البقرة ١٥٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(افزودن جزییات آیه) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ]] [[شامل این ریشه::الذين| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::أَصَابَتْهُم|أَصَابَتْهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::أَصَابَتْهُم| ]] [[شامل این ریشه::صوب| ]][[ریشه غیر ربط::صوب| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::مُصِيبَة|مُصِيبَةٌ]] [[کلمه غیر ربط::مُصِيبَة| ]] [[شامل این ریشه::صوب| ]][[ریشه غیر ربط::صوب| ]][[شامل این کلمه::قَالُوا|قَالُوا]] [[کلمه غیر ربط::قَالُوا| ]] [[شامل این ریشه::قول| ]][[ریشه غیر ربط::قول| ]][[شامل این کلمه::إِنّا|إِنَّا]] [[شامل این ریشه::ان| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::لِلّه|لِلَّهِ]] [[کلمه غیر ربط::لِلّه| ]] [[شامل این ریشه::الله| ]][[ریشه غیر ربط::الله| ]][[شامل این ریشه::اله| ]][[ریشه غیر ربط::اله| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این ریشه::وله| ]][[ریشه غیر ربط::وله| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِنّا|إِنَّا]] [[شامل این ریشه::ان| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::إِلَيْه|إِلَيْهِ]] [[شامل این ریشه::الى| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این کلمه::رَاجِعُون|رَاجِعُونَ]] [[کلمه غیر ربط::رَاجِعُون| ]] [[شامل این ریشه::رجع| ]][[ریشه غیر ربط::رجع| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ]] [[شامل این ریشه::الذين| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::أَصَابَتْهُم|أَصَابَتْهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::أَصَابَتْهُم| ]] [[شامل این ریشه::صوب| ]][[ریشه غیر ربط::صوب| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::مُصِيبَة|مُصِيبَةٌ]] [[کلمه غیر ربط::مُصِيبَة| ]] [[شامل این ریشه::صوب| ]][[ریشه غیر ربط::صوب| ]][[شامل این کلمه::قَالُوا|قَالُوا]] [[کلمه غیر ربط::قَالُوا| ]] [[شامل این ریشه::قول| ]][[ریشه غیر ربط::قول| ]][[شامل این کلمه::إِنّا|إِنَّا]] [[شامل این ریشه::ان| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::لِلّه|لِلَّهِ]] [[کلمه غیر ربط::لِلّه| ]] [[شامل این ریشه::الله| ]][[ریشه غیر ربط::الله| ]][[شامل این ریشه::اله| ]][[ریشه غیر ربط::اله| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این ریشه::وله| ]][[ریشه غیر ربط::وله| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِنّا|إِنَّا]] [[شامل این ریشه::ان| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::إِلَيْه|إِلَيْهِ]] [[شامل این ریشه::الى| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این کلمه::رَاجِعُون|رَاجِعُونَ]] [[کلمه غیر ربط::رَاجِعُون| ]] [[شامل این ریشه::رجع| ]][[ریشه غیر ربط::رجع| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=(همان) کسانی که زمانی (که) مصیبتی به آنان در رسد، گویند: «ما بیگمان از آنِ خداییم و ما بیچون تنها سوی او بازگردندگانیم.» | |-|صادقی تهرانی=(همان) کسانی که زمانی (که) مصیبتی به آنان در رسد، گویند: «ما بیگمان از آنِ خداییم و ما بیچون تنها سوی او بازگردندگانیم.» | ||
|-|معزی=آنان که هرگاه پیشامدی بدیشان رسد گویند ما از خدائیم و مائیم بسوی او بازگردندگان | |-|معزی=آنان که هرگاه پیشامدی بدیشان رسد گویند ما از خدائیم و مائیم بسوی او بازگردندگان | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Those who, when a calamity afflicts them, say, “To Allah we belong, and to Him we will return.”</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/002156.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/002156.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::156|١٥٦]] | قبلی = البقرة ١٥٥ | بعدی = البقرة ١٥٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::11|١١]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::156|١٥٦]] | قبلی = البقرة ١٥٥ | بعدی = البقرة ١٥٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::11|١١]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۳۳: | خط ۴۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۳#link513 | آيات ۱۵۳ ۱۵۷ بقره]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۳#link513 | آيات ۱۵۳ ۱۵۷ بقره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۳#link515 | اخبار و اشاره آيات شريفه به مصائب و بلايائى كه در نتيجه جهاد وقتال پيش مى آيند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۳#link515 | اخبار و اشاره آيات شريفه به مصائب و بلايائى كه در نتيجه جهاد وقتال پيش مى آيند]] | ||
خط ۸۴: | خط ۹۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۸#link563 | چطور ممكن است شرع با عقل مخالف باشد؟]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۸#link563 | چطور ممكن است شرع با عقل مخالف باشد؟]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۴#link576 | آيه ۱۵۵ - ۱۵۷]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۴#link576 | آيه ۱۵۵ - ۱۵۷]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۴#link577 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۴#link577 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۹۵: | خط ۱۰۶: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۴#link584 | نكته : ۴ رمز پيروزى در امتحان]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۴#link584 | نكته : ۴ رمز پيروزى در امتحان]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۴#link585 | نكته : ۵ آزمايش به وسيله نعمت و بلا]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۴#link585 | نكته : ۵ آزمايش به وسيله نعمت و بلا]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«156» الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ | |||
(صابران) كسانى هستند كه هرگاه مصيبتى به آنها رسد، مىگويند: ما از آنِ خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم. | |||
===نکته ها=== | |||
