك و مالى كه در دست تو مىباشد، مردم با تو دشمن، و من چون فاقد آنم با من دوست هستند، يعنى ما به النزاع مردمان، مال و اسباب دنيوى است، چون تو دامن به آن آلوده و من خاطر از آن آسودهام، همگى با تو در مقام خلاف، و جملگى با من در صفا مىباشند. القصّه به مصاحبت و مؤانست اسكندر راضى نشد، او را وداع كرده، از آنجا گذشت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (111)
ترجمه
و كسيكه تحصيل ميكند گناهى را پس جز اين نيست كه تحصيل ميكند آنرا بر ضرر خود و باشد خدا داناى درست كردار..
تفسير
هر گناهى را كه شخص بسوء اختيار خود كسب و تحصيل نمايد ضررش عائد خودش ميشود در دنيا و آخرت بكسان ديگر مربوط نيست و بخدا هم زيانى وارد نميشود و خداوند عالم است بافعال بندگان و بر طبق عدل و حكمت با آنها رفتار مينمايد و مجازات ميكند اين آيه هم مؤيد تحقيق حقير است در آيه قبل كه هر گناهى ظلم به نفس است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَن يَعمَل سُوءاً أَو يَظلِم نَفسَهُ ثُمَّ يَستَغفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُوراً رَحِيماً (110) وَ مَن يَكسِب إِثماً فَإِنَّما يَكسِبُهُ عَلي نَفسِهِ وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً (111) وَ مَن يَكسِب خَطِيئَةً أَو إِثماً ثُمَّ يَرمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احتَمَلَ بُهتاناً وَ إِثماً مُبِيناً (112)
و كسي که عمل زشتي بكند يا ظلم بنفس خود كند سپس توبه كند و از خداوند
جلد 5 - صفحه 200
طلب آمرزش نمايد مييابد خداوند را آمرزنده مهربان و كسي که معصيت نمايد ضررش عائد خودش ميشود و خداوند عالم بعمل او است و در حق او حكم فرما است و كسي که خطايي از او سر زند يا معصيتي مرتكب شود و گردن ديگري که دامنش پاك است بيندازد متحمل شده بهتان و معصيت آشكارا را.
توضيح كلام آنكه فاعل معاصي چه مرتكب قبايح عقليه باشد و چه محرمات شرعيه سه قسم است:
(قسم اول)
آنكه پس از ارتكاب نادم شود و از خدا طلب مغفرت نمايد البته خدا او را ميبخشد و ميآمرزد و مورد الطاف و مشمول رحمت خود ميگرداند که
التائب من الذنب كمن لا ذنب له
بلكه فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان آيه 70 و آيات و اخبار در قبولي توبه بسيار است و مكرر متعرض شدهايم من جمله همين آيه که ميفرمايد وَ مَن يَعمَل سُوءاً سوء عمل زشت و قبيح و منكر را ميگويند شايد اشاره بقبائح عقليه باشد که در نظر عقلاء مورث كراهت و اشمئزاز ميشود.
أَو يَظلِم نَفسَهُ که محرمات شرعيه است که مورد استحقاق عقوبت ميشود و ظلم بنفس خود ميكند که در معرض عذاب در ميآورد.
ثُمَّ يَستَغفِرِ اللّهَ توبه و طلب مغفرت ميكند يَجِدِ اللّهَ واجد كسي را گويند که چيزي از دست او رفته باشد سپس پيدا كند چنانچه گفتند که در عبارت مقتل دارد وجدت جثة بلا رأس که حضرت زينب برادر را پيدا كرد مثل اينكه زير سنگها و چوبها بود و مفقود بود پيدا نمود، و شخص عاصي خدا را از دست داده و از رحمت او دور شده و اگر موفق بتوبه شود مشمول الطاف او ميگردد.
(غفورا) آمرزنده (رحيما) مورد الطاف و رحمت او ميشود.
