گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
اگر گفتند: «رُسُل: فرستادگان»، با اين كه مى بايست گفته باشند: «رسول: فرستاده»، با اين كه ظاهر آيه بيان حال ظالمان اين امت است، براى اين مى باشد كه بفهماند ملاك در آمدن اين عذاب، حكم كردن ميان هر رسول و مردم آن رسول است، و اين حكم اختصاص به يك رسول معين ندارد. همچنان كه آيه: «وَ لِكُلّ أُمّةٍ رَسُولٌ فَإذَا جَاءَ رَسُولُهُم قُضِىَ بَينَهُم بِالقِسطِ وَ هُم لا يُظلَمُون» نيز، آن را افاده مى كند.
اگر گفتند: «رُسُل: فرستادگان»، با اين كه مى بايست گفته باشند: «رسول: فرستاده»، با اين كه ظاهر آيه بيان حال ظالمان اين امت است، براى اين مى باشد كه بفهماند ملاك در آمدن اين عذاب، حكم كردن ميان هر رسول و مردم آن رسول است، و اين حكم اختصاص به يك رسول معين ندارد. همچنان كه آيه: «وَ لِكُلّ أُمّةٍ رَسُولٌ فَإذَا جَاءَ رَسُولُهُم قُضِىَ بَينَهُم بِالقِسطِ وَ هُم لا يُظلَمُون» نيز، آن را افاده مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۲۲ </center>
«'''اولم تكونوا اقسمتم من قبل ما لكم من زوال '''» - كلمه «اقسام» به معناى اين است كه گوينده، گفتار خود را به امر شريفى - البته به جهت شرافت آن امر - پيوسته كند، تا بدين وسيله صدق گفتار خود را برساند. چون اگر با چنين پيوندى باز هم دروغ بگويد، در حقيقت به شرافت آن امر شريف، توهين نموده است.  
«'''أوَ لَم تَكُونُوا أقسَمتُم مِن قَبلُ مَا لَكُم مِن زَوَالٍ '''» - كلمۀ «اقسام» به معناى اين است كه گوينده، گفتار خود را به امر شريفى - البته به جهت شرافت آن امر - پيوسته كند، تا بدين وسيله صدق گفتار خود را برساند. چون اگر با چنين پيوندى باز هم دروغ بگويد، در حقيقت به شرافت آن امر شريف، توهين نموده است.  


و چون كسى را جرأت چنين توهينى نيست، پس شنونده مطمئن مى شود كه گوينده راست مى گويد. مثل اين كه بگويد: و الله من رفتم؛ و يا به جان خودم، مطلب از اين قرار است. و در ادبيات، قسم از محكم ترين، وسائل تأكيد شمرده مى شود. و بعيد نيست كه منظور از «اقسام» در اين آيه، كنايه باشد از اين كه گوينده، كلام خود را قاطع و جزمى و بدون ترديد بگويد.
و چون كسى را جرأت چنين توهينى نيست، پس شنونده مطمئن مى شود كه گوينده راست مى گويد. مثل اين كه بگويد: و الله من رفتم؛ و يا به جان خودم، مطلب از اين قرار است. و در ادبيات، قسم از محكم ترين، وسائل تأكيد شمرده مى شود. و بعيد نيست كه منظور از «اقسام» در اين آيه، كنايه باشد از اين كه گوينده، كلام خود را قاطع و جزمى و بدون ترديد بگويد.


جمله مورد بحث، مقول براى قولى حذف شده است، و تقدير آن چنين است: «يُقالُ لَهُم أوَلَم تَكُونُوا...»، يعنى در توبيخ و اسكاتشان گفته شود: مگر شما نبوديد كه قبل از اين، سوگند مى خورديد (و يا به طور قطع مى گفتيد): ما هرگز زايل شدنى نيستيم، و اين نيروى دفاعى و اين سطوتى كه داريم، ما را از هر حادثه نابود كننده نجات مى بخشد؟ پس چطور امروز به التماس افتاده، چند روزى مهلت مى خواهيد؟
جملۀ مورد بحث، مقول براى قولى حذف شده است، و تقدير آن چنين است: «يُقالُ لَهُم أوَلَم تَكُونُوا...»، يعنى در توبيخ و اسكاتشان گفته شود: مگر شما نبوديد كه قبل از اين، سوگند مى خورديد (و يا به طور قطع مى گفتيد): ما هرگز زايل شدنى نيستيم، و اين نيروى دفاعى و اين سطوتى كه داريم، ما را از هر حادثه نابود كننده نجات مى بخشد؟ پس چطور امروز به التماس افتاده، چند روزى مهلت مى خواهيد؟


«'''وَ سكَنتُمْ فى مَساكنِ الَّذِينَ ظلَمُوا أَنفُسهُمْ ...'''»:
«'''وَ سكَنتُمْ فى مَساكنِ الَّذِينَ ظلَمُوا أَنفُسهُمْ ...'''»:


اين جمله، عطف بر محل جمله «أقسمتُم» است و معنايش اين است كه: و باز مگر شما نبوديد كه در خانه و قريه و شهر مردمى منزل كرديد، كه آنان نيز ظلم كردند و به كيفر ظلمشان منقرض شدند. پس از دو جهت برايتان روشن شد كه اين دعوت، دعوت حقى است كه سرپيچى از آن، عذاب استيصال را به دنبال دارد:  
اين جمله، عطف بر محل جمله «أقسَمتُم» است و معنايش اين است كه: و باز مگر شما نبوديد كه در خانه و قريه و شهر مردمى منزل كرديد، كه آنان نيز ظلم كردند و به كيفر ظلمشان منقرض شدند. پس از دو جهت برايتان روشن شد كه اين دعوت، دعوت حقى است كه سرپيچى از آن، عذاب استيصال را به دنبال دارد:  


جهت اول از راه «مشاهده» كه ديديد ما با آن ها كه ظلم كردند، چه معامله كرديم و چگونه منقرضشان نموديم، و شما را در منازل آنان جاى داديم.  
جهت اول از راه «مشاهده» كه ديديد ما با آن ها كه ظلم كردند، چه معامله كرديم و چگونه منقرضشان نموديم، و شما را در منازل آنان جاى داديم.  


جهت دوم از راه «بيان»، كه با زدن مَثَل ها و بيان روشنى كه به سمعتان رسانديم و به وسيله خبر دادن از اين كه از عذاب استيصال، كيفر انكار حق و سرپيچى از دعوت نبوى است، حجت را بر شما تمام كرديم.
جهت دوم از راه «بيان»، كه با زدن مَثَل ها و بيان روشنى كه به سمع تان رسانديم و به وسيله خبر دادن از اين كه از عذاب استيصال، كيفر انكار حق و سرپيچى از دعوت نبوى است، حجت را بر شما تمام كرديم.


«'''وَ قَدْ مَكَرُوا مَكرَهُمْ وَ عِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِن كانَ مَكرُهُمْ لِتزُولَ مِنْهُ الجِْبَالُ'''»:
«'''وَ قَدْ مَكَرُوا مَكرَهُمْ وَ عِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِن كانَ مَكرُهُمْ لِتزُولَ مِنْهُ الجِْبَالُ'''»:
۱۶٬۳۳۶

ویرایش