صابران، به جاى خود باختگى وپناهندگى به ديگران، تنها به خدا پناه مىبرند. زيرا از ديد آنها، تمام جهان كلاس درس و ميدان آزمايش است كه بايد در آن رشد كنيم. دنيا جاى ماندن نيست، خوابگاه و عشرتكده نيست و شدايد و سختىهاى آن نيز نشانهى بىمهرى خداوند نيست. ناگوارىها براى آن است كه زير پاى ما داغ شود تا تندتر و سريعتر حركت كنيم، بنابراين در تلخىها نيز شيرينى است. زيرا شكوفا شدن استعدادها، كاميابى از پاداشهاى الهى را بدنبال دارد. | |||
مصيبتهايى كه از طرف اوست، تصرف مالك حقيقى و خداوند در مملوك خود است. اگر انسان بداند كه خداوند حكيم و رحيم است و او نيز بندهاى بوده كه قبلًا هيچ نبوده؛ «لَمْ يَكُ شَيْئاً» «1» و حتّى بعد از مراحلى هم چيز قابل ذكرى نبوده است؛ «لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً» «2» خواهد پذيرفت كه من بايد در اختيار او باشم. او مرا از جماد به نبات، و از نبات به حيوان و از مرتبهى حيوانيّت به انسانيّت سوق داده و اين حوادث را براى رشد و ارتقاى من قرار داده | |||
---- | |||
«1». مريم، 67. | |||
«2». انسان، 1. | |||
جلد 1 - صفحه 241 | |||
است. همانگونه كه ما دانهى گندم را زير فشار، آرد مىكنيم و بعد نيز در آتش تنور، تبديل به نان مىكنيم تا مراحل وجودى او را بالا بريم. | |||
شعار صابران «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» است. در حديث مىخوانيم: هرگاه با مصيبتى مواجه شديد، جملهى «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» را بگوييد. «1» گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و ياد خدا به هنگام ناگوارىها، آثار فراوان دارد: | |||
الف: انسان را از كلام كفر آميز و شكايت باز مىدارد. | |||
ب: موجب تسليت و دلدارى و تلقين به انسان است. | |||
ج: مانع وسوسههاى شيطانى است. | |||
د: اظهار عقايد حقّ است. | |||
ه: براى ديگران درس و الگو شدن است. | |||
مردم در برابر مشكلات و مصايب چند دستهاند: | |||
الف: گروهى جيغ و داد مىكنند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «2» | |||
ب: گروهى بردبار و صبور هستند. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ» | |||
ج: گروهى علاوه بر صبر، شكرگزارند. «اللهم لك الحمد حمد الشاكرين لك على مصابهم» «3» | |||
اين برخوردها، نشانهى معرفت هر كس نسبت به فلسفهى مصايب و سختىهاست. همان گونه كه كودك، از خوردن پياز تند، بىتابى مىكند و نوجوان تحمّل مىكند، ولى بزرگسال پول مىدهد تا پياز خريده و بخورد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- ريشهى صبر، ايمان به خداوند، معاد واميد به دريافت پاداش است. «الصَّابِرِينَ الَّذِينَ ... قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» | |||
---- | |||
«1». درّالمنثور، ج 1، ص 377. | |||
«2». معارج، 20. | |||
«3». فقره آخر زيارت عاشورا. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 242 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ (156) | |||
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ: آنانكه هر گاه برسد ايشان را مصيبتى و بليتى و اذيتى و مكروهى، توطين و سكون نفس خود بر آن نهند و بردبارى كنند به جهت احتساب اجر و ثواب الهى. قالُوا إِنَّا لِلَّهِ: گويند بر وجه اعتراف به انقياد حكم قضا و تسليم و رضا بدرستى كه ما مملوك و مخلوق او هستيم، اين اقرار است به عبوديت، پس هر چه از مولى به بنده رسد جز رضا و تسليم چارهاى نباشد. وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ: و بدرستى كه ما بسوى مجازات سبحانى بازگشت كنندگانيم. اين اقرار است به معاد و قيامت كه | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 343. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 296 | |||
روز جزاى اعمال است مؤمن و مطيع را ثواب، كافر و عاصى را به عدل عقاب خواهد بود. و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: گفتن «انا لله» اقرار است از ما بر نفوس خود به ملكيت، و «انا اليه راجعون» اقرار است از ما بر نفوس به هلاك شدن. | |||
تبصره: ثواب كلمه استرجاع بسيار است. از جمله در كتاب خصال و عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده از حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چهار خصلت است هر كه دارا باشد در نور اعظم الهى باشد: 1- شهادت به يگانگى خدا و شهادت به اينكه من رسول خدايم باشم. 2- هر كه برسد او را مصيبتى گويد: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. 3- هر كه او را خيرى برسد بگويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ*. 4- هر كه او را گناهى صادر شود گويد: استغفر اللّه و اتوب اليه. «1» تتمه: در منهج- مردى از اصحاب كه هميشه ملازم حضرت بود، پسرش فوت شد. بسيار گريه مىنمود، حضرت فرمود: اى فلان بهشت را هشت در، و جهنم را هفت در است، راضى نيستى به هر درى از بهشت كه داخل شوى پسر خود را بينى، ايستاده گويد: اى پدر من بىتو داخل بهشت نشوم. | |||
آن مرد خوشحال شد. اصحاب عرض كردند: اين كرامت مخصوص به او است يا هر كه مصيبت فرزند ديده باشد؟ حضرت فرمود: اين كرامت شامل همه اهل ايمان خواهد بود وقتى كه صبر كنند. «2» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ (156) | |||
ترجمه | |||
آنانكه چون رسيد ايشان را مصيبتى گويند همانا ما مملوك خدائيم و همانا بسوى او بازگشت كنندگانيم.. | |||
تفسير | |||
در نهج البلاغه است كه همانا گفتن ما انا للّه را اقرار است از ما بمملوكيت و قول ما انا اليه راجعون اقرار است از ما بر هلاكت و در مجمع از پيغمبر (ص) روايت نموده كه كسى كه استرجاع نمايد يعنى ايندو جمله را بگويد در وقت ورود مصيبت خداوند جبران ميفرمايد مصيبت او را و نيكو ميگرداند عاقبت او را و عطا ميكند باو خلف صالحى كه موجب خوشنودى او شود و نيز كسى كه مصيبتى بر او وارد شود و چندى بگذرد چون استرجاع نمايد خداوند مانند اجر آن مصيبت را در اول ورود باو عطا خواهد فرمود و در كافى از امام باقر (ع) نقل نموده كه نيست بنده كه وارد شود بر او مصيبتى و استرجاع نمايد در وقت تذكر آن و صبر كند مگر آنكه خداوند مىآمرزد تمام گناهان گذشته او را و چون چندى بگذرد و متذكر شود و استرجاع نمايد خداوند مىآمرزد گناهان او را كه در خلال ايندو قول واقع شده است و در خصال و عياشى از پيغمبر (ص) روايت نموده است كه چهار خصلت است كسانى كه دارا باشند در نور اعظم الهى جاى دارند كسى كه افتخار نمايد بشهادت بر وحدانيت خدا و رسالت من | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 200 | |||
و كسى كه بگويد در وقت ورود مصيبتى بر او انا اللّه و انا اليه راجعون و كسى كه چون خيرى باو برسد بگويد الحمد للّه و كسى كه چون گناهى از او سر زند بگويد استغفر اللّه و اتوب اليه. | |||