جلد 5 - صفحه 201
(قسم دوم)
آنكه مرتكب شود و نادم نگردد اينکه عمل كسب و تجارت او است که جز خسران و زيان بر او چيزي ندارد هم در دنيا نكباتش باو متوجه ميشود و هم در آخرت بعذابش دچار ميگردد و ظلم بجان خود كرده و گمان نكند که اعمالش از قلم الهي ميافتد و خدا بجزاي عملش نميپردازد که مفاد جمله دوم است وَ مَن يَكسِب إِثماً فَإِنَّما يَكسِبُهُ عَلي نَفسِهِ كسب زحمت تحصيل است و معاصي الهيه را مردم بچه زحمتها و مخارجات مرتكب ميشوند که حقيقة حماقت و خريت است که انسان اينکه مقدار تحمل كند و خود را جهنمي نمايد و خيال كند که خدا خبر ندارد يا در حق او حكم نميفرمايد که اينکه تمني است و رجاء بيموقع است وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً
(قسم سوم)
که بدتر از قسم دوم است که مرتكب معصيت بشود و نسبت آن را بديگري بدهد که هم عقوبت معصيت را دارد و هم بهتان زده که چندين عقوبت دارد: ظلم بغير و اذيت باو و توهين و افتراء و هتك احترام و مفتضح كردن او و كذب و غيبت و امثال اينها که مفاد جمله سوم است وَ مَن يَكسِب خَطِيئَةً أَو إِثماً خطيئة معاصي است که از روي جهالت و حماقت سر زند و اثم معاصي است که از روي علم و عمد مرتكب شود فَقَدِ احتَمَلَ بُهتاناً که بغير نسبت دادن است وَ إِثماً مُبِيناً که دو عقوبت دارد هم عقوبت معصيت و هم عقوبت بهتان.
(ثُمَّ يَرمِ بِهِ بَرِيئاً) مثل تهمتي که زليخا بيوسف زد که خود اراده سوء كرده بود و نسبتش را بيوسف دارد
202
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- آثار زیانبار گناه، دامنگیر خود انسان (و من یکسب اثماً فانما یکسبه على نفسه)
۲- توجه آدمى به بازگشت آثار زیانبار گناه به خود، زمینه گرایش به توبه و استغفار (ثم یستغفر اللّه یجد اللّه ... و من یکسب اثماً فانما یکسبه على نفسه) خداوند پس از ارائه راه آمرزش، این حقیقت را بیان کرده که آثار گناه و خیانت، دامنگیر خود گناهکار خواهد شد، تا او را از خیانت و گناه باز دارد و در صورت ارتکاب، به توبه و استغفار روى آورد.
۳- آثار زیانبار خیانت به دیگران، دامنگیر خود خیانتکار خواهد شد. (إنّ اللّه لایحب من کان خواناً ... و من یکسب اثماً فانما یکسبه على نفسه) به مقتضاى آیات گذشته، مصداق مورد نظر از «اثماً»، همان خیانتکارى است.
۴- خداوند بازگرداننده آثار زیانبار گناه به گنهکاران (فانما یکسبه على نفسه و کان اللّه علیماً حکیماً) جمله «کان اللّه علیما حکیما» مى رساند که تحمیل آثار سوء آدمى به دست خداوند است.
۵- خداوند، آثار سوء گناه آدمى را بر اساس علم خویش و بدور از هرگونه خطا به وى باز مى گرداند. (و من یکسب اثماً فانما یکسبه على نفسه و کان اللّه علیماً حکیماً) توصیف خداوند به «علیما» براى رساندن این معناست که در بازگرداندن آثار سوء گناه، هیچ خطایى رخ نخواهد داد.
۶- بازگرداندن آثار زیانبار گناه به گنهکاران، کارى حکیمانه (فانما یکسبه على نفسه و کان اللّه علیماً حکیماً)
۷- عمل حکیمانه، مشروط به علم است. (و کان اللّه علیماً حکیماً)
۸- خداوند، دانایى کاردان است. (و کان اللّه علیماً حکیماً) بنابر اینکه «حکیما»، صفت «علیما» باشد.
۹- خداوند، علیم (بسیار دانا) و حکیم (کاردان) است. (و کان اللّه علیماً حکیماً)
موضوعات مرتبط
- استغفار: زمینه استغفار ۲
- اسماء و صفات: حکیم ۹ ; علیم ۹
- توبه: زمینه توبه ۲
- خدا: افعال خدا ۴، ۵ ; حکمت خدا ۸ ; علم خدا ۵، ۸
- خیانت: آثار خیانت ۳ ; زیان خیانت ۳
- ذکر: آثار ذکر ۲
- زیان: عوامل زیان ۱
- علم: اهمیّت علم ۷
- عمل: شرایط عمل پسندیده ۷ ; عمل حکیمانه ۶، ۷
- گناه: آثار گناه ۱، ۴، ۵، ۶ ; زیان گناه ۱، ۲، ۴، ۵، ۶
- گناهکاران: زیان گناهکاران ۴
منابع