گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۴۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
<span id='link309'><span>
<span id='link309'><span>


==آثار شگرف آیات قرآنى بر دل های مؤمنان و گمراهان ==
==آثار شگرف آیات قرآنى، بر دل های مؤمنان و گمراهان ==
اين آيه دلالت مى كند بر اينكه هيچ سوره اى از قرآن بى اثر در دلهاى شنوندگان نيست ، و اگر قلب شنونده سليم باشد، ايمان و مسرتش زياده مى گردد، و اگر قلب ، قلب مريضى باشد، همين سوره هاى قرآن باعث مى شود كه رجس و ضلالت آنان بيشتر شود، همچنان كه نظير اين معنا را در آيه «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا» تصريح نموده.
اين آيه دلالت مى كند بر اين كه هيچ سوره اى از قرآن بى اثر در دل هاى شنوندگان نيست، و اگر قلب شنونده سليم باشد، ايمان و مسرتش زياده مى گردد، و اگر قلب، قلب مريضى باشد، همين سوره هاى قرآن باعث مى شود كه رجس و ضلالت آنان بيشتر شود. همچنان كه نظير اين معنا را در آيه: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِينَ وَ لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إلّا خَسَاراً» تصريح نموده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۶۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۶۰ </center>
«'''أَوَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فى كلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَينِ ...'''»:
«'''أَوَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فى كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَينِ ...'''»:


استفهام در اين آيه استفهام تقرير است ، و آيه چنين معنا مى دهد: چرا ايشان تفكر نمى كنند و عبرت نمى گيرند، با اينكه مى بينند در هر سالى يك يا دو بار مورد امتحان قرار مى گيرند و در همه نوبتها از امتحان مردود گشته و نمى توانند از امتحان خدائى بيرون آيند، و توبه نمى كنند و متذكر نمى شوند، و اگر در اين باره فكر مى كردند قطعا بيدار مى شدند و وظيفه واجب و حياتى خود را تشخيص مى دادند، و يقينشان مى شد كه ادامه اين كفر و نفاق باعث مى شود هر سالى كه بگذرد پليدى تازه اى بر پليدی هايشان افزوده گشته، سرانجام هلاكت دائمى و خسران ابديشان حتمى شود.
استفهام در اين آيه، استفهام تقرير است، و آيه چنين معنا مى دهد:  


«'''وَ إِذَا مَا أُنزِلَت سورَةٌ نَّظرَ بَعْضهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَريكم مِّنْ أَحَدٍ ...'''»:
چرا ايشان تفكر نمى كنند و عبرت نمى گيرند، با اين كه مى بينند در هر سالى، يك يا دو بار مورد امتحان قرار مى گيرند و در همه نوبت ها از امتحان مردود گشته و نمى توانند از امتحان خدایى بيرون آيند، و توبه نمى كنند و متذكر نمى شوند، و اگر در اين باره فكر مى كردند، قطعا بيدار مى شدند و وظيفه واجب و حياتى خود را تشخيص مى دادند، و يقينشان مى شد كه ادامه اين كفر و نفاق باعث مى شود هر سالى كه بگذرد پليدى تازه اى بر پليدی هايشان افزوده گشته، سرانجام هلاكت دائمى و خسران ابدی شان حتمى شود.


اين خصيصه ديگرى از خصايص منافقين است كه وقتى سوره اى از سوره هاى قرآن نازل مى شود - و قهرا ايشان هم حاضرند و مى شنوند - بيكديگر نگاهى مى كنند كه معناى نگاه كردنشان اين است كه آيا كسى شما را مى بيند؟
«'''وَ إِذَا مَا أُنزِلَت سُورَةٌ نَظرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَريكُم مِنْ أَحَدٍ ...'''»:


و اين حرف حرف كسى است كه مطلبى را بشنود كه طاقت شنيدنش را نداشته ، و نتواند قيافه خود را از ناراحتى حفظ كند، و از قلق و اضطراب درونى رنگش هم عوض شود و بترسد كه ديگران از برگشتن رنگ رويش آنچه را كه در دل او است بخوانند و از سر درونش ‍ آگاه شوند، لاجرم به كسى كه از حال وى و باطنش خبر دارد رو كرده و از او بپرسند آيا كسى از اطرافيان از وضع وى خبردار شده يا نه.
اين خصيصه ديگرى از خصايص منافقان است كه وقتى سوره اى از سوره هاى قرآن نازل مى شود - و قهرا ايشان هم حاضرند و مى شنوند - به يكديگر نگاهى مى كنند، كه معناى نگاه كردنشان، اين است كه آيا كسى شما را مى بيند؟