بيان و موعظه بدانكه تمام موجودات عوالم هستى ملك طلق حضرت احديت است نه مانند ملكيّت املاك براى ما كه اضافه و نحو اختصاص و شبه تسلطى بيش نيست بلكه ملكيّت حقه حقيقيه است زيرا موجودات از قبل ذات خود هيچ ندارند هر چه دارند از قبل وجود مطلق و علت هستى خود دارند كه گفتهاند | |||
ما عدمهائيم هستىها نما | |||
تو وجود مطلق و هستى ما | |||
بنابراين هر چه در ما است و از ماست مانند جان و تن و مال و جلال و جمال و كمال و فرزند و عيال همه عاريه و وديعه الهى است كه به ما برسم امانت سپرده شده است و كسى كه اين معنى را بداند نبايد از مصيبتى متأثر شود زيرا كه قبيح است كسى كه چندين امانت بشخص سپرده باشد وقتى بخواهد يكى از آنها را استرداد نمايد انسان ملول شود چه رسد بآنكه بخواهد طعنى وارد نمايد يا شكايتى كند يا سوء ادبى از او سرزند و چون مصيبتى بشخص وارد شود و ايندو جمله را از صميم قلب بگويد و متوجه معنى آن باشد البته صبر بر آن برايش سهل خواهد شد و اين اجر دنيوى او است علاوه بر اجوريكه در روايات سابقه بيان شد و چنين شخصى با كمال خوشى و راحتى در دنيا زندگى ميكند ولى اگر بخواهد خود را مالك چيزى بداند و علاقه و دلبستگى بآن پيدا كند علاوه بر آنكه در جهل مركب است دنيا براى او تنگ خواهد شد زيرا خداوند اختيار مملكت خود را بدست كسى نميدهد و بهواى نفس و دلخواه كسى از مال و عيال خود صرف نظر نميكند و صلاح جامعه را از دست نميدهد كليّه اموال مال خدا و تمامى بندگان عيال خدا و هيچ مؤثرى در وجود جز او نيست پس هر چه جوش و خروش نمائى از دستت رفته و بخودت آزار وارد نمودى و اوقات عزيزت را تلخ كردى (شاد بايد زيستن ناشاد بايد زيستن) چاره جز تسليم و رضا نيست و در حكمت الهى ببراهين قطعيه عقليّه و نقليه از معادن وحى و كتب سماوى ثابت و محقق شده است كه تمام موجودات فانى مى- شوند و جز وجه الهى باقى نمىماند مرحوم صدر المتالهين در كتاب اسفار بعد از | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 201 | |||
تمهيد ده مقدمه اثبات نموده است حشر و رجوع تمام كائنات را از انسان و شيطان و حيوان و نبات و جماد باصل وجود خود كه وجه الهى است و از براى هر يك به آيه استدلال نموده و از براى همه بآياتى كه انشاء اللّه تعالى در ضمن تفسير آنها معلوم خواهد شد بنابراين تمام موجودات عقلا و نقلا رجوع حقيقى و بازگشت واقعى باصل خود مىنمايند و كسى در اين عاريت سراى باقى نخواهد ماند و همه قافله پيش و پسند كه بايد بسر منزل اصلى برسند و هر كس زودتر حركت كند زودتر بمقصد خواهد رسيد و ديگران نبايد براى او نگران باشند بلكه بايد فكر كار خودشان باشند و براى اين سفر پر خطر تهيه زاد و راحله نمايند كه عقب نمانند و بمقصود اصلى برسند عزيزم فكر تعمير منزل باش چرا بمعبر ميپردازى آنهم راه رو مشترك كه اختيارش بدست تو نيست شعر | |||
دنيى آنقدر ندارد كه بر او رشك برند | |||
يا وجود و عدمش را غم بيهوده خورند | |||
نظر آنانكه نكردند بدين مشتى خاك | |||
الحق انصاف توان داد كه صاحب نظرند | |||
اين سرائيست كه البته خلل خواهد يافت | |||
خنك آنقوم كه در بند سراى ديگرند | |||
لذت مال دنيا بحسرت گذاردن و رفتنش نمىارزد عزت حكومت با ذلت معزولى برابرى ندارد قسمت عمده تلخى جاندادن همان قطع علائق دنيوى است بيا قبلا اين زحمت را بخود هموار كن تا در دنيا راحت و شيرينكام باشى و در موقع رفتن آسوده و فارغ البال مال دنيا خوب است براى صرف در محل خوب ولى علاقه بآن خوب نيست چنانچه از سيره مرضيّه بزرگان دين بدست ميآيد كه مال دنيا را براى صرف در تعمير آخرت ميخواستند و دلبستگى بآن نداشتند و اينكه بعضى از علما رجوع بخداوند را برجوع بحكم و امر و جزا و پاداش عمل تفسير نمودهاند براى توافق با افهام عامه است و الا تحقيق و ظاهر آيه شريفه همانست كه عرض شد و مئال فرمايش ايشان هم بهمين معنى است و اللّه اعلم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الَّذِينَ إِذا أَصابَتهُم مُصِيبَةٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ (156) | |||
(كساني که هر گاه مصيبتي بآنان ميرسد ميگويند همانا ما براي خدا و مملوك خدا هستيم و بسوي او بازگشت ميكنيم) «الّذين» كلمه موصول صفت است براي صابرين که در آيه قبل ذكر شد و اصابت بمعني اصطكاك و برخورد دو چيز با يكديگر است و مصيبت در اصطلاح عرف بلائي است که بر انسان وارد ميگردد اگر چه بحسب معني اولي مطلق شيئي اصابت كننده است ولي بحسب استعمال مكروهي است که بر انسان اصابت نمايد و مراد از مصيبت در آيه شريفه مصائب پنجگانه است که در آيه قبل بيان شد و كانه خداوند مردم را نسبت به برخورد با مصائب دو دسته فرموده: | |||
دسته اول که مورد بشارت و مشمول صلوات و رحمت پروردگارند صابرين ميباشند که وقتي مصيبتي بر آنان وارد ميشود كلمه استرجاع ميگويند، و دسته ديگر که از مفهوم آيه معلوم ميگردد كساني هستند که در برخورد با مصائب بيصبري و بيتابي نموده و بكلمات نابجا و ناروا و كفر آميز که كاشف از ضعف ايمان يا عدم آنست لب گشوده و البته اينان از مورد بشارت آيه بيرونند. | |||
إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ اينکه جمله در اصطلاح كلمه استرجاع ناميده شده و مستحبّ است که انسان هنگام ورود مصيبتي بآن تكلم كند و معلوم است که مقصود تلقين معني آن بنفس و تحقق بحقيقت آنست و معني اينکه كلمه چنانچه مستفاد از اخبار است اينست که انسان اقرار و اعتراف كند به اينكه مملوك پروردگار است و بداند که اختيار ملك با مالك است و هر گونه تصرفي بخواهد ميكند که اينکه قسمت مفاد جمله اول است و مفاد جمله دوم اشاره بعدم بقاء دنياست که انسان بداند اينکه دار دار ممر است و آنچه بحسب ظاهر هم مالك است بالاخره از او سلب خواهد شد و همه و همه بسوي مالك حقيقي که خداوند است بازگشت | |||
جلد 2 - صفحه 260 | |||
خواهند نمود چنانچه از كافي از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده که فرمود: | |||
اما قولك انّا للّه اقرار منك بالملك و اما قولك انا اليه راجعون اقرار منك بالهلاك | |||
« | |||
» و نيز از خصايص سيد رضي ره از آن حضرت روايت شده « | |||
1» انّ قولنا انا للّه اقرار منا بالملك و قولنا انا اليه راجعون اقرار منا بالهلاك»« | |||
و از اينکه كلمه از دو جهت لزوم صبر بر مصائب استفاده ميشود: اول اينكه بليات و مصائبي که از جانب حق وارد ميشود تصرف مالك الملوك و صاحب اختيار حقيقي در مملوك خود است و مملوك را نميرسد که اعتراض يا اظهار نظر يا حكم بر خلاف كند: | |||
