گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۴۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


آيات سوره برائت با اين چند آيه ختم ميشود، و اين آيات حال مؤ منين و منافقين در موقع نزول سوره قرآنى را بيان مى كند، و بدين وسيله نشانه ديگرى از نشانه هاى نفاق را شرح مى دهد كه با آن مؤ من از منافق تشخيص داده ميشود، و آن اين است كه در موقع نزول قرآن به يكديگر مى گويند: اين آيه ايمان كدامتان را زياد كرد؟ و يا به يكديگر نگاه مى كنند و مى گويند مبادا كسى شما را ببيند.
آيات سوره «برائت» با اين چند آيه ختم می شود، و اين آيات، حال مؤمنان و منافقان در موقع نزول سوره قرآنى را بيان مى كند، و بدين وسيله، نشانه ديگرى از نشانه هاى نفاق را شرح مى دهد كه با آن مؤمن از منافق تشخيص داده می شود، و آن، اين است كه در موقع نزول قرآن به يكديگر مى گويند: اين آيه ايمان كدامتان را زياد كرد؟ و يا به يكديگر نگاه مى كنند و مى گويند: مبادا كسى شما را ببيند.


و در آخر رسول گرامى خود را به وصفى توصيف ميكند كه دلهاى مؤ منين به وى متمايل شود، و او را دستور مى دهد، به اينكه اگر مردم از او روى گردانيدند بر خدا توكل جويد.
و در آخر، رسول گرامى خود را به وصفى توصيف می كند كه دل هاى مؤمنان به وى متمايل شود، و به او دستور مى دهد، به اين كه اگر مردم از او روى گردانيدند، بر خدا توكل جويد.


«'''وَ إِذَا مَا أُنزِلَت سورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَاناً... وَ هُمْ كافِرُونَ'''»:
«'''وَ إِذَا مَا أُنزِلَت سُورَةٌ فَمِنْهُم مَن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَاناً... وَ هُمْ كافِرُونَ'''»:


از طرز سؤال «هل يراكم من احد» برمى آيد كه گوينده و پرسش كننده آن دلش خالى از شك و ترديد نبوده؛ زيرا طبع چنين سؤالى خود گواه است بر اينكه صاحب آن در دل خود اثرى از نزول قرآن احساس نكرده ، و چون مى پندارد كه دل سايرين مانند دل او است ، لذا جستجو مى كند كسى را كه دلش از نزول قرآن متاثر شده پيدا كند؛ به عبارت ديگر، او خيال مى كند كه پيغمبر اكرم دعويدار اين است كه قرآن در تمامى دلها اثر مى گذارد و همه را اصلاح مى كند، چه اينكه مستعد و آماده اصلاح باشد يا نباشد، و چون خود را مى بيند كه هر چه سوره جديد نازل مى شود در دلش اثرى از خشوع در برابر خدا و ميل به حق نمى گذارد، ترديدش زيادتر مى شود، تا آنجا كه ناگزير مى شود از سايرين كه در موقع نزول حاضر بوده اند بپرسد، نكند ايشان نيز مثل خودش باشند، كه اگر مثل اويند در نفاقش استوارتر باشد.
از طرز سؤال «هَل يَرَاكُم مِن أحَد» بر مى آيد كه گوينده و پرسش كننده آن، دلش خالى از شك و ترديد نبوده، زيرا طبع چنين سؤالى خود گواه است بر اين كه صاحب آن در دل خود اثرى از نزول قرآن احساس نكرده، و چون مى پندارد كه دل سايرين مانند دل اوست، لذا جستجو مى كند كسى را كه دلش از نزول قرآن متاثر شده پيدا كند.  


و كوتاه سخن ، نحوه سؤال گواه است بر اينكه سائل دلش خالى از نفاق نيست ؛ زيرا خود خداى تعالى در دو آيه مورد بحث وضع دل ها را روشن نموده ؛ ميان دل مؤ منين و دل بيماردلان فرق گذاشته و فرموده : «فاما الذين آمنوا» آنهائى كه ايمان آوردند، و دلهايشان خالى از نفاق و برى از مرض است و نسبت به دين خود يقين دارند - البته اين وصف آخرى از قرينه مقابله استفاده مى شود - در نتيجه از شنيدن سوره اى كه نازل مى شود ايمانشان زياد مى شود؛ هم از جهت كيفيت و هم از حيث كميت.
به عبارت ديگر، او خيال مى كند كه پيغمبر اكرم مدّعی اين است كه قرآن در تمامى دل ها اثر مى گذارد و همه را اصلاح مى كند. چه اين كه مستعد و آماده اصلاح باشد، يا نباشد. و چون خود را مى بيند كه هر چه سوره جديد نازل مى شود، در دلش اثرى از خشوع در برابر خدا و ميل به حق نمى گذارد، ترديدش زيادتر مى شود، تا آن جا كه ناگزير مى شود از سايرين كه در موقع نزول حاضر بوده اند، بپرسد، نكند ايشان نيز مثل خودش باشند، كه اگر مثل اويند، در نفاقش استوارتر باشد.
 