پس ، اينكه فرمود: «نظر بعضهم الى بعض» مقصود از بعض منافقين هستند، و اين خود از ادله اى است كه دلالت مى كند بر اين كه ضمير «فمنهم من يقول» كه در آيه قبلى بود نيز به منافقين بر مى گردد، و معناى «نظر بعضهم» ، «نظر بعضهم نظر قلق مضطرب» است ، يعنى بعضى به بعضى نگاه مى كند، نگاه كردن كسى كه مضطرب باشد و بترسد از اينكه اسرارش فاش شده باشد.
و اين حرف، حرف كسى است كه مطلبى را بشنود كه طاقت شنيدنش را نداشته، و نتواند قيافه خود را از ناراحتى حفظ كند، و از قلق و اضطراب درونى، رنگش هم عوض شود و بترسد كه ديگران از برگشتن رنگ رويش آنچه را كه در دل اوست، بخوانند و از سرّ درونش آگاه شوند. ناچار به كسى كه از حال وى و باطنش خبر دارد، رو كرده و از او بپرسند: آيا كسى از اطرافيان از وضع وى خبردار شده، يا نه.


و جمله «هل يريكم من احد» جمله «نظر بعضهم الى بعض» را تفسير مى كند و آن را چنين معنا مى دهد: «بعضى به بعض نگاه كردند، نگاه كسى كه مى گويد: آيا كسى شما را ديد» و كلمه «من» در جمله «من احد» براى تاءكيد، و كلمه «احد» فاعل «يراكم» است.
پس اين كه فرمود: «نَظَرَ بَعضُهُم إلَى بَعضٍ»، مقصود از بعض منافقان هستند، و اين خود از ادله اى است كه دلالت مى كند بر اين كه ضمير «فَمِنهُم مَن يَقُولُ»، كه در آيه قبلى بود نيز، به منافقان بر مى گردد، و معناى «نَظَرَ بَعضُهُم»، «نَظَرَ بَعضُهُم نَظَرَ قَلَقٍ مُضطَرب» است. يعنى بعضى به بعضى نگاه مى كند، نگاه كردن كسى كه مضطرب باشد و بترسد از اين كه اسرارش فاش شده باشد.


و از ظاهر سياق برمى آيد كه معناى «ثم انصرفوا صرف الله قلوبهم بانهم قوم لا يفقهون» اين است كه از حضور پيغمبر بر مى گردند در حالى كه خدا دلهايشان را از فرا گرفتن و دريافتن آيات الهى و ايمان به آن برگردانيده است ، به جهت آنكه مردمى هستند كه حرف حق به گوششان نمى رود.  
و جملۀ «هَل يَرَيكُم مِن أحَدٍ»، جملۀ «نَظَرَ بَعضُهُم إلَى بَعض» را تفسير مى كند و آن را چنين معنا مى دهد: «بعضى به بعض نگاه كردند، نگاه كسى كه مى گويد: آيا كسى شما را ديد».  


پس مى توان گفت جمله «صرف الله قلوبهم» - البته بنابه گفته علماى كوفى كه جايز دانسته اند جمله حاليه اى كه اولش فعل ماضى است خالى باشد از حرف «قد» - جمله ای است حاليه.
و كلمۀ «مِن» در جملۀ «مِن أحَد»، براى تأكيد، و كلمۀ «أحد»، فاعل «يَرَاكُم» است.
 
و از ظاهر سياق بر مى آيد كه معناى «ثُمَّ انصَرَفُوا صَرَفَ اللهُ قُلُوبَهُم بِأنَّهُم قَومٌ لَا يَفقَهُون»، اين است كه از حضور پيغمبر بر مى گردند، در حالى كه خدا دل هايشان را از فراگرفتن و دريافتن آيات الهى و ايمان به آن برگردانيده است، به جهت آن كه مردمى هستند كه حرف حق به گوششان نمى رود.
 
پس مى توان گفت: جملۀ «صَرَفَ اللهُ قُلُوبَهُم» - البته بنابه گفته علماى كوفى كه جايز دانسته اند جمله حاليه اى كه اولش فعل ماضى است، خالى باشد از حرف «قد» - جمله ای است حاليه.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۶۱ </center>
و چه بسا احتمال رود كه منظور از جمله مذكور نفرينى باشد از خداى تعالى بر منافقين ، و نظائر آن در قرآن زياد است ، و نفرين خدا در همه جا به معناى تهديد بشر است.
و چه بسا احتمال رود كه منظور از جمله مذكور، نفرينى باشد از خداى تعالى بر منافقان، و نظائر آن در قرآن زياد است، و نفرين خدا در همه جا، به معناى تهديد بشر است.
<span id='link310'><span>
<span id='link310'><span>
==شدت اهتمام و دلسوزی پيامبر«ص» نسبت به هدايت مردم ==
==شدت اهتمام و دلسوزی پيامبر«ص» نسبت به هدايت مردم ==
«'''لَقَدْ جَاءَكمْ رَسولٌ مِّنْ أَنفُسِكمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ'''»:
«'''لَقَدْ جَاءَكمْ رَسولٌ مِّنْ أَنفُسِكمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ'''»:
۱۷٬۲۳۲

ویرایش