عَبداً مَملُوكاً لا يَقدِرُ عَلي شَيءٍ«2» دوم اينكه ثبات و بقايي براي اينکه دنيا و ما يملك آن و نعم و بليات آن نيست و بسرعت هر چه تمامتر همه زائل و فاني ميگردد بنا بر اينکه زوال نعمتي و اصابه مصيبت تحمّل آن آسان ميگردد. | |||
عرفاء و برخي از حكماء که قائل بوحدت وجودند اينکه جمله از آيه را چنين تفسير ميكنند که ما از وجود حق منشعب شدهايم و گرفتار ماهيت گرديده و پس از القاء ماهيت بهمان وجود ملصق ميشويم چنانچه مولوي گويد: | |||
چون که بيرنگي اسير رنگ شد«3» || موسيي با موسيي در جنگ شد | |||
چون به بيرنگي رسي کان داشتي«4» || موسي و فرعون دارند آشتي | |||
و در جاي ديگر ميگويد: | |||
پس عدم گردم عدم چون ارغنون || گويدم كانّا اليه راجعون | |||
و اينکه سخن قطع نظر از اينكه كفر و ضلالت و باطل و مزخرف است زيرا وجود | |||
---- | |||
1- با توجه به اينكه تمام مطابق حكمت و مصلحت است | |||
2- سورة النحل آيه 77 | |||
3- يعني وجود گرفتار ماهيت گرديد | |||
4- يعني وقتي ماهيات از ميان برداشته شوند و به بيرنگي اولي برسي | |||
جلد 2 - صفحه 261 | |||
عيني ذاتي چه نسبتي با وجود ظلي تبعي دارد «اينکه التراب و ربّ الارباب» و علاوه بر اينكه تفسير برأي جايگاهش در آتش است با مفاد آيه منافات دارد زيرا مفاد آيه اينست که ما ملك خدائيم و از براي خدائيم زيرا لام آن براي اختصاص و ملكيت است و نگفته- «انا من اللّه» تا جاي اينکه توهم فاسد باشد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 156)- این آیه صابران را معرفی کرده میگوید: «آنها کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنها رسد میگویند ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم» (الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ). | |||
توجه به این واقعیت که همه از او هستیم این درس را به ما میدهد که از زوال نعمتها هرگز ناراحت نشویم، چرا که همه این مواهب بلکه خود ما تعلق به او داریم، یک روز میبخشد و روز دیگر از ما باز میگیرد و هر دو صلاح ما است. | |||
و توجه به این واقعیت که ما همه به سوی او باز میگردیم به ما اعلام میکند که اینجا سرای جاویدان نیست، زوال نعمتها و کمبود مواهب و یا کثرت و وفور آنها همه زود گذر است، و همه اینها وسیلهای است برای پیمودن مراحل تکامل، توجه به این دو اصل اساسی اثر عمیقی در ایجاد روح استقامت و صبر دارد. | |||
بدیهی است منظور از گفتن جمله إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ تنها ذکر زبانی آن نیست، بلکه توجه به حقیقت و روح آن است که یک دنیا توحید و ایمان در عمق آن نهفته است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۱۴۶: | خط ۳۶۳: | ||
[[رده:استرجاع: کلمه استرجاع]][[رده:اقرار به مالکیت خدا]][[رده:اقرار به مرگ]][[رده:فرجام انسان]][[رده:مالک انسان]][[رده:مبدأ انسان]][[رده:ایمان به مالکیت خدا]][[رده:سختیهاى ایمان بازگشت به خدا:]][[رده:تسلیم به قضاى خدا]][[رده:بشارتهاى خدا]][[رده:مالکیت خدا]][[رده:آداب برخورد با سختى]][[رده:روش تسهیل سختى]][[رده:صبر در سختى]][[رده:عقیده صابران]][[رده:ویژگیهاى صابران]][[رده:بشارت به مؤمنان]][[رده:جهان بینى مؤمنان]][[رده:شعار مؤمنان]][[رده:عوامل صبر مؤمنان]][[رده:مؤمنان صابر]][[رده:مشکلات مؤمنان]][[رده:ویژگیهاى مؤمنان صابر]][[رده:آداب برخورد با مصایب]][[رده:استرجاع در مصایب]][[رده:روش تسهیل مصایب]][[رده:مراد از مصیبت]] | [[رده:استرجاع: کلمه استرجاع]][[رده:اقرار به مالکیت خدا]][[رده:اقرار به مرگ]][[رده:فرجام انسان]][[رده:مالک انسان]][[رده:مبدأ انسان]][[رده:ایمان به مالکیت خدا]][[رده:سختیهاى ایمان بازگشت به خدا:]][[رده:تسلیم به قضاى خدا]][[رده:بشارتهاى خدا]][[رده:مالکیت خدا]][[رده:آداب برخورد با سختى]][[رده:روش تسهیل سختى]][[رده:صبر در سختى]][[رده:عقیده صابران]][[رده:ویژگیهاى صابران]][[رده:بشارت به مؤمنان]][[رده:جهان بینى مؤمنان]][[رده:شعار مؤمنان]][[رده:عوامل صبر مؤمنان]][[رده:مؤمنان صابر]][[رده:مشکلات مؤمنان]][[رده:ویژگیهاى مؤمنان صابر]][[رده:آداب برخورد با مصایب]][[رده:استرجاع در مصایب]][[رده:روش تسهیل مصایب]][[رده:مراد از مصیبت]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره البقرة ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره البقرة ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 156 سوره بقره | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 156 سوره بقره,بقره 156,الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ,استرجاع: کلمه استرجاع,اقرار به مالکیت خدا,اقرار به مرگ,فرجام انسان,مالک انسان,مبدأ انسان,ایمان به مالکیت خدا,سختیهاى ایمان بازگشت به خدا:,تسلیم به قضاى خدا,بشارتهاى خدا,مالکیت خدا,آداب برخورد با سختى,روش تسهیل سختى,صبر در سختى,عقیده صابران,ویژگیهاى صابران,بشارت به مؤمنان,جهان بینى مؤمنان,شعار مؤمنان,عوامل صبر مؤمنان,مؤمنان صابر,مشکلات مؤمنان,ویژگیهاى مؤمنان صابر,آداب برخورد با مصایب,استرجاع در مصایب,روش تسهیل مصایب,مراد از مصیبت,آیات قرآن سوره البقرة | |||
|description=الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۴۴
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ |
ترجمه
البقرة ١٥٥ | آیه ١٥٦ | البقرة ١٥٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَصَابَتْهُمْ»: بدیشان رسید. بر سر آنان آمد. «إِنَّا»: این که ما. «رَاجِعُونَ»: بَرگشتگان. رجوعکنندگان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ... (۲)
لَتُبْلَوُنَ فِي أَمْوَالِکُمْ وَ... (۰) إِنَ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۵۳ ۱۵۷ بقره
- اخبار و اشاره آيات شريفه به مصائب و بلايائى كه در نتيجه جهاد وقتال پيش مى آيند
- مقصود از بلا در آيات مورد بحث
- دعوت مسلمانان بر استعانت از صبر و صلاة بر هنگام بلا
- صبر و نماز و تاءكيد فراوان خداوند در قرآن بر تمسك بر آندو
- نظر جمعى مفسرين درباره زنده بودن شهدا
- چند اشكال بر اين نظر
- جوامع و افراد طبيعى مسلك چنين اوهام و خرافاتى را درست كرده اند
- مراد از حيات بعد از شهادت ، حيات حقيقى (در عالم برزخ ) است
- خطاب به مؤ منين به جهت رفع اضطراب از دلهاى آنان است
- سخن بسيار عجيب بعضى مردم درباره آيه شريفه و رد آن
- چند آيه قرآنى كه دلالت بر ((برزخ )) دارند
- نمونه هاى ديگرى از آيات قرآنى كه دلالت بر برزخ دارند
- بحثى پيرامون تجرد نفس
- آياتى كه بر دوئيت و مغايرت بين نفس و بدن و تجرد نفس دلالت مى كنند.