و كوتاه سخن:
 
نحوه سؤال گواه است بر اين كه سائل، دلش خالى از نفاق نيست. زيرا خود خداى تعالى، در دو آيه مورد بحث، وضع دل ها را روشن نموده، ميان دل مؤمنان و دل بيماردلان فرق گذاشته و فرموده: «فَأمَّا الَّذِينَ آمَنُوا»: آن هایى كه ايمان آوردند، و دل هايشان خالى از نفاق و برى از مرض است و نسبت به دين خود يقين دارند - البته اين وصف آخرى از قرينه مقابله استفاده مى شود - در نتيجه از شنيدن سوره اى كه نازل مى شود، ايمانشان زياد مى شود. هم از جهت كيفيت و هم از حيث كميت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۵۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۵۹ </center>
چون وقتى زمينه دل با نور هدايت آيات قرآنى روشن گرديد، قهرا نور ايمان زياد ميشود و اين زيادى ، زيادى در كيفيت است . و نيز از آنجائى كه قرآن كريم مشتمل است بر معارف و حقايقى تازه و قهرا نور بيشترى از ايمان در دل پيدا مى شود و ايمان تازه ترى بر ايمان قبل علاوه مى گردد، و اين زيادى در كميت است ، و نسبت زيادى ايمان به سوره هاى قرآنى، از قبيل نسبت دادن به اسباب ظاهرى است ، (يعنى همان طور كه مى گوئيم فلان غذا در مزاج ، فلان اثر را مى گذارد، عينا بهمين معنا مى گوئيم آيات قرآنى در جان آدمى نور مى بخشد) و به هر تقدير، پس سوره هاى قرآنى در دل مؤ منين اثر مى كند، و ايمان آنان را زيادتر مى سازد، و بدين جهت شرح صدر يافته ، رخساره هايشان از بهجت و سرور افروخته مى گردد، «و هم يستبشرون».
چون وقتى زمينه دل با نور هدايت آيات قرآنى روشن گرديد، قهرا نور ايمان زياد می شود و اين زيادى، زيادى در كيفيت است.  
 
و نيز از آن جایى كه قرآن كريم مشتمل است بر معارف و حقايقى تازه و قهرا نور بيشترى از ايمان در دل پيدا مى شود و ايمان تازه ترى بر ايمان قبل علاوه مى گردد، و اين زيادى در كميت است، و نسبت زيادى ايمان به سوره هاى قرآنى، از قبيل نسبت دادن به اسباب ظاهرى است، (يعنى همان طور كه مى گویيم فلان غذا در مزاج، فلان اثر را مى گذارد، عينا به همين معنا مى گویيم: آيات قرآنى در جان آدمى نور مى بخشد)، و به هر تقدير، پس سوره هاى قرآنى در دل مؤمنان اثر مى كند، و ايمان آنان را زيادتر مى سازد، و بدين جهت شرح صدر يافته، رخساره هايشان از بهجت و سرور افروخته مى گردد: «وَ هُم يَستَبشِرُون».
 
«''' أمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَرَضٌ '''» كه همان اهل شك و نفاق اند، «فَزَادَتهُم رِجساً إلَى رِجسِهِم». يعنى: ضلالتى جديد بر ضلالت قديمشان افزوده مى شود.  


«''' اما الذين فى قلوبهم مرض '''» كه همان اهل شك و نفاق اند، «''' فزادتهم رجسا الى رجسهم '''». يعنى ضلالتى جديد بر ضلالت قديمشان افزوده مى شود، در اصطلاح قرآن رجس به معناى ضلالت است ، بدليل اينكه مى فرمايد: «و من يرد ان يضله يجعل صدره ضيقا حرجا كانما يصعد فى السماء كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون».
در اصطلاح قرآن، «رجس»، به معناى ضلالت است، به دليل اين كه مى فرمايد: «وَ مَن يُرِد أن يُضِلَّهُ يَجعَل صَدرَهُ ضَيّقاً حَرَجاً كَأنَّمَا يَصَّعَدُ فِى السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجعَلُ اللهُ الرِّجسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤمِنُون».


و مقابله اى كه در ميان جمله «الذين آمنوا» و جمله «الذين فى قلوبهم مرض» برقرار است ، اين معنا را افاده مى كند، كه آيه درباره كسانى است كه در دلشان ايمان صحيحى وجود ندارد، و دلهايشان گرفتار شك و انكار است ، كه خود منجر به كفر مى شود، و لذا در آخر مى فرمايد «و ماتوا و هم كافرون».
و مقابله اى كه در ميان جملۀ «الَّذِينَ آمَنُوا» و جملۀ «الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَرَضٌ» برقرار است، اين معنا را افاده مى كند، كه آيه درباره كسانى است كه در دلشان ايمان صحيحى وجود ندارد، و دل هايشان گرفتار شك و انكار است، كه خود منجر به كفر مى شود، و لذا در آخر مى فرمايد «وَ مَاتُوا وَ هُم كَافِرُونَ».
<span id='link309'><span>
<span id='link309'><span>


۱۷٬۲۲۵

ویرایش