۱۶٬۲۶۹
ویرایش
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
<span id='link221'><span> | <span id='link221'><span> | ||
==آيات ۹۲ | ==آيات ۸۳ - ۹۲ سوره يوسف == | ||
قَالَ بَلْ سوَّلَت لَكُمْ أَنفُسكُمْ أَمْراً فَصبرٌ جَمِيلٌ عَسى اللَّهُ أَن يَأْتِيَنى بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكيمُ(۸۳) | قَالَ بَلْ سوَّلَت لَكُمْ أَنفُسكُمْ أَمْراً فَصبرٌ جَمِيلٌ عَسى اللَّهُ أَن يَأْتِيَنى بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكيمُ(۸۳) | ||
وَ | |||
قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا | وَ تَوَلّى عَنهُمْ وَ قَالَ يَا أَسفَى عَلى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّت عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ(۸۴) | ||
قَالَ إِنَّمَا أَشكُوا | |||
قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُف حَتّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ(۸۵) | |||
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا | |||
قَالَ هَلْ عَلِمْتُم | قَالَ إِنَّمَا أَشكُوا بَثّى وَ حُزْنى إِلى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ(۸۶) | ||
قَالُوا | |||
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ | يَا بَنىَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُف وَ أَخِيهِ وَ لا تَايْئَسُوا مِن رَّوْح اللَّهِ إِنَّهُ لا يَايْئَس مِن رَوْح اللَّهِ إِلّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ(۸۷) | ||
قَالَ لا | |||
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِى الْمُتَصدِّقِينَ(۸۸) | |||
قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَا فَعَلْتُم بِيُوسُف وَ أَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ(۸۹) | |||
قَالُوا أَءِنَّك لاَنتَ يُوسُف قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هَذَا أَخِى قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَ يَصبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ(۹۰) | |||
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَك اللَّهُ عَلَيْنَا وَ إِن كنَّا لَخَاطِئِينَ(۹۱) | |||
قَالَ لا تَثرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ(۹۲) | |||
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center> | <center> «'''ترجمه آيات'''» </center> | ||
(يعقوب ) گفت : (چنين نيست )، بلكه ضميرها و | (يعقوب) گفت: (چنين نيست)، بلكه ضميرها و هوا و هوستان، كارى (بزرگ) را به شما نيكو وانمود كرده، اينك صبرى نيكو بايد (بكنم)، شايد خدا همه را به من باز آرد.(۸۳) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۱۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۱۵ </center> | ||
و از آنان روى بگردانيد، و گفت : اى دريغ از | و از آنان روى بگردانيد، و گفت: اى دريغ از يوسف، و ديدگانش از غم سپيد شد، اما او خشم خود را فرو مى برد. (۸۴) | ||
گفتند: به خدا | |||
گفت : شكايت غم و اندوه خويش را فقط به خدا مى كنم و از خدا | گفتند: به خدا آن قدر ياد يوسف مى كنى تا سخت بيمار شوى، يا به هلاك افتى. (۸۵) | ||
فرزندان من ! برويد و يوسف و برادرش را | |||
و چون نزد يوسف | گفت: شكايت غم و اندوه خويش را فقط به خدا مى كنم و از خدا چيزهايى سراغ دارم كه شما نمى دانيد(۸۶) | ||
گفت : | |||
گفتند: مگر تو | فرزندان من! برويد و يوسف و برادرش را بجویيد و از فرج خدا نوميد مشويد، كه جز گروه كافران، از گشايش خدا نوميد نمى شوند.(۸۷) | ||
گفتند: به خدا كه خدا | |||
گفت : اكنون هنگام رسيدن به خرده | و چون نزد يوسف آمدند، گفتند: اى عزيز! ما و كسانمان بينوا شده ايم، و كالايى ناچيز آورده ايم، پيمانه را تمام ده، و به ما ببخشاى، كه خدا بخششگران را پاداش مى دهد.(۸۸) | ||
گفت: به ياد داريد وقتى را كه نادان بوديد، با يوسف و برادرش چه كرديد؟ (۸۹) | |||
گفتند: مگر تو يوسفى؟ گفت: من يوسفم، و اين، برادر من است، خدا به ما منت نهاد، كه هر كه بپرهيزد و صبور باشد، خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى كند.(۹۰) | |||
گفتند: به خدا كه خدا تو را بر ما برترى داده و ما خطا كرده بوديم. (۹۱) | |||
گفت: اكنون هنگام رسيدن به خرده حساب ها نيست، خدا شما را بيامرزد، كه او، از همه رحيمان، رحيم تر است. (۹۲) | |||
<center> «'''بیان آيات'''» </center> | <center> «'''بیان آيات'''» </center> | ||
اين | اين آيات، داستان گفتگوى پسران يعقوب با پدر را بيان مى كند، كه بعد از مراجعت سفر دوم خود از مصر به كنعان، داستان بازداشت شدن برادر مادرى يوسف را به پدر گفتند، و او دستور داد تا بارِ ديگر به مصر برگشته، از يوسف و برادرش جستجو كنند، و در آخر، يوسف خود را براى ايشان معرفى نمود. | ||
<span id='link222'><span> | <span id='link222'><span> | ||
ویرایش