- آياتى كه از آنها كيفيت ارتباط روح با ماده (جسم ) بدست مى آيد
- استعانت از صبر و نماز و داشتن ايمان به حيات پس از مرگ ، پيروزى مى آورند
- صابران چه كسانى هستند؟
- صبر در برابر مصيبت ها نتيجه ايمان به مالكيت مطلق خداوند بر تمام هستى است
- ملك ظاهرى و ملك حقيقى و اثر توجه انسان به حقيقت ملك خداوند
- بحثى در اخلاق
- تكرار اعمال نيك كه تنها راه تهذيب اخلاقى است از دو طريق عملى مى باشد
- طريقه اول توجه به فوائد دنيوى فضائل و تحسين افكار عمومى است
- طريقه دوم طريقه انبياء است و آن توجه به فوائد اخروىفضائل است
- تاءثير اعتقاد به قضا و قدر در اخلاق
- نه اختيار كامل و نه لغو كامل اختيار
- هم قضاء خدا دخيل است و هم اختيار انسان
- طريقه سوم مخصوص قرآن است و آن محو زمينه هاىرذائل اخلاقى است
- سخنان بى اساس يكى از مستشرقين و نقد آن
- فرق ميان اين سه طريقه و مسلك
- نسبت بين ((صلوات )) و ((رحمت ))
- صلاة ، رحمت و اهتداء معانى جداگانه دارند هر چند كه سه مصاديق رحمت اند
- بحث روايتى (درباره برزخ و زندگى روح بعد از مرگ )
- رواياتى از امام صادق (ع ) درباره ارواح مؤ منين و عالم برزخ آنان
- داستانى در تاءييد ادله گذشته بر وجود عالم برزخ و حيات روح بعد از مرگ
- بحث فلسفى (درباره اينكه نفس (روح ) آدمى مجرد از ماده است )
- ادله و براهين منكرين تجرد روح
- رد ادله ماديين منكر تجرد روح
- در پاسخ ماديين كه وحدت را وحدت اجتماعى دانسته اند
- آنچه كه علماى روانكاو و عصر جديد در نفى تجرد روح نفس كرده اند
- گفته جمعى از معتقدين به مبداء و معاد پيرامون انكار تجرد روح و رد آن
- بحث اخلاقى
- تعريف علم اخلاق و بيان اينكه سه نيروى عمومى : شهويه ، غضبيه ، و نطقيه فكريهمنشاء اخلاق آدمى است
- اصول اخلاق فاضله : عفت ، شجاعت ، حكمت و عدالت
- تلقين علمى و تكرار عملى ، راه رهايى از رذائل و كسبفضائل است
- ويژگى هاى مسلك اخلاقى قرآن
- مسلك كسانى كه به ارزشهاى ثابت اخلاقى معتقد نيستند (ماديون )
- چند مقدمه براى رد اين نظريه
- يك بحث روايتى ديگر مربوط به متفرقاتى از آنچه گذشت
- چطور ممكن است شرع با عقل مخالف باشد؟
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«156» الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
(صابران) كسانى هستند كه هرگاه مصيبتى به آنها رسد، مىگويند: ما از آنِ خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم.
نکته ها
صابران، به جاى خود باختگى وپناهندگى به ديگران، تنها به خدا پناه مىبرند. زيرا از ديد آنها، تمام جهان كلاس درس و ميدان آزمايش است كه بايد در آن رشد كنيم. دنيا جاى ماندن نيست، خوابگاه و عشرتكده نيست و شدايد و سختىهاى آن نيز نشانهى بىمهرى خداوند نيست. ناگوارىها براى آن است كه زير پاى ما داغ شود تا تندتر و سريعتر حركت كنيم، بنابراين در تلخىها نيز شيرينى است. زيرا شكوفا شدن استعدادها، كاميابى از پاداشهاى الهى را بدنبال دارد.
مصيبتهايى كه از طرف اوست، تصرف مالك حقيقى و خداوند در مملوك خود است. اگر انسان بداند كه خداوند حكيم و رحيم است و او نيز بندهاى بوده كه قبلًا هيچ نبوده؛ «لَمْ يَكُ شَيْئاً» «1» و حتّى بعد از مراحلى هم چيز قابل ذكرى نبوده است؛ «لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً» «2» خواهد پذيرفت كه من بايد در اختيار او باشم. او مرا از جماد به نبات، و از نبات به حيوان و از مرتبهى حيوانيّت به انسانيّت سوق داده و اين حوادث را براى رشد و ارتقاى من قرار داده
«1». مريم، 67.
«2». انسان، 1.
جلد 1 - صفحه 241
است. همانگونه كه ما دانهى گندم را زير فشار، آرد مىكنيم و بعد نيز در آتش تنور، تبديل به نان مىكنيم تا مراحل وجودى او را بالا بريم.
شعار صابران «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» است. در حديث مىخوانيم: هرگاه با مصيبتى مواجه شديد، جملهى «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» را بگوييد. «1» گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و ياد خدا به هنگام ناگوارىها، آثار فراوان دارد:
الف: انسان را از كلام كفر آميز و شكايت باز مىدارد.
ب: موجب تسليت و دلدارى و تلقين به انسان است.
ج: مانع وسوسههاى شيطانى است.
د: اظهار عقايد حقّ است.
ه: براى ديگران درس و الگو شدن است.
مردم در برابر مشكلات و مصايب چند دستهاند:
الف: گروهى جيغ و داد مىكنند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «2»
ب: گروهى بردبار و صبور هستند. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ»
ج: گروهى علاوه بر صبر، شكرگزارند. «اللهم لك الحمد حمد الشاكرين لك على مصابهم» «3»
اين برخوردها، نشانهى معرفت هر كس نسبت به فلسفهى مصايب و سختىهاست. همان گونه كه كودك، از خوردن پياز تند، بىتابى مىكند و نوجوان تحمّل مىكند، ولى بزرگسال پول مىدهد تا پياز خريده و بخورد.
پیام ها
1- ريشهى صبر، ايمان به خداوند، معاد واميد به دريافت پاداش است. «الصَّابِرِينَ الَّذِينَ ... قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»
«1». درّالمنثور، ج 1، ص 377.
«2». معارج، 20.
«3». فقره آخر زيارت عاشورا.
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 242
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ (156)
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ: آنانكه هر گاه برسد ايشان را مصيبتى و بليتى و اذيتى و مكروهى، توطين و سكون نفس خود بر آن نهند و بردبارى كنند به جهت احتساب اجر و ثواب الهى. قالُوا إِنَّا لِلَّهِ: گويند بر وجه اعتراف به انقياد حكم قضا و تسليم و رضا بدرستى كه ما مملوك و مخلوق او هستيم، اين اقرار است به عبوديت، پس هر چه از مولى به بنده رسد جز رضا و تسليم چارهاى نباشد. وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ: و بدرستى كه ما بسوى مجازات سبحانى بازگشت كنندگانيم. اين اقرار است به معاد و قيامت كه
«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 343.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 296
روز جزاى اعمال است مؤمن و مطيع را ثواب، كافر و عاصى را به عدل عقاب خواهد بود. و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: گفتن «انا لله» اقرار است از ما بر نفوس خود به ملكيت، و «انا اليه راجعون» اقرار است از ما بر نفوس به هلاك شدن.
تبصره: ثواب كلمه استرجاع بسيار است. از جمله در كتاب خصال و عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده از حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چهار خصلت است هر كه دارا باشد در نور اعظم الهى باشد: 1- شهادت به يگانگى خدا و شهادت به اينكه من رسول خدايم باشم. 2- هر كه برسد او را مصيبتى گويد: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. 3- هر كه او را خيرى برسد بگويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ*. 4- هر كه او را گناهى صادر شود گويد: استغفر اللّه و اتوب اليه. «1» تتمه: در منهج- مردى از اصحاب كه هميشه ملازم حضرت بود، پسرش فوت شد. بسيار گريه مىنمود، حضرت فرمود: اى فلان بهشت را هشت در، و جهنم را هفت در است، راضى نيستى به هر درى از بهشت كه داخل شوى پسر خود را بينى، ايستاده گويد: اى پدر من بىتو داخل بهشت نشوم.
آن مرد خوشحال شد. اصحاب عرض كردند: اين كرامت مخصوص به او است يا هر كه مصيبت فرزند ديده باشد؟ حضرت فرمود: اين كرامت شامل همه اهل ايمان خواهد بود وقتى كه صبر كنند. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ (156)
ترجمه
آنانكه چون رسيد ايشان را مصيبتى گويند همانا ما مملوك خدائيم و همانا بسوى او بازگشت كنندگانيم..
تفسير
در نهج البلاغه است كه همانا گفتن ما انا للّه را اقرار است از ما بمملوكيت و قول ما انا اليه راجعون اقرار است از ما بر هلاكت و در مجمع از پيغمبر (ص) روايت نموده كه كسى كه استرجاع نمايد يعنى ايندو جمله را بگويد در وقت ورود مصيبت خداوند جبران ميفرمايد مصيبت او را و نيكو ميگرداند عاقبت او را و عطا ميكند باو خلف صالحى كه موجب خوشنودى او شود و نيز كسى كه مصيبتى بر او وارد شود و چندى بگذرد چون استرجاع نمايد خداوند مانند اجر آن مصيبت را در اول ورود باو عطا خواهد فرمود و در كافى از امام باقر (ع) نقل نموده كه نيست بنده كه وارد شود بر او مصيبتى و استرجاع نمايد در وقت تذكر آن و صبر كند مگر آنكه خداوند مىآمرزد تمام گناهان گذشته او را و چون چندى بگذرد و متذكر شود و استرجاع نمايد خداوند مىآمرزد گناهان او را كه در خلال ايندو قول واقع شده است و در خصال و عياشى از پيغمبر (ص) روايت نموده است كه چهار خصلت است كسانى كه دارا باشند در نور اعظم الهى جاى دارند كسى كه افتخار نمايد بشهادت بر وحدانيت خدا و رسالت من
جلد 1 صفحه 200
و كسى كه بگويد در وقت ورود مصيبتى بر او انا اللّه و انا اليه راجعون و كسى كه چون خيرى باو برسد بگويد الحمد للّه و كسى كه چون گناهى از او سر زند بگويد استغفر اللّه و اتوب اليه.
بيان و موعظه بدانكه تمام موجودات عوالم هستى ملك طلق حضرت احديت است نه مانند ملكيّت املاك براى ما كه اضافه و نحو اختصاص و شبه تسلطى بيش نيست بلكه ملكيّت حقه حقيقيه است زيرا موجودات از قبل ذات خود هيچ ندارند هر چه دارند از قبل وجود مطلق و علت هستى خود دارند كه گفتهاند
ما عدمهائيم هستىها نما
تو وجود مطلق و هستى ما
بنابراين هر چه در ما است و از ماست مانند جان و تن و مال و جلال و جمال و كمال و فرزند و عيال همه عاريه و وديعه الهى است كه به ما برسم امانت سپرده شده است و كسى كه اين معنى را بداند نبايد از مصيبتى متأثر شود زيرا كه قبيح است كسى كه چندين امانت بشخص سپرده باشد وقتى بخواهد يكى از آنها را استرداد نمايد انسان ملول شود چه رسد بآنكه بخواهد طعنى وارد نمايد يا شكايتى كند يا سوء ادبى از او سرزند و چون مصيبتى بشخص وارد شود و ايندو جمله را از صميم قلب بگويد و متوجه معنى آن باشد البته صبر بر آن برايش سهل خواهد شد و اين اجر دنيوى او است علاوه بر اجوريكه در روايات سابقه بيان شد و چنين شخصى با كمال خوشى و راحتى در دنيا زندگى ميكند ولى اگر بخواهد خود را مالك چيزى بداند و علاقه و دلبستگى بآن پيدا كند علاوه بر آنكه در جهل مركب است دنيا براى او تنگ خواهد شد زيرا خداوند اختيار مملكت خود را بدست كسى نميدهد و بهواى نفس و دلخواه كسى از مال و عيال خود صرف نظر نميكند و صلاح جامعه را از دست نميدهد كليّه اموال مال خدا و تمامى بندگان عيال خدا و هيچ مؤثرى در وجود جز او نيست پس هر چه جوش و خروش نمائى از دستت رفته و بخودت آزار وارد نمودى و اوقات عزيزت را تلخ كردى (شاد بايد زيستن ناشاد بايد زيستن) چاره جز تسليم و رضا نيست و در حكمت الهى ببراهين قطعيه عقليّه و نقليه از معادن وحى و كتب سماوى ثابت و محقق شده است كه تمام موجودات فانى مى- شوند و جز وجه الهى باقى نمىماند مرحوم صدر المتالهين در كتاب اسفار بعد از
جلد 1 صفحه 201
تمهيد ده مقدمه اثبات نموده است حشر و رجوع تمام كائنات را از انسان و شيطان و حيوان و نبات و جماد باصل وجود خود كه وجه الهى است و از براى هر يك به آيه استدلال نموده و از براى همه بآياتى كه انشاء اللّه تعالى در ضمن تفسير آنها معلوم خواهد شد بنابراين تمام موجودات عقلا و نقلا رجوع حقيقى و بازگشت واقعى باصل خود مىنمايند و كسى در اين عاريت سراى باقى نخواهد ماند و همه قافله پيش و پسند كه بايد بسر منزل اصلى برسند و هر كس زودتر حركت كند زودتر بمقصد خواهد رسيد و ديگران نبايد براى او نگران باشند بلكه بايد فكر كار خودشان باشند و براى اين سفر پر خطر تهيه زاد و راحله نمايند كه عقب نمانند و بمقصود اصلى برسند عزيزم فكر تعمير منزل باش چرا بمعبر ميپردازى آنهم راه رو مشترك كه اختيارش بدست تو نيست شعر
دنيى آنقدر ندارد كه بر او رشك برند
يا وجود و عدمش را غم بيهوده خورند
نظر آنانكه نكردند بدين مشتى خاك
الحق انصاف توان داد كه صاحب نظرند
اين سرائيست كه البته خلل خواهد يافت
خنك آنقوم كه در بند سراى ديگرند
لذت مال دنيا بحسرت گذاردن و رفتنش نمىارزد عزت حكومت با ذلت معزولى برابرى ندارد قسمت عمده تلخى جاندادن همان قطع علائق دنيوى است بيا قبلا اين زحمت را بخود هموار كن تا در دنيا راحت و شيرينكام باشى و در موقع رفتن آسوده و فارغ البال مال دنيا خوب است براى صرف در محل خوب ولى علاقه بآن خوب نيست چنانچه از سيره مرضيّه بزرگان دين بدست ميآيد كه مال دنيا را براى صرف در تعمير آخرت ميخواستند و دلبستگى بآن نداشتند و اينكه بعضى از علما رجوع بخداوند را برجوع بحكم و امر و جزا و پاداش عمل تفسير نمودهاند براى توافق با افهام عامه است و الا تحقيق و ظاهر آيه شريفه همانست كه عرض شد و مئال فرمايش ايشان هم بهمين معنى است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ إِذا أَصابَتهُم مُصِيبَةٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ (156)
(كساني که هر گاه مصيبتي بآنان ميرسد ميگويند همانا ما براي خدا و مملوك خدا هستيم و بسوي او بازگشت ميكنيم) «الّذين» كلمه موصول صفت است براي صابرين که در آيه قبل ذكر شد و اصابت بمعني اصطكاك و برخورد دو چيز با يكديگر است و مصيبت در اصطلاح عرف بلائي است که بر انسان وارد ميگردد اگر چه بحسب معني اولي مطلق شيئي اصابت كننده است ولي بحسب استعمال مكروهي است که بر انسان اصابت نمايد و مراد از مصيبت در آيه شريفه مصائب پنجگانه است که در آيه قبل بيان شد و كانه خداوند مردم را نسبت به برخورد با مصائب دو دسته فرموده:
دسته اول که مورد بشارت و مشمول صلوات و رحمت پروردگارند صابرين ميباشند که وقتي مصيبتي بر آنان وارد ميشود كلمه استرجاع ميگويند، و دسته ديگر که از مفهوم آيه معلوم ميگردد كساني هستند که در برخورد با مصائب بيصبري و بيتابي نموده و بكلمات نابجا و ناروا و كفر آميز که كاشف از ضعف ايمان يا عدم آنست لب گشوده و البته اينان از مورد بشارت آيه بيرونند.
إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ اينکه جمله در اصطلاح كلمه استرجاع ناميده شده و مستحبّ است که انسان هنگام ورود مصيبتي بآن تكلم كند و معلوم است که مقصود تلقين معني آن بنفس و تحقق بحقيقت آنست و معني اينکه كلمه چنانچه مستفاد از اخبار است اينست که انسان اقرار و اعتراف كند به اينكه مملوك پروردگار است و بداند که اختيار ملك با مالك است و هر گونه تصرفي بخواهد ميكند که اينکه قسمت مفاد جمله اول است و مفاد جمله دوم اشاره بعدم بقاء دنياست که انسان بداند اينکه دار دار ممر است و آنچه بحسب ظاهر هم مالك است بالاخره از او سلب خواهد شد و همه و همه بسوي مالك حقيقي که خداوند است بازگشت
جلد 2 - صفحه 260
خواهند نمود چنانچه از كافي از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده که فرمود:
اما قولك انّا للّه اقرار منك بالملك و اما قولك انا اليه راجعون اقرار منك بالهلاك
«
» و نيز از خصايص سيد رضي ره از آن حضرت روايت شده «
1» انّ قولنا انا للّه اقرار منا بالملك و قولنا انا اليه راجعون اقرار منا بالهلاك»«
و از اينکه كلمه از دو جهت لزوم صبر بر مصائب استفاده ميشود: اول اينكه بليات و مصائبي که از جانب حق وارد ميشود تصرف مالك الملوك و صاحب اختيار حقيقي در مملوك خود است و مملوك را نميرسد که اعتراض يا اظهار نظر يا حكم بر خلاف كند:
عَبداً مَملُوكاً لا يَقدِرُ عَلي شَيءٍ«2» دوم اينكه ثبات و بقايي براي اينکه دنيا و ما يملك آن و نعم و بليات آن نيست و بسرعت هر چه تمامتر همه زائل و فاني ميگردد بنا بر اينکه زوال نعمتي و اصابه مصيبت تحمّل آن آسان ميگردد.
عرفاء و برخي از حكماء که قائل بوحدت وجودند اينکه جمله از آيه را چنين تفسير ميكنند که ما از وجود حق منشعب شدهايم و گرفتار ماهيت گرديده و پس از القاء ماهيت بهمان وجود ملصق ميشويم چنانچه مولوي گويد:
چون که بيرنگي اسير رنگ شد«3»برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 156)- این آیه صابران را معرفی کرده میگوید: «آنها کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنها رسد میگویند ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم» (الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ).
توجه به این واقعیت که همه از او هستیم این درس را به ما میدهد که از زوال نعمتها هرگز ناراحت نشویم، چرا که همه این مواهب بلکه خود ما تعلق به او داریم، یک روز میبخشد و روز دیگر از ما باز میگیرد و هر دو صلاح ما است.
و توجه به این واقعیت که ما همه به سوی او باز میگردیم به ما اعلام میکند که اینجا سرای جاویدان نیست، زوال نعمتها و کمبود مواهب و یا کثرت و وفور آنها همه زود گذر است، و همه اینها وسیلهای است برای پیمودن مراحل تکامل، توجه به این دو اصل اساسی اثر عمیقی در ایجاد روح استقامت و صبر دارد.
بدیهی است منظور از گفتن جمله إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ تنها ذکر زبانی آن نیست، بلکه توجه به حقیقت و روح آن است که یک دنیا توحید و ایمان در عمق آن نهفته است.
نکات آیه
۱ - خداوند مالک و اختیار دار انسانها و آنان هم مملوک و در اختیار اویند. (قالوا إنا للّه)
۲ - انسان و همه شؤون او از خداوند نشأت گرفته است و به سوى او باز خواهد گشت. (قالوا ... إنا إلیه رجعون) «رجوع» به معناى: بازگشتن به چیزى است که منشأ و مبدأ بوده است و مقصود از «نا» در «إنا» انسان و متعلقات اوست. بنابراین «إنا إلیه راجعون» حکایت از آن دارد که: آدمى و همه آنچه به او تعلق دارد از خداوند نشأت گرفته و همه به او باز مى گردند.
۳ - صابران کسانى هستند که به هنگام مواجه شدن با مشکلات، تسلیم قضاى الهى بوده و همه شؤون خویش را از خدا دانسته و آن را ابراز مى کنند. (و بشر الصبرین. الذین ... قالوا إنا للّه و إنا إلیه رجعون)
۴ - باور به مالکیت خدا و بازگشت به او، آسان کننده تحمل مصیبتها و مشکلات (الذین إذا أصبتهم مصیبة قالوا إنا للّه و إنا إلیه رجعون)
۵ - جهان بینى مؤمنان صابر (از خدا بودن و به سوى او بازگشتن) دلیل صبر و استقامت آنان در برابر دشواریهاى راه ایمان (الذین إذا أصبتهم مصیبة قالوا إنا للّه و إنا إلیه رجعون) «الذین ... قالوا ...» علاوه بر بیان اوصاف و ویژگى صابران، حکایتگر دلیل و علت صبر آنان نیز هست.
۶ - استرجاع، شعار مؤمنان صبور به هنگام مواجه شدن با مصیبتها و سختیهاست. (و بشر الصبرین. الذین إذا أصبتهم مصیبة قالوا إنا للّه و إنا إلیه رجعون) «استرجاع» گفتنِ « إنا للّه و إنا إلیه رجعون» است.
۷ - بشارت الهى از آنِ مؤمنانى است که در برخورد با مشکلات و ناملایمات، تسلیم قضاى الهى باشند. (و بشر الصبرین. الذین إذا أصبتهم مصیبة قالوا إنا للّه و إنا إلیه رجعون)
روایات و احادیث
۸ - «و سمع رجلا یقول: « إنا للّه و إنا إلیه رجعون» فقال(ع) إن قولنا «إنا للّه» اقرار على أنفسنا بالملک و قولنا «إنا إلیه راجعون» اقرار على أنفسنا بالهلک;[۱] [حضرت على (ع)] شنید که شخصى کلمه استرجاع (إنا للّه و إنا إلیه رجعون) را بر زبان جارى کرد، حضرت فرمود: با گفتن «إنا للّه» اقرار به مالکیت خدا بر خود مى کنیم و با گفتن «إنا إلیه راجعون» بر هلاکت و مرگ خود اقرار داریم».
۹ - ابوامامه گوید: «انقطع قبال النبى(ص) فاسترجع فقالوا: مصیبة یا رسول اللّه؟ فقال: ما أصاب المؤمن مما یکره فهو مصیبة;[۲] بند کفش رسول خدا(ص) قطع شد، پس کلمه استرجاع (إنا للّه و إنا إلیه راجعون) را به زبان آورد; اصحاب گفتند: اى رسول خدا! آیا این هم مصیبت است؟ آن حضرت فرمود: هر کراهت و سختى که به مؤمن رسد مصیبت است».
۱۰ - از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: «أعطیت أمتى شیئاً لم یعطه أحد من الأمم أن یقولوا عند المصیبة «إنا للّه و إنا إلیه راجعون»;[۳] به امت من چیزى عطا شده که به هیچ یک از امتهاى پیشین عطا نشده است و آن این است که به هنگام مصیبت مى گویند: «إنا للّه و إنا إلیه راجعون».
موضوعات مرتبط
استرجاع: کلمه استرجاع ۸
- اقرار: اقرار به مالکیت خدا ۸; اقرار به مرگ ۸
- انسان: فرجام انسان ۲; مالک انسان ۱; مبدأ انسان ۲، ۵
- ایمان: ایمان به مالکیت خدا ۴; سختیهاى ایمان ۵ بازگشت به خدا: ۲، ۴، ۵
- تسلیم: تسلیم به قضاى خدا ۳، ۷
- خدا: بشارتهاى خدا ۷; مالکیت خدا ۱
- سختى: آداب برخورد با سختى ۳، ۶; روش تسهیل سختى ۴; صبر در سختى ۵
- صابران: عقیده صابران ۳; ویژگیهاى صابران ۳
- مؤمنان: بشارت به مؤمنان ۷; جهان بینى مؤمنان ۵; شعار مؤمنان ۶; عوامل صبر مؤمنان ۵; مؤمنان صابر ۵، ۷; مشکلات مؤمنان ۷; ویژگیهاى مؤمنان صابر ۶
- مصایب: آداب برخورد با مصایب ۶; استرجاع در مصایب ۶، ۱۰; روش تسهیل مصایب ۴; مراد از مصیبت ۹
منابع